يكشنبه ۷ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۲۰
جهاني شدن با فوتبال
وقتي يك مسابقه فوتبال در سراسر جهان اهميتي فوق العاده براي ميلياردها نفر تماشاگر دارد آيا ممكن است فوتبال در جهاني شدن نقشي نداشته باشد؟
010485.jpg
عليرضاآشوري- بيل شنكلي افسانه اي، مربي باشگاه ليورپول يكبار گفته بود «برخي از مردم معتقدند فوتبال مساله مرگ و زندگي است ولي من به شما اطمينان مي  دهم كه فوتبال خيلي خيلي مهمتر از اين حرف هاست».
وقتي يك مسابقه فوتبال در سراسر جهان اهميتي فوق العاده براي ميلياردها نفر تماشاگر دارد آيا مي  تواند در جهاني شدن نقشي داشته باشد.
اين موضوعي است كه فرانكلين فوئر در كتابش« چطور فوتبال، دنيا را تشريح مي  كند» با يك فرضيه دور از ذهن جهاني شدن به آن پرداخته است. فوئر معتقد است زندگي و رشد در خلال هيجان مسابقات فوتبال پتانسيل فوق العاده اي براي پيروزي تئوري جهاني شدن با خود دارد. او فوتبال را استعاره اي از جهاني شدن فرض كرده و تاثيرش را روي همه چيز از فرهنگ جنگي آمريكا تا سياست ايتاليا مورد بررسي قرار مي  دهد.
گرچه مسايل اقتصادي سدي بزرگ در برابر جهاني شدن است اما همانطور كه پله هم عنوان كرده بود فوتبال در ميان جريانهاي اقتصادي مرتبط با جهاني شدن فرسنگها از بقيه جلوتر است.
شايد هضم اين موضوع براي كساني كه مسابقات را دنبال نمي  كنند كمي سخت باشد ولي نگاهي اجمالي به وضعيت باشگاه هاي اروپايي همه چيز را روشن مي  كند. در تركيب برخي از باشگاه هاي انگليسي از جمع ۱۱ بازيكن ثابت حتي يك انگليسي ديده نمي  شود وسود آورترين مسابقات ورزشي در حال حاضر مسابقات بين المللي باشگاهي و ملي است مثل ليگ قهرمانان اروپا و جام جهاني. فيفا در حال حاضر ۲۰۰ عضو دائم دارد و مقبوليت جهاني و بدين ترتيب همه گيري اين ورزش امري تضمين شده است. ميزان درآمد و پول در گردش بازار جهاني در جريان برگزاري جام جهاني فقط با المپيك تابستاني قابل مقايسه است.
ولي اگر فوتبال واقعا جهاني شده است، پس بر مبناي توضيحات موثر درباره تئوري اقتصاد آزاد، يك مسابقه فوتبال بايد چنان جايگاهي نزد هواداران پيدا كند كه حس وفاداري ملي را به نوعي وفاداري و هواداري بدون مرز تبديل كند كه عمدتا با هواداري از باشگاه ها معنا پيدا مي  كند مثل هواداران تيم هاي منچستر يونايتد و رئال مادريد كه هواداران بي  شمار و به واسطه آن درآمدهايي باورنكردني دارند.
در عين حال جهاني شدن بايد از فساد اقتصادي جلوگيري كرده و هر دو وجه بازار و جوامع را به بهره وري مطلوب و يكنواختي رهنمون سازد.
اما اكنون هيچ كدام از اين اهداف محقق نشده اند. بنابراظهار نظر فوئر، يكي از مهمترين مثالهاي رقابت قبيله اي در مسابقات دو تيم رنجرز و سلتيك در شهر گلاسكو اسكاتلند ديده مي    شود، در حالي كه ناسيوناليسم كور در شهر بلگراد و در بين آشوبگران طرفدار باشگاه  ستاره سرخ قابل مشاهده است.
فوئر در كتابش توضيح مي  دهد كه چگونه در جريان جنگ داخلي و نژادي كشور يوگسلاوي، طرفداران باشگاه ستاره سرخ توسط گنگستري به نام آركان سازماندهي شدند تا با نام «تصفيه كنندگان نژادي» وارد ارتش نژادپرست صربها شده و بيش از دو هزار نفر بوسنيايي و كروات را به قتل رساندند. اين ارتباط با ملاقاتهاي بازيكنان از هواداراني كه در جنگ، زخمي و بستري شده بودند حالت دو طرفه به خود گرفت. فوئر از ولاران لوكيچ كاپيتان تيم ستاره سرخ ياد مي  كند كه با هيجان به ژورنال صربها گفته بود: «بسياري از هواداران متعصب ما كه معمولا درضلع شمالي ورزشگاه مستقر مي  شدند اكنون در مسيري گام برمي دارند كه حاصل آن نگارش صفحات درخشاني از تاريخ صربستان خواهد بود.»
فوئر به عنوان يك الگوي مثبت ناسيوناليسم آزاد از كلوبي متشكل از هواداران تيم بارسلونا ياد مي  كند. او مي  گويد: «اين كلوب، هواداري را با اين فرض تشويق مي  كند كه به تماشاگران نشان دهند علاقه به يك باشگاه مغاير با علاقه به كشور نيست و مي  توان هر دو آنها را با شور و حرارت به دور از تروريسم و آدمكشي دوست داشت.
گرچه به واسطه سركوبي فاشيستي آنها توسط رژيم فرانكو، اين كلوب از معدود مكانهايي بود كه كاتالانها مي  توانستند بدون ترس از دستگيري، به زبان خود صحبت كنند.
فوئر اين بحث را پيش مي  كشد كه جهاني شدن، قوم گرايي و وفاداري ملي را تضعيف خواهد كرد. او در دفاع از ناسيوناليسم مي  نويسد: «از زماني كه زندگي مدرن، خانواده و قوميت را از جايگاه واقعي خود كنار زده است، مليت به تنها مرجع واقعي و حقيقي بروز احساس ناسيوناليستي بدل شده است. بي  اعتنايي به اين مساله، بي  اعتنايي به طبيعت و شرف انسان است.»
كتاب فوئر يك هفته قبل از بازي هاي يورو ۲۰۰۴ به بازار آمد تا تاثير جهاني فوتبال را با خوانندگان مطرح كند. بازي هاي يورو۲۰۰۴ تمام فوتبال دوستان را سراپا چشم و گوش به دنبال خود مي  كشاند.

فضانوردي خصوصي
010488.jpg
موشكي كه سوختش از مخلوط لاستيك و گاز خنده آور تامين مي شد ۴۹۱/۳۲۸ فوت در آسمان بالا رفت تا به نخستين وسيله شخصي حمل انسان به فضا بدل شود.
اين وسيله كه با نام سفينه فضايي (SpaceShip One) توسط مايكل. دبليو. ملويل ۶۳ ساله هدايت مي شد، توانست به حدنصاب جديدي در ارتفاع دست يابد.
با توجه به مسير ساب اربيتال پرواز، اين سفينه و خلبانش سه دقيقه و نيم بي وزني را در مسافت ۶۳مايلي خارج از جو كره زمين تجربه كردند.
ملويل خلبان بازنشسته اين سفينه مي گويد: «مي توانستم انحناي كره زمين را ببينم. مي توانستم تمام راه هاي منتهي به سن ديه گو و نوار ساحلي را ببينم. گيج كننده بود.» بعد از خاتمه پرواز ملويل سفينه اش را در حضور ۲۰ هزار نفر از مردم كه براي تماشا آمده بودند به زمين نشاند. اين قضيه بيشتر يك كنسرت را در ذهن تداعي مي كرد تا يك پرواز فضايي.
با توجه به اينكه بانيان اين پرواز از هيچگونه حمايت دولتي برخوردار نبوده اند، برخي از تماشاچيان لباس هاي فضانوردي به تن داشتند كه روي آن نوشته شده بود: «ما به فضا مي رويم، اما دولت به آنجا دعوت نشده است.» جو حاكم بر اين پرواز باعث شد تا برخي از برنامه ريزان پرواز بدون خجالت از اين اجتماع به عنوان يك وود استاك فضايي ياد كنند.
اين پرواز ، ۵ هفته پس از آنكه ملويل توانست به ارتفاع ۴۰ مايلي بالاي كره زمين دست يابد، ركوردي جديد را در پروازهاي شخصي به ثبت رساند.
پرواز آزمايشي سيزدهم ماه مي  باعث شد تا حاميان مالي پروژه اين اعتماد به نفس را به دست بياورند كه براي دستيابي به صنعت خصوصي سفرهاي فضايي بسيار زودتر از انتظار تحليل گران امور فضا تلاش كنند.»
بروس بتس مدير اجرايي پروژه مي گويد: «اين حادثه مهمي در عرصه فضاست، نه به خاطر ركوردي كه به دست آمده، بلكه به خاطر شور و هيجاني كه در جامعه ايجاد شده است. اين مساله در كتاب ركوردهاي گينس به وضوح ثبت شد.»
انجمن هوانوردي فدرال نيز نخستين نشان فضانوردي صنعتي خود را به ملويل اعطا كرد و او را به عضويت كلوپ خلباناني كه تا ارتفاعي بيش از ۵۰ مايل برفراز زمين پرواز كرده اند پذيرفت.
يكي از اين خلبانان يعني باز آلدرين، دومين مردي بود كه قدم روي كره ماه گذاشت. او اولين كسي بود كه ورود ملويل به كلوب را خوشامد گفت.
برت روتان يك طراح فضايي، اولين كسي بود كه بعد از خروج ملويل از كابين خلبان او را در آغوش گرفت. ملويل كارمند شركت او يعني اسكيلو كامپوزتيس است. پل جي آلن از شركت مايكروسافت يكي از حاميان مالي اين طرح هم در آنجا حضور داشت. آلن مي گويد: «از شدت هيجان، جانم به لبم رسيده بود. » او بيش از ۲۰ ميليون دلار براي ساخت موشك، سفينه مادر و حمل آن هزينه كرده بود. اين رقم بسيار كمتر از بودجه هنگفتي است كه دولت آمريكا براي سفينه هاي فضايي خرج مي كند. غير از آمريكا تنها دو كشور روسيه و چين توانسته اند فضانورد به فضا بفرستند.
روتان مدعي است كه اين اتفاق مي تواند باعث ايجاد و رونق يك صنعت خصوصي طي۲۰ - ۱۵سال آينده شود كه با هزينه اي كمتر از ۱۰ هزار دلار براي هر نفر امكان يك پرواز ساب اربيتال را فراهم كند. با چنين هزينه اي يك توريست فضايي احساس بي وزني خواهد كرد و آسمان آبي را خواهد ديد كه كاملا به سياهي مي گرايد. روتان مي گويد: «اين مساله به ما امكان مي دهد كه خيلي ساده فضا را تجربه كنيم.»

مولن روژ
فرهاد فرجاد
010491.jpg

تيم رابينز و يك ماجراي فانتزي
بي انصافي است اگر تيم رابينز را هنرپيشه اي تك شخصيتي و غير قابل انعطاف  بدانيم. ولي قبول كنيدهيبت يك آدمكش حرفه اي روي صورتش خيلي بهتر از يك ماجراجوي پرتاب شده به فضا مي نشيند. به هر حال، وي قرار است در جديدترين فيلم جان فاورو با عنوانzathura بازي كند. فيلم كه توسط ديويد كوئپ (نويسنده اسپايدرمن ) به همراه اريك فاگل (نويسنده داستان تلويزيوني(Celebrity Deathmatch و جان كمپز (نويسنده(The Borrowers نوشته شده است، داستان دو برادر را حكايت مي كند كه با پرتاب شدن اسرار آميز خانه شان به فضا، درگير ماجراهاي عجيب و غريب كهكشاني مي شوندZathura . از اوايل ماه آگوست (مرداد) كليد خواهد خورد.
010494.jpg

پروژه جديد بن كينگزلي
بن كينگزلي پس از «خانه اي از شن و مه» اين بار در يك تريلر جنايي بازي كرده است. «مظنون صفر» به كارگرداني الياس مرهايگ، به مرگ يك قاتل زنجيره اي مي پردازد كه مامور اف. بي.آي توماس مك الوي (آرون اكهارت) مسووليت رسيدگي به پرونده آن را عهده دار شده است. وي در ادامه تحقيقات خود آهسته آهسته به يكي از مظنونان خود ( بن كينگزلي) بيشتر شك مي كند تا جايي كه در مي يابد مظنون روان پريش، خود يكي از اهداف قاتل بوده ، اما نقشه  وي را واژگون كرده و از قاتل، مقتول ساخته است. كاري آنماس نيز در اين فيلم كنار آرون اكهارت و بن كينگزلي قرار گرفته است. مظنون صفر، از ۲۷ آگوست به اكران گسترده گذاشته مي شود.
علاقه مندان ژانر وحشت خوشحال باشند
مدتها است سينماي وحشت، فيلم قابل قبول و ارزشمندي به مخاطبان خود تقديم نكرده. دوگانه هاي جيپرز كريپرز و مقصد نهايي(final destination) بيشتر سرگرم كننده بودند تا ترسناك، ولي كارگردان خوش قريحه ژاپني، تا كاشي شيميزي قول داده است فيلم جديدش« >The Grudge(كينه) به اندازه كافي سينماروها را بترساند. فيلم، بر اساس يك باور ژاپني درباره نفرين ارواح مردگان شكل گرفته وداستان شخصي بيگناه را به تصوير مي كشد كه در پي يك جنون آني كشته مي شود. نفرين وي مانند ويروس رايانه اي پخش مي شود و قرباني مي گيرد.
سارا ميشل گلار، بيل پولمن، كلي دووال، جيسون بروكدي استريكلند در فيلم حضور دارند. «كينه» از ۲۹ اكتبر (مهرماه) به اكران در مي آيد.
010497.jpg

جاني دپ دست بردار نيست
جاني دپ خيال ندارد به اين زودي ها دست از موزيسين ها بكشد. اصرار وي به حضور كيت ريچاردز( چهره دوم رولينگ استونز پس از ميك جگر) در بخش دوم « دزدان دريايي كارائيب» به نتيجه رسيد و گيتاريست بدقيافه و نه چندان نابغه سنگ هاي غلتان، در نقش پدر جك گنجشكه (جاني دپ) ظاهر شد. (بايد ديد چقدر از پس بازيگري بر مي آيد). ولي جاني دپ باز هم با موسيقي كار دارد. وي قرار است در جديدترين فيلم خود ،نقش ازي آزبورن ، ستاره پيشين گروه راك يكشنبه سياه(Black Sabbath) كه به يك ستاره تلويزيوني تبديل شد را ايفا كند.
جاني دپ هم اكنون درگير فيلمبرداري «چارلي و كارخانه شكلات» است و به محض فراغت از اين پروژه، به هيبت ستاره راك درخواهد آمد.

مشكلا ت ارابه هاي مريخي
010500.jpg
دكتر فيروز نادري، مدير بزرگترين طرح فضايي ناسا است، طرحي كه با ارسال دو كاوشگر به مريخ قصد دارد نام آشناترين سياره فضايي در فيلم هاي تخيلي را قدري بيشتر به زميني ها بشناساند. به لطف ۳ هزار متر پيشروي اين دو كاوشگر در سطح مريخ - كه هرگز تصور آن نمي رفت- امروز اطلاعات بكر و ويژه اي از جو و تركيب مواد معدني مريخ در اختيار بشر قرار گرفته و البته روند ارسال اطلاعات هنوز ادامه دارد، هرچند جديدترين خبر حاكي است حركت كاوشگر اسپيريت، يكي از مريخ پيماهاي دوست داشتني، با مشكل روبه رو شده است.
فيروز نادري پيرامون مشكل اخير توضيح داده است:
برآورد ما اين بود كه دو ارابه ۶چرخ مان نمي  توانند بيش از ۶۰۰ متر به گردش خود ادامه دهند، اما اسپيريت ۳ كيلومتر تمام راه رفت تا رسيد به پاي تپه اي كه خيلي مايليم از آن بالا برود، چون مطالعه رسوبات تپه بسيار اهميت دارد. متاسفانه چرخ جلو اسپيريت، مدت ها است كه برق زيادي مصرف مي كند. حدس مي زنيم كه روغن چرخ (وظيفه نرم كردن حركت چرخ را برعهده دارد) يخ زده و بنابراين چرخ تا يكي دو هفته ديگر از كار مي افتد. يك راهكار اين است كه ارابه را حرارت بدهيم تا روغن يخ زده داغ شود و چرخ را به كار بيندازد. اگر اين ايده عملي نشد، مجبوريم ارابه را با پنج چرخ حركت بدهيم، چون آن يكي به تقريب قفل مي شود.
دكتر فيروز كريمي از آپورچونيتي هم بي خبر نيست:
اين ارابه رسيد به يكي از گودال هاي شهابي به اندازه يك استاديوم ورزشي. نمي دانستيم اگر وارد گودال شود مي تواند بر شيب آن غلبه كند و دوباره خارج شود يا نه؟ بعد از يكي دو هفته مطالعه گودال ياد شده، متوجه شديم كه شيب آن حدود ۲۰ درجه، معادل شيب آزموده شده در زمين، است. پس ارابه را به داخل گودال هدايت كرديم كه هنوز داخل آن است و مشغول بررسي سنگ هاي رسوبي دامنه آن و ارسال اطلاعات به زمين است.

بلندموترين مرد جهان
010503.jpg
رضا محدث- شايد تا به حال با موهاي سرتان مشكلات زيادي داشته ايد. زماني كه موهايتان بلند است احساس مي  كنيد روي سرتان سنگيني مي  كند، وقتي كه موهايتان شروع به ريزش مي  كند با هزار دارو و دكتر سعي مي  كنيد هر طوري كه شده از اين ريزش جلوگيري كنيد و هزاران هزار مشكلي كه هراز چندگاهي گريبان هر انساني را مي  گيرد.
از اين حرف ها كه بگذريم آيا خاطر مباركتان هست كه تا به حال بلندترين اندازه مويتان چقدر بوده است؟ شايد ۱۰، ۲۰، ۳۰ يا نيم متر و هرگز هم فكر اينكه موهايتان را از اين بلندتر بكنيد به ذهنتان خطور نكرده است.
امروز در اين قسمت راجع به مردي صحبت خواهيم كرد كه بلندترين موي دنيا را روي سرش حمل مي  كند و به همين دليل نامش را در كتاب ركوردهاي جهاني ثبت كرده است.
مردي اهل كشور ويتنام، به نام وان هي. بلندي موي اين مرد شش متر و بيست سانتي متر است. اين مرد ۶۷ ساله نه تنها موهايش شروع به ريزش نكرده است، بلكه روز به روز نيز به طول آن اضافه مي  شود.
وان هي مي  گويد كه سي و يك سال است موهايش را كوتاه نكرده و با استفاده از گياهان دارويي موهايش را شست وشو مي  دهد. صاحب بلندترين موي دنيا نامش را در كتاب بين المللي ركورد ثبت كرد و ركورد قبلي را نيز به مقدار ۲ متر بهبود بخشيد. دارنده ركورد قبلي هوساتوا از كشور تايلند بود.
مرد ويتنامي پيش از اين نامش در كتاب ركورد ويتنام ثبت شده بود اما تا امروز فرصت اينكه به كتاب جهاني نيز سربزند را پيدا نكرده بود.
حالا وان هي بلند موترين مرد كه چه عرض كنيم بلندموترين انسان جهان است.

بن ژوق، دوست ايراني!
وقتي جديدترين مدل هاي سيتروئن و پژو را در خيابان ها مي بينيد، وقتي در فلان رستوران معروف تهران بازرگانان فرانسوي را مشغول خوردن برگ و كوبيده مي بينيد، وقتي ايرفرانس پس از ۷ سال وقفه،     پروازهاي خود به تهران را از سر مي گيرد، وقتي شركت بزرگ توتال در صنايع نفت و گاز جنوب ايران سرمايه گذاري ۲ ميليارد دلاري مي كند و وقتي قرار است شركت رنو ساخت يكي از مدل هاي ارزان خود را از ۲ سال ديگر در ايران آغاز كند، چه نتيجه اي مي گيريد؟ معلوم است، با وجود ضعف موجود در برخي فعاليت هاي تجاري ايران ، سرمايه گذاران فرانسوي به ايران روي آورده اند.
روزنامه نيويورك تايمز در جديدترين گزارش خود از ايران نوشته است: فرانسوي ها مشتاق هستند به ايران بيايند. ايران در خاورميانه تنها كشور بزرگي است كه قابليت سرمايه گذاري دارد. چون، ديگر كشورهاي منطقه بيش و كم درگير يا در آستانه انقلاب اند.
نيويورك تايمز در ادامه ضمن اشاره به افزايش صادرات فرانسه به ايران طي ۵ سال گذشته گسترش شركت هاي سرمايه گذار فرانسوي در ايران و تاسيس شعبه هايي از بانك فرانسوي سوسيته ژنرال در تهران نوشته است: جدا از اينها، آلكاتل، شركت فرانسوي بزرگي كه خدمات مخابراتي ارايه مي دهد، به تازگي با انعقاد قراردادي چند ميليون دلاري قصد دارد سرويس هاي اينترنتي با سرعت بالا براي ايران و نيز دستگاه هاي مخابرات ويژه سكوهاي نفتي در آب هاي ايران راه اندازي كند.

خبرسازان
ايرانشهر
محيط زيست
تهرانشهر
حوادث
در شهر
زيبـاشـهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  محيط زيست  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |