فكر كنم با من هم عقيده باشيد كه فوتبال اروپايي، همان فوتبال با فكر، سيال و در عين حال كلاسيكي كه در ذهن ما شكل گرفته،همان قدر مديون حركات، تاكتيك ها و تكنيك هاي داخل زمين است كه مديون كارگردانان خوش قريحه و تصويربرداران تيزبيني كه لحظه هاي داخل و بيرون زمين را شكار مي كنند و ميدان سبزرنگ فوتبال را به صحنه اي دراماتيك، پرتعليق و پر از كنش و واكنش بدل مي كنند و تماشاگر علاقه مند فوتبال را چنان غرق در بازي مي كنند كه انگار همزمان طرف دارد جذاب ترين فيلم سينمايي عمرش را نگاه مي كند. اما واقعاً تصويربرداري تلويزيون پرتغال از بازي هاي يورو ۲۰۰۴ چقدر به آن استانداردهايي كه در ذهن ماست نزديك است؟
بله دربست قبول كه اين تصاوير خيلي بهتر از آن ملغمه هايي هستند كه آمريكا، كره و ژاپن در جام هاي جهاني قبلي به خورد ما دادند اما واقعاً شما باور مي كنيد با اين همه دوربين دور و بر زمين نشود همه چيز را به راحتي تماشاي يك ديدار ليگ برتر از تلويزيون هاي انگليس ديد.
مثلاً فرض كنيد در اوج بازي انگلستان و كرواسي، قرمزپوش هاي انگليس بازي را عقب هستند و به قول آن آقاي تپلوي گزارشگر خيمه زده اند روي دروازه كرواسي، تقريباً هركس با كوچكترين اطلاعاتي از دانش فوتبال مي داند توپ كه به بكام برسد او با آن پاي جادويي اش سانتر مي كند روي دروازه و چند تا انگليسي روي يك خط ايستاده اند كه به ترتيب شيرجه بزنند و يك ضربه سر و بعد تمام.
دقيقاً همين اتفاق مي افتد اما تلويزيون فخيمه پرتغال، كارگردان و مجموعه تصويربرداران كه تعدادشان به عوامل توليد يك «ليگ پروداكشن.» هاليوودي مي ماند، رسماً جا مي مانند و با اين كه گل انگليس از ۱۰ زاويه مختلف پخش مي شود آخرش هم نمي فهميم توي زمين چه خبر شده كه يكي به آن يكي گل زده...
البته باز هم تكرار مي كنم همين امكانات و اندك خلاقيت پرتغالي ها خيلي هم از خيلي ها سرتر است اما وقتي فينال جام باشگاه هاي اروپا با آن تصويربرداري جذاب آلماني ها يادم مي آيد نمي توانم قبول كنم پرتغال هم به همان راه رفته است...
يادآوري آن بازي فينال و كارگرداني دقيق و حرفه اي آن كه بعدها مشخص شد با كمك سه سوئيچر ديگر انجام شده، تنها ابراز وجود و قدرتي بود از سوي آلماني ها و پيش نمايشي معركه براي اين كه آهاي ملت! حواستان باشد در جام جهاني ۲۰۰۶ آلمان قرار است كولاك كنيم!
اما خب يك چيز ديگر در ميان آن همه دوربين و صداي تلق تلق شاتر دوربين هاي عكاسي خيلي جالب است و آن هم شيوه هاي جديدي است كه برخي كانال ها و شبكه هاي تلويزيوني به كار مي گيرند.
مثال؟ خب واضح است كه آقاي توتي و آن حركت بي ادبانه و غير ورزشي اش!
كسي فكرش را مي كرد كه يك دوربين فيلمبرداري و يك دوربين عكاسي در تمام مدت بازي دنبال توتي باشند و درست وقتي او مي زند زير همه چيز و ادعا مي كند آب دهان خود را به سمت كسي پرتاب نكرده، اين فيلم ها و عكس ها مثل پتك بخورد توي سرش و او نه تنها از محبوبيتش كم شود بلكه از سه بازي ملي هم محروم شود تا خودش و تيمش بدانند كه يك حركت احمقانه چقدر مي تواند برايشان گران تمام شود.
با تمام اينها، فوتبال همچنان فوتبال است و ما ذوق مي كنيم وقتي مي شنويم گري لينه كر آن مهاجم محبوب بريتانيايي ، دارد يك بازي حساس را گزارش مي كند يا اين كه يك لحظه دوربين رابسون بزرگ را نشان بدهد كه نشسته در جايگاه خبرنگارها و دارد بازي را تفسير مي كند.