شنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۳
دانشجو
Front Page

گفت وگو با دكتر جهانگيريان استاد دانشگاه صنعتي شريف
به سوي مديريت مدرن
003792.jpg
مديريت، اصلي ترين مشكل ايران براي پيشرفت هاي سريع علمي و اقتصادي است. اين جمله اي است كه بسياري از صاحب نظران ايراني بر آن پاي مي فشارند و از كشورهاي پيشرفته با عنوان نمونه هايي ياد مي كنند كه مسير توسعه خود را با استفاده از مديريت هاي قوي اجرايي آغاز كرده اند. در همين چارچوب دانشگاه صنعتي شريف با آن كه همواره معتبرترين خروجي براي تزريق مهندسين فني صنعت كشور بوده است، امروز از مديريتي سخن مي گويد كه پيش از هر چيز بايد به ضرورت هاي اجتماعي و اقتصادي مديريت آگاه باشد و براي اين منظور آموزش  هايي را ترتيب داده است كه به نظر مي رسد در صورت اجرا مي تواند تا حدي اين نياز بنيادي را مرتفع سازد. متن زير حاصل گفت وگو با دكتر جهانگيريان استاد دانشكده مديريت و اقتصاد دانشگاه صنعتي شريف است. وي معتقد است: «مسائل مديريتي ايران بسيار حادتر از مسايل تكنولوژي و مهندسي است. بايد براي رهايي از بحران مديريت شتاب كرد».
* دانشگاه صنعتي شريف، نخستين دانشگاه فني و صنعتي در ايران است كه آموزش هاي مديريت را به صورت رسمي در دانشكده مديريت خود ارائه مي دهد. ممكن است براي بعضي از افراد اين سؤال به وجود آيد كه چرا يك دانشگاه فني سراغ رشته هاي علوم انساني رفته است و سعي دارد تا شيوه هاي جديدي را وارد آموزش هاي مديريتي كند. به عنوان نخستين سؤال درباره اين نقش جديد دانشگاه شريف توضيح دهيد.
ـ يكي از مسائلي كه در حال حاضر وجود دارد، اين است كه آموزش هاي مديريتي در دانشگاه هاي علوم انساني به صورت متمركز است. از طرف ديگر دانشجوياني كه وارد اين دانشگاه ها مي شوند، دانشجويان رشته هاي رياضي و فيزيك نيستند، ضمن اين كه در كنكور سراسري رتبه هاي پايين تري را نسبت به دانشجويان رشته هاي ديگر به دست آورده اند. نمي خواهم بگويم كه اين مسئله خوب يا بد است، بلكه مي خواهم بگويم كه اين امر يك واقعيت است. در اكثر مواقع كساني به سراغ رشته هاي مديريت مي روند كه در كنكور رتبه پايين تري را به دست آورده اند. اين مسئله خودش يك اختلاف ايجاد مي كند. اين افراد پس از ورود به جامعه براي حل مشكل مديريتي جامعه دچار مشكلاتي مي شوند. اين امر موجب مي شود كه جامعه دچار مشكل مديريتي شود. همان طور كه مشاهده مي شود، مسائل مديريتي جامعه ما بسيار حادتر از مسائل تكنولوژيك و مهندسي است. ما براي حل اين مشكل طرحي ريختيم تا براساس آن بتوانيم، در دوره هاي آموزش مديريت مان افرادي را جذب كنيم كه زبده باشند و بتوانند مسائل مديريتي جامعه را حل كنند. به همين دليل دانشگاه صنعتي شريف را انتخاب كرديم و دانشكده خاصي براي آموزش هاي مديريتي تأسيس شد. چون اين دانشكده در دانشگاه صنعتي شريف است، اكثر افرادي كه فارغ التحصيل رشته هاي رياضي- فيزيك و فني و مهندسي هستند وارد اين دوره ها مي شوند.
هدف ديگر ما اين بود كه دوره اي را به وجود آوريم كه قبلاً در سطح جهان نتيجه خوبي به دست آورده است. مي دانيد كه در داخل كشور دوره هاي مديريتي وجود دارد. در دانشكده هاي علوم انساني يك سري آموزش هاي كلاسيك به افراد مي دهند. منتهي فرمول ديگري هم تحت عنوانMBA وجود دارد كه قدمت بسيار زيادي داشته و در سطح جهان شناخته شده است. يكي از اهداف ما اين بود كه اين فرمول خاص را در كشور پياده كنيم و در نهايت بتوانيم ارتباطات آكادميك بين المللي را در زمينه هاي مديريتي گسترش دهيم. در واقع، ما با اين اعتقاد كه اگر دانش راكد بماند؛ مي پوسد كار خود را در اين زمينه ها آغاز كرديم.
نگاه كنيد به كشور كره كه نه منابع طبيعي دارد، نه جمعيت زيادي دارد و نه حتي خاك آن گسترده است. اين كشور تنها با اتكاء به دانش و بهره برداري مفيد از آن توانسته است به اين مقام جهاني دست يابد. از اين نمونه مثال هاي زيادي وجود دارد. پس دانش علي رغم اين كه ارزش بسيار زيادي دارد، اگر ساكن و راكد بماند خواهد پوسيد. دانش بايد تبادل شود، لذا ما به ارتباطات آكادميك با كشورهاي ديگر نيازمنديم و اين مسئله يكي از نيازهاي اساسي دانشگاه ها و مراكز علمي ايران است. كمك به پر كردن خلأ مديريت علمي در سطح كشور از اهداف ماست، من با يك مثال خيلي ساده اين خلأ شما نشان خواهم داد، تا بدانيد كه آموزش هاي مديريتي چقدر مهم است. ما ۱۵ ميليون نفر جمعيت آماده به كار اعم از شاغل و غيرشاغل داريم و براي هر ۱۰۰ نفر به يك نفر سرپرست نياز داريم. اين سرپرست به يك سري آموزش هاي مقدماتي مديريتي نياز دارد. نياز دارد كه بداند چگونه با اين صد نفر نيروي انساني كه تحت پوشش وي هستند برخورد كند و چگونه براي اين عده برنامه ريزي كرده و آنها را كنترل كند. اين سرپرست بايد به اموري اعم از رهبري و سازماندهي نيروهاي تحت پوشش خود آگاهي داشته باشد. با اين حساب ما براي ۱۵ ميليون نفر نياز به ۱۵۰ هزار نفر سرپرست داريم كه بايد آموزش هاي مقدماتي مديريتي ببينند. چنانچه ما از لايه هاي پائين به بالا بيائيم و به هرم سازماني نگاه كنيم، مي بينيم كه براي هر ۱۰ نفر سرپرست يك مدير لازم است و براي اين مديران تحصيلات آكادميك نياز است. لذا براي اين ۱۵۰ هزار نفر سرپرست به ۱۵ هزار نفر مدير مياني نياز است. اگر فرض كنيم كه هر ده نفر مدير مياني به يك نفر مدير ارشد نياز دارند، ما به ۱۵۰۰ مدير ارشد نياز خواهيم داشت. از طرف ديگر مي دانيم كه در هر دوره ۳۰ ساله يك مدير يا سرپرست بازنشسته و از سيستم خارج مي شود كه بايد افرادي جانشين آنها شوند. يعني يك بحث اين است كه يك سري آموزش هاي مديريتي براي افراد شاغل و نيروهاي آماده به كار فعلي نياز است و بحث ديگر اينكه با بازنشسته شدن اين مديران افراد ديگري جانشين آنها مي شوند كه آنها هم به آموزش هاي مديريتي نياز دارند. با محاسبه اي ساده متوجه مي شويم كه در هر سال به ۵۵۵۰ نفر بايد آموزش داده شود تا جانشين مديران قبلي شوند . همان طور كه گفتم يكي از رايج ترين و موفق ترين دوره هاي آموزش مديريت، دوره هاي MBA است. در كشور ما تنها يك دوره MBA وجود دارد كه آن هم در دانشگاه صنعتي شريف- تأسيس شده است. تنها دوره MBA كه در داخل كشور وجود دارد، ۴۵ نفر رادر سال آموزش مي دهد. اين تعداد را با نياز آموزش هاي مديريتي كشور مقايسه كنيد. البته درصد بسيار كمي از ۱۵ ميليون نفري كه ذكر شد، آموزش هاي لازم را ديده اند. دوره هاي مشابهي وجود دارد كه در هر سال ۶۰ نفر را آموزش مي دهند. يعني با استفاده از اين دوره ها و دوره هاي ما در مجموع ۱۰۰ نفر در سال آموزش هاي مديريتي مي بينند كه اصلاً كفاف نياز كشور را نمي دهد.
* درواقع دانشگاه شريف قصد دارد كه عليرغم پوشش نياز جامع به رشته هاي فني در فرايند مديريت كشور نيز ايفاي نقش كند. تحت عنوان اين كه امروز مديريت اصلي ترين معضل ايران است.
ـ بله؛ اگر دقت كنيد، مي بينيد كه هر جا صحبت از مشكلات مملكت است، در درجه اول بحث ضعف مديريت به ميان مي آيد. ضعف مديريت هم ناشي از نبود آموزش هاي آكادميك و رسمي مديريت است. اين آموزش ها مي تواند در سطح ليسانس و فوق ليسانس و هم در قالب دوره هاي كوتاه مدت باشد. بهترين محل هم براي اين آموزش ها دانشگاهها هستند. اگر يك مقايسه خيلي ساده با ساير كشورها داشته باشيم، مي بينيم كه مثلاً سنگاپور در سال ۱۳۸۱ با ۵/۴ ميليون نفر جمعيت چيزي حدو د ۳۰ دوره MBA داشته است. در صورتي كه ما در سال ۸۱ با ۶۵ ميليون نفر جمعيت تنها يك دوره MBA داشته ايم.
سنگاپور كشوري است بدون جمعيت، بدون منابع طبيعي و بدون جمعيت، بدون منابع طبيعي و بدون گستردگي خاك توانسته است به اين مقام دست يابد. كره هم همين طور است. كشورهاي ديگر هم همين راه را رفته اند. ولي احتمالاً ما چون گمان مي كرديم كه مي توانيم رأساً تمامي مسائلمان را حل كنيم، خود را از كشورهاي ديگر جدا كرديم. در صورتي كه ما از بعد علمي و آكادميك به تعامل با كشورها و دانشگاههاي ديگر نياز داريم. وقتي ديديم اين فرمول در كشوري پياده شد و نتيجه خيلي خوبي هم داد، بايد از آن فرمول استفاده مي كرديم، اما متأسفانه اين كار را نكرديم. ما حتي براي ايجاد اين دوره ها ظرفيت سازي هم نكرديم، در حالي كه در زمينه هاي مهندسي، ظرفيت سازي هاي بسياري داشته ايم. يعني جايي كه مشكل مربوط به مسائل مديريتي بوده، به مسائل مهندسي و فني پرداخته ايم. تكنولوژي را وارد كشور كرده ايم، ولي نتوانسته ايم آن را خوب مديريت كنيم.در حال حاضر مي خواهيم اين كار را انجام دهيم و تصميم داريم با همين مصاحبه ها و نشست ها براي آن فرهنگ سازي كنيم. تماس هاي زيادي با صنعتگران داريم و مستقلاً در حال توجيه و آشنا كردن مديران صنعتي با اين معضل هستيم. ضمن اين كه خود مديران هم پس از گذشت اين ۲۰ سال و اندي متوجه اين معضل شده اند.
حال فرض كنيد بخواهيم دانشگاهي ايجاد كنيم، يا تصميم بگيريم كه در دانشگاههاي موجود، دانشكده هاي مديريت بوجود  آوريم. مي دانيد كه انجام اين كارها به هزينه و زمان بسياري نياز دارد. به خصوص مسئله زمان براي ما خيلي مهم است. چرا كه در حال حاضر افرادي هستند كه جامعه را مديريت مي كنند و هر روز تصميماتي مي گيرند كه اين تصميمات بر كل جامعه اثر مي گذارد. ما بايد كاري كنيم تا اين مديران تصميمات بهتري گرفته و خطاي كمتري داشته باشند.
003801.jpg
* آموزش مشخصي براي اين هدف خاص در نظر گرفته ايد؟
- براي رسيدن به اين هدف يك راه استفاده از آموزش هاي الكترونيكي است. در ايالات متحده آمريكا بيش از ۱۰۰ دوره MBA روش آموزش الكترونيكي وجود دارد. اين حرف به اين معني نيست كه فقط ۱۰۰ دوره MBA ارائه شود، بلكه بيش از صد دوره MBA وجود دارد كه فقط به روش آموزش الكترونيكي ارائه مي شود. اين كار يك مقدار روش آموزش الكترونيكي را هم توجيه مي كند، چرا كه اگر در آنجا بيش از صد دوره آموزش الكترونيكي MBA وجود دارد، پس حتماً اين دوره ها نتيجه خوبي داشته كه با اين گستردگي ارائه مي شود.
من تحقيقاتي انجام داده ام و به نتايجي هم دست يافته ام. اگر شما نگاهي به هرم سني جمعيت در سال ۱۳۸۰ كنيد، مي بينيد كه [پيك] ما در آن زمان پشت كنكوري ها، يعني جوانان ۱۸ ساله بوده اند. و الان [پيك] سني ما ۲۰ ساله ها هستند. اين منحني همينطور در حال رشد كردن است. در واقع اين [پيك] به سال هاي بعدي منتقل خواهد شد. اين افراد وارد بازار كار شده و در نتيجه بحث مديريت روز به روز مهم تر مي شود. موج دومي هم در راه است كه موجب افزايش تعداد پشت كنكوري ها و نيروهاي آماده به كار خواهد شد. اين ها مسائلي هستند كه بايد به آن ها توجه كرد. پس با اين حساب يكي از راه حل هاي راهبردي ما ارائه آموزش هاي الكترونيكي است. يكي از مزاياي آموزش الكترونيكي اين است كه ما مي توانيم به شكل جهشي ظرفيت آموزشي را افزايش دهيم. يعني بدون آن كه نياز به سرمايه گذاري كلان يا زمان طولاني باشد، مي توانيم اين آموزش ها را در سطح متقاضيان بسيار زيادي كه وجود دارد گسترش دهيم. در آموزش هاي الكترونيكي نيازي به ساختمان و ايجاد دفتر استاد و چيزهاي ديگر نيست. ما مي توانيم از طريق تكنولوژي ارتباطات اين آموزش ها را گسترش دهيم، به نحوي كه افراد در منازلشان آموزش ببينند. به اين شكل محدوديت هاي مكاني و زماني برداشته مي شود.در حال حاضر افرادي كه در شهرستان ها مي خواهند از آموزش هاي دانشگاه صنعتي شريف برخوردار شوند، بايد به تهران بيايند. اين خود يكي از عوامل مهاجرت است. ضمن اين كه بسياري از اين افراد، به دلايل مختلف علي رغم اينكه استحقاق آن را دارند، نمي توانند به تهران آمده و از آموزش هاي دانشگاه صنعتي شريف استفاده كنند.
چنانچه امكانات تكنولوژيك وجود داشته باشد، ما مي توانيم آموزش هايي را كه در دانشگاه صنعتي شريف وجود دارد، به كسي كه در سيستان و بلوچستان زندگي مي كند ارائه دهيم. محدوديت هاي زماني هم برداشته مي شود، چرا كه هيچ محدوديتي در استفاده از اين سيستم وجود ندارد و هر زماني كه بخواهيد، حتي در روز جمعه هم مي توانيد از اين آموزش ها برخوردار شويد.
مزيت ديگري كه اين سيستم دارد، اين است كه توانايي هاي فرد متناسب است. در سيستم هاي سنتي، افراد با توانايي هاي متفاوت دو ساعت در كلاس حضور مي يابند و آموزش مي بينند. اين دو ساعت براي افراد باهوش ممكن است خوب باشد، ولي براي كساني كه توانايي كمتري دارند، كم است. با استفاده از اين سيستم افراد مختلف مي توانند از ساعات بيشتري براي آموزش استفاده كنند. افراد مي توانند به جاي دو ساعت از ۵ تا ۱۰ ساعت آموزش استفاده كنند و به اين شكل خودشان را برسانند به افرادي كه توانايي بيشتري دارند. از طرف ديگر هزينه هاي آموزش هم كاهش مي يابد و فرد مي تواند در منزل خودش از اين آموزش ها برخوردار شود. ضمن اين كه به اين شكل هزينه هاي فردي هم كاهش مي يابد. در سيستم هاي سنتي يك استاد مي تواند در هر كلاس درسي به ۵۰ نفر آموزش دهد، ولي در سيستم الكترونيكي همين استاد به ۲۰۰ نفر آموزش مي دهد، در اين حالت شهريه ها هم كاهش مي يابد. مزيت ديگري كه وجود دارد اين است كه ما با استفاده از آموزش هاي الكترونيكي مي توانيم به شبكه اي از اساتيد بين المللي متصل شويم. دانشگاههايي كه از روش هاي الكترونيكي استفاده مي كنند، مثلاً ده استاد از كانادا، ده استاد از ايران، ده استاد از استراليا و ده استاد از هند و جاهاي ديگر مي گيرند و به نوعي يك بانك اطلاعاتي تشكيل مي دهند. اين اساتيد بي آنكه مجبور باشند از محل كار خود خارج شوند، با يكديگر ارتباط يافته و تعاملي ميان آنان برقرار مي شود. با اين سيستم من مي توانم با يك استاد در هند كه در زمينه مشتركي كار مي كند، آشنا شده و از تحقيقات و ديدگاههاي وي بهره مند شوم. اين مزيت مي تواند براي دانشجويان هم مورد استفاده قرار گيرد.
* البته در مورد مزيت آموزش هاي الكترونيكي در ايران زياد بحث شده و خيلي از صاحب نظران آن را تأييد كرده اند، به نظر مي رسد مسائل ديگري همچون امور فرهنگي در اين معضل دخيل هستند؟
- بله در ايران مسائل فرهنگي وجود دارد. به نحوي كه وابستگي و احساسات و تعاملات گروهي نسبت به كشورهاي ديگر بيشتر است. اين مسئله موجب مي شود با آموزش هاي الكترونيكي محتاطانه برخورد كنيم. مي گويند يك تكنولوژي زماني رواج مي يابد كه منافع آن از مضارش بيشتر باشد. هيچكس نمي گويد تكنولوژي زماني خوب است، كه مضار آن صفر باشد. هر تكنولوژي مضار و نقاط ضعفي دارد كه بايد سعي كنيم، نقاط ضعف آن را كم كرده و از نقاط قوت آن بيشتر استفاده كنيم.
اين دوره اولين دوره MBA است كه در كشور ما اجرا مي شود. با توجه به فوايدي كه براي آن برشمردم، استفاده از اين تكنولوژي توصيه مي شود، منتهي بايد ملاحظاتي را در نظر بگيريم تا بتوانيم، به تدريج اثرات منفي آن را كم كنيم.
*در اين نوع از آموزش ها از چه ابزارهايي استفاده مي شود؟
- در اين آموزش ها از صدا، تصوير و انيميشن براي ارائه مطالب آموزشي استفاده مي شود از mail.E براي ارتباط با افراد و ارتباط دانشجويان با يكديگر و با اساتيد استفاده مي شود. ابزار ديگري كه مورد استفاده قرار مي گيرد [الكترونيك كنفرانسينگ] است. با بهره گيري از اين تكنولوژي مي توان كلاسهايي را به صورت زنده برگزار كرد.
*در اين زمينه با مراكز علمي ديگر هم ارتباط برقرار كرده ايد؟
- ما در حال حاضر، كاري با دانشگاه رويال روتز كانادا آغاز كرده ايم. قرار است با همكاري اين دانشگاه دوره هاي آموزش الكترونيكي MBA را در ايران ايجاد كنيم. مي دانيد كه دانشگاه رويال روتز در ميان دانشگاه هاي كانادا رتبه چهارم را در زمينه ارائه دوره هاي MBA دارد. همه دانشگاه ها سرمايه گذاري هاي يكساني را در اين زمينه نكرده اند، ولي دانشگاه رويال روتز با استفاده از كمك هاي دولتي، بيشترين سرمايه گذاري را در اين زمينه انجام داده و به همين دليل اين دانشگاه به عنوان قطب آموزش هاي الكترونيكي در ميان دانشگاه هاي كانادا مشهور است.
اين كه گفتم دوره هاي الكترونيكي سرمايه بر نيست، يا خيلي زمان نمي برد به وضعيت ما مربوط مي شود، چرا كه در كشورهايي مثل آمريكا يا كانادا سه تا چهار سال طول مي كشد تا يك دوره را به صورت كامل الكترونيكي كنند اگر قرار باشد ما هم اين كار را از صفر شروع كنيم، بايد چنين زماني را صرف كنيم كه هزينه بالايي هم دارد منتهي با همكاري دانشگاه هاي ديگر و استفاده از توان آنها و اين كه به تدريج اين توان را در خودمان به وجود آوريم كه بتوانيم يك دوره را به طور كامل به صورت الكترونيكي ايجاد كنيم، اين كار سرمايه و زمان كمتري صرف خواهد كرد. در حقيقت اين كه خودمان مجدداً اين كار را از صفر شروع كنيم، استراتژي خوبي به نظر نمي رسد. نبايد از نو چرخ بسازيم. اگر بخواهيم به اين شكل عمل كنيم، بايد چهار سال صبر كنيم و سرمايه گذاري دويست تا سيصد ميليون توماني داشته باشيم تا بتوانيم يك دوره الكترونيكي را به طور كامل به اجرا در آوريم. ولي راه حل استراتژيك اين است كه بيائيم با دانشگاه هاي ديگر اين دوره ها را برگزار كنيم و به تدريج اين قابليت ها را در خود ايجاد كنيم. همكاري ما با دانشگاه رويال روتز به اين شكل است كه در ابتدا نقش رويال روتز بيشتر است و در عوض ما در ضمن همكاري با آنان از دانش آنان استفاده كرده و اين دانش را منتقل مي كنيم.
* ساختار دوره چگونه است يعني به چه شكلي اين دوره ها برگزار مي شود.
- مدت هر دوره دو سال است كه در قالب سه مقطع حضوري و آموزش هاي الكترونيكي در دانشگاه صنعتي شريف برگزار مي شود.اين كه گفتم بايد مسايل اجتماعي هم در نظر گرفته شود، در اينجا خودش را نشان مي دهد، چرا كه ما مي توانستيم اين دوره ها را صددرصد الكترونيكي در طي دو سال اجرا كنيم به اين شكل دانشجويان اصلاً يكديگر را نمي ديدند. ولي ما مي توانيم مخلوطي از آموزش حضوري و آموزش الكترونيكي داشته باشيم. براساس تحقيقات مشخص شده اين شكل نتيجه بهتري خواهد داد. دانشجويان در دوره هاي حضوري يكديگر را مي بينند يك ارتباط و تعلق گروهي ميان افراد و نيز ميان دانشجو و استاد ايجاد مي شود زماني كه ارتباط حضوري باشد، دانشجو به حضور در كلاس بيشتر ترغيب مي شود و درس را نيز بهتر فرا مي گيرد يا مثلاً پس از پايان كلاس، دانشجويان با جمع شدن در كنار يكديگر نيازهاي اجتماعي شان را برآورده مي كنند؛چرا كه دانشگاه فقط محل كسب دانش نبوده و محلي براي توسعه روابط اجتماعي هم به حساب مي آيد. در دانشگاه و مدرسه روش هاي زندگي اجتماعي به افراد آموزش داده مي شود. پس ما نمي توانيم آموزش هاي حضوري را كنار بگذاريم. دانشجويان بايد به نحوي با يكديگر تعاملات رو در رو داشته باشند و ما اين را پيش بيني كرده ايم. ما در طول دو سال سه مقطع سه هفته اي آموزش حضوري داريم. اولين دوره هم به شكل حضوري آغاز مي شود. يعني دانشجويان مي آيند و با يكديگر آشنا شده و استادشان را مي بينند و به اين شكل براي دوره هاي بعدي هم جذب مي شوند. تأكيد ديگري كه داريم اين است كه در اين دوره ها علاوه بر آموزش هاي مديريتي، آموزش زبان انگليسي هم داشته باشيم؛چرا كه من واقعاً احساس مي كنم يكي از ضعف هايي كه در كشور ما وجود دارد، عدم تسلط افراد به يك زبان خارجي خصوصاً زبان انگليسي است. مديران نياز دارند به اينكه در سطح دنيا با شركت هاي ديگر رابطه داشته و خريد و فروش و صادرات و واردات داشته باشند. ما به اين مهارت در كليه سطوح در نزد مديران نياز داريم.

نگاه امروز
چالش هاي آموزش مديريت در ايران

م.مجدفر
در برخي از كشورهاي جهان، رشته دانشگاهي مديريت با گستره قابل توجه خود ازجمله بازرگاني، صنعتي، دولتي، بيمه، آموزشي، آموزشگاهي و ... در راس رشته هاي پرطرفدار دانشگاهي قرار دارد و معمولا برجسته ترين دانشجويان، يكي از شاخه هاي اين رشته و يا رشته هاي حقوق و روزنامه نگاري را براي ادامه تحصيل خود برمي گزينند. در اين كشورها، دانشجويان رشته هاي پزشكي، مهندسي و علوم، پس از فراغت از تحصيل، عموما در رشته هاي تخصصي خود مشغول به كار مي شوند و «مديريت» يا «اداره امور سازمان ها در بخش هاي گوناگون» را به فارغ التحصيلان شاخه هاي متفاوت رشته مديريت مي سپارند. البته اين افراد، اطلاعات فني اندكي را نيز در قبل و يا حين مديريت در حوزه هاي تخصصي به دست مي آورند كه مي تواند ياريگر آنها در اداره امور باشد. به عبارت ديگر اداره بيمارستاني با ده ها متخصص در رشته هاي گوناگون را به پزشكي متخصص نمي سپارند كه هزينه اي هنگفت براي تربيت او صرف شده و يا، مديريت يك دبيرستان را از ميان دبيران فيزيكي كه آموزش و پرورش دربه در به دنبال جذب آنها براي سامان بخشيدن به تدريس درس فيزيك است، انتخاب نمي كنند و درست در اين مواقع است كه رشته مديريت با گستره متنوعي از شاخه هاي خود، بروز و ظهور پيدا مي كند.
فراموش شدن چنين مساله اي و ضرورت هاي سال هاي نخستين پيروزي انقلاب اسلامي، طبقه اي از مديران را در جامعه ما نمايان ساخت كه عمدتا از آنها، با عنوان «مهندسان مدير» ياد مي شود. به ديگر سخن، در سال هاي اخير، به ويژه سال هاي نخست دهه ،۶۰ مهندسان، مديريت جامعه در بخش هاي مختلف را در دست گرفتند و حتي اداره وزارتخانه هاي آموزشي، همراه با وزير و اكثر معاونان و مديران كل، در اختيارمهندسان قرار گرفت. درمورد موفقيت يا عدم موفقيت مديران مهندس سخني نمي گوييم و اين كه بعدها، خيلي از اين افراد، چگونه در رشته هاي مديريت ادامه تحصيل داده و آبديده شدند، چيزي طرح نمي كنيم. مهم، نكته اي است كه مي خواهيم عنوان كنيم و آن، ضرورت طراحي روش هاي جديد آموزش مديريت در نظام آموزش عالي ايران است. به ديگر سخن، مي خواهيم بگوييم در كنار انسان هاي فني و مهندسان، به مديران آشنا به انسان هم نياز داريم و طبيعي است كه اين مديران انسان گرا را نمي توان تنها در كوره كلاس هاي سنتي آبديده كرد و لازم است كه روش هاي نوين آموزشي ازجمله آموزش هاي مبتني بر مطالعات موردي بومي، آموزش هاي الكترونيكي، پژوهش در عمل و... نيز در اين مبحث موردتوجه قرار گيرد.

اي كاش من هم مدال المپيك داشتم

امير حسين آشنا *
اولين روزي كه به مدرسه رفتيم، تا به خانه بازگشتيم مادرمان گفت: عزيزم از همين روز اول بايد خوب درس بخواني تا بتواني در كنكور قبول شوي. گذشت و گذشت. سال آخر مدرسه بوديم و مشغول خواندن براي كنكور. آن قدر خوانديم و خوانديم تا توانستيم در رشته مورد علاقه و در دانشگاه قبول شويم. اولين روز استادمان گفت: بايد در دوره ليسانس خوب درس بخوانيد تا بتوانيد فوق ليسانس قبول شويد. ما هم خوانديم و خوانديم تا فوق ليسانس قبول شديم. باز اولين روز استادمان گفت: بايد آنقدر درس بخوانيد تا دكترا قبول شويد. ما هم خوانديم و خوانديم تا دكترا قبول شديم. در مسابقات علمي شركت مي كرديم و برنده مي شديم. به نام ايران در كنفرانس هاي بين المللي مقاله مي داديم و با هزار دردسر نظام وظيفه و قرض، از كشور خارج مي شديم كه به اصطلاح مقاله را ارائه دهيم. آنجا برايمان كف مي زدند و به به و چه چه مي گفتند. بورس مي دادند و خلاصه حسابي پذيرايي. ما هم كه دلمان خوش به تكه كاغذ مدركي كه داشتيم، بر خود مي باليديم كه در كشور بيگانه نام كشور خودمان را سربلند كرديم. مي گفتيم ما هم در علم هستيم. ما هم حرفي براي گفتن داريم و آنگاه باز مي گشتيم تا به عنوان تبرك جايزه مان را از دانشگاه بگيريم. زمان دانشجويي كه مي گفتند شما دانشجوييد و ما پولي نمي دهيم و بعد از آن كه عضو هيأت علمي شديم پس از آن كه خودمان از جيب مبارك خرج مي كرديم، با هزار التماس و ديدن اين و آن بالاخره خرج رفت و برگشت و خورد و خوراك را پس از شش ماه مي دادند. يادم مي آيد بچه كه بوديم اگر مي خواستيم برويم ورزش و مثلاً اوقات فراغت خودمان را پركنيم، مادرمان مي گفت: بچه جان مگر ورزش نان و آب مي شود، برو درس بخوان براي خودت كسي بشوي. ما هم بچه حرف گوش كن، گوش كرديم و اي كاش گوش نمي كرديم و ورزشكار مي شديم و به جاي مدال هاي المپيادهاي علمي جهاني و جايزه جشنواره خوارزمي يك مدال طلاي المپيك داشتيم. به جاي آن كه بخوانيم و بخوانيم تا كنكور فوق ليسانس و دكترا قبول شويم، بدون كنكور به مقطع بالاتر مي رفتيم. به جاي آن كه در غربت و در ميان انبوهي از دانشمندان به ارائه سخنراني بپردازيم، تلويزيون برنامه هاي عادي خود را نيز قطع مي كرد و ما را نشان مي داد. به جاي مدارك تحصيلي، احكام قهرماني در اين مسابقه و آن مسابقه را داشتيم و بعد مدارك تحصيلي هم مي آمد. كاش به جاي اردوهاي شبانه روزي درسي و زحمات شبانه روزي براي تحصيل، در اردوهاي چند ماهه و شبانه روزي تيم ملي شركت مي كرديم. اي كاش به جاي شركت در كنفرانس ها و ارائه مقاله و منت كشيدن اين و آن براي خروج از كشور، در مسابقات انتخابي شركت مي كرديم تا با احترام فراوان مدال مي گرفتيم. به جاي آن كه پس از بازگشت و ارائه خلاصه مقاله و شاهد و گذرنامه و... اثبات مي كرديم كه در كنفرانس حضور داشته ايم و لطفاً طبق بند فلان آئين نامه فلان پول رفت و آمد ما را بدهيد، مي آمديم و رسماً يكصد و ده ميليون يا نه حداقل پنجاه و پنج ميليون تومان مي گرفتيم. تازه بگذريم كه هر شركت و كارخانه اي، فلان فرماندار و استاندار هم دست كم با پنج شش ميليوني از خجالتمان در مي آمد.
نوش جان.
اما سالهاست كه در اين كشور سخن از فرار مغزهاست. سالهاست كه آمريكايي ها به خود مي بالند كه بهترين استعدادهاي جهان را جمع كرده اند و در ميان اين بهترين ها، ايراني ها يكي از بهترين ها هستند. افتخار مي كنيم بهترين جراح قلب ايراني است، مخترع قلب مصنوعي ايراني است. فلان تحقيقات فضايي توسط يك دانشمند ايراني انجام شد. اي داد و بيداد المپياديها از كشور رفتند. ما بايد زمينه سازي كنيم تا تحقيقات در كشورمان رشد كند. ما بايد تعداد مقالات ISI را بالا ببريم. ما بايد سهم خود را در توليد علم بالا ببريم. اما پولي نداريم تا خرج كنيم. چون بايد ميليون ها تومان به ورزشكاران بدهيم تا براي ما مدال المپيك بياورند. اما اگر اختراعي، اكتشافي در جهان علم توسط شما صورت گيرد بايد آن را همراه با يك كوزه آب از اين سازمان به آن سازمان ببريد تا از سر دلسوزي چند صد هزار توماني يا يكي دو ميليوني بتوانيد دريافت كنيد تا پروژه را به جايي رسانده و سپس از بانك وام با بهره آن چناني در سيستم بانكي بدون ربا بگيري. بسيار خوب شايد اين سخني كه هرسال هنگام اعلام نتيجه كنكور بيان مي شود كه همه راه ها به دانشگاه ختم نمي شود و مي توان شغل هاي ديگر داشت معني پيدا كند و شايد يكي از اين كارها قهرماني المپيك باشد، چرا كه اگر به جاي تلاش شبانه روزي براي درس، براي مدال طلا تلاش كني و بالاخره در يكي از اين المپيك ها مدال بگيري، هم پول گيرت مي آيد و هم بدون تلاش درسي شبانه روزي به مدارج بالاي تحصيلي راه پيدا مي كني. ما كه چنين آرزويي نداريم و دلمان به همين نان معلمي خوش است، اما شما آرزو نمي كرديد: اي كاش من هم يك مدال المپيك داشتم.
شهريه هاي ما بالا است
يكي از مسايلي كه ما هر ساله داريم اين است كه شهريه ثابت و شهريه واحدها در دانشگاه پيام نور بالا مي رود و ما براي واحدهاي عملي ۱۵ هزار تومان مي پردازيم يعني ما دنبال كار تحقيقي مي رويم و دانشگاه در قبال اين هزينه هيچ نوع خدماتي به ما نمي دهد و معلوم نيست براي چه اين وجه را از ما مي گيرد.در اين دانشگاه بعضي دروس تخصصي و سه واحدي مثل درس روانشناسي فيزيولوژيك، استاد ندارند. در حالي كه واقعاً نياز به استاد دارد.
تعداد جلسات حضوري هم خيلي كم است مثلاً درس زبان تخصصي روانشناسي فقط ۹ جلسه كلاس دارد با ۵/۱ ساعت زمان كه استاد اصلاً فرصت ترجمه دروس را ندارد و سرسري از درس ها مي گذرد چون كمبود وقت شديد داريم. فضاي آموزشي هم در اين دانشگاه خيلي كم و محدود است.
* دانشجوي روانشناسي پيام نور كرج

نگاهي به وضعيت تحصيلات دانشگاهي در جهان
بيشترين تحصيلكردگان دنيا در كانادا
003798.jpg

در دنياي امروز تعداد كساني كه به تحصيلات دانشگاهي تمايل نشان مي دهند و آن را در مقطعي خاص به پايان مي رسانند، نسبت به گذشته بيشتر شده است.
اين نتيجه گزارش تحقيقي سازمان بين المللي توسعه و همكاري هاي اقتصادي است كه با تحليل و بررسي گسترده وضعيت آموزشي در سراسر جهان تحت عنوان آموزش در يك نگاه منتشر شده است.اين گزارش اهميت زيادي دارد زيرا سازمان مجري آن از نهادهاي معتبر بين المللي در زمينه تحقيقات مربوط به توسعه است. سازمان توسعه و همكاري هاي اقتصادي معتبرترين منبع اطلاعاتي و آماري دنياست و اسناد و گزارش هاي آن اغلب براي تحليل و ارزيابي سياست هاي مختلف مورد استفاده قرار مي گيرند.
اكنون ۳۰ كشور عضو اين سازمان هستند كه تركيب اعضا حكايت از آن دارد كه كشورهاي ثروتمند و پيشرفته دنيا علاوه بر چند كشور آسيايي همچون كره و ژاپن و كشورهاي شرق و غرب اروپا اين سازمان را تشكيل مي دهند.
در گزارش اين سازمان درباره وضعيت تحصيلات دانشگاهي در دنيا آمده است، اگر چه تعداد متقاضيان ورود به دانشگاه و آنها كه تحصيلات دانشگاهي خود را تكميل مي كنند افزايش يافته است اما پيشرفت در اين زمينه ميان كشورها يكسان نبوده و بعضي كشورها از اين روند عقب مانده اند.در ميان كشورهاي عضو اين سازمان امروزه نيمي از جوانان وارد دانشگاه يا ديگر مؤسساتي مي شوند كه مدارك مشابه در سطح دانشگاه ارائه مي كنند.
به طور متوسط ۳۲ درصد اولين مرحله مدرك دانشگاهي يعني كارشناسي را پشت سر مي گذارند. اما اين ميزان درصد در كشورهاي مختلف متفاوت است مثلاً در اتريش، جمهوري چك، آلمان و سوئيس ۲۰ درصد و در استراليا و فنلاند ۴۵ درصد است.
تقريباً در همه كشورهاي عضو اين سازمان، سطوح آموزشي شهروندان در يك دهه گذشته رشد داشته است. گرايش به آموزش عالي بين سال هاي ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۲ در جمهوري چك، يونان، مجارستان، ايسلند،  كره و لهستان تا ۵۰ درصد و در استراليا، فنلاند، ايرلند، مكزيك، پرتغال،  اسپانيا، سوئد و انگليس تا ۲۰ درصد افزايش يافته است.
اتريش، فرانسه و آلمان تنها كشورهايي هستند كه گرايش به آموزش عالي در آنها رشدي نداشته است. دليل اين موضوع آن است كه هرم سني جمعيت اين كشورها در سال هاي گذشته كاهش يافته است.
در هشت كشور، ۲۰ درصد يا بيشتر از جمعيت ۲۰ تا ۲۴ سال آنها مدرك زير ديپلم داشته و مشغول تحصيلات دانشگاهي نيستند. مكزيك در اين ميان با ۷۰ درصد جمعيت زيرديپلم در پايين ترين رده قرار دارد و بعد از آن تركيه، پرتغال، اسپانيا، ايسلند، ايتاليا، هلند و لوگزامبورگ قرار دارند.
در اكثر كشورها، بيشتر تحصيل نكردگان جوان را مردان تشكيل مي دهند تا زنان.نكته مهم در اين گزارش آن است كه براساس آمار، كانادايي ها تحصيلكرده ترين شهروندان جهان شناخته شده اند. براساس اين گزارش ۴۳ درصد از كانادايي هايي كه بين ۲۵ تا ۶۴ سال سن دارند، داراي مدرك دانشگاهي هستند كه اين رقم در ميان كشورهاي صنعتي جهان بيشترين است. تعداد تحصيلكردگان كانادايي همچنين دو برابر متوسط جهاني كه رقمي ۲۳ درصدي است هستند. آمريكا با ۳۸ درصد شهروند تحصيلكرده در رديف دوم قرار دارد. كانادا همچنين از نظر تعداد دارندگان مدرك ديپلم نيز از ديگر كشورها و از متوسط سازمان توسعه و همكاري هاي اقتصادي جلوتر است.
اما اين رقم و عنوان بدون هزينه بدست نيامده است. آمار نشان مي دهد كه ۵/۲ درصد توليد ناخالص داخلي كانادا صرف آموزش دانشگاهي مي شود. به غير از آمريكا و كره، اين بالاترين رقمي است كه يك كشور براي آموزش عالي خود هزينه مي كند. در آمريكا و كره اين رقم ۷/۲ درصد است.
از نظر ميزان سرعت رشد شمار تحصيلكردگان، نروژ، چك، كره و ژاپن در صدر هستند و آمريكا را پشت سرگذاشته اند. آمريكا از نظر تعداد بزرگسالاني كه وارد دانشگاه مي شوند در رديف نخست قرار دارد. در فهرست دانشجويان ۴۵ تا ۵۴ ساله و ۵۵ تا ۶۵ ساله، آمريكا در رديف اول قرار دارد.
در گزارش سازمان توسعه و همكاري اقتصادي آمده است، به طور كلي در دنيا، آنها كه تحصيلات دانشگاهي دارند، حقوق و دستمزد بالاتري نسبت به دارندگان مدرك ديپلم دريافت مي كنند. در آمريكا اين تفاوت تا ۸۶ درصد مي رسد و در مجارستان اين تفاوت بيش از دو برابر است. اما در دانمارك اين تفاوت دستمزدها در پايين ترين حد قرار دارد. در اسپانيا تحصيلكردگان دانشگاهي ۲۹درصد بيشتر از تحصيل نكردگان حقوق مي گيرند. همچنين شانس آنها در يافتن شغل بسيار بيشتر است. به طور متوسط در كشورهاي عضو سازمان توسعه و همكاري هاي اقتصادي، ۸۹ درصد از مردان و ۷۸ درصد از زنان داراي مدرك تحصيلي دانشگاهي، شغل دارند. در همه اين كشورها، بازگشت سرمايه آموزشي و سرمايه گذاري كه نمود آن در مرحله اول همان هزينه واحدهاي تحصيلي است، در حد مطلوب قرار دارد.
اين گزارش نشان مي دهد براي اولين بار، افزايش سطح تحصيلكردگان دانشگاهي به تورم در بازار كار منجر نشده است. برعكس در كشورهايي كه تعداد تحصيلكردگان دانشگاهي در ميان جمعيت ۲۵ تا ۶۴ سال آنها افزايش يافته، نرخ بيكاري كاهش يافته و دستمزدها بالا رفته است. اين كشورها استراليا، اتريش، بلژيك، كانادا، دانمارك، فرانسه، ايسلند، ايرلند، ژاپن، كره، اسپانيا و انگليس هستند.در استراليا، كانادا، آلمان، مجارستان، ايرلند و انگليس، درآمد تحصيلكردگان بين ۶ تا ۱۴ درصد افزايش يافته است.
افزايش تعداد تحصيلكردگان و بهبود سطح آموزشي كشورها همچنين باعث بهبود شرايط اقتصادي اين كشورها شده است به طوري كه بهره وري در كار و پيشرفت هاي تكنولوژيك و رشد اقتصادي را تقويت كرده است.
تأثير دراز مدت يك سال تحصيلي اضافي براي هر فرد در يك كشور، توليد اقتصادي را بين ۳ تا ۶ درصد بالا برده است.
آموزش دانشگاهي در چند سال اخير همچنين به موضوعي بين المللي تبديل شده است. در سال ،۲۰۰۲ ۹/۱ ميليون دانشجو از كشورهاي عضو سازمان توسعه و همكاري هاي اقتصادي، خارج از كشور خود به دانشگاه رفته است. سه چهارم آنها كشورهاي استراليا، فرانسه،  آلمان، انگليس و آمريكا را براي تحصيل انتخاب كرده اند.به طور متوسط تحصيل در خارج بين سال هاي ۱۹۹۸ تا ،۲۰۰۲  ۳۴ درصد افزايش يافته است.
از سوي ديگر آمار نشان مي دهد، كاهش شكاف جنسيتي ميان دانشجويان و تحصيلكردگان دانشگاهي در سال هاي اخير پيشرفت چشمگيري داشته است.
دختران جوان امروز بسيار بيشتر از ۳۰ سال پيش در دانشگاه ها حضور دارند. اما آنچه كه نسبت به ۳۰ سال پيش تغييري نكرده، ميزان دستمزد زنان است كه همچنان در همه كشورها در سطحي پايين تر از مردان قرار دارد.
در رشته هاي رياضيات و علوم كامپيوتر، تفاوت هاي جنسيتي بسيار بالاست. شمار زنان تحصيلكرده دانشگاهي در رشته رياضيات و كامپيوتر تنها ۳۰ درصد است.در كشورهاي اتريش، بلژيك،  آلمان، مجارستان، ايسلند، هلند، نروژ، جمهوري چك و سوئيس اين رقم بين ۹ تا ۲۵ درصد است.

|  دانشجو  |   سياست  |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |