محمدجباري
زندگي وفا ندارد. آخر هفته است و طبق معمول مي خواهيم جايي را براي گذران وقت و گردش و تفريح معرفي كنيم. زياد هم به جمله اول اين متن و ارتباط يا بي ربطي آن به بقيه جمله ها فكر نكنيد. آخر اين متن شايد ربط اين جمله ها مشخص شود، شايد هم نشود!
فعلا كمي تا قسمتي خودتان را پولدار فرض كنيد و تصميم بگيريد آخر هفته تان را در يكي از كاخ هاي مجلل تهران بگذرانيد. خرج چنداني هم ندارد با ۳۰۰ تا تك توماني مي توانيد وارد اين كاخ ها شويد و يك آخر هفته با كلاس را براي خودتان رقم بزنيد.
اگر تا حالا فهميديد كجا را مي گوييم كه هيچ وگرنه براي كساني كه الان دارند خواب زندگي در كاخ و ميزهاي چند متري و غذاهاي مفصل و در و ديوار آيينه كاري و يك هزار و ۵۰۰ تا خدمتكار را مي بينند بگوييم ، زياد خواب هاي شيرين نبينيد. چون منظورمان بازديد از مجموعه كاخ هاي سعدآباد است.
براي بازديد از اين كاخ ها بايد به خيابان شهيد فلاحي يا همان زعفرانيه وليعصر برويد و بعد به خيابان شهيد طاهري و بعد هم ورودي مجموعه فرهنگي تاريخي سعدآباد را مقابل خود مي بينيد. مجموعه اي با يك ميليون و صد هزار متر مربع مساحت يعني يك مجموعه ۱۱۰ هكتاري. اين كاخ ها در زمان قاجار محل استقرار و سكونت تابستاني شاهان اين سلسله بوده و پس از كودتاي سال ۱۲۹۹، با اضافه شدن باغ هاي ديگر به اقامتگاه تابستاني رضاخان تبديل شده است. نتيجه اين همه نقل و انتقال شاهان هم هجده كاخ كوچك و بزرگ است كه در اين زمين هاي سرسبز ، سربرآورده اند.
وقتي وارد اين مجموعه مي شويد و رسما كفتان از ديدن اين همه كاخ هاي مجلل مي برد، بد نيست كمي از تاريخچه اين كاخ ها بدانيد. در سايت اين مجموعه به نقل از خاطرات حاج آقا رضا رفيع آمده كه او سعدآباد را از ابوالفتح سردار اعظم ، به مبلغ ۴۰۰ هزار تومان براي رضاخان خريداري كرده، سپس تپه علي خان والي را هم به مبلغ ۷ هزارتومان مي خرد. اين همان تپه اي است كه كاخ شهوند روي آن بنا شده است. سپس باغ هاي ديگري در اطراف سعدآباد خريداري و به سعدآباد اضافه گرديد و محلي شد براي خوشگذراني رضاشاه و خانواده اش.
از كاخ هاي موجود در سعدآباد مي توان به اينها اشاره كرد: كاخ شهوند ( كاخ موزه سبز فعلي)، كاخ سفيد( كاخ موزه ملت)، كاخ اسود(موزه هنرهاي زيبا)، كاخ شمس(موزه مردم شناسي)، كاخ اشرف(موزه ظروف سابق)، كاخ ملكه مادر( ساختمان جمهوري)، كاخ شهرام پسر اشرف ( موزه نظامي)، كاخ هاي قديم و جديد وليعهد رضا پهلوي ( موزه بهزاد و دفينه)، كاخ فرحناز و عليرضا فرزندان محمدرضا شاه (موزه خط و كتابت مير عماد) و كاخ ليلا ( موزه آبكار).
چندي از كاخ ها هم در اختيار سازمان هاي مختلف مثلا نهاد رياست جمهوري (جهت انجام تشريفات براي ميهمان هاي خارجي) و امور اداري خود مجموعه است. كاخ موزه ملت و كاخ سبز ، كاخ هايي هستند كه به همان صورت براي باز ديد عموم آماده شده اند. ولي بقيه كاخ ها به موزه هاي مختلف تبديل شده اند. موزه خط و كتابت ميرعماد از جمله اين موزه هاست كه محل زندگي فرحناز دختر بزرگ فرح پهلوي بوده كه وقتي به سن ۹-۸ سالگي رسيده، اين مكان براي او در نظر گرفته شده، يك كاخ براي يك دختربچه!
ساختمان موزه داراي دو طبقه است و با تلفيقي از معماري سنتي ايران و اروپا ساخته شده كه در سال ۱۳۷۶ به نام بزرگترين استاد خوشنويسي قرن يازدهم يعني ميرعماد قزويني افتتاح شد. در اين موزه بخش هاي مختلفي چون خطوط قبل از اسلام (نمونه هايي از كتيبه هاي ميخي و كتيبه هاي پهلوي ساساني)، خطوط اسلامي (خطوط كوفي، ثلث، نسخ، توقيع، رقاع و ريحان)، اشياي كاربردي (مثل شمعدان هاي فلزي، سنگ قبر، كاسه هاي سفالي، لعابي و ساير اشيايي كه از خط بر روي آنها استفاده شده) و نسخه هاي خطي (شامل ديوان اشعار وكتاب هاي خطي)وجود دارد. خلاصه اگر به خط و خوشنويسي علاقه داريد، در اين موزه چيزهاي خوبي پيدا مي كنيد. ولي اگر حوصله اين چيزها را نداريد، مي توانيد از موزه برادران اميدوار ديدن كنيد. بناي اصلي اين موزه كه اولين موزه ايرانگردي - جهانگردي ايران است، در قديم به عنوان كالسكه خانه مشهور بوده؛ جايي كه سورچي ها استراحت مي   كردند. اين موزه داراي سه گالري است. در دو گالري آن آثار اهدايي مربوط به سفر آقاي عيسي و عبدالله اميدوار به نمايش گذاشته شده، چيزهايي مثل حيوانات، پرندگان و حشرات خشك شده، وسايل شكار، صدف ها و مرجان ها، فسيل ها، ظروف سفالي، جواهرات سنتي، آلات موسيقي و مجسمه هاي چوبي و تعداد زيادي عكس. گالري سوم هم بخش سمعي و بصري موزه است كه در اين مكان مي توانيد فيلم سفر اين دو برادر و اسلايدهاي گرفته شده را ببينيد.
موزه هاي ديگري هم در اين مجموعه وجود دارد كه بنابر علاقه مي توانيد از آنها بازديد كنيد. حتي اگر از آثار داخل موزه ها خوشتان نمي آيد، حداقل مي توانيد در و ديوار موزه ها را ببينيد! چون اينها در واقع كاخ بوده اند نه موزه.
براي بازديد از كاخ موزه ملت و كاخ سبز بايد نفري ۳۰۰ تومان بدهيد و براي بازديد از بقيه موزه ها، نفري ۲۵۰ تومان. براي اينكه اين قضيه پول دادن برايتان، راحت تر شود، بد نيست بدانيد از بازديد كنندگان خارجي نفري ۳هزار تومان مي گيرند. ساعات بازديد هم از ۳۰:۸ صبح تا ۳۰:۱۸ بعدازظهر است. البته بعضي روزهاي هفته اين كاخ ها و موزه ها تعطيل هستند. ولي پنج شنبه و جمعه ها بيشتر اين موزه ها و كاخ ها، براي بازديد عموم باز هستند. همين طور كه از اين همه ساختمان هاي باشكوه و مجلل ديدن مي كنيد و شايد در دلتان هم حسرت زندگي در چنين جاهايي را داشته باشيد، به آدم هايي كه در اين كاخ زندگي كرده اند، فكر كنيد. به اين فكر كنيد كه آنها الان كجا هستند و در كجا دارند زندگي مي كنند. رضاخان و پسرش كه الان سال هاست خانه اي يكي دومتري دارند بدون اين همه تجمل و شكوه. يك خانه خاكي درست و حسابي زيرزمين!
ديدار از اين كاخ ها و زندگي ها تنها فايده اي كه مي تواند داشته باشد، همين است. يعني آخر و عاقبت همه ما، چه آن كسي كه در گودهاي جنوب شهر زندگي مي كند و چه آن كسي كه در ساختمان هاي چند هزارمتري شمال شهر زندگي مي كند، همان يك وجب خانه، زيرخاك است. پس زياد غصه مال و خانه و پول بقيه را نخوريد. زندگي كنيد و لذت تان را ببريد وكاري كنيد آن دنيا يك كاخ درست وحسابي بهتان بدهند. زندگي تو آن كاخ ها مزه ديگري دارد. باور نداريد امتحان كنيد!

ابرها كنار رفتند، باد و باران و توفان تمام شد و دوباره نوبت آفتاب شد كه تا در روزهايي كه مخصوص خودش است خودنمايي كند. نوشته بوديم: «آنقدر از بي رحمي خورشيد نوشتيم كه دلش گرفت.»
كدام بي رحمي؟ اصلا ما انسان ها موجودات عجيبي هستيم. معلوم نيست كه آفتاب مي خواهيم يا نه؟ در فصل سرما كه آفتاب بيرون مي زند مي گوييم: «چقدر آفتاب. بابا ناسلامتي زمستونه بايد برف بياد يا لااقل بارون بياد، خسته شديم بس كه آفتاب ديديم.» در تابستان هم كه فصل گرما و آفتاب است باز مي ناليم كه چقدر آفتاب كاش كمي هوا ابري بشه.
بالاخره اين آفتاب كمي بايد گرما بدهد ، در فصل خودش هم به حضورش ايراد مي گيريم و در فصول ديگر هم همينطور.
از اين حرف ها بگذريم. راجع به آفتاب گفتيم، اين را هم اضافه كنيم كه امروز و فردا هوا گرم است. امروز۳۶ و فردا ۳۷ درجه دماي هواست. اين هوا، هواي تابستان است. راستي امشب و فردا شب دما به ۲۵ درجه مي رسد. بياييد آفتاب را دوست داشته باشيم و از اين گرما لذت ببريم. چقدر اين جمله آخري شبيه جمله هاي تبليغاتي شد. روزگار را ببينيد كه آفتاب هم نياز به تبليغ دارد!

حتما با رسيدن تابستان و روزهاي تعطيلي (البته اگر علاقه مند به كتاب و كتابخواني باشيد)، عزمتان را جزم كرده ايد تا يكي از اين روزها برويد و يك بغل از كتابهاي مورد علاقه تان را بخريد. اگر تحمل شلوغي و آلودگي ميدان انقلاب را نداريد و در عين حال دنبال جايي هستيد كه به راحتي همه كتاب هايتان را از آنجا تهيه كنيد مي  توانيد به فروشگاه كتاب آبان كه نمايشگاه و فروشگاه دايمي موسسه فرهنگي شهر كتاب هم هست، برويد. علت آن هم اين است كه موسسه فرهنگي شهر كتاب نمايشگاه تابستاني خود را در اين فروشگاه برگزار مي  كند. در واقع اين موسسه فرهنگي براي تكميل نمايشگاه هاي فصلي و پر كردن خلا عرضه كتاب هاي جديد در فصل تابستان، اقدام به برگزاري اين نمايشگاه كرده است. همچنين از ويژگي هاي اين نمايشگاه عرضه كتاب هاي آكادميك، بخش ارزي به صورت ريالي و عرضه كتاب هاي عمومي در موضوعات مختلف است.كتاب هاي اين نمايشگاه در زمينه هاي هنر، زبان، ادبيات، علوم انساني، علوم پايه، تكنولوژي و... است. ضمنا براي اطلاع از فهرست كتاب هاي اين نمايشگاه علاوه بر مراجعه به فروشگاه آبان (خيابان حافظ شمالي) مي  توانيد اين فهرست را بر روي سايت www.ourbooksite.com ببينيد.

فرهنگسراي انقلاب با آمدن فصل تابستان و براي استفاده بهتر نوجوانان از اوقات فراغتشان ايستگاه هايي براي آموزش فعاليت هاي هنري برگزار كرده است. از اين ايستگاه ها كه شامل سفال، نقاشي، كلاژ، كاردستي، قصه خواني و خط تحريري هستند، تنها كودكان و نوجوانان ۴ تا ۱۴ سال مي  توانند استفاده كنند. براي شركت در اين ايستگاه ها مي  توانيد روزهاي دوشنبه هر هفته از ساعت ۱۰ تا ۱۲ صبح و يا از ساعت ۱۷ تا ۱۹ بعد از ظهر به فرهنگسراي انقلاب برويد و احتمالا اگر آثارتان هم برگزيده شد، جايزه اي هم بگيريد. اما گويا اين فرهنگسرا براي بزرگترها هم برنامه هايي دارد. يكي از اين برنامه ها برپايي اردوهاي زيارتي قم و جمكران است كه هر هفته پنج شنبه ها برگزار مي  شود.
اين اردوهاي يك روزه كه براي بالا بردن روح فرهنگي و معنوي اهالي برگزار شده است به صورت رايگان و از ساعت ۷شب پنج شنبه تا ۶ صبح روز جمعه به طول مي  انجامد. اگر دوست داريد براي آخر هفته خود از اردوهاي اين فرهنگسرا استفاده كنيد مي  توانيد با شماره  تلفن هاي ۹-۵۴۱۹۰۵۷ تماس بگيريد و يا به فرهنگسراي انقلاب در برزگراه نواب صفوي- خيابان كميل شرقي- شماره ۸۴ مراجعه كنيد.

ليسبون 
چند هفته قبل ليسبون، پايتخت پرتغال و البته چند شهر اين كشور ميزبان مسابقات جام ملت هاي اروپا بود و البته با شكست پرتغال در فينال، جشن از پيش تعيين شده آنها به هم ريخت، اما اين سبب نمي  شود ششمين دوره مسابقات كانو و كاياك در آب هاي خروشان در اين شهر برگزار نشود. همه ساله در چنين روزي اين مسابقات به مسافت ۹ كيلومتر از دارهام تا ليسبون برگزار مي  شود. اين مسابقه علاوه بر اينكه يك مسابقه ورزشي است، يك پيك نيك هم براي پايتخت نشينان به حساب مي  آيد و افراد زيادي از گروه هاي سني مختلف براي تماشاي اين مسابقه جمع مي  شوند.
كديك ويتون كه دو سال متوالي است در اين مسابقه قهرمان مي  شود در خصوص اين مسابقات مي  گويد: «جو خانوادگي و هيجان مردم باعث شده كه من چندين سال متوالي در اين مسابقات حاضر شوم.»
هانوي 
مسوولان شهر هانوي، پايتخت ويتنام در صددند تا خيابان «پياده رو»ي اين شهر را گسترش دهند. بله خيابان پياده رو. اين خيابان چيزي شبيه به جمعه بازار ماست و دو طرف آن خيابان پر از مغازه است. علاوه بر اينكه تعداد بسيار زيادي دستفروش هم به اين خيابان مي  آيند تا كارهاي خود را در معرض فروش علاقه مندان قرار دهند. در اين خيابان صنايع دستي، محصولات با كيفيت ساخت ويتنام، لوازم الكترونيك و كالاهاي مورد علاقه توريست هاي بازديدكننده ارايه مي  شود. اين خيابان شب هاي جمعه و شنبه ديدني است. بازديدكنندگان مي  توانند ماشين خود را در كنار خيابان پارك كنند و در اين مكان قدم بزنند.
اولان باتور
جشنواره «ندام» به مناسبت هشتاد و سومين سالگرد انقلاب مغولستان در پايتخت اين كشور در استاديوم مركزي اين شهر آغاز به كار كرد.
رئيس جمهوري مغولستان در مراسم آغازين اين جشنواره گفت: مردم كشور به خاطر برگزاري اين جشنواره بسيار خوشحالند و از برگزاركنندگان آن خواست تا تمام تلاششان را براي راحتي حال مردم بكنند.»
ندام در مغولي به معناي بازي و مسابقات است. اين جشنواره ورزشي بزرگترين جشنواره اين كشور است كه هر ساله در ماه جولاي (تيرماه) به مدت دو روز برگزار مي  شود. در اين جشنواره ورزشي، ورزش هايي كه بيشتر در اين كشور محبوبيت دارند مانند اسب سواري، تيراندازي باكمان و كشتي انجام مي  شود.
معمولا ۵۱۲ كشتي گير، حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر تيرانداز و هزار اسب سوار در اين مسابقات حضور پيدا مي  كنند.
يازدهم جولاي سال ۱۹۲۱ روز انقلاب مرد مي مغولستان است.

«طبيعت بهترين آموزگار من است.» يادمان نيست اين جمله را كدام شخصيت برجسته بر زبان آورد. اصلا چرا بايد اسير قيد و بند باشيم؟ چه اهميتي دارد كه چه كسي اين جمله زيبا را ساخته؟ اگر يادمان نمي آيد نام آن شخص را، جمله اش را كه هنوز به خاطر داريم. چرا تنها به اين جمله پرمعني فكر نكنيم؟ از تمام علامت سوال ها مي گذريم، از تمام واژه ها و اسامي بزرگي كه در ذهن ساخته ايم هم مي گذريم و به طبيعت مي رسيم؛ به طبيعت حقيقي وجود خودمان.طبيعت آموزگار خوبيست. وقتي تابستان نقش پاييز را بازي مي كند، به فكر فرو رفتن مي تواند تنها تفاوت ما باشد با ساير مخلوقاتي كه روي زمين مثل ما زندگي مي كنند. گاهي براي ارايه يك پيشنهاد بايد حاشيه رفت وما هم رفتيم تا برسيم به اصل مطلب. پيشنهاد امروز اين است: شكل خودتان باشيد.اين روزها تابستان شكل خودش نيست. روزها از آسمان چند قطعه باران روي زمين مي ريزد و شب ها از پنجره هاي باز، هواي خنك ميهمان خانه ها مي شود؛ تابستان نقش پاييز را بازي مي كند. اين تابستان شايد چند روزي براي مردم گرمازده جذاب باشد، اما به زودي همه ياد ترتيب فصول مي افتند، صداي پچ پچ در شهر مي پيچد و مردم با حسرت مي گويند: «ديگر تابستان هم تابستان نيست.» انگار كه چيزي كم شده، انگار كه چيزي سر جايش نيست. آنها مشتاقانه اشعه هاي بي رحم خورشيد را جست وجو مي كنند.اينكه ما از شباهت تابستان به پاييز دلخور مي شويم نكته كوچكي نيست. اگر طبيعت را آموزگار خودمان فرض كنيم، خيلي زود متوجه مي شويم كه بايد نقاب ها را از چهره برداريم. پيشنهاد امروز همين است؛ برداشتن نقاب از چهره و ايفاي نقش خود. حتي اگر اين نقش، روي صحنه زندگي، نقش دلقك باشد. چه ايرادي دارد كه به جاي مقلدي توخالي، دلقكي دوست داشتني باشيم؟هر روز آدم هاي دوست داشتني سابق را مي بينيم كه در ژست  هاي روشنفكرانه گم شده اند و با اخم هاي درهم و قيافه اي جدي، ديگر دوست داشتني نيستند. شايد بشود هر كسي را آنطور كه هست، تنها به خاطر صداقتش دوست داشت، اما اين نقاب هاي پرزرق و برق و بي هويت صداقت را به تمسخر گرفته اند. ما در جشنواره نقاب ها گم شده ايم. دلمان مي خواهد پنجه بر صورت اطرافيانمان بكشيم و اين نقاب ها را برداريم. كاش مي شد همه را بدون نقاب ديد. نقاب هايمان را برداريم.

يكي از راه هاي ارتباط و آشنايي با فرهنگ مردم جاهاي مختلف دنيا، موسيقي هر ملت و قوم است. موسيقي ايراني هم از اين موضوع مستثنا نيست و مي تواند حداقل گوشه هايي از فرهنگ و تمدن ايراني را به مردم جهان معرفي كند، به همين علت هم گروه موسيقي حنانه به سرپرستي كامران همت پور و براي شركت در جشنواره سن لورنزو به ايتاليا رفته است. در جشنواره سن لورنزو كه هر سال در شهر ميلان برگزار مي شود، كشورهايي از ۴ قاره بزرگ دنيا يعني آسيا ، آفريقا، اروپا و آمريكا حضور دارند و شركت مي كنند. گروه موسيقي حنانه هم براي اولين بار و به عنوان نماينده ايران در اين جشنواره شركت مي كند و قرار است اين گروه موسيقي قطعاتي از موسيقي ايراني را در ميلان اجرا كند و همچنين اين گروه با هماهنگي امور بين الملل مركز موسيقي گروه خانه به جز ميلان در شهر فرنتينو هم اجراي برنامه خواهد داشت.
از اينكه امروز جايي براي استفاده از موسيقي را به شما معرفي نكرديم دلخور نشويد. به هر حال بعضي وقت ها خواندن يك خبر مهمتراز استفاده از آن است.

يك هفته ديگر هم به پايان رسيد. امروز و فردا مي  توانيد با خيال راحت جلوي تلويزيون منزلتان بنشينيد و برنامه هاي مختلف را تماشا بفرماييد.
براي امروز پيشنهاد اولمان تماشاي سريال خانه اي در تاريكي است كه در ساعت ۴۰:۱۳ تكرارش از شبكه سوم پخش مي  شود. اما اگر جمعه گذشته فيلم رم فدريكو فليني را نديده ايد فرصت مناسبي است كه امروز بعدازظهر ساعت ۳۰:۱۵ بنشينيد و اين فيلم جذاب را مشاهده بفرماييد. طبق معمول هر شب سريال سينديا ساعت ۴۵:۱۹ از شبكه دوم سيما پخش خواهد شد. داستان هاي باورنكردني را هم مي  توانيد ساعت ۲۱ از شبكه تهران ببينيد.
فردا روز افتتاح جام ملت هاي آسياست. اگر اتفاق خاصي نيفتد قرار است كه شبكه ۳ تمامي مسابقات را به طور كامل پوشش دهد. امروز ساعت ۳۰:۱۶ ديدار افتتاحيه بين چين ميزبان و بحرين را مي  توانيد نگاه كنيد.اما فيلم هاي سينمايي امروز هم كم نيست. ساعت ۱۵ جومانجي از شبكه دوم پخش مي  شود، ۳۰:۱۶ فيلم سينمايي شريك جرم از شبكه اول و ساعت ۲۱ هم سينما ۴. البته سري سينما ۴ به پايان رسيده و معلوم نيست كه دقيقا قرار است كدام فيلم پخش شود.

هميشه ديدن چيزهاي جديد براي هركسي و در هر زماني جالب بوده و در حقيقت انسان طرفدار تنوع و تازگي است. به همين دليل است كه هنرهاي جديد با سبك هاي متفاوت به وجود آمده اند. يكي از كارهاي هنري جديد، آرت ماني و قطعه قطعه هستند كه هر دو آنها در يك دوره زماني پديد آمدند. شايد بهتر است كمي درباره اين دو سبك شبيه به هم بدانيد. اين دو سبك جديد در واقع نمايشي از تكه تكه هاي آثار هنري قديمي هستند كه با آثار جديد تركيب مي شوند و از احساسات پرانرژي و لحظه اي هنرمند نشات مي گيرند. اميل بحري هم ۳۰ اثر آرت ماني و قطعه قطعه خود را در گالري شماره يك فرهنگسراي هنر به نمايش گذاشته است.
اين آثار كه هر كدام در اندازه ۱۸*۱۲ سانتي متر مربع و با استفاده از تكنيك «گرافيك انتقالي از سنگ بر روي كاغذ» كار شده اند، تا سي ام تيرماه بر روي ديوارهاي گالري يك اين فرهنگسرا باقي مي ماند و براي ديدن اين آثار مي توانيد از ساعت ۹ تا ۱۹ هر روز به فرهنگسراي هنر (انتهاي خيابان ايرانشهر - باغ هنر) مراجعه كنيد.

هيچ حس مشتركي بين ما و شما نيست. آخر هفته ما از راه رسيده و وقتي كه شما اين چند خط را مي خوانيد، هيچكس در تحريريه مشغول نوشتن نيست. آخر هفته شما اما مثل ديگران همان جمعه آشناست. حالا ما مي مانيم و يك ستون «ورود» كه بايد با طعم آخر هفته پر شود. مخاطب شما هستيد، نه ما. از آنجايي كه در اطراف ما همه چيز سرجاي خودش است و هر حق و حقوقي رعايت مي شود، ما هم ناچار به رعايت اصول هستيم. بنابراين فقط شما مهم هستيد. از آخر هفته خودمان مي گذريم و براي شما مي نويسم: جمعه را به جاي ما هم خوش بگذرانيد!

يك خبر خوب، يك خبر بد و....!
جنوب ميدان قدس تجريش سنگفرش شد. اين يك خبر بود. اما چون شيب بندي درست نبود، ريشه درختان كهنسال بيرون زده و تعدادي از آنها با خطر خشك شدن روبه رو هستند. اين هم يك خبر بد! بياييد شيب بندي را درست كنيد و زندگي را به درختان برگردانيد. يادمان باشد كه آنها به زندگي ما كمك مي كنند.
كاشفي - تهران
چرا پيرمرد؟
آقايي تماس گرفتند كه صدايشان بسيار پخته به نظر مي رسيد و مشخص بود كه پيراهن هاي زيادي پاره كرده اند. ايشان به ما خرده گرفتند كه چرا اين همه از عبارت «پيرمرد» و «پيرزن» استفاده مي   كنيم.
«دليلي ندارد كه هر كه سنش بالا باشد پير باشد. دل بايد جوان باشد.»
ايشان بيشتر نظرشان در مورد مطلب چاپ شده در صفحه مهمانشهر بوده كه دوستان ما بايك پيرمرد؛ آخ ببخشيد مرد آرايشگر صحبت كرده بودند.
- دوست عزيز حق با شماست ما اين قضيه را به همكاران تذكر داديم. ايشان هم عذرخواهي كردند و اين مطلب را هم به عنوان پوزش از اين دوستمان مي  نويسم كه اوليور هندل جونيور هولمز مي  گويد: «يك جوان ۷۰ ساله، شادتر و اميدوارتر از يك پيرمرد ۳۰ ساله است»
پارك بزرگ ونك 
يكي از اهالي محترم ده ونك اعتراض داشتند به وضعيت پارك بزرگ ونك و گفتند كه اين پارك نه سرويس بهداشتي دارد، نه وسيله بازي براي كودكان و حتي قسمتي از آن نيز خاكي است و امكان استفاده از آن قسمت وجود ندارد.ايشان از مسوولان شهرداري درخواست كردند كه به امكانات اين پارك رسيدگي كنند.
- از طرف مسوولان به اين آقا قول مساعد مي  دهيم. حتما رسيدگي مي  شود.
ساخت وساز غيرقانوني 
يكي از ساكنان يك ساختمان در منطقه يك شهرداري هم با ما تماس گرفتند و گفتند كه در حياط برج آنها يكسري ساخت وسازهاي غيرقانوني در حال صورت گرفتن است و كسي هم از اين وضع راضي نيست. ايشان اضافه كردند كه چند بار هم با شهرداري منطقه تماس گرفته اند و نتيجه اي نداشته است. ايشان مطمئن بودند كه هيچ مجوزي براي اين عمليات از شهرداري دريافت نشده.
- مسوولان شهرداري براي رسيدگي به وضع اين برج و ساخت وساز غيرقانوني آن مي  توانند با ما تماس بگيرند و ما آدرس دقيق اين مكان را به آنها بدهيم.
راه حل 
چند نفر با دفتر روزنامه تماس گرفتند و از كمبود اطلاعات در برخي گزارش هاي ايرانشهر گلايه كردند. البته شايد انتخاب واژه گلايه براي اين تماس ها درست نباشد، در واقع اين افراد تنها مي خواستند اطلاعات بيشتري در مورد موضوع مورد علاقه خود به دست بياورند.
بگذريم. قبل از هر چيز و بدون اينكه قصد توجيه داشته باشيم، بايد بگوييم اين امكان وجود ندارد كه ما فضايي بيش از يك صفحه را به يك گزارش اختصاص بدهيم. بنابراين ناچاريم هر موضوعي را خلاصه كنيم. پيشنهاد ما به دوستان نكته سنج اين است كه لطف كنند، با روزنامه تماس بگيرند و اطلاعات تكميلي را از نويسنده مطلب بخواهند. ما در خدمتتان هستيم. به هر حال قرار نيست كه همه چيز روي كاغذ خلاصه شود.

بله، شما ثروتمند هستيد، اما من بي نياز هستم.
پرمودابترا
زياده از حد خود را تحت فشار نگذار، بهترين چيزها در زماني اتفاق مي افتد كه انتظارش را نداري.
گابريل گارسيا ماركز
درخشاني و صيقل خوردگي سنگ مرمر، باعث نمي شود از استحكامش كم شود.
ضرب المثل آلماني 
دست عجول، به جاي ماهي قورباغه مي گيرد.
ضرب المثل انگليسي