آذر مهاجر
مسابقه بي سابقه يا لااقل كم سابقه
چندي پيش مجوز ساخت يك مجتمع مسكوني پنج طبقه واقع در زميني به مساحت 1960 متر در خيابان شهيد عراقي توسط شهرداري منطقه چهار، يكي از سبزترين مناطق شهري تهران، صادر شد؛ بنابراين نقشه اي از اين مجتمع مسكوني توسط مالك در اختيار شوراي عالي معماري و شهر سازي قرار گرفت. اما علي غني زاده مالك زمين، به اين نقشه ساده كه البته به زعم او اصلاح شده و كامل بود بسنده نكرد و در تصميمي قابل توجه و تامل، اقدام به برگزاري مسابقه اي بين معماران جوان براي طراحي اين مجتمع مسكوني كرد. اقدامي خردمندانه كه به رغم بر آورده كردن اهداف و انگيزه هاي برگزار كننده مسابقه، همان گونه كه غني زاده و دوستانش خواسته اند به آشتي بين كارفرمايان خصوصي و معماران جوان بينجامد. اين مالك مبتكر درباره اينكه چه چيزي او را به برگزاري اين مسابقه تشويق كرد، مي گويد: نقشه ابتدايي بنا مشكلي نداشت و با ساخت آن هم موافقت شده بود، اما فكر كردم اگر آن را بسازم ساختماني خواهد شد چون هزاران كار عادي و كليشه اي ديگر، در حالي كه مي توانستيم از اين فرصت براي ورود جوانان دانش آموخته در رشته معماري به يك كار فرهنگي بهره بگيريم. از مهندس آرش مظفري خواستم براي برگزاري چنين مسابقه اي كمكم كند و با وجود اينكه ايشان قرار بود طرح نهايي را تهيه كنند، كمك كردند مسابقه برگزار شود و البته خودشان نيز در آن شركت نكردند. ابتدا در سطح محدودي مهندسان مشاور از برگزاري اين مسابقه مطلع شدند و بعد افراد و گروه هاي بسياري به اعتبار داوران مسابقه در آن شركت كردند....
اين مسابقه براي طراحي يك بناي پنج طبقه به حدود 45 روز براي مقدمه چيني و فراهم كردن بستر مناسب براي برگزاري مسابقه نياز داشت و دو ماه شركت كنندگان فرصت داشتند طرحشان را به اين مسابقه برسانند؛ اگر چه برگزاري همزمان مسابقات ريز و درشتي چون مسابقه طراحي ساختمان شهرداري و شوراي شهر بم و... به انصراف برخي شركت كنندگان انجاميد، اما در نهايت 25 گروه به اين مسابقه راه يافتند.
بخش خصوصي، انگيزه ها و عملكرد ها
غني زاده فكر اجراي مسابقه را با مهندس سيد رضا هاشمي در ميان نهاد و وي ضمن استقبال از برگزاري اين مسابقه، گروهي را به عنوان هيات داوران معرفي كرد. اين گروه كه متشكل از معماران نام آشنا و مجربي چون سيد هادي ميرميران، ايرج كلانتري، محمدرضا جودت، ... و خود هاشمي بود، قضاوت آثار اين مسابقه را بر عهده گرفتند و حضور همين افراد برجسته در مسند قضاوت يك مسابقه بر انگيزه هاي معماران جوان پيش بيني شده بود بيش از 40 سال نداشته باشند افزود. ميرميران به علت كسالت، نتوانست اين گروه را تا پايان كار همراهي كند و شريفي مسووليت اورا برعهده گرفت.
از 25 شركت كننده اين مسابقه 14 نفر به مرحله پاياني رسيدند و يك گروه موفق به دريافت جايزه اول 4 ميليارد ريال، نفر دوم برنده 3 ميليارد ريال شد، نفر سوم جايزه 2 ميليارد ريالي را از آن خود كرد و جايزه نفر چهارم و پنجم به خاطر يك اثر ويژه از بابك رستميان به سه نفر و نفري 7 ميليون ريال تعلق گرفت.
با يك حساب سر انگشتي هم مي توان دريافت، مبلغي كه غني زاده براي برگزاري اين مسابقه هزينه كرده است در مقايسه با كل پروژه و هزينه اي كه دربر خواهد داشت و البته در مقايسه با امكاناتي كه اين مسابقه براي وي فراهم كرده است، چندان رقم سنگيني نيست و اين هزينه، ارزش فوايد پنهان و آشكاري را كه به دنبال دارد، داشته است.
غني زاده ضمن تاييد مطالب فوق متذكر مي شود هدف او و دوستانش در برگزاري چنين مسابقه اي آشتي يا آشنايي بين صاحبان سرمايه و زمين با معماران و معماري بوده است. وي در اين باره مي گويد: احساس مي كنم مجموعه اتفاقاتي كه به دليل ظهور مدرنيته و مسايل اقتصادي كه به سود جويي انجاميده اند، در كلانشهر هاي ما به خصوص تهران باعث شده ديگر به پوسته شهر و زيبايي آن توجهي نشود. كار هايي كه قابليت برگزاري مسابقه را از نظر بسياري دارند، در دست بخش خصوصي نيست يا اساسا بخش خصوصي به آن فكر نمي كند و تنها پروژه هاي بزرگ با برگزاري مسابقه طراحي مي شوند كه آنها هم به رغم تلاش معماران به دليل غير اصولي بودن ساختمان هاي مجاورشان، به خصوص ساختمان هاي كوچك ومسكوني، به تضاد فضاي شهر دامن مي زنند. وقتي مجتمعي در كنار ساختمان هاي ريز و درشتي كه در طراحي آنها نه به بافت، مصالح، اقليم، مفهوم و نه به زيبايي، به هيچكدام توجه نشده ساخته مي شود جز تضاد و ناهمگوني نتيجه ديگري در بر نخواهد داشت....
غني زاده اميدوار است اين نوع مسابقات به واقع گرايي نسل جوان براي پذيرفتن خطاها، اشتباهات و ناپختگي شان هم منجر شود و شرايطي فراهم كند كه به تجربه و دانش آنها بيفزايد؛ وي معتقد است كه در صورت موفقيت جوان ها در چنين مسابقاتي علاوه بر منافع مادي كه عايدشان مي شود، غرور و افتخار حاصل از به ثمر نشستن و جلوه گر شدن دانششان در قالب يك اثر معمارانه را هم براي آنها به دنبال خواهد داشت. در كنار طرح نتايجي كه برگزاري اين دست مسابقات براي جوانان به همراه دارد، اما اكثريت قريب به اتفاق كارفرمايان متاسفانه در طول همه عمر حرفه اي شان يك بار هم با يك دفتر فني همكاري نكرده اند! ساخت و ساز در كشور ما نيازمند برگزاري مسابقه بين استعدادهاي جوان يا استفاده از دانش گروه هاي فرهيخته معماري است و اين امر به ساختمان هاي خاص هم ختم نمي شود. اگر چه ممكن است يك ساختمان بزرگ و خاص نه تنها مايه افتخار معماري ايران باشد و مردم نيز از ديدنش لذت ببرند يا حيرت كنند، اما حقيقت اين است كه آنها براي زندگي به همان آپارتمان هاي كوچك خود خواهند رفت و لازم است به اين فضا ها بيشتر توجه شود...
يك تير و چند نشان
اينكه مسابقه به كارفرما اين امكان را مي دهد تا از نظرات متنوع كارشناسان متفاوت بهره بگيرد، باعث بروز خلاقيت مي شود، سرنوشت طرحي كه بسياري با آن سرو كار خواهند داشت به يك نفر سپرده نمي شود، طرح مسابقه امكان مطرح شدن در سطح عام جامعه را پيدا مي كند و اينكه مردم با كارفرما بيشتر آشنا مي شوند و در نتيجه به اين گونه امور حساسيت بيشتري نشان مي دهند، گسترش دامنه انتخاب براي كارفرما در جريان برگزاري مسابقه و دستيابي اش به بهترين اثر و در نتيجه كاسته شدن از هزينه هاي اجراي طرح، وا داشتن كارفرما به تامل در اهداف و مشخصات كاري كه بر عهده گرفته و افزايش دانش و بينش معمارانه كارفرما در طول برگزاري مسابقه و... همه از جمله فوايد برگزاري اين دست مسابقات هستند كه به تفصيل در قانون مسابقات آئين نامه جامع برگزاري مسابقات طراحي و شهرسازي آمده است. غني زاده جز اينكه از همه اين فوايد بهره مند شده، تا چندي ديگر يكي از طرح هاي برگزيده را اجرا مي كند و موفق به دستيابي به همه آنچه بدان اشاره كرده مي شود، اين امكان را هم مي يابد در فضايي كه بر بازار مسكن در شهر تهران حاكم شده، آينده مجتمع مسكوني اش را ضمانت كند! اما بد نيست به اين هم بينديشيم آنچه كه در اين پروژه عطف به قانون مسابقات، كار تازه يا خلاقانه اي نيست، اما فضا و شرايط فعلي و صد البته هوشمندي يا در بياني بهتر فرصت شناسي غني زاده در معناي مثبت كلمه در اجراي مسابقه براي ساخت يك ساختمان نه چندان گران و نه چندان ويژه، آن هم در يك پروژه غير دولتي، گاه چنان ما علاقه مندان معماري را دستخوش ذوق و اشتياق مي كند كه به خاطرمان هم خطور نمي كند، آنچه رخ داده عاقلانه ترين و اصولي ترين شيوه براي طراحي و ساخت يك بنا است و ديگر هيچ!
|
|
مبلمان شهري تهران، با ساختمان هاي نا همگون و نا متناسبي كه در كنار هم واقع شده اند، به خصوص نا همگوني اين ساختمان ها با فضاي اطراف و كاربري هاي منطقه اي به سبب نوع مصالح به كارگرفته شده در ساختشان، بي توجهي به موقعيت شهري بنا و نوع، شكل و كاربري بناهاي اطراف آنها و مواردي از اين دست شايد به تنهايي كافي باشد كه بتوانيم فقدان نقش، عملكرد و ميزان نفوذ معمار و معماري در شكل گيري حجم عظيمي از ساختمان هاي شهر تهران را دريابيم؛ عجيب نيست در چنين فضايي، مردي كه به يزد و خانواده اي كه اجدادش همه معماران سنتي بوده اند، تعلق دارد و خود در رشته اقتصاد تحصيل كرده، شكلي متفاوت از روند ثابت، كليشه اي و هميشگي در طراحي ساختما ن ها، بخصوص ساختمان هاي متعارف در بخش خصوصي را پياده كند و سبب ساز اتفاقي شود كه به ندرت در پروسه حاكم بر ساخت و ساز شهري ما رخ مي دهد! اتفاق كوچك و ساده اي كه صرفنظر ازهر نيتي، به بهره گيري ازانديشه هاي معماران و دانش آنها درساخت فضاهاي شهري مي انجامد.