استانداردها رعايت نمي شوندو هشدارها جدي گرفته نمي شوند
بار ديگر، آتش سوزي در بازار
درپاساژي كه روزها جاي سوزن انداختن نيست، اگر آتش سوزي در ساعات كاري روز اتفاق مي افتاد، معلوم نبود چه فاجعه اي رخ مي داد؟
|
|
عكس : ايسنا
آتش سوزي حوالي ساعت ۳۰:۳ صبح در بازار كويتي ها، پاساژ منصور رخ داد.
اجناس داخل مغازه ها كمربند چرمي و شلوار جين بوده كه همه تبديل به خاكستر شده اند.
آتش چهار طبقه اين پاساژ را فراگرفته بود و شدت آتش سوزي به حدي بوده كه از مناطق مختلف تهران قابل رويت بوده است.
خاموش كردن آتش ۳ ساعت طول كشيده است.
دو نفر از نيروهاي آتش نشاني مجروح شدند.
از ۶۰ مغازه داخل پاسا ژ ۴۰ مغازه آسيب جدي ديدند. بيشتر اين مغازه ها در طبقه دوم وسوم پاسا ژ واقع شده بودند.
اعلام آتش سوزي به آتش نشاني با تاخير نيم ساعته همراه بود.
گفته مي شود تنها ۶-۵ مغازه بيمه آتش سوزي بود ه اند.
«بخشي از بازار تهران صبح ششم تيرماه در آتش سوخت» خبر كوتاه و گويا بود و عكس ها گوياتر از همه چيز. در پاساژي كه از هر فاصله اي براي ايجاد يك مغازه استفاده شده و ازيك فضاي دومتري هم نگذشته اند و مواد آماده آتش سوزي را در كنار هم انبار كرده اند، بيش از اين نمي توان انتظار داشت. فقط بايد به عكس ها نگاه كرد و چيزهاي ديگر را ديد.
بازار تهران با توجه به پيچيدگي وضعيتش در مقابل آتش سوزي بسيار آسيب پذير است و وضعيت انبارداري و موقعيت مغازه ها و نوع كالاهاي نگهداري شده اين خطر را تشديد مي كند. اين حرف ها را حسين جوادي، مسوول ستاد خبري سازمان آتش نشاني و خدمات ايمني تهران در گفت وگو با خبرگزاري ايسنا زده است. با اينكه سازمان آتش نشاني هشدارهاي لازم را داده بود ولي مسوولان پاساژ هيچ توجهي نكرده اند و حالا آتش سوزي به هر بهانه اي بوده مثلا قطعي برق روز گذشته، يكي از مقصران اصلي حادثه خود آنها هستند.
بازار
لازم نيست مامور آتش نشاني باشيد يا كارشناس آتش سوزي، هر كسي وارد بازارها و پاساژ هاي قديمي تهران شود، مي تواند تشخيص دهد كه در صورت بروز حادثه اي مثل آتش سوزي، هيچ كاري نمي توان كرد. فقط بايد ناظر خاكستر شدن همه چيز بود. راهروهاي تنگ و مغازه هاي تودرتو بيشتر از هر چيزي در اين بازارها به چشم مي آيد. از هر دخمه اي براي انبار كردن كالاهايي كه قابليت اشتعال دارند استفاده مي شود و هيچ توجهي به مسايل ايمني نمي شود.
هشدارها هم به هيچ وجه جدي گرفته نمي شود. شهرداري تهران بارها به مغازه داران داخل بازار پيشنهاد كرده تا جاي مناسب و بهتري با امكانات بيشتري به آنها بدهد و اين محل هاي آماده براي حادثه را ترك كنند. ولي اين پيشنهاد هيچ گاه جواب مثبت همراه نداشته و آنها همچنان در دخمه هاي تودرتوي خود ساكن مانده اند و با جان و مال خود و بقيه بازي مي كنند.
استاندارد
يكي از علت هاي ريزش برج هاي دو قلوي تجارت جهاني، آتش سوزي گسترده آن و ذوب شدن اسكلت هاي فلزي بود. آتش سوزي كه علت اصلي گسترش آن، عدم رعايت استاندارد هاي ايمني بود به دليل عدم نظارت، از مواد عايق روي اسكلت ها استفاده نكردند و چنين حادثه عظيمي پيش آمد؛ نظارتي كه در بقيه ساختمان هاي آمريكا اعمال مي شود.
در آمريكا هر ساختمان بايد مجوز استاندارد ايمني در برابر آتش سوزي بگيرد وگرنه مجوز پايان كار به آنها داده نمي شود ، ا ما در اغلب ساختمان هاي ما تنها به شكل و ظاهر ساختمان ها توجه مي شود مسايل ايمني كمتر مورد توجه قرار مي گيرد. دست كم گذشته ضوابطي جدي در اين زمينه وجود نداشت.
اگر آتش سوزي در بازار در ساعات كاري روز اتفاق مي افتاد، معلوم نبود چه حادثه جاني پيش مي آمد. در آن پاساژي كه جاي سوزن انداختن نيست، يك آتش سوزي كوچك مي توانست جان تعداد زيادي از مردم را بگيرد؛ مردمي كه شايد تنها به قصد خريد به آنجا آمده باشند. اين حادثه خوشبختانه در شب اتفاق افتاد و خسارت جاني نداشت ولي هر كدام از پاساژها و بازارهاي قديمي تهران، آماده چنين حادثه هايي هستند. بازارهايي كه هيچ فكري براي زمان آتش سوزي نشده و معلوم نيست هزاران نفر داخل مغازه ها چگونه مي توانند از پله هاي تنگ و راهروهاي تنگ تر عبور كنند و جان خود را نجات دهند. اين قضيه در بيشتر ساختمان هاي قديمي تهران صادق است.
سالن هاي سينما را در نظر بگيريد. بيشتر اين سالن ها، راهروهاي خروجي تنگ و باريكي دارند؛ راهروهايي كه هنگام آتش سوزي تنها به افزايش كشته ها كمك مي كند نه چيز ديگر.
اين قضيه مجوز ايمني در برابر آتش سوزي كه سال هاست در بقيه كشورها رايج است و آمار كشته ها را در آنجا پايين آورده، معلوم نيست كي قرار است در ايران اجرا شود.
بيمه
اگر به چهره آدم هاي داخل عكس هاي آتش سوزي نگاه كنيد، حسرت از دست رفتن اين همه جنس را خواهيد ديد. حسرتي كه با يك كار مي توانست كاهش پيدا كند، آن هم بيمه كردن مغازه و اجناس داخل آن بود. بيمه هم از آن چيزهايي است كه فرهنگ آن در كشور ما جا نيفتاده و كوتاهي مردم باعث اين همه ناراحتي و غصه براي آنها مي شود. همه بيمه را پول اضافي مي دانند و تا مثل بيمه شخص ثالث اجباري نشود، كسي اقدام نمي كند. بيمه اي كه در كشورهاي پيشرفته كاملا تعريف شده است و هيچ بازرگان و تاجري بدون اين ضمانت دست به كار نمي زند. البته با اين آتش سوزي ها و خاكستر شدن ها شايد عده اي درس عبرت بگيرند، شايد.
سرنوشت
اين حادثه هم مثل ساير حادثه ها، چندروزي تيتر صفحات روزنامه هاست. كارشناس ها و غير كارشناس ها در مورد عدم وجود مسايل ايمني مي گويند و لزوم نظارت بيشتر و هزاران حرف ديگر. ولي چند روز ديگر همه اينها فراموش مي شود. مغازه داران داخل بازار و پاساژهاي قديمي همچنان به كار خود ادامه مي دهند و مسوولان هم كار جديد نمي كنند و همه اين حرف ها مي ماند براي حادثه بعدي. اين وسط هم فقط با جان مردم بازي مي شود. «جان مردم» انگار بي ارزش ترين چيز در اين ميانه است. ساختمان هاي ما بدون زلزله فرو مي ريزند و پاساژهاي ما با يك جرقه به خاكستر تبديل مي شوند و در اين ميان عده اي هم جان خود را از دست مي دهند. همه اينها به خاطر ندانم كاري هاي ماست. عكس ها واضح تر از هر چيز حرف خود را مي زنند. آدم هايي وامانده در ميان ديوارها ووسايل سوخته و سياه. اين سياهي ندانم كاري ها دوروبر ما را پر كرده است و معلوم نيست كي مي خواهيم آن را از بين ببريم. بايد ده ها آتش سوزي شود و ده ها ساختمان فرو بريزد و ده ها نفر بميرند تا شايد قدمي برداريم.
زياد به فكر آمدن زلزله تهران نباشيد، تهران با اين اوضاع و شرايط هر لحظه اش يك زلزله است.
|