پنجشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۸۴
سريال بي پايان تعطيلي سينماهاي قديمي
مراد هم مرد
مراد يكي از آن سينماهاي قديمي تهران است كه سال ها در ابتداي خيابان انقلاب ( نبش ميدان امام حسين (ع)) پذيراي ميليون ها تهراني و شهرستاني بوده است اما اگردر چند روز اخير به اين سينما سربزنيد متوجه اتفاقات جديد خواهيد شد
مسعود مير
تيتراژ فيلم تمام مي شود و اولين شات فيلم بر پرده مي نشيند. ديالوگ ها را كه مي شنويم و تصاوير را مي بينيم و توي دلمان مي گوييم: اي بابا اين چه وضعشه؟ نه اين دفعه مشكل از فيلم و ضعف محتوي و اين چيزها نيست. اين بار بايد تقصير را به گردن سينما و امكانات آن انداخت. به روي خودمان نمي آوريم و سعي مي كنيم با روحيه هرچه بيشتر صداهاي نامفهوم وعجيب فيلم را تحليل كنيم. چند دقيقه اي از شروع فيلم نگذشته كه درسالن باز مي شود و چند جوان وارد مي شوند. خيلي آرام و بدون عجله روي صندلي مي نشينند و شما دوباره مي توانيد ادامه فيلم را ببنيد.
هنوز چند ثانيه نگذشته كه يك كات اجباري را شاهديم. گويا صندلي هايي كه جوان ها روي آن نشسته اند مورد پسند نبوده و آنها طي يك حركت دسته جمعي دوباره رديف صندلي ها يشان را تغيير مي دهند. بالاخره جوان ها مستقر مي شوند ولي درد سر تازه شروع شده است. آنها بلند بلند حرف مي زنند و همديگر را با كلمه هاي گل و بلبلي صدا مي زنند و در اين ميان در مورد فيلم هم اظهار نظرهاي كارشناسانه ارايه مي دهند.
تيتراژ پاياني فيلم تمام مي شود اما چون با مسوول سالن صحبت مي كنيم و مي گوييم كه فيلم را در شرايط نامناسب ديده ايم اجازه دوباره ماندن در سالن را كسب مي كنيم. خوب است كه در چنين وضعي حداقل به پست يك آدم درست و حسابي خورديم و گرنه فيلم نديده( ناقص ديده) بايد قيد پول بليت را مي زديم.سانس بعد شروع شده و با خيال راحت روي صندلي ها مشغول تماشا هستيم كه دوباره...
سه جوان با ساك هاي ورزشي و سر و صدا وارد سينما مي شوند. هنوز ننشسته اند كه بوي ساندويچ كالباس سينما را بر مي دارد. آنها سينما را با رستوران اشتباه گرفته اند و اصلا توجهي به فيلم ندارند. در هواي خنك سينما روي صندلي ها ولو شده اند و غذا مي خورند. شايد هم به همين نيت بليت خريده اند كه در يك فضاي آرام و خنك ساعاتي را بگذرانند.كجا از سينما بهتر آن هم از نوع سينماهاي مركز شهركه در ساعاتي مشخص پر است از چنين آدم هاي خسته و گرسنه كه براي تجديد قوا به سينما مي آيند، مراد يكي از آن سينماهايي است كه چنين اتفاقاتي در آن به وفور ديده مي شود. از نكات جالب ديگر اينكه فيلم هاي باران - شهر زيبا و... نمونه فيلم هايي هستند كه اكرانشان در سينماهاي درجه يك هم از طرف سينماداران زياد طرفدار ندارد ولي در سينما مراد اكران شده اند.
015000.jpg

مراد يكي از آن سينماهاي قديمي تهران است كه سال ها در ابتداي خيابان انقلاب ( نبش ميدان امام حسين (ع)) پذيراي ميليون ها تهراني و شهرستاني بوده است اما اگردر چند روز اخير به اين سينما سربزنيد متوجه اتفاقات جديد خواهيد شد. اين سينما ديگر درهايش را به روي تماشاگران فيلم ها و غير تماشاگران باز نمي كند. سينما مراد تعطيل شد و ساختمان آن كم كم به خرابه اي تبديل مي شود. چند ماه پيش از تعطيلي سينما در سردر سينما و فضاي داخلي آن شاهد تغيير و تحولاتي بوديم كه باعث مي شد به ادامه زندگي اين سينما اميدوار شويم. ديوارها و راهروها رنگ شد و سردر سينما كنيتكس سفيد و براق به خود گرفته بود. چند وقت بعد زماني كه فيلم كما روزهاي آخر اكرانش در مراد را تجربه مي كرد، اعلاميه هاي ترحيمي بر در و ديوار سينما نقش بست كه از فوت يكي از اعضاي خانواده رئيس سينما ( آقاي مراد) خبر مي داد. بعد از آن هم يك روز صبح كه از جلو سينما رد شديم درهاي قفل و زنجير شده و سر در بدون پوستر سينما بوي مرگ اين محل را به مشام همه مان رساند.
شايد اين دو مرگ ربطي به هم نداشته باشند ولي چيزي كه باقيمانده جز يك مشت خاطره نيست.
خاطرات يك عزيز از دست رفته براي خانواده مراد و خاطره سينما رفتن براي خيلي از شهروندان. حالا كه به ساختمان ويران شده سينما نگاه مي كنيم ديوارهاي فرو ريخته و رديف آجرهاي چيده شده كهنه بدجوري توي ذوق مي زند. تخته چوب هاي سياه رنگ كه هميشه با يك پوستر و پلاكارد پوشيده مي شدند بيشتر از پيش در سر در سينما خود را به رخ مي كشند. شايد اگر وضعيت سينماهاي ايران اينقدر آشفته نبود دلمان براي تعطيل شدن يك سينماي قديمي با امكانات قديمي تر نمي سوخت، اما شرايط غير از اين است. حالا تعطيلي يك سينماي فسيل هم اعصاب خرد كن شده به ويژه اگر بدانيم كه به احتمال بالاي صد در صد (شوخي نمي كنيم) قرار است جاي آن را يك مجتمع تجاري بگيرد. شايد اگر سينما مراد در بازسازي به يك مكان فرهنگي تبديل مي شد اينقدر ناراحت نمي شديم هيچ، كلي هم كيف مي كرديم. شايد...

امروز
صف را نجات دهيد
پله هاي مترو را دوتايكي پايين مي رويد تا هرچه سريع تر بليت بخريد و خودتان را به واگن ها برسانيد. اما وقتي به گيشه فروش بليت نزديك مي شويد انبوه جمعيتي را مي بينيد كه براي گرفتن بليت در صفي طولاني ايستاده اند. ازدحام جمعيت اعصاب مامور فروش بليت را هم خرد كرده و گه گاه صداي اعتراض او به مشتريان را به خاطر نداشتن پول خرد مي شنويد. جمعيت به كندي جلو مي رود و تا بليت بگيريد يكي دو بار صداي حركت كردن مترو و بسته شدن درها را مي شنويد.
015003.jpg

اگر دوست داريد كه به محض رسيدن به باجه فروش بليت درگير صف و شلوغي نشويد پيشنهاد امروز ما را عملي كنيد. نه، لازم نيست با قلدربازي يا بليت نخريدن و در صف نايستادن مشكل را برطرف كنيد. به جاي اين كار مي توانيد با دو برگ اسكناس سبز رنگ رايج كشور از نوع هزار توماني يك كارت اعتباري مترو خريداري كنيد و با گذاشتن آن روي چشم هاي الكتريكي دستگاه هاي بليت اعتباري، درهاي دولنگه ورودي را به روي خود باز ببينيد. درضمن با اين كار از تخفيف در بهاي استفاده از مترو هم برخوردار مي شويد. نكته بسيار مهم ديگر اين است كه با اين عمل جالبتان صف را براي امثال ما كه هميشه درميان جمعيت خواهان بليت له مي شويم خلوت مي كنيد. ميرداماد، هفت تير، دروازه  دولت، امام خميني، صادقيه و كرج ايستگاه هايي هستند كه مي توانند به شما براي خريد كارت اعتباري كمك كنند.

ستون شما
شهروند
پشت خط تلفن مردي است با صداي تقريبا جا افتاده. مي گويد ۴۳ سال سن دارد و معترض بود به قيمت هاي كالاهايي كه در فروشگاه هاي زنجيره اي شهروند ارايه مي شود، «اين كه اسمش شهروند و اين همه هم شعبه داره لااقل بايد يه كمي قيمت هايش نسبت به فروشگاه هاي عادي كمتر باشد.»
اين آقا پر بيراه هم نمي گويد درست است كه كيفيت كالاها بايد خوب باشد ولي اين فروشگاه هم بد نيست كه قيمتش كمي كمتر از فروشگاه هاي عادي باشد.
موبايل
« آقا قراره اين سري جديد تلفن هاي همراه را درمهرماه تحويل بدهند. همين حالا اين تلفن ها كلي مشكل دارند و هزار يك جور ايراد دارند شما ببنيد اين تلفن هاي جديد را هم كه بدهند ديگه چه شود. »
اين هم مطلبي است براي خودش. دوستمان به نكته جالبي اشاره كردند كه واقعا جاي بحث بسيار دارد. به هر حال از شيريني هاي استفاده ازتلفن همراه همين است. شما ببنيد تلفن منزل، خب، سيم دارد موبايل بي سيم است. همين كه شما مي توانيد آن را در جيب يا كيف مباركتان بگذاريد يا به كمرتان ببنيد يا اينكه در گردنتان آويزان كنيد و هر كجا كه مي خواهيد برويد، اين خودش يك امتياز بزرگ است. ديگر چه انتظارهاي گزافي داريد.
خريد اول مهر
تلفن ديگري داشتيم كه طي آن از برنامه هاي تلويزيوني به ويژه برنامه هاي كودك و نوجوان كه درآن مدام از خريد اول مهر و دفتر و كتاب صحبت مي كنند شكايتي داشتند.
گفتند:« تو را به خدا به فكر ما كه چهار تا بچه هم داريم باشيد. شايد نتوانيم براي هر ۴ تاي آنهادفتر و كتاب نوبخريم. اين همه بچه ها را تحريك نكنيد كه مدام به ما بگويند برايمان دفتر بخر.»
اين را مطمئن باشيد حرف تنها اين خانم نيست. مشكل خيلي هاست.
بهتر است برو بچه هاي زحمتكش صدا وسيما بچه ها را ترغيب كنند كه از همان دفاتر باقيمانده سال قبل هم مي توانند استفاده كنند. ما پيشاپيش از بر و بچه هاي تلويزيون متشكريم.

بيت
سينه بايد گشاده چون دريا
تا كند نغمه اي چو دريا ساز
نفسي طاقت آزموده چو موج 
كه رود صد ره و برآيد باز
هوشنگ ابتهاج (ه-  . الف. سايه)
تا پيش از اين درباره خودشناسي و كاربري ظرفيت ها در راه پيشرفت و كمال صحبت كرديم. اينكه چقدر مسايل مختلف مي تواند اين شناخت از خويش را پوياتر كند تا همين روند ادامه پيداكرده و عالي مرتبه ترين مقام ها نصيب آدمي شود كه خودش خواسته بعد رحماني خود را تقويت كند و بعد شيطاني خود را سركوب.
مطلب اين بار، باز هم برمي گردد به خويشتن هركس اما نسبت به نوشته هاي پيشين حرفي تازه تر (شايد) دارد. مي خواهيم از وجود دريايي حرف بزنيم كه مي تواند براي همه ما پديد بيايد؛ اما چگونه؟
هيچ وقت به دريا فكر كرده ايد كه در برخورد با همه عوامل چگونه است؟ چگونه مي شود و دوباره...؟ همان است كه بود. آنقدر بايد تجربه و تعقل و احساس پخته شده باشد كه هيچ چيز نتواند هويت اصلي را از ما بگيرد. مي خواهيم اين وجود دريايي را در خود گسترش دهيم. آنقدر مي شود بزرگ بود كه بزرگترين و كوچكترين مسايل نتواند هويت و ماهيت يا همان خوديت ما را از ما بگيرد. البته راجع به حكايت ثبات و تعادل در فصلي مجزا حتما صحبت خواهيم كرد. اين دفعه به فكر دريايي كردن روحيات و حتي جسميت خود باشيم.
مي شود آنقدر وسيع باشيد كه گستره هستي مجال تجلي خود را در شما ببيند. همه جهان در هر بعدي در آدمي قابل تجلي است. فقط كافي است كه اين مجال آنقدر فراخ و باظرفيت شود كه فتح آسمان ها پايين ترين پله آن باشد. البته ساده نيست.
تن توفان كش شكيبيده 
كه نفرسايد از نشيب و فراز
بانگ دريادلان چنين خيزد
كار هر سينه نيست اين آواز
راجع به صبر و تحمل و ترك آسايش هم پيش از اين صحبت كرديم. مي بينيد كه مباحث تكامل و تعالي درست مثل سلسله اي است كه با طرح يكي، گريزي از مطرح كردن ديگري نيست. اميدواريم در اين آخر هفته كه حتي شايد با ديداري از دريا و رفتن به سفر براي شما همراه باشد، به اين وجود دريايي فكر كنيد و درپي كسب و تقويت آن براي خويشتن باشيد.

پايتخت
صنعا
صنعا به عنوان پايتخت هنري مابين كشورهاي عربي، قرار است از ۲۸ شهريورماه به مدت يك هفته نمايشگاهي از آثار هنري و صنايع دستي كويت را برپا كند. در مصاحبه اي كه سفير كويت در يمن برگزار كرد، او ابراز خوشحالي خود را درخصوص برپايي چنين نمايشگاه هايي در صنعا پايتخت يمن ابراز داشت. در نمايشگاه هفته هنري كويت، آثار فرهنگي، آثار هنري،  نمايشگاه كتاب، هنرهاي دستي پلاستيكي و كنفرانس هاي فرهنگي برگزار خواهد شد.همچنين در پايان هر روز قرار است كه شب شعري نيز برپا شود. در سال ۲۰۰۱ نيز صنعا ميزبان آثار هنري كويت بود كه با استقبال زياد يمني ها مواجه شد.
عشق آباد
در پايتخت تركمنستان بزرگترين مركز تجاري و خريد اين شهر افتتاح شد. اين مركز تجاري ۸ طبقه با فضاي كلي ۱۲ هزار متر مربع بيش از ۷۰ مغازه براي ارايه اجناس، اعم از لوازم خانگي و پوشاك است. همچنين چندين و چند رستوران و كافي شاپ نيز براي بازديدكنندگان طراحي شده است. در قسمت هاي مختلف اين مركز تجاري هم چند آسانسور با ظرفيت ۱۰ نفر طراحي شده است كه عبور و مرور بازديدكنندگان به طبقات بالاتر را سهولت مي بخشد.
بانكوك 
شركت هواپيمايي تاي ايرلاين با بستن قراردادي تعداد ۶ هواپيماي مدرن و پيشرفته ايرباس (اي ۳۸۰) را خريداري كرد و به عنوان سيزدهمين شركت هواپيمايي جهان معرفي شد كه صاحب چنين هواپيماي مجهزي مي شود. ارزش اين قرارداد با شركت ايرباس ۱/۲ ميليارد دلار است. قرار است شركت هواپيمايي تاي ايرلاين از اين هواپيماها جهت پروازهاي طولاني از بانكوك به پايتخت هاي اروپايي استفاده كند.
لندن - پاريس 
اما چرا دو پايتخت خدمتتان عرض مي كنم. همينطور كه مي دانيد مسابقات المپيك آتن به پايان رسيد. اما اين مسابقات فقط براي آتن و كشور يونان تمام شده است. در سال ۲۰۰۸ هم ميزبان مسابقات چيني ها و پايتخت اين كشور آسيايي است و به گفته مسوولان برگزاري مسابقات، سال ۲۰۰۸ آنها كاملا آماده هستند. اما كمي هم به نظر اغراق آميز است.خلاصه از پكن كه بگذريم رقابت مابين پايتخت ۵ كشور جهان براي ميزباني سال ۲۰۱۲ اين مسابقات بالا گرفته است. اين رقابت مابين دو شهر پاريس و لندن از ساير شهرهاي ديگر بيشتر است. به نظر هم مي رسد كه لندن گوي سبقت را از پاريس ربوده و يكه و تنها در تلاش براي به دست آوردن اين ميزباني است. توني بلر نخست وزير انگليس نيز تنها مقام بلندپايه سياسي جهان بود كه در آتن حضور داشت و مسابقات را دنبال مي كرد. مسوول هماهنگي المپيك در لندن گفت: «اين يك ماراتن مابين ما و فرانسوي هاست و به نظر مي رسد كه ما چند گامي جلوتر از آنها هستيم.»

هوا
افت دما
به نظر مي  رسد صبر كردن براي كاهش دماي هوا كم كم جواب مي  دهد. از ديروز كم كم افت دماي هوا محسوس شده است. امروز هم كه كمي دقت مي  كنيم، مي  بينيم كه هواي تهران كمي خنك تر از روزهاي قبل است. براي امروز دمايي معادل ۳۳ درجه سانتي گراد را براي تهران پيش بيني كرده اند كه با اين وضعيت آن كاهش دمايي كه چندروزي است منتظر حضورش هستيم كم كم دارد از راه مي  رسد. دماي هواي امشب تهران هم نسبت به شب هاي ديگر خنك تر است و مي  شود چند دقيقه اي رفت داخل حياط يا كوچه و قدمي زد. براي امشب ۲۲ درجه سانتي گراد ماكزيمم دمايي است كه پيش بيني شده است.
اما اگر در خصوص دماي فردا سوال مي  كنيد، بايد خدمت مباركتان عرض كنم كه يك درجه، نسبت به امروز گرمتر خواهد بود، يعني ۳۴ درجه، ولي آنقدر گرم نيست كه نتوانيد سري به پارك و كوه بزنيد. فردا شب دماي هوا هيچ تفاوتي با امشب ندارد، همان عدد ۲۲.

جعبه
گودزيلا روي آنتن
باز هم يك هفته ديگر گذشت ونوبت اعلام برنامه هاي پنج شنبه و جمعه رسيد. براي امروزتان پيشنهاد مي  كنيم كه ابتدا ساعت ۳۰:۱۳ سريال خانه اي در تاريكي را از شبكه سوم تماشا كنيد. سپس مي  توانيد ساعت ۱۷ از شبكه دوم فيلم سينمايي گودزيلا را تماشا بفرماييد. باجنا ق ها را امروز مي  توانيد ساعت ۳۰:۲۱ از شبكه تهران تماشا بفرماييد. سينما يك اين هفته اختصاص به پخش فيلم سينمايي رستگاري «شادشنگ» دارد كه ساعت ۳۰:۲۲ آغاز مي  شود. در ضمن در همين ساعت هم فيلم سينمايي رام و شام از شبكه تهران پخش مي  شود.
اما فردا؛ ۳۰:۱۶ از شبكه اول مي  توانيد فيلم سينمايي تماشا كنيد. ساعت ۱۹ هشدار براي كبري ۱۱ از شبكه تهران پخش مي  شود. سينما ۴ ساعت ۲۱ شروع مي  شود كه اختصاص به فيلم «بهترين سال هاي زندگي ما» دارد. آشتي كنان ساعت ۲۱ از شبكه سوم و صندلي داغ را هم مي  توانيد ساعت ۴۵:۲۱ از شبكه تهران تماشا كنيد.۱۰:۲۲ از شبكه اول بچه محل پخش مي  شود. ساعت ۲۳ هم مي  توانيد تكرار سريال قهر و آشتي را ببينيد. آخر هفته خوبي داشته باشيد.

نمايشگاه
سايت گردشگري
اگر اهل گشت و گذار در اينترنت هستيد، ما شما را با سايتي آشنا مي  كنيم كه امكان گشت وگذار در ايران را برايتان فراهم كند. خبر اين است كه سايت  گردشگري خبرگزاري ميراث فرهنگي افتتاح شد. به هر يك از آدرس هاي www.chntourism.ir, www.chntourism.com يا.www.chntourism.net كه مراجعه كنيد، امكان دستيابي به اطلاعات «صنعت گردشگري» با زيرمجموعه هاي هتل ها، رستوران ها، دفاتر خدمات مسافرتي، تورهاي گردشگري، مراكز تفريحي و ورزشي، مراكز تجاري و خدمات فرودگاهي،  «جاذبه هاي گردشگري» بازديد مجموعه هاي زيارتي، فرهنگي، تفريحي، اكوتوريسم، مناطق آزاد و نقشه گردشگري شهرها و «حمل و نقل» با زيرمجموعه هاي هوايي، جاده اي، دريايي، راه آهن و نقشه گردشگري راه هاي ايران، برايتان فراهم مي  شود.
حسن اين سايت اين است كه اگر قصد سفر به يكي از مناطق ايران را داشته باشيد، مي  توانيد با اطلاعات و شناخت كامل نسبت به آن منطقه چمدان ها را ببنديد و راهي سفر شود. سفر خوش بگذرد.

پرده
ما فرشته نيستيم
براي اينكه «ما فرشته نيستيم» را ببينيد، فقط همين امروز و فردا فرصت داريد. ما فرشته نيستيم فيلمي است از «نيل جوردن» كه شما مي توانيد در آن از بازي «رابرت دنيرو»، «شون پن» و «دمي مور» لذت ببريد. البته كساني كه تماشاي فيلم بخشي از زندگيشان است، حتما اين فيلم را كه در سال ۱۹۸۹ ساخته شده، بارها ديده اند، اما براي آن عده اي كه ما فرشته نيستيم را نديده اند، مي نويسيم كه داستان فيلم درمورد فرار دو زنداني و حضور آنها در دهكده اي مرزي است. اگر دوست داشتيد از جريان ماجراهايي كه در حين اين فرار مي گذرد باخبر شويد، امروز يا فردا، سر ساعت ۱۶ در حوزه هنري آماده باشيد و وارد سالن كوچك شويد.
از اين خبر كه بگذريم، مي رسيم به فيلم هاي روي پرده شهر. شما مي توانيد آخر هفته را با شمعي در باد، مهمان مامان، سربازهاي جمعه، زهر عسل، معادله، باج خور و... پشت سر بگذاريد. البته در اين بين به مهمان مامان توجهي ويژه داشته باشيد كه قرار است در هفته آينده جاي خود را روي پرده ها به مزرعه پدري بدهد.

صحنه
هرچي دلت بخواد
«شب دوازدهم» شكسپير را كه بازخواني كنند، مي شود «هرچي دلت بخواد». اين عنوان نمايشي است كه توسط مجيد حيدري نوشته شده و با كارگرداني حميد پورآذري در تالار سنگلج روي صحنه رفته است. البته اگر شما تنها اراده كنيد كه چند ساعت از يك روز را به تماشاي تئاتر اختصاص دهيد، مجموعه تئاتر شهر با ۱۰ نمايش در حال اجرا، آماده پذيرايي از شما است. شما آنجا مي توانيد با دقت به پوسترها نگاه كنيد و بهترين انتخاب را مقابل چشم هايتان قرار دهيد. البته به اين نكته هم توجه داشته باشيد كه خوب نبودن يك پوستر رابطه مستقيمي با كيفيت واقعي نمايش ندارد. بنابراين سعي كنيد از كساني كه تئاتر را با دقت پيگيري مي كنند مشاوره بگيرد.
خبر ديگر از تئاتر اينكه انجمن نمايشگران تئاتر خياباني كار ثبت گروه هاي فعال تئاتر خيابان را آغاز كرده است. هدف از انجام اين كار ايجاد امكان برنامه ريزي بلندمدت براي گروه هاي تئاتر خياباني است. شما هم اگر صاحب يكي از اين گروه ها هستيد همين امروز به  فكر ثبت كردنش باشيد. البته گروه تئاتر شما بايد هدف يك هسته مركزي - گروه طراحان، گروه بازيگران، كارگردان و سرپرست - داشته باشد. اين شرط ثبت است.

نت
سمفوني خرمشهر
«خنيا» شما را به «تهران ۱۳۳۰» مي برد. قبول داريم كه اين جمله كمي گنگ است، اما اگر كمي صبر كنيد ماجرا را برايتان توضيح مي دهيم. «خنيا» يك گروه موسيقي است كه سرپرستي آن برعهده پري ملكي است. اين گروه از امشب كارش را با همخواني و همنوازي در دو قسمت دستگاه شور و دستگاه هاي همايون و ماهور آغاز مي كند. كنسرت گروه خنيا را غير از امشب، مي توانيد جمعه و شنبه هم ببينيد.
عنوان اين كنسرت هم تهران ۱۳۳۰ است. چرا؟ به اين دليل ساده كه گروه قصد دارد شما را به كمك گوش هايتان به حال و هواي موسيقي دهه ۳۰ تهران بازگرداند. خبر ديگر از موسيقي، مربوط به اجراي سمفوني بزرگ خرمشهر است. سمفوني بزرگ خرمشهر با اركستر ۹۰ نفره به مدت ۱۰ شب در فرهنگسراي بهمن اجرا مي شود. اين كار اثري سمفونيك از احمد پژمان است و مهدي قاسمي هم رهبر گروه كر است. اين برنامه توسط سازمان فرهنگي - هنري شهرداري، به مناسبت هفته دفاع مقدس و تجليل از موسيقيدانان دوره دفاع مقدس برنامه ريزي شده است.

ورود
ورود يعني خروج
ما مي  نويسيم ورود و شما بخوانيد خروج. يك بار ديگر به آخر هفته رسيديم و شما احتمالا به فكر برنامه اي براي استفاده از تعطيلات هستيد. مي  دانيم كه شايد به جاي خواندن ستون ورود، ترجيح بدهيد كه به خروج از خانه فكر كنيد، اما اگر اين چند خط را خوانديد كمي هم به فكر ما باشيد. شما حتي در زمان تفريح هم مي  توانيد به ما فكر كنيد. خوب دقت كنيد، ما زير قابلمه قورمه سبزي شما هستيم!

ذهن زيبا
اگر هر روز كه از خواب بيدار مي  شويد، كاري براي انجام دادن داشته باشيد با زندگي سرشاخ نمي  شويد.
پرمودبترا
مهم ترين قدم در جهت تحقق خواسته هايتان در زندگي، آن است كه نخست بدانيد «چه» مي  خواهيد.
بن اشتاين 
عادت كن هميشه شيء زيبايي جلوي چشمت باشد، حتي اگر آن شيء يك شاخه گل مينا در شيشه خالي مربا باشد.
جكسون براون 
از يك قورباغه بپرسيد:«زيبايي چيست؟» بي ترديد، زيبايي را در چهره قورباغه ماده اي جست وجو مي كند كه دو چشم گرد ورقلمبيده، از سر كوچكش بيرون جسته، دهاني فراخ، شكمي زرد و پشتي سياه دارد.
والتر
آبي را كه در آن غرق مي شويم، اقيانوس مي شماريم.
ضرب المثل ارمنستاني 

تهرانشهر
ايرانشهر
حوادث
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
سفر و طبيعت
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  عكاس خانه  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |