پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۵۷
حواشي يك موضوع شهري كه كاملا  سياسي شد
هوا بس ناجوانمردانه گرم است
۷۸ درصد مردم تهران با جابه جايي نمايشگاه بين المللي موافق هستند۲۰، درصد مردم در خصوص جابه جايي نمايشگاه نظر ممتنع داده و دو درصد نيز مخالف بوده اند
وزير بازرگاني با شوراي شهر و شهردار تهران در مورد انتقال نمايشگاه توافق كرده بود ولي ورود برخي مسوولان، امضاي وزير بازرگاني را كان لم يكن كرد
012528.jpg
آدم ها. آدم ها در نمايشگاه. همه اين هياهو به خاطر شماست!
عكس: ساتيار
برديا يادگاري 
در شامگاه يازدهم مرداد خبري از خروجي خبرگزاري ها بيرون آمد و به سرعت روي ميز سردبيران روزنامه ها قرار گرفت. «هيات دولت به رياست سيد محمد خاتمي، رئيس جمهور، تشكيل جلسه داد. در اين جلسه، وزير بازرگاني گزارشي از نمايشگاه بين المللي تهران و نحوه برگزاري نمايشگاه هاي تخصصي برنامه ريزي شده را به هيات دولت ارايه كرد. هيات دولت پس از استماع گزارش ياد شده بر برگزاري نمايشگاه هاي برنامه ريزي شده در محل فعلي نمايشگاه بين المللي تهران تاكيد كرد.»
اين مصوبه پاسخي مستقيم به مصوبه شوراي اسلامي شهر تهران بود كه در آن تاكيد شده بود پس از نمايشگاه موتورسيكلت، اجازه برگزاري هيچ نمايشگاهي در محل دايمي نمايشگاه ها به وزارت بازرگاني داده نخواهد شد. خبر، خبر مهمي بود و حالا همه منتظر واكنش سريع شهرداري بودند. در حالي كه يك اتفاق شهري به سرعت در ذهن سياسي افراد تبديل به ماجرايي حزبي شد، آنها كه هرگز روزهاي آخر زمستان و البته اوايل ارديبهشت و همين طور اوايل تيرماه را كه روزهايي پرترافيك در مناطق اطراف نمايشگاه بود از ياد نمي  برند، از خود درباره حقوق معمولي شهروندي مي  پرسيدند؛ حقوقي كه به سادگي شامل تنفس در هواي  پاك تر، رانندگي در خيابان هايي خلوت و آرامش و چيزهايي از اين قبيل است، نكاتي كه البته درلابي هاي سياسي هرگز به حساب آورده نمي  شود.
سحرگاه دوازدهم مرداد، روزنامه  ها واكنش چنداني به اين خبر نشان ندادند، چه، زمان ارسال خبر روي خروجي ها، دير هنگام بود و فرصت چنداني بر اين تحليل و تفسير وجود نداشت. با اين حال واكنش يك جريده موافق مبني بر «وااسفا بر تصميم  شهرداري و آبي كه به آسياب دبي ريخته مي  شود.»
جالب توجه به نظر مي  رسيد. دبي، همسايه جنوبي كه ناگهان تبديل به چماقي شد، بي  توجه به آنكه سال هاي سال است لوله كشي يك طرفه دلار، از ايران به دبي نگراني خاصي برنينگيخته است.
تهران، پايتخت شلوغ ايران، اما تا روشن شدن جهت گيري ها بايد ۲۴ ساعت صبر مي  كرد؛۲۴ ساعت براي آنكه هر كسي، موافق يا مخالف، حرف خود را در گوشي تلفن هاي متوالي كه از سوي خبرنگاران خبرگزاري ها و روزنامه ها به دفتر آنها وصل مي  شد، بزند.
ايرج نديمي مخبر كميسيون اقتصادي مجلس يكي از همين افراد بود. او اهل لاهيجان است.
«به طور حتم به لحاظ اقتصادي به نفع مردم است كه در محدوده شهر تردد داشته باشند و به مناطق دور دست و فاقد امكانات يا وسايل نقليه نروند. از طرفي از جهت اهميت اوقات فراغت بايد پذيرفت كه بخشي از نمايشگاه در پر كردن اوقات فراغت مردم نقش مهمي دارد، لذا هر اندازه كه بتوان در راستاي پر كردن اوقات فراغت مردم اقدام كرد، به نفع مردم خواهد بود.»
نديمي با بيان اينكه نمي  توان مردم را تنها به دليل مشكل ترافيك از وجود نمايشگاه بين المللي محروم كرد، اظهار داشت:  «در رابطه با معضل ترافيك قطعا بايد راه حلي پيدا كرد و معنا ندارد كه در اين زمينه اظهار ناتواني كرده و نمايشگاه را انتقال بدهيم. امروز شهرداري از مجموعه متخصصان و اهل فن تشكيل شده است؛ لذا به جاي شانه خالي كردن از مسووليت بهتر است راه حل اساسي انديشيده شود.»
بله، راه حل اساسي. راه حل اساسي چيزي است كه در دوران چند ده ساله برگزاري نمايشگاه به مغز كسي خطور نكرده است!
القصه، در حالي كه محمد مهدي شاهرخي، نماينده پلدخترعقيده دارد در ايران بر سر كوچكترين مسايل مديريتي بنا بر شيوه ۳۰ سال قبل، جارو جنجال به وجودمي آيد. حبيب الله عسگراولادي دبير كل حزب موتلفه گفت: وزير بازرگاني با شوراي شهر و شهردار تهران در مورد انتقال نمايشگاه توافق كرده بود ولي ورود برخي مسوولان، امضاي وزير بازرگاني را كان لم يكن كرد. اين در حالي بود كه چند ساعت قبل سخنگوي دولت با لحني عجيب در پاسخ به اولين سوال مطروحه از سوي خبرنگاران گفته بود:
«در مورد بحث نمايشگاه جناب آقاي شريعتمداري و وزير بازرگاني گزارش مفصلي را از مذاكرات پيش از يك سال وزارتخانه خود با نمايندگان شوراي شهر و شهرداري تهران به دولت ارايه كرد. وي به اينكه تعطيلي نمايشگاه خلاف قانون است، تاكيد دارد، ضمن اينكه تعطيلي نمايشگاه بين المللي به عهده مجمع عمومي شركت نمايشگاه هاست و دولت هيچ اختيار فراقانوني در اين راستا ندارد. دولت تنها نهاد قانوني است كه اختيارات قانوني آن در اين زمينه زير سوال رفته است. به نظر مي  رسد كه اقتصاد مدرن هدف گرفته  شده اقتصاد سنتي و واسطه گري كشور.
واژه اقتصاد مدرن هم اما واژه جالبي بود.. كه بايد از آن گذشت اما آيا اينجاهمان جايي بودكه مي  گويند هر مقام مسوولي بايد سمتي از دو اردوگاه سياسي مشهور كشور را انتخاب كند؟
محمد جواد محمدي زاده، معاون خدمات شهري شهرداري تهران در پاسخ مي  گويد: چند روز قبل جلسه اي با معاون حقوقي رئيس جمهور در همين خصوص برگزار شد و نتيجه آن جلسه نشست مشتركي بود كه با حضور وزير بازرگاني برگزار شد. در آن جلسه كه نمايندگان مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي نيز حاضر بودند، وزير بازرگاني متعهد شد نمايشگاه موتورسيكلت آخرين نمايشگاهي باشد كه در محل فعلي برگزار مي  شود.
وي با طرح اين پرسش كه چرا بخشي از دولت (وزارت بازرگاني) به امضايي كه در تفاهمنامه صورت گرفته متعهد نمي  ماند، اظهار داشت: «زماني كه كل دولت بر خلاف تعهد صورت گرفته عمل مي  كند اين مساله جاي سوال و تامل دارد كه چرا به تعهد انجام شده خود عمل نمي  كند.»
محمدي زاده با اذعان به اين مساله كه هنگام تصميم گيري بر سر يك موضوع مي  بايست نظرات طرف مقابل نيز شنيده شود و آن گاه تصميمي گرفته شود، افزود: توقع بر اين بود كه يك طرف موضوع نمايشگاه كه شوراي شهر و شهرداري هستند به جلسه دولت دعوت مي  شدند و بعد از شنيدن نظرات آنها نتيجه حاصل مي شد.»
معاون خدمات شهري شهرداري تهران با اشاره به اين مساله كه در سال ۷۶ تصميم همين دولت، وزير مسكن و شهرسازي، وزير كشور، سازمان ترافيك، نيروي انتظامي و شوراي شهر دوره اول و دست خط شخص رئيس جمهور براي انتقال نمايشگاه از محل فعلي وجوددارد، اظهار داشت: «در سال ۷۸ بر اين موضوع از سوي دولت تاكيد شده است، پس چرا در حال حاضر دولت بامصوبه خودش كه از سوي شهرداري قصد اجرايي شدن دارد مخالفت مي  كند؟ اين مساله هم جاي سوال دارد كه چرا دولت نظر خودش را تغيير داده و مي  بايست براي آن پاسخ مناسب داشته باشد.»
يك عضو كميسيون اقتصادي مجلس عقيده دارد، شهرداري فعلا اصراري بر تعطيلي نمايشگاه نكند، تا زماني كه جاي مناسبي آماده شود. اين در شرايطي است كه ميزان آمادگي شهرهايي مثل تبريز و مشهد كه گزارشي از آنها در شماره امروز خواهيد خواند براي برگزاري نمايشگاه، تقريبا مشخص است. به عقيده شاهرخي جابه جايي نمايشگاه ضروري است، اما بايد مقدمات اوليه انجام شود. غلامرضا مصباحي نماينده تهران نيز مي گويد: «انتقال نمايشگاه تا يك سال آينده قطعي است.» او مثل بسياري ديگر به امضاي وزير بازرگاني اشاره مي   كند.
چيزي كه معاون خدمات شهري شهرداري هم به آن استناد كرده بود و مهدي كوچك زاده، نماينده تهران در مجلس با لحني تند از آن حرف مي  زند: وزير بازرگاني همراه با نمايندگان مجلس و شهرداري تهران در تاريخ ۳۰ تيرماه زير برگه اي را امضا كرده و متعهد شد كه نمايشگاه موتورسيكلت آخرين مورد در نمايشگاه بين المللي تهران باشد، كسي كه تعهد، سوگند و امضاي خود را زير پا بگذارد در حقيقت شخصيت خود را زيرپا گذاشته است.
نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي اظهار داشت: شهرداري تهران مدعي است كه برگزاري نمايشگاه در محل فعلي موجبات زحمت مردم شده و گره هاي ترافيك را افزايش داده، بنابراين مصلحت مردم اقتضا مي  كند نمايشگاه به مكان ديگري انتقال يابد.
وي اضافه كرد: «در شرايط امروز كه همه مي  گوييم بايد به مردم خدمت كرد، از وزير بازرگاني سوال مي  كنم كه برگزار شدن نمايشگاه ها در اين محل چه مشكل مهمي از مردم را مرتفع مي  كند كه از برگزاري آن كوتاه نمي  آيند؟
اگر وزير بازرگاني با سند و مدرك بگويد مشكلي مهم تر از معضل ترافيك و مساله تردد مردم توسط اين نمايشگاه رفع مي    شود نمايندگان حاضرند از ايشان دفاع كنند.»
وي از اينكه وزير بازرگاني در امضاي توافقنامه ۳۰ تير ماه از خود هيچ اختياري نداشته است، ابراز تاسف كرد.
اين اظهار نظر در شرايطي است كه خسرو تاج معاون وزير بازرگاني مي  گويد: توافقنامه ياد شده مشروط بوده است.
عضو كميسيون اصل ۹۰ مجلس، سيدعلي رياحي در اين باره مي گويد:
اين نوع از رفتارها نشان دهنده نوعي عدم هماهنگي با توافقات صورت گرفته بين وزير بازرگاني با مجمع نمايندگان تهران است كه هيات دولت نيز از آن اطلاع دارد.
نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي افزود: اگر با وجود امضاي وزير بازرگاني، شهردار و نايب رئيس شوراي شهر و تعدادي از نمايندگان مجلس در زير توافقنامه ۳۱ تيرماه، تعهدات صورت گرفته قانوني نباشد، حداقل يك تعهد اخلاقي است.
وي گفت: در آن زمان مطلع شديم كه شهردار تهران يك اقدام قضايي نيز كرده و مي  توانست بدون اين توافق نيز از برگزاري نمايشگاه موتورسيكلت جلوگيري كند ولي اخلاقا به دليل وساطت نمايندگان تهران اجازه برگزاري نمايشگاه موتورسيكلت را داد و از طرف ديگر وزير بازرگاني نيز از نظر اخلاقي متعهد شد كه ديگر در اين مكان نمايشگاهي برگزار نكند و اقدام اخير خلاف اخلاق است.
فلا ش بك 
اينجا جايي است كه بايد كمي خستگي در كنيد. اين چند خط نوشته اي است برگرفته از گزارش ويژه از مجله ترابران پس از نمايشگاه خودرو كه به حال و هواي روزهاي برگزاري نمايشگاه خودرو سال  پيش مي  پردازد.
كمتر پيكاني توانست خود را از كمركش خيابان سئول بالاتر بكشد. حاشيه اتوبان چمران توقفگاه  پيكان ها و خودروهاي فرسوده اي بود كه از رفتن بازمانده بودند و رانندگان بخت برگشته اي كه كاپوت ها را بالا زده و با احتياط در رادياتورهايي را كه مثل آتشفشان قل مي  زدند باز مي  كردند يا آنكه تا كمر در جوي آب خم شده و آب برمي داشتند تا در حلق خودروهايي بريزند كه دهانشان به آسمان باز بود.
در اين ميان، اتوبان چمران پنج روزي را شاهد خيل مردمي بود كه با شوق و ذوق فراوان به ديدن خودروهاي ساخت شركت هاي غربي مي  رفتند و در اين ميان شوق جوانان و ميل آنان براي رسيدن و ديدن خودروهايي كه تنها در فيلم ها و سريال هاي غربي آن را ديده بودند، وصف ناپذير بود.
انواع لباس، از زيرشلواري تا لباس زير زنانه و مردانه، سبزي خردكن، گل سر، عينك هاي دودي، سي دي، سيگار و... از جلوه هاي معمول نمايشگاه خودرو امسال بودند. ورودي نمايشگاه خودرو بر اساس يك سنت هميشگي نمايشگاه هاي بين المللي تهران، در اشغال دست فروشاني بود كه شايد حضورشان براي ما ايرانيان عادي شده اما براي آنهايي كه از ينگه دنيا آمده بودند تا وارد بازار سنتي ايران شوند، عجيب و سوال برانگيز بود. تنها نشاني كه مي  شد در بازار مكاره دست فروشان از خودرو ديد، جاسوئيچي هاي ارزان قيمت و بدلي بود.
اين بساط از ساعت ۴ بعد از ظهر تا نيمي از شب پهن بود و در شب هاي آخر دست فروشان دست به حراج زده و جنس هاي بدلي را در تاريكي شب به نصف قيمت به خورد ملت مي  دادند. گذر از پل صراط يا همان پل عابرپياده كه هر آن احساس مي  شد بر اثر ازدحام جمعيت در حال فروريختن است و پشت سر گذاشتن ورودي  نمايشگاه نيز به اندازه گذر از ترافيك اتوبان چمران براي بازديدكنندگان سخت و دشوار بود.
قرار بر اين بود كه روز اول نمايشگاه مخصوص مسوولان و كارشناسان صنايع خودروسازي باشد اما برگزاري همزمان سه نمايشگاه «خودرو»، «مواد شوينده و لوازم آرايشي» و «محيط زيست» برنامه ها را نقش بر آب كرد. همه آنهايي كه در سالن ميلاد به ديدن جديدترين لوازم آرايشي رفته بودند و در نمايشگاه محيط زيست شاهد به نمايش درآمدن مجسمه معاون رئيس جمهور در غرفه حمايت از حيوانات بودند، فرصت را غنيمت شمرده و به ديدن نمايشگاه خودروهاي داخلي و خارجي رفتند.
ناراضي ها
شايد به همين دليل است كه طبق آمار، ۸۰ درصد مردم از شنيدن خبر جابه جايي نمايشگاه خوشحالند.
عضو هيات رئيسه شوراي اسلامي شهر تهران گفت: بر اساس نظرسنجي صورت گرفته، ۷۸ درصد مردم تهران با جابه جايي نمايشگاه بين المللي موافق هستند.
اميررضا واعظ آشتياني افزود: بر اساس اين نظر سنجي ۲۰ درصد مردم در خصوص جابه جايي نمايشگاه نظر ممتنع داده و دو درصد نيز مخالف بوده اند.
عضو هيات رئيسه شوراي اسلامي شهر تهران به وجود مشكلات ترافيكي، چند بيمارستان بزرگ، معضلات زيست محيطي و شاهراه ورودي به شمال غرب در محدوده نمايشگاه بين المللي اشاره و خاطر نشان كرد: هيات دولت در سال ۱۳۷۶ براي بهبود وضع عمومي مردم مصوبه اي را تصويب كرد كه بر اساس آن نمايشگاه بين المللي بايد به خارج از شهر تهران منتقل مي  شد اما تاكنون اين مصوبه اجرا نشده است.
برگرديم به ماجراي امضا. وزير بازرگاني در اين رابطه مي  گويد: تفاهمنامه اي در تاريخ ۷/۷/۸۲ بين وزارت بازرگاني و شهرداري تهران امضا شد. آخرين پيگيري اين تفاهمنامه درتاريخ ۵/۳/۸۳ بود كه بعد از آن با دستور شهردار تهران در تاريخ ۱۶/۳/۸۳ براي اجراي تفاهمنامه، ابتدا به امضاي آقاي محمدي زاده معاون شهردار تهران و دكتر اسفهبدي مدير عامل نمايشگاه هاي بين المللي تهران رسيد. تفاهمنامه ۱۶/۳/۸۳ كه كاملا اجرايي و عملياتي است بعد از نمايشگاه خودرو به امضا رسيده است.
وي افزود: در جلسه اي با حضور نمايندگان مجلس، شوراي شهر و مسوولان شهرداري تلاش كرديم براي برپايي نمايشگاه دوچرخه و موتورسيكلت، جو تفاهم برقرار كنيم. در آن جلسه تفاهم شد در صورتي  كه مجمع عمومي شركت نمايشگاه هاي بين المللي تهران و وزير صنايع و معادن و وزير جهادكشاورزي براي اجراي اين تفاهمنامه موافقت كنند و توجيه شوند، وزارت بازرگاني مخالفتي با اجراي برنامه نمايشگاهي در محل ديگري غير از فضاي فعلي نداشته باشد. در حال حاضر مجمع عمومي شركت نمايشگاه ها و وزراي صنايع و معادن و جهادكشاورزي با انتقال نمايشگاه به شدت مخالفت كرده اند كه اگر لازم باشد صورتجلسه مجمع عمومي در اختيار جرايد قرار خواهد گرفت. علاوه بر آن اتاق بازرگاني و صنايع و معادن ايران به شدت با اجراي اين تفاهمنامه مخالفت كرده اند.
بهزاديان رئيس اتاق بازرگاني تهران كه از مخالفان طرح تعطيلي است، يكي ديگر از كساني است كه در اين رابطه حرف مي  زند. به نظر او شهرداري بايد با ايجاد پاركينگ هاي طبقاتي مشكل را حل كند. البته او در اين مصاحبه اشاره اي به اين نكته نكرده كه ترافيك را چه كنيم!
پيشنهاد
اما در لابه لاي اخبار چيزهاي جالبي هم به چشم مي  خورد. يك سايت اينترنتي از قول يك كارشناس بي  نام مي  نويسد:
نمايشگاه خريد بهاره در اسفندماه، نمايشگاه كتاب در ارديبهشت ماه و نمايشگاه خودرو در خردادماه از مهم ترين بازارهاي عمومي برگزار شده در محل نمايشگاه بين المللي تهران است. تعداد زيادي نمايشگاه عمومي موضوعي ديگر نيز مانند نمايشگاه موتورسيكلت و رايانه وجود دارد كه در ابعاد كمتري، موجب جذب شهروندان به محل نمايشگاه بين المللي تهران مي  شود.
اين نمايشگاه عمدتا كاركرد تبليغاتي و رواني داشته و نقش محسوسي در اقتصاد كشور ايجاد نمي  كند، بلكه به تمركز زماني و مكاني تقاضا منجر مي  شود.
بنابراين برگزاري اين نمايشگاه ها با توجه به آنكه تنها به ايجاد منافع و سود بيشتر براي برگزاركنندگان آنها منجر مي شود، به دليل مشكلات ساختاري و زيربنايي محل برگزاري آنها، دشواري هاي بدون دستاوردي را به شهروندان و متوليان آن تحميل مي  كند كه با توجه به برگزاري نمايشگاه خريد بهاره در محل مصلي تهران در اسفندماه جاري كه مقدمه اي براي انتقال نمايشگاه دايمي كتاب (تنها نمايشگاه مفيد عمومي) به شمار مي  رود، به اين محل محسوب مي  شود، تصميم به لغو برگزاري نمايشگاه هاي عمومي در شمال تهران از سوي شهرداري، اقدامي سنجيده و بر پايه منافع شهروندان به نظر مي  رسد.
وي درباره كاركرد دوم نمايشگاه بين المللي تهران گفت: كاركرد دوم اين نمايشگاه، برگزاري نمايشگاه تخصصي و عموما صادراتي است كه به ايجاد زمينه اي براي يك لابي فراگير تخصصي با بازرگانان و متخصصان مي  انجامد و نقش مهم و موثري در اقتصاد كشور دارد.
نمايشگاه هاي تخصصي به دليل ماهيت غيربازاري آنها و گاه وروديه هاي قابل توجه، معمولا با استقبال عمومي شهروندان مواجه نشده و تنها از سوي كارشناسان و دست اندركاران آن صنعت مورد بازديد قرار مي  گيرند، بنابراين نمايشگاه هاي تخصصي، علاوه بر آنكه تاثير مستقيم و موثري بر اقتصاد ملي دارند، داراي پيامدهاي منفي چون آلودگي هوا، صوت و ازدحام در محل برگزاري نمايشگاه نيستند.

ستون ما
از تهران دل نمي كنند
علاقه مفرط به استقرار در تهران،  فقط خاص مسوولان و متوليان نمايشگاه بين المللي تهران نيست و مي توان گفت يك جور بيماري مزمن است كه همه ساختار دولت را در سيطره خود دارد. چندي پيش بود كه اعلام شد در تهران دويست هزار فرصت شغلي قابل انتقال وجود دارد. يعني مشاغلي كه لزوماً استقرار آنها در تهران پيوند ارگانيك با كالبد اين شهر ندارد و مي توانند هم در شهرها و مناطقي ديگر، حتي مناطقي به دوردستي سيستان و بلوچستان يا كهكيلويه و بويراحمد مستقر باشند. در ميان اين مشاغل مي توان به ويژه فهرستي طولاني از مراكز صنعتي و شركت هاي كوچك و بزرگ دولتي و غيردولتي پيدا كرد كه محل استقرار اصلي فعاليت آنها در شهرستانهاست، اما مديرعامل ترجيح مي دهد در تهران ساكن باشد. مديرعامل، البته نيازمند است كه با مديران و مشاورانش تماس نزديك داشته باشد، سپس آنها هم در تهران مستقر مي شوند، مجموعه مديريت البته به سيستم هاي اداري و خدماتي پشتيبان احتياج دارند،... به اين ترتيب كم كم كل مجموعه اداري و پشتيباني يك شركت يا كارخانه در تهران مستقر مي شود. در حالي كه خود كارخانه في المثل در هفت تپه خوزستان مستقر است. پيش از اين گفته مي شد كه مديرعامل ها به اين خاطر نيازمند استقرار در تهرانند كه بتوانند روزانه به وزارتخانه ها و مراكز كلان اداري مرتبط دسترسي داشته باشند. اما آيا واقعا مديران همه كارخانه ها و شركت ها تا به اين حد نياز به دسترسي روزانه به وزارتخانه هاي مرتبط دارند؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ اين سوال، آيا زمان آن نرسيده كه اين ساختار فرساينده ديوانسالارانه نوسازي شود؟ آيا مديرعامل كارخانه سيمان شهر يوكوهاما هم در توكيو مستقر است چون هر روز براي هر كاري بايد به وزارت صنايع ژاپن، در اين شهر مراجعه كند؟ و آيا با تحولات شتابناك دانش و ابزارهاي ارتباطات، هنوز هم حل و فصل مسايل اداري لزوما مي بايست با مراجعه مستقيم و حضوري انجام شود؟ اما، آيا نمي توان اينگونه انگاشت كه بخش مهمي از تمايل به استقرار در تهران، ناشي از تن آسايي و راحت طلبي مديراني است كه شان خود را اجل از شهرستاني شدن و قناعت به امكانات محدود موجود در مناطق دور دست كشور مي دانند؟ آيا عجيب نيست كه حتي عمده استانداران هم هنوز استاندار پروازي به شمار آمده و برخي از آنها حتي از انتقال خانواده هاي شان از تهران به حوزه مأموريت خود اجتناب مي ورزند؟
وقتي كه استاندار نمي خواهد از تهران دل بكند، عجيب نيست كه فلان مسوول وزارت بازرگاني اصرار دارد نمايشگاه فرش لزوماً بايد همه ساله در تهران برگزار شود. معلوم نيست كه تهران براي برگزاري چنين نمايشگاهي نسبت به شهري همچون تبريز، قطب اصلي تجارت و توليد فرش در ايران، چه مزيتي دارد.
جالب است كه جز مزيت محلي، حتي امكانات نمايشگاهي تبريز براي برگزاري نمايشگاه فرش از تهران بيشتر است. عجيب اين است كه گفته مي شود اگر نمايشگاه فرش به جاي محل فعلي نمايشگاه ها، ده كيلومتر آن طرف تر در اتوبان كرج و يا در شهر تبريز برگزار شود، ايران موقعيت جهاني خود در بازار بين المللي فرش را از دست داده و دوبي جاي ايران را در اين بازار خواهد گرفت! سالها پيش جورج بوش پدر هنگام جنگ خليج فارس در توجيه حمله اش به عراق گفته بود كه ما بايد از كويت دفاع كنيم چون دوست ما است. همان موقع يكي از روزنامه هاي آمريكا در پاسخ به بوش نوشته بود: دقيق تر توضيح دهيد آقاي رئيس جمهور، ما از كويت دفاع مي كنيم چون دوست صميمي باك اتومبيل ماست! با انتقال نمايشگاه بعيد است كه هيچ بخشي از تجارت منطقه اي جابه جا شود، اما احتمالاً ما ناچار خواهيم بود براي جابه جايي و انتقال قدري متحمل زحمت بشويم، قدري كار كنيم، چند روزي دو سه ساعتي اضافه تر مشغول كار باشيم و چند نامه اي بيشتر امضا كنيم، همين هم گاهي خيلي سخت است، همين!

ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
سفر و طبيعت
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  عكاس خانه  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |