چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۶۳
آنگاه كه المپيك رنگ سياست گرفتآنگاه كه المپيك رنگ سياست گرفت
012921.jpg
فرهاد فرجاد - سال ۱۹۶۸، دنيا پرآشوب بود. از يك سو، مكزيك خود را براي برپايي بازي هاي المپيك آماده مي  كرد، از ديگر سو، ناآرامي هاي گسترده در جاي جاي دنيا رخ مي  نمود. در ويتنام، به نظر مي  رسيد جنگ تمامي ندارد. آمريكا، با ترور مارتين لوتركينگ و رابرت. اف.كندي يكي از مغشوش ترين سال هاي تاريخ خود را تجربه كرد. در چكسلواكي، نظامي هاي شوروي، خيابان هاي پراگ را با خون اعضاي جنبش نوپاي آزاديخواهي رنگ كردند و تابستان آن سال در مكزيك كه سيطره تك جناح حاكم را به خود مي  ديد، هزاران دانشجوي خواهان دموكراسي، تظاهرات باشكوهي ترتيب داده بودند. نتيجه، البته بسيار تراژيك بود. دوم اكتبر، درست ۱۰ روز پيش از آغاز بازي هاي المپيك، نظاميان در مكزيكوسيتي - منطقه تلاتلوكو- به روي دانشجويان معترض آتش گشودند و جان ۳۰۰ نفر را ستاندند.
لوئيس اچه وريا، وزير كشور وقت مكزيك، در اين كشتار نقشي اساسي داشت. هرچند، ۲ سال بعد، آنگاه كه به رياست جمهوري رسيد، هرگونه دخالت در اين واقعه تاريخي را انكار كرد، به هر حال نيروي امنيتي دولت كودتايي مكزيك، دهم ژوئن ۱۹۷۱، اتهام وي مبني بر صدور دستور مستقيم قتل عام دانشجويان را به اثبات رساند و عليه او كيفرخواست تعقيب قضائي صادر كرد.
المپيك ۱۹۶۸، اينگونه بود كه بر پايان عصر بي  گناهي صحه گذارد و آغاز دنيايي جديد را خبر داد. پديده اي كه زماني تصور مي  شد بر سياست پيشي مي  گيرد، اكنون چون خميري به شكل سياست درآمده بود. المپيك ۱۹۷۲ در مونيخ هم سياق دوره پيشين را تكرار كرد. در محكوميت تهاجم شوروي به افغانستان، پا به رقابت هاي ۱۹۸۰ مسكو نگذاشت. در پاسخ، شوروي هم المپيك ۱۹۸۴ لس آنجلس را بايكوت كرد.
المپيك در سال ۱۹۶۸، نخستين ميزباني يك كشور رو به توسعه را تجربه كرد. تدابير امنيتي آن سال در مكزيك به همان اندازه صورت پذيرفت كه امروز در آتن اجرا شده است. رئيس جمهوري وقت مكزيك، گوستاو دياز ارداز در بيانيه هاي گسترده، دانشجويان را از هرگونه كارشكني و اخلال در برگزاري رقابت ها منع كرد و به آنها درباره واكنش شديد دولت هشدار داد. او حتي در اول اگوست ۶۸ ، پليس مكزيكوسيتي را گوش به فرمان و تحت امر ارتش مكزيك قرار داد. جو پرتنش سياسي، هواي هميشه خفه مكزيك را رقيق تر ساخته بود.
ورزشكاران نمي دانستند چگونه با اوضاع ناآرام مكزيك كنار بيايند و در عين حال عضلاتشان را در ۷هزار و ۴۰۰ پايي بالاتر از سطح دريا، جايي كه اكسيژن ۳۰ درصد از سطح دريا كمتر است، به تكاپو وادارند.
اول اكتبر، ۱۱ روز مانده به آغاز رقابت ها، واحد مركزي خبر و اطلاعات در مكزيكوسيتي، اخبار بلند بالا يي را به واشنگتن فرستاد تا مخاطبان بيشتري را از چند و چون وقايع مطلع كند.
اين ايستگاه، گزارش داد كه رهبران جنبش دانشجويي، به تكرار، مداخله در روند برگزاري رقابت ها را انكار كرده اند. با تمام اينها، رئيس جمهوري، چندين گروه از نظاميان و خبرچينان را روانه دانشگاه ملي و دهكده المپيك كرده است.
اول اكتبر گزارش ديگري از ايستگاه مخابره شد مبني بر اينكه دولت مكزيك كاملا از دستورات سيا پيروي مي كند. بنا به اين گزارش، مكزيك از يكسو مي خواست ميزبان آبرومندي براي المپيك نوزدهم باشد و از ديگرسو مصمم بود مخالفان را به كل، قلع و قمع كند.
همان شب، كشتار دانشجويان صورت گرفت. جنايتي كه نتيجه آن ۳۰۰ كشته و يك هزار زخمي بود. مخالفان مردند و المپيك جان گرفت. اكنون نوبت به ورزشكاران بود تا وارد ميدان شوند.
در رقابت هاي آن سال، نگاه ها نخست روي دونده هاي سياهپوست آمريكا دوخته شد. جيم هينس، تامي اسميت و لي اوانز، سه دونده اي بودند كه در رشته هاي ۱۰۰، ۲۰۰ و ۴۰۰ متر ركورد المپيك را جابه جا كردند. اسميت در ۲۰۰ متر مردان طلا گرفت و جان كارلوس، همتاي او نشان برنز را دريافت كرد. اين دو آن هنگام كه پا به سكوي قهرماني گذاردند، همزمان با پخش سرود ملي آمريكا، مشت هاي گره كرده خود را به نشانه اعتراض به تبعيض نژادي در ايالات متحده بالا آوردند. به همين علت، كميته المپيك آمريكا، آنها را از رقابت ها اخراج كرد.
در المپيك ۶۸، ورا كاسلاوسكا، بانوي ژيمناست چك هم خبرساز بود. آوريل آن سال، شش ماه پيش از آغاز المپيك، دو بيانيه مشترك را دراعتراض به جفاي شوروي نسبت به كشورش امضا كرده بود. در پي تهاجم شوروي به جنبش آزاديخواه چكسلواكي در آگوست، دوستان كاسلاوسكا به او پيشنهاد دادند بهتر است براي احتياط بيشتر خود را پنهان كند. پس كاسلاوسكا به كوهستان پناه برد و در مدت كوتاهي كه تا آغاز رقابت ها باقي بود، باشاخه درختان به تمرين ژيمناستيك پرداخت. تمريناتش البته بي ثمر نبود. چون در المپيك مكزيك، دونشان طلا و دو نشان نقره گرفت. يكي از نقره هاي او در حقيقت نتيجه رقابت سرسختانه با لاريسا پتريك ژيمناست تيم شوروي بود كه تا دقيقه آخر ادامه داشت. كاسلاوسكا روي سكوي دوم ايستاد و به هنگام پخش سرود ملي شوروي، سرش را به نشانه اعتراض برگرداند. اين آخرين پيكار او در حيطه ورزش قهرماني بود. دولت چك، او را از مسافرت خارجي و مسابقات داخلي و خارجي محروم كرد، اما پس از سقوط كمونيسم، كاسلاوسكا به سمت مشاور رئيس جمهوري واسلاوهاول و رياست كميته المپيك چك منصوب شد.
المپيك مكزيك بيش از تمام دوره هاي قبل شاهد ركورد شكني بود.
به يادماندني ترين ركورد را باب بيمون، در پرش طول به جاي گذاشت. اين سياهپوست آمريكايي اهل نيويورك سيتي، اغلب به خاطر پرش هاي اشتباه و خطاهاي پرشمارش درعرصه دو ميداني شناخته مي شد.
بهار آن سال، وي دراعتراض به سياست هاي راديكال كليساي مارمن (Mormon church) از رقابت در برابر تيم دانشگاه بريگهام يانگ، سرباز زده بود.
ركورد جهاني پرش طول تا آن سال ۲۷ فوت و ۴ و سه چهارم اينچ بود كه توسط رالف بوستون آمريكايي و ايگورتراوانسيان روس به جاي گذاشته شده بود. ركورد اين رشته بين سال هاي ۱۹۳۵ و۱۹۶۸ تنها ۵/۸ اينچ افزايش يافته بود. بيمون، در دو پرش از سه پرش خود خطا كرد، اما سومين پرش كه بدون نقص انجام شد، ركورد شگفت آور هشت متر و ۹۰ سانتيمتر را رقم زد.
بيمون وقتي دريافت كه ركوردپيشين را دو فوت افزايش داده. غرق در شعف و ناباوري، از هوش رفت. ركورد او نزديك به ربع قرن، پاي بر جا ماند.
از نگاهي ديگر، المپيك نوزدهم را مي توان پايان دوره اي دانست كه در آن ورزشكاران قدرت خود را به رخ سياستمداران كشيدند. در عين حال المپيك مكزيك محملي بود براي گردهمايي ورزشكاران پاك ضمير. آن سال براي نخستين بار تست دوپينگ از ورزشكاران، جامه عمل پوشيد و از ميان خيل آزموده شدگان فقط تست هانس گونار ليلينوال سوئدي جواب مثبت داد. او الكل مصرف كرده بود!

مولن روژ
فرهاد فرجاد
012918.jpg

فيلم اسپيلبرگ به تعويق افتاد
ساخت فيلم Vengeance (كينه جويي) به كارگرداني استيون اسپيلبرگ به دليل كناره گيري بن كينگزلي از پروژه، به تعويق افتاد. اسپيلبرگ كه خود به كينگزلي پيشنهاد كناره گيري داد و سپس پروژه را به طور موقت تعطيل كرد، دليل اين امر را احتمال به خطر افتادن جان بازيگران و ديگر عوامل فيلم از سوي گروه هاي ترويست اعلام كرد. داستان فيلم روي عمليات شناسايي و دستگيري تروريست هاي المپيك ۱۹۷۲ مونيخ متمركز است. در عين حال سخنگوي اسپيلبرگ، ماروين لوي، شايعه كنسل شدن پروژه را تكذيب و اعلام كرد: اسپيلبرگ هر روز مشغول خواندن و مرور فيلمنامه است و پروژه، با حضور اريك بانا، ستاره تروا، طبق برنامه در سال ۲۰۰۶ تكميل و به اكران گذاشته خواهد شد.
012915.jpg

پيش از انتخابات 
تبليغات انتخابات رياست جمهوري آمريكا مدتي است كه آغاز شده و مبلغان، آخرين تيرهاي تركش را رها مي كنند. يكي از اين تيرها، فيلمي كمدي است با عنوان «تيم آمريكا: پليس دنيا» كه از نگاهي هجوآلود، به مقابله دولتمردان آمريكايي با تروريسم بين المللي مي پردازد. اكران اين فيلم البته خشم مستاجران كاخ سفيد را برانگيخته تا جايي كه يكي از مشاوران بوش را به چنين واكنشي واداشته است: فكر نمي كنم مساله تروريسم، اصولا سوژه اي مضحك و سرگرم كننده باشد. استوديوي پارامونت مي بايست قدري هم به آنها كه در اين راه مبارزه مي كنند و قرباني مي شوند تا آمريكا ايمن بماند، احترام بگذارد. درمقابل، سازندگان فيلم چندان خود را ناراحت نكرده اند. تري پاركر، دستيار كارگردان، گفته است: در سراسر فيلم، حتي نامي از بوش آورده نمي شود. همين كافيست كه كاخ سفيدي ها قضيه را سخت نگيرند.

خبرسازان
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |