تهران
روند تخريب يادگار هاي با ارزش بافت مياني
متوليان املاك و مستغلات دولتي، آنها را ملك شخصي مي پندارند! از نظر آنها هر دخل و تصرف و هر تخريب وتغييري در حيطه اقتدار آنها مجاز است... !
|
|
بيژن شافعي
تهران مي توانست زيبا باشد...!
تهران(اگر ري را از آن جدا كنيم) گذشته چندان دوري ندارد. چهره و سيماي شهر تهران به عنوان پايتخت دروهله اول پس از تحولات اواسط دوره قاجاريه كه خود بي تاثير از انقلاب صنعتي و معماري و شهرسازي قرن نوزدهم اروپا بود، آشكار شد. آنگاه، در مرحله بعدتحت تاثير تحولات مدرنسيم و باهمكاري معماران نسل دوم و سوم كه محشور معماري مدرن بودند، چهره يك شهر بزرگ را به خود گرفت. تااينجا سيما و منظر شهردلنشين و قابل تامل است. با بررسي و شناخت عميق تر نسبت به معماري و شهر اين زمان و با تجسم محدوده محيطي شهر در اين مقطع، در مي يابيم كه سيماي شهر در اين برش تاريخي ضمن هماهنگي، خاطره انگيز و دوست داشتني نيز هست.
اما دهه ۴۰ شمسي، زاينده تحولات گسترده اي در عرصه هاي مختلف حيات مادي ومعنوي كشور و جامعه شهري بود كه آثار و پيامدهاي آن به شكل هاي مختلف تاكنون نيز تداوم يافته است. منشا اين تحولات را شايد بتوان تغيير بنيان هاي اجتماعي - اقتصادي مبتني بر زمينداري و تحول آن به نوعي نظام توسعه صنعتي (مونتاژ) دانست، ولي به هر حال اين تحولات دامنه خود را به عرصه هاي قشربندي اجتماعي آحاد جامعه، شكل گيري گروه هاي جديد اقتصادي، مهاجرت هاي گسترده از روستا به شهر ، توسعه شتابناك شهرنشيني، تغيير الگوهاي مصرفي، دگرگوني در نظام سكني گزيني و بسياري ديگر از جنبه هاي معماري و شهرسازي كشور تعميم داد وفضاي زندگي شهروندان، به ويژه در تهران را به طور گسترده وهمه جانبه تحت تاثير قرار داد.
روش تخريب و نوسازي و ارايه الگوهاي جديد مبتني بر مد روز، امري است كه از دوران قاجاريه تا به امروز تغييرنكرده است؛ بهانه اين تغيير عموما عدم انطباق بنا با شرايط روز است. در اين تغييرات همواره بنا با اثر قبلي مهجور و بي ارزش خوانده شده و اثر دوره جديد شايسته و عالي معرفي شده است. داغي كه رهايي از آن را چاره اي نيست ! آنجا و آن دوره نقطه آغاز راه تخريب بناهاي با ارزش بافت مياني بود و امروز متاسفانه، هنگام بسط وتداوم گسترده اين روند!
طبق قاعده، سازمان هاي حفظ ميراث فرهنگي، مرمت و بهسازي را فقط براي بناهاي دوره قاجاريه و اوايل دوره پهلوي جاري مي دانند و بعد از آن مختاريد هر بلايي را با عنوان «تعميرات» بر سر هر بناي با ارزش بياوريد.
در بخش خصوصي ، شهرداري توان مقابله با تخريب و تغيير را دارد، ولي فقدان نظام مناسب ساخت و ساز شهري، بي برنامگي در مقياس كلان، بي بضاعتي علمي و پژوهشي، عدم تحقيق و شناخت، وابستگي اقتصادي به عوارض تخريب، نوسازي و تراكم از موانع حركت مقتدرانه در اين بخش است.
اين مقوله در بخش دولتي، تصوير ديگري دارد؛ در اينجا ديگر شهرداري و سازمان ميراث فرهنگي قدرتي ندارند. متوليان املاك و مستغلات دولتي، آنها را ملك شخصي مي پندارند! از نظر آنها هر دخل و تصرف و هر تخريب وتغييري در حيطه اقتدار آنها مجاز است... !
تهران مي تواند زيبا باشد...!
هنوز دير نيست، بايد اميدوار باشيم و آغاز كنيم؛ در تهران جنبشي جهت ارزشيابي بناها در بافت مياني آغاز شده است. در همين شرايط، نمونه هايي يافت مي شود كه مرمت و بهسازي و تغيير كاربري در آنها به شكل موفقي همگام با افق هاي آينده خلق شده است. ضمنا نمونه هاي نوسازي شده اي هم وجود دارند كه به عوامل موثر محيطي و هويت مكاني توجه كرده اند، ضمن اينكه ارايه نمونه هاي فوق را به فرصتي ديگر وا مي گذاريم، در گام اول مي توان به امكانات و گزينه هاي زير توجه كرد:
۱- بافت مياني شهر تهران از نظر توسعه تاريخي، اجتماعي و... به طور كامل شناخته شود.
۲- پس از بررسي و شناخت اين دوره و زمينه هاي آن در ارتباط با بناهاي با ارزش باقيمانده در اين دوره، پژوهش و تحقيق صورت پذيرد و مسايل آن مورد ارزيابي و تحليل قرار گيرد.
۳- سازمان هاي ذي ربط و متولي يا سازمان جديدي ايجاد شده با توجه به نكات مطروحه نسبت به سياستگذاري و تعيين مباني اقدام كنند.
۴- با تعيين خط مشي سازمان مربوطه، برنامه لازم جهت مراحل مختلف كار تدوين شود.
۵- مردم براي همكاري و مشاركت در انجام اين امر ترغيب شوند.
۶- سازمان مربوطه به طول مثال مي تواند پس از بررسي اينگونه بناها به وسيله گروه هاي متخصص ضمن ارايه گزارش هاي توجيهي و گزينه هاي لازم نسبت به اخذ مجوزهاي لازم اقدام كند.
۷- همراه با موارد فوق، آموزش اجتماعي و فرهنگي مناسب براي شهروندان جهت آشنايي آنان با مصالح روحي، فرهنگي و اقتصادي زندگيشان در شهر تهران براي تعميق حساسيت هاي محيطي و فضايي آنان مورد توجه قرار گيرد.
پي نوشت: فصلنامه معماري و فرهنگ - شماره۷- زمستان ۱۳۷۹
|