چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۴۹
ديترويت، يك روز گرم تابستان
فلسطين خانه من است
فلسطين خانه آنهاست.سرزميني است كه به آن تعلق دارند. مدت هاست در اردوگاه ها زندگي مي كنند از بعد از سال ۴۸. الان زمانش رسيده است كه به جايي كه در آن متولد شده اند، بازگردند
012126.jpg
محمد جباري -يكي از روزهاي داغ تابستان است كه كمتر كسي حاضر مي شود در خيابان هاي ديترويت ظاهر شود. ولي در گوشه اي از اين شهر، زنان و مردان زيادي جمع شده اند. زناني كه حجابشان اولين چيزي است كه به چشم مي خورد. همه آنها منتظر آمدن كسي هستند كه نامش از بلندگو پخش مي شود: آيرون شيخ. يك فلسطيني كه در آمريكا به دنيا آمده، ولي زادگاهش را فراموش نكرده و براي آزادي سرزمينش تلاش مي كند؛ البته يك جور متفاوت از هموطنان در بندش. او با موسيقي مبارزه اش را شروع كرده؛ «اولين آهنگ اختصاص دارد به يك دختر در اردوگاه آوارگان فلسطيني.» آيرون شيخ با گفتن اين جمله ها، شروع مي كند. خواننده اي كه نام اصلي اش «ويل يومانس» است. ته ريشي دارد و با موهاي فرفري سياه و يك نوع لباس ورزشي كه اين روزها در ديترويت مد است. روي اين لباس عددي به چشم مي خورد كه دليل پوشيدنش را مشخص مي سازد: ۴۸. سال ۱۹۴۸ همان سالي بود كه اسرائيلي ها رسما فلسطين را به اشغال خود درآوردند و حكومت خود را تاسيس كردند. «اگر تو احساس فلسطيني ها را بفهمي، تو هم يك فلسطيني هستي.» آهنگ اوج گرفته و احساسات جمعيت را برانگيخته است.
جمعيتي كه در يكي از بزرگترين اجتماعات عرب - آمريكايي ها در اين شهر جمع شده اند. ترانه بعدي او به بازگشت فلسطيني ها به خانه هاي خودشان و قطعنامه سازمان ملل اشاره دارد: «فلسطين خانه آنهاست.سرزميني است كه به آن تعلق دارند. مدت هاست در اردوگاه ها زندگي مي كنند از بعد از سال ۴۸. الان زمانش رسيده است كه به جايي كه در آن متولد شده اند، بازگردند.»
ويل يومانس در ديربورن به دنيا آمده و الان هم در اكلند زندگي مي كند. سفري كه در ۱۷ سالگي به فلسطين و مناطق اشغالي داشتند، تاثير زيادي روي او گذاشت. آنها براي ديدار پدربزرگ و مادربزرگ به آنجا رفته بودند، ولي قضيه از يك سفر خانوادگي فراتر رفت. او از برخورد بد اسرائيلي ها با عرب ها ياد مي كند و بي احترامي آنها نسبت به عرب ها. او شاهد بي احترامي تعدادي نوجوان اسرائيلي به پدربزرگ و مادربزرگ خود در يك پاساژ بود. اين برخورد روي ديدگاه سياسي او تاثير زيادي گذاشت. ديدگاهي كه خودش را در دنياي موسيقي نشان داد. آهنگ هاي سياسي كه او مي خواند در شاخه هيپ - هاپ جاي مي گيرند و گروه هاي فلسطيني زيادي هم در اين نوع موسيقي فعاليت مي كنند. آنها درباره نژادپرستي مي خوانند و زندگي به عنوان يك شهروند درجه سه، از وحشيگري پليس مي گويند و خواهان اتحاد عرب ها هستند، در برابر اين بي عدالتي ها. ويل يومانس در اين باره مي گويد: «اين يك جريان زيرزميني است كه دارد اتفاق مي افتد. خيلي از مردم هم درباره آن اطلاعاتي دارند، ولي هنوز نمي توانند يك هنرمند هيپ - هاپ را نام ببرند.» اگر هم مي خواهيد بدانيد نام آيرون شيخ از كجا آمده، بد نيست بدانيد آيرون شيخ يك كشتي كج كار معروف عرب است كه نام اصلي او هم اوواردفارهات است. يك لبناني - آمريكايي كه شخصيت پست و كوچه بازاري براي خود انتخاب كرده بود. دليل ويل يومانس براي اين انتخاب چه بوده؟«عرب ها، آدم هاي پستي هستند. آدم هاي بدي كه بايد مورد تنفر قرار بگيرند. اين تصوري است كه از عرب ها در دنياي عرب وجود دارد. آيرون شيخ كشتي كج كار هم نماد آن است، ولي من با اين كار مي خواهم اين تصور را از بين ببرم و آيرون شيخ جديد بسازم.»
او درباره سياست هاي آمريكا مي گويد:« آمريكا مجبور است به طور كامل سياست خارجي اش را اصلاح كند. حمايت بي قيد و شرط آمريكايي ها از اسرائيل صلح را به ارمغان نمي آورد. آمريكا بايد در سياست خودش تغيير ايجاد كند.»
به عنوان يك هنرمند هم او سعي مي كند انتقاداتش را متوجه دولت ها كند نه مردم:« باور من اين است كه فلسطيني ها وجود داشته اند، قبل از اينكه اسرائيل و جنبش هاي صهيونيستي وجود داشته باشد. من هرگز درباره مردم يهودي صحبت نمي كنم. چون اين قضيه يك جنگ و دعوا بين يهودي ها و مسلمانان نيست.
جنگ، بين فلسطيني ها و دولت اسرائيل است. يهودي ها در دو طرف ماجرا حضور دارند.»
او درباره اين كارش مي گويد:« من دارم سعي مي كنم عقايد فلسطيني ها را به جريان اصلي مردم آمريكا معرفي كنم تا آنها بفهمند ما تروريست نيستيم.»او رو به جمعيت مي كند و فرياد مي زند:«ما تروريست نيستيم. ما هم انسان هستيم، مثل بقيه دنيا» بعد از خواندن چند آهنگ، جمعيت زيادي دور سن جمع شده اند.
تعدادي سياهپوست، تعدادي سفيد پوست و بقيه جمعيت را عرب- آمريكايي ها تشكيل مي دهند.
ويل يومانس از جمعيت مي  خواهد همه فرياد بزنند ۱۹۴۸ تا كابوس هاي شارون ادامه داشته باشد.
خيلي ها اولين بار است كه ترانه هاي او را مي شنوند. «فوق العاده بود، من فكر مي كنم ما به آدم  هايي مثل آيرون شيخ نياز داريم تا صدايمان را به همه دنيا برسانيم» اين حرف ها را هوسينا زهريا مي زند. يك كارگر ۳۳ ساله فلسطيني - آمريكايي كه با پسر ۱۵ ساله اش به اينجا آمده است. اما بشنويد حرف هاي طرفدار درجه يك آيرون شيخ، يعني مادرش ناديا. او پوستري از پسرش را كه پرچم فلسطين هم بر آن نقش بسته، در دستانش دارد و مي گويد: « اين نوع موسيقي شايد زياد براي آدم هاي مسن جالب نباشد. من سابقا خودم وقتي مدتي اينجور آهنگ ها را مي شنيدم، سر درد مي گرفتم و به پسرم مي گفتم ضبط را خاموش كند، ولي الان موسيقي پسرم را دوست دارم نه به خاطر آهنگ هايش، بلكه به خاطر كلماتي كه درترانه هاي او هست.»
پسري در محلي با كيلومترها فاصله از زادگاهش به دنيا مي آيد. با فرهنگ آنجا رشد مي كند، غذاي آنجا را مي خورد و بامردم آنجا دوست مي شود و رابطه برقرار مي كند ولي تنها يك اتفاق كافي است تا حس وطن دوستي را در او زنده كند. به پدربزرگ و مادر بزرگ او توهين مي شود و او در همان سن كم، تصميم خود را مي گيرد. او نمي  خواهد فلسطيني ها در ذلت و خواري به سر ببرند. هر روز كشته شوند و با انواع بي احترامي ها روبه رو شوند. او مي خواهد فلسطين دوباره خانه آنها شود. هموطنانش با سنگ مبارزه مي كنند و او در كشوري كه مهمترين حامي اسرائيل است با موسيقي به جنگ آنها رفته زنده كند. حس وطن پرستي چيزي نيست كه حتي با سال ها زندگي در يك كشور غريبه، از ياد آدم برود او مي خواهد با موسيقي مدرن و جوان پسند خود زادگاه قديمي خود را زنده كند.
منبع : نيويورك تايمز ۵،جولاي

آخرين قهرمانان اكشن
012123.jpg
عليرضا آشوري-اسپايدرمن (مرد عنكبوتي) در دومين فيلم سينمايي خود، با روحيه اي قهرمانانه و قدرتي مافوق بشري تعداد زيادي پيرزن و بچه  به اضافه كل مسافران يك ترن در مترو نيويورك را نجات مي  دهد. ولي بزرگترين منجيگري او در حق خالق خود صورت گرفت؛ يعني مارول اينترپرايزز.
شركت مارول كه حقوق اقتباس از اسپايدرمن را در اختيار دارد، شانس اوجگيري خود را در فيلم هاي اسپايدرمن مشاهده كرده است. طي ۴ سال گذشته، مارول سياستگذار خيل طرفداراني است كه در تب داغ اسپايدرمن به شدت به رونق مالي آنها كمك كردند. مارول كه تا سال ۲۰۰۳ هر ساله ده ها ميليون دلار ضرر مي داد درآمدش يكباره از ۱۵۲ ميليون دلار به ۳۴۸ ميليون دلار افزايش يافت.
به علاوه موقعيت درخشان اسپايدرمن در گيشه (اسپايدرمن۱، ۸۲۱ ميليون دلار در سراسر دنيا و اسپايدرمن ۲، ۲۸۵ ميليون دلار در ايالات متحده فروش كرده اند) اين موقعيت را براي مارول فراهم كرد تا با قراردادهايي خيلي بيشتر از حد عادي حقوق برگردان سينمايي ساير شخصيت هاي خود را به هاليوود بفروشد. اما بعد از مشخص شدن نتايج آخرين دور بازار بورس سهام وال استريت در پايان ماه ژوئن، سهام شركت مارول به شدت تنزل كرده و بعد از ۵۲ هفته صدرنشيني مطلق با رقم ۸۲/۲۳ دلار به رقم ۹۲/۱۵ دلار كاهش يافت. اين مساله به ظاهر عجيب برمبناي منطق كلاسيك وال استريت توضيح داده مي  شود: برخي از تحليل گران اقتصادي اعتقاد دارند كه مارول حداكثر استفاده را از موقعيت اسپايدرمن برده و بعد از دو فيلم مردان ايكس، دو فيلم بليد، هالك،Daredevil، پانيشر، تمام شخصيت ها و ماجراهاي معروف خود را به هاليوود عرضه كرده است.
پترميرسكي تحليل گر اقتصادي مي گويد: «به من بگوييد چه فيلمي به اندازه اسپايدرمن در زمينه فروش عروسك و اسباب بازي به موفقيت دست يافته است؟» اين مساله پتانسيل فوق العاده مارول را براي كسب درآمد در زمينه هاي متفاوت نشان مي دهد.
مديران شركت مارول اصرار دارند كه با داشتن كتابخانه اي شامل ۴ هزار و ۷۰۰ كميك، مواد خام فراواني در اختيار دارند. آلن. اس. ليپسون مدير عامل شركت مارول مي  گويد: «بليد كاملا ناشناخته بود ولي هر دو فيلم آن باموفقيت فراواني روبه رو شدند و ما قصد داريم فيلم سوم را هم توليد كنيم.» او مي  افزايد: «اگر شما عاشق آثار كميك نباشيد Dare devil را نمي  شناسيد.»
دو فيلم بليد روي هم در سراسر دنيا ۲۷۸ ميليون دلار و۸۷ Dare devil ۱ميليون دلار فروش داشته اند.
مديران هاليوود با توجه به ميانگين فروش جهاني معادل ۲۸۰ ميليون دلار براي هر كدام از ۸ فيلم اخير شركت مارول، در مورد قابليت هاي فوق العاده اين كمپاني به شدت به هيجان آمده اند.
تام روتمن قائم مقام كمپاني عظيم فوكس قرن بيستم كه مردان ايكس و Dare devil را تهيه كرده مي  گويد: «اسپايدرمن، مردان X و هري پاتر سه ضلع طلايي مثلث فيلم هاي دنباله دار و پرفروش را در كل بازارهاي جهاني تشكيل مي  دهند و مارول صاحب دوتاي اين فيلم هاست.»
۶۵ سال قبل، مارول ماهي ۶۰ عنوان كتاب كميك استريپ توليد مي  كرد كه طرفداران خاص خود را داشتند. ولي انتشار كتاب هاي كميك استريپ تنها ۱۵ درصد از درآمد كمپاني را تشكيل مي دهد. ۸۳ درصد بقيه از طريق فيلم ها و موارد جانبي (مثل عروسك و اسباب بازي) تامين مي  شود.
آلن ليپسون مي  گويد: «كسي يك  بار به من گفت: مارول چيزي نيست جز يك مشت وكيل و حسابدار!» خود ليپسون وكيل است و در سال ۱۹۹۹ به عنوان مشاور عمومي به كمپاني مارول پيوست.
در اواخر دهه ۹۰ مارول نيازمند وكلايي بود كه بتوانند قراردادهاي بهتر و پرمنفعت تري را با هاليوود منعقد كنند. چرا كه قراردادهاي قبلي آن طور كه بايد و شايد براي آنها سودآور نبود. مثلا مارول از فروش طرح روي جلد مردان سياهپوش پول اندكي به دست آورد ولي از ۵۸۷ ميليون دلار فروش جهاني فيلم حتي يك دلار هم نصيب آنها نشد.
ولي پيوستن آلن ليپسون به مجموعه مديريتي قبلي مارول كمك موثري به بهبود شرايط اين كمپاني بود.
مارول روز به روز بهتر و بهتر مي  شد به خصوص كه موفقيت فراوان مردان ايكس در سال ۲۰۰۰ و اسپايدرمن در سال ۲۰۰۲ موقعيت جديد آنها را تثبيت كرد. اينطور مي  گويند كه در حال حاضر ۲ تا ۳ درصد از فروش جهاني فيلم شامل DVD و حق پخش تلويزيون كابلي به كمپاني مارول مي  رسد. ولي در برخي از قراردادها مثلا قرارداد با شركت لاينز گيت اينترتينمنت براي فيلم پانيشر مارول در نيمي از سود كمپاني شريك شد.
در حال حاضر مارول جايگاه تثبيت شده و قدرتمندي را در هاليوود در اختيار دارد. مثلا روساي مارول به طور مستقيم در انتخاب كارگردان فيلم اسپايدرمن دخالت داشتند و ليستي از افراد مورد تاييد خود را به شركت سوني دادند تا سوني از بين آن افراد يكي را انتخاب كند.
همچنين هر نكته اي در زمينه طراحي لباس يا شخصيت پردازي قهرمان اثر بايد با موافقت و تاييد سران كمپاني مارول باشد. مثلا اسپايدرمن به هيچ وجه نبايد آدم بكشد. ليپسون مي  گويد: «اسپايدرمن مايه حيات كمپاني ماست؛ نمي   توانيم اجازه دهيم كه يك استوديو آن را نابود كند.»
اخيرا آقاي ليپسون و افراد تيمش تصميم گرفته اند تا سود حاصل از توافق مارول با شركت هاي تجاري براي توليد و فروش محصولات جانبي مارول را افزايش دهند. ليپسون اعتقاد دارد كه تعدد كمپاني ها و محصولات توليد شده كل سود به دست آمده را كاهش مي  دهد. بنابراين در حال حاضر به جاي ۱۲ نوع شيريني براي اسپايدرمن، هالك و مردان ايكس و ۴ نوع شكلات، براي هر كدام فقط يك محصول توليد مي  شود و سود عايدي مارول به طرز چشمگيري افزايش يافته است.
با وجود تمام حرف و حديث ها و حتي نگراني ها بابت كاهش علاقه احتمالي هاليوود براي توليد آثار مارول، اين كمپاني همچنان پويا و فعال به كار خود ادامه مي  دهد. ديويد ميزل مدير استوديوي مارول مي  گويد: «بعيد مي  دانم هيچ كدام از كمپاني هاي هاليوودي قدرت انجام كارهايي را كه مارول انجام مي  دهد داشته باشند.»

ما آدميم؟يه جورايي غول
012120.jpg
اديب وحداني- بروس سينوفسكي و جو برلينگر توانستند بعد از مدت ها ركورد بيشترين تماشاگر در مقايسه با دفعات نمايش فيلم در آمريكا را بشكنند و آن هم با فيلم مستند و در رقابت با فيلم هايي مثل «مرد عنكبوتي۲». بعد از مستند خبرساز و جذاب مايكل مور درباره جورج بوش پسر، سينوفسكي و برلينگر با ساخت «يك جور غول» كه درباره افت و خيزهاي يك گروه موسيقي پرمخاطب است توانستند به كمك تبليغاتي كه به طور عمده بدون پرداخت پول و توسط دوستداران آن گروه موسيقي و دوستداران سينماي مستند مستقل بود، تماشاگران فراواني را به سالن هاي نمايش دهنده اين فيلم بكشانند. در دو بيانيه مطبوعاتي مفصل، سينوفسكي و برلينگر نحوه اداره سينماها و تئاترهاي مخصوص نمايش فيلم را به اين شرح توضيح دادند:
«فيلم هاي مستقل اول در يكي دو سينما به نمايش در مي آيند، اگر توانستند پرفروش شوند تا روزي كه مرتب تماشاگر داشته باشند روي صحنه مي مانند، اما به محض كاهش فروش از روي پرده سينماها جمع مي شوند. در حالي كه فيلم هاي ساخت شركت هاي بزرگ به واسطه اهميت آن شركت ها اگر پرفروش هم نشوند روي پرده باقي مي مانند. اين فيلم به دليل نقدهاي مثبتي كه درباره آن نوشته شد و به دليل توصيه افرادي كه از آن خوششان آمده بود مورد توجه مردم قرار گرفت وحتي افرادي كه به آن گروه موسيقي علاقه مند نبودند هم به تماشاي فيلم رفتند. صاحبان تئاترهايي كه اين فيلم را به نمايش گذاشتند احتمال ضرر فراواني را پذيرفتند و در عين سهيم بودن در سودفروش فيلم از موفقيت معنوي كمك به يك حركت غيرتجاري نيز بهره مند شدند. اين فيلم ساخته شده تا در سينماها ديده شود و سيستم صوتي «دالبي ار ۵» اين فيلم در سينماها جلوه خاصي پيدا مي كند.»
«يه جورايي» غول فيلمي است كه درباره مراحل ساخت و ضبط يك آلبوم موسيقي به اسم «حضرت غضب» ساخته شده است. اين فيلم از مراحل ترك اعتياد جيمز هتفيلد و ترك گروه متاليكا توسط جيسون نيوستد را در بردارد و قرار است درسال آينده نسخه دي وي دي آن به بازار عرضه شود.

مولن روژ
فرهاد فرجاد
012129.jpg

فيلم جديد لكونته 
غريبه هاي محرم، عنوان يك كمدي درام محصول فرانسه به كارگرداني پاتريس لكونته است كه از ۲۸ جولاي به اكران محدود گذاشته مي شود. فيلم، ماجراي يك بالرين فرانسوي را روايت مي كند كه در پي ملاقات هايي با يك روانپزشك، به دردسر مي افتد. در غريبه هاي محرم، ساندرين بونر، آن براشت، ميشل دوشاسو، فابريس لوچيني و گيلبرت ملكي حضور دارند.
پاتريس لكونته، پيش از اين فيلم هاي موفقي چون «مردي در قطار» و «دختر روي پل» را كارگرداني كرده است.
012117.jpg

جود لاو، راوي تمام مردان شاه
جودلاو در جديدترين پروژه خود، به نقش جك بردن، همان ژورناليست افسانه اي ، ظاهر مي شود و از زبان او، رمان معروف «تمام مردان شاه» اثر رابرت پن - كه جايزه ادبي پوليتزر را گرفت- را روايت مي كند.
استيون زايليان - نويسنده دار و دسته هاي نيويوركي - هم، فيلمنامه اين پروژه را نوشته و هم آن را كارگرداني خواهد كرد. داستان به ظهور و سقوط ويلي استارك، سياستمدار اهل جنوب آمريكا مي پردازد. در حال حاضر شون پن مشغول مذاكره براي ايفاي نقش ويلي است. اما مذاكرات هنوز به نتيجه قطعي نرسيده است. فيلم، از اوايل پاييز كليد خواهد خورد.
ولاند و هادسن مي آيند
انگليسي هاي اسكار گرفته از هم پاشيده در راهند! هيو هادسن كارگردان و كالين ولاند فيلمنامه نويس را البته جوان ترها به ياد نمي آورند، ولي با تجربه هاي حرفه اي مي دانند كه اين دو ۲۳سال پيش توانستند ماحصل همكاري خود را در قالب درام ورزشي «ارابه هاي آتش» روانه سينماها سازند و البته اسكار هم دريافت كنند. آنها اكنون دوباره خيال دارند به هم ملحق شوند تا فيلم« >Harder they Fall را بسازند. پروژه، دوباره ورزشي است، و ماجراي بازگشت يك ستاره فوتبال آمريكايي به زادگاهش، ولز، را روايت مي كند.
012114.jpg

اثر جديد وودي آلن در جشنواره سن سباستين 
جديدترين فيلم وودي آلن با عنوان «مليندا و مليندا» در جشنواره بين المللي فيلم سن سباستين در شمال اسپانيا، به نمايش در مي آيد.
آلن، علاوه بر اين، موضوع بخش «گراميداشت و بازبيني آثار يك هنرمند پيشكسوت» در جشنواره سن سباستين نيز خواهد بود. در اين قسمت فعاليت حرفه اي آلن در سينما از آغاز، يعني سال ۱۹۶۶ تا امروز مرور مي شود.«مليندا و مليندا» يك كمدي درام رمانتيك با بازي ويل فرل است كه به زودي توسط كمپاني Fox Search Light توزيع خواهد شد. جشنواره سن سباستين امروزه ميان اصحاب سينمايي اروپا، آمريكاي لاتين و ايالات متحده از اعتبار ويژه اي برخوردار است.
ديسني در بيجينگ 
هفته گذشته مراسمي درشهر بيجينگ در چين به مناسبت صدمين سالگرد تولد والت ديسني برگزار شد، به اين ترتيب اين شهر نه تنها به دليل فوتبال، بلكه به دليل اهميت دادن به بنيانگذار شركت والت ديسني و سازنده چهره هايي مثل دانلدداك، ميكي ماوس، پينوكيو، سفيدبرفي، شير شاه، علاءالدين، قصه اسباب  بازي و مواردي ديگر اهميت ساز شد. البته در متن خبر از خبرگزاري چينگ هووا، تولد والت ديسني به سال ۱۹۰۱ نسبت داده شده بود و با اين حساب، شاهد جشن صد و دومين سالگرد تولد ديسني بوده ايم.

خبرسازان
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |