|
|
|
|
|
|
|
همه آتش نشانان بودند
المپيادي بدون آتش
چهارمين دوره المپياد كشوري گزينشي است براي حضور آتش نشانان در رقابت هاي روسيه
آتش نشان ها با انگيزه هر چه تمامتر در اين دوره از رقابت ها شركت كردند اما نكته جالب، پيست دو و ميداني زمين شماره ۲ آزادي است كه انگيزه اي را براي دويدن باقي نمي گذارد
|
|
عكس: ساتيار
علي رضا كيواني نژاد
تهران، ورزشگاه آزادي، زمين شماره۲. اين آدرس ميدان رقابت مرداني است كه كنار هم قرار گرفتن سه عدد يك، دو، پنج، را توجيه مي كنند، از چپ به راست. چهارمين دوره المپياد آتش نشان ها كه با حضور ۲۳ تيم از سراسر كشور برگزار مي شود، گزينشي است براي حضور آتش نشان ها جهت حضور در رقابت هاي جهاني روسيه. سه دوره قبلي اين المپياد در ساوه، مشهد و تهران برگزار شد. اما اين بار ميزبان اصلي شهرستان كرج است، ولي بنا به دلايلي مسابقات را در استاديوم ورزشگاه آزادي برگزار مي كنند. المپيكي كه بر خلاف همه المپيك ها شروع آن نيازي به كبريت و فندك و آتش نداشت.
از «لابيرنت» تو در توي استاديوم آزادي مي گذريد. مي رسيد به پشت زمين شماره يك. نه. بهتر است از اين طرف آدرس بدهيم. پشت پيست دوچرخه سواري و يك راست مي رويد داخل زمين شماره ۲.
اينجا مسابقه مرداني است كه مثل آب خوردن با آتش بازي مي كنند. منتهي نه خبري از آتش سوزي جنگل هاي آمازون است كه احتياج به اين همه آتش نشان باشد و نه كسي جلوي كندوي زنبورهاي عسل، لوله دودزا گرفته. اگرچه شلوغي اطراف زمين هر بازديدكننده اي را ياد همان سردرگمي زنبورهاي عسل در مواجهه با دود مي اندازد. زمين شماره ۲ آزادي هم آدم را ياد چاله اي مي اندازد كه بچه ها براي تيله بازي در زمين حفر مي كنند، برادر كوچكتر زمين شماره يك استاديوم آزادي. دور تا دور زمين پرچم هاي زرد رنگي نصب و روي آن نوشته اند: «المپياد آتش نشان هاي كشور.» بعد هم زير آن دوباره نوشته: «شهرستان كرج»
- چون نمي خواستيم تيم ها به صورت پراكنده كار كنند، اين مسابقات از كرج به تهران منتقل شد. الان همه تيم ها در هتل المپيك اسكان دارند اما ميزبان رقابت ها در اصل همان شهرستان كرج است.
اين را اسكندري، دبير اجرايي جشنواره مي گويد كه با عينكي كه به چشم زده و پيراهن سفيدش حالا شباهت زيادي به «جان تراولتا» دارد. گله به گله، غرفه زد ه اند. بالاي سر هر غرفه اي نام يك تيم نوشته شده است. ياد نمايشگاه كتاب مي افتاديد كه بايد از اين غرفه به آن غرفه مي رفتيد. چند پژوي ۴۰۵ با چراغ هاي عجيب كه روي صندوق عقب شان نصب شده، مدام در حال دور زدن و مانور دادن هستند.
يكي دو دوربين فيلمبرداري هم، روند اجرايي مسابقه را پوشش مي دهند.
وقتي اين پوشش تصويري با مانور پژوها توام مي شد، انگار بليت مسابقات «فرمول يك» را خريده ايد و منتظريد تا مثل هميشه «ميشائيل شوماخر» از خط پايان بگذرد. اما اينجا خبري از آن پرچم شطرنجي نيست. يك نفر زير سايه بان نشسته و اسامي شركت كنندگان را براي حضور در اولين ماده اين مسابقات صدا مي زند.
- شركت كنندگان تهران و كرج.
اين را همان داورمسابقه مي گويد كه زير سايه بان نشسته و صدايش پژواكي است در كوه، انگاردو نفر آرام آرام، مي آيند و پشت خط استارت قرار مي گيرند. اين فرصت را دارند كه يكبار مسير مسابقه را به شكل آزمايشي طي كنند. مسيري صد متري با ۵ مانع. روي هم مي شود دوي صد متر با مانع . مانع اول ديواري است بلند كه يا بايد از روي آن پريد، يا از آن بالا رفت يا به هر طريقي شده بر آن چيره شد. پشت مانع اول كه مي ايستيد، موانع ديگر ديده نمي شود. به بالاي ديوار كه مي رسيد، تازه ياد كفه هاي ترازو مي افتيد. يكي بالا مي رودو ديگري پايين. موانع هم همين طوري تعبيه شده بودند. از يكي بالا مي رويد و ديگري تازه زيرپايتان نمودار مي شود، خودتان را به ديوار اول مي رسانيد و از آن بالا مي رويد. فقط بايد شانس بياوريد و ميخ كفش مخصوصتان به لبه ديوار گير نكند. وگرنه صورتتان با «پيست» تارتان ورزشگاه چنان برخورد مي كند كه ياد بازنده ديدار بين دو بوكسور يعني «كليچكو»ي روس و حريف انگليسي اش مي افتيد. «كليچكو» طوري حريفش را زد كه مربي آن بوكسور انگليسي گفت: «ديگر شاگردم را نمي شناسم!» همين هم شد. يكي از شركت كنندگان، وقتي تير تپانچه داور به سوي آسمان روانه مي شود، مثل تيري از چله كمان، جدا شده و به طرف ديوار حمله مي كند. شيپوري به كمرش آويزان است. به بالاي ديوار مي رسد. ميخ كفشش به لبه ديوار گير مي كند و زمين مي خورد. صورتش شده بود شبيه حريف «كليچكو» اما مسير را تا آخر ادامه مي دهد. شلنگ آتش نشاني را برمي دارد، روي يك راه باريك مي دود و شلنگ را به دو جا وصل مي كند.
اضطراب عجيبي بين آتش نشان ها حاكم است. البته آنها تقريبا با اين مقوله بيگانه اند ولي شايد جو شركت در يك ميدان ورزشي و استرس ناشي از انتخاب نشدن در تيم ملي، آنها را مضطرب مي كند. به قول گراهام گرين در «آمريكايي آرام» اين استرس شبيه اضطراب سرپيش خدمتي است كه براي اولين بار راهنماي يك تور بزرگ سياحتي شده و بايد قسمت هاي بزرگ يك عمارت را به بازديدكنندگاني نشان دهد كه اكثرشان ديپلمات هاي خارجي اند با خانواده هايشان.
اما قسمت دوم اين مسابقه، يعني دوي ۴۰۰ متر امدادي. اسكندري كه در يك دستش موبايل است و در دست ديگر بي سيم درباه مواد اين مسابقه ها مي گويد: «مسابقه امروز در دو ماده است. دوي صد متر با مانع و دوي ۴۰۰ متر امدادي. اما مسابقات جهاني كه اين رقابت ها به منزله گزينش افراد است براي حضور در ميدان جهاني روسيه، در چهار ماده برگزار مي شود. دو ماده ديگر را بچه ها در اردوي تيم ملي ياد مي گيرند.» و درست در همين لحظه است كه خلبان «هلي كوپتر» مستقر در ورزشگاه انگار به تازگي از ديدن يكي از فيلم هاي «جيمز باند» فارغ شده كه با كمترين فاصله ممكن از روي سرشركت كنندگان مي گذرد. وقتي پرنده سفيد آهني گذشت، يك نفر كه دوربين در دست دارد و روي صندلي يك نفره برزنتي نشسته، مي گويد: «انگار جوگير شده. اين چه وضع رانندگي است!»
تيم هاي شركت كننده از ۲۲ استان هستند به علاوه خود كرج كه روي هم مي شود ۲۳ تيم. البته در چهارمين دوره- يعني امسال- ۲۹ تيم دعوت شدند كه چند تيم قبل از شروع مسابقات انصراف خود را اعلام كردند.
آتش نشان ها با انگيزه هر چه تمامتر در اين دوره از رقابت ها شركت كردند اما نكته جالب، پيست دو و ميداني زمين شماره ۲ آزادي است كه انگيزه اي را براي دويدن باقي نمي گذارد. همان قدركه «اسكروچ» مي تواند در ماليدن كره روي نان، كرامت و سخاوت به خرج دهد، اين پيست هم به لحاظ داشتن «تارتان» غني و استاندارد است. كافي است كفشتان هم استاندارد نباشد- مثل همان دونده اي كه صورتش آسيب ديد- آن وقت سروكارتان با كرام الكاتبين است.
حتي اگر اين مسابقات تنها براي يك محك دوستانه هم باشد، بدون هيچ جايزه و مزيتي، باز هم ارزنده است. آتش نشان هايي كه بايد در تمام طول ۲۴ ساعت مثل فنر باشند؛ فنري كه هميشه انرژي را هنگام فشرده شدن- استراحت كردن - جمع مي كند و در صورت نياز آن را در اختيار كاربر قرار مي دهد.
مسابقه ادامه دارد و آتش نشان ها كماكان به اين رقابت نه چندان ساده، ادامه مي دهند. اگر هوس بازديد از اين رقابت ها به سرتان زد، يادتان باشد كه براي پيدا كردن آدرس زمين شماره ۲، به راهنمايي نگهبان در ورودي استاديوم آزادي مراجعه نكنيد. چون در اين صورت نيازمند آن مي شويد كه از ستاره قطبي كمك بگيريد. تازه اگر يادتان مانده باشد كه اين ستاره با يك درجه اختلاف، شمال را نشان مي دهد!
|
|
|
مردم آگاه و پليس كارآمد
رفته رفته مردم نيز به نقش پليس به عنوان اساسي ترين عنصر تامين امنيت اجتماعي آگاه مي شوند. خود نيروي پليس نيز به اين اعتمادسازي كمك كرده است. در همين راستا نيز همايش يك روزه «مردم آگاه، پليس كارآمد» با مشاركت موسسه غيردولتي توسن بهار و فرماندهي انتظامي اسلامشهر، امروز برگزار مي شود.
حجت الله اسماعيلي دبير اين همايش اعتمادسازي مردم نسبت به پليس، ترويج فرهنگ صحيح استفاده از امكانات و كمك به افزايش بهره مندي مردم از فوريت هاي پليسي ۱۱۰ را از مهمترين اهداف برگزاري اين همايش عنوان كرد. اين همايش در راستاي همكاري نزديك NGO ها و سازمان هاي حكومتي امروز در سالن اجتماعات آموزش و پرورش ناحيه يك اسلامشهر شروع به كار مي كند.
|
|
|
كارتون هاي مصر
محققان نيوزلندي دريافته اند كودكاني كه بيش از ۲ ساعت در روز تلويزيون تماشا مي كنند در معرض ابتلا به حملات و سكته هاي قلبي و ساير مشكلات قلبي - عروقي در سنين بزرگسالي قرار مي گيرند. حالا كه فصل تابستان و اوقات فراغت دانش آموزان است برنامه هاي كودك و نوجوان نيز بيشتر شده و طبعا كودكان اوقات زيادي از وقت خود را صرف تماشاي تلويزيون خواهند كرد. مطالعات محققان نيوزلندي نشان مي دهد كه اشتياق افراطي نوجوانان به تماشاي تلويزيون منجر به بروز مشكلات مختلف روحي و جسمي در اين قشر مي شود.
در اين بررسي ها بيش از يك هزار كودك در مدتي بيشتر از دو دهه از سن ۳ تا ۲۶ سالگي مورد مطالعه و آزمايش قرار گرفته اند.
|
|
|
خودرو سازان پيش قدم مي شوند
گويا اين بار از رده خارج كردن خودروهاي فرسوده به صورت جدي ازسوي مسوولان مورد پيگيري قرار گرفته است. معاونت سازمان حفاظت محيط زيست اعلام كرده است كه براساس طرح جديدي كه به كميسيون زيربنايي دولت ارايه شده، خودروسازان داخلي در ازاي خروج خودروهاي فرسوده از معافيت هاي سود بازرگاني براي واردات قطعات خودرو بهره مند مي شوند.يوسف حجت به خبرگزاري مهر گفته است كه به منظور خروج خودروهاي فرسوده شخصي از ناوگان حمل و نقل كشور، طرح جديدي از سوي وزارت صنايع و معادن و سازمان حفاظت محيط زيست تهيه و به كميسيون زيربنايي هيات دولت ارايه شده است.ظاهرا اين طرح با استقبال خوبي از سوي كميسيون زيربنايي دولت ارايه شده است.
|
|
|
تابستان گرم تاكسيراني چهره شهر را عوض مي كند
صندلي داغ، اتاق نارنجي
اگر دولت كمك كند، اگر قيمت تمام شده خودرو را با ما حساب كنند واگر شرايط را مهيا كنند ۱۰۰ هزار شغل ايجاد مي كنيم، ۱۰۰ هزار تاكسي به شهر اضافه مي كنيم
قدم اول ما ايجاد يك شبكه بيمه عمومي براي رانندگان تاكسي تهران است و به دنبال راهكاري براي آن هستيم
عكس: هادي مختاريان
مهرداد مشايخي
به نظر او يكي از بزرگترين شبكه هاي حمل و نقل كشور، يكي از قوي ترين رسانه هاي تهران هم هست. سريع است و تاثيرگذار، بدون هيچ اتلاف وقتي.
مي گويد تاكسي هاي تهران روزانه حدود ۵/۵ ميليون مسافر را جا به جا مي كنند. از طرفي به نكته جالبي هم اشاره مي كند: «اگر راننده هاي تاكسي بخواهند در مورد يك موضوع صحبت كنند ،آن موضوع به بحث روز تبديل مي شود.» راست هم مي گويد. تاكسي بهترين جا براي درد دل و همدلي هاي موقت است. آدم هايي كه كلافه از شلوغي خيابان ها و آشفتگي كارهاي اداري و هزار مشكل ديگر سوار تاكسي دور هم جمع شده اند. پاي درد دل راننده تاكسي مي نشينند و هر كدام از مشكل خود حرفي مي زنند. تاكسي به فاصله چند دقيقه به يك عرصه عمومي گفت وگو تبديل مي شود كه گاه نتيجه اي هم از آن به دست مي آيد: «اين طرح براي ترافيك خوب نيست. امسال كمبود آب نداريم. در تهران زلزله نمي آيد. در تهران حتما زلزله مي آيد. اين كنكور هم كه دردسر شده، سوالات كنكور را مي فروشند، سوالات كنكور را مي خرند، سوالات را نمي توانند بخرنديابفروشند و ....
اما تاكسي فارغ از يك عرصه گفت وگو، يك وسيله حمل و نقل عمومي است. وسيله اي كه هرچند در تهران از آن به خوبي استقبال مي شود، اما ايرادات زيادي دارد. اين تاكسي هاي نارنجي، گران اند و پرهزينه. آلوده كننده اند و فاقد رفاه كافي. علت اين مشكلات هم فرسودگي ناوگان تاكسيراني است. فرسودگي وكهنگي اين ناوگان باعث بالا رفتن هزينه نگهداري و تعميرو موجب افزايش مصرف سوخت و آلودگي بيشتر محيط زيست و هوا مي شود. از طرف ديگر اين وسيله به نسبت هزينه اي كه دارد، مسافر كمي جابه جا مي كند و چون در حال حاضر تعدادش كم است به ناچار تعداد زيادي مسافر با مسيرهاي متفاوت جابه جا مي كندكه موجب سلب رفاه مي شود. كم كم دامنه نارضايتي از اين وسيله حمل و نقل عمومي بيشتر مي شود و سازمان بهينه سازي مصرف سوخت، سازمان كنترل ترافيك، سازمان محيط زيست و هرچه مدعي حقوق شهروندي است به آن انتقاد مي كنند. شما رئيس اين سازمان هستيد. رئيس سازمان تاكسيراني تهران كه حدود ۴۰ هزار دستگاه زيرمجموعه شما با اين مشكلات متعدد در سطح شهر در ترددند. شما در حالي زير تيغ انتقادات مسوولان هستيد كه اين زيرمجموعه پرتعداد هم انتظارات زيادي دارد. شما صندلي داغي داريد.
سيدجمال هاشمي عرب سال هاست كه روي اين صندلي نشسته است. با خونسردي پاسخ مي دهد و از تحول بزرگي كه در تابستان داغ تاكسيراني قرار است اتفاق بيفتد صحبت مي كند. تحولاتي كه اگر در اين سال ها اتفاق نيفتاده، اما حالا زمينه اش آماده شده است.
آقاي هاشمي عرب! ظاهرا پيشتر هم تاكسيراني به نوسازي روي آورده بود، اما اين حركت ادامه پيدا نكرد.
پروژه تبديل به احسن در تاكسيراني يك پروژه ديرزمان و بلندمدت است كه به سياست هاي خودروسازي در كشور ارتباط مستقيم دارد. در سال هاي ۵۹ و ۶۰ اين حركت با انحصار پيكان در تاكسيراني شروع شد. در سال ۶۹ يك بار ديگر اين نوسازي با خودرو هيوندا و رنو ۲۱ آغاز شد كه با توجه به سياست هاي آن موقع مسوولان بسيار موفق عمل كرديم. ما موفق شديم در يك زمان دو ساله حدود ۶۰۰۰ خودرو تاكسي را در تهران تغيير بدهيم. البته اين پروژه هم نوسازي تاكسي ها بود و هم افزايش ناوگان. با اين نو پلاك كردن راندمان حمل و نقل، روان شدن ترافيك و قابليت جابجايي مسافر بالا رفت.
آن موقع چند دستگاه تاكسي در تهران بود؟
تا سال ۶۹ تاكسي هاي تهران ۱۵ هزار دستگاه بود و حالا حدود ۳۳ هزار تاكسي قانونمند داريم و اگر اين ۱۰ هزار پلاك موقت را هم به آن اضافه كنيم مي شود ۴۳ هزاردستگاه. با اين حساب ما يكي از بزرگترين شبكه هاي حمل و نقل كشور را داريم كه روزانه مي تواند ۵/۵ ميليون مسافر را جابه جا كند، بدون اينكه از دولت هزينه اي بخواهد.
يعني حالا هيچ كمكي از دولت نمي خواهيد؟
ببينيد، از سال ۶۹ تا ۷۳ دولت كمك هاي يارانه اي زيادي به بخش حمل ونقل عمومي كرد ونتيجه اش را هم ديد. تاكسيراني از تمام عوارض و ماليات و سود بازرگاني خودروهاي جديد وارداتي معاف بود. آن موقع هيوندا به قيمت يك موتور سيكلت فعلي تحويل راننده تاكسي شد. رنو ۲۱ هم با قيمت يك ميليون و ۳۸۰ هزار تومان تحويل داده شد. توجيه اين عمل دولت هم منطقي بود چون تاكسي يك وسيله حمل ونقل عمومي بوده و بيشتر شدن آن به نفع عموم است. از طرفي هزينه اي هم به دوش دولت ندارد و آن جهش هم در آن سال ها به خاطر همان معافيت هاي دولتي اتفاق افتاد.
و اين برنامه اخير...
در سال ۸۱ در برنامه چهارم توسعه تصميم بر اين شد كه در جهت منافع عمومي دولت يعني صرفه جويي در سوخت و پالايش هواي تهران، به بخش حمل و نقل كمك بشود. مقرر شد كه بهترين خودرو داخلي بررسي و وارد شبكه تاكسيراني بشود. حكايت تاكسي سمند از اينجا شروع شد. در نهايت پس از اينكه اعلام شد سمند خودرو ملي است و حمايت قطعات پس از فروش را دارد، اين خودرو توسط كارشناسان دبيرخانه شوراي عالي هماهنگي كشور با همكاري سازمان شهرداري هاي كشور و تاكسيراني انتخاب شد. پس از انتخاب سمند نوبت به شرايط اجراي طرح و واگذاري رسيد. ۳۰۰ ميليارد ريال از طرف سازمان مديريت و برنامه ريزي اختصاص داده شد. در مذاكرات با بانك رفاه كارگران، مقرر شد كه اين اعتبار در اختيار بانك قرار گيرد و بانك هم دو برابر اين مبلغ آورده اختصاص دهد. تسهيلات بانك به تاكسي داران در قالب دو وام ۶۰ ميليون ريالي و ۷۰ ميليون ريالي است با كمترين سود بانكي. سود وام خدماتي ۲۱ درصد است. دولت از سهم خود در تسهيلات سودي دريافت نمي كند و از آنجا كه پول دولت هم در حساب بانك قرار دارد از سود بانك هم مبلغي كم مي شود. هزينه هاي عمليات بانكي و بيمه بازگشت سرمايه و ... را هم كه حساب كنيم سود نهايي وام ۷ درصد مي شود.
راننده تاكسي چه مبلغي بايد بدهد؟ خيلي از تاكسي دارها معتقدند تاكسي سمند براي راننده تاكسي ها گران است.
خودرو فرسوده تاكسي دار ۲ميليون تومان سرمايه آورده راننده تاكسي است. ۷ ميليون تومان هم وام مي گيرد، يك ميليون تومان مي ماند كه بايد خودش بدهد. جمع اين مبلغ ۱۰ ميليون تومان مي شود. اما اگر براساس استاندارد به آن نگاه كنيم در اصل ۸ ميليون تومان است. چون خودرو قبلي تاكسي دار ديگر فرسوده است و از رده خارج و خواه ناخواه بايد از چرخه حمل و نقل خارج شود، در حالي كه در اينجا ۲ ميليون تومان سرمايه محسوب مي شود.
آقاي هاشمي عرب! اين خيلي خوب است كه همه تاكسيراني تهران نوسازي بشود و از نابساماني بيرون بيايد، اما واقعيت اين است كه آن طور كه بايد از سمند استقبال نمي شود، علاوه بر اينكه عده اي معتقدند، گران است و تا اقساط آن را بدهند از رده خارج مي شود، گروهي هم از لوازم و هزينه هاي گران آن شكايت دارند. اگر يك چراغ آن در تصادفي بشكند هزينه گزافي روي دست راننده مي گذارد، در حالي كه پيكان اين طور نيست، اگر گوشه اي از بدنه سمند به جايي بخورد، چندين برابر يك پيكان خرج برمي دارد.
اينها دلايل موجهي براي نخريدن سمند نيست. به نظر ما خودرو سمند فرهنگ رانندگي را هم مصداق مي كند، رانندگان تاكسي هرچند حرفه اي خصوصي دارند، اما يك وسيله حمل و نقل عمومي را اداره مي كنند پس نمي توانند در شهر به ميل خود رفتار كنند. اين خودرو باعث مي شود تا رانندگان به اين فكر بيفتند كه رانندگي ناسالم هزينه اي بالاتر از آنچه فكر مي كنند، دارد.
به هر حال وقتي قرار است به سرعت سيستم تاكسيراني نوسازي بشود نمي شود، به اين طرح واگذاري سمند اكتفا كرد. به نظر مي رسد اين طرح به تنهايي كفايت نكند.
در حال حاضر ۳ هزار دستگاه سمند تحويل داده شده است، امافكر مي كنم اين روند سرعت بيشتري بگيرد. قرار است در زماني مناسب اعلام كنيم كه به مدل هاي قبل از سال ۱۳۶۸، معاينه فني داده نمي شود. از طرف ديگر از آنجا كه رعايت حال تاكسي داران شده باشد، برنامه خريد ۳۰ هزار دستگاه پژو Gli در دستور كار شهرداري تهران قرار گرفته است كه قرارداد آن منعقد شده است. عملياتي كردن اين قرارداد مانده كه آن هم به ميزان كمك هاي سازمان هايي مثل سازمان بهينه سازي مصرف سوخت بستگي دارد. البته اين ۳۰ هزار دستگاه هم در قالب جايگزيني است و هم افزايش ناوگان.
اما راننده تاكسي ها مي گويند درحالي بايد تمام مشكلات حمل ونقل وتردد در شهري مثل تهران را به دوش بكشند كه عملا حمايتي از آنها نمي شود. مي گويند مسوولان انتظار دارند همه چيز از طرف تاكسي قانونمند وعادلانه باشد اما هيچ كمكي هم نگيرد.
ببينيد اگر منظورتان اين است كه ما قطعات خودرو را به دست راننده بدهيم تا خودش هر وقت خواست استفاده كند، معلوم است كه اين كار را نمي كنيم. اگر برد و فروخت چه؟ قطعه يدكي ارزان را مستقيما به راننده تحويل نمي دهيم. ما در ارايه خدمات به تاكسي داران در حال تحول هستيم اما ظاهرا تاكسي داران ميلي به تحول ندارند. در حال حاضر دو تعميرگاه مدرن در شرق و جنوب تهران تحت ليسانس ايران خودرو كليه خدمات گارانتي خودروهاي سمند وسرويس هاي اوليه را انجام مي دهند. البته در بدو ورود سمند، خدمات مناسب نبود. چون يك خودرو جديد بود. اما باهماهنگي با ايران خودرو سرويس هاي مطلوبي به اين شبكه جديد داده شد. خودرو سمند تا ۶۰ هزار كيلومتر گارانتي دارد وبعد ازآن هم با همكاري مديريت ايران خودرو براي هر سمند ۳۰۰ هزار تومان كالاي پرمصرف رايگان در نظر گرفته شده است كه براي تعميرات به آنها داده مي شود. دفترچه هاي كوچكي به نام كارت نقره اي با شماره تاكسي و مهر شركت تعاوني تاكسيراني و امضاي كارشناس مستقر در تعميرگاه، براي استفاده از اين تسهيلات وجود دارد. اما با وجود همه اينها اكثر راننده ها با اين فرهنگ آشنا نيستند كه خودرو خود را در يك مجموعه تعميرگاهي مجهز قسمت يك سيستم تعمير كنند. هر كس ماشين اش را به تعميرگاه آشناي خود مي برد.
و بيمه چطور؟ چرا اينها بايد بيمه خويش فرما داشته باشند؟ تقريبا تمام راننده ها از اين موضوع گله مندند.
در سال هاي ۷۱-۷۰ در مذاكرات طولاني با مرحوم غرضي در نهايت به اين نتيجه رسيديم كه تاكسي ها جزو مشاغل آزاد محسوب شوند و بيمه خويش فرما داشته باشند. الان هم عده اي بيمه خويش فرما هستند. اما اين بخش مايل است كه يك بخش پرقدرت دولتي با يك بيمه تامين اجتماعي فراگير آن را تحت پوشش بگيرد.
امسال براي اولين بار با تلاش هاي آقايان بيادي، شريعتمداري و واعظي آشتياني با شركت در كميسيون هاي مربوطه در شوراي اسلامي شهر تهران و همچنين شهرداري تهران، ۱۴۰ ميليارد ريال بودجه براي تقويت بنيادي مسايل رفاهي و اقتصادي تاكسيراني در سال ۸۳ اختصاص داده شد. قدم اول ما ايجاد يك شبكه بيمه عمومي براي رانندگان تاكسي تهران است و به دنبال راهكاري براي آن هستيم. البته من به دنبال برنامه هاي گسترده تري هستم. با توجه به اينكه رئيس هيات مديره اتحاديه تاكسيراني كل كشور هم هستم، تلاش كردم تا در سميناري كه در اردبيل برگزار شد به نتيجه اي در اين زمينه برسيم. در آنجا در يك مصوبه به اتفاق آرا مقرر شد كه صندوق بيمه اي اختصاصي براي كل تاكسيران هاي كشور تاسيس شود كه همه خدمات بيمه اي تاكسيران ها را تحت پوشش بگيرد و خواسته هاي ۵۰ ساله تاكسيران هاي كشور به بار بنشينند. اين كار حدود ۴۸۰ ميليارد تومان هزينه براي دولت دارد به همين دليل هم از آن طفره مي رود. در حال حاضر طرح آن در دست بررسي است تاچگونگي تاسيس و سهم هاي آورده شده توسط تاكسيران ها و شهرداري ها و سهم يارانه هاي دولت و در نهايت صدور مجوز اين صندوق هاي بيمه مشخص شود. مي خواهيم به گونه اي حركت كنيم كه خاموش نشويم. به همين دليل ممكن است زمان آن كمي طولاني شود.
از بيمه بگذريم. اين بحث تاكسيمترها اين دفعه چقدر جدي است؟ همه مي گويند اين بار هم مثل دفعات قبل موفق نيست و از وقتي يادمان مي آيد قرار بوده نرخ ها بر اساس تاكسيمتر باشد. راننده ها هم مي گويند نرخ هاي تاكسيمتر بر اساس زمان و مسافت است، اگر مسافتي در موقع خلوتي خيابان طي شود كرايه آن ارزان است و اگر همان مسافت را در ترافيك طي كنيم كرايه بيشتري بايد بگيريم. به همين دليل هم مسافران از تاكسي استقبال نمي كنند و به سراغ كرايه هاي شخصي مي روند. آيا اينها دليلي براي شكست دوباره طرح تاكسيمتر نمي شود؟
اولا كه دفعه قبلي هم در اجراي طرح، خود من مسوول بودم، اما اين بار فرق مي كند. در آن موقع، به طور همه جانبه عمل نكرديم. وقتي به تاكسي ها گفتيم از تاكسيمتر استفاده كنند، شخصي ها را محدود نكرديم و از اين طرف هم امكان پيوستن شخصي ها به سيستم تاكسيراني وجود نداشت، اما حالا يك برنامه همه جانبه در حال اجراست. وقتي در پايان شهريور مهلت دريافت پلاك موقت براي شخصي ها تمام شد با مسافركشان شخصي برخورد مي شود. در حال حاضر ۱۰ هزار پلاك موقت به شخصي ها تحويل شده و ۱۰ هزار تاي ديگر هم آماده است. از طرف ديگر اين شخصي ها هم ملزم به رعايت قوانين تاكسي ها هستند. ضمنا نرخ گذاري تاكسي هاي خطي هم انجام شده و نرخ تاكسيمتر مشخص شده است. بنابراين با پايان مهلت شخصي ها، اين خودروها ديگر رقيبي براي تاكسي ها نيستند. ضمنا اتوبوسراني هم ۲ هزار دستگاه ديگر اتوبوس وارد مي كند.
متقاضيان پلاك موقت چه شرايطي بايد داشته باشند؟
همان شرايط تقاضاي تاكسي را. صلاحيت اجتماعي، سلامت جسماني، كارت پايان خدمت، خودروي مدل ۵۳ به بالا، گواهينامه اي كه يك سال از تاريخ صدور آن گذشته باشد و...
از ميان ۵۳ هزار تقاضا ۱۰ هزار نفر گزينش شده اند. كارما كار حساسي است چند روز پيش حسن گاوي از ميدان امام حسين آمده بود كه پلاك مي خواهم. با چاقو و زنجير آمده بود... اينها كه پلاك گرفتند هم از تاكسيمتر استفاده مي كنند، بعد يواش يواش تبديل به سمند شده و جزو سيستم تاكسيراني تهران مي شوند. به اين ترتيب ما به هدف ۸۰ هزار دستگاه تاكسي ايده آل تهران نزديك مي شويم. اگر دولت كمك كند، اگر قيمت تمام شده خودرو را با ما حساب كنند واگر شرايط را مهيا كنند من ۱۰۰ هزار شغل ايجاد مي كنم، ۱۰۰ هزار تاكسي به شهر اضافه مي كنم، بعد ببينم كسي به جز تاكسي در شهر مسافركشي مي كند؟ ما فقط به شرايط مناسب احتياج داريم همين.
و بالاخره ايستگاه تاكسي؟
در حال مكان يابي در مناطق حساس هستيم، شهرداري قول داده بعد از مكان، اقدام به جزيره يابي كند تا بدون ايجاد اخلال در حركت خودروها، ايستگاه هاي مناسب در مناطق مختلف احداث شود.
|
|
|
آلودگي آب آشاميدني ناحيه هاليفاكس
بحث حوزه اختياري شهرداري ها و مديريت شهري در شهرها به خصوص كلانشهرها در تمامي نشست ها وهمايش ها در ميان بوده است. در مورد محدوده اختيارات شهرداري ها همواره اين سوال مطرح است كه مديريت شهري تا چه حد مي تواند مستقل عمل كرده و در مورد حل بحران هاي اجتماعي و كالبدي شهر تا چه اندازه مي تواند وارد عمل شود. از آنجايي كه مديريت شهري به طور مستقيم و ملموس با مسايل شهري در ارتباط است، مشكلات شهري را صريح تر از هر نهادي مي تواند حس كرده و با آنها درگير شود.
وجود نهادهاي موازي، كاهش اختيارات مديريت شهري در حوزه مسايل شهري و ديوان سالاري اداري همواره از جمله مسايلي است كه مديريت شهري را دچار مشكل مي كند. گزارش زيرنمونه اي است كه مديران شهري منطقه هاليفاكس كانادا براي رفع بحران آلودگي آب به طور مستقل وارد عمل شده و بدين منظور تشريك مساعي جدي را در خصوص حل بحران آلودگي آب با يكديگر داشته اند.
وجود عوامل متعدد بيماري زا در آب آشاميدني شهرهاي ناحيه هاليفاكس كانادا
از آنجا كه پاكيزگي آب آشاميدني يكي از مهمترين وظايف مديريت شهري در شهرهاي كشور كانادا به شمار مي رود، جلوگيري از ورود عوامل بيماري زا و مواد سمي مانند هيدروكربن ها آروماتيك، فلزات سنگين، عوامل سرطانزا، مواد هورموني و شيميايي و مواد زائد صنعتي و تجاري، تلاش پيگير مديريت شهري و سازمان بهداشت و سلامت را مي طلبد. در همين خصوص به دنبال مشاهده عوامل بيماري زا در آب شرب شهرهاي ناحيه هاليفاكس، شهرداري هاي اين مناطق به همراه سازمان بهداشت و محيط زيست اين نواحي سريعا دستورالعمل آزمايش آب چاه هاي منطقه هاليفاكس را صادر كردند و در اين خصوص منتظر تشكيل كميته قانونگذاري آلودگي آب و دستورالعمل اجرايي اين كميته نشدند زيرا در اين صورت روند اجرايي پيگيري اين مساله گرفتار بروكراسي اداري مي شد. هرچند كه كميته قانونگذاري آلودگي آب در اين خصوص سرعت عمل به خرج داده و خود نيز سريعا اقدامات لازم را انجام داد.
اهميت اقدام سريع شهرداري ها و سازمان سلامت و محيط زيست ناحيه هاليفاكس از آنجا مشخص مي شود كه وجود هر يك از عوامل سمي و بيماري زا در آب شرب ناحيه هاليفاكس مي تواند سلامت شهروندان اين مناطق را از بدو تولد تا آخر عمر به طور جدي تهديد كرده وسال ها عوامل آلودگي در منطقه باقي بماند.
آب آشاميدني منطقه هاليفاكس از حفر حدود ۲۰ هزار حلقه چاه تامين مي شود كه با آزمايش آب چاه ها، كارشناسان سازمان سلامت و محيط زيست متوجه شدند كه آب تمامي چاه ها از استانداردهاي موجود(۱) در آئين نامه استاندارد اين مناطق پيروي مي كند و آلودگي آب آشاميدني ناشي از آب اين چاه ها نمي تواند باشد.
با توجه به نتايج آزمايش آب آشاميدني چاه هاي منطقه مشخص شد كه منشا آلودگي را بايد در مسير عبور آب از چاه به شهرها دنبال كرد.
كارشناسان محيط زيست احتمال مي دادند كه ممكن است مواد سمي و عوامل بيماريزا به خصوص باكتري(۲) اشرشياكلي از مجراي فاضلاب به آب آشاميدني راه پيداكرده باشد، با توجه به اينكه به هنگام احداث سيستم فاضلاب شهري اين مناطق، مشخص نبوده است كه آيا كانال هاي سيستم فاضلاب نزديك برخي از حلقه چاه ها احداث شده باشد (به دليل اينكه روي تعدادي از اين چاه ها پوشيده شده و مشخص نيستند)، با توجه به تمامي اين مسايل شهرداري هاي اين ناحيه به همراه سازمان محيط زيست در راستاي وظيفه اي كه در قبال سلامت جامعه دارند با تلاش پيگير اقدام به بهبود و سالم سازي مسير آب هاي سطحي و نظارت مستمر بر آب چاه هاي آب آشاميدني و تصحيح كانال هاي سيستم فاضلاب كرده اند.
پانوشت
1RG Hydro - EnuironMental Limited-
۲ E.Colibacteria-
منبعGoogel ManicipalityNews:
|
|
|