ايسنا: حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمي رئيس جمهور، روز گذشته براي هشتمين بار در دوران مسئوليت خود طي سخناني در مراسم آغاز سال تحصيلي دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي سراسر كشور در دانشگاه تهران ، آغاز سال تحصيلي دانشگاهها را به جامعه علمي، دانشجويان و خانواده هاي آنها تبريك گفت.
وي با بيان اين كه در هفت سال گذشته حوادث مختلفي از جمله در دانشگاهها رخ داده و شادكامي ها و ناكامي هاي متعددي را شاهد بوده ايم، افزود: البته روند جامعه قابل قبول است؛ اگر بي حوصله نباشيم و بدانيم تحولات اجتماعي و ريشه اي، نيازمند زمان است.اگر ناكامي ها و رنج ها بود، ايمان دارم دانشجويان و جامعه دانشگاهي ما به بلوغ فكري سياسي و اجتماعي بيشتري رسيده اند و قدرت يافته اند با تدبير بيشتري، راه پيشرفت، آزادي و استقلال را طي كنند.
رئيس جمهور با بيان اين كه جهت گيري آموزش عالي، دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي اميدواركننده است از همه كساني كه در اين عرصه كوشيده اند به خصوص استادان، دانشجويان، هيأت علمي دانشگاهها، دكتر معين، دكتر فرهادي، دكتر توفيقي، دكتر پزشكيان و كادرهاي مديريتي دانشگاه ها تشكر كرد كه اين مسير را با تحمل فراوان و ايمان به پيمودن آن، طي كرده اند.
خاتمي با بيان اين كه دانشگاه به معناي عام جايي است كه در آن انديشه توليد مي شود و مركز و محور دانش است، ادامه داد: در دوران جديد به طور خاص دانشگاه ها متكفل رشد و انتقال دانش جديد هستند.
البته ممكن است امور ديگري مورد توجه آنها قرار گيرد كه يا از آن ناگزيرند يا لازم هستند، ولي اين امر به معناي جايگزين شدن آنها به عنوان وظيفه اصلي دانشگاه نيست.
رئيس جمهور گفت: دين و دينداري براي يك جامعه معتقد، واجب است و دانشگاه نيز به اين مسئله مي پردازد، ولي پرداختن به امر دين وظيفه اصلي دانشگاه نيست، گرچه بايد تأكيد كرد با بينشي كه در آيين مقدس اسلام وجود دارد، هيچ ديني را نمي شناسم كه به اين اندازه به پرهيز از تقليد، روآوري به نوآوري، استقلال فكري و تدبير در آفاق و انفس دعوت كرده باشد.
دانشگاه متناسب با دين بايد در علم، پژوهش و تحقيق سرآمد باشد.
اگر دانشگاه جاي دانش و انتقال دانش است، اصل دانش معطوف به پرسش است و تا پرسش مطرح نشود دانش نخواهد بود.
وي افزود: دانشگاه مهمترين جا براي طرح و دامن زدن به پرسش و نقد پاسخ هاست.هر تمدني با اين پرسشها و تلاشها و چالشها پديد مي آيد.در صدر تمدن اسلامي متفكران، پرسيدند، انتقال دادند، اقتباس و نقد كردند و بر آنچه آموختند، افزودند و حرفهاي تازه زدند.اين فرآيند را در تمدن مدرن نيز شاهديم؛ انتقال، اقتباس، نقد و آفرينش.
رئيس جمهور در ادامه سخنراني خود در دانشگاه تهران، با تأكيد بر اين كه دانشگاه جايگاه واقعي اجتهاد است، كه در آن پرسشگري، دامن زدن به پرسش، نقد و نوآوري وجود دارد، ادامه داد: آفتي كه وجود دارد و جامعه را دچار خسران مي كند، گرايش آدمي به آن است كه آنچه را خود دارد بي عيب و آنچه را ديگران دارند، قابل نقد مي داند.
وي با بيان اين كه در امر دانشگاه ها و جوامع، بومي كردن دانش مهم است، تأكيد كرد: دانش، به قوم و بخش خاصي از جامعه اختصاص ندارد.كاركرد علم بومي است؛ شرط قطعي شدن توسعه، بومي شدن علم به لحاظ كاركرد است و اين كاركرد در دانشگاه است.
وي با بيان اين كه بايد با حفظ معيارها و جوهره تاريخي و هويتي خود بتوانيم خود را در دنيا متحول كنيم، خاطرنشان كرد كه در اينجا، اجتهاد كارساز است و دانشگاهها بايد در اين زمينه پيشگام باشند و اگر نبودند دچار دعواهاي بدفرجام و نافرجامي مي شويم كه از ۱۵۰ سال پيش تاكنون گرفتار آن هستيم.
خاتمي خاطرنشان كرد: در جامعه امروز دسته اي ليبرال دموكراسي را آفتي مي دانند كه به هر قيمتي بايد با آن مبارزه كرد و در مقام بيان، دچار سفسطه مي شوند و پيشاپيش جامعه و نظام را در مقابل افكار بخشي از جهان قرار مي دهند كه ليبراليسم را دستاورد تمدن خود مي داند.اين تفكر زمينه را براي سلطه جويي كساني كه به نام دفاع از آزادي و مبارزه با ارتجاع و خشونت و تنگ نظري به تجاوز و سركوب مي پردازند، فراهم مي كند و مكمل رفتار آنهاست كه به عنوان دفاع از تمدن و ليبراليسم به عرصه وارد مي شوند، ولي خلاف آن را انجام مي دهند.
وي ادامه داد: از سوي ديگر كساني به سادگي آب خوردن، اخلاق، معنويت و وحي الهي را نفي مي كنند و آنها را متعلق به گذشته مي دانند.اين تفكر راه سعادت را تسليم شدن در برابر ديگران مي داند و پندار خطرناكي را تكرار مي كند كه مي گويد «پايان تاريخ فرا رسيده است».
خاتمي با اشاره به نظريه فوكوياما در اين زمينه، ادامه داد:امر زننده اين است كه اين مدعيان، ليبرال دموكراسي را به عنوان قوي ترين ايدئولوژي زمان مطرح مي كنند كه به خاطر آن، قدرتمندانش مجازند به نام ليبرال دموكراسي، سركوب و شكنجه كنند؛ پايان تاريخ اين است.
رئيس جمهور ادامه داد: و اين سوي عالم چشم بسته به روي گذشته خود و مباني و مظاهر ليبرال دموكراسي و بي توجه به اين كه هر چيز بشر قابل نقد است و ابدي نيست، ايده هاي خود را زمزمه مي كند.ما با اين وضعيت تا اجتهاد نداشته باشيم و از غفلت بيدار نشويم، رهايي پيدا نمي كنيم.
خاتمي گفت: در اين هياهو، مظلوم، اصل انديشه و حركتهاي اصلاحي است كه از ۱۵۰ سال پيش تاكنون وجود داشته است. شگفت اينكه اين سوي عالم، مخالفان ليبرال دموكراسي مي خواهند دين ايدئولوژيك و ايدئولوژي ديني را مطرح كنند در حاليكه دين به اين شكل در غرب مطرح شد و مورد نكوهش قرار گرفت و ما نيازي به آن نداريم. وي گفت: نه سنت و نه تجدد قابل نفي نيستند و در عين حال هم سنت و هم تجدد قابل نفي اند. اگر به مقام نقد برسيم و واقع نگري كنيم، هم مي توانيم رنگ تقدس را از سنت با اصلاحات متناسب با زمان و مكان و آنچه ديگران پديد آورده اند در عين احترام به آن برداريم و در عين پايبندي به سنت و هويت، با نقد تجدد مي توان آزموده را دوباره نيازمود.