ليلا درخشان 
«روزهاي اول مي گفتند ۹۵ درصد احتمال مرگش وجود دارد.» آدم اين جمله را مي شنود، حسابي تكان مي خورد. قبراق و سرحال داري تمرينت را مي كني. در چشم هايت تنها چيزي كه پيدا مي شود، اميد و آرزو است. فن هاي مختلف را اجرا مي كني و به تنها چيزي كه فكر مي كني قهرماني است. ولي ناگهان همه چيز از اين رو به آن رو مي  شود. تنها اجراي يك فن حريف تمريني كافي است تا همه چيز را به هم بريزد.
امين پاپي ۱۷ ساله از اهالي انديمشك كشتي گير نوجواني است كه براي كشور افتخارآفريني هاي فراواني داشته. پنج شنبه ۳۱ تير ساعت۳۰ :۱۷ در هنگام تمرين در اردوي آمادگي مسابقات آسيايي قرقيزستان از ناحيه گردن ۴ تا از استخوان هايش مي شكند.
او اكنون در بخش I.C.U بيمارستان رسول اكرم (ص) بستري است و براي رفتن به اتاق عمل انتظار مي كشد.
وقتي خبر ناگوار وقوع حادثه براي كشتي گير جوان را مي شنويم بدون هيچ معطلي همراه با عكاس راهي بيمارستان مي شويم. در طول راه تمام فكرمان به اين معطوف است كه چگونه سدمحكم روال اداري را پشت سر بگذاريم و سر موعد و پيش از پايان وقت ملاقات، اما و اگرها و شرط و شروط را پشت سر بگذاريم. از چندين چراغ قرمز عبور مي كنيم تا بالاخره به بيمارستان مي رسيم. اطلاعات ما را به طبقه پنجم، بخش I.C.U راهنمايي مي كند. از چندين پله بالا مي رويم. فضاي سرد و بي روح و غم انگيز بيمارستان بر ما قالب شده است. وقتي به بخش I.C.U مي رسيم برخلاف پيش بيني مان بعد از معرفي با روي باز و بدون هيچ پيش شرطي بر بالين امين پاپي ظاهر مي شويم. پسر جوان ۱۷ ساله اي كه معصوميت در چهره اش موج مي زند و با سرنگ هوايي كه در بيني اش فرو رفته و وسيله اي كه براي تكان نخوردن گردن او نصب شده به سختي مي تواند حرف بزند. يك سلام و احوالپرسي معمولي و مختصر با كشتي گير جوان مي كنيم و او هم به زحمت پاسخ مي دهد. ناراحتي و غم را در چهره برادرش مي توان ديد ولي با اين حال با روي باز و حوصله جواب سوال هاي ما را مي دهد.
«پنج شنبه ۳۱ تير ساعت۳۰ :۱۷ اين اتفاق برايش افتاده، در محل اردو در خانه كشتي در ورزشگاه آزادي، در حال اجراي فن از ناحيه گردن دچار اين حادثه شد. الان حدود ۸ روز است كه بستري شده، حدود ۴ تا از مهره هاي گردنش شكسته و براي روز شنبه عمل دارد.» دعاي كوچك سبز رنگي با سنجاق به او وصل است و يك كيف خيلي كوچك كه قرآني درون آن است و چند پارچه تبركي در كنار او قرار دارد. امين پاپي با حالتي خبردار دراز كشيده و از دريچه كوچكي كه براي ملاقات باز شده با ملاقاتي ها صحبت هاي مختصري مي كند.
ملاقاتي ها كه از بستگان او هستند، نگران و ناراحتند، برخلاف خود امين كه روحيه خيلي خوبي دارد و با همين حال و احوال سعي مي كند از ناراحتي اطرافيانش كم كند. برادرش هم تاكيد مي كند كه امين از روحيه بسيار بالايي برخوردار است.
عكسي در دست يكي از ملاقات كننده ها نظرمان را جلب مي كند عكسي كه مربوط مي شود به روزهاي قبل ازحادثه مقايسه عكس با وضعيت كنوني او واقعا تاثربرانگيز است.
بعد از گذشت چند دقيقه ورزشكاران و مربيان در پشت پنجره ملاقات ظاهر مي شوند. سعي مي كنند با خنده و شوخي روحيه مثبتي به كشتي گير مصدوم القا كنند. كشتي گير ۱۰۰ كيلويي كه شوخ طبعي در ظاهرش پيداست مي گويد حريفش من بوده ام!
از برخورد مسوولان مي پرسيم: «همه كمك كرده اند - مخصوصا حاج آقا طالقاني - رئيس فدراسيون كشتي و معاونان ايشان، فرجي و رفوگر، گرشاسبي مسوول فدراسيون كشتي فرنگي، سرمربي تيم ملي كشتي فرنگي نوربخش و مربي ايشان رضايي و تيم پزشكي بيمارستان و....»
در بين افرادي كه به ملاقات آمده اند متوجه حضور نوربخش، سرمربي تيم ملي كشتي مي شويم. «من متاسفم از اين حادثه اي كه اتفاق افتاده، به هر حال ورزش خصوصا ورزش هاي سنتي مثل كشتي ناگزير از چنين اتفاقاتي است و اين اتفاقات در گذشته هم رخ داده، در آينده هم اجتناب ناپذير است، البته مي شود با يك سري تدابير از پيشامدهاي ناگواري مثل اين جلوگيري كرد. در اردو شرايط و امكانات و رعايت مسايل ايمني خيلي خوب بود ولي من توصيه مي كنم براي جلوگيري از چنين پيش آمدهايي از تمرين در سالن هاي كوچك و ناامن كه داراي ستون هاي خطرناك هستند خودداري شود.» او در مورد اين اتفاقات مي گويد: «اتفاقي كه براي پاپي پيش آمده با توجه به اجراي فن از جانب خودش و عكس العمل طبيعي كه از جانب حريفش اتفاق افتاد به وجود آمد كه در اين ميان هيچ كس مقصر نبود و اميدواريم كه هرچه زودتر بهبودي كامل پيدا كند و به زندگي عادي و طبيعي خودش برگردد.» سراغ كشتي گيري كه ناخواسته چنين حادثه اي را سبب شده مي گيريم كه متوجه مي شويم ديروز آمده و امروز در بين ملاقات كننده ها نيست.
برادر پاپي مي گويد:«اتفاقا امين خودش خواست كه با اين آقا حرف بزند و در واقع پيش دستي كرد و از او خواست كه به ملاقاتش بيايد. چون خود آن آقا از نظر روحي آمادگي نداشته و وقتي آمد امين با او صحبت كرد و براي او آرزوي قهرماني و گرفتن طلا را كرد. در واقع تمام تلاش برادرم اين بود به او روحيه بدهد.»
از سوابق قهرماني پاپي مي پرسيم:
«چهار تا مقام قهرماني كشور، سه تا قهرماني نوجوانان كشور و يكي هم نايب قهرماني انتخاب تيم ملي، يك مقام سوم نونهالان، مقام دوم مسابقات بين المللي روز جهاني كودك و نفر اول انتخابي تيم ملي در آستارا، نفر اول قهرماني نوجوانان دراملش، نفر اول آموزشگاه نونهالان كشور در كرمانشاه، نفر سوم قهرماني نونهالان كشور دربانه و نفر دوم انتخابي تيم ملي نوجوانان در شيراز است .»
چند بار براي مسابقات برون مرزي هم انتخاب شد كه به دلايلي نتوانسته برود.
آنطور كه معلوم مي شود، پاپي دراردوي تمرينات بازي هاي آسيايي چندين سال گذشته هم از ناحيه كشاله ران مصدوم شد و نتوانست در آن مسابقات شركت كند.
سعي مان بر اين است كه با پزشك معالج پاپي ارتباط برقرار كنيم كه متاسفانه تلاش هاي مان بدون نتيجه مي ماند. بايد اعتراف كنيم قبل از ورود به بيمارستان از بعضي رسانه ها خبر قطع نخاعي پاپي را شنيده بوديم كه وقتي علت را مي پرسم برادرش مي گويد: «بله  روزهاي اول دكترها مي گفتند ۹۵درصد احتمال مرگش وجود دارد كه خوشبختانه الان با گذشت چند روز نظرشان عوض شده.»
بر تعداد ملاقات كنندگان پاپي لحظه به لحظه افزوده مي شود. آباديان در وزن ۶۳ كيلو، عشرت پور كشتي گير ۱۰۰ كيلوي تيم ملي و ...
از خود پاپي سوال مي كنيم، حرف خاصي ندارد و به سختي جواب مي دهد. «خيلي ممنون هستم.»
هنگام خداحافظي برادر پاپي و بستگانش ما را همراهي  كرده و تشكر مي كنند از بابت اينكه ما اولين روزنامه غير ورزشي هستيم كه سراغي از امين پاپي گرفته ايم. بستگانش اصرار دارند تيتر گزارش را بزنيد التماس دعا از مردم.
تنها اجراي يك فن حريف تمريني كافي است تا همه چيز را به هم بريزد، ولي چشم هاي امين پاپي حرف هاي ديگري مي زدند. همان اميد و همان آرزوها. ممكن است بارها به زمين بخوري ولي مي تواني دوباره بلند شوي و از نو شروع كني. اين راچشم هاي امين به ما مي گويد. او را بار ديگر روي تشك هاي كشتي سرحال و قبراق خواهيم ديد و حتي روي سكوها با مدال هاي رنگارنگ، اين را باور كنيد.

سرباز غمگين، خود را ربود
نوجوان آلماني به جرم صحنه سازي براي ربوده شدن خود توسط آدم ربايان مسلح مجازات شد. انگيزه اين نوجوان ۱۹ ساله فرار از خدمت اجباري سربازي بود.
وي پس از مخفي شدن زير يك پل راه آهن با استفاده ازتلفن همراه باخدمات امدادتماس گرفت و ربوده شدن خود را اعلام كرد. او به اپراتور امداد گفته بود كه احساس سرما مي كند وتنها چيزهايي كه مي تواند ببيند آب رودخانه و كشتي  در حال عبور است.
پليس و آتش نشاني جست وجوي گسترده اي را در منطقه آغاز كرده و تمامي قطارها را متوقف كردند. سرانجام پس از دو ساعت، آتش نشاني كه به طور اتفاقي از پل عبور مي كرد او را در حالي كه پاها و دستانش به گردنش بسته شده بود پيدا كرد.
اين نوجوان به پليس گفت كه آدم ربايان او را در حاليكه بيهوش بوده رها كرده اند. او اميد داشت كه پس از اين حادثه به منزل برود ولي از بد ماجرا از زندان سر درآورد.

مردي كه يك شبه ميليونر شد
مردي سوئيسي به خاطر اشتباه كارمندان اداره دارايي صاحب ۵/۲ ميليون پوند شد. اين مرد ۲۹ ساله اهل زوريخ گفت كه هنگامي كه موجودي حسابش را كنترل مي كرده بسيار متعجب شده است ، زيرا انتظار بدهكاري داشته است و نه داشتن موجودي  با پنج صفر،اما او بلافاصله به خاطر اجتناب از دردسرهاي بعدي موضوع را به اداره دارايي گزارش داد. به نظر وي پولدار بودن حتي براي يك شب بسيار لذت بخش است. پيگيري ها نشان داد كه به خاطر سهل انگاري در بخش رايانه اداره دارايي اين پول از محل حقوق كاركنان دولت به حساب اين مرد واريز شده است. اين مبلغ شامل هزينه هاي تلفن پليس و افراد خدمات اجتماعي مي شد. رئيس اداره دارايي زوريخ اين حادثه را اشتباهي در رسيدگي به داده ها و زنجيره اي از شرايط بد توصيف كرد.

ديدن كابوس در حين رانندگي 
زني به علت عبور گله گاوي از روي ماشينش شوكه شد. باربارا اسپس ۵۲ ساله با ماشين تويوتاي خود به سمت محل كارش رانندگي مي كرد كه با يك گله گاو مواجه شد. به گفته وي او در حال رانندگي بود كه ناگهان تعداد زيادي گاو از زمين هاي اطراف وارد جاده شدند و تعدادي از آنها پس از عبور از روي، سقف و كاپوت ماشين وي به آن طرف جاده روانه شدند. او در ابتدا فكر مي كرد كه دچار كابوس شده است، زيرا اين حادثه بسيار سريع اتفاق افتاده بود. پس از اين حادثه خانم اسپس توسط خدمه آمبولانس مورد مداواي هيجان زدگي قرار گرفت. البته به جز هيجان زدگي به ايشان صدمه ديگري وارد نشده است. اين زن حادثه را بسيار ترسناك و تكان دهنده توصيف كرد. به نظر مي رسد كه اين گاوها از مرتع مجاور جاده فرار كرده  و وارد جاده شده اند. جالب اينجاست كه هيچ يك از گاوها زخمي نشده اند.

* مرگ به خاطر فرزندان: هنگام آمدن سيل در بجنورد، مادري به خاطر نجات جان ۲ فرزندش، جان خود را از دست داد ولي ۲ دختربچه زنده ماندند.
* اولين خودكشي در مترو: جواني ۲۸ ساله ساعت ۱۰ صبح پنج شنبه در ايستگاه «مجلس» خود را جلوي قطار انداخت و در راه بيمارستان، مرد.
* قتل همسر: يك مرد تبعه افغانستان پس از قتل همسرش در نجف آباد دستگير شد. وي در يك درگيري لفظي با چاقو همسرش را به قتل رساند.
* باز هم شهر بازي: معلق ماندن ۲۰ دقيقه اي دستگاه بازي چلنجر در كوهستان پارك شادي مشهد، منجر به مصدوميت ۳۳ نفر شد.
* تنها يكي از ۳ قلوها: در اثر برخورد ۲ دستگاه خودرو در جاده «آذرشهر» آذربايجان شرقي، پدري به همراه ۲ فرزندش جان خود را از دست داد. همسر اين مرد به همراه يكي از ۳ قلوها جان سالم به در بردند.
* مرگ موتورسوار: يك تويوتاي لندكروز در شهرستان اسلام آباد غرب به علت سرعت غيرمجاز با يك دستگاه موتور سيكلت برخورد كرد و موتورسوار جان خود را از دست داد.
* چاي در آتش: آتش سوزي در استان هاي آذربايجان غربي، گيلان، آذربايجان شرقي و مركزي خساراتي را به مزرعه ها، باغ ها و يك كارخانه چاي وارد كرد.
* كپسول مرگ آور: آتش سوزي ناشي از نشت كپسول گاز در مشهد، ۴ نفر را روانه بيمارستان كرد.
* ضبط هاي مدل بالا: ۷۵ دستگاه راديو ضبط ماشين ها كه بيشتر آنها متعلق به خودروهاي مدل بالا بودند، در ۲ مغازه صوتي و تصويري، كشف و ضبط شد.
* مبدل مرفين: فردي كه در بوكان در تبديل مرفين به هروئين فعاليت مي كرد، دستگير شد.

باز هم تابستان شد و فصل تفريح و سرگرمي مردم و رفتن به پارك و كوه و جاهايي مثل شهربازي و اتفاق هايي مثل از كار افتادن دستگاه ها.
اين بار هم در كوهستان پارك شادي مشهد و مصدوم شدن ۳۳ نفر در اثر از كار افتادن «چلنجر» و ۲۰ دقيقه معلق ماندن ميان زمين و هوا. مشخص نيست مسوول نظارت بر كار اين مراكز تفريحي چه كسي هست. معاون فرهنگي شهرداري مشهد به خبرنگار ايسنا گفته، شهرداري هيچگونه مسووليت نظارتي بر مراكز تفريحي خصوصي ندارد.«بر اساس قانون، تنها هنگام صدور مجوز براي شروع كار مجموعه هاي تفريحي، شهرداري وظيفه نظارت بر رعايت موازين فني و استاندارد اين مجموعه ها را دارد.»
حوادث گذشته شهربازي تهران را از ياد نبرده ايم و معلوم نيست تا كي بايد شاهد چنين حوادثي باشيم. مردم با اين اطمينان كه اين دستگاه ها مطمئن هستند براي كمي تفريح به اين مراكز مي روند.
غافل از اينكه رسما دارند با جان خود بازي مي كنند. چون هيچ نظارت درست و حسابي بر اين مجموعه ها نمي شود. پدر ومادرها با خيال راحت كودكان خود را به پنجه هاي اين دستگاه ها مي سپارند. بدون اينكه بدانند پشت اين ظاهر زيبا و شاد، ديوي پنهان شده  كه هر آن ممكن است، بچه هاي نازنين آنها را ببلعد. در كشورهاي خارجي استانداردهاي مشخصي براي اين مجموعه ها تعريف مي شود و چنين راحت با جان مردم بازي نمي كنند تا زماني كه نظارت كافي بر اين مجموعه ها وجود نداشته باشد و استانداردها رعايت نشود، شهربازي ها، شهربازي و سرگرمي با جان شماست. انتخاب با خودتان است.

بي احتياطي عابري در عبور از خط ويژه اتوبوس در تهران حادثه آفريد.
به گزارش خبرنگار «حوادث»، اتوبوس از روي انگشتان پاي اين زن بي احتياط عبور كرد.
اين زن حدودا۴۰ ساله كه از ناحيه مرزي خط ويژه در ۳۰ متري خيابان دماوند مي گذشت، دچار آسيب ديدگي شديد از ناحيه پاي راست شده است.
به گفته يكي از شاهدان، اين زن با پايين آمدن از سنگ هاي مرزي خط ويژه اتوبوس و هنگام گذر از آن با اتوبوسي كه به ايستگاه نزديك مي شد، برخورد كرده و در همين لحظه پنجه هاي پايش زير لاستيك هاي عقب اتوبوس  رفته. به طوري كه قسمت پنجه  پاي اين عابر كاملا دچار له شدگي شده و با كمك مردم به بيمارستان انتقال داده مي شود.
به گفته كارشناسان با وجودمرزبندي از سوي شهرداري و قرار دادن محل هاي مشخص براي عبور عابران، برخي از مردم باز هم از خطوط ويژه اتوبوس عبور مي كنند. به طوري كه شاهد تكرار اين حادثه از سوي عابران بي احتياط و بي توجه به قوانين راهنمايي   و رانندگي هستيم.
امروزه مرگ و مير ناشي از تصادفات رانندگي از وضعيتي بحراني در كشور ما برخوردار است، به گونه اي كه در چند ساله اخير، آمار متوفيات ناشي از تصادفات هر ساله بين  ۱۰الي  ۱۵ درصد رشد داشته است.
به گزارش بخش «پژوهش » ايسنا، در اين بين، عابران پياده آسيب پذيرترين فرد در صحنه حادثه هستند كه احتمال پديدار شدن ناتواني جسمي يا مرگ براي آنها بسيار بالا است.
سازمان پزشكي قانوني در اطلاعات مربوط به عابران پياده متوفي در سال   ۱۳۷۸ آورده است: از بين   ۱۵هزار و ۴۸۲ مورد فوت ناشي از تصادفات، ۵  هزار و ۱۵ مورد عابر پياده بوده اند كه يك سوم متوفيات ناشي از تصادفات را تشكيل مي دهند.
۷۲/۷ درصد عابران، مرد و ۲۷/۳ درصد زن بوده اند. ۳۷/۵ درصد عابران متوفي كمتر از ۱۵ سال و ۲۷/۶ درصد بيش از   ۶۱ سال داشته اند.
بيش از نيمي از عابران متوفي در محل حادثه يا حين انتقال به بيمارستان و ۴۵/۶ درصد در بيمارستان فوت كرده اند.
علت اصلي مرگ دو سوم از عابران، ضربه به سر بوده است.