دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۳
گزارش يازدهمين جشنواره سراسري تئاتر دفاع مقدس - ۳ الي ۱۰ مهر، مشهد مقدس
پلي ميان نسل ها
003933.jpg
علي شيد فر
در حاشيه جشنواره 
* يك داور جشنواره تئاتر دفاع مقدس كه در حال تماشاي نمايش «اينجا خانه من است» بود، سالن نمايش غدير را به عنوان اعتراض ترك كرد و گفت اين نمايش مضاميني چون شهادت و ايثار و به خصوص تئاتر دفاع مقدس را به تمسخر گرفته است و هيأت بازبيني نبايد چنين نمايشي را براي جشنواره انتخاب مي كرد.
* دكتر فرشيد ابراهيميان رئيس كانون ملي منتقدان تئاتر در سه روز نخست جشنواره جلسات آموزشي شيوه هاي نقد را برگزار كرد كه با استقبال خوبي همراه بود. جلسات نقد نمايش هاي جشنواره نيز هر روز صبح با حضور بهزاد صديقي، كيوان كثيريان،  احمدزاده و تقي نيا برگزار شد.
* برگزاري نمايشگاه عكس از جشنواره هاي منطقه اي اروميه، كرمان و همدان و انتشار بولتن روزانه جشنواره از سوي ستاد اجرايي از فعاليت هاي چشمگير جشنواره بود.
* داوري نيز از ديگر مسائل قابل بحث اين جشنواره بود. از يك سو داوران از ضعف كارها گلايه مي  كردند و از سوي ديگر شركت كنندگان از نحوه داوري ناراضي بودند و از عدم حضور داوران در سالن ها سخن مي گفتند و غيبت يكي از داوران ( سعيد كشن فلاح) به دليل بيماري و بازگشت داود رشيدي به تهران براي بازي در يك فيلم در همان روزهاي نخست جشنواره و ناتمام گذاشتن كارداوري را آشفتگي و نابساماني در جشنواره مي خواندند.
* مهرداد راياني مخصوص معاونت ارتباطات و روابط عمومي يازدهمين جشنواره تئاتر دفاع مقدس مي گويد: كار فرهنگي كردن در كشور ما بسيار مشكل است، اما به واسطه اين جشنواره حداقل ۲ سالن در همدان و ۳ سالن در شهرستان مشهد به امكانات نوري تجهيز شد. وي اين اقدام را يكي از نتايج مثبت برگزاري جشنواره تئاتر دفاع مقدس در يك شهرستان مي داند.
* صفي پور يكي از اعضاي هيات داوري، ضعف در متن، بازيگري، كارگرداني، طراحي صحنه و كمبود امكانات مثل تجهيزات صوتي و نورپردازي در سالن هاي نمايش را ازجمله مشكلات جشنواره تئاتر دفاع مقدس خواند.

يازدهمين جشنواره سراسري تئاتر دفاع مقدس كه جمعه سوم مهر ماه طي مراسمي پرشكوه در جبل النور مشهد مقدس آغاز شد، پس از يك هفته تلاش و اجراي ۵۰ نمايش در روز جمعه دهم مهر ماه با اعلام نتايج جشنواره در تالار ابن هيثم به كار خود پايان داد. نمايش هاي بخش هاي مختلف جشنواره كه از ميان هزارو سيزده نمايش متقاضي حضور در جشنواره انتخاب شده بودند در تالارهاي هلال احمر، غدير، تالار شهيد هاشمي نژاد، تالار تربيت، تالار هنر، تالار سازمان تبليغات اسلامي، تالار پرديس و فضاي باز بوستان كوهسنگي به اجرا در آمدند و گوشه هايي از حماسه دفاع مقدس و مفاهيم ارزشمند آن را به نمايش گذاشتند.
دكتر حداد عادل رئيس مجلس شوراي اسلامي در پيامي كه آغازگر جشنواره بود،يازدهمين جشنواره سراسري تئاتر دفاع مقدس را به عنوان تجديد عهد هنرمندان با آرمان هاي انقلاب و فرصتي براي عرصه هنر متعهد خواند و ابراز اميدواري كرد ،هنرمندان با ابزار هنر سبب دلگرمي و تشويق فعالان اين عرصه شوند و از مضامين شريف انساني و اسلامي دفاع مقدس پاسداري كنند.
سردار عليرضا افشار نيز كه در مراسم گشايش جشنواره حضور داشت نقش اين جشنواره را در رشد تئاتر كشور و بويژه تئاتر دفاع مقدس بسيار مهم ارزيابي كرد و گفت: هنرمندان تئاتر بايد رويكردهاي جديدي را تجربه كرده و از پرداختن به موضوعات سطحي پرهيز كنند.
معاون فرهنگي ستاد كل نيروهاي مسلح گفت: هنرمندان تئاتر دفاع مقدس بايد با بيان و احساس خود مخاطب را با حقايق دفاع مقدس آشنا كنند.تحقق كامل اين مسأله موفقيت بزرگي براي پيام آوران هشت سال دفاع مقدس به همراه خواهد داشت.
محسن سليمان پور معاون هنري بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس هدف از برگزاري جشنواره تئاتر دفاع مقدس را انتقال حقايق به نسل سوم انقلاب مي داند و مي گويد: گسترش جشنواره به منظور انتقال حقايق جنگ در سطح بين المللي ضروري است لذا در اين زمينه با كشورهاي مختلف نيز رايزني شده است.
وي اين طرح را مستلزم برنامه ريزي صحيح و حمايت مادي و معنوي دانست تا تأثيري گسترده و فراتر از مرزهاي كشور برجاي گذارد.
وي تئاتر دفاع مقدس را همانند تئاتر مقاومت در حيطه هنري تئاتر دنيا مي خواند و مي گويد: تئاتر دفاع مقدس از قداستي برخوردار است كه تأثير آن در تئاتر مقاومت مشهود است.
از سوي ديگر برخي از هنرمندان شركت  كننده در جشنواره مشكل اصلي تئاتر دفاع مقدس را برداشت هاي اشتباهي مي دانند كه از جنگ شده است. آنها معتقدند آنقدر شعار و حرف هاي كليشه اي از دفاع مقدس زده شده كه بر تئاتر هم اثر گذاشته است.
رضا ميرزايي كه با نمايش ضايعات جنگي در جشنواره حضور دارد مي گويد: متأسفانه بيشتر مسئولان ما تعريف درستي از مقوله هنر و بويژه تئاتر ندارند و فقط در هفته دفاع مقدس با برگزاري نمايشگاهها و كارهاي تكراري با هزينه هاي زياد برخوردي سطحي با اين مقوله ارزشمند دارد. بعضي مسئولان به خاطر افزايش بيلان كاري در اين عرصه فعاليت مي كنند و برنامه ريزي مدون و درستي از ارزش هاي والاي دفاع مقدس ندارند و به دنبال شناخت در اين زمينه نيستند.
وي مي گويد: نبايد جشنواره تبديل به محلي براي جمع شدن هنرمندان و ارائه آثارشان شود و با پايان يافتن جشنواره همه چيز تمام شود. او با تأكيد بر لزوم جذب مخاطب براي تئاتر معتقد است: بيش از ۵۰ درصد مخاطبان جشنواره را شركت كنندگان تشكيل مي دهند و مردم عادي كمتر به عنوان مخاطب در جشنواره ها حضور دارند.
كارگردان تئاتر ضايعات جنگي جذب مخاطب براي تئاتر را در گرو ارائه كارهاي قوي و درخشان از سوي هنرمندان و انجام دادن تبليغات مناسب و در اختيار گذاشتن امكانات فني از سوي مسئولان مي داند و مي گويد: اگر مسئولان به شناخت درستي از تئاتر برسند و با هنرمندان اين عرصه همكاري كنند مي توان اميدوار بود كه تماشاگر با تئاتر آشتي كند.
دكتر فرشيد ابراهيميان رئيس كانون ملي منتقدان تئاتر جمهوري اسلامي ايران كه در جشنواره حضور داشت مي گويد: اگر بخواهيم هر ارزشي از جمله فرهنگ دفاع مقدس در جامعه ما ماندگار شود، بايد اين ارزشها در آثار هنري ما رسوخ كند.
وي با بيان اين كه جنگ همواره يكي از موضوعات تئاتر دنيا بوده است خاطر نشان كرد: جنگ ما، بويژه آنهايي كه مانند جنگ ما حالت دفاعي داشته اند، به دليل اين كه از پشتوانه ارزشي خاصي برخوردار هستند، همواره مورد توجه هنرمندان ديگر كشورها هستند.
مسئول آموزش نقد يازدهمين جشنواره تئاتر دفاع مقدس با اشاره به نمايشنامه «ايرانيان» كه توسط «اشيل» تهيه شده است، اظهار داشت: نمايشنامه ايرانيان از اولين آثار نمايشي در مورد جنگ و بويژه جنگي كه حالت دفاعي دارد محسوب مي شود و «اشيل» در اين نمايشنامه با نشان دادن اعتقاد مردم يونان به خدايان،باور آنها به عدم شكست در برابر ايرانيان را به تصوير مي كشد.
دكتر ابراهيميان نمايشنامه هايي كه در مورد دفاع در كشورهاي مختلف نوشته شده است را «ماندگار» و «جاويد» توصيف كرد و گفت: اين نمايشنامه ها براي انتقال ارزشها و رشادت ها همواره به عنوان الگويي براي نسل هاي بعدي محسوب مي شود و حتي شاهد نمايش تعدادي از اين آثار در دوره هاي جنگ هاي ديگر اين كشورها هستيم.
عضو كانون منتقدان تئاتر ملي ايران از «تعزيه» به عنوان يكي از مهمترين جلوه هاي تجلي تئاتر ياد كرد و خاطر نشان ساخت: اين نوع نمايش به دليل ساختار متني قوي و وجوه مخاطبان فراوان تا به امروز در كشورمان دوام آورده است.
وي از دفاع مقدس نيز به عنوان مقوله اي ياد كرد كه در صورتي كه هنرمندان شناخت كافي از آن داشته باشند و مسئولان نيز از هنرمندان براي خلق آثار قوي و درخشان در اين زمينه حمايت كنند، مي تواند آينده و افقي روشن در تاريخ تئاتر ايران داشته باشد.
مسئول آموزش نقد يازدهمين جشنواره تئاتر دفاع مقدس با تقدير از فعاليت هاي انجام گرفته در مورد تئاتر دفاع مقدس از دو دهه پيش تاكنون تصريح كرد: در صورت برنامه ريزي مدون و هدفمند و با توجه به پتانسيل هاي بالايي كه اين موضوع در خود نهفته دارد، مي توان روزهاي بهتري براي تئاتر دفاع مقدس متصور شد.
يازدهمين جشنواره سراسري تئاتر دفاع مقدس در شيوه برگزاري با ضعف ها و مشكلاتي همراه بود كه گاه اعتراض شركت كنندگان و انتقاد رسانه ها را در پي داشت. عدم برنامه ريزي و سياستگذاري مدون ريشه اصلي اين نابساماني ها بود، به همين به دليل دبير جشنواره در پنجمين روز جشنواره اعلام كرد تا پيش از برگزاري جشنواره دوازدهم علاوه بر تغييرات ساختاري، برنامه اي را نيز در خصوص سياستگذاري هاي اين جشنواره تدوين خواهيم كرد.
علوي با اشاره به گروههاي شركت كننده از تهران در جشنواره سراسري تئاتر دفاع مقدس گفت: سياستگذاران قبلي جشنواره در گزينش تئاترها دچار يك سونگري بودند. اين درست نيست كه از تهران ۲۸ كار و از كل ديگر استانها ۲۳ نمايش به جشنواره راه پيدا كند. از سال آينده سهم تهران در جشنواره كمتر خواهد شد.وي درباره بيانيه اي كه دبير جشنواره درباره حجاب در جشنواره انتشار داده بود و گفت:  بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس عقيده دارد كه بايد ارزش هاي دفاع مقدس حفظ شود. كسي كه به مجلس امام حسين مي رود بايد از نظر ظاهري با كسي كه به عروسي مي رود متفاوت باشد. هدف ما اشاعه فرهنگ دفاع مقدس از طريق هنر است. در چند روز اول درباره عدم رعايت حجاب بانوان شركت كننده تذكرات غيرمستقيم داده شد اما تأثيري نداشت بنابراين بيانيه را صادر كرديم كه تأثيرات مثبت آن را نيز ديديم. ممكن است كه جشنواره هاي ديگر به برخي مسائل حساسيت نداشته باشند اما اين جشنواره كه هدف آن اشاعه ارزش هاي دفاع مقدس است داراي قواعدي است كه بايد رعايت شود.
گقتني است مشكل اين گونه فيلم ها ، مميزي يا مواذدي از اين قبيل نيست ، بلكه فقدان امكانات براي پخش فيلم هاي با مخاطب خاص است .

سايه روشن هنر
آسيب هاي روحي حرفه بازيگري
آزيتا حاجيان، بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون كه در تئاتر نمايش هايي همچون «هملت»، «آن سوي آينه»، «دايره گچي قفقازي» و در سينما،  دزد عروسك ها، هنرپيشه، آدم برفي، روبان قرمز، موج مرده و شمعي در باد را در كارنامه هنري خود دارد بعد از بازي در «موج مرده» ابراهيم حاتمي كيا و پيش از آن «روبان قرمز» كه مورد تحسين و تقدير قرار گرفت چند سال فيلمي بازي نكرده تا اخيرا با فيلم سينمايي «شمعي در باد» ساخته پوران درخشنده دوباره بر پرده سينماها حضور يافته است.
اين بازيگر درباره دلايل دوري از سينما و فاصله چند ساله بين «موج مرده» تا «شمعي در باد» به ايسنا گفت: يك مقدار نسبت به سناريوهاي پيشنهادي سخت گير شدم. در واقع بعد از «موج مرده» احساس كردم بايد دقت بيشتري در انتخاب نقشها داشته باشم. اين بازيگر و مدرس دانشگاه كه درصدد تهيه و انتشار كتابي در زمينه «آسيب هاي روحي حرفه بازيگري» است، درباره اين كتاب گفت: دستمزدي كه به بازيگران نسبت به دستمزد رايج در جامعه مي دهند، دستمزد قابل توجهي است. اما براي بازيگراني مثل مرحوم «مهدي فتحي»، كه با تمام وجودش يك نقش را ايفا مي كرد،مي توانست آسيب هاي رواني فراواني در پي داشته باشد ، به هر حال بازيگر حساس و آسيب پذير مي شود.
وي در ادامه افزود: اين كتاب علاقمندان به حرفه بازيگري را قبل از اينكه وارد اين حرفه شوند، با آسيب هاي اين حرفه آشنا مي كند و به آنها مي گويد «هميشه توفيق و شهرت نيست، بلكه بايد در مقابل اين جريانات تاوان هاي عظيمي داد».
اين مدرس دانشگاه با بيان اينكه «تب بازيگري» در جامعه خيلي قوي است ،مي گويد: يكسري نيروي جوان براي اينكه بازيگر شوند، حاضرند هر كاري بكنند. بنابراين اين تب دارد، قرباني هاي زيادي مي گيرد اما هيچ اقدامي در رابطه با آن نمي شود، چون عرصه تجاري خوبي است.
در انتشار كتاب «آسيب هاي روحي حرفه بازيگري» يك دكتر روانكاو با آزيتا حاجيان همكاري مي كند.

كوير مرگ اميدي به اكران ندارد
بزرگترين مشكل سينماي ايران، در زمينه توزيع و پخش است.
اسماعيل براري، كارگردان كوير مرگ كه به بخش مسابقه جشنواره رينه اسن لندن راه يافته است، درباره اكران اين فيلم در ايران گفت: بعد از دو سال كه اين فيلم آماده نمايش است، هيچ اميدي به اكران آن در ايران ندارم. با توجه به صحبت هايي كه با پخش كننده فرانسوي اين فيلم داشتيم احتمالا تا چند ماه آينده قبل از ايران در اين كشور به نمايش عمومي درمي آيد. وي در ادامه تصريح كرد: در سينماي ايران بيست سال است كه از اين مشكل رنج مي بريم. عده اي در پخش فيلم هستند و فكر مي كنند فيلم ساخته مي شود تا آنها به نوايي برسند بنابراين هيچ توجهي به ارتقاي وضعيت سينماي ايران ندارند.
كارگردان رقص شيطان و جهنم سبز گفت: هم اكنون حتي تهيه كنندگان فيلم هاي بفروش نمي توانند مطمئن شوند ميزان فروش واقعي فيلم هايشان چه مقدار است بنابراين بايد نظام نمايش فيلم مكانيزه شود تا اين مشكلات حل بشود. با تشكيل گروه  مخاطب خاص كه همچنان وعده هايش داده شد، نمي توان اميدوار به نمايش اين فيلم ها باشيم.

نگاهي به فيلم «ترمينال» ساخته استيون اسپيلبرگ
كشتي شكسته
عليرضا آشوري
003939.jpg
استيون اسپيلبرگ شناخته شده تر از آن است كه نيازمند معرفي باشد. سلطان بي چون و چراي صنعت و تجارت هاليوود سالهاست كه بر تخت عاج خود تكيه زده است. دوره كاري اسپيلبرگ به طور مشخص به سه بخش تقسيم مي  شود: يكي تا قبل از سال ۱۹۷۵ و پيش از ساخته شدن فيلم آرواره ها را در بر مي گيرد. در آن دوره نخستين، اسپيلبرگ با گرايش به آفرينش سينمايي خالص و با كمترين حشو و زوائد آثار فوق العاده اي چون دوئل و شوگرلند اكسپرس را ساخت. اما بعد از آرواره ها بود كه شهرت اصلي و واقعي اسپيلبرگ آغاز شد. فيلم هاي پرفروش و عظيم آرواره ها،ET ، برخورد نزديك از نوع سوم و سه گانه ماجراجويانه و دوست داشتني اينديانا جونز و به نوعي در فيلم پارك ژوراسيك بودند كه اسپيلبرگ را بر تخت سلطنت هاليوود نشاندند. فروش هاي سرسام آور و دور از تصور تك تك اين فيلم ها به اضافه خلاقيت ها و ابداعات منحصر به فرد تكنسين هاي آثار او تحولي چشمگير در صنعت سينماي آمريكا ايجاد كرد. ولي از سال ۱۹۹۳ يكمرتبه اسپيلبرگ با چرخشي غيرقابل تصور فهرست شيندلر را ساخت. كمتر كسي باور مي كرد كه اين فيلم ساخته اسپيلبرگ باشد ولي فهرست شيندلر اسكارهاي اصلي سال ۹۳ از جمله بهترين فيلم و بهترين كارگردان را از آن خود كرد.
دوره سوم كاري اسپيلبرگ از همين سال ۹۳ آغاز شد و جز فيلم صد در صد تجاري پارك ژوراسيك ۲؛دنياي گمشده عمدتاً آثاري تلخ و سنگين را شامل مي شود.
اسپيلبرگ در اين دوره تلخ ترين و بهترين آثار دوران كاري خود مثل فهرست شيندلر، نجات سرباز رايان و گزارش اقليت را ساخت. ولي دو سه سالي است كه گرايش تلخ و تيره اسپيلبرگ كمي تعديل شده است و با آثاري چون اگر مي توني منو بگير و حالا همين ترمينال شايد توازني بين آثار سرخوش قبلي و آثار تلخ متأخر خود ايجاد كرده است.
همان طور كه مي دانيد اسپيلبرگ در ترمينال از ماجراي واقعي يك مسافر ايراني كه در فرودگاه ارلي پاريس زندگي مي كند الهام گرفته است.
تام هنكس در نقش ويكتور يك مهاجر اهل اروپاي شرقي است كه به دليلي مضحك به آمريكا آمده ولي درست زماني  كه وارد فرودگاه K.F.J  مي شود دولت كشورش سقوط مي كند و او حالا نه راه پس دارد و نه راه پيش و به ناچار در فرودگاه مي ماند. از همان ابتداي فيلم اسپيلبرگ به وضوح نشان مي دهد كه اين ماندن در فرودگاه هيچ آخر و عاقبتي در بر ندارد. معلوم نيست آخر و عاقبت ويكتور چه خواهد بود و اين مبارزه براي زنده ماندن در محيط استيليزه فرودگاه هيچ آينده روشني را پيش چشم تماشاگر ترسيم نمي كند. تلاش هاي ويكتور كه از همان بدو ورودش به فرودگاه آغاز مي شود فقط سعي براي زنده ماندن است. از يك جنبه شايد بتوان اعمال و رفتار ويكتور را با موضوعي مثل رابينسون كروزوئه ونمونه معاصر آن كشتي شكسته ساخته رابرت زمه كيس با بازي همين تام هنكس مقايسه كرد. با اين تفاوت كه نبرد تام هنكس آن فيلم براي زنده ماندن دورنمايي از گريختن و خارج شدن از آن جزيره را با خود دارد، ولي تام هنكس ترمينال عملاً اميدي براي رهايي نخواهد داشت. اسپيلبرگ براي تعديل اين حس تلخ و پوچ رويه اي طنزآميز براي روايت فيلمش در نظر مي گيرد و با ذكاوت فراوان صرف تلاش هاي ويكتور را برجسته مي كند و نه اين كه اين تلاش ها قرار است به چه نتيجه اي ختم شوند. جهان بيني خاص اسپيلبرگ در ترمينال به واسطه همين گرايش به طنزي لطيف و شيرين به خوبي به تماشاگر منتقل مي شود.
انگليسي آموختن ويكتور، آشنايي و دوستي اش با كاركنان فرودگاه، تلاش هاي بامزه اش براي رد و بدل كردن پيام هاي عاشقانه آشپز فرودگاه به مسئول پذيرش ويزاها،  پيدا كردن كار و البته آشنايي با كاترين زتا جونز مهماندار هواپيما اميدواري پوچي براي او و تماشاگر ايجاد مي كند كه شايد برخلاف آنچه بايد روالي منطقي باشد، به پاياني خوش ختم مي شود. گرچه مي بينيم كه در انتها او زتا جونز را از دست مي دهد. انگيزه آمريكا آمدن ويكتور كه تقريباً تا اواخر فيلم هم معلوم نمي شود، في النفسه بي نهايت پوچ و مضحك است. به حدي كه وقتي تماشاگر متوجه آن مي شود تمام عذاب هاي ويكتور به مراتب اعصاب خردكن تر مي شوند ولي همان رويه طنز كذايي اين شمايلي هجوآلود به اين قضيه مي دهد و از زهر ساديستي آن مي كاهد.
تقابل ويكتور و كميسر هم در نوع خود جالب توجه است. رابطه دوستي/ دشمني خاص بين اين دو كه عمدتاً حالتي شبيه به رو كم كردن دارد، يكي از اصلي ترين محورهاي دراماتيك فيلم را شكل مي دهد. كميسر به خوبي مي داند كه سرنوشت كاري اش به آخر و عاقبت ويكتور گره خورده است. آن دو با هم به فرودگاه مي آيند و در آخر فيلم با هم از آنجا خارج مي شوند. يكي بازنشسته مي شود و ديگري به كشورش برمي گردد. مقاومت شيرين و مظلومانه ويكتور در برابر كميسر در ادامه همان جهان بيني اوليه اسپيلبرگ در ستايش سعي و تلاش كاملاً پذيرفتني و حتي قابل پيش بيني است، مضاف بر اين كه مي بينيم رده فرودست همان فرودگاه اين مقاومت ويكتور را درك كرده و ارج مي نهند.
003942.jpg
صحنه اي كه تمام مغازه دارها تصوير فتوكپي كف دست او را به سردر مغازه شان آويزان كرده اند يكي از زيباترين صحنه هاي فيلم ترمينال است.
فرودگاه جي.اف.كي در ترمينال ماكت كوچك و فشرده اي از كل دنياست. كاركنان جزء، فروشندگان، مسافران، محافظان و در رده بالاتر كميسرها مثل يك امپراطور مستبد بر دنياي كوچك خود حكمراني مي كنند و خود را حتي صاحب آدم هاي حاضر در فرودگاه مي دانند. دوربين هاي متعدد و پيجرهاي كذايي كه همه بر كمر دارند ابزاري هستند كه كميسر به كمك آنها مي تواند افراد حاضر در قلمرو خود را كنترل كند و مي بينيم كه ويكتور و مهماندار پيجرهاي خود را به بيرون پرتاب مي كنند و در برابر دوربين هاي متعدد فرودگاه او را تحقير مي كنند. اوج شكستن اقتدار اين شبه امپراطور جايي است كه ويكتور بدون توجه به دستورات او به نيويورك قدم مي گذارد. ولي از سوي ديگر همان بحث در جريان بودن زندگي در فرودگاه به وضوح قابل مشاهده است. كارمندان اين فرودگاه در جريان يك زندگي فعال مشاركت دارند. ازدواج آشپز و مسئول پذيرش ويزاها در فرودگاه اوج اين شور زندگي است.
اسپيلبرگ تلخ و شيرين يك زندگي را با گرايش البته واضح به برجسته كردن بخش هاي شيرين اين زندگي در محيطي تلخ به نمايش مي گذارد و حاصل آن به فيلمي بسيار دوست داشتني و زيبا تبديل مي شود كه بدون توسل به هيچ كار عجيب و غريبي، ساده ، راحت و صميمي با تماشاگرش ارتباط برقرار مي كند. توجه كنيد كه اين فيلم ساخته همان كارگرداني است كه در پارك ژوراسيك عملاً تمام فيلمش را با كمك جلوه هاي ويژه ساخته بود. گرايش هاي بسيار قدرتمند انساني در آثار يك دهه اخير اسپيلبرگ به وضوح قابل رديابي است و در ميان تمام آثار او از سال ۱۹۹۳ به اين طرف، ترمينال يكي از انساني ترين و عاطفي ترين فيلم هاي اسپيلبرگ به شمار مي رود.

گفت وگو با تام هنكس، بازيگر «ترمينال»
يك اشاره كافي بود
003936.jpg
ترجمه: كيكاووس زياري
«استيون اسپيلبرگ نمي خواست در فيلم «اگر مي توني منو بگير» به من نقش مكمل را بدهد. اما واقعيت اين است كه نقش اصلي متعلق به كاراكتر «لئوناردو دي كاپريو» بود و من به اجبار بايد نقش دوم را بازي مي كردم. او همان زمان به من گفت (و قول داد) كه در فيلم بعدي اش نقش اصلي متعلق به من باشد.  آن زمان نمي دانستم كه اسپيلبرگ در فكر ساختن فيلم «ترمينال» است.»
اين شروع صحبت با تام هنكس است، بازيگري كه از سوي رسانه ها لقب «مرد خانواده» را گرفته و بازيگر يك دوجين فيلم هاي موفق و پرفروش دو دهه اخير بوده است. ترمينال تا به امروز آخرين پروژه همكاري هنكس با اسپيلبرگ است. آنها قبل از اين «نجات سرباز راين» و «دسته برادران» را (كه هر دو مضموني جنگي دارند) هم با هم كار كرده اند و چنين به نظر مي رسد كه هر دو از اين همكاري سازنده راضي و خشنود به نظر مي رسند: «استيون كارگردان خيلي خوبي است و كارش را بلد است. وقتي فيلمي مي سازد دقيقاً مي داند كه چه مي خواهد و بازيگرش بايد چكار كند. همين مسئله كار بازيگر را به مقدار زيادي راحت مي كند. بعد از سه تجربه كاري سر صحنه «ترمينال» هيچ مشكلي با هم نداشتيم. يك اشاره از جانب او كافي بود تا دقيقاً بفهمم چه مي خواهد و من چكار بايد بكنم.»
«ترمينال» براساس يك ماجراي واقعي ساخته شده و قصه مردي را مي گويد كه به دليل گم شدن اوراق هويتش مجبور مي شود مدت هاي مديد در ترمينال فرودگاه زندگي كند. هنكس مي گويد: «زماني كه فيلم «قاتلين پيرزن» را براي برادران كوئن بازي مي كردم، نسخه اصلي فيلم را كه چند دهه قبل ساخته شد نديدم. نمي خواستم آن فيلم را ببينم چون نمي خواستم تحت تأثير آن فيلم و بازي جذاب پيتر سلرز قرار بگيرم. مي خواستم بازي خودم را بكنم و تلقي خودم را از آن نقش به دست بدهم. اما در مورد «ترمينال» وضعيت فرق مي كرد. اين بار بايد در قالب كاراكتري ظاهر مي شدم كه در عالم واقعيت وجود خارجي داشت. از اين رو سعي كردم با خواندن كتاب او و مقالاتي كه درباره اش نوشته شده بود، او را بيشتر بشناسم و درك كنم. اين كار كمك فراواني به من كرد تا او را بهتر و واقعي تر به تصوير بكشم. البته اصل ماجرا كاملاً تراژديك است، اما استيون گفت مي خواهد فيلم لحني كمدي و با نمك داشته باشد تا زهر قضيه گرفته شود. خب، من هم كه با سينماي كمدي و اين نوع نقش بيگانه نيستم. به نظر خودم هم كار در اين شكل فعلي اش خيلي بهتر و جذاب تر است.»
فيلم هاي جديد هنكس (و از جمله «راهي به فنا» اثر گنگستري سام مندس) نتوانسته اند شور و هيجان زيادي در جدول گيشه فروش خلق كنند و اين در حالي است كه تا چندي قبل فيلم هاي او فروش هاي دويست و سيصد ميليون دلاري داشتند. آيا «ترمينال» موفقيت فيلمهاي گذشته او را تكرار خواهد كرد؟
هنكس در اين باره مي گويد: مي دانيد، وقتي آدم جوانتر است نسبت به اين جور چيزها حساسيت خاصي دارد و مايل است فيلم هايش در جدول فروش ركورد شكني كرده و با فروش هاي بالايي روبرو شوند. اما در سن و سال من، يك بازيگر بيشتر به دنبال برآورده كردن خواسته هاي معنوي خودش است. من اين روزها به دنبال فيلمنامه هايي پربارتر و فيلمسازاني مطرح تر هستم و اهميت چنداني به گيشه و ميزان فروش نمي دهم.
اين مسئله مشكل تهيه كننده است و نه من. مي خواهم كه نقش و بازي من در ذهن تماشاچي بماند و خاطره آنرا تا مدت ها فراموش نكند. به صورت طبيعي پانزده سال پيش نمي توانستم به چنين چيزي فكر كنم. امروز هم نمي توانم قهرمان اول فيلمي مثل «مرد عنكبوتي ۲» باشم. سينما بازيگران خاص خود را دارد كه نقش هاي مختلف و متفاوت خود را به آنها مي دهد. هر بازيگري هم آن فيلمي را بازي مي كند كه مناسب سن و سال و موقعيت اوست.»
*با اين تفاصيل، چه عاملي باعث شد تا هنكس در «ترمينال» بازي كند؟
- «مسلماً دوستي با استيون يك فاكتور مهم بود. او اين قصه را خوانده بود و جذب آن شده بود. وقتي او از چيزي خوشش بيايد، بخش اعظم موضوع حل شده است، زيرا با نوع تعريف خود همه را جذب آن موضوع مي كند. او يك قصه گوي ماهر و مادرزاد است. وقتي موضوع را شنيدم احساس كردم جاي زيادي براي كار كردن دارد و فيلم و نقش متفاوتي است. من در «راهي به فنا» نقش يك گنگستر را بازي كردم، در «قاتلين پيرزن» هم نقش سردمدار يك گروه سارق را داشتم كه مي خواهد براي دستيابي به گنج خود پيرزني را به قتل برساند. فكر كردم «ترمينال» مي تواند تنوعي در نوع نقش ها و بازي ام باشد و راه تازه اي را برايم باز كند.»
*و جالب است كه هنكس در فيلم هاي اخير خود عمدتاً با بازيگران جوان كار كرده است.
- «كار با جوانها پر از حسن است. مهمترين نكته اينكه آنها پرروحيه و خستگي ناپذير هستند و تو از روحيه و شادابي آنها جوان مي شوي و روحيه مي گيري. از سوي ديگر جوان ها ابداعات و كشف هاي خوبي دارند كه خودشان هم از آنها اطلاعي ندارند. اين مسائل كمك زيادي به مجموع بازيگران يك فيلم مي كند. البته تجربه غني بازيگران قديمي را نبايد فراموش كرد. آنچه كه از پل نيومن كهنه كار سر صحنه «راهي به فنا» ياد گرفتم، از هيچ بازيگر جواني نياموخته ام. او غولي پير است كه هنوز در جواني اش به سر مي برد.»
مي توان گفت تام هنكس هم اين روزها براي خودش يك غول ميانسال است كه هنوز روح و قلبي جوان (و حتي شايد بتوان گفت نوجوان) دارد. وي به اين نكته اشاره مي كند كه با اسپيلبرگ در حال كار به روي يكي از پروژه هاي قديمي كارتوني تلويزيوني است كه گروه معروف هانا- باربارا آن را توليد كرده بودند. اين دو قصد دارند روايتي زنده از اين انيميشن قديمي را براي پرده بزرگ سينما كار كنند. خود هنكس تهيه كننده هم خواهد بود. به اين ترتيب اسپيلبرگ كه رئيس هنكس بازيگر است، در اينجا مي شود مرئوس هنكس تهيه كننده!

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |