مدير روابط عمومي بنياد رودكي ، به عنوان متولي اصلي برج معتقد است لكه ها بيش از آنكه خطر ريزش برج را به دنبال داشته باشد بهانه اي بوده براي ساماندهي فضاي فرهنگي آزادي. او لكه ها را نشان مي دهد و مي گويد : برجي با استقامت و استواري آزادي فروريزي اش به خاطر دو لكه محال و دور از ذهن است
از حدود يك سال قبل تمامي اشياي موجود در تالا ر كهن به دليل نبود سيستم هاي حفاظتي و امنيتي تخليه شده و اين روزها اين سالن درسكوت و تنهايي، منزوي است
آزاده بهشتي
از ماشين پياده مي شويم، لابه لاي صداي راننده هايي كه مسافران را به سوار شدن تشويق مي كنند و ترافيك حاصل از عبور پي در پي ماشين ها گم مي شويم، اما او از بين تمام اين هياهو هنوز هم خيره نگاهمان مي كند و اجازه نمي دهد تا ناديده بگيريمش. سال هاست استوار و پابرجا همان جا ايستاده است، در نگاه اول شكوه و عظمتش بيش از هر چيز ديگر به نظر مي آيد. نزديك تر كه مي رويم چشم در چشمانمان مي دوزد و قدمت سي و چند ساله اش را به رخمان مي كشد. قامت كشيده اش بيش از هر چيز حس حقارت در برابرش و حس غرور از حضور او در شهر را در روحمان زنده مي كند.
آفتاب بي رنگ پاييزي از لابه لاي شيارهاي برج مي تابد. اينجا از معدود مكان هايي است كه آدم هايش عجله اي براي رفتن ندارند. پايتخت نشين هم كه نباشي، باز هم آوازه برج آزادي به گوشت رسيده است. به خاطر همين است كه در اولين لحظه ورود، در گوشه و كنار برج آدم هايي را مي بينيم كه شكوه آزادي را در كنار خود به ثبت مي رسانند. بدشان نمي آيد عكس يادگاري با برج داشته باشند تا بعد از بازگشت به شهر و ديار پز بدهند كه دست در گردن نماد جنبش آزادي خواهانه و انقلابي ايران انداخته اند و قبل از آنكه بازار تهران را ببينند و سري به خيابان هاي مدرن و نيمه مدرن تهران بزنند، برج آزادي به استقبالشان آمده است.
شكوه و عظمت برج، حتي براي ما كه سال ها در اين شهر زندگي كرده ايم و بارها از كنار آن گذشته ايم، غير قابل چشمپوشي است. از سر كنجكاوي با حسي آميخته از غرور و افتخار اطرافش چرخي مي زنيم، به شيارهاي آبي رنگ آن دست مي كشيم، رگ هاي معرق كاري آبي رنگ با وجود آلودگي و دود ماشين هنوز هم رنگ اصيل خود را حفظ كرده اند. سطوح پيچيده و قوس دار طرح و معماري بنا كه تلفيقي از هنر باستاني و اسلامي ايران است، از معماري مدرن و پيشرفته دنيا چيزي كم ندارد، رگ هاي آبي رنگ برج كشيدگي قامت و زيبايي آن را دوچندان كرده است.
ويژگي و طرح هاي بي نظير بنا به دليل تلفيق هنر باستاني و اسلامي با معماري مدرن چشمنوازتر است. در نماي بيروني حدود 25 هزار قطعه سنگ و نزديك به 1500 شكل متفاوت با سطوح پيچيده و قوس دار به كار رفته، سنگ ها با كمك الگوهاي مخصوص از قطعاتي بزرگ كه گاهي طول آنها به 6 متر مي رسيده، تراشيده شده و تا 40 سانتيمتر ضخامت دارند و از آنها به عنوان قالب دايمي بتن استفاده شده است. استخوان بندي اصلي برج نيز از بتن مسلح است و سنگ هاي ضخيم و سفيد معدن جوشقان اصفهان آن را پوشانده. به غير از شيارهاي آبي رنگ كه سنگ هاي آن از خارج وارد شده است، در بقيه موارد از استخراج تا نصب سنگ ها از سنگ كاران داخلي كمك گرفته شده است.
طاق قوس دار برج را كه لابه لاي آن از سنگ هاي آبي معرق پوشيده شده، دنبال مي كنيم و به يكي از چهارپايه اصلي كه برج روي آن قرار گرفته است، مي رسيم. پايه هاي اصلي بنا هر كدام در ابعاد 62*42 متر مانند ريشه هاي درخت تنومندي است كه با هندسه اي بديع به ترتيبي پيچ مي خورند و استواري قوس طاق اصلي را در محور اصلي تحمل مي كنند. طاق اصلي نيز با الهام از طاق كسري و منحني قوس طاق هاي ساساني، معماري ايران باستان را تداعي مي كند. در ضلع شمالي و جنوبي برج، بر فراز قوس ساساني، قوس شكسته محراب گونه اي كه سطح آن با طرح پر طاووسي و كاشيكاري معرق شكل گرفته، تعبيه شده است كه با هندسه مخصوصي به طاق باستاني منتهي مي شود.
پيشاني برج 45 متري آزادي، برج هاي قديم ايران را با سر برجي هاي دوران سلجوقي و غزنوي و برج و باروي بناهاي ايراني در ذهن زنده مي كند؛ كشيدگي تارك برج با شيارها ي آبي معرق كه از چهارسو به صورت عمودي قرار گرفته اند بيشتر خودنمايي مي كند. چشم كه باز مي كنيم در امتداد برج آزادي و روي چمن ها نشسته ايم و خيره خيره نگاهش مي كنيم. نمناكي و بوي علف كه به مشام مان مي خورد، ياد طبقه زير برج مي افتيم كه پيش از اين خبر نشت رطوبت ناشي از تاسيسات آبياري فضاي سبز اطراف و فرسودگي آن را در خبرگزاري ها و روزنامه ها خوانده بوديم.
آزادي در گير و دار نابودي
ميدان بزرگ و بيضي شكل آزادي با اقطار 500 و 450 متر و وسعت۵۰ هزار متر مربع عمده ترين معبر و مدخل غربي شهر تهران محسوب مي شود. فضاي سبز آن پوشيده از بهترين گونه هاي گياهي است و از 4 تپه سرسبز و باغ گونه تشكيل شده است، پيش بيني آبنماي ممتد و پلكاني در داخل و اطراف ميدان و حوضي بزرگ در ضلع غربي و درختكاري در بلندي هاي اطراف به گونه اي است كه باغ هاي كهن ايراني و نقش آب و آبنماها در آنها را در ذهن زنده مي كند.
پياده روهاي داخل نيز به نحوي است كه دورنماي آن طرح سمبوليك از لانه زنبوري را به بيننده القا مي كند، فضا كه با الهام از معماري سنتي ساخته شده، شكستگي هاي ديواره و سقف، هندسه و طاق بازارهاي ايراني را برايمان يادآوري مي كند. اما در پس ظاهر زيبا و استوار نماد آزادي پايتخت، اين روزها غم غريبي خفته است كه با ورود به فضاي پايين آن به سمت مان هجوم آورد.
هرچه از پلكان شمالي پايين تر مي رفتيم، از هياهو و صداهاي بيرون ميدان دورتر مي شديم. در ابتداي در ورودي اصلي، تونلي قرار گرفته كه گذرگاه پيشينيان نام دارد. وارد راهرو كه مي شويم در اولين پيچ سكوت و تاريكي به استقبالمان مي آيد. فراموشي خصلت آدمي است و سكوت و تنهايي به آن دامن مي زند، جلوتر كه مي رويم اين موضوع در ذهنمان قوت مي گيرد. فضاي گسترده و پهناور زير برج كه در هر گوشه آن مي توان فعاليتي را ساماندهي كرد، سكوت و تنهايي را در آغوش كشيده و آرام به خواب زمستاني فرو رفته است.
بنياد رودكي كه مدعي است مسووليت نگهداري و ساماندهي برج را برعهده دارد، نيز اين روزها تلاشش راه به جايي نبرده است. از مقابل نگارخانه و كتابخانه مي گذريم، نه از نمايشگاه خبري است و نه از محققان و كتابخوان ها.
تالار كهن، موزه اي خالي
تالار كهن سالني است با فضايي گسترده كه در قسمت تحتاني برج قرار گرفته و داراي 15 ويترين متنوع و زيبا است. از حدود يك سال قبل تمامي اشياي موجود در آن به دليل نبود سيستم هاي حفاظتي و امنيتي تخليه شده است. اين روزها اين سالن علاوه بر سكوت و تنهايي، دو لكه اي را كه حاصل از نشت دستگاه هاي آبياري فضاي سبز بيروني است، بر ديواره هاي خود به يادگار دارد. تالار به منظور فراهم آوردن مجموعه اي باستان شناختي و موزه اي طراحي و ساخته شده و اشيايي كه پيش از اين در آن نگهداري مي شد نمايانگر تاريخ هزار ساله ايران بوده، نمونه هايي از تاريخ، فرهنگ و هنر ايراني - اسلامي در مناطق، نواحي و دوره هاي مختلف كه اين روزها جاي خالي آنها در تالار كاملا محسوس است. قديمي ترين شيئي كه در اين موزه نگهداري مي شده متعلق به اواخر هزاره ششم قبل از ميلاد و جديدترين آن مربوط به دوران قاجار بوده كه تمامي اين اشيا به سازمان ميراث فرهنگي تحويل داده شده است.
محمود بختياري، مدير روابط عمومي بنياد رودكي لكه هايي كه در سقف سالن وجود دارد را نشان مي دهد و مي گويد كه اين لكه ها بيش از آنكه خطر ريزش و فروريزي برج را به دنبال داشته باشد، بهانه اي بوده براي اينكه به فكر استفاده از فضاي گسترده فرهنگي و هنري برج آزادي بيفتيم. به اين منظور جهت رفع اين لكه ها و جلوگيري از گسترش آنها و همين طور فعاليت هاي فرهنگي، از فروردين 83 رايزني هايي را با شوراي شهر و شهرداري منطقه 9 و همين طور ميراث فرهنگي داشته ايم.
مسوولان و كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و همچنين مديريت وقت مجموعه فرهنگي آزادي در ماه هاي پاياني سال 82 اعلام كرده بودند كه بناي برج آزادي نيازمند تعمير و مرمت جدي است و در صورت ادامه آبياري محوطه چمن ميدان و پوسيدگي لوله هاي آب، بناي آن به شدت در معرض نشست و تخريب قرار مي گيرد، اما بختياري به عنوان روابط عمومي سازماني كه متولي نگهداري از برج آزادي است، عنوان مي كند كه از اين جهت خطري برج را تهديد نمي كند و مجموعه فرهنگي و هنري آزادي بيش از همه نيازمند ساماندهي در زمينه برنامه هاي فرهنگي و هنري است. او با تاكيد بر گفته هاي خود مي گويد: برجي با استقامت و استواري اين ساختمان امكان ريزش و فروريزي اش به خاطر دو لكه كوچك محال و دور از ذهن است.
آزادي، ساماندهي، ترافيك
پيش نويس طرح ساماندهي برج آزادي كه مسووليت مرمت آن به وزارت ارشاد واگذار شده است، در اوايل تيرماه به تصويب اعضاي كميسيون فرهنگي شوراي شهر و نمايندگان سازمان هاي مرتبط رسيد. اين طرح قرار است در سه سطح تهران و غرب تهران كه به بررسي متقابل آثار شهري بر برج و برج آزادي به شهر مي پردازد، سطح منطقه اي برج آزادي و سطح كف ميدان به اجرا در بيايد، اما به گفته مسوولان بنياد رودكي در مورد بودجه در نظر گرفته شده براي آن هنوز به نتيجه اي نرسيده اند، از اين رو طرح ساماندهي هنوز به طور كامل به اجرا درنيامده است.
همچنين بر اساس تحقيقاتي كه در سال 78 در مورد ميزان تبادل سفرهاي درون شهري در اطراف ميدان آزادي صورت گرفت، روزانه 500هزار تبادل سفر در اين ميدان انجام مي شد كه با توجه به ظرفيت محدود محوطه ميدان آزادي بايد طي اين 5 سال اقداماتي در زمينه ساماندهي و كاهش تبادل سفري در ميدان آزادي صورت مي گرفت. پس از گذشت اين مدت نه تنها حجم تبادل سفر در اين محدوده كاهش نيافته، بلكه افزايش يافته است كه اين مساله آسيب هاي جدي به محوطه اطراف برج وارد كرده و با افزايش آلودگي هواي اين محدوده، معماري برج نيز در معرض خطر فرسايش قرار دارد، از اين رو براي آن نيز بايد تصميم جدي گرفته شود. از سويي ديگر ايزولاسيون محوطه آن را نبايد از ياد برد كه امكان فرسايش، ريزش و نشست برج را در آينده به دنبال دارد.
قابليت درآمدزايي محوطه فرهنگي برج مي تواند به تامين بودجه بازسازي و مرمت آن كمك كند. اين جمله كه به ذهنمان خطور مي كند، تصاويري از نگارخانه، كتابخانه، سالن سينما و تئاتر، سالن ديوراما يا نمايش تصاوير متحرك و سالن سمعي و بصري برج در ذهنمان كليد مي خورد كه مدت هاست معطل بازديدكنندگاني هستند كه به سراغشان بروند. امكانات موجود در برج مي تواند با برنامه ريزي هاي مناسب به بهره برداري اصولي برسد، اما اين امكانات سال هاست كه بدون استفاده رها شده اند.
طبقه بندي آزادي در شوراي شهر
داستان برج آزادي به چند سالن ودستگاه هايي كه عمر خود را كرده اند و دوره آنها به پايان رسيده است، ختم نمي شود. نبايد به سادگي از كنار برج 3 طبقه كه از بالاي آن منظره تهران چشم انداز زيبايي را براي بيننده دارد و در طبقه زيرينش مي توان عمده ترين فعاليت هاي فرهنگي را انجام داد، گذشت. شوراي شهر تهران و به خصوص كميسيون فرهنگي به عنوان يكي از متوليان اصلي حمايت از اين برج از 5 ماه پيش موضوع ساماندهي برج آزادي را در دستور كار خود قرارداده اند.
رسول خادم، رئيس اين كميسيون معتقد است با توجه به ابعاد مختلف موضوع، مراحل كار در 4 موضوع طبقه بندي شده است. در مرحله اول مرمت و بازسازي طرح برج آزادي در نظر گرفته شده كه با توجه به اينكه بنياد رودكي مسووليت اين كار را بر عهده گرفته است، از طريق آنها پيگيري مي شود.
خادم بودجه در نظر گرفته براي مرحله اول را پيش از اين 500ميليون ريال اعلام كرده بود.
به گفته او قرار است بنياد رودكي پيگير اجرايي كردن طرح باشد وبودجه آن نيز از طرف وزارت ارشاد تامين شود.
در مرحله دوم احياي فضاي فرهنگي برج بررسي شده بود كه به اعتقاد خادم، بنياد رودكي براي اين موضوع طرح ايجاد مركز فرهنگي انقلاب اسلامي را ارايه كرده و به دنبال جذب بخش هاي ديگر براي اجرايي كردن آن است.
بازسازي و مرمت فضاهاي اطراف و سقف برج كه در برخي مناطق نشت رطوبت و نشست را به دنبال داشته، به عهده شهرداري منطقه 9 است. خادم از تهيه طرحي از سوي شهرداري در اين زمينه در حالي خبر داد كه خود شهرداري به جمع بندي هاي لازم در اين زمينه رسيده و پيگير مراحل اجرايي كردن آن است.
خادم در ادامه به كلان ترين بخش ساماندهي برج آزادي اشاره كرده و مي گويد: ساماندهي وضعيت فضاهاي اطراف برج، تردد و حمل و نقل و طرح هاي اطراف و از جمله مونوريل، موضوعاتي است كه هنوز در دست بررسي است.
او به طرحي كه مشاور شهرداري منطقه 9 ارايه كرده، اشاره مي كندو مي افزايد: اين طرح در شهرداري هاي مختلف و معاونت حمل و نقل و ترافيك شهرداري در دست بررسي است كه پس از جمع بندي در جلسه شوراي شهر مطرح خواهد شد.
از برج آزادي بيرون مي آييم، سالن هاي متعدد برج و حرف هاي رئيس كميسيون فرهنگي و مسوولان بنياد رودكي پشت سرمان جا مي ماند. محوطه بالاي برج مملو از هياهوي راننده ها و عبور و مرور ماشين ها است. چهره جوان 26 ساله اي كه به تازگي از دانشگاه تهران در رشته مهندسي فارغ التحصيل شده است در ذهنمان كليد مي خورد. ياد مهندس حسين امانت كه در سال 1345، برنده مسابقه اي شد كه براي طراحي نمادي كه معرف ايران باشد گذاشته شده بود، مي افتيم و اينكه او و همكارانش با چه حسي براي ساخت آن اقدام كردند.
شايد او هرگز فكر نمي كرد بنايي كه در پانزدهم آبان 1348 ساخت و 28 ماه هم روي آن كاركرد، در آينده تا اين حد مهجور بماند.
برج آزادي بيست و چهارم دي ماه سال 1350 به بهر ه برداري رسيد، بنايي كه از بالا شبيه سقف دروني مسجد شيخ لطف الله اصفهان است و طرح حوض هاي ميدان هم برگرفته از حوض هاي باغ فين كاشان. اما اين بنا كه افتخار ثبت شدن در فهرست آثار ملي سازمان ميراث فرهنگي پس از 3 سال را به سينه دارد، به هزار دليل و بي دليل در معرض نابودي است.