|
|
|
|
|
|
تجارت غير قانوني گونه هاي وحش در آسياي جنوب شرقي
زره مرگبار پانگولين
طب سنتي مرگبار چين، اعتقادات خرافي، حرص انسان مصرفي غرب و... نسل گونه هاي گياهي و جانوري متعددي را به خطر انداخته است
فلس هاي اين حيوان را معجزه آور و شفا بخش مي دانند، پس او را مي كشند!
سايتز چيست و ضميمه هاي 1 تا۳ سايتز چه مي گويند ؟
براي بسياري از ما نام آسياي جنوب شرقي مترادف است با مناظري اعجاب انگيز از جنگل هاي انبوه و مه آلود. تاريخ فرهنگي غني و متنوع و مردمي كه به واسطه گرمي و ميهمان نوازي معروف اند. با اين وجود آنان كه بيشتر با سفر و طبيعت سر و كار دارند مي دانند كه بازار تجارت بزرگ و صادرات و واردات گياهان و جانوران وحشي نيز دراين منطقه از شهرتي خاص برخوردار است. تنوع زيستي غني اين منطقه از جانوران بزرگ و جذاب همچون ببرها و فيل ها گرفته تا اركيده هاي كمياب و لاك پشت هاي دريايي بي نظير و ده ها و صدها گونه ديگر، به واسطه همين بازار تجاري است كه در همه جا، بس دور از زيستگاه واقعي خود، در بازارهاي شرق آسيا، اروپا و آمريكاي شمالي ديده مي شوند.
در واقع، آسياي جنوب شرقي قرن هاست كه بخش عمده اي از تجارت جهاني حيات وحش را به خود اختصاص داده است. زنجيره پيچيده و طولاني منابع تهيه، در كنار تقاضاي گسترده بازار، امكان حفاظت و مديريت موثر گونه هاي وحش را در اين منطقه باچالش هاي فراواني رو به رو ساخته است. بازار تقاضا در زمينه هاي مختلف داغ و مستمر است. تقاضا براي حيوانات خانگي همچون خزندگان و پرندگان، براي داروهاي سنتي چون فلس هاي پانگولين و لاك لاك پشت هاي آب شيرين، براي ساخت دكور و زيور آلات همچون شاخ و پوست حيوانات، براي نمايش در باغ وحش ها همچون ميمون ها و ميمون هاي بزرگ ، به عنوان اقلام غذايي مقوي همچون پانگولين ها، لاك پشت هاي آب شيرين و مارها و اين بازار هميشگي و داغ، حيات و بقاي بسياري از اين گونه ها را در معرض خطر قرار داده است. يكي از گونه هاي جانوري مورد توجه بازار در آسياي جنوب شرقي، پانگولين است، پستانداري با پوست فلس دار كه گاه با خزندگان اشتباه گرفته مي شود. دو گونه از سه گونه مختلف پانگولين آسيايي در آسياي جنوب شرقي يافت مي شوند، پانگولين مالايايي Manis javanica و پانگولين چيني Manis pentadactyla اگرچه اين گونه ها از قابل مشاهده ترين حيواناتي در منطقه هستند كه مورد خريد و فروش قرار مي گيرند، ليكن اغلب در سايه گونه هاي معروف و مورد توجه مثل فيل ها يا ببرها، واقع و از نظرها دور مي مانند. در واقع پانگولين حيواني زره پوش و ظاهرا نيرومند. اما به شدت ضعيف و در معرض خطر است. زره، يا فلس اين حيوان خود باعث مرگ اوست. تقريبا تمام قسمت هاي بدن پانگولين مورد تقاضاست. شكار و تجارت اين حيوان در منطقه زيست پانگولين ها كه در آسياي جنوب شرقي از ميانمار تا اندونزي و جزيره پالاوان درفيليپين امتداد دارد، انجام مي گيرد. در حاليكه بسياري از جوامع آسيايي از گوشت پانگولين به عنوان يك غذاي خوشمزه استفاده مي كنند، از پوست اين حيوان نيز چرم هاي زيبا و منحصر به فردي توليد مي كنند كه براي دوخت كفش، كيف و ديگر محصولات چرمي گرانقيمت مورد استفاده قرار مي گيرد. اين محصولات به شدت مورد علاقه و توجه مشتريان خارجي است.
در طب سنتي چين و نيز ديگر پزشكي هاي بومي در آسياي جنوب شرقي، اين عقيده وجود دارد كه فلس هاي پانگولين داراي قدرت شفا بخش جادويي است و مي تواند طيف وسيعي از امراض را به سرعت درمان كند. از جمله انواع حساسيت، ناراحتي هاي پوستي و مشكلات جنسي. در بعضي از فرهنگ ها فلس و خون اين جانور را با انواعي از گياهان مخلوط كرده و معجوني درست مي كنند كه به عنوان اكسير شفابخش هر درد و بالا برنده توان بدني و جنسي به فروش مي رسد. علاوه بر اين، از اين فلس ها براي درمان مشكلات غدد لنفاوي، ازدياد شير در زنان تازه زا و مسكن قوي نيز استفاده مي شود.
جامعه بين المللي در پي آن است كه خريد و فروش پانگولين را تحت كنترل و نظارت درآورد و مقررات ويژه اي براي آن وضع كند. كنوانسيون تجارت بين المللي گونه هاي جانوري و گياهي وحش CITES روي اين مساله به شدت كار مي كند. 170 كشور، از جمله هر 10 كشور عضو اتحاديه كشورهاي آسياي جنوب شرقي، با سايتيز همكاري خواهند كرد.
تحت اين كنوانسيون، گونه هاي گياهي و جانوري وحشي در يكي از اين سه گروه طبقه بندي مي شوند: ضميمه 1 1 Appendix، شامل بيش از 500 گونه حيواني و 300 گونه گياهي. خريد و فروش اين گونه ها، جز با اهداف علمي مشخص، كاملا ممنوع است.
ضميمه 2، شامل بيش از 4 هزار و 100 گونه جانوري و 28 هزار گونه گياهي است. خريد و فروش و تجارت اين گونه ها آزاد، اما تابع شرايط ويژه و ضوابط كاملا محدود و تحت كنترل سايتيز است. اين كنوانسيون بايد در مورد واردات و صادرات اين گونه ها پس از ارزيابي نظر بدهد.
ضميمه 3، شامل بيش از 290 گونه تحت حفاظت قوانين ملي است كه ممكن است تجارت آن محدود يا ممنوع شود. كشورهايي كه گونه هايي را در ضميمه 3 ثبت كرده اند، اغلب از ديگر اعضاي سايتيز مي خواهند به آنها كمك كرده و از تجارت غير قانوني بين المللي اين گونه ها جلوگيري كنند. كمك به كاهش و توقف تجارت غير قانوني گونه هاي وحش، اعم از گياهي و جانوري وظيفه انساني و اخلاقي هر كشوري است.
|
|
|
در پارك هاي ملي انجام شود؛
آموزش هاي زيست محيطي قدم به قدم
سازمان جهاني حفاظت از محيط زيست به تازگي طي برنامه اي آموزش هاي زيست محيطي را، به ويژه در رابطه با گاز گلخانه اي دي اكسيدكربن و گرم شدن كره زمين، در دستور كار قرار داده و بدين منظور به بازديدكنندگان از پارك ها، آموزش هاي لازم داده مي شود.
كاترين سيلورتورن، مدير برنامه تغييرات آب و هواي WWF در اين زمينه گفت: اين سازمان اعلام كرده تقريبا 17 ميليون نفر از كساني كه از پارك ها و پناهگاه ها بازديد مي كنند مي توانند راجع به راه حل هاي گرم شدن كره زمين، فيلم هاي آموزشي ببينند و سخنراني هاي مربوطه را بشنوند. در واقع، بقاي بسياري از پارك هاي ملي ما وابسته به چنين راه حل هايي است. انسان ها بايد به طور جدي آموزش ببينند كه چگونه مي توانند بهتر و موثرتر نسبت به حفاظت حيات وحش و محيط هاي وحش اقدام و به آهسته تر شدن روند گرم شدن زيستكره كمك كنند.
اين برنامه در نظر دارد تا سال 2015 حداقل 10 درصد از انتشار۲ CO نسبت به سال 2000 كم كند.
سيلورتورن معتقد است پارك ها و مناطق حفاظت شده در سراسر جهان مي توانند همچون عاملي كليدي در توسعه آموزش همگاني و گسترش اهداف فرهنگي به منظور آگاهي عمومي مراجع از خطراتي كه كره زمين و زندگي بشر را تهديد مي كند،عمل كنند: علاوه بر اين، مشاغل بايد سيستم هاي اقتصادي، انساني و اكولوژيك را با هم تلفيق كنند. بدين معني كه تغييراتي ملموس و قابل درك و اندازه گيري در چگونگي انجام كارهاي خدماتي و توليدي ايجاد كنند. براي مثال، سوخت تاسيسات رابا انرژي هاي تجديد شونده تامين كنند. براي گرما، سرما و نور ساختمان ها از فن آوري هاي موثرتر و تميزتر استفاده كنند. در رستوران ها غذاهاي پايدارتر و كم ضررتر براي محيط زيست سرو كنند. در فروشگاه ها محصولات قابل بازيافت به معرض فروش بگذارند. حمل و نقل را با وسايل كمتر آلوده كننده انجام دهند و در همه حال بكوشند ضايعات و زباله كمتري توليد كنند.از جمله مواردي كه در برنامه آموزشي پارك ها به بازديدكنندگان ارايه مي شود، مي توانيم به چند مورد زير اشاره كنيم:
* تا آنجا كه مي توانيد به جاي لامپ هاي التهابي از لامپ هاي فلورسنت مهتابي استفاده كنيد؛ لامپ هايي كه حدود 70 درصد كمترالكتريسيته مصرف مي كنند.
* از سوخت هاي جايگزين و غيرفسيلي- تا حد امكان- استفاده كنيد.
* براي گرم كردن خانه فقط به سوخت متكي نباشيد؛ سعي كنيد با بستن كامل پنجره ها و منافذ و در صورت امكان دو جداره كردن پنجره ها و عايق سازي ديوارها از هرز رفتن گرما جلوگيري كنيد.
* در هنگام خريد كالا يا سرمايه گذاري، خريد سهام و... به بي ضرر بودن كالا يا محصول توليدي براي محيط زيست اهميت دهيد و در فرآيندهاي مضر براي محيط زيست سرمايه گذاري و مشاركت نكنيد.
* از هر فرصتي براي آموزش و انتقال توصيه هاي زيست محيطي به خانواده، دوستان و افراد ديگر استفاده كنيد. ترديد نداشته باشيد كه هر حركت موافق محيط زيست و هر توصيه شمابه ديگران موثر خواهد بود. راهي جز ورود فرد فرد مردم در سازوكار حفاظت از طبيعت،حيات وحش و محيط زيست براي رهايي از سرنوشت مبهمي كه پيش روي بشر است وجود ندارد.
|
|
|
نگاهي به رفتارهاي زيستي پروانه هاي مونارك
آفريده هاي كوچك
|
|
پروانه هاي مونارك Monarck را سلطان دنياي حشرات ناميده اند. حتي بعضي پا را از آن فراتر نهاده و آنها را آفريدگارهاي كوچكي دانسته اند، زيرا مونارك ها كارهاي خارق العاده و معجزه مانندي انجام مي دهند. اول اينكه در چرخه زندگي آنها يك تخم كوچك تبديل به نوزادي كرمي شكل مي شود و سپس اين نوزاد به درون قالبي زمردين مي رود و در آنجا تبديل به پروانه اي زيبا و دلفريب مي شود. دست آخر و مهمتر اينكه مهاجرت مي كنند. آنها مسافت زيادي را مي پيمايند تا زمستان را در يك منطقه خوش آب و هوا بگذرانند. رفتار مونارك ها بسيار جالب است. يك پروانه سفر خود را كامل نمي كند. پروانه هاي نسل زمستان تنبل اند و توليد مثل نمي كنند. آنهايي كه در بهار به خانه هاي خود در شمال برمي گردند، در طول راه زاد و ولد مي كنند. اين فرزندان آنها هستند كه به نقطه آغاز برمي گردند.
خويشاوندان اين پروانه در همه اقليم ها كه گياه علف شير يا گونه هاي گياهي نزديك به آن مثل فرفيون پيدا شود، وجود دارند، البته به جز نواحي قطبي شيره سمي اين گياهان كه توسط مونارك ها نوشيده مي شود، آنها را در برابر پرنده ها محفوظ نگه مي دارد. به نظر مي رسد رنگ نارنجي زيباي پروانه هاي مونارك هشداري است به پرنده كه مراقب باشيد، طعمه شما مي تواند كشنده باشد!
به هر حال رنگ بال مونارك عاملي است كه همه آنها را از گزند پرندگان شكارچي در امان نگه مي دارد.
زندگي پروانه هاي مونارك مانند همه حشرات از يك تخم شروع مي شود. مونارك ماده حدود 400 تخم روي برگ هاي گياه فرفيون مي گذارد. حدود دو هفته طول مي كشد تا تخم هاي كوچك زردرنگ به تكامل برسند. در اين مرحله سر نوزادها از روي پوسته تخم قابل مشاهده است. يك نوزاد تازه متولد شده در حاليكه تنها دو ميلي متر طول دارد، حريصانه غذا مي خورد. حتي پوسته تخم خود را نيز مي خورد ! و بعد از آن شروع به تغذيه از گياه مي كند. آنها شب ها و روزهاي متوالي به خوردن ادامه مي دهند و تنها اندكي براي استراحت متوقف مي شوند. نوزاد مونارك در اولين روز زندگي خود، به اندازه وزنش غذا مي خورد!
نوزادهاي بالغ كه رشدشان كامل شده باشد، پنج سانتي متر طول دارند و وزن شان 2 هزار و 700 برابر وزن زمان تولدشان است.
هنگامي كه نوزادها براي مرحله شفيرگي آماده مي شوند، آرام و قرار ندارند. آنها گياه زمان تولدشان را ترك مي كنند تا شايد پناهگاهي بيابند كه بتواند شرايط تغيير شكل آنها را ممكن سازد. زماني كه آنها مكان مناسبي براي اين كار بيابند با استفاده از غده هاي مخصوصي كه در دهان خود دارند، شروع به تنيدن تاري ابريشمين در زير يك شاخه كوچك يا يك برگ مي كنند و آن را تكيه گاهي مي كنند و به شكل J از آن آويزان مي شوند. بعد از سپري شدن زماني چند مونارك وارد مرحله شفيرگي مي شود.
پروانه اكنون شبيه يك قطره آب در حال چكيدن از درخت و به رنگ سبز درخشان ديده مي شود. شكل و رنگ آن به آرامي در حال عوض شدن است. لايه بيروني آن به مانند يك زمرد زيبا و سخت در حاليكه با لكه هاي طلايي رنگ تزئين شده مي درخشد. داخل اين Chrysalis تغييرات جالب و باورنكردني در حال پديد آمدن است.
بعد از دو هفته، شما مي توانيد پروانه ها را داخل شفيره هاي شفاف ببينيد. وقتي كه مونارك متولد مي شود، بال هايش خيس و پر از چين و چروك و شكم آن بسيار بزرگ است. پروانه اي كه تازه از شفيره بيرون مي آيد، به پوسته Chrysalis مي چسبد تا مايعي كه در شكم اوست به رگبال هايش پمپ شود تا بتواند بال هايش را باز كند. پس از چند ساعت كه بال ها خشك شدند و شكمش به اندازه نرمال بازگشت، بالاخره پروانه مهاجر بال مي گشايد و به پرواز درمي آيد.
گفتني است در ايالات متحده و به خصوص در ايالت كاليفرنيا، قانون به شدت از مونارك ها حمايت مي كند. آسيب رساندن به آنها در آنجا حدود 500 دلار جريمه در پي خواهد داشت. جالب توجه آنكه در ايالات متحده شركت هايي وجود دارند كه پروانه هاي مونارك را به متقاضيان براي رها كردن در مراسم ازدواج يا مراسم شاد از اين دست، عرضه مي دارند. اين موضوع بسيار مورد استقبال مردم قرار گرفته است. پس اگر خواهان مراسم ازدواج باشكوهي هستيد، مي توانيد به فكر پرواز پرنده هاي مونارك در مراسم تان باشيد.
پروانه هاي مونارك پائيز هر سال در جنوب كانادا گرد هم مي آيند تا به جنوب مهاجرت كنند. بعضي از اينها 2 هزار و 900 كيلومتر سفر مي كنند، براي اينكه زمستان را در مكزيك بگذرانند. البته بعضي نيز در كوبا يا ايالت كاليفرنيا زمستان را به بهار مي رسانند. ميليون ها پروانه با شكوه مونارك در پناهگاه هايي در اطراف مكزيكوسيتي به سر مي برند كه بيشترين زمان فعاليت آنها در طول روز، بين صبح تا ساعت يك بعد از ظهر است. در اين ساعات شما مي توانيد مونارك ها را ببينيد كه در حال پرواز آسمان را كاملا پوشانده اند وصداي جادويي بال هاي آنها هنگام پرواز شما را مجذوب مي كند.
در شمال كانادا و ايالات متحده و نيز در مكزيك سازمان هايي براي حمايت از مونارك ها وجود دارند. موضوعي كه باعث نگراني دوستداران اين پروانه ها شده، اين است كه در جنوب مكزيك درختاني كه خانه زمستاني مونارك ها هستند، دايما در حال قطع شدن هستند. اين مساله مي تواند به حضور آنها در مكزيك لطمه بزند. آدم ها بايد توجه بيشتري به اين پروانه هاي با شكوه داشته باشند. اين نظر همه عاشقان پروانه هاست.
مونارك ها در طول مهاجرت با خطرات بسياري مواجه مي شوند. خطراتي مثل توفان پرنده هاي شكارچي، انسان ها و نيز خستگي و سستي خود آنها مي تواند باعث از بين رفتن آنها شود. بعضي از مونارك ها در اثر توفان تلف و بعضي نيز توسط پرندگان خورده مي شوند. صدها مونارك ممكن است در اثر برخورد با ماشين هاي در حال عبور از بزرگراه ها كشته شوند، با اين همه، گاهي پروانه هاي خسته در حال پرواز ديده مي شوند كه همچنان سعي مي كنند به پرواز ادامه دهند در حاليكه هر لحظه ممكن است فرو بيفتند.
پروانه هاي زيباي مونارك، در طول مهاجرت طولاني خود به طور وسيعي از شهد گل ها تغذيه مي كنند تا قند لازم براي فعاليت روزانه و نيز امكان ذخيره ساختن چربي در شكم را به دست آورند. اين ذخيره چربي منبع انرژي آنها در طول سفر خواهد بود. آنها بايد بتوانند روزي 80 كيلومتر را با سرعتي حدود 20 كيلومتر در ساعت بپيمايند. پروانه ها در طول راه و به منظور حفظ انرژي ساعاتي را به استراحت مي پردازند. اجتماع خوشه اي شكل آنها روي درختان در هنگام استراحت منظره زيبا و چشم نوازي را پديد مي آورد.
در نهايت حدود 40 تا 60 درصد پروانه ها در طول اقامت به محل مهاجرتشان به دلايل متعددي از بين مي روند. پروانه هاي مهاجر در راه خود به شمال توليد مثل مي كنند و نسلي از مونارك را به وجود مي آورند كه اين نسل جديد به شمال مي رسد.
از جرئياتي كه در مورد مهاجرت پروانه هاي مونارك در پرده ابهام باقي مانده و مساله اي كه بيش از هر چيز ذهن دوستداران اين پروانه ها را به خود مشغول كرده اين است كه چرا مونارك ها پس از مهاجرت به جنوب مجددا به محل اوليه خود برمي گردند؟ متاسفانه هنوز جواب روشني براي اين سوال پيدا نشده است. محققان در تلاشند تا با جمع آوري اطلاعات درباره رفتار بيولوژيك مهاجرت، راز اين معما را كشف كنند.
در مورد علت مهاجرت به جنوب هم هر چند پاسخ قطعي وجود ندارد، اما فرضيه هايي در اين مورد ارايه شده است. اولين و ساده ترين توضيح در اين مورد اين است كه مهاجرت مونارك ها شبيه به مهاجرت پرندگان است. آنها به مناطق گرمتر مهاجرت مي كنند تا از سرماي هوا و كاهش غذا در اثر كاهش دما جان به در برند. اما پروانه ها از كجا مي دانند كه زمستان سرد است؟ آنها نمي دانند. درواقع چيزي كه آنها حس مي كنند تغيير ميزان روشنايي در طول شبانه روز و تفاوت طول روز و شب است. با تغيير فصل از پائيز به زمستان، روزها كوتاه تر و شب ها بلندتر مي شوند و دماي شب هنگام نيز سردتر است. بانمودار شدن اين نشانه ها، مونارك ها محل زيستشان را به قصد استراحتگاه هاي جنوبي ترك مي كنند.
شايد ذكر اين نكته در اينجا جالب باشد كه مونارك ها همواره از يك الگو براي رسيدن به مقصد پيروي مي كنند. در واقع آنها همه ساله از يك مسير مشخص به جنوب مي روند. اما چرا؟ دانشمندان به طور عمده محدوديت غذايي را دليل پيروي پروانه ها از يك الگوي هميشگي سفر عنوان مي كنند. مونارك ها به گياهان فرفيون و گياهان شبيه آن وابستگي تام دارند، از جمله به گياه علف شير.
نكته آخر اينكه پروانه ها و به خصوص مونارك ها از باشكوه ترين آفريده هاي آفريدگار هستند. پروانه هاي باشكوهي كه زيبايي آنها چشمان هر انساني را خيره مي كند. به درستي پروانه هاي مونارك را سلطان دنياي حشرات ناميده اند. به واقع دوست داشتني اند و نيازمند مراقبت. مبادا كه از شاهكارهاي آفرينش محروم شويم.
مهدي ميرزائي
|
|
|
حيوانات شگفت انگيز زندگي من
|
|
نوشته: دكتر ريموندريتمارس
قسمت هشتاد ودوم
طرز بيرون آمدن آن بدن بلند از زير جعبه ها ترساننده بود. دست كم 12 فوت۴ متر طول داشت. خشمناك و عصباني چوب را دندان گرفت و نيش هاي هولناكش را چندين بار در چوب نشاند. وقتي دستيارم چوب خود را محاذي سر مار گرفت من به سرعت گردن جانور هولناك را گرفتم. اين كار اگر با خبرگي ودقت انجام گيرد، آنقدرها كه به نظر مي رسد خطرناك نيست. مي خواستيم او رابه داخل كيسه مخصوص منتقل كنيم. در اين حال مار بزرگ با هيجان و عصبانيت تمام خود را به اين طرف و آن طرف مي كوبيد و برخورد بدنش باجعبه ها و خرت و پرت هاي اتاق در چپ و راست، هياهويي مهيب در اتاق پديد آورده بود. من سر ما را در گوشه اي از اتاق محكم نگاه داشتم و همكارم، بدن مار را نگه داشته و مي كوشيد او را از دم داخل كيسه كند. بالاخره قسمت اول دم حيوان به كيسه وارد شد و او دست به دست، قسمت به قسمت بدن او را به كيسه فشار داد تا بالاخره همه بدن مار در كيسه جاي گرفت.
تازه از سرو سامان دادن به مار اولي در كيسه فارغ نشده بوديم كه سروكله دومي پيدا شد. حالا به ياد مي آورم كه خال هاي گلوي دو مار متفاوت بود، متوجه شدم كه جفت هستند. اين يكي كه ماده بود، از اولي خيره سرتر بود و شوك بيشتري وارد كرد. او روي جعبه ها بود و با حالتي خصمانه و تهديدآميز به صحنه نگاه مي كرد، مثل انتقامجويي كه قصد دارد براي حمله فرود آيد.
در حاليكه سر كيسه را مي بستم، فرياد زدم: اون يكي آنجاست! او داشت در بستن سركيسه به من كمك مي كرد، چرا كه مار عظيم الجثه با تمام توان مي كوشيد سرخود را از كيسه خارج سازد. در اين لحظه سروصداي شديدي بلند شد؛ همكارم بود كه سعي داشت سرو گردن مار دوم را نگاه دارد. حالا نوبت من بود كه چوب حلقه دار را تكان دهم و آماده بايستم. ماده مار يكبار از چنبره طناب گذشت و برق آسا و بلند، به سوي ما هجوم آورد، اما به فاصله نيم متر از كنار ما رد شد. براي گريز از حمله ماده مار سراسيمه به هر سو دويديم و مي توانم بگويم تقريبا از ديوار اتاق بالا رفتيم. نيش زدن كبرا مثل افعي نيست. افعي چنان سريع نيش مي زند كه حركتش مثل فلاش دوربين، يا به عبارتي مثل برق، سريع و غير قابل گريز است، اما شاه كبرا موقع نيش زدن به جلو هجوم مي برد و با يك جهش به موقع مي توانيد حمله او را جاخالي دهيد، به شرط آنكه به تعقيب ادامه ندهد و پشت سر هم حمله نكند.
حالا وضع خطرناك شده بود و داشت مساله مرگ و زندگي پيش مي آمد، طوري كه فكر كردم چاره اي جز كشتن مار يا كشته شدن به دست او وجود ندارد. آماده تمام كردن كار بودم كه در يك حمله مار، سرنگهبان جا خالي داد وگردن او را روي يك جعبه گير انداخت. جعبه قرص و محكم بود. من با گير دادن چوب حلقه دار نزديك سر مار و محكم نگه داشتن آن با تمام نيرو كار او را دنبال كردم، در حاليكه مار اندامش را تازيانه وار به اين سو و آن سو مي كوبيد، فرياد كشيدم: من خوب نگهش داشتم، سرش را بكوب! چوب سرنگهبان برفراز سر مار بالا رفت. در اين وقت توانستيم گردن او را مثل مار اولي بگيريم. اين يك پيروزي بود ! سرنگهبان زانويش را روي چوب كه روي مار قرار داده بود، فشرد. آنگاه با يك دست مار را در كنترل آورد و با دست ديگر او را محكم گرفت.
حالا به اتفاق دستيارم در حالي كه گردن مار را گرفته و روي قسمت پيشين حيوان نيمه چمباتمه زده بودم، كار گره زدن سركيسه اول را كه نيمه كاره مانده بود تمام كردم. هر طور بود مار ماده را هم در كيسه جا داديم. كار بعدي كه بايد انجام مي داديم اين بود كه سنگين ترين چوب موجود در اتاق را برداريم و در جهنمي را بكوبيم ! اين طوري اقلا قدري از عصبانيت مان نسبت به فروشنده كه ما را با دو مار زهرآگين هولناك در اتاق حبس كرده بود، كاسته مي شد. وقتي در تكه تكه و باز شد و از اتاق بيرون آمديم، صاحبخانه از گوشه اي با ترس و لرز سرك كشيد. يك نگاه به چهره او كافي بود تا همه بد و بيراه هايي كه آماده كرده بودم نثارش كنم، از ياد ببرم. فروشنده كه مردي پا به سن بود، از ترس مي لرزيد و نفس نفس مي زد و صورتش مثل ماست سفيد شده بود. به سختي توانست با اشاره دست و سر و ضمن نفس نفس زدن هاي وحشت آلودش از من نتيجه را بپرسد كه در جوابش گفتم هر دو كبرا را گرفته ام.
برگردان: حميد ذاكري
|
|
|
حيوانات وحش ايران
۸۲-موش ورامين
گونهNeso Kia indica :
زير خانواده: موش هاMURINAE-
خانواده: موش هاMURIDAE -
راسته: جوندگانRODENTIA -
رده: پستاندارانMAMMALIA -
جثه بزرگ، پوزه كوتاه، سركوچك، گوش ها كوتاه، دم برهنه و كوتاهتر از طول سر و تنه است. دست و پا كوتاه اند و انگشتان به ناخن هاي بلند و بي رنگ ختم مي شوند. طول سروتنه از 15 تا 27 سانتيمتر و وزن آن از 130 تا 180 گرم است. در بيشتر زيستگاه هاي ايران اعم از جنگلي، كوهستاني، بياباني، استپي و تالابي زندگي مي كند، اراضي كشاورزي آبي و اطراف كانال هاي آبياري راترجيح مي دهد. در اكثر مناطق كشور به جز آذربايجان، كردستان و خوزستان پراكندگي دارد. در انبار ذخيره مواد غذايي اش گاهي بيش از نيم كيلو غلات مشاهده مي شود. موش ورامين در تمام فصول سال فعال است و از مواد گياهي نظير غلات، ريشه، پوست و برگ گياهان تغذيه مي كند. به محصولات كشاورزي از قبيل يونجه و غلات آسيب مي زند ولي بيشترين خسارت را از طريق سوراخ كردن جوي آب ها وارد مي كند.
|
|
|