اندر حكايت محلا ت و ...
غير از اين است كه فقط كمي رسيدگي و امكانات در محل چشمه آب گرم محلا ت مي تواند اين محل را به يكي از اماكن جذاب گردشگري تبديل كند؟ بالاخره هرچه باشد رفتن به آب گرم محلات هم فال است و هم تماشا (هم درمان و هم سياحت)
شهر محلات در حقيقت داخل يك دره واقع شده است و هنگامي كه از طريق جاده به آن نزديك مي شويد درست مثل فيلم ها وقتي از يك پيچ مي چرخيد، يكهو شهر محلات همچون نگين سبزي در زمينه زرد كوير نمايان مي شود
لاله ميراسكندري
تعريف محلات را زياد شنيده بودم. چهار سالي بود كه در شهرستان ساوه يكي از شهرهاي استان مركزي زندگي مي كردم وهميشه باور اين موضوع كه شهر محلات كمي پايين تر از اراك و دراستان مركزي است ولي بسيار سرسبز و خوش آب وهوا و البته مركز پرورش گل ايران ، بسيار مشكل بود، آخر آب و هواي ساوه بسيار خشك و گرم است و بنا به الزامات شغلي چند بار هم به اراك سري زده بودم و اگر شما هم جاي من بوديد و آب و هواي اين دو شهر از استان مركزي را تجربه كرده بوديد، حتما مثل من كمي دير باور مي شديد.
بالاخره به اصرار يكي از دوستان كه عقيده داشت: « ديوانگي است كه در استان مركزي ساكن باشي و سري به محلات نزني» اواسط تابستان عازم اين شهر رويايي كوير شديم.
شروع مسير هم البته بر ناباوري من بيشتر و بيشتر صحه مي گذاشت. يك خط خاكستري ممتد در ميان صحراي زرد و برهوت، با كوه هاي پراكنده و سنگي، چشم انداز اميدواركننده اي براي من كه ساعت۶ صبح از گرما وخشكي ساوه فرار كرده بودم، نداشتم.
البته انصافا تصديق مي كنم كه رسيدن به شهر دليجان و خوردن صبحانه اي مشتمل بر دو عدد تخم مرغ نيمرو شده با نان تافتون داغ كه تازه از تنور خارج شده بود به همراه يك چاي اعلا با نبات زعفراني، حالم را حسابي جا آورد و ديدم به زندگي اميدوارتر شد.
طول مسير نكته قابل تعريف زيادي جز عبور از چندين معدن سنگ و مشاهده و بررسي عوارض زمين شناسي كوه ها و تپه هاي اطراف كه البته به لطف وجود يك همسفر مهندس معدن محقق شد، نداشت (چون اگر ايشان همراهمان نبود مسلما خودمان معدن را از يك كوه سنگي تشخيص نمي داديم.)
خلاصه دردسرتان ندهم، بالاخره داشتيم به مقصد نزديك مي شديم و من مدام منتظر رسيدن به آثار حيات سبز بودم، آبي، چمني، درختي و ... ولي دريغ از يك برگ سبز. وقتي شنيدم كه تا چند دقيقه ديگر وارد شهر مي شويم تعجبم چند برابر شد. آخر اين شهري كه تا اين حد از سرسبزي و زيبايي اش سخن مي رود، هيچ حواشي ندارد؟ ولي باور كنيد كه نداشت. شهر محلات در حقيقت داخل يك دره واقع شده است و هنگامي كه از طريق جاده به آن نزديك مي شويد درست مثل فيلم ها وقتي از يك پيچ مي چرخيد، يكهو شهر محلات همچون نگين سبزي در زمينه زرد كوير نمايان مي شود.
بالاخره رسيديم و به سفارش همان دوستي كه ما را به اين سفر تشويق كرده بود يكراست به سرچشمه محلات رفتيم.
انصافا جاي قشنگي است. در حقيقت يك پارك بزرگ پر درخت و سرسبز در دامنه كوه كه آب روان زلالي از چشمه بالا دست، به آن صفاي خاصي مي بخشد.
ابتدا گشتي در پارك زديم و در يكي از رستوران هاي آن كه با سليقه خاصي تخت ها را وسط رودخانه قرار داده بود غذا وچاي خورديم و جاي شما خالي حسابي حال و هوايمان عوض شد.
البته چون اجبارا يك روز تعطيل را براي سفر انتخاب كرده بوديم، پارك سرچشمه بسيار شلوغ بود و ازدحام جمعيت اجازه استفاده از صداي آرامش طبيعت را از ما سلب كرده بود.
بعد از سرچشمه، نوبت به گلخانه هاي پرورش گل رسيد. از سرچشمه حركت كرديم به سمت قسمت پايين شهر، محل گلخانه ها. هرچه از سرچشمه دور مي شديم، گرماي هواشديدتر و آزاردهنده تر مي شد ولي وقتي به محل گلخانه ها رسيديم، پرسه درميان گل هاي رنگارنگ و خوشبو بازهم جان تازه اي به ما بخشيد.
بعد از اينكه تا جايي كه مي توانستيم جيب هاي خود را در اين گلخانه ها خالي و ماشين ها را پر از گل و گلدان كاكتوس كرديم، به داخل شهر برگشتيم و با گذشتن از ميدان چنار كه يك درخت چند صد ساله تناور بسيار زيباي چنار كل قطر ميدان را تشكيل مي داد از بازار سنتي و زيباي محلات كه بيشتر شبيه به يك كوچه باغ بود تا بازار، ديدن كرديم. به طور كلي تمام شهر محلات را مي توان به يك كوچه باغ بزرگ تشبيه كرد. تمام خيابان ها باريك و قديمي و البته با رديف هايي از درختان زيبا و سرسبز كه مانند چتري، كل خيابان را سايه انداخته اند.
بعد از گشت و گذار در شهر نوبت رسيد به اصلي ترين انگيزه براي سفر به محلات يعني چشمه آب گرم محلات كه در فاصله چندكيلومتري خارج از شهر و درميان كوه هاي اطراف واقع است.
اين آب گرم محلات يكي از معروف ترين، كهن ترين و غني ترين چشمه هاي آب گرم ايران است. (كه البته از اين دست چشمه ها در ايران كم نيستند) اين چشمه در كنار باغ ها و گلخانه هاي پرورش گل و گياه محلات و البته آب وهواي دلنشين آن يكي از مهمترين عوامل جذب گردشگر منطقه است.
كمتر كسي است كه آثار تسكين بخش و درمانگر آب گرم را انكار كند و البته باز هم كمتر كساني هستند كه به محلات بروند و سري به اين چشمه آب گرم نزنند. خب با تمام اين تفاسير، به نظر شما اين چشمه آب گرم چگونه جايي بايد باشد؟! غير از اين است كه فقط كمي رسيدگي و امكانات در محل چشمه مي تواند اين محل را به يكي از اماكن جذاب گردشگري تبديل كند؟ بالاخره هرچه باشد رفتن به آب گرم محلات هم فال است و هم تماشا (هم درمان و هم سياحت).
ولي بسي خيال باطل. چون محل اين چشمه به حدي كوچك، بدون امكانات، كثيف و شلوغ بود كه نه تنها هيچ گونه انگيزه گردشگري را تقويت نمي كرد، بلكه بعيد به نظر مي رسيد كه از خواص درماني آب هم چيزي نصيب بازديدكنندگان كند. (البته به شرطي كه دردي به دردهاي آن ها اضافه نكند).
درحاليكه در تمام نقاط دنيا و حتي بعضي چشمه هاي آب گرم ايران به اين گونه منابع اهميت فراواني داده مي شود و براي استفاده بهتر و مناسب تر عموم، استخرهاي بزرگ، رختكن هاي تميز و حتي اتاقك هاي دوش دار مجزا تعبيه مي شود، محل آب گرم محلات ساختماني بسيار كوچك، حاوي تنها يك رختكن بسيار كوچك و كثيف است كه به قول يكي از دوستان شوخ، بايد جوراب هايتان را دور دماغتان مي بستيد تا بوي رختكن شما را اذيت نكند! استخر محل تجمع آب گرم هم وضعيت بهتري نداشت. (البته كلمه حوض براي اين آبگير مناسب تر به نظر مي رسد!). گودالي بسيار كوچك كه به سختي گنجايش حداكثر ۱۰ نفر آدم را داشت، هميشه پذيراي حداقل ۵۰ تا ۶۰ نفر آدم است كه با توجه به كوچكي محل، بخار آب گرم موجود، بو و البته تراكم بسيار زياد اشخاص، تامل بيش از يك ربع ساعت را در محل حوضچه غيرممكن مي سازد.
از همه نكات جالب تر اينكه اين محل حتي يك دوش ندارد تا پس از خروج يا حتي قبل از ورود به محل استخر بتوان از آن استفاده كرد.
خلاصه دردسرتان ندهم. ما داخل اين آب رفتيم ولي بعد از آن جز خارش پوستي كه تا چند روز گريبانمان را چسبيده بود و با چندبار حمام كردن و ضدعفوني كردن بدن هم ولمان نكرد، چيزي نصيبمان نشد. حالا اينكه دردي از دردهايمان دوا كرد يا نه، خودتان قضاوت كنيد.
آخر اين چه وضعي است؟ ما انتظار نداريم كه محل اين آب گرم به لوكس ترين تجهيزات مجهز شود (كما اينكه عادت چندين ساله ماست كه كلا توقعي از هيچ يك از اماكن سياحتي و گردشگري ايران نداشته باشيم.) ولي شما را به خدا وجود يك رختكن تميز و يك دوش در يكي از قطب هاي گردشگري ناحيه مركزي ايران، توقع زيادي است؟
به هر حال جاي تاسف است كه رفتن به آب گرم در آخر سفر كمي حالمان را گرفت. ولي انصافا شيريني گشت و گذار در سرچشمه و باغ هاي گل هنوز زير دندانمان است. ولي اگر اين يك نكته تاريك هم كه همانا وضعيت اسفبار آب گرم محلات بود حل شود، بي ترديد شهر محلات مي تواند يكي از ديدني ترين نقاط گردشگري ايران باشد.