شنبه ۱۴ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۸۶
يك شب در راديو
آنها خواب را نمي شناسند
هم از تلويزيون و پشت صحنه هاي آن زياد گفته ايم و هم در برنامه هاي متعدد تلويزيوني شاهد فعاليت يك گروه تلويزيوني براي ارسال يك برنامه روي آنتن بوده ايد. اما شايد تابه حال بسيا ركم اتفاق افتاده كه از پشت صحنه برنامه هاي راديويي و تلاش آنها چيزي نوشته يا پخش شود
015066.jpg
رضا محدث 
آنجا هميشه پشت صحنه است. آنجا حداقل مثل تلويزيون نيست كه روي صحنه را ببيني و پشت صحنه را در ذهن بسازي. آنجا فقط صدا است كه در گوش مي ماند.
هم از تلويزيون و پشت صحنه هاي آن زياد گفته ايم و هم در برنامه هاي متعدد تلويزيوني شاهد فعاليت يك گروه تلويزيوني براي ارسال يك برنامه روي آنتن بوده ايد. اما شايد تابه حال بسيا ركم اتفاق افتاده كه از پشت صحنه برنامه هاي راديويي و تلاش آنها چيزي نوشته يا پخش شود. مي دانيم كه امروز را بايد به ورزش اختصاص بدهيم، اما اگر كمي صبر كنيد، متوجه مي شويد كه مطلب ما بي ربط به ورزش هم نيست. امروز سري زده ايم به بچه هاي شبكه راديويي ورزش تا هم موضوع اين هفته رديف شود و هم كمي با پشت صحنه برنامه هاي راديويي آشنا شويم و شويد.
از شانس خوب ما، روزي را هم كه براي رفتن به راديو انتخاب كرده بوديم در هياهوي مسابقه هاي المپيك بود و از آن بهتر اينكه قرار بود شاهين نصيري نيا براي بلندكردن وزنه روي صحنه بيايد.
داخل پخش شبكه ورزش كه شديم، برنامه شروع شده بود. مجري هاي برنامه علي شاكري و سينا ولي الله در حال صحبت درمورد مسابقه اي كه قرار بود برگزار شود، بودند.
صحنه اي كه شما از پشت شيشه مي بينيد، يك ميز با پارچه اي سبز به روي آن است و چند ميكروفون در قسمت هاي آن درنظر گرفته شده است. راستي دو تا تلويزيون هم هست. يكي به سمت گوينده راديو و ديگري به سمت اتاق فرمان كه هردو آنها طي مسابقه ورزشي روشن هستند. مسابقه در حال آغاز است، دو مجري كليه امور را به دست خبرنگار اعزامي به آتن مي سپارند و خودشان چند دقيقه اي را داخل استوديو مي مانند تا اگر احيانا مشكلي در برقراري ارتباط به وجود آمد، آنها سكان كار را در دست بگيرند. گويا مشكلي نيست و همه چيز به خوبي در حال جريان است. شاكري و ولي الله از استوديو خارج مي شوند تا هم نفسي بگيرند و هم در كنار دوستان شاهد و ناظر مسابقه وزنه برداري باشند. حالا اتاق فرمان تبديل شده به يك ورزشگاه كوچك، همه آنها از تهيه كننده و صدابردار و مجري و مسوول امور هماهنگي به تلويزيون خيره شده اند و مانند هر ايراني با هيجان مسابقه را نگاه مي كنند.
اتاق فرمان متشكل از يك ميز تنظيم صداهاست، چند دستگاه پخش سي دي و نوار و يك قفسه بزرگ پر از سي دي هاي مختلف.
يك ساعتي مي گذرد و شاهين نصيري نيا به يك مدال با ارزش نزديك مي شود. سيد محمدي تهيه كننده برنامه بسيار خوشحال است، بلند مي شود و از همان قفسه سي دي معروفي كه هر از گاهي بعد از پيروزي ورزشكاران مي گذارند را برمي دارد و آماده مي كند. «آقا هرجوري شده من امشب اين آهنگ را پخش مي كنم.» او و همه بروبچه ها اميد زيادي داشتند اما مسابقه تمام شد و نه مدالي كسب كرديم و نه آهنگي پخش شد. سيدمحمدي تهيه كننده را بروبچه هاي راديو سيد صدا مي كنند. ما هم با اين نام صدايش مي كنيم. سيد سي دي را برمي دارد و سرجايش مي گذارد.اما به هر حال مجري ها بايد بروند و بنشينند پشت ميكروفون و صحبت كنند. قبل از رفتن آنها، سيد سعي مي كند با آنها شوخي كند تا روحيه آنها را به حالت عادي برگرداند. به طور كلي مي گويند سيد در عين جدي بودن در كار، بسيار انسان خوشرو و شوخي است. ۱۵ سال است كه در راديو مشغول به فعاليت است. ساعت ۳۰:۲۳است و بايد برنامه پنجره روي شب كه با پخش زنده وزنه برداري آغاز شده است تا ساعت ۲ بامداد ادامه پيدا كند. اما انگار نه انگار كه داريم به نيمه شب نزديك مي شويم. شما حتي كوچكترين احساس خستگي در چهره عوامل نمي توانيد ببينيد.
اصولا راست مي گويند كه گوينده ها انسان هاي پرحرفي هستند. چون تاموقعي كه خارج از استوديو بودند حتي يك لحظه هم فرصت نشد با بروبچه هاي اتاق فرمان صحبت كنيم. اما الان زمان مناسبي است. پشت ميز صدا، قطعا كسي حضور ندارد جز صدابردار برنامه. نويدي، مردي اهل تبريز و ۳۳ ساله است كه كار صدابرداري را انجام مي دهد. او هم مانند ساير بروبچه هاي راديو ورزش برخلاف سنش كه به نسبت، از سايرين مسن تر است، بسيار جوان و سرحال به نظر مي رسد.
صدابردار براي هر بار ورود به داخل استوديو و واگذار كردن كار به مجري ها يك پل ارتباطي دارد. او توسط خاموش و روشن كردن چراغ قرمز براي چندبار متوالي به گويندگان هشدار مي دهد كه تا ثانيه هايي ديگر كار آنها شروع مي شود. اين رابطه دوطرفه است. اما ابزار كار گويندگان دست آنهاست. آنها پس از پايان صحبت هايشان با اشاره به اتاق فرمان صدابردار را مطلع مي كنند كه بايد ميكروفون را از آنها گرفته و برنامه آماده شده را پخش كند.
۵۵:۲ بامداد است. مجري ها براي خداحافظي آماده مي شوند. مجري برنامه بعدي هم آمده. او هم جوان است و سرحال. او خود را آماده مي كند تا كارش را سريعتر شروع كند و شاكري و ولي الله خود را آماده خداحافظي مي كنند. نبض تپنده راديو ۲۴ ساعته فعاليت مي كند و هرگز از كار نمي ايستد. شما مي توانيد هر موقعي كه در شبانه روز مايل بوديد راديو را روشن و گوش كنيد. مطمئن باشيد آنجا كساني هستند كه اصلا خواب را نمي شناسند.

جعبه
تب سرد
امروز ساعت ۳۰:۱۳ مي توانيد تكرار سريال آشتي كنان را از شبكه سوم تماشا بفرماييد پزشك دهكده ساعت ۱۵:۱۴ از شبكه دوم پخش خواهد شد. تكرار مجموعه طنز باجناق ها را مي توانيد ساعت ۱۵ از شبكه تهران ببينيد. ساعت۱۹ امشب از شبكه تهران مي  توانيد سريال خانه پدري رامشاهده فرماييد. اگر سريال تب سرد را دنبال مي فرماييد، امشب ساعت ۲۱ قسمت ديگري از اين مجموعه ديدني پخش مي شود مي توانيد از شبكه سوم تماشايش كنيد.
قسمت ديگري از سريال با جناق ها پخش مي شود. مي توانيد ساعت ۲۱:۳۰ آن را از شبكه تهران ببينيد. برنامه زنده مهتاب را هم مي توانيد ساعت ۲۲:۲۰تماشا بفرماييد. فيلم سينمايي شبكه دوم هم مانند هر شب ساعت ۲۴ پخش خواهد شد روز وشب بسيار خوبي داشته باشيد.

كتابخانه
در انتظار كتاب هاي تازه
اگر اهل داستان و كتاب هاي داستاني هستيد، حتما اين خبر برايتان جالب است. ما در اين خبر قصد داريم به شما بگوييم كه قرار است انتشارات مرواريد شش كتاب جديد را در حوزه ادبيات داستاني منتشر كند. يكي از اين كتاب ها رمان «ماهي ها درشب مي خوابند» اولين نوشته سودابه اشرافي است. كتاب بعدي در حقيقت گزيده اي ازبهترين داستان هاي آمريكايي است كه در مجله معتبر «نيويوركر» چاپ شده اند. اين داستان ها را ليلا نصيري به فارسي برگردانده است. اگر طرفدار نوشته هاي ولاديمير ناباكوف هم باشيد حتما مي دانيد كه «خنده در تاريكي» مهمترين رمان اوست كه آن را اميد نيك فرجام ترجمه كرده است. «تباهي» رمان ديگري است كه آن را طاهربن جلون نويسنده معاصر مراكشي نوشته و محمدرضا قليچ خاني آن را ترجمه كرده است. دو كتاب باقيمانده هم در واقع دو مجموعه شعر هستند كه يكي از آنها برگزيده اي از اشعار اكتاويوباز شاعر مكزيكي و با ترجمه دكتر سعيد سعيدپور است و كتاب ديگر «عاشقانه هاي مصر باستان» است كه قدمت آنها به سه هزار سال قبل از ميلاد برمي گردد و عباس صفاري آن را ترجمه كرده است.

پرده
شورش در كشتي
اگر تمام فيلم هايي را كه در طول تابستان در سينماهاي تهران به روي پرده رفته و اكران شده را ديده ايد و دلتان مي خواهد براي تنوع هم كه شده(!) يك فيلم با فضاي متفاوت را ببينيد به شما پيشنهاد مي دهيم كه امروز ساعت ۵ بعدازظهر به كانون فيلم جهاد دانشگاهي برويد. گويا قرار است امروز فيلم «شورش در كشتي بونتي» كه لوئيس مايلستون آن را كارگرداني كرده در اين كانون به نمايش گذاشته شود. اين فيلم محصول سال ۱۹۶۲ آمريكا است و در آن در مدت ۱۸۵ دقيقه بازيگراني مانند مارلون براندو، تريور هوارد و ريچارد هريس بازي مي كنند. فيلمنامه اين فيلم را چارلز ادرر نوشته است . اين فيلم در سال ۱۹۳۵ هم توسط فرانك لويد كارگرداني شده بود، نسخه اخير را در حقيقت از همان فيلم بازسازي كرده اند. اگر اين فيلم را قبلا هم ديده ايد و تصميم داريد دوباره آن را ببينيد كه مسلما داستان آن را مي دانيد، اما اگر براي اولين بار مي خواهيد اين فيلم را ببينيد شايد برايتان جالب باشد كه داستان را بدانيد. اين فيلم داستان يك كشتي را كه متعلق به نيروي دريايي انگلستان است در قرن هيجدهم نشان مي دهد. كاركنان اين كشتي در راه ماموريت دست به شورش مي زنند و ناخداي ستمگر كشتي را با يك قايق به دريا مي اندازند و ....

ستون شما
موش
در خيابان آزادي، نبش چهار راه اسكندري كه قسمت شمالي آزادي مي شود صحنه اي ديده ام كه تا حالا توي زندگيم نديده بودم. سرچهار راه كه سوار ماشين شدم داخل جوي آب حدود۶۰۰ تا موش در ابعادمختلف در هم مي  لوليدند.
من با مسوولان تماس گرفتم و گله كردم وگفتم واقعا خيلي زشت است در قلب تهران اين اتفاق بيفتد. من از مسوولان گله دارم كه فقط دركنفرانس ها و جلسه ها شركت مي كنند و چرا نسبت به اين اتفاق ها واكنش نشان نمي دهند؟ من چنين صحنه اي را در عمرم نديده ام.
زينل زاده

ذهن زيبا
درك مشكل همواره مساوي با حل آن نيست، اما اگر مشكلي را خوب درك نكنيد، هرگز راه حلي براي آن پيدا نمي شود.
جيمز بالدوين
موفق نمي شويد، مگر از كاري كه مي كنيد لذت ببريد.
پرمود بترا
نيك بودن كافي نيست، بايد آن را نمايان ساخت.
استاهل
وظيفه از پر سبك تر و از كوه سنگين تر است.
ضرب المثل ژاپني

تهرانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |