يكشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۳
نگاه
عبدالجبار كاكايي: بنيادهاي ذوق عامه، متغير شده اند
عبدالجبار كاكايي- شاعر و منتقد ادبيات گفت: ديگر نبايد انتظار داشت كه شعري يا اشعاري، يك دهه دوام بياورند و بر سر زبانها بيافتند، زيرا بنيادهاي ذوق عامه، متغير شده اند، از سويي رسانه هاي متعدد ديداري و شنيداري اين امكان را تحديد مي كنند.اين شاعر و منتقد ادبيات در گفت و گو با خبرگزاري «مهر»، با بيان اين مطلب افزود: يك شعر، به هر اندازه كه تاثيرگذار هم باشد، بعيد است كه مانند برخي از آثار دهه هاي گذشته و آثار موجود در ادبيات كهن ايران، بر سر زبانها بيافتد و دهان به دهان، نقل شود، زيرا كاركرد دنياي جديد، اين امكان را از بين برده است.
عبدالجبار كاكايي كه خود نيز چند شعر محاوره اي با موضوع حضرت زهرا(س) سروده است، تصريح كرد: مشكل ديگر گل نكردن ادبيات مذهبي و ديني ما، بخشي از شاعران هستند كه دائما به منقبت گويي و مرثيه سازي مشغولند و در اين حيطه درجا مي زنند.
كاكايي با تاكيد بر اين كه تداوم مرثيه سازي و منقبت گويي در ادبيات آئيني، به نفع اين نوع از ادبيات نيست، خاطرنشان ساخت: دايره شناخت و آگاهي اهل ادب از حضرت زهرا (س) و ديگربزرگان دين ما بسيار ناچيز و اندك است و متاسفانه همه چيزدربيان مظلوميت اين بزرگواران خلاصه شده است كه نه درخور شأن معصومين ماست و نه زيبنده ادبيات.
عبدالجباركاكايي با اشاره به اين كه مشكلاتي از اين قبيل، موانعي جدي براي فراگيرشدن ادبيات ديني و آئيني ماست، اظهارداشت:به قول مرحوم شريعتي، فاطمه، فاطمه است، در شعر ما هم اين موضوع، جاي كار بسياردارد، اما متاسفانه حركت هايي كه تحت عنوان كارهاي فرهنگي، برپايي نمايشگاه و ... درجامعه ما صورت مي گيرد، بخش عامه نگري موضوع را تقويت مي كند، طبيعتا شاعران هم در آثار خود اين عامه نگري را دخالت مي دهند.
محمدعلي گوديني: نبايد اجازه دهيم «ديني نويسي» به حاشيه كشيده شود
محمد علي گوديني- نويسنده، گفت: بايد منتظر ماند تا ادبيات مذهبي و آييني در كشور ما به جوهره و جايگاه واقعي خود نزديك شود.
نويسنده «لبخند تلخ» در گفت وگو با «مهر»، با بيان اين مطلب افزود: داستان هاي ديني ما متأسفانه از لحاظ تكنيكي در سطح بالايي نيست و در اين زمينه بايد تلاش بيشتري صورت بگيرد.
محمد علي گوديني با تأكيد بر لزوم حمايت نهادهاي فرهنگي از ادبيات متعهد و آييني يادآور شد: اين حمايت ها بايد ساماندهي شود و مبنا، حمايت از آثار جريان ساز و پرمايه اي باشد كه موضوعات ديني را مد نظر قرار مي دهند.
اين نويسنده با اشاره به اين كه در ميان نسل هاي جديد نويسنده نسبت به موضوعات ديني و مذهبي، اشتياق قابل توجهي مشاهده مي شود، تصريح كرد: نبايد اجازه داد كه ديني نويسي و توجه به ارزش هاي فكري و معنوي جامعه در حاشيه قرار بگيرد.

قلم اندازيهاي يك حاشيه نشين
چهارمين شماره گوهران
000780.jpg

چهارمين شماره فصلنامه تخصصي شعر كه ويژه شاعر معاصر م.آزاد است منتشر شد. در اين شماره كه مربوط به تابستان ۱۳۸۳ است، مطالب متنوعي درباره شعر و شاعري به چاپ رسيده است. در بخش ويژه كه اختصاص به م. آزاد دارد علاوه بر گفتگوي اختصاصي با اين شاعر و زندگينامه وي به قلم خودش مقالات و يادداشتهايي درباره آثار م. آزاد از سيمين دانشور، منوچهر آتشي، مفتون اميني، محمد حقوقي، صفدر تقي زاده، محمدعلي سپانلو، ضياء موحد، كاميار عابدي، شاپور جوركش، كامران جمالي، عبدالعلي عظيمي و هيوا مسيح به چشم مي خورد. در بخش شعر نيز شعرهاي تازه اي از شاعراني چون سيد علي صالحي، منصور اوجي، مصطفي رحماندوست و محمود معتقدي آمده است كه مي تواند تصويري از شعر امروز ايران باشد. بخش هاي ديگر نشريه عبارتند از نقد كتاب، نقد شعر، شعر مهاجر، شعر طنز، شعر كودك، شعر نئوكلاسيك، شعر كلاسيك، شعر فولكلور، شعر جهان، معرفي كتاب و معرفي سايت كه آثاري از محمود دولت آبادي، يدالله رؤيايي، محمدعلي سپانلو، غلامحسين سالمي، غزل تاجبخش، مهدي اورند و... به چاپ رسيده است. در بخش شعر جهان، شاعر فرانسوي «ايوبون فوا» و شاعر سوئدي «توماس ترانسترومر» معرفي شده اند. صاحب امتياز، مديرمسئول و سردبيري فصلنامه گوهران برعهده سعيده آبشناسان است.
شماره جديد بايا
000777.jpg

شماره ۲۵ و ۲۶ ماهنامه بايا منتشر شد. اين شماره كه دوره سوم بايا را در بر مي گيرد، مطالب متنوعي در بخش هاي مقاله، داستان، شعر و نقد به چاپ رسانده است. سرمقاله اين شماره از بايا را عمران صلاحي نوشته است و اولين نوشته به نامه اي از سيد علي صالحي اختصاص دارد كه خطابش يدالله رؤيايي است. تأملاتي در باب كتاب رباعيات خيام به قلم بنفشه حجازي، آشوب در روشنگري از داريوش معمار، مادر- تاريخ، تشكيك و تقابل نوشته پگاه احمدي و شعرهايي از حميد احمدي، فاضل بوستان و مرتضي پورحاجي از مطالب اين شماره بايا است. داستاني نسبتاً بلند از حنيف قريشي (نويسنده دو رگه انگليسي- پاكستاني)  با ترجمه زهرا جلال زاده، ديگر بخش ماهنامه بايا را تشكيل مي دهد.مقالاتي با عنوان «ارواح ظهير الدوله» و «اندوهگزاري» مطالبي است كه مهرآفرين حسيني و پژمان سلطاني آنها را نوشته اند. معرفي كتاب، بخش پاياني اين شماره از بايا را تشكيل مي دهد. مدير مسئول و سردبير بايا فرخنده حاجي زاده است.

در همايش بازشناسي فرهنگ بومي و مدرنيته عنوان شد
شعر مدرن ريشه در سنت بومي دارد
000774.jpg
محمد آشنا عباسي منش
همايش يك روزه بازشناسي فرهنگ بومي و مدرنيته، روز بيست و پنجم تير ماه درسينما استقلال خرم آباد به همت مركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري استان لرستان برگزار شد.
محمد كاظم علي پور دبير اين همايش در مراسم افتتاحيه، با تأكيد بر ضرورت برگزاري اين نوع همايش ها در شهرستان ها گفت: ما ناگزيريم تن به مدرنيته دهيم و اين كه چرا از ادبيات شروع كرده ايم به اين دليل است كه معتقديم پيشاپيش هر حركت صنعتي و اجتماعي، ابتدا حركت در ادبيات رخ مي دهد. چنان كه اليوت مي گويد: شاعران قبل از هركس به استقبال تنوع و نوآوري مي روند. وي با اشاره به جدال بين سنت و مدرنيسم بعد از مشروطه درباره فرهنگ بومي ياد آورد شد: نظم عشيره اي خود به خود در مقابل هر نوگرايي مقابله و مقاومت مي كند.
اولين سخنران اين همايش ضياءالدين ترابي شاعر و منتقد معاصر بود. وي در آغاز سخنانش گفت: جالب است ما در موقعي مي خواهيم در مورد مدرنيته صحبت بكنيم كه ظاهراً عصر مدرنيته تمام شده است و جهان وارد دوره جديدي شده است به اسم پست مدرنيسم. او افزود: حالا چه ضرورتي دارد كه ما در مورد مدرنيسم صحبت بكنيم؟ اصلاً برويم سراغ پست مدرن؛ ولي آيا مي شود بدون مدرنيته به پست مدرن برسيم؟ حتي براي شناخت مدرنيسم يا مدرنيته هم بايد به عقب برگرديم.
ترابي به جمله اليوت كه: «شعر بومي ترين هنرهاست» اشاره كرد و افزود: آميختگي شعر با فرهنگ و سنت و با خود زبان به نوعي است كه شعر هر جامعه اي به نوعي معرف فرهنگ آن جامعه است.
ترابي با تقسيم شعر مدرن در غرب به دو شاخه ميانه رو و پيشرو، شعر «سرزمين هرز» ازتي اس اليوت را كه بعضي آن را آغاز شعر مدرن دانسته اند، نمونه اي از شاخه ميانه روي شعر مدرن بر شمرد و افزود: اين شعر، شعري است كاملاً بومي كه ريشه در سنت و فرهنگ مسيحي دارد و در عين حال آن را يكي از بهترين شعرهاي قرن بيستم مي دانند. وي شعر بلند «زندگي ديگر» از «درك والكوت» برنده جايزه نوبل را نمونه ديگري از اين شاخه شعر عنوان كرد و گفت: اين شعر بلند زندگي نامه اي كه البته مي توان آن را يك اثر پست مدرنيستي تلقي كرد، ريشه در آداب و رسوم و باورهاي مردم جزيره ترينيداد و توباگو دارد.
ترابي افزود: اگر با ملاك هاي اين شاخه از شعر مدرن به سراغ شعر به اصطلاح مدرن فارسي برويم با مشكل روبه رو خواهيم شد. وي شعر «اخوان ثالث» را نمونه اي از شعر مدرن ميانه رو خواند و درباره «شاملو» گفت: با اين ديدگاه يعني ريشه داشتن شعر مدرن در سنت بومي، شاملو اگر چه از بعد زبان ريشه در نثر كهن فارسي دارد، از نظر محتوا متأسفانه جاي اسطوره و فرهنگ بومي در آن بسيار خالي است. ترابي، نيما را آغازگر تحول واقعي در شعر فارسي و نه آغازگر شعر مدرن عنوان كرد و افزود: شعر مدرن به مفهوم پيشروي آن كه هيچ نسبتي با سنت بومي ندارد، از احمدرضا احمدي شروع مي شود و جريان هاي بعد از او مانند شعر حجم و ديگر شاخه هاي شعر مدرن حتي در دهه شصت و هفتاد به نوعي متأثر از اوست. سخنران بعدي همايش دكتر محمدرضا روزبه، شاعر، منتقد ادبي و مدرس دانشگاه بود كه با عنوان «چالش شعر ربع قرن اخير در بستر سنت و مدرنيسم» به سخنراني پرداخت. وي ابتدا به موانعي كه بر سر راه پديده مدرنيسم در ايران وجود داشته اشاره كرد: درنگ اول يا مانع اول بر سر راه مدرنيسم در ايران قيام مذهبي ۱۵ خرداد بود كه در حقيقت واكنشي در برابر شبه مدرنيسم منحط افسار گيسخته، شتابناك و وارداتي دهه ۳۰ و ابتداي دهه ۴۰ بود. درنگ دوم كه مي بايست اول آنرا مطرح مي كردم پس از كودتاي ۲۸ مرداد ۳۲ بود كه روشنفكران ايراني در اعتراض به صادرات فكري غرب به واكنش پرداختند. حاصل اين واكنش همانا بازگشت به ميراث بومي بود. داستان نويسان به داستانگرايي بومي پرداختند و در حوزه نظري غربزدگي جلال آل احمد و بازگشت به خويشتن شريعتي نقاط اوج اين بازگشت به فرهنگ و ميراث خودي بود و سومين واكنش سر راه اين مدرنيسم بي ريشه يا كم ريشه، انقلاب ۵۷ بود با ماهيتي سنتي و دين مدار. وي اشاره كرد: ماهيت سنتي و مذهبي انقلاب منجر شد به رويكرد هنرمندان و شاعران ما به مباني و مؤلفه هاي سنتي و زيبايي شناسي سنتي در سال هاي اوليه انقلاب جاي زيبايي شناسي مدرن وارداتي دهه هاي ۴۰ و ۵۰ را گرفت. اين بود كه ديديم شاعران جوان در ابعاد وسيعي به قالب هاي سنتي و به مفاهيم ديني و عرفاني گراييدند با پشتوانه تأييد شاعران سنت گراي سابقه دار پيش از انقلاب. وي افزود: مظاهر اين بازگشت عبارتند از: ۱- گرايش به قالب هاي سنتي در اعتراض به لجام گسيختگي ادبي اواخر دهه ۴۰ و ۵۰ ، ۲- گرايش به عرفان، اشراق و متافيزيك در شعر، ۳- گرايش به رئاليسم جامعه گرا البته با رنگ و بوي ديني، ۴- ستيز با هر پديده غرب نمون و نفي و طرد دستاوردهاي نسل ادبي دهه ۳۰ و ۴۰ ، ۵- ستيز با رگه هايي از شعر نو، رمان مدرن و كلاً نشانه هاي هنر مدرن در سال هاي اوليه انقلاب، ۶- ستيز با مظاهر مادي زندگي مدرن در اشعار شاعران مذهبي اوايل انقلاب كه در واقع به نوعي دعوتگري بود به سازده زيستي و بازگشت به سادگي و اصالت روستايي و بدوي و بومي، اما اين روحيه ديري نپاييد، به خصوص بعد از پايان جنگ جامعه ما با مسايل و مباني فكري فرهنگي و فلسفي تازه اي روبه رو شد كه نمي توانست در برابر آن بي تفاوت بماند و غالباً اين امواج نيرومند مدرنيته هستند كه جوامع ضعيف تر را به نوعي تسليم در مقابل خود وا مي دارند. وي در ادامه مهم ترين پديده ها و پارادايم هاي جهاني تأثيرگذار در سلوك اجتماعي و فرهنگي ايرانيان را پس از جنگ تحميلي فهرست وار چنين برشمرد: ۱- فروپاشي كمونيسم روسي ۲- ايده نظم نوين جهاني۳-گرايش به نظام تك قطبي ۴- منعطف شدن مرزهاي جغرافيايي و فرهنگي ۵- ايده دهكده جهاني در سايه گسترش حيرت آور فناوري ارتباطات و رسانه ها ۶- گسترش تبادلات فكري و فرهنگي در سطح جهان ۷- تبديل فرهنگ شنيداري به فرهنگ ديداري ۸- گسترش تجارت آزاد جهاني ۹- ظهور گفتمان هاي تازه در عرصه هاي سياست، فرهنگ و دين شناسي ۱۰- زير سؤال بردن گفتمان هاي اقتدارگراي ايدئولوژيك.
***
ديگر سخنران اين همايش، شاعر و منتقد ادبي، عبدالجبار كاكايي بود كه با عنوان «جريان شناسي شعر معاصر ايران» گفتار خود را ارايه داد. وي با تأكيد بر وارداتي بودن، جنبه عوامانه و تقليدي داشتن مدرنيته در ايران به قسمتي از نتايج پژوهش يك محقق فرانسوي اشاره كرد:
مدرنيسم ناقص الخلقه، عجول و شتابزده چنان جامعه سنتي ايران را تحت فشار قرار داده كه در مقابل اين گناه ناشناخته انسان مسلمان و مؤمن ايراني احساس خواري، ذلت و گناه مي كند و دوست دارد بگريزد. سخنران به نقل از «اريك بوتل» منتقد فرانسوي كه پژوهشي درباره ادبيات بعد از انقلاب انجام داده مي گويد: در شعرهاي ايرانيان بعد از انقلاب گريز از شهر، مظاهر مدنيت، پناه بردن به غار، به كوه، به جاهايي كه به هرحال نماد خلوت و نيايش و خلوت با آفريدگار است ديده مي شود و اين احساس گناه تا حدي پيش مي رود كه انسان ايراني طلب مرگ مي كند و دوست دارد از بين برود و دست برقضا يكي از مؤلفه هاي شعر انقلاب در واقع طلب مرگ بود. (البته منتقد فرانسوي از مفهوم مرگ آگاهي در فرهنگ تشيع و عبارت معروف زيارت وارث كه «يا ليتني كنت معكم فافوز فوزاً عظيماً» غافل بوده است.)
وي افزود: نكته اين است كه مدرنيسم در ايران به نقادي خودش نپرداخت از آنجا كه زايشش طبيعي نبود سير رشد و صعودش طبيعي انجام نشد و پيش از آن كه به نقد خود بپردازد به وسيله گروه هاي مخالف به حاشيه رانده شد و در واقع سركوب شد و نتوانست به تمام و كمال در تمامي ابعاد اعم از بعد سياسي ابعاد اجتماعي و ابعاد فرهنگي خودش را در جامعه ما تعريف كند. وي افزود: مدرنيسم در غرب، ادامه طبيعي و تسلسل زندگي سنتي است و زايش طبيعي مفاهيم از دل سنت؛ اما در ايران چنين تلقي و تداعي مي شود كه مدرنيسم يعني پايان سنت و قيچي كردن رشته ها؛ به هرحال جزم انديشي كه در مدرنيسم ايراني وجود داشت، علت اصلي عدم نقادي آن از جانب خودش بود.
كاكايي، نيمايوشيج را آغازگر مدرنيسم در شعر امروز ايران عنوان كرد و جريان هاي حاشيه اي چون شعر ناب، شعر حجم، شعر گفتار و... را اندام هاي ناقصي تلقي كرد كه پس از موج نو، برآمده اند.
***
در اين همايش هم چنين ابوالفضل پاشا درباره شعر حركت سخنراني كرد.

ادبيات
اقتصاد
انديشه
ايران
زندگي
سياست
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  زندگي  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |