دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۵۴ - Aug 2, 2004
يادداشت
Front Page

صدام هاي كوچك در عراق
اظهارات پي درپي شعلان وزير دفاع دولت موقت عراق عليه ايران كه در آن جمهوري اسلامي ايران را دشمن شماره يك عراق قلمداد كرده نمي تواند سهوا صورت گرفته باشد. براي بررسي چرايي اين روش برخوردي از سوي مجموعه مهمي از اركان حكومت كنوني عراق بايد گفت كه نمي توان دولت كنوني عراق و سياست هاي آن در برابر ايران را جداي از سياست هاي خاورميانه اي آمريكا مورد بررسي قرار داد. درهرحال اين حكومت با نظر موافق آمريكايي ها و مداخله مستقيم آقاي برمر شكل گرفته و كوشيده شده است كه از حضور عناصر طرفدار ايران در پست هاي مهم جلوگيري شود. سياست خاورميانه اي آمريكا به همان ميزان كه به منافع اسرائيل توجه دارد، به سست كردن پايه هاي حكومت ايران مي نگرد. همين چندي پيش بود كه در كاخ سفيد نحوه برخورد با ايران مورد بررسي قرار گرفت و مقرر شد كه بايد روح انقلابي در ميان جوانان و دانشجويان تضعيف شود و آنان به مقابله با حكومت برانگيخته شوند و درعين حال از مداخله مستقيم در حوادث داخلي ايران اجتناب شود و به جاي آن انديشه هاي ويرانگر به ايران صادر گردد تا زمينه تحولي همچون شوروي سابق در آن مهيا گردد. خانم رايس مشاور امنيت ملي بوش نيز در جمع بندي اوضاع ايران در اين نشست گفت كه تنها راه برخورد با ايران تهيه طرح همه جانبه اي است كه اين نظام را بطور كامل از ميان بردارد. البته وي به عوامل كنترل كننده ايران تا زمان تهيه اين طرح و اجراي موفق آن نيز توجه كرده، آن را بسيار مهم تلقي مي كند.
به نظر مي رسد يكي از عوامل كنترل كننده ايران در سطح منطقه عراق باشد.
پس از جنگ اول جهاني و فروپاشي امپراطوري عثماني، كشورهاي جديدي بر ويرانه هاي آن امپراطوري شكل گرفت. يكي از اين كشورها عراق بود كه در شكل گيري آن مساله كنترل آتي ايران مدنظر بود. عراق با برخورداري از نيروي انساني، نفت، آب فراوان، نور خورشيد و دشتهاي حاصلخيز براي آن به وجود آمد كه درصورت ضرورت به عنوان كنترل كننده ايران عمل نمايد. تاريخ مناسبات ۸۰ ساله ايران و عراق نيز به روشني اين حقيقت را به اثبات مي رساند. گويي علي رغم تغيير شرايط جهاني و پايان جنگ سرد همچنان جغرافياي سياسي كاركرد سنتي خود را از دست نداده است. از اين رو به نظر مي رسد آمريكايي ها پس از اشغال عراق و ساقط كردن حكومت صدام حسين ديگربار درصددند تا با بازسازي عراق، آن را به عنوان كنترل كننده ايران به خدمت گيرند. صدام در بند است، ليكن صدام هاي كوچك ديگري در صحنه ظاهر شده اند كه اگر قدرت بگيرند راه صدام را در داخل و خارج پي مي گيرند. مردم عراق را به بند مي كشند و ايران را دشمن مي خوانند و شايد انديشه آسيب رساندن به آن را در ذهن خود بپرورانند. اين همان چيزي است كه در استراتژي خاورميانه اي جديد آمريكا معنا مي يابد و حداقل به عنوان ابزار كنترلي ايران كاركرد خواهد داشت. اين سياست علي القاعده بايد از سوي مصر و ديگر كشورهاي عربي كه خود را در رقابت حقيقي با ايران مي بينند مورد استقبال واقع شود.
دولت جديد عراق وقتي مي تواند به آمريكا خدمت كند كه در جهان عرب حضوري فعال داشته باشد. براي حضور نيرومند در ميان كشورهاي عربي حمله به ايران و بازسازي سياست هاي صدام تحت عنوان دفاع از دروازه شرقي جهان عرب در برابر ايران باب بسيار مناسبي براي جلب نظر اعراب خواهد بود. سخنان وزير دفاع عراق و رفتار مرموز نخست وزير آن كشور در اين مسير قابل ارزيابي است. اما در اين ميان هم آمريكايي ها و هم رهبران كنوني عراق از درك يك نكته غافلند و آن نقش مردم عراق است. صدام رفته است و بازسازي حكومت فائقه او در عراق بسيار دشوار مي نمايد. مردم عراق به ويژه اكراد و شيعيان ارتباط درهم تنيد ه اي با ملت ايران داشته و به هيچ وجه حاضر نيستند تجربه دوران حكومت صدام را تكرار كنند. پتانسيل آزادشده ملت عراق نيرومندتر از آن است كه چهره هايي همچون شعلان و علاوي قادر به كنترل آن باشند. نيروي ۱۳۰ هزار نفره ارتش آمريكا نيز از انجام آن ناتوان است. تجربه دوماه درگيري نيروهاي آمريكايي با شيعيان در شهرهاي نجف، كوفه، بغداد و كربلا كه در نهايت براي اشغالگران بي نتيجه بود مويد ادعاي ماست.

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    خارجي    |    سياسي    |    شهري    |    علمي فرهنگي    |
|   ورزش    |    يادداشت    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |