پنجشنبه ۷ آبان ۱۳۸۳
در خلوت استاد غلامحسين نيك رويان
شكست سكوت موسيقي دان پير
005340.jpg
روح الله مهر پارسا
اشاره:
در طول ۲۶ سال اخير بحق از اكثر هنرمندان پيش كسوت عرصه موسيقي در
مطبوعات و رسانه هاي عمومي تقدير به عمل آمد، ليكن استاد نيك رويان موسيقيداني كه شصت سال مداوم به كار تدريس و آهنگسازي اشتغال داشت به بوته فراموشي سپرده شد.
اما به مصداق آن ضرب المثل كه كار خوب هرگز گم نمي شود بالاخره منزل موسيقيدان پير را در گوشه اي از كلان شهرمان در جنوب شرق تهران ميدان امامت(ميدان وثوق تهران نو) پيدا نموده و با وقت قبلي اجازه حضور در محضر استاد را كسب كرديم.
گزارش پيش رو حاصل ساعتي گفت وگو است كه مي خوانيد.
نشان از بي نشاني
در گوشه اطاقي كوچك يك مخده و تشكچه محل نشستن استاد، تختخوابي ساده كه زير آن انباري كتاب است و روي آن محل خوابيدن!
سه طبقه مملو از كتاب و نوار، يك سه تار قديمي، ويلن، مونس هميشگي استاد، يك دوات پر از مركب و چند قلم ني(اوقات فراغات استاد خطاطي مي نمايد) مداد و خودكار و قيچي، يك آلبوم عكس(در حقيقت نمايشگاه عكس موسيقي معاصر است). تقديرنامه ها، دانشنامه  هنرستان عالي موسيقي، تعدادي مجلات قديمي موسيقي مربوط به پنجاه سال پيش كه از استاد با عكس و گزارش تقدير به عمل آورده اند، تابلوي عارفانه «علي ولي لله» قاب اهدايي يكي از شاگردان استاد با عنوان «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري» تأليفات چاپ شده و آثار غيرمطبوع است و قاب هاي عكس فرزندان(در حال حاضر در خارج از كشور بسر مي برند) در كنار آن تصويري جالب از همسر وفادارش كه ۲۵سال پيش با مرگ نابهنگامش كاشانه استاد را غمزده كرد و او را همواره در تنهايي غم آلوده اي فرو برد كه همچنان ادامه دارد! اينها اثاث البيت موسيقيداني است كه نشان از بي نشاني دارد!
اين محل زندگي موسيقيداني است۸۴ ساله كه ۶۰ سال در اين سرزمين هنرپرور معلمي كرد و هرگز به اين شغل نگاه مادي نداشت و به دنبال كسب شهرت نبود. شاهد آن كه در حال حاضر به جز تعدادي از بزرگان عرصه موسيقي، ۳ نسل انقلاب حتي اسم ايشان را از طريق مطبوعات هم نخوانده و از صدا و سيما نشنيده است. در طول ۶۰ سال كلاس استاد نيك رويان به روي جواناني كه علاقه مند به موسيقي بودند و ليكن توانايي پرداخت شهريه نداشتند همواره با گشاده رويي و لبخند هميشگي استاد باز بود.
زيرا ايشان به استعداد و شكوفايي آن براي شاگردانش مي  انديشيد نه مسائل مادري.
او از رهگذر اشتغال در امر موسيقي هرگز سرمايه اي به هم نزد. او معلمي موسيقيدان بود كه هرگز براي طبقه مرفه ننواخت، او فقط براي غارت شده ها نواخت و سرش را هرگز در مقابل كسي خم نكرد.
اكنون در هشتاد و چهار سالگي با عزت نفس و سرافرازي در حالتي بسر مي برد كه مي توان گفت:
استاد بسيار متواضعانه زندگي مي كند!
بدون هيچ گونه انتظاري از كسي يا مسئولي...
در موقع ورود به خانه، استاد رو به ما كرد و اظهار داشت:
«خداشناس باشيد، با اخلاق باشيد، محبت به بندگان خدا را فراموش نكنيد زيرا
تو نيكي مي كن و در دجله انداز
كه ايزد در بيابانت دهد باز»
پس از حضور ساعتي در محضر پرفيضش در موقع خروج از خانه سراپا صفاي استاد سفارشي خواستيم براي علاقه مندان موسيقي.
اظهار داشت: «پيامبر عاليقدر اسلام(ص) جهت تكميل اخلاق مبعوث به رسالت شد. جوانان ما قبل از ورود به عالم هنر مي بايستي خود را با اخلاق حسنه مجهز كنند و سپس به عالم هنر وارد شوند. اساتيد ما هم عقيده داشتند هنرجوي موسيقي اول وارد عالم معنا شود بعد موسيقي ياد بگيرد.»
موسيقيداني كه به پول و شهرت نه گفت!
005343.jpg
استاد نيك رويان در سال ۱۲۹۹ شمسي در خيابان ري در محله قديمي باغ حاج محمدحسن در خانواده اي اصيل با عقايد پاك مذهبي پا به عرصه وجود نهاد. در دبستان سنايي و دبيرستان پهلوي كه هر دو در خيابان ري قرار داشت تحصيل نمود. در سال ۱۳۱۶ شمسي ديپلم گرفت.
سپس براي تحصيلات عاليه به هنرستان عالي موسيقي وارد شد و به دليل علاقه وافري كه از دوران طفوليت به ويلن داشت اين ساز تازه وارد به عرصه موسيقي سنتي را انتخاب نمود و پس از فراغت از هنرستان مدت شصت سال به تدريس ساز ويلن اشتغال داشت.
در اين مدت طولاني شاگردان بسيار ارزنده اي تربيت نمود كه عموماً از چهره هاي تاباني در عالم هنر شدند.
از ذكر اسامي آن عزيزان جهت جلوگيري از اطاله كلام پرهيز مي گردد. فرصت را مغتنم شمرده فقط يادي از شاگرد با استعدادش شادروان محمدشيرخدايي مي نماييم كه استاد ارتباطي تنگاتنگ با آن زنده ياد داشت. شيرخدايي در دهه ۳۰ علاوه برفعاليت در راديو، معلم سرود مدارس تهران نيز بود.
استاد نيك رويان هم در كنار تدريس و آهنگسازي در پنجاه سال پيش كه هنوز روش موسيقي ارف جهت كودكان شكل نگرفته بود با سبك خاص خودش موسيقي را در مقطع ابتدايي تدريس مي كرد كه تأليف چهار كتاب مقدماتي «آموزش نتهاي موسيقي مرحله ابتدايي» جهت كودكان و نوجوانان يادگار آن دوران است.
دومين تأليف سودمند ايشان كتاب «قواعد موسيقي و دستگاه هاي ايراني» است كه چند بار تجديد چاپ شده و هم اكنون ناياب است.
استاد از سال ۱۳۳۷ همكاري خود را با تلويزيون آغاز كرد و همين سالها موفق به داير كردن آموزشگاه موسيقي نيكو در خيابان ري گرديد.
در سال ۱۳۴۳ (چهل سال پيش) ايشان بعد از تعطيل كردن آموزشگاه نيكو موفق به داير كردن آموزشگاه ديگري پايين تر از ميدان شهدا(ژاله) به نام «آموزشگاه آزاد موسيقي آپادانانو» كه اين مركز فرهنگي هنري تا سال ۱۳۵۷ سرپا بود و نوازندگان و آهنگسازان جواني نظير نصرالله شيرين آبادي، علي سراجيان، جمال وفايي، ايرج طاهري و پرويز حاجيان هم در اداره كلاس ها استاد را ياري مي كردند.
از استاد دلجويي شود
مجموعه ثمرات پنجاه سال تدريس ويلن در ۸ جلد به نام «رديف هاي آوازي و آهنگ» توسط استاد از سيزده سال گذشته به تدريج تدوين شد و در حال حاضر آماده چاپ است كه متأسفانه در قفسه هاي كتابخانه خاك مي خورد زيرا ايشان توان چاپ آن را ندارند.
شايسته است در اين رابطه «خانه موسيقي» ضمن دلجويي از استاد اين اثر ايشان را بررسي و در صورت تصويب، حال كه استاد در سن بالاي ۸۰ در قيد حيات هستند به زيور طبع آراسته نمايند كه ايشان حاصل زحمات ۵۰ سال تدريس(از مجموع ۶۰ سال تدريس) خود را تا زنده هست ببيند و مصداق اين شعر نگردد؛
تا هستم اي رفيق نداني كه كيستم
وقتي سراغ بخت من آيي كه نيستم
و به قول استاد در آخرين كلام:
«امروز كه من زنده ام با ديداري شادم كن، فردا كه مردم چه سود اشك ندامت...»

گفت وگو با سادو به انگيزه انتشار تازه ترين اثرش
شعر و آواز ايراني را در سازهاي غربي دميدم
005349.jpg
سادو يكي از آهنگسازان ايراني مقيم آلمان است كه علي رغم دوري از وطن فعاليت هاي آهنگسازي، نوازندگي، خوانندگي او در زمينه موسيقي ايراني و فولكلوريك هرگز كم و يا قطع نشده است. او تا كنون آثاري را همچون قصه ني،  آزادگله، آواي كوهستان، غوغاي ستارگان، چوپان دروغ نميگه و ... را كه همگي حال و هوايي ايراني و مازندراني دارند، ارائه داده ولي آخرين اثر او با تغيير و جهش قابل لمس نسبت به آثار گذشته اش رنگ و بويي خاص گرفته و از جذابيتي غيرقابل انكار برخوردار است. به همين مناسبت با «سادو»گفت وگويي انجام داده ايم كه در ادامه مي خوانيد:
* * *
* اثر شما به نام «پرنده خورشيد» از تنوع ريتم، رنگ آميزي خاص در اجراي ملودي ها و كلاً با تغييرات زيادي نسبت به كارهاي قبلي شما تهيه و توليد شده است. ممكن است درباره اين اثر و ويژگي هاي آن توضيح دهيد.
- طبيعتاً با بالارفتن تجربه و استمرار فعاليت ها، ممكن است تغييراتي در كيفيت كارها حاصل شود و اين به معناي ضعيف بودن و يا ناقص بودن كارهاي قبلي نيست، اما تغييرات طبيعي موافق ديد هنري و اصولاً كمك بيشتر از موقعيت ها ممكن است در توليد يك اثر به صورت غيرمستقيم تأثير بگذارد و من در «پرنده خورشيد» سعي كردم تلفيقي از تكنيك، فن، تبحر نوازندگي دقيق و خيره كننده، غرب را با لطافت ملودي، سيال بودن ذهن و خيال مردم شرقي و درياي بيكران موسيقي ايراني ارائه دهم و شايد همين موضوع باعث شده كه شما چنين احساسي داشته باشيد.
* فكر توليد «پرنده خورشيد» از چه زماني آغاز شد و اين اثر در چه زمينه اي از موسيقي است؟
- حدوداً سه سال پيش تصميم گرفتم اثري را توليد كنم كه هم خود موسيقي هاي به اصطلاح پاپ باشد و هم اين كه متعلق به موسيقي ايراني و در رديف اصالت هاي موسيقي  خودمان قرار بگيرد.
به همين مناسبت با همكاري عده اي از نوازندگان برجسته آلماني اين اثر را در پاييز ۸۲ ضبط كرديم و چند ماهي هم كار اخذ مجوز آن به درازا كشيد و در نهايت در ارديبهشت ماه كار تكثير و توزيع شد.
* از چه نوازندگاني در اجراي اين اثر بهره برده ايد؟
- بسياري از سازهاي اصلي و پايه اي كار را نوازندگان آلماني نواخته اند مثلاً نوازنده جاز (اشتام) ساكسيفون(ويترمن)، ابوا (هابل)،  گيتار(ويروهون) و ... چند نوازنده ايراني از جمله اسكندر آبادي، ايمان نوذري (پرگاشن و ويولن)، خيرالله جعفري(نقاره)، و خود من هم پيانو و كيبورد نواخته ام.
* يكي ديگر از خصوصيات اين كار دكلمه است،در اين باره لطفاً توضيح دهيد؟
- بله به نكته خوبي اشاره كرديد. در اين اثر كه در اروپا و نيز به ويژه آلمان هم توزيع مي شود خانم «استا» با صداي بسيار لطيف و استثنايي خود اشعار پرنده خورشيد را به انگليسي دكلمه مي كند، ما فكر كرديم شايد بتوان با اين كار مخاطبان بيشتري براي برقراري ارتباط با اثر جذب و اتفاقاً وقتي هنوز اين اثر توزيع نشده بود من آنها را براي بسياري از آلماني ها گذاشتم و ديدم كه با استقبال خوبي در اين بخش مواجه شد.
* نوازندگي آلماني ها تا چه حد در كيفيت اين اثر تأثير داشته و شما به چه انگيزه اي اين كار را كرديد؟
- من به چند دليل تصميم گرفتم از اين نوازندگان استفاده كنم.اول اين كه تسلط بسيار بالاي اين نوازندگان و تكنيك فوق العاده آنها است كه هر شنونده اي را تحت تأثير قرار مي دهد. به عبارت ديگر نوازندگي آنها مي تواند به عنوان يك كلاس درس براي نوازندگان و هنرجويان نوجوان ايراني باشد.
همين موضوع باعث سهولت در اجرا و ضبط اثر مي شود. به عنوان مثال اگر شما براي «ابوا» هفت دقيقه نوشته باشيد، اين نوازنده در استوديو بيشتر از ده دقيقه وقت شما را نمي گيرد. در صورتي كه مشابه اين مسئله در ايران تا بيست برابر مدت زمان اجرا وقت تلف مي كنند.
* آيا استفاده از نوازندگان غربي احساس كار را ضعيف نمي كند؟
- به هيچ وجه، با اين نوازندگان ارتباطات قوي و صميمي داريم و بسياري از آنها فارسي و موسيقي ايراني را مي فهمند و درك مي كنند به همين لحاظ خود آنها اظهار مي داشتند كه از اجزاي اين نوع موسيقي لذت مي برند و با آن كاملاً ارتباط برقرار مي كنند.
* آيا آهنگسازي تمامي قطعات كار شماست؟
- به جز دو قطعه به نام هاي«هم خانه شويد» كه كار زنده ياد محمد نبوي است بقيه آهنگ ها و تنظيم  كليه كارها از خودم است. ضمن اين كه بايد به شاعران قطعات اين اثر هم اشاره بكنيم كه از ديوان حافظ و همچنين از شاعران معاصر اشعاري را انتخاب كرده ايم.
* پيش بيني شما براي واكنش مخاطبان چيست و اصولاً اين اثر را براي چه مقطع سني توليد كرده ايد؟
- اصولاً من اعتقاد دارم كه همه قشر بايد از موسيقي لذت ببرند و اين منافي كارهاي تخصصي براي اقشار مختلف نيست.
برخي از موسيقي ها خاص كودكان نوشته مي شود و يا برعكس اما يك كار (پاپيولار) مردمي و به اصطلاح پاپ بايد طيف وسيعي از را جامعه ارضا بكند و من فكر مي كنم اگر پرنده خورشيد در بين خانواده ها راه پيدا كند به طور نسبي رضايت افراد را در مقاطع سني مختلف جلب مي كند.

نگاه
به انگيزه برپايي اولين آرت اكسپوي تهران
رواج فرهنگ خريد آثار هنري
سهيلا نياكان
بالاخره عرصه هنر اين مرز و بوم نيز داراي نمايشگاه عرضه مستقيم كالا يا همان اثر هنري و به خصوص تجسمي شد. چيزي كه به آن آرت اكسپو اطلاق مي شود، در واقع فروشگاه فرهنگي عرضه محصولات هنري است، به گونه اي نظام مند و به منظور حمايت از هنرمندان يك كشور.
وقتي لايحه خريد آثار هنري به مجلس رفت و روش قانوني آن تصويب شد، كمتر كسي انتظار داشت اولين دوره اين نمايشگاه با مشكلات و انتقادهاي عديده اي مواجه شود.همه از مديران دولتي تا گالري دار و هنرمند متفق القول بودند كه آرت اكسپو به طور مستقيم و بي واسطه به حمايت مالي از هنرمندان تثبيت شده ايراني مي انجامد و فرهنگ خريد اثر هنري در ميان مردم شايع مي شود.اما با برگزاري اولين دوره آرت اكسپو مسائل در ابعاد تازه تري خود را نشان داد. اين مسائل را مي توان به بخش هاي زير دسته بندي كرد:
۱- معيار انتخاب ها چه بوده است؟ انتخاب زمان برگزاري، محل آن، نقاشان و آثاري كه براي فروش به نمايش گذاشته شده است؟
۲- قيمت گذاري آثار بر چه مبنايي صورت گرفته است؟ آيا اين قيمت گذاري كارشناسانه است؟ آيا به افزايش قيمت عرضه آثار هنري لطمه نمي زند؟ آيا باعث برهم خوردن مناسبات متعارف فروش آثار هنري نمي شود؟
۳- چيدمان آثار و قرارگيري آنها كنار يكديگر بر چه اساسي است؟ آيا ارزش ريالي آثار ملاك بوده يا بنا به سليقه غرفه داران يا همان گالري داران آثار به ترتيب خاصي در معرض ديد خريداران قرار گرفته است. آيا به نتيجه اغتشاش ذهن مخاطب در بي سليقگي چيدمان يك نمايشگاه _ فروشگاه تعمق شده است؟
۴- با بررسي آثار موجود در نمايشگاه آيا به نظر نمي آيد كه تعداد آثار مدرن بيشتر از سنتي است؟ و اگر چنين است ملاك آن چيست؟ آيا با توجه به سليقه خريداران بهتر نبود ميزان متعادلي بين دو نوع سبك ارائه آثار يعني سنتي و مدرن رعايت مي شد؟
۵- آيا خريداران دولتي يا همان مديران ارشد كه قدرت خريد آثار را داشتند بهتر نبود آموزش مي ديدند يا توجيه مي شدند كه در يك محيط هنري سليقه خود را به هنرمندان تحميل نكنند و از ارائه پيشنهاد سازنده و بايدها و نبايدها پرهيز مي كردند؟
۶- چرا در كنار نمايشگاه و فروشگاه آثار هنري سمينارهاي آموزش هنري براي كارشناسان خريد مراكز دولتي و گالري دارها برپا نشد تا به اهميت وظيفه خود در  آرت اكسپو بيشتر واقف شوند؟ و چراهاي بي شمار ديگر كه همواره در برگزاري اولين ها از هر چيزي طرح مي شود و مسئولان برپايي اين اولين ها وقتي در كار آتي شان موفق مي شوند كه به دنبال جواب هاي قانع كننده اين چراها باشند و انتقاداتي كه از آنها مي شود را بررسي كرده و به رفع نواقص كار خود بپردازند. اين يك اصل است كه اولين كار هميشه با مشكلات انتقادي مواجه مي شود اما اگر در دوره هاي بعدي مسائل دوباره تكرار شوند، ساده انگاري ها مشخص مي شود. از اين رو به نظر مي رسد هر كس در هر مقام كه به نوعي با آرت اكسپو در ارتباط است، بايد مسائل و انتقادات خود را به كميته اجرايي اعلام كند تا در دوره هاي بعد شاهد بروز اين نواقص نباشيم. از طرفي اين نكته را نيز بايد در نظر داشته باشيم مسائل فرهنگي امري زيربنايي است و بايد از نهادهاي اجتماعي به نهادهاي حكومتي سرايت كند و دولتمردان برنامه هايي را تنظيم كنند و به اجرا بگذارند كه در جهت رشد و گسترش فرهنگ عمومي باشد.

تكمله اي از فاضل جمشيدي
مرزهاي ظريف
005346.jpg
گفته هاي عليرضا افتخاري خواننده صاحب نام و دكتر صادق طباطبايي كه هفته گذشته در همين صفحه به چاپ رسيد، واكنش هاي متفاوتي را در پي داشت كه از جمله آنها يادداشت  فاضل جمشيدي، خواننده اركستر ملي است كه براي صفحه موسيقي همشهري ارسال كرده است. همشهري ضمن دعوت از ديگر فرهيختگان و اهل قلم براي مشاركت در اين بحث، توجه شما خوانندگان عالي مقام را به اين نوشته جلب مي كند:
بسيار دشوار است كه در اين بازار بي در و پيكر كه نامش را بازار موسيقي نهاده ايم، قدم بگذاري و سودايي بكني و راضي و خرسند باشي كه... چه متاعي خريدم و چه ميزان رضايت مندم. دوران عجيبي است كه از زبان موسيقي دان خوش صدايي چون دوست عزيزم عليرضا افتخاري كه با اطمينان- از خوش صداترين صداهاست- و با آثاري ماندني پيامي را بشنوي و در كنار آن از كلام چهره اي سياسي پاسخ و نقدي را، كه خود اتفاق مباركي است.
اما در مجموع اين دو پيام نكات قابل توجهي به نظرم مي رسد ۱- در اين كه به گفته دوست عزيزم جناب عليرضا افتخاري،«زمانه تغيير كرده است و مردم خسته اند از تكرار... و خداوند لحظات را خلق كرد تا شاد باشيم و بايستي به موسيقي لباس روز را پوشاند...»هيچ شكي نيست و صد البته مورد تأييد همگان كه دستي بر تحليل و تحقيق مسائل دارند نيز هست كه ضرباهنگ جامعه و ريتم زندگي ها كه تغيير مي كند بايستي به فرم ها و شكل هايي روي آورد كه متناسب با تغييرات به وجود آمده باشد، اما وقتي به مصداق ها مي رسيم به مشكل برمي خوريم... هر كس از اين نظريه گسترده برداشت خود را مي كند و به تفسير خويش گام برمي دارد، كه در اين صورت و به دليل نبود سنگ محك مناسب و هم چنين فقدان مراكز رسمي و غيررسمي كه بازدارنده و يا تشويق كننده آثار هنري مختلف باشند، آن مي شود كه اكنون شاهديم... ۲-بديهي است كه جايگاه هر هنرمندي در هر رشته اي در بين خواص و عوام با اندكي ضريب خطا مشخص و روشن است و بديهي تر آن كه جامعه در شرايط مطلوب و نسبتاً ايده آل بايستي به رنگ هاي مختلف توجه كند و تكثر و تنوع ضروري است كه اصل واجب براي رقابت و شكوفايي است و از همه مهمتر اين نكته كه هنرمندان موسيقي به ويژه خوانندگان- با توجه به نقش محوري در فرهنگ موسيقايي ايران زمين- متناسب با گذشته و حال خود و شأن و منزلت و جايگاه نسبي خود در بين عوام و خواص و آن چيزي كه مجموعه شخصيت  اجتماعي او را تشكيل مي دهد، راه و روش و خط فعاليت هنري خود را طراحي و ترسيم مي نمايند. همين جاست كه انتظار از يك هنرمند در شرايط كاملاً مساوي با هنرمند ديگر كاملاً متفاوت مي باشد، كه يكي از محورهاي اصلي بحث اين دوبزرگوار است ۳- نكته بسيار مهم كه جناب صادق طباطبايي هم بر آن اشاره كرده اند اين كه«...از آقاي افتخاري بعيد است كه شأن و مقام و قدرت ابوعطا، سه گاه و همايون را در محدود بودن امكان خلق آثار در اين دستگاه ها و ديگر مقامات دانسته اند و... »دوست گرامي و با صفاي مان عليرضا افتخاري كه خود از شاگردان مرحوم تاج اصفهاني و صداي وي به حق جزو چند صداي اول اين مملكت است، مي داند كه موسيقي ايراني با آن محتواي غني و گسترده و با آن همه نغمه و گوشه و تنوع فراوان ريتم ها و تصنيف ها و... و اگر در شرايط فعلي به دلايل مختلف اجتماعي، اقتصادي و... و هم چنين كم كاري هاي دست اندركاران و هنرمندان رشته موسيقي مورد بي مهري قرار گرفته و اگر دوستان خودمان در عرصه فرهنگ و هنر موسيقي نتوانسته اند با استفاده از محتواي غني اين موسيقي و با استفاده از فرم ها و رنگ هاي جديد كه همان ضرباهنگ جامعه، ريتم تندتر جامعه، ضرورت هاي موجود و.. و.. و... كه نيازهايي را ايجاد كرده، بپردازند و به توليد آثار متناسب با نيازهاي جامعه... چه ارتباطي به تاريخ موسيقي ما، رديف هاي ما و اندوخته ها و سوابق تاريخي فرهنگ و هنر اين كشور دارد. انصاف دهيم كه مرز بين پديده ها و قضاوت  و شناخت در كشور ما به ويژه در بخش هايي كه روزمره مورد استفاده جامعه است، بسيار ظريف و مخدوش است.
بحث سه محوري جناب افتخاري عزيز كه«... مولد سود براي ناشر، معنويت براي مردم و موجب مردم داري.... »ذكر شده است، بحث بسيار جالب و مصداقي است و اميدوارم كه رسانه هاي پرتيراژ و به ويژه صدا و سيما در سلسله ميزگردهايي تلاش نمايند به ارتقاي قدرت تشخيص مخاطبين بيفزايند.

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
علم
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |