مريم كريمي
اولين كتابش كه در سال۱۹۶۰ براي كودكان منتشر شد«درخت بخشنده» نام دارد. نام او شلدن آلن سيلور استاين معروف به شل سيلوراستاين است.
سيلور استاين ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۲ در ايلينويس شيكاگو متولد شد. همزمان با ورودش به ارتش آمريكا براي خدمت در سال۱۹۵۰ كار نقاشي كارتوني را نيز در قالب همكاري با برخي مجلات از جمله (strips pacific stars) آغاز مي كند.
هرچند كه سيلور استاين معروف ترين آثارش را براي كودكان مي نويسد اما به نظر مي رسد كه همه آدمها در هر سني مي توانند مخاطب او قرار گيرند.
در كتاب «ملكه قلبها و پري دريايي» با ترجمه چيستا يثربي درباره سبك نگارش او آمده است: سبك او سرشار از شور و انرژي احساسي ريتميك با نجوا و فرياد است. ويژگي انساني نگاه او آزادي و رهايي از هرگونه قيد و بندي است كه احساس و ادراك انسان را دچار قالبها و كليشه هاي از پيش تعريف شده مي كند.
مي توان شل سيلور استاين را همان گونه كه خودش در مقدمه «چراغي زير شيرواني» مي گويد «من آزادم ؛هر كجا كه دلم مي خواهد مي روم و هر كاري كه دلم مي خواهد انجام مي دهم و معتقدم هر كسي بايد چنين زندگي كند و نبايد به هيچ كس وابسته بود» نويسنده اي دانست كه هر كجا كه دلش خواست رفت و در ذهن بسياري جاي گرفت مخصوصاً با طرح جلدهاي عجيب و غريبي كه گاهي روي كتابهايش نقش مي بست.
شل سيلور استاين به ايران هم آمد. شايد آن روزهايي كه ما خيلي بچه تر بوديم كتابهايش را از راه ترجمه خوانديم. يك روز آنقدر برايش تبليغ كرديم كه برخي ناشران براي اينكه از غافله سودآوري كتابهاي سيلور استاين جا نمانند سيلور استاين هاي ابتكاري هم درست مي كردند و به جاي سيلور استاين اصلي به فروش رساندند با ترجمه هاي دست و پا شكسته برخي مترجمان جوان تازه از راه رسيده و يك روز هم مثل يك مد اجتماعي و يا موج، سيلور استاين را كنار گذاشتيم و به سراغ ديگري رفتيم بدون اينكه انديشه هاي اين نويسنده را دقيقاً بشناسيم. دقيقاً مثل ميلان كوندرا يادآور هستي و جاودانگي، پائولو كوئيلو استاد عشق و عرفان، هري پاتر خالق هيجان و دنياي كاملاً غيرواقعي سرشار از تخيل و يا ويرجينيا وولف هميشه مضطرب و افسرده.
|
|
چيستا يثربي مترجم پنج عنوان از كتابهاي سيلور استاين درباره عدم معرفي دقيق اين نويسنده به علت متأثر شدن از مد اجتماعي مي گويد: اساساً شل سيلور استاين اسم گيشه سازي است و خانواده ها با اسم به سراغ كتابهايش مي روند. در همه دنيا در بخش ادبيات كودك و نوجوان و حتي بزرگسال سيلور استاين پرفروش است. در شش ساله اخير او بيشتر شناخته شد و تا قبل از سال ۱۳۷۸ او را فقط به عنوان شاعر كودك مي شناختند هرچند كه مردم با رويكردهاي فلسفي او چندان آشنا نيستند.
يثربي معتقد است: متأسفانه تقليد هاي فراواني هم در حيطه ادبيات ما به ويژه ادبيات كودكان باقي گذاشت و مي بينيم كتابهايي را با سبك و سياق شل سيلور استاين در مي آورند. حتي با استفاده از همان تصوير و صفحه بندي تا مردم فكر كنند اين اثر از سيلور استاين است، در حالي كه اين آثار ايراني هستند و مثل استاين جواب نمي دهند، چون در سيلور استاين چيزي كه مهم است ديدگاه فلسفي او درباره عشق، مرگ و هستي است كه در شعرهايش نمود پيدا كرده است
وي ادامه مي دهد: قرار نيست كارخانه توليد سيلور استاين در كشوري ايجاد شود و بهتر است كه سيلور استاين، سيلور استاين بماند. يعني خلاقيت هر فرد مخصوص خودش باشد. او در نوع خود بي نظير بود و تقليد از او به نظرم احمقانه و بيهوده است. يثربي به دلايل مطرح شدن سيلور استاين در ايران اشاره دارد و مي گويد: رسانه ها در ايران به ويژه اين نويسنده را بر سر زبانها انداختند. از سوي ديگر مردم ما اساساً شعر دوست هستند ديگر اينكه سيلور استاين خيلي جسور است و تمام شالوده ها و قواعد را زير سؤال مي برد و با نگاهي ضد ساختار همه مفاهيم را ويران مي كند تا از نو بسازد. اساساً ادبيات او محافظه كار نيست و به همين دليل در ادبيات محافظه كار ما بدعتي محسوب مي شود چون عادت به رك گويي نداريم و ادبيات را داراي كاركرد انتقادي چنداني نمي بينيم. سيلور استاين حرفهاي ناگفته مردم را نه با لحن تلخ يك سياستمدار بلكه با بازيگوشي و سرخوشي يك كودك مي گويد.
يثربي متذكر مي شود كه: اين درست نيست كه ما بياييم و ترجمه هاي مختلف فارسي از سيلور استاين را برداريم و با هم مخلوط كنيم و دوباره منتشر كنيم، اين فاجعه است. ما حق نداريم از او توتم، تابو و يا اسطوره بسازيم بدون اينكه درست بشناسيم و معرفي اش كنيم و او را به عنوان تنها راه حل كتابخوان كردن بچه ها و ادبيات كودك تدريس كنيم.
|
|
اول بايد بدانيم او كه بوده است. سيلور استاين مطلقاً به مفاهيم اخلاقي ساخته بشر اعتقاد نداشته و به همه چيز پشت پا مي زند كه مطلوب فرهنگ ما نيست. نبايد او را تا مرحله عرفان برسانيم و از او يك صوفي بسازيم. به هر حال تا حدزيادي او يك شاعر آنارشيست اجتماعي بوده است. و چه مي توان كرد كه موج سيلور استاين گرايي باعث شد بسياري از ناشران سودجو و موقعيت طلب به ترجمه چندباره آثارش حتي با كپي برداري از ترجمه هاي ديگران دست بزنند. ما به دنبال نفع اقتصادي از سيلور استاين هستيم و نمي خواهيم ديدگاهش را براي بچه ها معرفي كنيم. به هر حال اسطوره سازي نادرست از يك نويسنده هم مي تواند مخرب باشد و هم ادبيات را تحت الشعاع قرار دهد. حميد خادمي ديگر مترجم آثار سيلور استاين نيز مي گويد: قضيه سيلور استاين هم مثل هري پاتر است كه به خاطر بازار شتابزده نشر، تصوير نادرستي از او به مردم القا مي شود. متأ سفانه در ترجمه آثار سيلور استاين بازيهاي كلامي خاص او منتقل نشده است.
خادمي تصريح مي كند: تب سيلور استاين ما را به اين نتيجه رساند كه جامعه ما سيلور استايني را كه براي كودك و نوجوان مي نوشت نياز دارد و به هيچ وجه به سيلور استاين گيتاريست يا كاريكاتوريست احتياج ندارد. هدف در معرفي او در جامعه ايران شناخت واقعي اش نبود بلكه سود بود. من در توافق با ناشر تصميم گرفتم كه همه شعرهايش را ترجمه كنم. برگزيده ها را كما اينكه پيش از اين چند شعر او را در يك مجموعه مي گذاشتند و به كتابسازي دست مي زدند و اين به نوع بازار اين آثار ضربه مي زد. شل سيلور استاين كتابهاي زيادي را منتشر كرده است. از جمله «كسي يك كرگدن ارزان نمي خواهد» ۱۹۶۴،«بازنويسي» ۱۹۸۳، «گزارشي از هيچ كجا»۱۹۶۰، «بالا افتادن» ۱۹۹۶، «قطعه گمشده» ۱۹۷۶ و «ملكه قلبها و پري دريايي» كتابي كه مدتها باعث بحث و جنجال فراوان در مجامع غربي شد. چرا كه در آن اصول تربيتي مكاتب روانشناسي و مربيان قانونگرا زير سؤال مي رود. از اين رو شايد شعرهاي سيلور استاين بيشتر به كار كودكان سرزمين زادگاه خودش بيايد تا كودكان سرزمين ما.