لورا هولسون 
برگردان: فرهاد فرجاد
شاه آرتور، جديدترين فيلم هاليوود درحالي از چهارشنبه(ديروز) به اكران درآمده كه هيچ يك از ستارگان اصلي اش آمريكايي نيستند. كايرا نايتلي و كلايو آون به نقش گوينور و آرتور، بريتانيايي اند و تيل شويگر، به نقش نايت ساينريك، از شخصيت هاي تلويزيوني آلمان است.
والت ديسني، در مقام كمپاني سازنده فيلم براي اكران آن در ۵۳ كشور، اندكي پس از آغاز اكران درآمريكا برنامه ريزي كرده است.
ريچارد كوك، مدير استوديوي ديسني، هزينه فيلم را حدود ۱۲۰ ميليون دلار عنوان كرده و گفته است: در خصوص اين پروژه، بهره گيري از بازيگران مشهور، بيش از هر زمان ديگر ضروري مي نمود. اگر ما احتمال مي داديم از فيلم فقط در ايالات متحده استقبال مي شود، هرگز نمي توانستيم آن را بسازيم.
همزمان با فروش روز افزون فيلم هاي هاليوودي در خارج از ايالات متحده، رويكرد اين دستگاه بزرگ فيلمسازي به بهره گيري از هنرپيشه هاي صاحب نام بين المللي فزوني گرفته است، «دور دنيا در ۸۰ روز» كه به تازگي در چند كشور روانه سينماها شده، از استيو كوگان انگليسي و جكي چان هنگ كنگي بهره گرفته است. از دو نام خارجي ديگر در اين فيلم غافل نشويد: ويم وندرس آلماني در مقام كارگردان و آرنولد شوارتزينگر اتريشي به نقش يك شاهزاده تركيه اي در عنوان بندي فيلم گنجيده اند. هرچند اين فيلم نظر سينماروهاي حرفه اي آمريكا را جلب نكرد اما در خارج از اين كشور فروش بدي نداشت.
استفن مور، رئيس دايره فيلم بين المللي و سرگرمي هاي خانگي كمپاني فاكس قرن بيستم معتقد است: ديگر بايد قبول كرد استفاده از هنرپيشه هاي بين المللي تبديل به يك بند قانوني براي فيلمسازي شده است. چنين امري، تفاوت هاي چشمگيري را براي ما رقم زده و به توانايي ها در پيشبرد فيلم ها خواهد افزود.
آمار نشان مي دهد تا دو سال پيش، بليت هاي فروش رفته در سينماهاي خارج از آمريكا حدود ۴۰ درصد از كل فروش فيلم هاي هاليوودي را شامل مي شد، اما امروزه اين رقم به ۶۰ درصد رسيده است، نتيجه مشخص است؛ همزمان با افزايش فروش هاي بين المللي، پروژه هاي هاليوودي پرهزينه تر شده اند.
به گفته مديران اجرايي كمپاني برادران وارنر، در فيلم «تروا» تنها به خاطر وجهه بين المللي وشهرت جهاني براد پيت از او در نقش آشيل استفاده شد ، ضمن اينكه طبق آمار هر يك از فيلم هايي كه براد پيت در آنها بازي كرده به طور ميانگين بيش از ۱۰۰ ميليون دلار فروخته اند. در اين فيلم، دريك بونا كه در زادگاهش استراليا، چهره محبوبي است به نقش هكتور ظاهر شده و ارلاندو بلوم بريتانيايي نيز نقش پاريس را ايفا كرده است.
بد نيست نيم نگاهي هم به آخرين سامورايي بيندازيم.
دسامبر گذشته، اين فيلم حماسي به اكران درآمد و ۱۱۱ ميليون دلار فروخت، اما چون نتوانست حتي بودجه ۱۴۰ ميليون دلاري خود را جبران كند، با انتقادهاي شديد داخلي روبه رو شد. آن زمان هيچ كس فكرش را هم نمي كرد كه به دليل حضور ستاره هاي چشم بادامي و البته تام كروز خوشنام، فيلم تنها در ژاپن، ۱۲۷ ميليون دلار بفروشد. در ادامه رقم نهايي فروش به ۴۵۵ ميليون دلار رسيد. اين جدا از مبالغي است كه فروش امتيازات پخش تلويزيون و تكثير نسخه هايDVD عايد سازندگان فيلم كرده است.
جف رابينوف، مدير توليد كمپاني برادران وارنر، يك بار به كن واتانابه، بازيگر ژاپني فيلم آخرين سامورايي گفت: ما مي دانيم كه تو در كشورت چه محبوبيتي داري، فقط به اين دليل كه اطمينان داريم سينماروها را به سينما مي كشاني، از توبازي گرفته ايم.
از ديگر سو، به نظر مي رسد تغييراتي نيز در سليقه مخاطبان غيرآمريكايي ايجاد شده است. به عبارت ديگر، رويكرد  هاليوود به ستاره هاي غيرآمريكايي ناشي از تغيير سليقه مخاطبان جهاني و به نحوي پس زدن سوپرستاره هاي آمريكايي است. در دهه ۸۰ و اوايل دهه ۹۰، بازار جهاني قهرمانان آمريكايي مثل استالونه (به ويژه با دو شخصيت راكي و رامبو) و بعدها بروس ويليس در سري فيلم هاي «جان سخت» داغ بود. در عوض، ستاره هاي خارجي عهده دار نقش هاي جانبي مي شدند و ترجيحاً آخر فيلم مي مردند! آن زمان، فيلم هاي اكشن آمريكايي، با ويژگي هاي ثابتي چون ديالوگ هاي بريده و كوتاه، جلوه هاي ويژه پرخرج و عظيم و پلات هاي ساده به لحاظ محتوا، با استقبال گسترده جهاني روبه رو بودند.
اما امروز، اوضاع فرق كرده است. بسياري از كارشناسان در  هاليوود معتقدند اساس اين تغيير ذائقه، از زمان حملات تروريستي يازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و متعاقب آن تهاجم نيروهاي آمريكايي به عراق شكل گرفت. جدا از سوپر قهرمان هاي آمريكايي، تم هاي تمام آمريكايي نيز دور از اقبال جهاني واقع شده اند. نخستين قرباني اين دگرگوني سليقه، به ويژه پس از حملات تروريستي ۱۱ سپتامبر، فيلم «دارودسته هاي نيويوركي»بود كه به رغم كارگرداني ماهرانه اسكورسيزي و بهره گيري از دنيل دي لوئيس انگليسي و ليام نيس ايرلندي، تنها به دليل غوطه ور شدن در يك داستان آمريكايي، فروش قابل توجهي نداشت. پس از آن، «خسارات غيرنظامي» با حضور آرنولد شوارتزينگر نيز شكست مفتضحانه اي خورد تا ثابت شود دوران طلايي قهرمانان بزن بهادر آمريكايي كه با هوش و قدرت بي بديل خود تروريست هاي خارجي را مي كشند به سررسيده است. فراموش نكنيد چند سال قبل، «دروغ هاي راست» با حضور آرنولد و با موضوع مشابه، فروش بسيار بهتري داشت.
بازاريابان  هاليوود، بدون شك كارشان را خوب مي دانند. كنكاش عميق آنها در بازارهاي پرجمعيت جهاني، به ويژه چين، نشان داد كه خشونت صرف در فيلم ها ديگر خريداري ندارد. بلافاصله انعطاف لازم مبذول شد و در نتيجه، تابستان امسال، شخصيت هاي فانتزي راهي سينماهاي جهان شدند: هري پاتر، مرد عنكوبتي و شرك.
ورونيكا كوان روبينك، رئيس دايره توزيع بين المللي كمپاني برادران وارنر مي گويد: «امروزه، سرعت تبادل اطلاعات بسيار بيشتر از گذشته شده و مخاطبان جهاني، حتي از تمام جزييات سينمايي در ايالات متحده باخبرند. در اين ميان، چاره اي نداريم كه از سلايق آنها آگاه شويم و با خواسته هاي آن منطبق باشيم. تنها در اين صورت مي توان رشته امور را در دست گرفت و در صحنه رقابت باقي ماند.»

هفتم شهريورماه مصادف است با سالروز تولد هنرمند طنزپرداز مطبوعات كشور، مرحوم كيومرث صابري فومني.چه اشكالي دارد تا ياد اين هنرمند از دست رفته را اين بار با تولدش زنده سازيم، نه با سفرش. ظاهرا خانه كاريكاتور وابسته به حوزه هنري اصفهان و موسسه گل آقا با هم در اين باره اتفاق نظر داشته اند كه تصميم گرفته اند جشن تولد گل آقا را برگزار كنند. دراين مراسم، آثار ارسالي طنزپردازان كشور نيز بازنگري و قضاوت مي شود و به برترين سوژه ها جوايزي اعطا خواهد شد.
مهدي تميزي، مدير خانه كاريكاتور، مهلت ارسال آثار به جشن تولد گل آقا را تا چهاردهم مرداده ماه اعلام كرده و گفته است : علاقه مندان مي توانند براي شركت در اين جشن آثار خود را با موضوع «كيومرث صابري» در دو رشته طنز مكتوب و كاريكاتور ( كاريكاتور چهره مرحوم صابري يا كاريكاتور موضوعي ژورناليستي ) ارسال كنند. تعداد آثار ارسالي در بخش طنز مكتوب حداكثر ۱۴ اثر و در بخش كاريكاتور حداكثر ۷ اثر اعلام شده كه بايد به نشاني اصفهان، چهارباغ، خيابان آمادگاه، حوزه هنري اصفهان، خانه كاريكاتور، دبيرخانه جشن تولد گل آقا ارسال شوند.
همچنين شماره تلفن ۲۲۲۰۰۵۶-۰۳۱۱و نمابر ۲۲۲۰۳۷۲-۰۳۱۱نيز اطلاعات لازم پيرامون اين جشن را در اختيار علاقه مندان قرار خواهد داد.
گفتني است آثار برگزيده در قالب يك كتاب منتشر خواهد شد.

اديب وحداني- نشريه « چه اتومبيلي » در انتخاب جديد خود براي اتومبيل سال، جگوار۶ XJ را به عنوان بهترين اتومبيل لوكس سال انتخاب كرد. «راب آدرن» در يادداشت اثر نوشته است:«از نظر ظاهري، اين اتومبيل كاملا شكل دقيق يك جگوار را دارد.»
طراحي داخل آن هم كاملا ويژگي هاي يك طراحي خوب امروزي وكلاسيك را با هم آميخته است. زيرپوست كلاتيد، بدنه آلومينيومي عالي  جاي گرفته كه ميزان مصرف سوخت موتور سه ليتري شش سيلندر آن را كم مي كند. جگوارهاي XJ جديد نسبت به مدلهاي قبلي بزرگتر است و فضاي بيشتري براي راحتي سرنشين ها ايجاد شده، در حالي كه مصرف سوخت جگوار جديد كمتر هم شده است.
«فيل پوفام »، از مديران جگوار مي گويد: «ما از برخورد مردم با اين اتومبيل خيلي خشنوديم. در اوايل ژانويه مدلXJجگوار هم جايزه طلايي فليت را برد. فروش ما در سال ۲۰۰۳ نسبت به سال ۲۰۰۲ ۹، درصد افزايش پيدا كرد.»

ادامه اي بر تسخير ناپذيران
آنتوان فوكوا كه در حال حاضر شاه آرتور را آماده اكران دارد، تصميم گرفته تا دنباله اي بر داستان تسخير ناپذيران ( محصول ۱۹۸۷) اثر برايان دي پالما بسازد.
تسخير ناپذيران با حضور رابرت دنيرو و كوين كاستنر ، به ماجراي تبهكار معروف آمريكا، آل كاپون و سماجت يك پليس براي محاكمه قانوني او مي پرداخت. پروژه جديد كه به احتمال فراوان «تسخير ناپذيران: روز مادر» نام خواهد داشت هنوز در مراحل نخستين شكل گيري قرار دارد و فعلا نه فيلمنامه اي دارد، نه بازيگري و نه تهيه كننده اي.
فوكوا، اين پروژه را پس از اتمام فيلم در حال ساخت خود«>Tru Blu با حضور دنزل واشينگتن و بنيسيو دل تورو آغاز خواهد كرد.

نقش محوري براي هيتلر
«برند ايشينگر» و «هاينريش برلوئر» دو مستندساز برجسته آلماني در دو پروژه مختلف،  به رايش سوم، آدولف هيتلر پرداخته اند و زندگي او را از منظري هنري تحليل كرد ه اند. اقدام اين دومستندساز، در حقيقت به منزله شكستن تابوي چندين ساله آلماني مبني بر گنجاندن هيتلر در حواشي فيلم ها- و نه به عنوان شخصيت اصلي- است.
سينماروهاي آلماني اواخر امسال فرصت خواهند داشت تا آدولف هيتلر را ۶۰ سال پس از مرگش در فيلم « سقوط» به كارگرداني ايشينگر و همچنين يك مستند سه قسمتي تلويزيوني به نام «آرشيتكت شيطان» به كارگرداني برلوئر تماشا كنند.

وحشت از كوسه تمامي ندارد
سال ها است زيست شناسان دريايي به طرق مختلف ترس مردم از كوسه ها را بي مورد مي دانند و با استناد به آمار مي گويند حمله كوسه ها به انسان از نادرترين حوادث دريايي است. اما داستان هاي آدمخواري كوسه ها تمامي ندارد. فيلم هاي درجه يك و دو و سه، همين طور مي آيند و مي ترسانند و پول مي سازند. نتيجه هم البته به زيان كوسه ها است. صيادان با طيب خاطر، نيزه ها را نشانه مي روند و دريا را سرخ فام مي سازند.
جديدترين فيلم كوسه اي «درياي باز» (Open Water) نام دارد كه پروژه اي كم خرج است واز بازيگران گمنامي بهره گرفته.
درياي باز ماجراي يك زن و شوهر توريست را روايت مي كند كه همراه قايق تفريحي توريستي تا اواسط اقيانوس پيش مي روند. آنها به غواصي مشغولند كه ناگهان در مي يابند ديگران سوار قايق شده و بدون آنها بازگشته اند. نتيجه معلوم است: زن و شوهر بينوا بايد خود را از آرواره هاي تيز كوسه هاي گرسنه برهانند. نكته جالب فيلم، در اجتناب از جلوه هاي ويژه نهفته است. كريس كنيتس، كارگردان فيلم، ترجيح داده تا دو هنرپيشه اصلي خود، بلانشارد رايان و دانيل تراويس را به عمق دريا، درست مقابل جانوران دريايي بفرستد. حتي كوسه هاي فيلم نيز واقعي اند. به اين ترتيب، فضاي فيلم، واقعي تر جلوه كرده و حتي شبه مستند نشان مي دهد.
«درياي باز» از ماه آينده در آمريكا به اكران در مي آيد.

لزومي ندارد يك چهره هنري كه در تمام دنيا به عنوان هنرپيشه يا خواننده مطرح شده، از تمام علايق خود دست بشويد و خودش را وقف حرفه اصلي اش كند. ذوب شدن در كار، تا جايي كه نه خانواده اي بماند، نه تفريحي و نه خودي، خاص كارمندان ايراني است. شايد برايتان جالب باشد اگر چندنام را كنار علايق و يا حرفه هاي دوم شان ببينيد. پس شروع مي كنيم:
رابرت دنيرو، هنرپيشه دانشمند و فيلسوف فقط فيلم بازي نمي كند. او از نوازندگان چيره دست ساكسيفون است و هر چند آلبومي منتشر نكرده، اما شنوندگان خاص خود را دارد. شايد دنيرو بخواهد پس از بازنشستگي از سينما، مثل بيل كلينتون تور دور دنيا بگذارد و ساكسيفون بزند. شايد!
اشتون كوچر هم فارغ از دنياي هنر، در دانشگاهIowa به مطالعات مهندسي بيوشيمي مي پردازد و اميدوار است روزي بتواند در جهت بهبود وضعيت بيماران قلبي موثر واقع شود.
بيونسه، خواننده سبك هيپ هاپ به تازگي در فيلمTRL ، در نقش خودش ظاهر شده. وي در اين فيلم، مشغول تدوين جديدترين ويديو كليپ خود با عنوان «من، خودم و من» شده است. البته ورود او به دنياي بازيگري براي سينما آش دهن سوزي تلقي نمي شود. معلوم است كه هر گلي به سر موسيقي زده، به سينما هم خواهد زد.
ويگو مورتنسن را با نقش به ياد ماندني آراگون در ارباب حلقه ها به ياد داريد؟ باورتان مي شود مورتنسن نقاشي چيره دست و عاشق طبيعت است؟
او بارها اعلام كرده نقاشي و عكاسي در طبيعت را به بازيگري ترجيح مي دهد. در سراسر پروژه چهارساله ارباب حلقه ها، وقتي ديگر عوامل فيلم خسته از كار طاقت فرساي شبانه روزي گوشه اي را گير مي آورند و چرت مي زدند، مورتنسن به كوهپايه هاي سرسبز نيوزلند پناه مي برد و نقاشي مي كرد.
كريس كارابا، هر از گاهي مي خواند. حرفه اصلي او به واقع معلمي است. او معتقد است خوانندگي و ترانه نويسي، ماحصل تجربيات ارزشمندش در حيطه تدريس و گذران وقت كنار شاگردان است.
اشلي السن، علاوه بر بازيگري، ازمطالعه علوم روانشناختي نيز لذت مي برد. او به همراه ناتالي پورتمن و كلر دنس از جمله هنرپيشگاني هستند كه در كالج، روانشناسي خوانده اند. احاطه به اين علم، به يقين از عوامل موثر در موفقيت آنها در عرصه بازيگري و سينما بوده است.