در راهروهاي باريك ساختمان پخش
چهارراهي به زيبايي جواني
چهارراه جواني در مهرماه 81 با اين هدف كه تمام نظرهاي جوانان با هر سليقه و نگرشي در آن جمع باشد آغاز به كار كرد. شايد به همين دليل برخورد آرا و نظرات بود كه نام چهارراه بر پيشاني برنامه نشست
|
|
مسعود مير
راديوي تاكسي روشن است و صداي مجري شده تنها دلخوشي راننده اي كه پشت چراغ قرمز وليعصر - نيايش روي فرمان ضرب گرفته است. رنگ سبز عبور كه به چشم هاي راننده ها بفرما مي زند، زوزه موتورهاي خسته با موسيقي پخش شده از راديو نتهاي فالش را به شنونده ها هديه مي كند و ....
آقا سازمان ... راننده اين را مي گويد و روبه روي در ورودي ساختمان هاي پخش سازمان صدا و سيما چند اسكناس مچاله شده را پرت مي كند روي داشبورد. قرار حضور در استوديويي كه امواج خروجي از آن را هزاران شنونده در گوشه و كنار ايران با اشتياق گوش مي كنند آنقدر جذاب است كه بتوان مشكلات تكراري مواجه شدن با مسوولان نگهباني بداخلاق و همچنين پياده روي هاي طولاني در محوطه را فراموش كرد. اولين حسي كه بعد از ورود به ساختمان ذهن را به خود مشغول مي كند اين است كه هر برنامه اي كه با نام برنامه راديو و تلويزيون ايران در اين كشور به مردم ارايه مي شود از اين ساختمان روي آنتن مي رود. شايد به خاطر همين حس است كه به فكر غريبه نبودن با آن به مغز سرك مي كشد. قبل از اينكه گم شدن در راهروهاي باريك و پرپيچ و خم ساختمان پخش را تجربه كني، تابلوي كوچك و چوبي كه رويش نوشته شده رژي پخش شبكه جوان، نقش راهنما را ايفا مي كند. اينجا پخش راديو جوان است و ساعت 17 تا 19 ميزبان برنامه اي است كه با پخشش مرزهاي جديدي را در سابقه راديو درنورديد. يك برنامه جوان پسند و پر از شادابي كه البته عوامل آن در به وجود آمدن اين نشاط سنگ تمام گذاشته اند. در راهروها و رژي هاي متعدد ساختمان كه فقط گاهي صداي يك موزيك يا نجواهاي نامفهوم چند نفر به گوش شوك وارد مي كند، مجري برنامه با انرژي كه حداقل نيم ساعت مانده به افطار در كمتر كسي ديده مي شود، مي گويد: چهارراه جواني. طراح و سازنده اصلي اين برنامه مريم جلالي بوده كه اكنون مديريت طرح و تامين شبكه جوان را به عهده دارد.
چهارراه جواني در مهرماه 81 با اين هدف كه تمام نظرهاي جوانان با هر سليقه و نگرشي در آن جمع باشد آغاز به كار كرد. شايد به همين دليل برخورد آرا و نظرات بود كه نام چهارراه بر پيشاني برنامه نشست. با توجه به حفظ فرمت چهارراهي تمام المان هاي برنامه به صورت يك لوكيشن در چهارراه طراحي شد. كيوسك روزنامه در چهارراه، كاسه بشقابي كه عقايد جوان ها را مي خرد و در موردش بحث مي كند و زير تير چراغ برق كه سعي مي كند نظرات مختلف نسبت به يك موضوع را مطرح كند و توسط گزارشگر برنامه تهيه مي شود.
خانم صداقتي و آقاي معيري كه فاصله سني شان هم يكي از جذابيت هاي برنامه است با هماهنگي عوامل پخش و فني، برنامه اي را آغاز مي كنند كه ساعت پخشش هم عجيب و جالب است. روزه داران جوان اگر تمام برنامه را دنبال كنند، هم آخرين لحظات روزه داريشان را با برنامه پر مي كنند و هم زمان افطار و بعد از آن مي توانند با گوش سپردن به امواج آشناي برنامه بين خودشان و رسانه غريب راديو پل بزنند.
شايد لحظاتي كه با خيال راحت فركانس هاي مختلف راديو را با يك پيچ كوچك پس مي زنيد و انتخاب مي كنيد، تصور نكنيد كه براي پخش شدن يك برنامه راديويي چه انرژي صرف مي شود. وقتي مجري هاي برنامه چهارراه جواني در اتاقك مخصوص مشغول اجرا هستند آن طرف ديوار شيشه اي حايل بين آنها و عوامل، داستان به گونه اي ديگر روايت مي شود. آقاي گلبن تهيه كننده برنامه، كنار صدا بردار ايستاده و به دقت مشغول گوش دادن به برنامه است. شايد وقتي كه با اشاره او نوار ضبط شده اذان از ماشين هاي اشتودر پخش مي شود بتوان اين موضوع را فهميد كه اينجا ثانيه ها حكم ساعت را دارند و كسرهاي ثانيه اند كه حياتي اند. زماني كه صداي اذان در اتاق رژي از يك راديوي كوچك قرمز رنگ به گوش مي رسد يك فرصت كوتاه به وجود مي آيد كه بشود در آن سحر را به افطار گره كرد و چيزي خورد. در همان چند دقيقه كوتاه يك افطاري ساده و بعد دوباره ادامه برنامه. سيد محمد موسوي سر دبير چهار راه جواني است. يك لقمه كوچك نان و پنير براي خودش مي گيرد و رو به رويمان مي ايستد، چند دقيقه كوتاه وقت دارد تا با ما صحبت كند.
از او راجع به علت متفاوت بودن برنامه اش مي پرسيم. لبخند مي زند و مي گويد كه اين كار اگر بازتاب خوبي هم داشته به خاطر تلاش همكاران سابق و كنوني بوده است. محمد جعفر خسروي تهيه كننده سابق اين برنامه بود كه با ساختار جديدي كه براي برنامه تعريف كرد اولين گام را در موفقيت اين برنامه برداشت. او تمام تلاشش را كرد تا برنامه اي تهيه كند كه هم مورد پسند جوانان تهراني باشد و هم شهرستاني ها از آن لذت ببرند و با آن ارتباط برقرار كنند. در اين مسير تلاش هاي زهرا سياقي نويسنده برنامه هم كه ادبيات خاصي را در چهارراه به ثمر رسانده، بسيار مهم بوده است. موسوي خيلي سريع خودش را دوباره به رژي مي رساند و دوباره كار و كار و ...
اهميت زمان را كه فراموش نكرديد. رنگ و بوي برنامه عوض شده و نوبت آبشن هاي ثابت برنامه است. شوخي با تيتر روزنامه ها آن هم با يك لهجه محلي جالب سوژه هاي روزانه كه همه چيزش به قول عوامل برنامه چهارراهي است و گفت وگوهاي زنده.
بايد به تمام اينها به كار بردن به موقع موسيقي كه بر خلاف بسياري از برنامه هاي ديگر به صورت صداي آمبيانس زير صدا نيست را هم اضافه كرد. موزيك هايي كه آنقدر با دقت انتخاب شده اند كه چرايي را باقي نمي گذارند. در يك زمان پنج دقيقه اي كه شايد از نظر ما زياد مهم به نظر نرسد اتفاق هاي متفاوتي در پخش تجربه مي شود. هماهنگي با مجري ها براي خواندن متن ها و تمام كردن آنها در لحظه مشخص، عدم تداخل متن با موزيكي كه انتخاب و روي آنتن مي رود و ... را به علاوه كنيد با استرس ها و دقتي كه يك برنامه زنده مي طلبد و كات به كات كردن صداها و نوارها تا به اين نتيجه برسيد كه عاشق كار بودن يعني چه؟ وقتي انواع و اقسام مشكلات، اعم از مالي و اجرايي در چنين مسيري سد راه مي كنند تنها علاقه است كه اين انگيزه را به وجود مي آورد تا عده اي براي اينكه در لحظات اذان افطار با مردم باشند اينگونه از خود مايه بگذارند. عقربه بزرگ ساعت كه به عدد هفت مي رسد و صداي پيام بازرگاني استوديو را پر مي كند، كار تمام مي شود.
دو ساعتي كه با نوارهاي ربع اينچ، تيغ برش نوار، آرشيو افكت، سختگيري هاي تهيه كننده و سر دبير، گزارش از سطح شهر و خروارها سيم و باند صدا و صد البته ديالوگ پاياني تا فردايش لذتبخش است. براي با مردم بودن دنبال بهانه ايم و چي از اين بهتر...
|