سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۵۵
خبرسازان
Front Page

هر ۲۲ دقيقه يك نفر قرباني انفجار مين مي  شود
قاتلي آرميده در خاك
012462.jpg
نادر شاكرين- جنگ ها همواره از نقاط تاريك تاريخ بشر بوده اند. حوادثي كه با وجود پيروزي هايي براي ملت ها ننگي عظيم براي  آنها هم محسوب مي  شوند. نمي  توان جنگ رايك حادثه مقطعي دانست زيرا آثار آن سال ها پس از وقوع همچنان گريبان انسان ها را مي  چسبد و گاهي از خود جنگ نيز درد آورتر مي  نمايد. يكي از مشكلاتي كه پس از جنگ برجاي مي  ماند مين هاي زميني است؛ قاتلاني آرميده در خاك كه بسيار سريع جان قربانيان خود را مي    گيرند. در كشور خودمان هم هرازگاهي افرادي بي   گناه بر اثر انفجار مين كشته مي   شوند. چه بسيارند شهيداني كه خون خود را براي پاكسازي ميدان هاي مين و تجسس پيكرپاك رزمندگان دفاع مقدس اهدا مي   كنند. اما اين قاتل حرفه اي چيست و چگونه كار مي   كند؟ مين هاي زميني سربازاني هميشه بيدارند. به خواب، آب و غذا احتياجي ندارند و از احساسات بويي نبرده اند، بدون هيچ رحم و شفقتي جان مي   گيرند و بسيار ارزان هستند. بر اساس آماري كه ۱۰ سال پيش توسط سازمان ملل اعلام شد حدود ۱۲۵ ميليون مين عمل نكرده در ۷۰ كشور جهان مدفون است كه اغلب در مناطقي نامشخص وجود دارد. سالانه ۲۴ هزار غيرنظامي توسط مين هاي زميني كشته يا مجروح مي            شوند، يعني هر ۲۲ دقيقه يك نفر. سازمان ملل تخمين مي       زند كه در سال ۱۹۹۵ ، ۸۰ هزار مين خنثي شد درحالي كه در همين مدت ۵/۲ ميليون مين جديد كار گذاشته شد. هزينه هر مين بين ۳ تا ۱۵ دلار است در حالي كه هزينه خنثي كردن آن حدود هزار دلار است. بنابراين به نظر مي   رسد با وضعيت و فن آوري فعلي ۳۳ ميليارد دلار و هزار و صد سال براي پاكسازي تمام ميدان هاي مين زمان لازم است.
عملكرد مين ها بسيار ساده است. يك حسگر حضور هدف را احساس مي  كند و موجب انفجار چاشني مي  شود. بر اثر انفجار چاشني، خرج اصلي مين كه از مواد منفجره قوي درست شده منفجر مي  شود. حسگرهاي مين در انواع مختلفي وجود دارند، برخي به وارد آمدن فشار حساسند و برخي ديگر به برداشته شدن فشار. انواعي نيز از نوع مغناطيسي هستند كه به حضور فلزات مثلا ماشين هاي جنگي واكنش نشان مي  دهند. برخي ديگر به كشيده شدن يا بريده شدن سيم متصل به آنها حساس هستند و گروهي با استفاده از ليزر مادون قرمز حضور اجسام متحرك را شناسايي مي  كنند. برخي از مين ها هم زماندار هستند مثلا پس از ۴۸ ساعت خودبه خود منهدم مي  شوند و از آنها براي پاتك سريع استفاده مي شود.
مواد منفجره اي كه معمولا در ساخت مين ها به كار مي  رود عبارتند از تتريل، RDX، TNT و تركيباتي چون B و ۴ C(مخلوطي از مواد منفجره). مينها در اشكال بسيار گوناگوني وجود دارند كه فراوان ترين آنها به شكل ديسك و مكعب مستطيل است. جنس جعبه مين ها از فلز، پلاستيك و چوب است. گاهي مين ها به شكل اسباب بازي و عروسك توليد مي شوند كه مورد توجه كودكان قرار مي  گيرند و به محض برداشته شدن منفجر مي  شوند.
مين هاي زميني به روش هاي گوناگوني كاشته مي  شوند: دستي (توسط سرباز)، هوابرد (بااستفاده از خمپاره، موشك، هلي كوپتر و توپخانه) و ماشيني (به وسيله ماشين مخصوص كاشتن مين). مي  توانيم مين هاي زميني را به دو دسته بزرگ تقسيم كنيم: مين هاي ضد نفر و مين هاي ضد تانك. مين هاي ضد نفر كوچك هستند و معمولا در جعبه هايي به قطر ۷ تا ۱۵ سانتي متر قرار مي  گيرند ودرون آنها ۱۰ تا ۲۵ گرم مواد منفجره وجود دارد. نوع فشاري اين مين ها به نيم تا ۵۰ كيلوگرم نيرو واكنش نشان مي  دهد. مين هاي ضد تانك بزرگ هستند و حاوي ۲ تا ۱۰ كيلوگرم مواد منفجره اند. نوع فشاري آنها به ۱۰۰ تا ۳۰۰ كيلوگرم نيرو حساس است. برخي مين هاي ضد تانك به ۷ كيلوگرم نيرو حساسند كه مين هاي ضد نفر خطرناكي محسوب مي  شوند.
مين هاي زميني به چهار صورت منفجر مي  شوند: دسته اول منور هستند يعني در صورت فعال شدن، محوطه ميدان مين را روشن مي  كنند. دسته دوم بر اثر شوك ناشي از انفجار صدمه مي  زنند. دسته سوم پس از انفجار، قطعات تركش را در شعاعي نسبتا كم (۲۰ تا ۵۰  متر) پخش مي  كنند و دسته چهارم كه معمولا به صورت دستي فعال مي  شوند پس از انفجار تعداد زيادي ساچمه در جهت مشخصي و با برد زياد (۱۰۰ تا ۳۰۰ متر) پرتاب مي  كنند كه از اين نوع مين براي جلوگيري از حمله وسيع سربازان پياده استفاده مي  شود و اما چگونه مي  توان مين ها را شناسايي كرد؟ اولين و رايج ترين روش، جست وجوي دستي با ميله اي به طول ۳۰ سانتي متر است. روش هاي ديگر عبارتند از استفاده از فلزياب، آهنياب، رادار، عكسبرداري مادون قرمز، عكسبرداري صوتي و اشعه ايكس. البته استفاده از سگ هاي مين ياب و زنبور عسل نيز در كشف مين رايج است. يكي از آخرين روش هاي شناسايي مين استفاده از حسگرها و بيني هاي شيميايي است كه ايده طراحي آنها از سگ هاي مين ياب گرفته شده است. البته به جاي انسان، روبات هاي گران قيمت نيز مي توانند به جست وجوي مين بپردازند. اما به تازگي گروهي از دانشجويان مهندسي مكانيك دانشكده مهندسي ويتينگ موفق به ساخت روبات  مين ياب ارزان و جمع وجوري شده اند.
اين تيم چهارنفري به همراه استاد خود جان هاپكينز اختراع خودرا براي مقاصد بشردوستانه طراحي كرده اند. در ساخت اين مين ياب از قطعات فلزي استفاده نشده است تا هم قيمت آن كاهش يابد و هم سبك باشد در ضمن در سيستم فلزياب روبات نيز اختلالي ايجاد نكند. حسگرهاي اين روبات توسط آقاي نلسون در آزمايشگاه فيزيك كاربردي طراحي شد اما او وسيله اي براي جابه جايي آن نيافت و اين طرح را به مسابقه گذاشت. او دستگاهي مي   خواست كه بتواند در زمين هاي پرمانع ميان بوته ها و چمنزارها به راحتي مانور دهد.
بالاخره اين گروه چهار نفره موفق به طراحي اين روبات شدند. اين روبات از راه دور كنترل مي  شود و هر كجا به شيئي مشكوك در زير زمين برخورد مي  كند علامتي بر روي زمين با استفاده از افشانه رنگ نقش مي  كند. هزينه طراحي و توليد اين روبات ۵ هزار دلار بوده است كه در صورت توليد انبوه به كمتر از هزار دلار خواهد رسيد.

تب آلودگي با كلاس
كانادا مملكت جالبي است. از يك طرف مردمش به خاطر افزايش قيمت سوخت غر غر مي كنند، از سوي ديگر تمايل وحشتناكي به استفاده از خودرو هاي پرمصرف دارند. پيش از انتخابات پارلماني اخير، بهاي يك ليتر بنزين به نزديكي يك دلار رسيد. اين مساله فشار زيادي بر دوش مهاجران كم درآمد و بسياري از شهروندان آورد.
طي چند سال اخير، تمايل ساكنان آمريكاي شمالي به استفاده از خودرو هاي بزرگ، دردسر هاي فراواني به بار آورده است. آلودگي بيش از پيش شهرهاي بزرگ، از اولين نشانه هاي اين بازار پر رونق است. تبليغات در اين ميان حرف اصلي را مي زند. بايد بچه هاي كانادايي را ببينيد وقتي دارند با حسرت به ماشين پدر همكلاسي شان نگاه مي كنند ... كسي اعتراضي نمي كند كه مثلا باباي ثروتمند همكلاسي هواي پاك را آلوده تر مي كند يا مصرف بيش از حد بنزين آقا، باعث افزايش قيمت آن مي شود. جالب است با هزينه هاي داشتن يك خودرو كلاس SUV مدل ۲۰۰۴ آشنا شويد، مثلا مزدا تريبيوت. براي رفت و آمد بين محل كار و خانه ، بدون مسافرت هاي ماهانه كه البته بستگي به فاصله محل زندگي و محل كار هم دارد، به طور متوسط ۶۰۰ دلار هزينه اقساط ماهانه اين مدل چيزي در حدود ۷۵۰ دلار مي شود. بيمه بالاي ماهي ۴۰۰ دلار را هم اضافه كنيد. به عبارت ديگر هزينه اين خودرو تقريبا برابر با هزينه زندگي سه فقير بي خانمان كه از دولت كمك مالي مي گيرند، خواهد بود! البته مورد گفته شده در مورد يك خودرو كلاس SUV با مصرف متوسط است،كه كمتر از انواع آمريكايي است.
داشتن SUV در اينجا نشان دهنده قدرت خريد شما است. گور پدر آلودگي هوا! در انتخابات اخير، بعضي از كانديداهاي حزب NDP با دوچرخه رفت و آمد مي كردند و توانستند نظر برخي از طرفداران هواي پاك را به خود جلب كنند. جالب اينكه بعضي از طرفداران حزب رقيب كه مي شناختم، همه از طرفداران پرو پا قرص خودروهاي پر مصرف بودند. روزنامه گاردين مطلب جالبي با اين تيتر داشت:«ماشين باباي من بزرگ تره!» بي ترديد صاحبان نظر به اين مهم پي برده اند كه تا كار از كار نگذشته بايد چاره اي انديشيد. كانادا در دنياي امروز، جزو چهار كشور پيشتاز دنيا در حفظت محيط زيست است، ولي اعلام مرگ و مير بيش از يك هزار و ۵۰۰ نفر از شهروندان تورنتو -بزرگترين شهر كشور- به خاطر آلودگي هوا، نويدبخش نيست. آن هم در كشوري كه اكثر خودرو ها را بعد از چند سال بايد معاينه فني كرد تا اجازه تردد مجدد بدهند.

بيمار آمريكايي
اگر كسي بخواهد بر رفتارهاي روان پريش خودمانند افسردگي، بي  قراري، خشم و بي  ثباتي اندكي تسلط يابد، چه گزينه اي پيش رو دارد؟ پاسخ روشن است: بايد مثل پرزيدنت جورج بوش داروهاي قوي و پيل افكن مصرف كند.
اين داروها را ريچارد. جي. تاب، پزشك كاخ سفيد براي بوش تجويز كرده و اميدوار است كه با اين حربه بتواند علاوه بر بهبود اوضاع جسمي، رواني رئيس جمهور- كه به شدت تحليل رفته- توانايي او را در مقابله با بحران و وخامت اوضاع، افزايش دهد.
يكي از دستياران تاب مي  گويد: اوضاع فعلي به شمشيري دو لبه مي  ماند. از يك سو نبايد اجازه دهيم رئيس جمهور به خاطر هر محرك جزئي، برافروخته شود و از ديگر سو، رئيس جمهوري هوشيار و هميشه گوش به زنگ مي  خواهيم.
ريچارد تاب و همكارانش زماني درباره ناراحتي هاي ذهني بوش سخن به ميان آوردند كه كتمان آن ديگر ميسر نبود. هشتم جولاي گذشته، رئيس جمهور آمريكا با چهره اي برافروخته و خشم آگين، از پشت تريبون نطق خود كنار آمد و به باقي پرسش هاي خبرنگاران درباره رابطه اش با كنث. جي. لي پاسخ نداد.
بوش با سبعيتي كم نظير فرياد زد: اين ولدالزناها را از من دور كنيد. اگر عرضه اش را نداريد، كسي را پيدا مي  كنم كه اين كار از او برآيد.
مشكل روحي رواني جورج بوش به يكي از موضوع هاي اصلي واشنگتن در ماه هاي اخير تبديل شده است. نشريه كاپيتال هيل بلو، پيش از همه در چهارم ژوئن، از نگراني كاخ سفيد درباره سلامت عقلاني رئيس جمهور گزارش داد.
گرچه وفاداران بوش در هيات دولت، نخست با انتشار هرگونه گزارش عليه او مخالفت كردند، امادر ادامه، روانپزشك دانشگاه جورج واشنگتن، دكتر جاستين فرانك در كتابش با عنوان «بوش روي تخت، درون ذهن رئيس جمهور» تمام گزارش ها را تاييد كرد. دكتر فرانك، بيماري بوش را پارانويد مگالومانياك (جنون خود بزرگ بيني) تشخيص داد و نسبت به عدم معالجه ضايعات رواني ناشي از مصرف شديد الكل در او هشدار داد.
وي در تشريح بي  ثباتي بوش به ذكر مثال هايي پرداخته و نشانه هايي از رفتار ساديستي را در كودكي او يافته است. وي در جالب ترين مثال، گفته كه بوش، دركودكي براي ترساندن قورباغه ها از ترقه استفاده مي  كرده. وي در دوران رئيس جمهوري خود هم به تكرار، رفتارهاي ساديستي را بروز داده است. توهين به خبرنگاران، خيره شدن به مراسم اعدام و حركت  زشت و زننده دستش پيش از آغاز بمباران بغداد در جنگ اخير از جمله اين رفتارهاست.
دكتر فرانك مي  گويد: مدت هاست نگران بوش هستم. به همين خاطر تصميم گرفتم او را زير نظر بگيرم. تمام كارهايش را به نظاره نشستم، هر چه او مي  خواند من هم خواندم. فيلم هاي ويديويي زيادي از او جمع كردم. در نهايت به اين نتيجه رسيدم كه او آشفته و مضطرب است.
همچنين دريافتم كه جورج بوش، در گذشته به شدت الكل مصرف مي  كرده و هر چند اين عادت را ترك كرده، اما ضايعات روحي رواني ناشي از آن هرگز درمان نشده است.
چند نفر از ديگر چهره هاي صاحب نام روانپزشكي، همچون دكتر جيمزگراتستين- پرفسور مركز درماني UCLA- و دكتر اروين يالوم- پرفسور دانشكده پزشكي دانشگاه استانفورد- نيز در اين رابطه با دكتر فرانك همنظر اند.
در عين حال، منطق خوراندن داروهاي ضد افسردگي نيز به كسي كه سابقه وابستگي و اعتياد به مواد شيميايي- الكل- داشته، از سوي پزشكان در هاله اي از ابهام و ترديد قرار دارد. ضمن اينكه جنجال مصرف كوكائين توسط جورج بوش در روزگار جواني كه در آستانه مبارزه انتخاباتي او براي فرمانداري تگزاس و بعدها در آغاز فعاليت تبليغاتي اش براي رياست جمهوري مطرح شد، هنوز از ذهن ها پاك نشده است.
تلفنخانه  كاخ سفيد، اين روزها به هيچ كدام از تماس هاي تلفني جوياي اطلاعات در اين باره، پاسخ نمي  دهد. اگرچه مقدار دقيق داروهاي مصرفي جورج بوش براي تسلط بر افسردگي و رفتارهاي خشماگين هرگز اعلام نشده، ولي بعضي منابع اطلاعاتي كاخ سفيد اعلام كرده اندكه اين داروها بسيار قوي و با دوز (واحد مصرف) بالا تجويز شده اند.
كارشناسان كاخ سفيد، وضعيت كنوني جورج بوش را بسيار شبيه به رونالد ريگان، در دومين دوره از رياست جمهوري اش، مي  دانند. آنچه ريگان را در نهايت به آلزايمر حاد كشاند.
جورج واكر بوش، همچنين خاطره واپسين روزهاي رئيس جمهوري ريچارد نيكسون را آنگاه كه در سرسراي كاخ سفيد پرسه مي  زد و با نقاشي هاي پرتره رئيس جمهور هاي پيشين صحبت مي  كرد، به ياد اصحاب كاخ سفيد مي  آورد. در اين ميان، چه كسي بيشترين نفع را از روان پريشي ساكن فعلي كاخ سفيد خواهد برد؟ پاسخ، البته روشن است. گيتاريستي كه سوداي رياست دارد؛ جان كري.

تقديم به برانكو با عشق!
012465.jpg
معلوم نيست امروز چه اتفاقي خواهد افتاد و ما همچنان برانكو را به عرش اعلا مي بريم يا بر زمين مي كوبيمش. اما برانكو ايوانكوويچ، همان مرد آرام و دوست داشتني، نيازي به اثبات دوباره ندارد. آنچه در اين جام رخ داد تجديد اعتقاد به مردي بود كه آمده است تا خيلي چيزها را تغيير دهد و در اين بين مثل همه مربيان ديگر، دشمناني نيز دارد. دشمناني كه او، راه اعتدال و سازش را با آنان در پيش گرفت. سازشي از جنس برانكو كه نه در آن عقب نشيني هست و نه پيشروي بيش از اندازه. جملات برانكو بعد از بازي هيجان انگيز مقابل كره به شخصيت او بر مي گردد: «خوشحالم و فعلا نمي توانم زياد حرف بزنم.» او هنگامي كه گلي توسط شاگردانش زده مي شد خوشحالي اش را نشان مي داد، اما بسيار آرام و مودب و موقر و در يك كلام مثل جنتلمن ها...
برانكو در زندگي اش نيز همين رويه را در پيش مي گيرد: آرام و باوقار و از آن تيپ آدم هايي كه در نگاه اول محبوب نيستند و ذره ذره جاي خود را در دل ها باز مي كنند، درست عكس رفتاري كه بلاژويچ داشت.
حالا بسياري خوشحال هستند كه برانكو به فدراسيون كرواسي پاسخ منفي داده و همچنان روي نيمكت ايران نشسته است. قطعا مقامات سازمان و فدراسيون نيز شادمانند كه اصرار آنها نتيجه بخش بوده و اين همه وقت صرف كردن براي مجاب كردن مجدد او بيهوده نبوده است. دستان خالي او در خط دفاعي با اطمينان به ميدان نديده ها پر شد و برانكو، تيم خود را آنقدر آماده كرد كه بازي به بازي بهتر شد، بازي هاي نه چندان دلپذير مقابل تايلند و عمان، بازي هاي هيجان انگيز مقابل ژاپن و كره جنوبي. در چين، حالا يك چهره بيشتر از ساير چهره ها مورد توجه قرار دارد. تعريف و تمجيد مقامات AFC از تيم ملي قطعا حاصل انديشه هاي برانكو ايوانكوويچ كروات است كه به مرحله عمل رسيده. برانكو اگر يك قهرماني ديگر براي ما بياورد، قلب هاي خود را به او هديه مي كنيم.

مولن روژ
فرهاد فرجاد
012468.jpg

فراري كوچك بازسازي مي شود
فيلم فراري كوچك، محصول ۱۹۵۳ با ستارگان جديدي چون پيتر دينكليج (مامور ايستگاه) و جاستينا ماچادو بازسازي مي شود. جوانا ليپر، كارگردان اين فيلم است. داستان، ماجراي پسري ۷ ساله را روايت مي كند كه به اشتباه فكر مي كند برادرش را كشته، بنابراين به جزيره كاني (نزديك نيويورك سيتي) فرار مي كند. پدر اين كودك (دينكليج) زنداني است و مادرش تنها كسي است كه مي تواند نجاتش دهد.
سوفي دال - كه پيش از اين مدل لباس بوده - نيز در فيلم حضور دارد. فراري كوچك، چندي پيش كليد خورده و هم اكنون فيلمبرداري از آن در نيويورك ادامه دارد.
012471.jpg

نقش جديد مارك والبرگ 
مارك والبرگ، در جديدترين فيلم خود نقش پري اسميت، قاتل خونسرد و حرفه اي در زندگينامه ترومن كپوت را ايفا خواهد كرد. اين فيلم «هر كلمه راست است» عنوان گرفته و كارگرداني آن را داگ مك گراث عهده دار شده است.
هاندرا بولاك هم مشغول مذاكره با كارگردان است تا نقش دوست قديمي ترومن، پال هارپر لي را ايفا كند. لي، همان دختري است كه ترومن را در سفرش به كانزاس همراهي كرد، جايي كه الهام بخش او براي رمان «در خونسردي كامل» شد. از اين رمان نيز فيلمي در سال ۱۹۶۷ با بازي رابرت بليك ساخته شد.
از ديگربازيگران پروژه جديد،مي توان به توبي جونزانگليسي اشاره كرد.
012474.jpg

راتنر با گانگسترهاي زن مي آيد
برت راتنر، خالق فيلم «اژدهاي قرمز» در جديدترين پروژه خود وارد دنياي گانگسترهاي زن مي شود.
براي اين فيلم كه تم فمينيستي دارد، هنوز عنواني انتخاب نشده. داستان، به دنياي زير زميني چند زن تبهكار در ميامي آمريكا مي پردازد كه قصد دارند رئيس تبهكاران مرد منطقه را بربايند. ليزا شريگر،  فيلمنامه اين پروژه را تكميل كرده و اكنون در حال نوشتن فيلمنامه ديگري است با عنوان «پول دخترك را بده»
012477.jpg

پروژه جديد ناكاتا
هيدئو ناكاتا، خالق نسخه ژاپني «حلقه» براي بازسازي فيلم كم هزينه « >The Entity(ماهيت) قرار داد امضا كرد. نسخه اصلي اين فيلم براساس رماني به همين نام اثرفرانك دوفليتا در سال ۱۹۸۱ ساخته شد و در آن باربارا هرشي نقش زني را ايفا كرد كه گمان مي كرد توسط يك سري نيروهاي ماورا الطبيعه مورد آزار قرار گرفته است. ديويد دي گيليو، فيلمنامه نسخه جديد اين اثر را نوشته است.
پل بتاني، كنار هريسون فورد
پل بتاني، در فيلم عنصر اشتباه، نقش مقابل هريسون فورد را ايفا خواهد كرد. در اين فيلم هريسون فورد به نقش يك رئيس بانك ظاهر مي شود كه با پيشنهاد مرگبار تبهكاران روبه رو شده است. آنها، خانواده اش را ربوده و تهديد كرده اند كه اگر ۳۷ ميليون دلار ندهد، عزيزانش را خواهند كشت. بتاني، در نقش انگليسي شرور و رئيس تبهكاران، وظيفه دارد در اين فيلم عرق هريسون فورد راحسابي درآورد. فيلم ، از اوايل پاييز كليد خواهد خورد.

|  ايرانشهر  |   محيط زيست  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   خبرسازان   |   در شهر  |
|  زيبـاشـهر  |   يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |