شنبه ۶ تير ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۱۹
خواب اسرائيل براي كردها
هزاران اسرائيلي هر سال به عنوان جهانگرد به تركيه سفر مي كنند. مخالفت تركيه با جنگ عراق اين رابطه را تيره كرد اما تركيه همچنان به سوي غرب متمايل است و علي رغم پيروزي يك حزب اسلامگرا در انتخابات سراسري در سال ۲۰۰۲، نسبتاً سكولار است.
اين كشور اكنون در پي پذيرفته شدن در اتحاديه اروپاست
عوامل اطلاعاتي و نظامي اسرائيل اكنون به آرامي در كردستان مشغول فعاليت هستند و واحدهاي كماندويي كرد را براي انجام عمليات هاي مخفي در داخل مناطق كردنشين ايران و سوريه آموزش مي دهند. اسرائيل به طور خاص از ناحيه ايران احساس خطر مي كند. عوامل اسرائيل از جمله اعضاي موساد تحت پوشش بازرگان به طور مخفي در كردستان فعاليت مي كنند

سيمور هرش
009531.jpg
عكس : عباس كوثري

ترجمه: نيلوفر قديري
تعداد نيروهاي مسلح كرد كه به پيشمرگ ها معروف هستند به ۷۵ هزار نفر مي رسد. اين تعداد نيرو از شمار شبه نظاميان شيعه و سني بيشتر است. يك افسر سابق اطلاعاتي اسرائيل مي گويد، از اواخر سال گذشته تل آويو مشغول تعليم و آموزش واحدهاي كماندويي كرد براي انجام عمليات به شيوه واحدهاي كماندويي اسرائيل هستند.
اشاره :
طرح جديد امنيتي ـ نظامي اسرائيل براي بي ثبات كردن منطقه ، موضوع گزارشي است كه نشريه نيو يوركر ـ چاپ آمريكا ـ به آن پرداخته است .
نيوركر همان نشريه اي است كه چند هفته پيش رسوايي بزرگ زندان ابو غريب را افشا كرده بود.
در جولاي ۲۰۰۳، دو ماه بعد از آنكه بوش در عراق اعلام پيروزي كرد، جنگ نه تنها پايان نيافته بود بلكه به نقطه حساسي رسيده بود. اسرائيل كه از مشتاق ترين حاميان اين جنگ بود، شروع به دادن هشدار به دولت آمريكا كرد كه تشكيلات اشغال به رهبري آمريكا در اواخر تابستان با حملات شديدي روبرو مي شود. نيروهاي اطلاعاتي اسرائيل در عراق گزارش مي دادند كه حمله كنندگان و عوامل ناآرامي از حمايت عاملان اطلاعاتي ايران و ديگر جنگجويان خارجي برخوردارند كه از مرز ناآرام و حفاظت نشده ميان عراق و ايران وارد اين كشور شده اند.
اسرائيلي ها از آمريكا مي خواستند مرز ۹۰۰ مايلي ميان عراق و ايران را به هر قيمت ببندد. با اين حال مرز همچنان بازماند. «پاتريك كلاوسون» كه پايه گذار سياست مهار دوگانه در زمان كلينتون عليه ايران بوده و اكنون معاون رئيس مؤسسه سياست هاي خاور نزديك در واشنگتن است و روابط نزديكي با كاخ سفيد دارد مي گويد: «دولت، اطلاعات اسرائيل درباره ايران را ناديده نگرفت. درست است كه ما تابستان گذشته براي بستن مرز كاري نكرديم اما نگرش ما اين بود كه براي عراقي ها مفيد است با مردم عادي ايران كه به مرز مي آيند ارتباط داشته باشند، هزاران نفر از ايراني ها مثلاً براي زيارت از مرز مي گذشتند. پرسشي كه با آن روبرو بوديم اين بود كه آيا اين تبادل و تماس ارزش داشت؟ آيا ما مي خواستيم عراقي ها را منزوي كنيم؟ پاسخ اين بود كه تا وقتي ايراني ها سلاح برنداشته اند و به سوي ما شليك نكرده اند، اين كار ارزش داشت.»
«كلاوسون» مي گويد، اسرائيلي ها با ما هم عقيده نبودند. نگراني  آنها كاملاً روشن بود. آنها نگران اين بودند كه ايراني ها با ايجاد سازمان هاي خيريه و اجتماعي در عراق از اين سازمان ها براي جذب نيرو و انجام حملات مسلحانه عليه آمريكايي ها استفاده كنند.
هشدار درباره افزايش درگيري و خشونت درست از آب درآمد. در اوايل اوت حمله عليه تشكيلات اشغال شدت گرفت. انفجارها در بغداد، در سفارت اردن و مقر سازمان ملل كه به مرگ ۴۲ نفر انجاميد بدترين نمونه هاي آن بود. يك مقام اطلاعاتي سابق اسرائيل مي گويد، رهبري اسرائيل در آن زمان به اين نتيجه رسيد كه آمريكا تمايلي به رويارويي با ايران ندارد.
«فلينت لورت» تحليلگر سابق سيا كه تا سال گذشته در شوراي امنيت ملي حضور داشت و اكنون عضوي در مركز سياست گذاري خاورميانه است مي گويد، اواخر تابستان گذشته دولت واشنگتن فرصت داشت در سياست خود تغييري دهد، چرا كه در آن زمان معلوم شد «مأموريت پايان يافته» عبارتي در سخنراني ماه مه بوش، زودرس بوده است. تيم بوش مي توانست به سراغ متحدانش برود و از آنها كمك بيشتري بخواهد. اما نومحافظه كاران ديوانه اين جمله بودند كه «ما خودمان اين كار را انجام مي دهيم.»
009534.jpg

«لورت» مي گويد، رئيس جمهور دريافته بود كه اگر بخواهد همچنان يكجانبه پيش رود يا بايد تغيير استراتژيكي بدهد و يا با بدتر شدن اوضاع و شدت حملات روبرو شود. دولت در آن زمان تصميم گرفت الگوي گوانتانامو را در عراق اعمال كند و قوانين بازجويي را كنار بگذارد. اين تصميم هم به توقف حملات منجر نشد و رسوايي زندان ابوغريب را به بار آورد. در اوايل نوامبر، بوش ارزيابي تيره و تاري از رئيس دفتر سيا در بغداد دريافت كرد كه در آن هشدار داده شده بود وضعيت امنيتي در عراق در آستانه فروپاشي است. در اين سند آمده است، هيچ يك از نهادهاي سياسي و رهبران بعد از جنگ عراق توانايي اداره كشور يا برگزاري انتخابات و تدوين قانون اساسي را نشان نداده اند. چند روز بعد، دولت كه از شدت درگيري ها و اطلاعات تيره و تار نااميد شده بود بالاخره تصميم گرفت سياست يكجانبه گرايي خود را تغيير دهد و ۳۰ ژوئن را به عنوان تاريخ انتقال حاكميت به يك دولت موقت در عراق اعلام كرد تا به اين ترتيب امكان وارد شدن سازمان ملل به اين روند فراهم شود. يك مشاور سازمان ملل كه در امور عراق فعاليت مي كند مي گويد، درست يك سال پيش از انتخابات رياست جمهوري آنها تصميم گرفتند قصور را با سازمان ملل و عراقي ها تقسيم كنند.
يك مقام سابق دولت بوش كه از جنگ عراق حمايت مي كرد پاييز گذشته سفري نااميد كننده به عراق داشت. سپس به تل آويو رفت و دريافت كه اسرائيلي هايي كه با آنها ديدار كرده نيز نااميد هستند. اسرائيلي ها از اينكه هشدارها و توصيه هايشان ناديده گرفته شده و جنگ آمريكا با ناآرامي ها و حملات عراق همچنان وخيم تر مي شود، نااميد و سرخورده شده بودند. اين مقام سابق مي گويد: چندين ساعت با اعضاي ارشد جامعه سياسي و اطلاعاتي اسرائيل گفت وگو كردم. نگراني آنها اين بود كه ما در عراق درست عمل نمي كنيم و بايد براي بدترين سناريو آماده شويم.
ايهود باراك نخست وزير پيشين اسرائيل كه از حمله دولت بوش به عراق حمايت مي كرد به طور خصوصي به ديك چني معاون رئيس جمهور هشدار داد كه آمريكا در عراق بازنده شده است. اين موضوع را يك آمريكايي نزديك به باراك به ما گفت و ادامه داد، باراك به چني گفت، اسرائيل دريافته هيچ راهي براي پيروز شدن نيست. تنها بايد منتظر ماند و ديد كه شدت اين تحقير چقدر است.
در مصاحبه هايي كه با مقاماتي در اروپا و خاورميانه و آمريكا انجام داديم، آنها گفتند تا پايان سال گذشته اسرائيل به اين نتيجه رسيده بود كه دولت بوش قادر به ايجاد يك عراق با ثبات و دموكرات نيست و تل آويو به گزينه هاي ديگري نياز دارد. دولت آريل شارون تصميم گرفت كه زيان هاي ناشي از جنگ به موضع استراتژيك اسرائيل را كاهش دهد. براي رسيدن به اين هدف تصميم گرفت روابط قديمي خود با كردهاي عراق را توسعه دهد و حضوري چشمگير در اين منطقه نيمه خودمختار داشته باشد.
چندين مقام رسمي، اين تصميم شارون را كه بار مالي زيادي مي طلبد اقدامي همراه با بي احتياطي توصيف كرده اند كه مي تواند هرج و مرج و ناآرامي بيشتري ايجاد كند.
عوامل اطلاعاتي و نظامي اسرائيل اكنون به آرامي در كردستان مشغول فعاليت هستند و واحدهاي كماندويي كرد را براي انجام عمليات هاي مخفي در داخل مناطق كردنشين ايران و سوريه آموزش مي دهند. اسرائيل به طور خاص از ناحيه ايران احساس خطر مي كند. عوامل اسرائيل از جمله اعضاي موساد تحت پوشش بازرگان به طور مخفي در كردستان فعاليت مي كنند و بعضي از آنها حتي پاسپورت اسرائيلي هم ندارند. «مارك ريجو» سخنگوي سفارت اسرائيل در واشنگتن در پاسخ به سؤال ما در اين مورد گفت: «اين ماجرا واقعيت ندارد و دولت هاي مرتبط هم مي دانند كه درست نيست.»
مقامات كرد و سخنگوي وزارت خارجه آمريكا نيز از اظهار نظر در اين مورد خودداري كردند.
اما يك مقام بلند پايه سيا در هفته گذشته در مصاحبه اي اعتراف كرد كه اسرائيلي ها در كردستان مشغول فعاليت هستند. او به ما گفت اسرائيلي ها احساس مي كنند حق انتخاب چنداني ندارند و چاره اي جز اين كار پيش روي خود نمي بينند. او در پاسخ به اين سؤال كه آيا اسرائيلي ها در پي تأييد واشنگتن براي اين كار بوده اند، خنديد و گفت: «آيا كسي را مي شناسيد كه بتواند به اسرائيل بگويد چه كار كند و چه كار نكند؟ آنها هميشه كاري را كه به نفعشان هست مي كنند.»
اين مقام سيا اضافه كرد، همه از حضور و نقش اسرائيل در جامعه اطلاعاتي آمريكا باخبر هستند و اين موضوع تازه اي نيست.
تصميم اسرائيل براي حضور بيشتر در كردستان كه يك مقام اطلاعاتي سابق اسرائيل آن را «طرح B» مي خواند، موجب بروز تنش ميان اسرائيل و تركيه شده است! سياستمداران ترك در يك تغيير جهت عمده اظهار نظرات تندي دراين باره ابراز داشته اند. از سوي ديگر اين اقدام اسرائيل موجب ظهور ائتلاف جديد ميان ايران، سوريه و تركيه شده كه همه آنها اقليت قابل توجهي از كردها دارند.
در اوائل ژوئن در بولتن خبري اطلاعاتي تهيه شده توسط «وينسنت كانيسترارو» از مسئولان بازنشسته ضد تروريسم سيا و «فيليپ جيرالدي» كه به عنوان معاون رئيس دفتر سيا در استانبول فعاليت مي كند، آمده است: «منابع ترك با اطمينان گزارش داده اند كه ترك ها نگران افزايش حضور اسرائيل در كردستان و تحريك كردها به ايجاد يك كشور مستقل هستند. ترك ها مي گويند فعاليت هاي اطلاعاتي گسترده اسرائيل در شمال عراق شامل تحركات ضد سوري و ضد ايراني از جمله حمايت از كردهاي ايران و سوريه است.»
در سالهاي بعد از جنگ اول خليج فارس، كردهاي عراق با كمك مناطق پرواز ممنوع و در نتيجه برنامه سازمان ملل كه به آنها سهمي از درآمدهاي نفتي اين كشور را اختصاص مي داد، توانستند به ميزان زيادي از استقلال در استان هاي شمال عراق دست يابند. از نظر اكثر كردها «كردستان تاريخي» خارج از مرزهاي عراق را نيز شامل مي شود، يعني بخش هايي از ايران، سوريه و تركيه را دربرمي گيرد. هر سه اين كشورها بيم آن را دارند كه در صورت آرام نشدن اوضاع بعد از ۳۰ ژوئن كردستان علي رغم وعده هايي كه داده مي شود، استقلال خود را از دولت موقت عراق اعلام كند.
009618.jpg

حضور اسرائيل در كردستان موضوع تازه اي نيست. در سراسر دهه هاي ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، اسرائيل فعال تر از شورش كردها عليه عراق به عنوان بخشي از سياست استراتژيك خود براي جذب متحداني از ميان غير عرب هاي خاورميانه،  حمايت مي كرد. در سال ۱۹۷۵ كردها مورد خيانت آمريكا قرار گرفتند،  چرا كه در آن زمان واشنگتن از تصميم شاه ايران براي توقف حمايت از آرزوي كردها براي به دست آوردن خودمختاري در عراق حمايت كرد.
طي دو دهه بعد، در داخل عراق كردها مورد سركوب صدام قرار گرفتند و او عليه آنها از حمله هوايي و سلاح هاي شيميايي استفاده كرد. در سال ۱۹۸۴ حزب كارگران كردستان يا پ. ك . ك عمليات خشونت آميزي را براي جدايي از تركيه آغاز كرد كه ۱۵ سال به طول انجاميد، بيش از ۳۰ هزار نفر در اين درگيري ها كشته شدند كه اكثر آنها كرد بودند. دولت تركيه جدايي طلبان را سركوب كرد و عبدالله اوج آلان رهبر پ.ك.ك را دستگير نمود. ماه گذشته پ.ك.ك اعلام كرد كه به آتش بس ۵ ساله يكجانبه خود پايان داده و هدف قرار دادن شهروندان ترك را از سر مي گيرد.
اوائل اين ماه وقتي آمريكا قطعنامه اي درباره حاكميت عراق به سازمان ملل ارائه كرد كه در آن بر قانون اساسي موقت تأكيدي نشده بود، رهبري كردهاي عراق به شدت خشمگين شد. در قانون اساسي موقت به اقليت كرد حق وتوي قانون اساسي دائم داده شده بود. رهبران كرد بلافاصله در نامه اي به بوش هشدار دادند كه در دولت جديد تحت كنترل شيعيان شركت نمي كنند مگر اينكه به آنها اطمينان داده شود حقوقشان در قانون اساسي موقت، حفظ خواهد شد. در اين نامه آمده است: مردم كردستان ديگر شهروندي درجه دو را در عراق نمي پذيرند.
اين نگراني وجود دارد كه كردها دست به تصرف شهر كركوك به همراه ذخاير عمده نفتي مناطق اطراف آن بزنند. در كركوك عراقي هاي عرب ساكن هستند كه بسياري از آنها در چارچوب طرح صدام براي عربي كردن منطقه در آنجا اسكان داده شدند. اما كردها، كركوك و نفت آن را بخشي از موطن تاريخي خود مي دانند. يك كارشناس نظامي آمريكا كه مشغول مطالعه درباره عراق است مي گويد: اگر كركوك مورد تهديد كردها قرار گيرد، سني ها و تركمن ها شورش مي كنند و در آن شهر حمام خون به راه مي افتد. حتي اگر كردها كركوك را بگيرند، نمي توانند نفت آن را به خارج از كشور منتقل كنند چرا كه همه خطوط لوله هاي نفتي از مناطق عرب و سني نشين عراق مي گذرد.
يك مقام بلند پايه امنيت ملي آلمان در مصاحبه با ما گفت: كردستان مستقل با نفت كافي براي سوريه، ايران و تركيه عواقب زيادي دارد و به ادامه بي ثباتي در خاورميانه منجر مي شود. يك مقام بلند پايه ديگر آلماني نيز گفت، باور همه گيري وجود دارد مبني بر اينكه بعضي عوامل درون دولت بوش، به ويژه پل ولفوويتز معاون وزير دفاع، كردستان مستقل را تحمل مي كند. اين يك اشتباه است و موجب بروز يك اسرائيل جديد در منطقه مي شود، يك دولت نامحبوب در خاورميانه اي پر از كشورهاي متخاصم.»
اعلام استقلال واكنش تركيه را و يا حتي اعلام جنگ از سوي آن را نيز برمي انگيزد و كشوري كه مي تواند متحد مهمي براي تل آويو باشد را به دشمن تبديل مي كند. تركيه و اسرائيل در دهه گذشته به شركاي اقتصادي و ديپلماتيك قوي تبديل شده اند.
هزاران اسرائيلي هر سال به عنوان جهانگرد به تركيه سفر مي كنند. مخالفت تركيه با جنگ عراق اين رابطه را تيره كرد اما تركيه همچنان به سوي غرب متمايل است و علي رغم پيروزي يك حزب اسلامگرا در انتخابات سراسري در سال ۲۰۰۲، نسبتاً سكولار است. اين كشور اكنون در پي پذيرفته شدن در اتحاديه اروپاست. در مقابل تركيه و سوريه كه سالها با هم اختلاف داشتند و گاه گاهي تا آستانه رويارويي آشكار هم پيش رفته اند و تركيه و ايران كه رقباي منطقه اي بودند، به هم نزديك شده اند. يكي از موارد اختلاف ميان تركيه و ايران تفاوت ميان موضع طرفدار غرب تركيه مذهبي بودن ايران است، اما بيم هر دوي اين كشورها از كردها اين اختلافات را كم رنگ كرده است.
يك وزير خارجه اروپايي ماه گذشته در گفت وگويي با ما گفت، از ميان رفتن ائتلاف اسرائيل با تركيه ضربه اي براي منطقه است. او گفت: براي جلوگيري از ناآرامي بايد همسايه ها به عنوان يك موجوديت مشترك با هم همكاري كنند.
اسرائيلي ها اما به همسايگان خود به غير از كردستان به عنوان دشمن نگاه مي كنند. اسرائيل متقاعد شده كه ايران در آستان توليد سلاح هسته اي است و با كمك سوريه در حال برنامه ريزي براي تقويت مبارزه فلسطيني ها بعد از عقب نشيني اسرائيل از غزه است.
مقامات اطلاعاتي سابق آمريكا مي گويند، رهبران شبه نظامي شيعه عراق مانند مقتدي صدر از سوي رهبري اسرائيل نيروي مورد حمايت ايران به حساب مي آيند و اسرائيلي ها مي گويند كه آنها موفقيت خود را در مقابله با نيروهاي ائتلاف با كمك ارتباطاتي و تداركاتي ايران بدست آورده اند.
براساس اسناد به دست آمده، تابستان گذشته دولت بوش تفنگداران آمريكايي را مسئول طراحي يك طرح مفصل و كامل به نام «عمليات استوارت» براي دستگيري و در صورت نياز ترور صدر كرد. اما وقتي مشخص شد كه صدر از اين طرح مطلع شده، برنامه لغو شد. هفت ماه بعد از آن كه صدر زمستان را به جمع آوري كمك و حمايت از جنبش خود گذراند، ائتلاف روزنامه او را تعطيل كرد و بحراني را دامن زد كه نتيجه آن نجات صدر و حتي تقويت جايگاه او شد. اين تضمين هم به دست آمد كه او بعد از ۳۰ ژوئن نقشي مهم در تشكيلات سياسي و نظامي عراق ايفا خواهد كرد.
مقام سابق اطلاعاتي آمريكا مي گويد: هدف فوري اسرائيل بعد از ۳۰ ژوئن ايجاد واحدهاي كماندويي كرد براي برقراري توازن نيرو در برابر شبه نظاميان شيعه است.
تعداد نيروهاي مسلح كرد كه به پيش مرگ ها معروف هستند به ۷۵ هزار نفر مي رسد. اين تعداد نيرو از شمار شبه نظاميان شيعه و سني بيشتر است. يك افسر سابق اطلاعاتي اسرائيل مي گويد، از اواخر سال گذشته تل آويو مشغول تعليم و آموزش واحدهاي كماندويي كرد براي انجام عمليات به شيوه واحدهاي كماندويي اسرائيل هستند. هدف اوليه تكيه و توجه اسرائيل به كردها، فراهم كردن امكان انجام كارهايي توسط آنها بوده كه كماندوهاي آمريكايي نتوانسته اند انجام دهند، يعني نفوذ، جمع آوري اطلاعات و كشتن رهبران گروه هاي مهاجم شيعه و سني در عراق.
اين مقام اطلاعاتي سابق اسرائيل مي گويد، هدف در حقيقت مقابله با حملات در عراق بود اما رابطه اسرائيل با كردها، ترك ها را ناخشنود كرد. آنها مي گويند همين كردهاي كماندويي كه براي عراق تربيت شده اند مي توانند در تركيه هم نفوذ و حمله كنند.»
اين مقام اسرائيلي ادامه مي دهد، «همكاري هاي كردها و اسرائيل توسعه يافت. بعضي عوامل اسرائيل از مرز عبور كرده و با كمك كماندوهاي كرد وارد ايران شدند تا سنسور و قطعات حساس ديگري براي نظارت بر تأسيسات هسته اي ايران كار بگذارند. اسرائيل همواره از كردها حمايت كرده و اين سياست اوست تا با نزديك شدن بر كردها در حقيقت در ايران، عراق و سوريه براي خود چشم و گوش به دست آورد. آنچه اسرائيل با كردها مي كند چندان براي دولت بوش غيرقابل قبول نيست.»
009621.jpg
عكس: رضا معطريان

مقامات بلندپايه آلماني هم با لحني هشدارآميز به ما گفتند، عوامل اطلاعاتي آنها هم مداركي دارند كه نشان مي دهد اسرائيل از موقعيت خود در داخل كردستان و مناطق كردنشين در ايران و سوريه براي اهداف اطلاعاتي و عملياتي خود استفاده مي كند. مقامات سوريه و لبناني براين باورند كه سرويس اطلاعاتي اسرائيل در چندين اعتراض خشونت آميز كردها در نيمه ماه مارس در سوريه نقش داشته است. اين درگيري ها دست كم ۳۰ كشته به جا گذاشته است. اكثر اين درگيري ها در شهرهاي واقع در مرز سوريه با تركيه و مناطق كردنشين عراق روي داد.
«مايكل سماها» وزير اطلاعات لبنان به ما گفت، اطلاعاتي وجود دارد مبني بر اين كه اسرائيل كردها را براي جنگ در سراسر عراق، سوريه، تركيه و ايران آماده مي كند. آنها براي عمليات هاي كماندويي آماده مي شوند. مقام بلندپايه امنيت ملي آلمان نيز به ما گفت، دولت بوش درباره اهداف ايران دچار سوء تعبير شده و دست ايران را به خطا خوانده است، «ايراني ها مي خواهند كه آمريكا در عراق زمين گير و مشغول شود اما خواستار هرج و مرج نيستند. پرسش حساس اين است كه اگر كردستان مستقلي با ارتباط نزديك با اسرائيل به وجود آيد رفتار ايران چه خواهد بود؟»
يك مقام بلندپايه اروپايي ديگر نيز مي گويد: «ايراني ها اگر پاسخ مثبتي بگيرند، در جنوب عراق مثبت عمل مي كنند، اما واشنگتن اين كار را نمي كند. دولت بوش از ايراني ها و حتي سوري ها كمك نمي خواهد .پس چه كسي آمريكا را نجات مي دهد؟»
او اضافه مي كند: «در آغاز حمله آمريكا به عراق چند تن از مقامات بلندپايه اروپايي به همتايان ايراني خود گفتند: «شما در منطقه برنده خواهيد بود. چند روز پيش آژانس بين المللي انرژي هسته اي در پنجمين گزارش خود درباره ايران اعلام كرد كه ايران به تحقيقات هسته اي خود درباره موادي كه مي تواند در توليد بمب هسته اي هم مورد استفاده قرار گيرد ادامه مي دهد. بخش عمده نگراني ها درباره تأسيسات غني سازي زيرزميني در نطنز است كه محمد البرادعي رئيس آژانس بارها تأكيد كرده كه مدرك قطعي از وجود يك برنامه نظامي در تأسيسات هسته اي ايران به دست نيامده، بنابر اين قضاوت در اين باره زود است. ديويد آلبرايت از بازرسان سابق، سازمان ملل كه كارشناس تكثير هسته اي است مي گويد: «آمريكا مدرك قطعي از وجود برنامه تسليحات هسته اي ندارد. اين فقط يك استنتاج است.» روز جمعه گذشته آژانس انرژي اتمي در نشست خود در وين قطعنامه اي را صادر كرد كه در آن علي رغم صحه گذاشتن بر برخي پيشرفت ها، از اين كه ايران به اندازه اي كه بايد باشد صريح نبوده انتقاد شده و از اين كشور درخواست شده به پرسش هايي پاسخ دهد.
يك مقام آژانس هسته اي به ما گفت، «دولت بوش بارها به ما توصيه كرده در ايران تأسيسات مخفي هسته اي وجود دارد كه اعلام نشده اند. دولت بوش چيز بيشتري نمي گويد چون نگران آن است كه اطلاعات به ايران برگردانده شود.»
پاتريك كلاوسون دليل ديگري براي عدم تمايل دولت بوش به انتقال اطلاعات خاص (درباره ايران) دارد و مي گويد: اگر ما سايتي را شناسايي و اعلام كنيم تا وقتي بازرسان آژانس به آنجا برسند كه چند هفته هم طول مي كشد، ممكن است (ايراني ها) در يك صحنه سازي فضاي آنجا را كاملاً تغيير دهند و وقتي بازرسان برسند ديگر چيزي در آن مكان باقي نمانده باشد. سرويس اطلاعاتي آمريكا اكنون به دليل موضوع سلاح هاي كشتار جمعي عراق به اندازه كافي بي اعتبار شده است.»
كلاوسون اضافه مي كند، «نگراني اصلي امنيت ملي اسرائيل بايد ايران باشد. با توجه به اين كه حضور در كردستان راهي است كه اسرائيل به وسيله آن بر اقدامات هسته اي ايران نظارت مي كند، اگر از چنين حضوري صرف نظر كند در حقيقت غفلت كرده است.»
يك مقام سابق بلندپايه امنيتي در آمريكا مي گويد، در حال حاضر روابط اسرائيل با كردستان مهمتر از اتحاد او با تركيه است.
يك مقام اطلاعاتي اسرائيل نيز مي گويد، «ما عاشق تركيه هستيم اما بايد به فشار به ايران ادامه دهيم، كردها آخرين گروه باقيمانده در عراق هستند كه رابطه نزديكي با آمريكا دارند. تنها مسئله اي كه باقي مي ماند آن است كه چطور در اين شرايط با تركيه كنار بياييم.»
شايد راهي براي كنار آمدن با تركيه نباشد. يك مقام بلندپايه ترك در مصاحبه اي كه هنگام صرف صبحانه با ما انجام داد گفت: پيش از جنگ عراق ، اسرائيل در كردستان فعال بود و اكنون هم فعال است. اين براي ما و براي آنها بسيار خطرناك است. ما نمي خواهيم شاهد تجزيه عراق باشيم و بر سر آن هيچ مذاكره اي نمي كنيم.
او سپس به ضرب المثل معروف ترك ها اشاره كرد كه: «براي كشتن يك كك پتويي را به آ تش مي كشيم.»
او گفت: به كردها گفته ايم كه از آنها نمي ترسيم اما آنها بايد از ما بترسند. يك ديپلمات ترك هم بعداً به خود من گفت: به دوستان كرد و اسرائيلي خود مي گوييم كه تركيه فقط از عراق واحد و يكپارچه حمايت مي كند و هيچ راه حل ديگري را نمي پذيرد.
مقام بلندپايه ترك گفت: اگر عراق تقسيم شود، خون ريزي و درد و رنج بيشتري به خاورميانه تحميل مي شود و در اين صورت شما مقصر هستيد. از مكزيك تا روسيه همه مي گويند كه آمريكا برنامه مخفيانه اي در عراق داشت، اين كه بيايد تا عراق را تجزيه كند. اگر عراق تجزيه شود، آمريكا نمي تواند درباره آن به دنيا توضيحي بدهد. شرايط شبيه بالكان مي شود با اين تفاوت كه در بالكان نفت هم نبود. ماجراي يوگسلاوي و درسي كه از آن بايد بگيريم اين است كه وقتي به يك كشور استقلال بدهيد، ديگران هم مي خواهند. اگر اين طور شود،  كركوك سارايووي عراق خواهد شد. اگر جرقه اي در آن روشن شود كنترل بحران غيرممكن خواهد شد.»
در آنكارا يك مقام بلندپايه ديگر مي گويد،  دولتش نگراني فعاليت هاي نظامي اسرائيل در داخل كردستان را به اطلاع وزارت خارجه اسرائيل رسانده است. آنها آزمون و تعليم كماندوها را تكذيب كرده و ادعا كردند فعاليت هايي كه در آنجا صورت مي گيرد رسمي نيست و به طور خصوصي انجام مي شود. اما سرويس هاي اطلاعاتي ما مي دانند اين طور نيست.
گلايه مؤكدانه تركيه از حملات موشكي اسرائيل به رهبري حماس در غزه عامل ديگري در افزايش تنش ميان اين دو متحد است. در روز ۲۶ مه عبدالله گل وزير خارجه تركيه در يك كنفرانس خبري در آنكارا اعلام كرد دولت تركيه سفير خود در اسرائيل را براي مشورت درباره چگونگي احياي روند صلح خاورميانه فرامي خواند. او همچنين به پارلمان تركيه گفت كه دولت در حال برنامه ريزي براي تقويت روابط خود با تشكيلات خودگردان است و همچنين در حال گفتگو با ديپلمات هاي خاورميانه درباره نگراني از اسرائيل است. يك ديپلمات به ما گفت، در يكي از اين گفتگوها گل فعاليت هاي اسرائيل و احتمال تشكيل يك كردستان مستقل را تشريح كرده است.

نگاه امروز
رؤياي دولت كردي
در سال هاي اخير بحث تغيير نقشه خاورميانه و تشكيل دولت هاي جديد، بر اثر تقسيم كشورهاي بزرگ و چندقومي و چند مذهبي، در خاورميانه مطرح شده است. مرزهاي كنوني جغرافيايي خاورميانه، پس از جنگ جهاني اول و بر اساس منافع فاتحان اروپايي اين جنگ، يعني انگليس و فرانسه شكل گرفت. اما در شرايط امروز اين تركيب جغرافيايي مطابق با منافع تنها ابرقدرت باقيمانده جهاني يعني آمريكا و اصلي ترين متحد آن يعني اسرائيل نمي باشد. لذا يكي از راه حل هاي قابل بررسي آمريكا براي تأمين منافع خود و امنيت اسرائيل، ترسيم مرزهاي جديد بر اساس تقسيم برخي از كشورهاي مؤثر در خاورميانه به كشورهاي كوچكتر مي باشد. نتيجه اين نظريه، كنترل هرچه بيشتر بحران هاي اين منطقه است كه تأمين كننده اصلي انرژي كشورهاي صنعتي به شمار مي روند. در ذهن استراتژيست هاي آمريكا جزء جدايي ناپذير اين طرح تفاوتهاي قومي و مذهبي در اين كشورهاست.
اين بحث در سال هاي اخير و پس از حمله امريكا به عراق، تشديد شد و سبب اصلي آن افشاء گزارش پژوهشي سياسي مؤسسه رند وابسته به دولت آمريكا، در مورد خطر عربستان براي منافع آمريكا بود. در همين رابطه اعلام موضع يكي از نمايندگان مجلس عوام انگليس به نام جري گالوي در مورد تجزيه عربستان، سودان و عراق و مقاله تحقيقاتي آقاي حسن كاني محقق مركز بررسي هاي استراتژيك تركيه نيز قابل اشاره هستند.از ابتداي قرن بيستم قضيه كردها، در ارتباط با طرح تجزيه عثماني و شكل گيري خاورميانه جديد، بيش از پيش مورد توجه واقع شد. كردها به عنوان بزرگترين قوم بي دولت كه ميان كشورهاي شرق و شمال خاورميانه پراكنده اند، و اصلي ترين آرزوي ايشان تشكيل دولت مستقل كرد است، يكي از تأثيرگذارترين متغيرها در شكل گيري مرزهاي فعلي خاورميانه خواهند بود و امروز نيز كه سخن از تغيير حوزه و مرزهاي دروني و بيروني خاروميانه به ميان آمده، موضوع ايشان اهميت روزافزوني يافته است.بحراني كه از جنگ جهاني اول تاكنون بين كردها و دولت هاي مهم خاورميانه براي تحقق كردها و قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي بروز نموده است، از جمله قديمي ترين و پيچيده ترين معضلات خاورميانه به شمار مي آيد و همواره به عنوان ابزار مؤثر در عرصه رقابت هاي سياسي بين كشورهاي منطقه و نيز در دست قدرتهاي جهاني و فرامنطقه اي به كار رفته است.از قرار مقرر شده در سناريوي پس از يازده سپتامبر، آرمان و رؤياي دولت كردي در ابعاد وسيع تري در صحنه خاورميانه مورد استفاده آمريكا و متحدانش قرار گيرد. اما اين كه به دليل ابعاد گسترده و طراحي دقيق تر آمريكا برخلاف هشتاد سال گذشته اين بار رؤيايي كه تاكنون به صورتي سرابي فريب انگيز، جامعه كرد خاورميانه را به خود مشغول كرده است به حقيقت خواهد پيوست يا به سرنوشت وعده هاي فاتحين جنگ اول جهاني دچار خواهد شد، هنوز قابل پاسخ دادن نيست.

مسئله اصلي، فلسطين است
در طول مبارزات انتخابات رياست جمهوري بين بيل كلينتون و بوش پدر، براي اولين بار از عبارتي استفاده شد كه از آن پس، عنوان شعار برجسته همه مبارزات انتخاباتي بود: «مسئله اصلي، اقتصاد است.»
يك پديده كاملاً مشابه بين ايالات متحده و جهان عرب در حال وقوع است. اين شعار اكنون به اين صورت درآمده است: «مسئله اصلي، فلسطين است.»
همه مشكلات موجود بين ايالات متحده و اعراب از قبيل جنگ غيرقانوني و غير ضروري عراق، همه و همه ريشه در مسئله فلسطين دارند. اين مسئله نه تنها باعث تيرگي روابط شده بلكه تفكرات، حس عدالت خواهي و تلاش براي انجام مذاكرات سودمند بين طرفين را با بن بست روبه رو كرده و لطمات زيادي را به قوانين بين المللي و قطعنامه هاي شوراي امنيت وارد آورده است.
در حال حاضر مي توان گفت كه اكثريت قريب به اتفاق مردم جهان به اين نتيجه رسيده اند كه روند صلح فلسطين پايان يافته است، اما تعداد معدودي از جمله «توني جات» كه در نيويورك ريويو قلم مي زند، بر اين عقيده است كه اين صلح خود به خود پايان نيافته، بلكه به آن پايان داده شده است.
باعث تأسف است كه عامل پايان روند صلح تنها آريل شارون نيست، بلكه جورج بوش نيز با او همدست است كه به طور طعنه آميز اصطلاح «نقشه راه» را براي پيش بردن روند صلح فلسطين اختراع كرد. هيچ ابهامي در خصوص آريل شارون و نيات او وجود ندارد. همه سياست هاي او كاملاً روشن است. هيچ شكي وجود ندارد كه او با «روند صلح»، «تشكيل يك كشور فلسطيني مستقل» و «تجديد روابط با دولت خودگردان فلسطين» مخالف است. آريل شارون در سال ۲۰۰۱ اظهار داشت كه دولت خودگردان فلسطين حامي تروريسم است. او با بي اعتنايي به «نقشه راه» به ساخت و توسعه شهرك هاي صهيونيست نشين در سرزمين فلسطين ادامه داد. سكوت بوش در اين مورد، باعث دلسردي اكثريت مردم جهان شد. او هرگز زبان به انتقاد از آريل شارون نگشود. او همچنان به آريل شارون لقب «مرد صلح» را مي داد. زماني كه شارون از ياسر عرفات به عنوان يك رهبر نالايق ياد كرد، بوش ادعاي او را تأييد كرده و گفت كه فلسطيني ها لايق رهبريت ديگري هستند. او به شارون اجازه حبس ياسر عرفات در رام الله و اشغال دوباره سرتاسر فلسطين را داد.
كشورهاي عرب، پس از نااميد شدن از آمريكا به اروپا روي آوردند. تقريباً همه ديپلمات هاي عرب كه من با آنها آشنايي دارم، بر اين عقيده اند كه ديگر نبايستي به حمايت آمريكا اميدوار بود. آنها براي احياي «نقشه راه» به تلاش چهار گروه مذاكره كننده اميد دارند، اما شارون فعاليت هاي اين گروه ها را نيز به بن بست رسانده است.
«جفري آرونسون» مدير بنياد صلح خاورميانه،  بر اين عقيده است كه گروه هاي چهار گانه در حال حاضر به نفع شارون كار مي كنند. آرونسون در تفسيري كه در فايننشال تايمز چاپ شد، چنين مي گويد: آقاي شارون فكر مي كند كه گذشت زمان به نفع اسرائيل است. او با همدستي ايالات متحده و جامعه بين الملل در مبارزه اش عليه رئيس جمهور منتخب فلسطين خشنود است. اگر چه كشورهاي خارجي در هدف تاكتيكي شاورن يعني حذف تأثيرگذاري عرفات در شوراهاي فلسطين سهيم مي باشند، اما از تأثير متقابل براندازي عرفات در هدف استراتژيكي شارون كه همانا ريشه كني خودمختاري فلسطين است، درك كاملي ندارند.
«آرونسون» بر اين باور است كه تلاش گروه هاي چهارگانه در احياي دولت خودمختار فلسطين ثمربخش نخواهد بود. شارون فكر مي كند كه اگر عرفات بر سر قدرت باقي بماند،  مي تواند به عنوان مانعي براي پايان دادن به بحث دولت خودمختار فلسطين باشد.
در خصوص خبر مربوط به ويران  سازي ۱۵۰۰ خانه فلسطيني توسط نيروهاي اسرائيل كه چندي پيش از شبكه بي بي سي پخش شد، در هيچ يك از رسانه هاي جمعي ايلات متحده حتي از آن اسمي هم برده نشد. تا به حال به استثناي كالين پاول، وزير امور خارجه آمريكا، هيچ يك از قدرتمندان دولت بوش پا به كرانه باختري يا نوار غزه نگذاشته و همچنين هيچ يك از آنها از شرارت هايي كه اسرائيل به بهانه حفظ امنيت خود مرتكب مي شود،  انتقادي به عمل نياورده اند. مجله اكونوميست، اولين مرحله ساخت ديوار حائل را به عنوان حبس ۱۳۶۰۰ نفر از ساكنين ۱۵ روستاي فلسطيني توصيف مي كند. ساكنان بخت برگشته اين روستاها از ورود به سرزمين خود، تجارت و ديدار بستگان خود در كرانه باختري محروم مي شوند. طبق گزارش اين مجله، بيش از سي هزار نفر از كشاورزاني كه در قسمت شرقي اين ديوار زندگي مي كنند، از دسترسي به باغات و مزارع خود در قسمت غربي ديوار محروم شده اند.
اين مجله در ادامه گزارش خود چنين مي نويسد كه هزاران نفر از ساكنين جنين، نابلوس و ... از داشتن مدرسه، بيمارستان، خدمات عمومي و دانشگاه محروم هستند. طبق گزارش «بت سالم»،  يك مركز تحقيقاتي حقوق بشر در اسرائيل، ۲۱۰۰۰۰ نفر از فلسطينياني كه در ۶۷ شهر، روستا و اردوگاه پناهندگان در فلسطين زندگي مي كنند، از اين ساختار آسيب  ديده اند.
پس «نقشه راه» به چه كاري مي آيد؟
در جشن بيست و پنجمين سالگرد معاهده كمپ ديويد، رئيس جمهور وقت ايالات متحده، كارتر، اعلام كرد كه اسرائيلي ها چاره اي جز عقب نشيني از شهرك هاي صهيونيست نشين واقع در سرزمين هاي اشغالي را ندارند. اما او در يكي از سخنراني هايش دلايل اصلي بي اعتنايي ايالات متحده به اين امر را چنين توصيف كرد: در انگيزه ايالات متحده براي وساطت در اين امر تغييرات عمده اي صورت گرفته است. در روند معاهده كمپ ديويد، ما آمريكايي ها مي دانستيم كه منافع استراتژيكي كشور ما با روند صلح اعراب و اسرائيل مهمترين علت تروريسم بين المللي است، منافع استراتژيكي ما با وجود مناقشه اعراب و اسرائيل چندان به خطر نمي افتد.
با اين اوصاف، اين سؤال مطرح مي شود كه چرا رؤساي جمهور آمريكا خود را درگير ايفاي نقش ميانجيگري مي كنند؟
در ضمن در اينجا بايستي به اين امر اشاره كرد كه عدم وجود خطر از طرف مناقشه اسرائيل و فلسطين بر منافع آمريكا،  نبايستي اين كشور را از دنبال كردن سياست خويش و يا در پيش گرفتن سياست بي طرفانه مبتني بر عدالت و ارزش هاي اخلاقي منصرف كند.
در واقع، انگيزه ديگري نيز ايالات متحده و اسرائيل را در يك مسير قرار مي دهد و اين انگيزه همان تصور غلطي است كه توسط هواخواهان اسرائيلي حاكم بر دولت ايالات متحده مبني بر اين كه ايالات متحده در حال حاضر درگير چهارمين جنگ جهاني است، به وجود آمده است.
«توني جات» در آخر، چنين نتيجه گيري مي كند كه سياست هاي اسرائيل در نهايت به ضرر خود يهوديان تمام خواهد شد.
نويسندگان زيادي در خصوص مبارزه آمريكا با ديكتاتوري مطلب نوشته اند. يكي از اين نويسندگان، «جاناتان راچ» در نشنال جورنال است. به عقيده او، اسلام گرايان به دنبال يك سيستم حكومتي با آرمان هاي امپراتوري و ريشه كني سياست سكولار هستند. بعضي ديگر بر اين عقيده اند كه مواجهه ايالات متحده با اسلام گرايان در اصل انتخاب، يكي از گزينه هاي مرگ يا زندگي است.
اكثريت يهوديان در مورد خاورميانه و آينده اسرائيل بدبين هستند. «ريچارد كوهن»،  مقاله نويس واشنگتن پست، بر اين عقيده است كه يك جنگ دائمي عليه اسرائيل جريان خواهد داشت. او به ترور اسرائيلي ها توسط حماس و جهاد اسلامي اشاره كرده و چنين نتيجه مي گيرد كه اسرائيل در نهايت اين بازي را خواهد باخت.
«آبراهام  گورگ»،  سياستمدار حزب كارگر اسرائيل، در مقاله اخير خود چنين مي نويسد: «واقعيت مربوط به اسرائيل اين است كه اين كشور بعد از دو هزار سال تلاش براي بقا، اكنون به يك كشور مستعمراتي تبديل شده است و توسط دسته اي مفسد كه هيچ ارزشي براي قوانين و حقوق مدني قائل نيستند، اداره مي شود. اگر اوضاع چنين پيش رود، در نيم دهه آينده هيچ نشانه اي از يهوديت يا دموكراسي در اسرائيل باقي نخواهد ماند، مگر اين كه معجزه اي رخ دهد.»
«اچ جي ولز» زماني ناپلئون را با ميكروب آنفولانزا مقايسه كرد. او گفت كه اگر ارزش يك رهبر نظامي براساس تعداد اشخاصي باشد كه او به قتل رسانده، پس ميكروب آنفولانزا در رده اول قرار مي گيرد، براي اينكه در اروپا اين ميكروب بيشتر از ناپلئون جان مردم را گرفته است. اين موضوع در مورد آريل شارون نيز صدق مي كند. او در مقايسه با ميكروب آنفولانزا و ناپلئون، به منزله قطره اي از درياست. نام او در تاريخ، فقط به عنوان يك قاتل ثبت خواهد شد.
منبع : كانتر پانچ ـ ترجمه : رامين قنبر پور

نشر سياست
«نگاه» جديد
009624.jpg

شماره چهل و يك ماهنامه گزارش ها و تحليل هاي نظامي- راهبردي «نگاه» ويژه دي و بهمن ۱۳۸۲ منتشر شد.
در اين شماره ماهنامه نگاه مطالب زير را مي خوانيم: افزايش مشروعيت و كارآمدي نيروهاي نظامي ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي / سطوح امنيت منطقه اي و بين المللي/ فلسفه جنگ/ انگيزه هاي پنهان گسترش موشكي/ چشم انداز كنترل اشاعه موشكي، رژيم كنترل تكنولوژي موشكي و جهان پهناورتر/ ناتو پس از ۱۱ سپتامبر/ آينده جامعه دفاعي فرا آتلانتيك/ شكل گيري ساختار دفاعي فرا آتلانتيك.
صاحب امتياز و ناشر ماهنامه نگاه، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه است.
009627.jpg

شماره جديد «نگين ايران»
ششمين شماره فصلنامه مطالعات جنگ ايران و عراق «نگين ايران»، ويژه پاييز ۱۳۸۲ منتشر شد.
در اين شماره مطالبي با اين عناوين به چاپ رسيده است. جنگ هشت ساله و آينده انديشي نظامي/ افزايش ابزارها در جنگ ايران و عراق / ناسازگاري عناصر استراتژي صدام/ صدام و جنگ ايران و عراق/ تأملي بر رأي ۶ نوامبر ۲۰۰۳ ديوان بين المللي دادگستري در مورد سكوهاي نفتي ايران/ بررسي مواضع ساف در جنگ ايران و عراق/ غرب و منازعه دريايي در خليج فارس (۱۹۸۷)/ عراق و آمريكا در جنگ تحميلي (پيوستگي هدف و همسويي عملكرد)/ ارزش هاي دفاع مقدس (بسترها و مواضع بالندگي)/ مصاحبه اختصاصي با سردار دكتر حسين علايي/ مصاحبه روزنامه همشهري با سردار دروديان/ انعكاس مطالب مربوط به جنگ هشت ساله در مطبوعات/ جنگ تحميلي، محاصره آبادان و مبناي طرح ريزي براي شكست حصر آن/ استراتژي جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس / گزارشي از عمليات هاي بزرگ مرحله آزاد سازي سرزمين هاي جنوبي (ثامن الائمه و طريق القدس) گزارشي از اوضاع جنگ در جنوب پيش از اجراي عمليات ثامن الائمه/ جلسه فرماندهان سپاه درخصوص عمليات ثامن الائمه.
«نگين ايران» به صاحب امتيازي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه و با قيمت ۷۰۰ تومان منتشر مي شود.

با واژه هاي سياسي - ۸
حزب سياسي
حزب سياسي، گروهي سازمان يافته است كه هدف اصلي آن كسب قدرت سياسي و مناصب حكومتي براي رهبران و اعضاي خود است. معمولاً احزاب سياسي كه به دليل نسبتاً نو بودن آن در بين نهادهاي سياسي از سوي دانشمندان سياسي به عنوان گل سرسبد اين نهادها تلقي شده براي متمايز كردن خود از ساير احزاب داراي يك ايدئولوژي هستند. رهبران و اعضاي احزاب سياسي با التزام به ايدئولوژي حزب كه مجموعه اي از ارزش ها و اصول سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است ضمن آن كه خود را از ساير احزاب متمايز مي كنند، روش اداره جامعه توسط حزب خود را نيز به شهروندان نشان مي دهند. احزاب سياسي با اعلام ايدئولوژي خود به مردم مي گويند كه چنانچه در انتخابات به اعضاي آنها رأي دهند، شيوه اداره امور نيز آن طوري كه در اصول سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ايدئولوژي اين احزاب ترسيم شده، خواهد بود. احزاب سياسي با گروه هاي فشار و ذي نفوذ تفاوت اساسي دارند. گروه هاي فشار بر خلاف احزاب سياسي كه در پي به دست گرفتن قدرت براي رهبران و اعضاي خود هستند، بيشتر در پي تأثيرگذاري بر روند جريان امور اداره جامعه مي باشند. در حالي كه احزاب سياسي براي انتخابات، نامزدهاي خود را مشخص و معرفي مي كنند. گروه هاي فشار و ذي نفوذ معمولاً نامزدهايي براي مناسب عمومي كشور به اسم خود معرفي نمي كنند، بلكه برخي مواقع تنها به حمايت از نامزدهاي معرفي شده از سوي احزاب اكتفا مي نمايند.
در نظام هاي سياسي مردم سالار، اولين كاركرد احزاب سياسي، گزينش نامزدهاي مناسب براي حضور در انتخابات مختلف به منظور كسب مناصب سياسي و نيز هدايت مبارزات انتخاباتي است. همچنين احزاب سياسي پس از پيروزي در انتخابات نقش عمده اي در تعيين افراد مورد نظر خود براي مناصب انتصابي در ساختار دولت ايفا مي كنند.
علاوه بر اين احزاب سياسي به منظور اجراي سياست هاي مورد نظر خود نقش عمده اي در هماهنگي روزانه فعاليت ها و تصميمات سياسي رهبران و اعضاي خود كه در مناصب انتخابي و انتصابي دولت جا گرفته اند، بر عهده دارند. اصول احزاب اين وظيفه را از طريق برگزاري مجامع عمومي و نيز ساختار رهبري فراكسيوني در مجلس اعمال مي كنند. اگرچه احزاب سياسي ممكن است در زمان انتخابات براي جذب آراء اعضا و هواداران خود شعارها و برنامه هاي مطلوب آنها را مطرح كنند، اما پس از پيروزي در انتخابات احتمال دارد كه ترجيحات احزاب به طور كامل با خواسته هاي حاميان آنها مطابقت نداشته باشد.
نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران نيز حزب سياسي را به عنوان يك نهاد پذيرفته است. در اين خصوص قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در فصل سوم كه در صدد بيان حقوق ملت است در اصل بيست و ششم در خصوص احزاب سياسي تصريح كرده است« احزاب، جمعيت ها، انجمن هاي سياسي و صنفي و انجمن هاي اسلامي يا اقليت هاي ديني شناخته شده آزادند، مشروط به اين كه اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي موازين سياسي و اساسي جمهوري اسلامي را نقض نكنند. هيچكس را نمي توان از شركت در آنها منع كرد يا به شركت در يكي از آنها مجبور ساخت.»

سياست
ادبيات
انديشه
علم
هنر
|  ادبيات  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |