شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۳
گفتگو با حجة الاسلام رسول منتجب نيا عضو مجمع روحانيون مبارز
ادبيات جديد اصلاحات
محسن حيدري
منتجب نيا از اعضاي مجمع روحانيون معتقد است كه فضاي همكاري بين گروههاي عضو جبهه دوم خرداد بايد تقويت شود اگرچه مي گويد باز تعريف قدر مشتركهاي حداقلي گروهها براي همكاري در يك مشاركت سياسي ممكن است موجب ريزش هايي در جبهه اصلاحات شود. او اين ريزش هاي احتمالي را بهتر از تعليق كنوني مي داند و ادامه وضع موجود را فقط به نفع جناح رقيب مي داند. حضور مهندس موسوي را موجب تقويت همكاري گروهها مي داند و فضا را براي طرح دوباره معتقدات مجمع فراهم مي بيند اگرچه مي گويد ما در پي محوريت در اصلاحات نيستيم. بازگشت مجدد مجمع به اصول خط امام با دستيابي به ادبياتي جديد و نقش مقوله عدالت اجتماعي در اين ادبيات جديد از محورهاي گفتگوي ما با رسول منتجب نياست. او در پايان مصاحبه گفت خوشحالم كه بودجه بيت المال در روزنامه همشهري صرف منافع جناح و گروه خاصي نمي شود.
***
* آقاي منتجب نيا، بعضي از تحليلگران سياسي معتقدند چون شما در مجلس ششم حضور نداشتيد و فعاليت هايتان را از بيرون مجلس دنبال مي كرديد، در جريان ريز اتفاقات و گفت وگوهايي كه در لابي هاي مجلس مي گذشت نبوديد و تمايزي در موضع گيري هاي سياسي شما با ديگر دوستانتان در مجمع ديده مي شود.
من شخصاً تلاش داشتم كه حركت هاي جناح اقليت و اكثريت را در مجلس خيلي دقيق پيگيري كنم. همين طور رقابت هايي كه در درون اصلاح طلبان وجود داشت را هم پيگيري مي كردم. كساني از اصلاح طلبان كه داخل مجلس بودند گاهي در برابر همديگر جبهه مي گرفتند و اين را وظيفه خود مي دانستند. بعضي از دوستان ما در مجمع، وظيفه خود مي دانستند كه در برابر مشاركت يا مجاهدين يا ديگر گروه هاي اصلاح طلب موضع گيري كنند و اين باعث كشمكش مي شد. آنها هم متقابلاً وظيفه خود مي دانستند كه در برابر بعضي از اعضاي گروه ها مثل مجمع موضع بگيرند. من از بيرون هر دو جريان را مي نگريستم و فكر مي كردم كه اين تقابل، نامطلوب و ناپسند است و تقابل بعضي اعضا با بعضي اعضاي مشاركت را دقيقاً به نفع جناح رقيب مي دانستم. لذا موضع گيري هاي من به گونه اي فراتر از اين موضع گيري هاي گروهي بعضي از اصلاح طلبان در مجلس بود و ضمن اين كه مجمع روحانيون را به نفع جريان مشاركت، محكوم نمي كردم، به وحدت، انسجام و پرهيز از درگيري دعوت مي كردم.
001845.jpg

* آيا دوستان شما در مجمع روحانيون اين جايگاه را براي شما پذيرفته اند؟
- كدام جايگاه را؟
* در همه مجموعه هاي سياسي يك يا چند نفر از اعضا مسئول برقراري و تنظيم رابطه با ديگر تشكل هاي سياسي همكار يا رقيب هستند. سؤال اين است كه آيا دوستان شما در مجمع روحانيون، اين جايگاه را براي شما درنظر مي گرفتند؟
- اين برمي گردد به تحليل شخصي من از اوضاع سياسي و دوستان ما در مجمع چه بپذيرند و چه نپذيرند، من اين تحليل را دارم و براساس آن عمل مي كنم. البته اين ديدگاه شخصي من است و در اين رابطه نماينده مجمع نيستم. اتفاقاً بعضي از دوستان ما گله داشتند كه دعوت به وحدت و انسجام چه معني دارد؟ ولي من اين حرف را تخطئه مي كردم چون اين اختلاف ها را در ميان گروه هاي جبهه دوم خرداد هم طبيعي و هم قابل حل مي دانستم. اگرچه متأسفانه توسط بعضي از دوستان دامن زده مي شد.
* اين دو ويژگي كه ذكر كرديد يعني طبيعي بودن اختلافات و قابل حل بودن آنها را بيشتر توضيح بدهيد و مشخصاً در اين رابطه كه مكانيزم حل اختلاف ها توضيح بدهيد كه چگونه است يا چگونه بايد باشد؟
- به هر حال بايد بپذيريم كه اختلاف سليقه در هر جمعي حتي در يك جمع كوچك دونفره وجود دارد و نبايد انتظار داشت كه دو نفر از هر جهت اشتراك نظر داشته باشند. اين مسأله بين دو نفر، بين دو برادر وجود دارد، تا چه رسد به اعضاي يك گروه يا گروه هاي عضو يك جناح. به اين معني، جناحي كه مشتمل بر دهها گروه با ديدگاهها و سلايق مختلف است، طبيعتاً اختلاف هم در آن وجود دارد. اما علت قابل حل بودن اين اختلاف كه اعتقاد من است، اين است كه ما نمي خواهيم گروه ها براساس وحدت حقيقي و از جميع جهات در قالب يك مشاركت سياسي با يكديگر همكاري كنند. اساساً همكاري گروه هاي سياسي براساس قدر مشترك هاي حداقلي است كه توسط طرفين تعريف مي شود تا براساس آن همكاري ها شكل بگيرد.
وحدت حقيقي در هيچ گروه سياسي وجود ندارد، چه در مجمع يا مشاركت و چه در مؤتلفه يا آبادگران. آنچه مهم است اين است كه قدر مشترك ها را نبايد گسترده و دقيق در نظر بگيريم. بايد به حداقل ها اكتفا كنيم چون در غير اين صورت اجتماع و همكاري غيرممكن مي شود.
* سئوال اين است كه اين قدر مشترك هاي گروه هاي عضو جبهه دوم خرداد چه هستند و اين كه چگونه تعيين شده اند باز تعريف آنها به چه شكل است؟
- به اعتقاد من، اين قدر مشترك هاي حداقلي در شرايط فعلي بايد مجدداً تعريف شوند. اين را قبلاً هم گفته ام كه جبهه دوم خرداد بايد مجدداً از يك تعريف روشن برخوردار شود و در همين راستا بايد قدر مشترك هاي حداقلي گروه ها معناي خودش را پيدا كند. آنچه مورد اعتقاد من است ممكن است مورد قبول بعضي از دوستان نباشد. تعيين يك چارچوبه واحد كه مورد اتفاق همه گروه ها باشد نيازمند همفكري دبيران همه گروه هاي دوم خردادي است. چون ديگر اختلاف نظرها به حدي رسيده كه نياز به بازنگري واقعاً احساس مي شود. امروز ما نيازمند اين هستيم كه دوباره روشن شود كه جريان اصلاحات يعني چه؟ اصلاح طلبي چيست؟ يا وجه تمايز آن از جريان مقابل يعني جريان راست چيست؟
* پيشنهاد خود شما براي تعيين اين قدر مشترك هاي جبهه دوم خرداد در جلساتي كه تاكنون داشته ايد چه بوده است؟
- البته من در اين جلسات شركت ندارم و اين جلسات گفت وگو محدود به سطوح دبيران گروه هاست. اما به نظر محور وحدت اصلاح طلبان بايد سه چيز باشد. يكي تفكر ناب امام(ره) يا مجموعه انديشه هاي مترقي حضرت امام(ره). دوم، قانون اساسي كه برآمده از انديشه امام است و سوم، حفظ مصالح و منافع ملي ما در نظام جمهوري اسلامي.
اگر روي اين سه محور كار تحليلي بشود و آنها را قدرت مشترك همكاري گروه ها در يك مشاركت سياسي قرار بدهيم چه بسا بتوانيم به خيلي از گروه هايي كه در جريان اصلاحات نيستند، نزديك شويم و چه بسا بعضي از گروه ها كه در درون اصلاح طلبان هستند از ما فاصله بگيرند. اين اشكالي ندارد. ممكن است ريزشي داشته باشيم و يا الحاقيه جديدي داشته باشيم.
حسن اين نوع همكاري در اين است كه هر كسي كه وارد اين دايره همكاري مي شود مي داند به كجا وارد شده و مرزها برايش روشن است.
* در كنار اين سه محوري كه شما براي همكاري گروه ها توصيه مي كنيد، بحث از «دموكراسي» به عنوان محور وحدت بخش جبهه دوم خرداد هم به طور جدي مطرح است. رابطه اين دو نظر را چطور مي بينيد؟
- ما اصلاً دموكراسي و آزادي خواهي را با زاويه ديني آن از امام آموختيم. در قانون اساسي ما كه جزو مترقي ترين قوانين است هم، همه اركان  بر پايه رضايت مردم قرار دارد و منافع ملي هم به معني در نظر گرفتن مطالب مردم و در گرو همين امر است.
مي توان بين اين دو جمع كرد. يعني اين سه محوري كه من عرض كردم مي تواند جامع باشد بين دموكراسي، با تعريف صحيحي كه مي شود از آن ارائه كرد و بين اصول گرايي و اعتقاد به مباني مقدس ديني. همان طور كه حضرت امام بين دو، جمع كردند.
* آقاي منتجب نيا آن چيزي كه در كلام و كردار سياسي امام(ره) ديده مي شود نوع خاصي از چارچوب عمل سياسي است كه به تعبير رئيس جمهور مي شود آن را مردم سالاري ديني ناميد. به نظر شما آنچه توسط گروه هاي عضو جبهه دوم خرداد پذيرفته شده و تعقيب مي شود همين قرائت مردم سالاري ديني است؟
- اگر تعريف مجددي از محور وحدت گروه ها ارائه كنيم، ممكن است انديشه هاي نسبي هم داشته باشيم. ممكن است فردي در جبهه دوم خرداد باشد كه بگويد من محوريت دادن به افكار امام را يا عمل به قانون اساسي را و تلاش براي حفظ مصالح اين نظام را در كليتش قبول ندارم. اشكالي ندارد. او حذف مي شود. ريزش افرادي كه اين مباني را قبول ندارند بهتر از آن است كه ما بدون مبنا و محور مركزي، انبوهي از افراد سياسي را دور هم جمع كنيم، بدون آن كه تعريفي از اجتماعشان داشته باشند.
* آقاي منتجب نيا به نظر مي رسد اگر اين سه محور از سوي همه  گروه هاي عضو جبهه دوم خرداد پذيرفته شود عملاً به اين معني خواهد بود كه رهبري جريان دوم خرداد را به مجمع روحانيون اعطا كرده اند؛ چون اين سه محور، تركيبي را تشكيل مي دهد كه به طور طبيعي مجمع را در جايگاه برتري نسبت به ديگر گروه هاي عضو قرار مي دهد.
- نه من و نه ساير اعضاي مجمع معتقد نيستيم كه مجمع بايد محور باشد. ما ضمن اين كه معتقديم مجمع روحانيون مبارز يك گروه شناخته شده و پيشتاز در روند اصلاحات بوده است و ضمناً از حمايت و تأييدات حضرت امام و مقام معظم رهبري برخوردار بوده و هست، هرگز مدعي محوريت هميشگي مجمع نيستيم؛ ولي از تفكرمان دفاع مي كنيم. به اين معني كه در جلساتي كه با ساير گروه ها خواهيم داشت روي اين سه اصل تكيه خواهيم كرد.
چارچوبي كه امام ترسيم كردند يك چارچوب معقول، منطقي و مشروع است كه بايد بماند مگر آن كه در يك زماني به يك چارچوب بهتري برسيم كه به اعتقاد ما اين در زمان ظهور حضرت مهدي(عج) اين مسأله محقق خواهد شد. البته اين را بايد در همين جا بگويم كه ما در طول تمام جلساتي كه با دوستان داشتيم شاهد نبوديم كه با اين سه اصل مخالفت بشود. حتي مي توانم بگويم كه بعضي از آنها بيشتر از گذشته اهميت پيگيري نام و خط امام را دريافته اند. در مورد قانون اساسي هم اگرچه بحث هاي انتقادي وجود دارد كه بعضاً مورد پذيرش ما هم هست، اما شرايط زماني و مكاني مناسب نيست و تقريباً همه معتقدند كه اقدام براي اصلاح قانون اساسي در شرايط فعلي به تخريب آن مي انجامد. در مورد تلاش براي حفظ مصالح كشور هم اصلاً مخالفتي وجود ندارد. مسأله مورد بحث در تعريف هايي است كه از اين سه محور مطرح مي شود و نحوه جستجوي راه كارهايي براي تحقق اين سه هدف به طوري كه مناسب با شرايط زماني باشد و پاسخگو باشد. اين راه كارها مي تواند متفاوت باشد. مجمع و ديگر گروه ها مي توانند براي تحقق اين اهداف با يكديگر تفاهم كنند تا در انتخاب راه كارها به اشتراك نظر برسند.
* آقاي منتجب نيا با توجه اين كه نحوه اجرايي كردن تصميم گيريهاي سياسي بسيار مهمتر از خود تصميم گيري هاست، مشخصاً در مورد انتخابات رياست جمهوري و معرفي كانديداي واحد آيا اقدامي انجام شده است؟ احتمال معرفي كانديداي واحد يا تعدد كانديداها در جبهه دوم خرداد چقدر است؟
- به طور كلي اختلاف ممكن است اما با همكاري و همفكري مي توانيم به نتيجه واحدي برسيم. در مورد كانديداي رياست جمهوري هم در درون جبهه دوم خرداد، تا اين لحظه هيچ گونه مخالفت يا ناهماهنگي نسبت به كانديداتوري آقاي ميرحسين موسوي وجود ندارد. البته بعضي گروهها اعلام كردند كه ما كانديداي حزبي خودمان را ترجيح مي دهيم ولي چون انتخاب مهندس موسوي به ايجاد وفاق در بين گروههاي جبهه دوم خرداد كمك مي كند، ما هم ترجيح مي دهيم كه ايشان را مطرح كنيم.
تا اين لحظه كانديداي اول همه گروههاي ما مهندس موسوي است و تحليل ها و خبرهاي مخالفي كه مي شنويم مربوط به جناح مقابل است.
* اگر كانديداتوري ايشان به عنوان يك گزينه انتخابي شما، منتفي شود احتمال توافق به يك كانديداي واحد ديگر در جبهه دوم خرداد وجود دارد؟
- ما احتمال انصراف ايشان را منتفي نمي دانيم ولي بسيار بعيد مي دانم كه با توجه به نتايج مذاكرات انجام شده، ايشان كانديداتوري را نپذيرند. اينكه در صورت احتمال ضعيف عدم پذيرش ايشان ما چه خواهيم كرد، مربوط به آينده است و اگر خداي نخواسته به آن نتيجه رسيديم، نسبت به آن فكر مي كنيم و تصميم مي گيريم. فعلاً  نفر دوم را نمي خواهيم بحث كنيم. البته اين به معني محال بودن فرض شما نيست، ولي الان شرايط سياسي نمي طلبد كه به گزينه دوم بپردازيم.
ادامه دارد

با واژه هاي سياسي- ۱۵
جهاني شدن
واژه «جهاني شدن» (Globalization) طي چند سال اخير به يكي از پركاربردترين واژه هاي عرصه سياست داخلي و بين المللي و نيز موضوع بحث هاي آكادميك و ژورناليستي تبديل شده است.
اين واژه كه شامل طيف گسترده اي از روندهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي است در كاربرد عمومي خود بر معاني مختلفي همچون تعقيب سياست  هاي ليبرالي كلاسيك («سياست هاي بازار آزاد»)در عرصه اقتصاد جهان(«آزادسازي اقتصادي»)، سيطره روزافزون اشكال سياسي، اقتصادي و فرهنگي غربي (و حتي آمريكايي) («غربي شدن» يا «آمريكايي شدن»)، گسترش تكنولوژيهاي جديد اطلاعاتي («انقلاب اينترنتي») و نيز اين كه بشريت در آستانه تحقق يك جامعه واحد متحد كه در آن عوامل عمده منازعه اجتماعي از بين رفته اند («همبستگي جهاني») قرار گرفته، دلالت مي كند.
در خصوص اين كه چه عاملي باعث ايجاد وضعيتي كه از آن به وضعيت جهاني شدن ياد مي شود شده، بين نظريه پردازان اختلاف نظر است. همچنين اين اختلاف نظر در مورد زمان آغاز فرآيند جهاني شدن نيز وجود دارد. اين اختلاف نظرها در خصوص ماهيت جهاني شدن موجب شده تا بحث ها بيشتر بر آثار جهاني شدن همچون افزايش تجارت كالاها و خدمات، توسعه نقل و انتقال انساني،  گسترش جابه جايي سرمايه، تقويت نفوذ شركت هاي چند مليتي و سازمانهاي بين المللي، تأثير فزاينده تكنولوژي و در مجموع وابستگي متقابل بيشتر نظام بين المللي متمركز شود تا جهاني شدن به مثابه يك نظريه.
جهاني شدن در عرصه سياست هم تحول جدي ايجاد كرده است. به طور سنتي سياست هاي هر كشور در چارچوب نظام هاي سياسي داخلي آن ترسيم مي شده است و دولت هاي ملي مسئوليت نهايي براي حفظ امنيت و رفاه اقتصادي شهروندان و نيز حفظ حقوق بشر و محيط زيست در درون مرزهاي خود را داشته اند. تحولات ناشي از روند جهاني شدن به نوعي تصميم گيري هاي سياسي كشورها را به كاركرد نظام بين الملل نزديك كرده است.
در عرصه فرهنگي نيز نوآوري هاي تكنولوژيكي همچون اينترنت، دستگاههاي فاكس، تلويزيون هاي ماهواره اي و كابلي موجب شده تا مرزهاي فرهنگي كشورها درنورديده شود.
گستردگي زواياي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي فرآيند جهاني شدن از جهات مختلف بر زندگي اجتماعي و فردي شهروندان كشورهاي مختلف تأثير گذاشته است. اين امر طي چند سال گذشته موجب شده كه برخي مؤسسات براي سنجش جايگاه كشورها در فرآيند جهاني شدن يك شاخص تركيبي ايجاد كنند و براساس آن به ارزيابي بپردازند.
اگر چه مجموع اين روندها موجب شده تا كارشناسان سياستمداران و انديشمندان اين وضعيت را، «جهاني شدن» بنامند، اما همچنان اين پرسش مركزي مطرح است كه معني «جهاني شدن» واقعاً  چيست؟ و در مرحله بعدي اهميت، برندگان و بازندگان جهاني شدن به عنوان يك روند واقعي چه كساني هستند و چگونه مي توان حركت اين روند را هدايت كرد؟

سياست
انديشه
ورزش
هنر
|  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |