دين پژوهي معاصر
حجت الاسلام هادي صادقي كه در گستره دين پژوهي، به ويژه فلسفه دين به تحقيق و پژوهش مي پردازد در گفت وگو با گروه دين و انديشه خبرگزاري «مهر» درباره وضعيت دين پژوهي در ايران سخن گفت.
|
|
* در ابتداي گفت وگو لطفاً به طور اجمالي درباره سير دين پژوهي در ايران توضيح دهيد؟
- اگر بخواهيم سابقه دين پژوهي را بررسي كنيم به هر حال سابقه اي طولاني دارد. ايران محل رشد و گسترش دوازده دين بوده است. حتي معروف است كه اولين كليساي جهان مسيحي در ايران ساخته شده است. كليساي بي بي مريم يكي ازاولين پايگاه هاي مهم مسيحيت است كه در اروميه ساخته شده است. ايران يكي از پايگاههاي مهم يهوديت نيز بوده است. يكي از پايگاههاي مهم گسترش اسلام ، ايران است. ايرانيان بيشترين مشاركت را در گسترش علوم ديني و دين پژوهي به معناي خاص داشته اند. در دوران جديد نيز طي دهه ۴۰ و ۵۰ حركت هاي جديدتري در حوزه علميه قم و تهران و بعضي مراكز ديگر شكل گرفته و بعضي متفكرين مسلمان مانند شهيد مطهري و علامه طباطبايي وارد عرصه هاي جديد پژوهش هاي كلامي شدند . اين بزرگان كارهاي نويي انجام داده و فضاي جديدتري را پيش روي علم كلام، اخلاق، فلسفه تاريخ، و مباحث فلسفي به معني عام اش گشودند. اما دين پژوهي به معناي خاص كلمه، بحثهايي مثل فلسفه دين، بحث هاي مقايسه اي بين اديان، پديدارشناسي دين، روان شناسي دين، و... را در بر مي گيرد. بعد از انقلاب اسلامي طبيعتا اين بحث ها بيشتر خودنمايي كرده و محل توجه واقع شد. هم متفكران دانشگاهي و هم روشنفكران حوزوي به اين بحث ها بيشتر گرايش پيدا كردند. مي توانيم دهه شصت را سرآغاز جديدي براي دين پژوهي جديد در حوزه تفكرات اسلامي- ايراني به حساب بياوريم.
* كداميك از روش ها و گرايش هاي موجود در دين پژوهي معاصر در ايران بيشتر مورد توجه قرار گرفته اند؟
- روش هاي دين پژوهي بسيار متنوع اند. به تنوع رشته هايي كه وجود دارد روش فلسفي داريم. ما چهار روش شناخته شده داريم: ( الف) روش عقلي يا برهاني، ( ب) روشن نقلي يا تاريخي، ( ج) روش تجربي، و (د) روش شهودي. هر چهار روش در دين پژوهي وجود دارد. در ميان اين چهار روش شناخته شده گرايش هاي مختلفي وجود دارد. دين پژوهي ما امروزه تحت تاثير روش تحليلي است.
* چرا گرايش هايي از قبيل پراگماتيستي، اگزيستانسياليستي، روانشناختي، جامعه شناختي، پديدار شناختي و... كمتر مورد توجه قرار گرفته است؟
- روانشناسي يا جامعه شناسي در حوزه هاي دين را نبايد به عنوان گرايش محسوب كرد . با اين حال، اين دو حوزه، نسبت به فلسفه دين و الهيات كمتر مورد توجه قرار گرفته اند. كما اين كه دردنيا هم كمتر مورد توجه بوده اند. در ايران به دانش هاي تجربي به ويژه در حوزه دين پژوهي كمتر توجه شده است. دليل ديگر اين كه بحث هاي حوزه هاي تجربي اكثرا ميان رشته اي است. زماني به اين بحث (ميان رشته اي) پرداخته مي شود كه در بحث هاي رشته اي پختگي لازم به دست آمده باشد. ما هنوز در بحث هاي بين رشته اي ( اينتر ديسيپليني )دچار كمبود هستيم. براي پرداختن به مباحث ميان رشته اي زمان بيشتري نياز است.
علت بي توجهي به اگزيستانسياليسم به جهت دير فهم بودن آن است. گرايش هاي تحليلي راحت تر فهميده مي شود. اما به نظر مي رسد دين پژوهان جديد ما به گرايش هاي اگزيستانسياليسي توجه بيشتري نشان مي دهند. پس در يك دوران تحولي طبيعي است كه به بحث هاي ساده تر و روشن تري كه تحليلي ها مطرح مي كنند يا گرايش هاي پوزيتيويستي مطرح مي كنند بيشتر توجه شود.
* كتاب هايي كه در حوزه فلسفه دين و كلام جديد توسط انديشمندان و دين پژوهان ايراني نوشته شده اند، كمتر مورد توجه قرار گرفته اند. نظر شما در اين باره چيست ؟
- كتاب هاي قابل توجه و قابل اعتنا به لحاظ علمي و محتوايي كه از سوي انديشمندان خودمان نوشته شده مورد توجه هستند مانند بحث هاي دين پژوهي علامه طباطبايي، بحث هاي مرحوم شهيد مطهري، و...
* كتابهايي كه شما نام برديد بيشتر در حوزه هاي علميه مورد توجه قرار گرفته اند كه البته جاي خوشوقتي است، اما منظور من طيف وسيع تري از مخاطبان است.
- فكر نمي كنم اين طور باشد. اين كتابها در دانشگاه ها هم خيلي مورد توجه است، يعني روشنفكر دانشگاهي ما هم كه بخواهد وارد مطالعات دين پژوهي شود بي نياز از آراي شهيد مطهري نيست. البته بعضي ها كه تفكر ترجمه اي دارند شايد به اين منابع رجوع نكنند، اما عموم متفكران برجسته ما اين كار را نمي كنند. آنان به افكار بزرگاني كه در زمينه دين پژوهي از درون خود حوزه هاي اسلامي و جامعه اسلامي رشد كرده اند، توجه دارند.
* استادان و فضلاي حوزه يا به سمت ترجمه كتابهاي دين پژوهي، به ويژه در مقوله فلسفه دين و كلام جديد روي آورده اند يا تمام هم و غم خود را به پاسخگويي به شبهات درجه دو و سه معطوف كرده اند، يعني از يكي از وظايف خود كه شرح و تبيين دين پژوهي درون ديني است تا اندازه اي غفلت كرده اند. به نظر شما علل رويكرد روحانيون به اين دو مقوله به شكلي كه عرض كردم چيست و تبعات آن كدام است؟
- اين در واقع مربوط به دوران گذار است. بحث ترجمه هم مربوط به دوران گذار است. به هر حال ما ناچاريم اين دوران را طي كنيم. طبيعي است كه اگر ما با افكار ديگري مواجه شويم كه به نوعي به مباني فكري و اعتقادي تعرض كند بايد ابتدا آن را شناخته و سپس در مقام دفاع به اين تعرضات پاسخ دهيم. همانگونه كه فرموديد يكي از وظايف دين پژوهي دفاع از باورهاي ديني است. يكي از راه هاي شناخت نظرات ديگران ترجمه است. البته براي دوران گذار اين مقدار ترجمه موجود قابل قبول است. اگر اين دوران طي بشود و يك حجم قابل قبول به زبان خود داشته باشيم، افكار مهم و بنياديني كه مثلا در رشته فلسفه دين وجود دارد ترجمه شده باشد ديگر محققان و پژوهشگران دين پژوهي كمتر به سراغ ترجمه خواهند رفت.
* با توجه به وضعيت كنوني دين پژوهي در ايران، آيا به نظر شما ما مي توانيم با بضاعت موجود از حالت تدافعي و انفعالي نسبت به انديشه هايي كه در شاخه هاي دين پژوهي مطرح است بيرون آمده و در اين مباحث حرف قابل اعتنايي داشته باشيم؟
- قطعاً داريم. دين ما ديني كاملا عقلاني است. افكار و اعتقادات ما برخلاف بسياري از اديان ديگرهميشه عقلاني بوده است. دين اسلام قابليت فراواني براي پاسخگويي به مباحث دين پژوهي دارد. من هيچ مشكلي در اين زمينه نمي بينيم.
|