سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۳۰
مصيبت دوباره براي بازمانده اي از بم
دست داغ علي كوچولو نماد يك فاجعه انساني است كه دست كمي از فاجعه طبيعي پنجم دي ماه 82 شهرستان بم ندارد.
020502.jpg
دست داغ شده اش را كه ديدم، گر گرفتم. پوست لطيف دست چپش دراثرسوختگي به شدت كش آمده است. اگر بايد براي غصه اي بزرگ مرد، ديدن دستان كباب شده كودك زلزله زده بمي به غايت بس است.
علي كوچولو كه در جريان زلزله پنجم دي ماه سال 1382 همه اعضاي خانواده اش را از دست داده است، ديگر در 7 آسمان يك ستاره هم ندارد.
اين طفل يتيم را تحويل يكي از بستگانش داده بودند تا از او نگهداري كند اما قيمش، معتاد از آب درآمده بود.
بازيگوشي، بزرگترين و تنها جرم اين يتيم تيره بخت است.
قيم عملي اش هرگاه پاي بساط سيخ و سنگش مي نشست با سيخ داغش، هم لول ترياكش را مي گداخت، هم دست كودك بي كس را كه با شيطنت هاي كودكانه عالم هپروتي او را برهم مي زد.
اينك كفيل سنگدل از حق سرپرستي اين كودك تنها مانده عزل و مسووليتش به عهده يكي ديگر از بستگانش سپرده شده است.
وقتي از او مي پرسم كه چرا دستت را سوزانده اند با نگاه معصومش مي گويد: دستم را داغ كردند تا ديگر بازي نكنم.
خيلي تقلا كردم تا نيم نگاهم را از چشمان كنجكاوش بدزدم، اما وقتي خواستم از او بپرسم كه آيا باز هم بازي مي كني؟ زود حرفم را بلعيدم.
نمونه هاي مثل او كم نيستند، به همان اندازه كه اعتياد در اين ديار فاجعه زده نادر نيست.
يك دختربچه 5 ساله كه او نيز عين علي تك و تنهاست و هم اينك نزد خانواده پدريش زندگي مي كند، سرنوشتي بهتر از علي ندارد.
نامش بهاره است، يكي از بستگان مادري اش مي گويد: او وقتي به خانه ما مي آيد بناي گريه و زاري را مي گذارد و ديگر نمي خواهد پيش آنها كه معتادند و دود و دم راه مي اندازند، برود.
محمد دانش آموز كلاس اول راهنمايي ،  ديگر كودك تيره بختي است كه به دام اين مهلكه سخت افتاده است. خانواده اي كه قرعه نگهدراي محمد به نام آنها افتاده است، همگي معتادند و او نمي داند بايد با درد يتيمي و داغ پدر، مادر، خواهر و برادرش سر كند يا با منقل و وافور خانواده جديدش.
او مي گويد: سرپرستش حتي پولي را كه دولت به عنوان هزينه كفن و دفن والدين اين كودك داده اند، روي وافور گذاشته است.
به گفته طيبه دهباشي مددكار ستاد مداخلات رواني اجتماعي وزارت بهداشت در شهرستان بم، تاكنون روي مساله سرپرستي و تعيين قيم مناسب براي اطفال يتيم بازمانده از زلزله بم دقت چنداني صورت نگرفته است.
عباسي پور كارشناس امور كودكان بم وابسته به بهزيستي كرمان نيز مي گويد: برخي از كودكان يتيم داراي سرپرستان معتادي هستند كه هزينه پرداخت شده براي نگهداري اطفال بي سرپرست را صرف اعتياد خود مي كنند. وي افزود: به همين خاطر تاكنون چند مورد از اينگونه كودكان را با كمك دادگستري به قيم هاي مناسب سپرده ايم.آمارهاي مختلفي درباره تعداد كودكان بي كس و كار در منطقه زلزله زده بم  وجود دارد؛ برخي آمارها تعداد كودكاني كه يكي از والدين خود را در جريان زلزله از دست داده اند، بيش از 5 هزار نفر برآورد مي كند.
اين رقم در مورد تعداد كودكاني كه هم پدر و هم مادر خود را از دست داده اند به حدود 2هزار و 500 نفر مي رسد.
اكنون در بم سازمان هايي مانند بهزيستي،NGO ها و آژانس هاي وابسته به سازمان ملل مانند يونيسف مي كوشند به اين كودكان خدمات ارايه دهند. با اين حال قطع نظر از نفس معضلات همزيستي اين دست كودكان با سرپرستان خلافكار، مشكلات ساختاري ارايه خدمات مطمئن به اين دسته كودكان كه از نظر اقتصادي و روحي رواني نيازهاي فراواني دارند، معتنابه است.
عكس تزئيني است.

باشگاه دردناك آدم هاي مهم
پرستار به من بابت ورود به گروه آدم هاي مهم باجا خوش آمد گفت. قطعه كامپيوتري كه در دستم جاسازي شده بود يك باركد داشت كه كوچكترين فركانس هاي راديويي را دريافت و پخش مي  كرد
يكي ديگر از محصولات جديدي كه در دنياي تكنولوژي امروزي ساخته شده، قطعه كامپيوتري است كه در بازوي انسان جاسازي مي  شود تا فرد از طريق آن به صفت قابل شناسايي مجهز شود. اين كار براي اولين بار در يك باشگاه در بارسلون آغاز شد.
اين تحقيقات ابتدا روي يك بانوي خبرنگارصورت گرفت، اين خانم ابتدا اين قطعه كامپيوتري را در بازويش جاسازي كرد ولي پس از مدتي از اين كار پشيمان شد.
رابين كرناو مي  گويد:به نقاشي ديوار روبه رويم خيره شده بودم و نقش آن در ذهنم بود، پرستار جوان اسپانيايي سرنگ را پر از داروي بيهوشي كرد، دستم را جمع كردم و آستين پيراهنم را بالا زدم تا در طرحي كه براي آدم هاي خيلي مهم در اسپانيا اجرا مي  شود مشاركت داشته باشم.
ميكروچيپ بسيار كوچك در ساحل باجا در اسپانيا در دستم جاسازي شد. تعداد افرادي كه براي اين كار آمده بودند بيش از حد پيش بيني شده بود، احساس مي  كردم كه در فيلم هاي جاسوسي بازي مي  كنم.
در آن لحظه كه در اتاق بودم اطرافم را دود سيگار و رطوبت احاطه كرده بود و داروي بي  حسي به دست چپم تزريق شد.
پنج دقيقه بعد از تزريق، پوست دستم تغيير رنگ داد، اما احساس ناراحتي نمي  كردم. قطعه كامپيوتري با فشار در قسمتي از بازويم قرار گرفت و دستمالي را روي خوني كه روي دستم بود قرار دادم. پرستار آن قسمت را با باند سفيدي بست، اما درد و بي  حسي به حدي كم بود كه توانايي نگه داشتن ليوان آب را در دستم داشتم.
در آن لحظه پرستار به من بابت ورود به گروه آدم هاي مهم باجا خوش آمد گفت. قطعه كامپيوتري كه در دستم جاسازي شده بود يك باركد داشت كه كوچكترين فركانس هاي راديويي را دريافت و پخش مي  كرد.
در باشگاه ساحلي باجا اعضاي گروه مي  توانستند توسط آن قطعه يكديگر را شناسايي كنند.
تمام اطلاعات درباره اين افراد توسط اين قطعه روي صفحه كامپيوتري مشخص شده بود، يعني اگر كسي از اعضاي گروه در باشگاه غذا يا نوشابه اي را مي  خريد مقدار پول آن را از كارت اعتباري آن برمي داشتند. متوجه ايد كه جزئي ترين اطلاعات شخصي افراد از اين طريق در باشگاه ذخيره شده بود و قابليت استفاده از آنها موجود بود.
زندگي اعضاي گروه پس از وارد شدن قطعه 
ماجرا از اينجا شروع شد كه وقتي قصد برگشت از اسپانيا به لندن را داشتم، احساس ناخوشايندي به من دست داده بود و درباره اين طرح خيلي اطمينان نداشتم.البته قبل از تصميم گيري براي وارد كردن اين قطعه در دستم، سايت باشگاه باجا اين اطمينان را داده بود كه خارج كردن اين قطعه كامپيوتري از بدن خيلي ساده و بدون ضرر است.
پس از اينكه به لندن رسيدم با دو پزشك در رابطه  با خارج كردن اين قطعه مشورت كردم و آنها گفتند كه اينكار در حال حاضر به يك تجارت تبديل شده است.
پزشك عمومي به من پيشنهاد داد كه براي خارج كردن قطعه كامپيوتري بايد جراحي پلاستيك كنم. لنا  اندرسون پزشك معالج من پس از مدتي كار روي دستم گفت كه جاي قطعه كامپيوتري قابل تشخيص نيست.
قطعه كامپيوتري در اعماق دستم نفوذ كرده بود حتي جست وجو با اشعه ايكس هم براي پيدا كردن قطعه كمكي نمي  كرد.
البته قطعه با اشعه ايكس قابل ديدن بود، اما تعيين محل دقيق آن غيرممكن بود.
جراحي در كلينيك پزشكي بسيار سخت و طاقت فرسا بود، افسوس كه اين نكته در سايت اينترنتي باشگاه باجا بارسلون عنوان نشده بود. يك شب كه از بارسلونا برگشته بودم دست چپم كاملا بي  حس و كارايي اش كم شده بود. با اينكه هنگام جراحي كمتر از يك سانتي متر با قطعه كامپيوتري فاصله بود، اما باز هم پزشكان آن را نمي توانستند پيدا كنند.
پس از مدتي دكتر اندرسون در اين باره اينگونه توضيح داد: به دليل كوچك و نرم بودن اين قطعه پيدا كردنش غيرممكن است. قطعه خيلي نرم است. من متوجه مي  شوم كه چرا پيدا كردن آن آنقدر مشكل است، شما نمي  توانيد آن را احساس كنيد، اما وجود آن براي من محسوس است. در حال حاضر يك قطعه كوچك كامپيوتري به اندازه يك دانه برنج خوراكي در دستم دارم و اين ياد گاري نامطلوبي از اسپانيا براي من است.در بالاي دست چپم اثر يك زخم به اندازه 8ميلي متر باقي مانده است.
دكتر اندرسون به من اطمينان داد كه جاي زخم به مرور زمان محو مي  شود، اما از اينكه پوست ناسالمي دارم احساس ناراحتي مي  كنم.
فكر مي  كنم بهاي زيادي براي عضو شدن در باشگاه ساحلي باجا پرداخت كرده ام.

چارچوب
جلب گواهينامه اريك كلپتون 
020499.jpg
فرانسه - رادارهاي پليس فرانسه تصوير پورشه اي را كه با سرعت 214 كيلومتر در ساعت در حال حركت بود ثبت كرد. اين پورشه كه در 190 مايلي شرق پاريس متوقف شد متعلق به راننده اش، اريك كلپتون خواننده و نوازنده 59 ساله انگليسي بود. وي علاوه بر اينكه به پرداختن 922 دلار جريمه محكوم شد، گواهينامه اش نيز توسط پليس ضبط شد. البته او هنوز اجازه رانندگي در انگلستان را دارد و اگر همين رفتار را نيز در آنجا تكرار كند بايد به فكر استخدام يك راننده خوب باشد!

سرقلم
تنها در جاده 
پسر 11 ساله اي كه از سوي برخي از همكلاسيانش اذيت و مسخره مي شد، از شدت ناراحتي تصميم گرفت تا با خودروي پدرش خود را به ناكجا آباد ببرد.
وي در ساعت 10:5 صبح از خانه بيرون زد و پس از آنكه 200 مايل از خانه دور شد به يك اداره پست رفت و از كارمندان آنجا كمك خواست. وي كه فقط يك شلوار كوتاه و تي شرت به تن كرده بود گفت: من فقط چند بار با تراكتور تمرين رانندگي كرده بودم و چند باري هم اين ماشين را از گارا ژبيرون آوردم و ماشين او كه در وسط راه بنزين تمام كرده بود، با كمك يك راننده ديگر دوباره به حركت درآمد.
مدير مدرسه اين پسر، در اين باره گفت: ما به دقت اين موضوع را بررسي مي كنيم كه چه چيز باعث پيش آمدن اين حادثه شده است.

كوتاه تر از گزارش
سيد حسين غضنفري 
آگهي طلا ق شاهزاده
020508.jpg
شاهزاده مارگاريتا دي بوربون، خواهرزاده ملكه هلند با چاپ آگهي در روزنامه به شوهرش اطلاع داده خواهان طلاق است. در آگهي كه در روزنامه هلندي منتشر شده خواسته شده آقاي دي روي ون زويدويجن كه محل اقامت او مشخص نيست و ممكن است در داخل يا خارج از هلند باشد تا 21 ماه ژانويه به درخواست طلاق واكنش نشان دهد. در هلند براي گرفتن طلاق در حالي كه محل اقامت رسمي يكي از همسران مشخص نيست چاپ كردن آگهي راه قانوني اعلام درخواست طلاق است. روزنامه هاي هلند دو ماه پيش اخباري بر مبناي قصد طلاق گرفتن شاهزاده چاپ كردند.
قهقهه زدن به دزد
  زاگرب - اگر دزدي كه صورت خود را با نقاب پوشانيده است با اسلحه شما را تهديد كند و از شما پول طلب كند، چه مي كنيد؟ خانم مارتينا، 31 ساله به چنين دزدي شديدا مي خندد! چند روز پيش چنين دزدي با كشيدن اسلحه از مارتينا كه يك كارمند بانك است تمام پول موجود در بانك را خواست كه مارتينا با خنده اي شديد سبب شد تا آن دزد احساس حقارت كند و از بانك خارج شود، البته مارتينا دليل محكمي براي خنده داشت و آن وجود شيشه ضد گلوله اي بود كه از وي محافظت مي كرد! كنف كردن دزد عجب كيفي دارد!
گاوبازي در چين 
020505.jpg
شانگهاي - ازاين به بعد هر وقت سر و كارتان به شانگهاي افتاد، علاوه بر بازديد از موزه، خريد صنايع دستي و گشت زدن در شهر مي توانيد نبرد گاوبازها با گاوهاي وحشي را نيز تماشا كنيد. 8 گاو وحشي از مكزيك و 3 گاو اسپانيايي از خارج به چين آورده شدند تا با برگزاري اين مراسم اسپانيايي به جاذبه هاي توريستي چين افزوده شود.براي انتقال اين گاوها از مكزيك، مبلغي برابر با 120 هزار دلار پرداخت شده است. ژو وي فانگ مسوول برگزاري گاوبازي ها در شانگهاي مي گويد: ما هيچ علاقه اي نداريم كه اين فرهنگ اسپانيايي را در چين بومي كنيم.
استاد عصباني
آمريكا - يك استاد فيزيك در دانشگاه لويسينيا به اتهام تهديد دانشجويان در سر كلاس از كار بركنار شد. وي كه پس از ورود به كلاس تيك عصبي اش گرفت، بي مقدمه كشيده اي به گوش يكي از دانشجويان زد و سپس به آنان گفت: هر كس از سر جايش بلند شود، مي كشمش ! و بعد روي تخته سياه نوشت: به پليس زنگ بزنيد، همين الان.
مسوولان دانشگاه پس از اطلاع يافتن از حادثه وي را به قسمت حراست دانشگاه منتقل كردند و با پليس ويژه آمريكا FBI تماس گرفتندFBI. پس از حضور در محل، به وسيله سگ هاي خود محل را براي وجود احتمالي بمب جست وجو كرد و پس از آنكه مورد خاصي پيدا نكرد، استاد فيزيك را كه قبلا نيز سابقه اقدامات اين چنيني داشته است، با خود برد تا وي را مورد تجزيه و تحليل روانشناسي قرار دهد.

اشكوب
گرسنگي در آمريكا
كليولند- مرد مسلحي، پسر 11  ساله اي را با اسلحه تهديد كرد تا پول ناهارش را كه در حدود 2 دلار بود به وي بدهد. مادر اين پسر كه آشفته به نظر مي  رسيد، مي  گويد:كفش هاي پسر من مارك جوردن ندارد كه مثل بچه هاي پولدار به نظر بيايد! من نمي  دانم چرا اين مرد پسر من را كه همه  اش 2 دلار در كيف داشت و در ايستگاه اتوبوس منتظر بوده، تهديد كرده است.سخنگوي پليس محل مي  گويد كه اين نيرو قصد دارد تا پيش از شروع ساعت كار مدارس و پس از پايان آن، گشت هاي خود را در اطراف مدارس تشديد كند تا نگراني هاي والدين را كاهش دهد.
واكسن سوپ و دستمال
آمريكا - عده اي از مردم كه براي دريافت واكسن آنفلوآنزا به يكي از درمانگا ه هاي فرگوس فالز مراجعه كرده بودند بدون واكسن، اما با دست پر به خانه مراجعه كردند. مسوولان درمانگاه كه با كمبود واكسن مواجه شده بودند، با دادن يك بسته دستمال كاغذي و قوطي سوپ مرغ سعي كردند تا مراجعان به درمانگاه را راضي نگه دارند تا در وقت ديگري به آنان واكسن بزنند.

زاويه روز
پادشاه دور از سياست
در اولين نطق خود، نورودرم سيها موني پادشاه تازه كامبوج، به خاطر نداشتن تجربه از مردم عذرخواهي كرد. سيها موني كه پيش از اين ورزشكار باله و سفير كامبوج در يونسكو بوده  است، اظهار داشت كه سعي خواهد كرد تا پا جاي پاي پدرش شاه سيهانوك بگذارد و كارهاي او را ادامه دهد. وي همچنين اظهار داشت كه از عالم سياست در كامبوج كه هميشه پر از تشنج است به  دور خواهد ماند و علاقه اي به مداخله در آن ندارد. پدر سيهاموني، پادشاه سيهانوك، هفته پيش به علت بيماري از سلطنت كناره گيري كرد و پنج شنبه پسرش سيهاموني به اين سمت انتخاب شد. شاه جوان كه اكنون در پكن بر سر بالين پدر مريضش بسر مي  برد، هفته آينده همراه پدرش به كامبوج خواهد آمد و مراسم تاجگذاري در اواخر اين ماه برگزار خواهد شد. پادشاه جوان و بي  تجربه كه اكثر عمرش را در خارج از كامبوج سپري كرده، اظهار داشته است كه از تصميم شوراي تاجگذاري مبني بر انتخاب وي براي سلطنت و پادشاهي بسيار هيجان زده و احساساتي شده است. پادشاه دل نگران و خام اظهار اميدواري كرده است كه در زمان پادشاهي وي، كشورش كامبوج از آرامش و ثبات بهره مند شود و قدم در راه پيشرفت بگذارد. سيهاموني پس از اظهار آرزوهايش به ترسي كه در درونش احساس مي  كند اشاره كرد و گفت: البته من نگرانم كه نتوانم وظايفم را به خوبي اجرا كنم و چون تجربه كافي براي اين كار ندارم مي  ترسم كه دين خود به كشورم را نتوانم به خوبي ادا كنم. وي در ادامه براي اينكه مردم را بيش از اين مايوس نكند، اظهار داشت: البته پدر و مادرم و ديگران به من قول داده  اند كه مرا در اين راه ياري خواهند كرد و تجربه هاي گرانبهاي خود را در اختيارم قرار خواهند داد تا جوابگوي كشورم باشم. شايد سخت ترين بخشي كه براي پادشاه جوان دردسرساز باشد، مشكلات سياسي است كه كامبوج با آن درگير است. سيهاموني در اين باره گفت: من به هيچ وجه درگير مسايل سياسي نمي  شوم و از هيچ جناح ياگروهي طرفداري نخواهم كرد و جانب هيچ سياستمداري را نخواهم گرفت. وي ادامه داد:نه در كار مجلس، نه در كار دولت و نه در كار دستگاه قضائي كشور دخالت نخواهم كرد.
چنين سخناني ترس هر چه بيشتر پادشاه جديد كامبوج را آشكارتر مي  كند و نشان از بي  تجربگي وي در مسايل سياسي دارد. رهبران سراسر دنيا انتخاب سيهاموني را به عنوان پادشاه جديد كامبوج به وي تبريك گفتند.
كوفي عنان اظهارداشت كه از صميم قلب انتخاب وي را تبريك مي  گويم. رئيس جمهور چين هم بيان داشت: اميدوار است كه پادشاهي جديدكامبوج وحدت را در بين مردم آن كشور تشديد كند و توسعه اقتصادي و اجتماعي را براي كامبوج به ارمغان بياورد. هفته گذشته، پس از اعلام كناره گيري سيهانوك از سلطنت، كامبوج با بحران قانوني درباره انتخاب پادشاه جديد روبه رو شد و به همين دليل مصوبه جديدي را تصويب كرد تا شورايي به نام شوراي تاجگذاري تشكيل شود تا در مواقعي كه پادشاهي از سلطنت كناره گيري كرد فورا جايگزيني براي وي انتخاب كند. هر چند كه شخص پادشاه در كامبوج بيشتر يك مقام تشريفاتي محسوب مي  شود، اما براي مردم آن كشور يك نماد ملي به حساب مي  آيد.

دكه
020484.jpg
در همه جاي نيمكره شمالي هوا دارد رو به سردي مي  رود و در آمريكا تب انتخابات رياست جمهوري هر روز بالاتر مي  رود و سردي هوا و افزايش روزافزون قيمت سوخت و حرف هاي نامزدهاي اصلي و خيلي مشكلات ديگر، فقط تكه اي از موضوع هاي متنوعي اند كه توسط مطبوعات به عنوان مشكل مطرح مي  شوند تا نامزدهاي انتخاباتي در مورد آنها اعلام موضع كنند و بعد مجبور شوند هر آنچه از دستشان برمي آيد انجام دهند تا به وعده  هاشان تحقق بخشند، چرا كه اگر مردم هم وعده هاي فعلي را فراموش كنند، مطبوعات آمريكا يادشان نمي  رود كه در انتخابات  بعدي، حافظه مردم را درباره اين موضوعات بيدار كنند. شيكاگوتريبون گزارش صفحه اول خود را به افزايش هزينه هاي بهداشتي در آمريكا اختصاص داده است و واشنگتن پست در روز شنبه به يك موضوع سياسي، اجتماعي، خارجي پرداخته با اين تيتر: آرزوي دست نيافتني يك دختر در هند به مدرسه رفتن است. روزنامه كانادايي ساندي ستار در صفحه اول، يك تيتر درباره برخورد نامناسب با زندانيان در زندان گوانتانامو زده است و سن خوزه مركوري نيوز گزارش مفصلي با تيتر آنجا كه اميد دربند مي  شود درباره زندان هاي مخصوص جوان ها تهيه كرده است.
كاريكاتور اصلي امروز كاري است از ديويد كريگل و نماد حزب را كه مي  شناسيد؛ فيل است.
020496.jpg
020493.jpg
020490.jpg
020487.jpg

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
طهرانشهر
محيط زيست
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  طهرانشهر  |  محيط زيست  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |