تخيل و توصيف دقيق، از ويژگي هاي داستانهاي نويسندگان بزرگ جهاني است. بي ترديد زماني يك داستان مي تواند مخاطبان خاص خود را بيابد كه از اين دو ويژگي برخوردار باشد. در عرصه داستان نويسي جهان كم نبوده اند داستان نويساني كه بر اين خصوصيت پاي فشرده اند و در واقع شاخص اصلي داستان هاي آنها همين تخيل و توصيف قدرتمند است. روديارد كيپلينگ از جمله اين داستان نويسان است كه برنده جايزه نوبل ادبي نيز هست. در اين شماره به معرفي او مي پردازيم.
ژوزف روديارد كيپلينگ صرف نظر از عقايد سياسي اش (اين عقايد در برخي از اشعار او چنين جلوه گر شده بود كه وي معتقد به حقانيت برتري انگليس بر مستعمراتش بود.) سي ام دسامبر ۱۸۶۵ در بمبئي در هندوستان چشم به جهان گشود. پدر او فرزند يك كشيش بود و پيش از تولد فرزندش به تدريس رشته «حجاري در معماري» در دانشگاه بمبئي گمارده شده بود. كيپلينگ ۵ ساله بود كه خواندن مي دانست. در ۱۸۷۱ به انگلستان برده شد تا آغاز به تحصيل كند. در آنجا به كاپيتاني پير و بازنشسته و بدخلق و متعصب داده شد تا روي كشتي او به تحصيل ابتدايي بپردازد. كاپيتان و همسرش، مدت شش سال تمام چنان با كيپلينگ بدرفتاري كردند كه او هميشه آرزو داشت از پيش آنها بگريزد. در اين دوره او اغلب از بيماري رنج مي كشيد. در داستان «بع بع گوسفندان سياه» كه براساس همين رنجها شكل گرفته مي گويد: «وقتي لبهاي جواني مزه تلخ آبهاي تنفر و ظن و بدگماني را عميقاً چشيده اند، تمام عشق جهان هم نمي تواند اين تلخ مزگي را كاملاً از بين ببرد.» پس از اين دوران پرعذاب، نوبت به دوره خوش زندگي در كنار پدر و مادرش رسيد و پس از آن در كالج نيروهاي متحد انگلستان يعني وست وارد هو در دون شاير ثبت نام كرد. اينجا براي كيپلينگ خوش نيامد و همين باعث شد تا تحصيل را براي هميشه رها سازد. از سال ۱۸۸۲ تا ۱۸۸۹ به روز نامه نگاري در لاهور پرداخت. همين جا بود كه سرودن شعر را آغاز كرد و تصنيفهاي اداري را منتشر كرد و كم كم به داستان نويسي گرايش پيدا كرد و در ۱۸۸۶ هفت جلد كتاب منتشر كرد. در ۱۸۸۹ هم به مسافرتي به دور دنيا رفت و تجربياتش را در كتاب «از دريا به دريا» نوشت. ناشران نيويوركي و لندني تمايلي به چاپ آثار او نشان نمي دادند. تا سرانجام «ويليام ارنست هنلي» به شيوه نو و زنده كيپلينگ در سرودن شعر پي برد و از طريق همين فرد در انگلستان معرفي شد. سرانجام با دختر يك نويسنده آمريكايي ازدواج كرد و ماه عسل را در ژاپن گذراند. به علت برخي مشكلات خانوادگي ساكن انگليس شد. كتاب جنگل و كتاب دوم جنگل شهرت بسزايي براي او آورد و جوايز بسياري به او تعلق گرفت، در اقامت كوتاهي در آمريكا دختر ۶ ساله اش را از دست داد و همين باعث انزوا و گوشه نشيني او گرديد. در يكي از مناطق ييلاقي انگلستان اقامت گزيد و در آنجا بود كه بهترين آثارش را نوشت. عليرغم تمامي شهرتي كه داشت زندگي در كنار خانواده را ترجيح مي داد. با شعله ور شدن جنگ جهاني اول اين محفل به شكل غم انگيزي از هم پاشيد. تنها پسرش در ۱۱ سالگي در حين «نبرد دوم لو» به قتل رسيد. پس از اين ماجرا «تلخي» عنصر بارز آثارش شد. در ابياتي كه پس از اين زمان سروده است فاجعه اي عظيم را پيش بيني مي كند. در داستانهاي مجموعه موجودات (۱۹۱۷) وامها و اعتبارها (۱۹۲۶)، مرزها و تازه ها (۱۹۳۲) آرزوهاي درهم شكسته و نوميدي را به تصوير مي كشد. حتي در زندگينامه كه خود آن را نوشت به نام چيزي از خودم «سكوت عميقي» اختيار كرده است و آن را به صورتي نوشته كه انسان را به فكر فرو مي برد.
نوشته هاي كيپلينگ تأثيري بسزا بر هم ميهنانش داشت، به ويژه آن كه در اشعار حماسي اش از وطن دوستي، محبت، مهرورزي و عطوفت به ديگران به زباني ساده و بس روان ستايش مي كرد. داستانهاي كوتاهش بسيار نغز و دلكش است. در ضمن در آثارش بارها از خاطراتش در هندوستان كه با مردم و فرهنگش آشنايي عميق داشته استفاده كرده است. آراي منتقدان درباره آثارش متفاوت است. اما نمي توان بيان صادقانه، گاه طنز آميز و گاه حماسي وي را زير سؤال برد. از ميان رمانهاي او مي توان به «كيم» اشاره كرد كه بافتي بسيار منسجم و با رمانهاي ديگرش تفاوتهاي اساسي دارد. او جمعاً سه كتاب منظوم نوشت كه از آن ميان، كتاب هفت دريا به بسياري از زبانها ترجمه شده است. داستانهاي كوتاه او مشتمل بر پنج كتاب است. از ديگر آثار او مي توان به كتاب جنگل و كتاب دوم جنگل اشاره كرد كه بسيار مشهورند (كتاب جنگل به شكل نمايش كارتوني تهيه شده است). به اينها بايد زندگينامه خودش و كتاب تاريخي را كه درباره سربازان لندني نوشته است اضافه كرد كه بالغ بر ۳۵ جلد مي شود. او سرانجام در ۴۳ سالگي و در سال ۱۹۰۷ برنده جايزه نوبل ادبيات شد. (در ميان برندگان جايزه نوبل ادبي تا سال ۱۹۹۳ او جوانترين بود. آكادمي سوئد علت انتخاب وي را «قدرت مشاهده و تخيل پيشرو و اثر به اوج رسيده مفاهيم و هنر توصيف كه وجه بارز آفرينشهاي اين نويسنده برجسته است»، ذكر كرد. همان سال دانشگاههاي دورهام و آكسفورد و سال بعد دانشگاه كمبريج به وي درجات افتخاري اهدا كردند. ژوزف روديارد كيپلينگ سرانجام در هيجدهم ژانويه ۱۹۳۶ جان سپرد و پس از انجام تشييع جنازه اي ملي در كليساي وست مينستر به خاك سپرده شد.