يكشنبه ۳ آبان ۱۳۸۳
حلقه مفقوده انتخابات
005088.jpg
دكتر محمد حسين باقري
نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري گام به گام نزديك مي شود تا بار ديگر مهمترين جلوه مشاركت سياسي مردم به محك تجربه آزمون شود. انتخابات از مهمترين جلوه هاي زندگي سياسي عصر حاضر است و مهمترين دغدغه  احزاب سياسي در دنيا ي كنوني، حضور در انتخابات و پيروزي در آن است. امروزه احزاب را «ماشين هاي انتخاباتي» مي نامند كه هدفشان پيش بردن اهداف انتخاباتي است. در ايران مردم بايد بيش از ۱۵۰ هزار نفر را در انتخابات مختلف رياست جمهوري، خبرگان رهبري، مجلس شوراي اسلامي، شوراي هاي اسلامي شهر و روستا به عنوان نماينده خود برگزينند. برگزاري ۲۴ انتخابات در طول ۲۴ سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي گواه آن است كه فعاليت هاي انتخاباتي بخش قابل توجهي از زندگي سياسي مردم، فعالان سياسي ، جناح ها و گروه ها را به خود اختصاص مي دهد.
اما اينكه مردم و نظام سياسي از انتخابات چه مي خواهند؟ چشمداشت ها و انتظارات ما از برگزاري انتخابات چيست؟ انتخابات پاسخ به كدام مسئله جامعه است؟ و به حل كداميك از بحران هاي سياسي _ اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كمك مي كند؟ و ده ها سئوال ديگر، دغدغه سطوح كارشناسي نظام و برنامه علمي _ تحليلي فضاي سياسي اجتماعي داخلي است.
داشتن درك و تحليل واقع بينانه از فضاي دروني نظام سياسي و دگرگوني و تحولات اجتماعي ، اقتصادي و فرهنگي و مشكلات مردم براي رسيدن به پاسخي در خور لازم است.
جامعه ايران پس از گذشت ۲۵ سال از انقلاب اسلامي، دوره هاي مختلفي را پشت سرگذاشته  است. دوره جنگ تحميلي و مديريت بحراني جنگ، دوره هشت ساله بازسازي خرابي هاي ناشي از جنگ با اجراي برنامه هاي توسعه اقتصادي و دوره توسعه سياسي اخير.
از عوارض خواسته و ناخواسته دوره توسعه اقتصادي غير همه جانبه، افزايش سطح تحصيلات و ايجاد شكاف هاي طبقاتي بود كه باعث شكل گيري طبقه متوسط مشاركت جو گرديد. عدم توازن توسعه اي و ناتواني سازو كارهاي موجود در پاسخگويي به نيازهاي مردم منجر به انباشت تقاضاها گرديد. انتخابات ۷۶ روزنه اي شد كه «بحران نفوذ» نظام با افزايش ظرفيت هاي آن حل شود و فشار اضافي نيز از سيستم خارج گردد. برجسته شدن دوم خرداد را مي توان معلول چند عامل دانست:
۱- نارضايتي مردم از روند موجود ۲- انباشت تقاضاهاي مردمي براي اعلام نظر مؤثر و مشاركت در تصميم گيري هاي سياسي _ اقتصادي ۳- هيجاني و احساسي شدن فضا به دليل شايعه شائبه تقابل خواست نظام سياسي و مردم در برنده شدن يكي از كانديداها و اپيدميك شدن هيجاني «نه» گفتن در اين تقابل خيالي.
انتخابات سالهاي ۱۳۷۸ و ۱۳۸۰ را مي توان اميدواري مردم به اجراي برنامه ها و تحقق شعارهاي حزب حاكم تلقي كرد كه طي آن هماهنگي مجلس و دولت براي رسيدن به اهداف و حل مشكلات راه هر گونه بهانه جويي را مسدود كرد. تجربه اولين دوره شوراها موجبات پس زني مردم از منتخبان و فضاي حاكم بر شوراها گرديد. از زاويه توسعه سياسي، منازعاتي كه در اولين دوره شوراها از پشت صحنه تصميم گيري ها و سياست گذاري ها و مديريت شهري در پيشگاه مردم قرارگرفت خارج از ظرفيت ذهني و تحمل مردم بود. در واقع نزاع هاي فرساينده و دو قطبي شدن فضاي شوراي شهر تهران _ بعنوان سمبل حركت شورايي _ مردم را از اينكه چنين منازعاتي به راه حل منطقي و پاياني سعادتمند براي همه ختم شود نااميد كرد. ميزان مشاركت مردم در انتخاب هاي بعدي نشانگر ناكامي اجتماعي از گروه حاكم در برآورده شدن انتظارات بود اما اينكه امروز فضاي سياسي _ اجتماعي جامعه ما در چه وضعيتي به استقبال مي رود را مي توان در دو سطح نظام سياسي و گروه ها و جناح هاي سياسي بررسي كرد:
الف: نظام سياسي
هر نظام سياسي خواهان حفظ و تثبيت و پيشبرد اهداف خويش است و در اين راستا به بررسي بحران هاي پيش رو و جلوگيري از به اوج رسيدن آنها دارد. نظام سياسي در اين ايام از حيث فضاي داخلي با چند مشكل مواجه است:
۱- بحران مشاركت: ميانگين سني جمعيت در ايران پايين است و جمعيت جوان حساسيت بيشتري در تصميم گير هاي سياسي و اقتصادي نشان مي دهند و آگاهي سياسي فزون تري يافته اند. دو عامل به تشديد بحران مشاركت در جامعه كنوني ما كمك مي كند: الف: عدم درك اين مسئله كه الگوي اجتماعي و اقتصادي حاكم بر جامعه تغيير كرده است. در واقع بعد از اجراي برنامه هاي توسعه اقتصادي و از جمله توسعه فضاهاي آموزشي اولاً ميزان تحصيلات نسل جوان بالا رفته است. ثانياً پيشرفت و كسب ثروت به يك ارزش اجتماعي تبديل شده است و تحرك اجتماعي به يك مسابقه عمومي براي بدست آوردن پول و رفاه بيشتر قابل مشاهده است. نتيجه چنين فضايي نارضايتي عمومي در نرسيدن هر چه سريعتر به خواست ها، اختلاط نيازهاي واقعي و كاذب در ذهن جوانان، شكاف فزاينده توقعات اجتماعي، ناكامي عمومي در حوزه امور اقتصادي و منزلت اجتماعي و متهم كردن دولت به ناتواني و ناكارآمدي است.
ب: تغيير نسلي: امروز نسلي كه در بدو انقلاب اسلامي به دنيا آمده اند جوانان ۲۵ ساله اي هستند كه نسبت به الگوهاي ايجاد شده قبلي پرسشگر و خواهان مشاركت بيشتر و حضور چهره هاي جديد در عرصه سياسي اند. اين نسل در رسيدن به انتظارات و توقعات خود عجله دارند. درحاليكه برآورده كردن تام و تمام اين نيازها به سادگي ممكن نيست ممكن است باعث سرخوردگي شود.
۲- مشكلات اقتصادي: ضرورت ورود به سازمان تجارت جهاني (WTO)و ايجاد تطابق با شرايط جديد، خود موجد بحران هايي مي شود كه مهمترين آنها عبارتند از: ورشكستي تعداد زيادي از كارخانجات، بالا رفتن ميزان بيكاري، كاهش ارزش پول ملي و افزايش تورم. در حاليكه در ظرف ده سال آينده حدود يك ميليون و ششصد نفر به سن ۲۶ سالگي مي رسند كه از فضاي اجتماعي _ اقتصادي حاكم بر جامعه شغل و ازدواج طلب  مي كنند.
بنابراين ورود به WTO در حال گذار بودن جامعه ايران را تشديد مي كند و جامعه دستخوش دگرگوني هاي مستمر و سريع اجتماعي و اقتصادي مي شود حال آنكه نظام سياسي و مردم هر دو نيازمند ثبات سياسي و توازن اقتصادي و امنيت شغلي هستند.
۳- فقدان اجماع نظر نخبگان: به رغم گذشت ربع قرن از انقلاب اسلامي هنوز تعريف دقيق و روشني از منافع ملي ارائه نشده و هيچگونه وفاق جمعي از سوي نخبگان سياسي كشور به چشم نمي خورد در حاليكه يكي از پيش شرط هاي كارآمدي تصميمات در امور داخلي و خارجي وجود اجماع نظر ميان نخبگان تصميم گيرنده كشور است. نمونه اين ناهماهنگي در مباحثي كه در اطراف برنامه چهارم توسعه ايجاد شد مشاهده مي شود. برنامه چشم انداز بيست ساله اگر بتواند اجماع نظر نخبگان را به ارمغان آورد قدم مهمي در مسير كارآمدي و توسعه برداشته خواهد شد.
نظام سياسي در فضاهاي بين المللي نيز با تهديدات بالقوه اي مواجه است كه برخي از آنها عبارتند از:
* پروژه دستيابي به تكنولوژي هسته اي و تقابل قدرت هاي خارجي در عرصه جهاني با اين هدف كه امروزه به يك نگراني ملي تبديل شده است. آيا پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت خواهد رفت؟ در صورتيكه جامعه بين المللي با فشار قدرت هاي بزرگ تحريم هاي سختي را بر ايران تحميل كند چه بايد كرد؟ و ... بديهي است تا زماني قادر به پيگيري دستيابي به اين تكنولوژي خواهيم بود كه اصل و كليت نظام را تحت الشعاع قرار ندهد.
* حضور پررنگ آمريكا بعنوان دشمن آشكار انقلاب اسلامي در عراق و افغانستان و دخالت در معادلات حوزه درياي خزر و روابط ايران و روسيه، چين و ژاپن يك تهديد امنيتي محسوب مي شود. تنها مشاركت بالاي مردمي است كه مي تواند پشتوانه محكمي براي گذار از بحران ها و مقاومت در برابر فشارها و تكيه گاه سياستمداران قرار گيرد.
۴- مشكل مديريت منابع: كشور ما به طور تاريخي در مديريت منابع مادر و انساني خود ضعيف عمل كرده است. با وجود منابع سرشار مادي و نيروهاي متخصص در سطح جامعه چگونگي مديريت و بسيج اين منابع براي حل بحران ها يك تخصص و توانايي كليدي محسوب مي شود. به عنوان مثال بنابه گزارش تحقيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ميانگين سني مديران جامعه ما در آغاز انقلاب ۲۶ سال و امروز ۴۶ سال است. مهم ترين نتيجه اي كه از اين گزاره تحقيقي مي توان گرفت آن است كه ساختار حاكم بر عزل و نصب مديران بسته بوده و ما با نسلي از مديران گذشته و البته باتجربه مواجه هستيم كه بيشتر تحرك افقي داشته اند و تحرك عمودي در كمترين ميزان خود قرار دارد. بنابر اين طبيعي است مديران اجرايي با ۲۰ سال سابقه كمتر فرصت آشنايي با علوم، تكنيك ها و روش هاي جديد داشته  اند و «فسيل روشي» يك آفت است. از طرفي حل بحران ها و مشكلات در شرايط پيش گرفته به درجه اي از ريسك و خطرپذيري نياز دارد كه مؤلفه روانشناختي آن «شجاعت» و «جسارت» است. بالا رفتن سن يك مدير و طولاني شدن مدت مسئوليت او در يك نقش باعث كاهش تحول طلبي و افزايش محافظه كاري مي شود. نكته اي كه شهردار تهران نيز در مصاحبه اخير خود بدان اشاره كرده و آن را بزرگترين مشكل مديران ناميده است.
گروه ها و جناح هاي سياسي: گروهها وجناح هاي سياسي در اين نوشتار به كليه مجموعه هايي اطلاق مي شود كه در باب انتخابات آينده عكس العمل نشان داده اند. اين گروه ها را مي توان در سه دسته متمايز كرد كه عموماً با درك شرايط داخلي و خارجي راهكارهاي متفاوتي براي برون رفت از مشكلات و حل بحران ها مدنظر دارند. گروه اول جناح هاي سياسي هستند. كاركرد جناح هاي سياسي معرفي كانديداي برتر و ارائه برنامه هاي ضروري براي حل مشكلات و روشن كردن موتور تبليغات انتخاباتي براي افزايش مشاركت سياسي و در نهايت رقابت براي كسب قدرت و اجراي برنامه هاست. فضاي رقابتي جناح هاي سياسي در ايران همواره «نامزد محور» بوده است. در واقع بازيگران صحنه هاي انتخاباتي اشخاص هستند و به توانايي هاي فردي نامزدها بيشتر توجه مي شود. صحنه انتخابات صحنه نبرد شخصيت هاست و نه احزاب. نخبه گرايي (elitism) جناح ها از يك سو و فرهنگ سياسي فردگرايي از سوي ديگر اين چرخه را باز توليد مي كند. مثلاً حزب حاكم بعد از دوم خرداد نيز از يكسو در گزينش مديران جديد نخبه گرايانه عمل كرد كه خود باعث شكاف ميان مشاركت و همبستگي گرديد و از سوي ديگر در روش هاي تبليغاتي و حضور در مجامع عمومي عكس العمل هيجاني و توده اي موافقان را مي پسنديد. بنابر اين جناح هاي سياسي در ايران «نخبه- توده گرا» هستند و از اين نظر عملكرد تناقض نمايي از خود به جاي مي گذارند. به عنوان مثال انتخابات خرداد ۷۶ از يكسو فشارهاي اضافي سيستم را تخليه كرد و نظام سياسي بيمه شد، از سوي ديگر ايدئولوگهاي حزبي خواست ها و افق هايي را به فضاي توده اي جامعه تزريق كردند كه برآورده كردن آنها خارج از توان نظام بود و تنها توقعات فزاينده را دامن زد. شكاف ميان واقعيت  ها و شعارها باعث ايجاد ناكامي و محروميت نسبي گرديد در نتيجه فضاي مشاركتي جامعه رو به سردي گرائيد.
جناح هاي سياسي براي غلبه بر چنين فضاي سردي، از يك سو به سراغ شخصيت هاي فراجناحي كه امكان ايجاد اجماع عمومي نخبگان و حافظه بسيج توده اي، هر دو را داشته باشند رفتند (موسوي، هاشمي) و از سوي ديگر چهره هاي جديد و جوانتري را به صورت غيرمستقيم به اين فضا معرفي كردند (قاليباف، بيطرف، احمدي نژاد، مجيد انصاري...) به اين اميد كه چهره هاي جديد اميد، شور و نشاط جديدي برانگيزند.
البته وجود شخصيت هايي كه مي توانند علاوه بر اجماع عمومي نشاط جديدي برانگيزانند نيز وجود دارند (ولايتي _ لاريجاني). متأسفانه عملكرد جناح هاي سياسي هيچ نشاني از اين كه رقابت ها از فضاي تبليغاتي فرد محور خارج شوند به دست نمي دهد و اين خود آفت و مانع بزرگي براي حل بحران مشاركت محسوب مي شود. در چنين فضايي «گمانه زني» كانديداهاي رقيب، آدرس غلط دادن و معرفي نامزدهاي غير واقعي و تخريب چهره هاي رقيب از تكنيك هاي تبليغاتي محسوب مي شود و كانديداي اصلي در حكم برگ برنده بازي شطرنج است كه در آخرين لحظات رو مي شود و انتظاري به جز مشاركت توده اي از جامعه تحول يافته ندارند. جناح هاي سياسي بايد كم كم اين واقعيت كه الگوي مشاركت توده اي در ايران به دلايل متعدد در حال تغيير است را بپذيرند و تغيير رويه دهند.
گروه دوم طيفي از محققان علوم اجتماعي و انساني هستند كه عموماً در حوزه هاي سياسي، جامعه شناسي و اقتصاد قلم مي زنند اين طيف معتقدند كه برگزاري انتخابات و تبليغات انتخاباتي نامزد محور داراي آفت هاي فراواني است و فضاي سياسي رقابت ها بايد به سمت «حزب محوري» حركت كند. در واقع تمايز احزاب به تمايز چهر ه ها نيست، به ايدئولوژي و برنامه هايي است كه براي جامعه تجويز مي كنند. اين طيف رقابت هاي «برنامه محور» را تجويز مي كنند. رقابت هاي «برنامه محور» چند كار ويژه دارد: ۱- انتقال منازعات سياسي از سطح به عمق ۲- عيني شدن منازعات و توجه و آگاهي بيشتر جامعه نسبت به معضلات و راه حل هاي ارائه شده. ۳- امكان نقد احزاب پس از رسيدن به قدرت براساس برنامه هاي ارائه شده و تعميق شفافيت و پاسخگويي دولت. ۴- امكان رسيدن به حداقلي از اجماع نخبگان كه ضرورت حل مشكلات جامعه امروز ايران است. ۵- مشخص شدن وزن و جايگاه واقعي جريان هاي سياسي در ميان مردم. ۶- تقويت مشاركت سياسي جوانان خصوصاً تحصيلكرده و ايجاد اميدواري به بهبود عيني وضع موجود. ۷- تقويت «نقش محوري» به جاي «فرد محوري» در مديريت ها و تسهيل چرخش نخبگان ابزاري ۸- تعريف عيني خودي و غيرخودي برمبناي كمك و مشاركت در كارآمدي نظام سياسي.
چنين نگاهي لزوماً به انتخابات به دنبال مشاركت توده اي نيست بلكه بيشتر حضور در صحنه نشاط سياسي- اجتماعي و حساسيت نسبت به امور را مدنظر دارد. مسأله اي كه يكي از نتايج آن رفتن به پاي صندوق هاي رأي محسوب مي شود.
گروه سوم بخشي از جريانات سياسي هستند كه تنها راه اصلاحات را اصلاح قانون اساسي مي خوانند و به يك معنا تجديد نظر طلب محسوب مي شوند. اين گروه تنها در صورتي خلع سلاح مي شوند كه فضاي رقابتي برنامه محور شود. در واقع برنامه محوري مي تواند دست همه گروه ها را در ديگ سياست دخيل نگه دارد و محور بحث ها برسر «چه كسي بايد به قدرت برسد؟» را به سوي «چگونه بايد حكومت كرد؟» (سؤال ناظر به كارآمدي) تغيير دهد.
انتظار مردم از برگزاري انتخابات رياست جمهوري آن است كه: ۱- دولتي كارآمد جديدي تشكيل شود ۲- اين دولت به دنبال جلب رضايت اكثريت افراد جامعه باشد. ۳- نيروهاي تازه نفس را به عرصه هاي كاري و مديريتي وارد كند. ۴- با توجه به آسيب شناسي راه هاي طي شده دولت هاي قبلي اصلاحات را بر محور رفع فقر و فساد و تبعيض، ادامه دهد. انتظاري كه با «برنامه محور» شدن فضا واقعي مي شود و به سردي فضاي مشاركتي در آينده منجر نمي شود. وجود «اكثريت خاموش» در جامعه نشانه ناتواني رقابت «چهره محور» جناح ها در جلب مشاركت مردم در دهه هاي بعدي است.

سياست
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |