پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۵۰
استانداردها رعايت نمي شوندو هشدارها جدي گرفته نمي شوند
بار ديگر، آتش سوزي در بازار
درپاساژي كه روزها جاي سوزن انداختن نيست، اگر آتش سوزي در ساعات كاري روز اتفاق مي افتاد، معلوم نبود چه فاجعه اي رخ مي داد؟
012237.jpg
عكس : ايسنا
آتش سوزي حوالي ساعت ۳۰:۳ صبح در بازار كويتي ها، پاساژ  منصور رخ داد.
اجناس داخل مغازه ها كمربند چرمي و شلوار جين بوده كه همه تبديل به خاكستر شده اند.
آتش چهار طبقه اين پاساژ را فراگرفته بود و شدت آتش سوزي به حدي بوده كه از مناطق مختلف تهران قابل رويت بوده است.
خاموش كردن آتش ۳ ساعت طول كشيده است.
دو نفر از نيروهاي آتش نشاني مجروح شدند.
از ۶۰ مغازه داخل پاسا ژ ۴۰ مغازه آسيب جدي ديدند. بيشتر اين مغازه ها در طبقه دوم وسوم پاسا ژ واقع شده بودند.
اعلام آتش سوزي به آتش نشاني با تاخير نيم ساعته همراه بود.
گفته مي  شود تنها ۶-۵ مغازه بيمه آتش سوزي بود ه اند.

«بخشي از بازار تهران صبح ششم تيرماه در آتش  سوخت» خبر كوتاه و گويا بود و عكس ها گوياتر از همه چيز. در پاساژي كه از هر فاصله اي براي ايجاد يك مغازه استفاده شده و ازيك فضاي دومتري هم نگذشته اند و مواد آماده آتش سوزي را در كنار هم انبار كرده اند، بيش از اين نمي  توان انتظار داشت. فقط بايد به عكس ها نگاه كرد و چيزهاي ديگر را ديد.
بازار تهران با توجه به پيچيدگي  وضعيتش در مقابل آتش سوزي بسيار آسيب پذير است و وضعيت  انبارداري و موقعيت مغازه ها و نوع كالاهاي نگهداري شده اين خطر را تشديد مي  كند. اين حرف ها را حسين جوادي، مسوول ستاد خبري سازمان آتش نشاني و خدمات ايمني تهران در گفت وگو با خبرگزاري ايسنا زده است. با اينكه سازمان  آتش نشاني هشدارهاي لازم را داده بود ولي مسوولان پاساژ هيچ توجهي نكرده اند و حالا آتش سوزي به هر بهانه اي بوده مثلا قطعي برق روز گذشته، يكي از مقصران اصلي حادثه خود آنها هستند.
بازار
لازم نيست مامور آتش نشاني باشيد يا كارشناس آتش سوزي، هر كسي وارد بازارها و پاساژ هاي قديمي تهران شود، مي  تواند تشخيص دهد كه در صورت بروز حادثه اي مثل آتش سوزي، هيچ كاري نمي  توان كرد. فقط بايد ناظر خاكستر شدن همه چيز بود. راهروهاي تنگ و مغازه هاي تودرتو بيشتر از هر چيزي در اين بازارها به چشم مي  آيد. از هر دخمه اي براي انبار كردن كالاهايي كه قابليت اشتعال دارند استفاده مي  شود و هيچ توجهي به مسايل ايمني نمي شود.
هشدارها هم به هيچ وجه جدي گرفته نمي  شود. شهرداري تهران بارها به مغازه داران داخل بازار پيشنهاد كرده تا جاي مناسب و بهتري با امكانات بيشتري به آنها بدهد و اين محل هاي آماده براي حادثه را ترك كنند. ولي اين پيشنهاد هيچ گاه جواب مثبت همراه نداشته و آنها همچنان در دخمه هاي تودرتوي خود ساكن مانده اند و با جان و مال خود و بقيه بازي مي  كنند.
استاندارد
يكي از علت هاي ريزش برج هاي دو قلوي تجارت جهاني، آتش سوزي گسترده آن و ذوب شدن اسكلت هاي فلزي بود. آتش سوزي كه علت اصلي گسترش آن، عدم رعايت استاندارد هاي ايمني بود به دليل عدم نظارت، از مواد عايق روي اسكلت ها استفاده نكردند و چنين حادثه عظيمي پيش آمد؛ نظارتي كه در بقيه ساختمان هاي آمريكا اعمال مي  شود.
در آمريكا هر ساختمان بايد مجوز استاندارد ايمني در برابر آتش سوزي بگيرد وگرنه مجوز پايان كار به آنها داده نمي  شود ، ا ما در اغلب ساختمان هاي ما تنها به شكل و ظاهر ساختمان ها توجه مي  شود مسايل ايمني كمتر مورد توجه قرار مي گيرد. دست كم گذشته ضوابطي جدي در اين زمينه وجود نداشت.
اگر آتش سوزي در بازار در ساعات كاري روز اتفاق مي  افتاد، معلوم نبود چه حادثه جاني پيش مي  آمد. در آن پاساژي كه جاي سوزن انداختن نيست، يك آتش سوزي كوچك مي  توانست جان تعداد زيادي از مردم را بگيرد؛ مردمي كه شايد تنها به قصد خريد به آنجا آمده باشند. اين حادثه خوشبختانه در شب اتفاق افتاد و خسارت جاني نداشت ولي هر كدام از پاساژها و بازارهاي قديمي تهران، آماده چنين حادثه هايي هستند. بازارهايي كه هيچ فكري براي زمان آتش سوزي نشده و معلوم نيست هزاران نفر داخل مغازه ها چگونه مي  توانند از پله هاي تنگ و راهروهاي تنگ تر عبور كنند و جان خود را نجات دهند. اين قضيه در بيشتر ساختمان هاي قديمي تهران صادق است.
سالن هاي سينما را در نظر بگيريد. بيشتر اين سالن ها، راهروهاي خروجي تنگ و باريكي دارند؛ راهروهايي كه هنگام آتش سوزي تنها به افزايش كشته ها كمك مي  كند نه چيز ديگر.
اين قضيه مجوز ايمني در برابر آتش سوزي كه سال هاست در بقيه كشورها رايج است و آمار كشته ها را در آنجا پايين آورده، معلوم نيست كي قرار است در ايران اجرا شود.
بيمه 
اگر به چهره  آدم هاي داخل عكس هاي آتش سوزي نگاه كنيد، حسرت از دست رفتن اين همه جنس را خواهيد ديد. حسرتي كه با يك كار مي  توانست كاهش پيدا كند، آن هم بيمه كردن مغازه و اجناس داخل آن بود. بيمه هم از آن چيزهايي است كه فرهنگ آن در كشور ما جا نيفتاده و كوتاهي مردم باعث اين همه ناراحتي و غصه براي آنها مي  شود. همه بيمه را پول اضافي مي  دانند و تا مثل بيمه شخص ثالث اجباري نشود، كسي اقدام نمي  كند. بيمه اي كه در كشورهاي پيشرفته كاملا تعريف شده است و هيچ بازرگان و تاجري بدون اين ضمانت دست به كار نمي  زند. البته با اين آتش سوزي ها و خاكستر شدن ها شايد عده اي درس عبرت بگيرند، شايد.
سرنوشت 
اين حادثه هم مثل ساير حادثه ها، چندروزي تيتر صفحات روزنامه هاست. كارشناس ها و غير كارشناس ها در مورد عدم وجود مسايل ايمني  مي  گويند و لزوم نظارت بيشتر و هزاران حرف ديگر. ولي چند روز ديگر همه اينها فراموش مي  شود. مغازه داران داخل بازار و پاساژهاي قديمي همچنان به كار خود ادامه مي  دهند و مسوولان هم كار جديد نمي  كنند و همه اين حرف ها مي  ماند براي حادثه بعدي. اين وسط هم فقط با جان مردم بازي مي  شود. «جان مردم» انگار بي  ارزش ترين چيز در اين ميانه است. ساختمان هاي ما بدون زلزله فرو مي  ريزند و پاساژهاي ما با يك جرقه به خاكستر تبديل مي  شوند و در اين ميان عده اي هم جان خود را از دست مي  دهند. همه اينها به خاطر ندانم كاري هاي ماست. عكس ها واضح تر از هر چيز حرف خود را مي  زنند. آدم هايي وامانده در ميان ديوارها ووسايل سوخته و سياه. اين سياهي ندانم كاري ها دوروبر ما را پر كرده است و معلوم نيست كي مي  خواهيم آن را از بين ببريم. بايد ده ها آتش سوزي شود و ده ها ساختمان فرو بريزد و ده ها نفر بميرند تا شايد قدمي برداريم.
زياد به فكر آمدن زلزله تهران نباشيد، تهران با اين اوضاع و شرايط هر لحظه  اش يك زلزله است.

دوشنبه پنجم مردادماه سال جاري
عكس : هادي مختاريان 
012228.jpg

دوشنبه پنجم مردادماه سال جاري. عكس هايي كه ملاحظه مي  كنيد مربوط به تصادفي است كه در بزرگراه مدرس، زير پل همت اتفاق افتاده است. سرعت بالاي سواري پژو و دنده عقب آمدن تاكسي پيكان باعث به وجود آمدن چنين صحنه اي شده است. خوشبختانه كسي در اين سانحه صدمه نديده است. نكته جالب در اين ماجرا آن است كه بنا به گفته راننده پژو، اين حادثه درست يك روز پس از خريدن خودرواش برايش اتفاق افتاده است. اميدواريم شما با ديدن اين عكس بعد از خريد خودرويتان بيشتر مراقب باشيد.
012231.jpg
012234.jpg

جنوبي ها اهدا مي كنند ، شمالي ها استفاده
تجارت جهاني اعضاي بدن
در سال گذشته ميلادي در آلمان ۳۵۰۰ پيوند اعضا انجام شد كه بيشترين آن به پيوند كليه اختصاص داشت، ۲هزار پيوند كليه، ۷۰۰ پيوند كبد و ۴۰۰ پيوند قلب از مهم ترين اين جراحي ها بودند
هواپيمايي خصوصي به زمين مي نشيند. درها باز مي شوند، ۴ نفر با روپوش پزشكي با عجله در حالي كه بسته اي را با خود حمل مي كنند از هواپيما بيرون مي آيند، سوار آمبولانسي مي شوند كه منتظرشان ايستاده و به سرعت دور مي شوند. روي بسته اي كه همراهشان است نوشته شده:«عضو بدن».
اين صحنه ديگر در فرودگاه هاي اروپا، عادي شده وپيوند اعضاي بدن عملي عادي در سالن هاي جراحي شده است. بسياري از آلماني ها به هنگام بيماري و احساس خطر مرگ، مخالفتي با تعويض عضو از كار افتاده بدن خود ندارند، اما شمار كساني كه حاضرند به هنگام مرگ، اعضاي سالم بدن خود را در اختيار ديگراني كه با خطر مرگ دست و پنجه نرم مي كنند، قرار دهند بسيار كم است.
فقط ۱۲ درصد آلماني ها حاضر به اهداي اعضاي بدن خود پس از مرگ شان هستند. دليل نگراني مردم آلمان براي اهداي اعضاي بدن خود پس از مرگ به ديگران چيست؟
مردي كه در منطقه رود«راين» زندگي مي كند، در اين مورد مي گويد:«من فكر مي كنم وقتي كه از اعضاي بدن آدم كم بشه، ديگه آدم اون كسي كه قبلا بود نيست. نمي دونم، من يه جور احساس بدي نسبت به اين مساله دارم.»
اين طرز تفكر بسياري از آلماني هاست، اما اين دليل فقط يكي از دلايل بسيار متنوعي است كه مردم اين كشور را از اهداي اعضاي بدن خود پس از مرگ شان به محتاجان باز مي دارد.
بسياري مي ترسند. در صورتي كه چنين اجازه اي بدهند و بعدها حادثه اي برايشان رخ دهد، پزشكان به خاطر خارج ساختن اعضاي بدنشان مرگ آنها را زودتر از زمان معمول تاييد كنند.
«هاينر اشميت»، عضو بنياد آلماني اهداي اعضاي بدن، اين ترس را بي دليل مي داند و در اين مورد اظهار مي كند:« در صورت بروز حادثه، تاييد مرگ كسي كه داراي كارت اهداي اعضاي بدنش است، با دقت بيشتري انجام مي گيرد و تنها در صورتي كه پزشكان تاييد كنند كه مغز او از كار افتاده، مي توان اقدام به تعويض عضو كرد. بنابراين اين افراد از امنيت حقوقي بيشتري برخوردارند.»
براساس قوانين آلمان، براي تاييد ازكار افتادن مغز، نظر دو پزشك الزامي است دو پزشك كه بدون ارتباط با يكديگر بيمار را معاينه كرده و از كار افتادن مغز را تاييد كنند.
بلافاصله پس از تاييد مرگ فرد، براي شروع پيوند عضو، گزارشي از بيمارستان به مركز اروپايي اهداي اعضاي بدن در شهر «لايدن»، واقع در هلند، ارسال مي شود و در آن گزارشي در مورد بيمار و ارگان هاي پيوند پذير ارايه مي شود. اين مركز، هماهنگ كننده پيوند اعضاي بدن در كشورهاي عضو، يعني اتريش، هلند، اسلواكي و آلمان است و در آن همه افرادي كه احتياج مبرم به عضوي دارند، ثبت نام كرده اند و در صفي طولاني انتظار مي كشند.
مسوولان مركز پس از بررسي هاي لازم، كسي را كه بدنش به بهترين نحوي با شرايط عضو جديد همخواني دارد انتخاب مي كنند، به او اطلاع مي دهند و روند تعويض عضو آغاز مي شود.
در سال گذشته ميلادي در آلمان ۳هزار و ۵۰۰ پيوند اعضا انجام شد كه بيشترين آن به پيوند كليه اختصاص داشت، ۲هزار پيوند كليه، ۷۰۰ پيوند كبد، ۴۰۰ پيوند قلب و ۲۰۰ پيوند شش از مهم ترين اين جراحي ها بودند.
اين تعداد حتي نيمي از كساني كه منتظر پيوند اعضاي بدن خود هستند را در بر نمي گيرد.
چه خوب مي شد اگر مردم آلمان به اين نكته توجه مي كردند كه مرگ آنها مي تواند تداوم زندگي در كالبد انساني ديگر باشد.
از نمونه هاي ديگر مي توان به هند اشاره كرد. در اين كشور همه ساله هزاران نفر به اين علت كه كبد، كليه و يا قلبشان ديگر كار نمي كند، فوت مي كنند.
اين در حالي است كه آنها مي توانستند در صورت پيوند اعضايشان، امكان زندگي مجدد داشته باشند.
در هند متاسفانه پيوند اعضا به تجارتي پردرآمد تبديل شده و هر كس پول بيشتري بپردازد، هر ارگاني را كه بخواهد به دست مي آورد و شبكه هاي مافيايي بسياري اين تجارت پردرآمد را به هم پيوند مي دهند.
در اين باره «گوويندا سينگ»يكي از اهداكنندگان مي گويد: هر روز به اين عبادتگاه مي آيم و يك بار «آرون رو» را ملاقات كردم، به او گفتم پول ندارم و وضع مالي ام خوب نيست، وي در جواب مي گويد: هيچ اشكالي ندارد، من يك نفر را مي شناسم كه حاضر است ۴۰ هزار روپيه كمك كند در صورتي كه كليه ات را به او اهدا كني.
سينگ ادامه مي دهد: من قبول كردم، زيرا قرض داشتم و بايد قرضم را مي پرداختم. وي گفت البته من علاوه بر ۴۰ هزار روپيه، ۵۰ روپيه هم انعام گرفتم و هديه اي هم به زنم دادند.
بخت با گوويندا سينگ بود. ۲۸ ساله بود كه توانست همه اين مبلغ را كه حدود ۷۰ يورو مي شد، در ازاي كليه اش دريافت كند و در حين عمل جانش را از دست ندهد.
داستان هاي زيادي در مورد عمل هاي جراحي پيوند اعضاي بدن در هند وجود دارد كه بسيار دردناك هستند.
بسياري در زير عمل جراحي كشته مي شوند، كسي آنها را نمي شناسد و نام و آدرس دروغي در پرونده مي آيد و هيچ كس حرفي در اين مورد نمي زند و جسد مخفيانه دفن مي شود. حرف  هاي سينگ در اين باره شنيدني است. او مي گويد: به من گفتند كه عمل جراحي خيلي ساده است و مانند دادن خون است. فقط خون مي دهيد و بعد از چند روز وضع مزاجيت مثل گذشته مي شود، اما امروز مي فهمم كه با فروش يكي از كليه هايم، زندگي ام كوتاه تر شده است. از آن زمان به بعد خيلي زود خسته مي شوم و نمي توانم براي مدتي طولاني كار كنم.
اگرچه ۱۰ سال است كه فروش اعضا در هند همانند بسياري از كشورهاي ديگر ممنوع شده است، ولي بازار خريد و فروش قاچاقي اعضاي بدن در اين كشور به شدت رواج دارد، زيرا ميزان تقاضا براي دريافت اعضاي بدن به شدت افزايش يافته و عرضه كنندگان در اين بازار بسيار معدود هستند. اين مقوله به خصوص در مورد فروش كليه مصداق دارد.
دكتر «پانو»، يكي از جراحان هندي در اين باره مي گويد: همه ساله حدود ۱۰۰ هزار بيمار كليوي به ما مراجعه مي كنند كه بايد كليه آنها عوض شود. از اين تعداد ۵ هزار پيوند كليه به صورت قانوني انجام مي گيرد، اما ۹۵ درصد بقيه محكوم به مرگ هستند. از نظر او تا وقتي كه شرايط اينطور باشد، بازار تجارت قاچاق كليه هم خيلي «سكه» خواهد بود؛ در ميان ۳۰۰ ميليون هندي كه در فقر مطلق زندگي مي كنند، بسيارند كساني كه براي به دست آوردن كمي پول، تن به هر كاري مي دهند و باندهاي مافيايي بسيار متبحر با جعل اسناد، شرايط پيوند عضو را مهيا مي سازند و در اين ميان كم نيستند پزشكاني كه در اين باندهاي تجارت ارگان (بدن) فعاليت مي كنند و قسم پزشكي شان را ناديده مي گيرند.

اينجا
پوست گاو
تبعه افغانستان كه قصد داشت ۳۲۸ كيلوگرم ترياك و هروئين را در پوست گاو خشك شده به مناطق مركزي كشور منتقل كند، توسط ماموران مبارزه با مواد مخدر شهرستان زاهدان دستگير شد.
ماموران مبارزه با مواد مخدر شهرستان زاهدان، با زيرنظر گرفتن مبادي خروجي شهر زاهدان به يك دستگاه كاميون بنز مظنون شدند. در بازرسي از اين كاميون مقدار ۳۲۴ كيلوگرم ترياك و ۴ كيلو و ۷۰۰ گرم هروئين را از داخل پوست هاي گاو خشك شده و گنديده كشف و ضبط شد.
راننده و چند سرنشين كاميون نيز توسط ماموران مبارزه با مواد مخدر دستگير شدند. متهمان پس از بازجويي هاي اوليه تحويل مراجع قضائي شدند.
سارقان نامسافر
شما يك راننده خوب و خوش تيپ و سوار بر پرايدتان در حال رانندگي هستيد كه ناگهان با چند نفر سارق مسلح روبه رو مي شويد و ... اين ماجرا ۲ روز گذشته در اسلامشهر اتفاق افتاده است. در اين ماجرا فردي يك پرايد را به صورت دربست كرايه مي كند و از راننده مي خواهد او را تا محله فلاح برساند. در مسير، مسافر، يكي از دوستان خود را مي بيند و به همراه او از راننده مي خواهد كه آنها را به سمت مقصدي در جاده كرج برساند. پس از خروج از شهر، ۲ مسافر در يكي از جاده هاي فرعي و خلوت در حينُ پياده شدن، راننده را با اسلحه، هدف ۲ گلوله قرار مي دهند كه گلوله ها به سينه و دست راننده اصابت مي كند. مسافران دروغين راننده را از خودرواش بيرون انداخته و با اتومبيل متواري مي شوند. كلانتري ۱۵۴ تهران ساعت ۳۰:۱۹همان روز مطلع مي شود فردي ۴۲ ساله به نام عباس از ناحيه دست و سينه مصدوم و توسط اورژانس تهران به بيمارستان فياض بخش منتقل شده است.
تصادف موتور با اتوبوس 
انحراف به چپ اتوبوس به دليل برخورد با موتورسيكلت منجر به تصادف آن با يك دستگاه كاميون شد.
فرمانده پليس راه بردسكن در تشريح اين حادثه گفت: ساعت ۲۱ دوشنبه پنجم تير ماه يك دستگاه اتوبوس مسافربري كه از سمت مشهد عازم يزد بود به خاطر برخورد با يك دستگاه موتورسيكلت انحراف به چپ پيدا كرد و با كاميوني كه از مقابل در حركت بود برخورد مي  كند. سروان رضايي، علت اين حادثه را بي  احتياطي راننده اتوبوس و عدم توجه به جلو اعلام كرد و افزود: در اين تصادف راكب موتورسيكلت و راننده كاميون و سه نفر از سرنشينان اتوبوس جان خود را از دست دادند. در اين حادثه همچنين ۱۵ نفر ديگر نيز مجروح شده اند.
لاستيك دزدها در دام 
سارقاني كه اقدام به سرقت لاستيك هاي يدك خودروهاي پژو ۲۰۶ و ۴۰۵ مي كردند در تهران دستگير شدند. اين سارقان در يك سال گذشته اقدام به سرقت ۱۸۰ فقره لاستيك خودروهاي پژو در مناطق حوالي ميدان تجريش كرده بودند. با تلاش ماموران پليس دو نفر سارق به نام هاي «حسين.الف» و «عظيم.م» دستگير شدند كه اين سارقان به ۱۸۰ فقره سرقت اعتراف و مالخر اين اموال را معرفي كرده اند. مالخر اين اموال كه «اكبر.الف» برادر يكي از سارقان است به جرم خود اعتراف و تعهد كرده است كه تمام ۱۸۰حلقه لاستيك خريداري شده را به آگاهي تهران تحويل دهد. يك ماه پيش هم ماموران اين اداره (مبارزه با سرقت) يك باند سرقت لاستيك خودرو را كه ۳۰۰حلقه لاستيك به سرقت برده بودند متلاشي كردند.
قاچاق انسان 
اعضاي باندي كه با گرفتن بيش از ۸ ميليون تومان افراد را به صورت قاچاق از كشور خارج مي كردند، دستگير شدند.
اعضاي اين باند براي عبور قاچاق افراد از مرز كشور به كشور انگليس از آنها بيش از ۸ ميليون تومان مي گرفتند. آنها ابتدا افراد را به تركيه و سپس به بلغارستان مي بردند و از آنجا راهي انگليس مي كردند.
آنها هنگامي كه قصد عبور از بلغارستان را داشتند دستگير و تحويل مراجع قضائي ايران داده شدند.
پرونده اعضاي اين باند در شعبه ششم دادسراي عمومي رسالت رسيدگي مي شود. متهمان در حال حاضر بيش از ۱۰ شاكي دارند.
متهمان با قرار بازداشت تا تكميل تحقيقات در بازداشت به سر مي برند.

حوادث
ايرانشهر
محيط زيست
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  محيط زيست  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  عكاس خانه  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |