چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۴۵
خبرسازان
Front Page

همه در انتظار پايان اين پروژه
فرزند صبح
تهيه كننده به سختي حاضر مي شود عكسي از تست گريم فيلم را در اختيار ما قرار دهد، حتي آنها خلا صه داستان فيلم را به هيچ نشريه اي نداده اند. اين حساسيت كار را نشان مي دهد
022080.jpg
عليرضا آشوري 
سينما پرمخاطب ترين و تاثيرگذارترين هنر در بين هنرهاي هفتگانه است و يكي از اركان اين تاثيرگذاري به مواد خام داستاني سينما بازمي گردد و يكي از اساسي ترين محورهاي فيلم هاي سينمايي را تصويرسازي تاريخ تشكيل مي دهد. جذابيت سوژه هاي تاريخي همواره سينماگران را جذب خود كرده است به خصوص كه به واسطه اين تصويرسازي تاريخ مي توان فيلمي خوش آب و رنگ و عظيم را روانه پرده كرد كه در عين حال دربرگيرنده پيام هايي باشد كه آن حادثه تاريخي در بطن خود داشته است.
سينماي تاريخي، ژانر پرخرج و پرهزينه اي است. تداركات وسيع، ساخت دكورهاي عظيم، لزوم سياهي لشكر و بازيگران متعدد و هزاران دردسر حاشيه اي ديگر، توليد فيلم هاي تاريخي را به كاري دشوار و پرزحمت تبديل كرده است به نحوي كه در خود هاليوود هم بعد از گذشت عصر طلايي اين سينما، ساخت فيلم هاي تاريخي، به مراتب محدودتر و كمتر از گذشته شده است.
در ايران اما وضعيت متفاوت است. در طول تاريخ سينماي ايران، تعداد فيلم هاي تاريخي توليد شده كه دست كم كيفيتي نصف استاندارد را هم داشته باشند، كم است. بحث سريال هاي تلويزيوني را از خود سينما جدا كنيد. سريال هاي تاريخي - مذهبي مثل امام علي ع و ولايت عشق يا سريال هاي تاريخي مثل ميرزاكوچك خان در همان فرمت و ابعاد تلويزيون آثاري عالي و ماندگار هستند ولي در زمينه سينما عملا فيلم قابل توجهي درزمينه تاريخ نداشته ايم و شايد يكي دو اثر مرحوم حاتمي تنها آثار قابل توجه تاريخي سينماي ايران باشند.
به دليل همان مشكلاتي كه در بالا ذكر شد اصولا كارگردان ها و تهيه كنندگان ايراني چندان تمايلي به ساختن فيلم تاريخي از خود نشان نمي دهند. اين بي علاقگي تا آنجا پيش مي رود كه بايد سوژه هاي تاريخي - حماسي ايران دركشورهاي آسياي ميانه تبديل به فيلم شوند!
بحث دخل و خرج هم كه در سينماي ايران جاي خود را دارد. سينما در ايران هنوز نتوانسته يك صنعت خودكفا باشد و اين ناتواني جاي بحث فراواني دارد كه مجالي مفصل تر از اين مختصر را مي طلبد.
چندين سال قبل بهروز افخمي ، سوژه اي را مطرح كرد كه ساختن آن درهمان حد هم دشوار و پرزحمت به نظر مي رسيد و آن ساخت فيلمي بود بر اساس زندگي امام خميني ره؛ اين طرح فرزند صبح نامگذاري شد و قرار بود دربرگيرنده دوران كودكي زندگي امام باشد.
ساختن چنين فيلمي به تداركات و هزينه بالايي نياز داشت و با توجه به حس عاطفي و جايگاه خاص امام خميني ره در جامعه ايران به لحاظ هنري عملكردي دقيق و فوق العاده را مي طلبيد.
به هر حال بهروز افخمي 6-5 سال پيش بر مبناي تحقيقاتي كه انجام داده بود فيلمنامه فرزند صبح را مي  نويسد و بحث ساخت اين فيلم جدي مي شود. همان 6-5 سال قبل موسسه روايت سرمايه گذاري فيلم را تقبل مي كند و كار ساختن دكورهاي فيلم در روستايي در حوالي شهريار بر مبناي محل زندگي دوران كودكي حضرت امام ره در شهر خمين با طراحي هنري مجيد ميرفخرايي آغاز مي شود. نكته جالب در مورد دكورهاي اين فيلم ساخت آنها با مصالح واقعي و در ابعاد واقعي بود كه به عنوان اثري ماندگار مي تواند بعدها مورد بهره برداري قرار گيرد. كار همچنان در مراحل ساخت لوكيشن به سر مي برد كه بهروز افخمي نامزد انتخابات مجلس و بعد از مدتي به عنوان يكي از نمايندگان تهران روانه مجلس شوراي اسلامي  شد. پروژه سنگيني مثل فرزند صبح نياز به صرف وقت و انرژي فراواني داشت كه با شغل نمايندگي مجلس كارگردان چندان جور درنمي آمد. در نتيجه كار عملا راكد ماند.
با پايان دوره نمايندگي مجلس افخمي، پروژه نيمه كاره فرزند صبح مجددا به جريان مي افتد و افخمي خودش بر مراحل توليد فيلم نظارت مي كند، ولي اين بار بنياد روايت به خاطر برخي مشكلات نتوانست در اين پروژه همكاري كند. بدين ترتيب پروژه به موسسه نشر آثارحضرت امامره ارجاع داده شد و موسسه فوق ادامه سرمايه گذاري در پروژه را تقبل كرد و بنياد روايت عهده دار هزينه ساخت دكورهاي فيلم باقي ماند.
محمدرضا شرف الدين تهيه كننده فيلم فرزند صبح مي گويد: از همان ابتدا، فيلمنامه كار به طور كامل آماده بود. متاسفانه در ايران برخلاف بقيه دنيا، نويسنده و كارگردان دنبال تهيه كننده مي آيند و ما سفارش ساخت فيلم از سوي تهيه كننده به كارگردان و فيلمنامه نويس نداريم. محمدرضا شرف الدين كه سال هاست در سينماي ايران سابقه فعاليت دارد، اين طور ادامه مي دهد: در تمام دنيا اصل بر اين است كه تهيه كننده به واسطه ارتباطات قوي و تيم هاي تحقيقاتي كه در اختيار دارد، سوژه ها را انتخاب كرده و آن را به فيلمنامه نويس و كارگردان موردنظر خود سفارش مي دهد، در ايران سينما كاملا صنعتي نشده است. بنابراين كارگردان بايد آنقدر خوش شانس باشد كه بتواند تهيه كننده اي پيدا كند كه از لحاظ نگرش هنري با او هماهنگ باشد. به همين دليل ما در سينماي ايران جريان سازي نداريم و فيلم هاي پرسروصدا فقط در حد يك يا چند جرقه باقي مي مانند.
022083.jpg
تا به حال حدود 60 برنامه تلويزيوني مستند، فيلم داستاني و ... در مورد امام خمينيره از طرف موسسه عروج فيلم تهيه شده است. گرچه اين رقم براي كارنامه 12 سال فعاليت رقم بزرگي نيست. 2 فيلم سينمايي بلند هم در مورد امام خميني ره ساخته شد. صنوبر به كارگرداني مجتبي راعي اولين فيلم سينمايي بلند در مورد امام خميني ره بود كه در سال 80 و 81 تهيه شد. دومين فيلم سينمايي نيز با نام فرزند صبح به كارگرداني بهروز افخمي در مورد امام خميني ره در دست ساخت است. اين فيلم سال 84 آماده اكران است.
عليخاني مي گويد: چند كار توليدي با همكاري سينماي جوان در مورد امام خميني ره در مرحله ساخت قرار دارد.

فيلم فرزند صبح از چند جنبه قابل بررسي است كه بعد مالي و ساختاري فيلم از يك سمت و سوژه خاص فيلم كه به زندگي حضرت امام مي پردازد اساسي ترين وجوه آن را تشكيل مي دهند.
محمدرضا شرف الدين مي  گويد: سينما يك محصول فرهنگي است و بايد بپذيريم كه مقوله دين و سياست جزو لاينفك فرهنگ ما ايراني ها هستند. مقوله دين حتي در جامعه امروز محور بسياري از عملكردها و ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي و حتي صنعتي ما را تشكيل مي  دهد. حال درباره سينما بايد گفت كه ما چه نگاه سياسي به سينما داشته باشيم چه فرهنگي و چه هر چيز ديگري، بايد بپذيريم كه در تمام دنيا سينما به سمت يك هنر فخيم و گرانقيمت حركت مي  كند. اگر كشوري بخواهد سينماي مقبولي داشته باشد، بايد محصولي گران و شكيل توليد كند. در چنين وضعيتي نمي  توان منطقه اي و بومي نگاه كرد بلكه بايد بازارهاي خارجي را در نظر گرفت.
شرف الدين، پيشرفت هاي اخير سينماي ايران را مرهون مطرح شدن آثار ايراني در جشنواره هاي جهاني مي  داند و آن را نشانه موفقيت سينماي ايران. سينما يك صنعت است. مگر مي  توان بدون تعامل با كشورهاي خارجي به نتيجه رسيد. اين تعامل ضروري است مضاف بر اينكه ما بر ارزش هايمان هم تاكيد داشته ايم. اگر در چارچوب يك فيلم خوب و فخيم بتوانيم حرف خودمان را بزنيم توليد پر هزينه  آن توجيه مي  شود. بنابراين يك توليد صنعتي شكيل و فخيم لازمه فتح مرزهاي جديد در عرصه سينماست و مطمئن باشيد كه اگر ضوابط يك كالاي صنعتي را لحاظ كرديم، موفق خواهيم بود.
تهيه كننده فرزند صبح در مورد هزينه بر آورد شده براي توليد اين پروژه مي  گويد:برآورد ما چيزي حدود 400 الي 500 ميليون تومان است كه براي چنين پروژه اي چندان هم زياد نيست.
محمدرضا شرف الدين به نكته جالبي اشاره مي  كند: ببينيد براي ما ايراني ها همه چيز بايد در خور فرهنگ و تمدن باستاني و قدرتمند ما باشد. سينما يكي از مهم ترين ابزارهايي است كه مي  تواند عظمت و قدمت فرهنگ ما را به نمايش بگذارد. افتخارات فرهنگ و تمدن باستاني ما بايد احيا شود. بنابراين براي نمايش آنها هر چقدر هم هزينه شود قابل توجيه است. اصلا از چشم تمدن به اين مقوله نگاه كنيد.
فيلم هاي تاريخي- ديني هميشه در ايران با استقبال خوبي مواجه بوده اند ولي بايد پذيرفت كه اين آثار در حيطه تلويزيون و در قالب سريال  مجال بروز يافته اند. شرف الدين مي  گويد: چنين آثاري مقبوليت و پتانسيل خود را از بستر تاريخي و مذهبي شان مي  گيرند. در تمام دنيا هنوز هم كه هنوز است فيلم هايي كه درباره زندگي انبيا ساخته مي  شوند مورد استقبال قرار مي  گيرند. در ايران هم عمدتا چنين بوده است. گرايش مذهبي جامعه ايران نقش انكارناپذيري در اين مساله دارد. اين استقبال نشان مي  دهد كه اين تاريخ هميشه زنده است.
او مي  افزايد: شما سينماي هاليوود را در نظر بگيريد. اصلا سابقه و پيشينه فرهنگي پشت اين سينما وجود ندارد. من فكر مي  كنم حتي حركت هاي نظامي آنها هم از عقده هاي فرهنگي شان سرچشمه مي  گيرد. منتها آنها مي  دانند كه از مظاهر تمدن هاي ريشه دار چطور استفاده كنند. شخصيت ماكسيموس در فيلم گلادياتور را ببينيد. او يك كشاورز است كه زن و بچه و مزرعه اش را رها كرده و آمده براي جنگ. وقتي هم كه جنگ تمام مي  شود به امپراتور مي  گويد: فقط مي  خواهم برگردم سر زمين و پيش زن و فرزندم. ما بايد برويم سراغ گنجينه هاي تاريخي خودمان؛ چه معاصر و چه باستاني. فرزند صبح بخش معاصر اين تاريخ را پوشش مي    دهد ولي جاي آثار سينمايي از تاريخ باستاني ايران خالي است. چرا ما نبايد درباره تاريخ هخامنشي و اشكاني فيلم بسازيم، صرف نظر از اينكه چه كساني آن زمان حكمراني  مي  كردند. اينها ريشه و فرهنگ ما رامي سازند.
باز مي  گرديم سراغ فرزند صبح؛ محمدرضا شرف الدين مي    گويد: ما يك برنامه 9 ماهه براي فيلمبرداري داريم و قرار است در چهار فصل سال كار كنيم. ان شاالله فيلم براي سال 84 آماده اكران خواهد شد.
لازم به ذكر است كه تاكنون فقط حضور هديه تهراني در فيلم قطعي است و انتخاب ساير بازيگران اصلي هنوز قطعي نشده گرچه نام محمدرضا شريفي نيا هم به گوش مي  رسد.
شرف الدين اظهار اميدواري مي  كند كه فيلم كار خوب و درخور توجهي از آب درآيد. با توجه به سابقه كاري بهروز افخمي و سوژه خاص فيلم، اين مساله اي است كه احتمال وقوع آن بسيار محتمل به نظر مي  رسد
عكس از مرحله تست گريم . اختصاصي همشهري 

از خميني اي امام تا بانگ آزادي
آن سرودهاي جاودان
چند ماه بعد آذر ماه همراه با آقاي حسين شمسايي، حسين صبح دل كسي كه اذان معروف حسينيه ارشاد را خواند، محمد رضا شريفي نيا هنر پيشه سينما و تلويزيون و شهاب الدين گنابادي در حسينيه ارشاد اين سرود را بازخواني كرديم. فضا هنوز باز نشده بود. چند بار كه مشغول تمرين بوديم ساواك سراغمان آمد كه نتوانستند ما را بگيرند
اميد كريمي
آن روزها همه چيز زيرزميني بود. آنقدر كه حميد شاهنگيان خودش يك تنه همه كار مي كرد. شعر مي سرود، آهنگ مي ساخت، سرود مي خواند، گروه كر مي شد و تكثير هم اگر مي خواست مي كرد: خودم مي ساختم و مي خواندم، براي اينكه چند صدايي شود و همه گمان كنند گروه كر داريم من صداي خودم را ضبط مي كردم، بعد از اول همان را پخش مي كردم و دوباره با آن مي خواندم چند بار كه اين كار را مي كردم گروه كر ساخته مي شد.
و سرود خميني اي امام ابتدا به همين شكل ساخته شد. تولدي كه ابتدا قطعه تكراري خميني اي امام را نداشت. شب چهلم يكي از مداحان بود كه من با آقاي سبزواري ديداري پنهاني داشتم.
آن زمان من سرودي براي زندانيان ساخته بودم كه در ماشين براي آقاي سبزواري گذاشتم و ايشان ديدند، مي شود كارهايي كرد. 2 تا شعر به من دادند كه من از شعر دوم بيت ز ما تو را درود - ز ما تو را سلامرا برداشتم و به شعر اول اضافه كردم و سرود را به همان شيوه خودم ساختم. فكر مي كنم مهر ماه 57 بود. پس از اين شاهنگيان به وسيله شهاب الدين گنابادي كه بعدها اولين وزير مسكن جمهوري اسلامي شد اين سرود و سرودهاي ديگر را پشت نوارهاي سخنراني امام كه از نجف آمدند ضبط مي كردند و مخفيانه به دست مردم مي رساندند. چند ماه بعد آذر ماه همراه با آقاي حسين شمسايي، حسين صبح دل كسي كه اذان معروف حسينيه ارشاد را خواند، محمد رضا شريفي نيا هنر پيشه سينما و تلويزيون و شهاب الدين گنابادي در حسينيه ارشاد اين سرود را بازخواني كرديم. فضا هنوز باز نشده بود. چند بار كه مشغول تمرين بوديم ساواك سراغمان آمد كه نتوانستند ما را بگيرند.
جنگ و گريزهاي معمول آن زمان براي شاهنگيان و گروهش هم وجود داشته است. اما نكته جالب اينجاست كه نسخه  نهايي سرود خميني اي امام در خانه فردي به اسم ايلخاني اجرا و ضبط مي شود كه چند ماه پيش از آن مخالف انقلاب بوده است، خودش خواننده بود و امكانات خوبي هم داشت. ما استفاده كرديم و سرود ضبط شد. البته جالب تر اينجاست كه خانه ايلخاني در نزديكي كاخ سعد آباد قرار داشت. گرچه پس از اينكه سرود خميني اي امام در فرودگاه مهرآباد و هنگام ورود امام ره اجرا و پخش شد، يك بار پيش از 22 بهمن و فوري در استوديو بل و چند روز پس از پيروزي انقلاب و باز هم به سرعت در راديو اجرا و ضبط شد، اما لطف كار و ارزش  آن همان ضبط مخفيانه آن است، روزهاي آخر ديگر فضا باز شده بود و كار كردن نسبت به قبل سخت نبود. ما ضبط اول را انجام داديم.
اما نكته اي كه در اين بين بسيار عجيب است، موزيسين نبودن حميد شاهنگيان است؛ او كه ارديبهشت سال 57 دانشجوي دكتراي مديريت در آمريكا بوده است. فوق ليسانس را گرفته بودم و داشتم دكترا مي گرفتم كه برگشتم ايران. هيچ وقت هم دنبال گرين كارت نرفتم. با اين حال او از چند موزيسين براي سرودش كمك گرفت. براي ضبط در استوديو بل از حميد راغب و سازنده سرود بانگ آزادي، خواستم بيايد و در راديو هم فريدون شهبازيان همراه با گروه كر حرفه  اي تر همراهم بود.
با تمام اين اوصاف و شرح حال، روايت هاي ديگري از ساخته شدن اين سرود هم وجود دارد. روايت هايي كه وثوق آنها نه به اندازه روايت آفريننده اين سرود كه كمتر است. مثلا حميد راغب مي گويد: اين سرود را قرار بود براي امام در نجف بفرستند كه چون امكانش وجود نداشت در همان فرودگاه اجرا شد. و استاد سبزواري روايت ديگري ارايه مي دهد: ضبط اول سال 56 انجام شد كه روي طرف خالي نوارهاي سخنراني امام ضبط مي شد و مي رسيد دست مردم.
اين بانگ آزاديست
اما سرود ديگري كه آن سال ها خبرساز بود و دهان به دهان زمزمه مي شد، سرود بانگ آزادي بود. سرودي كه قرار بود سرود ملي و سرود انقلاب اسلامي باشد اما به دلايلي اين اتفاق نيفتاد. حميد راغب كه سازنده اين سرود است در اين مورد مي گويد: اين سرود اواخر اسفند سال 57 ساخته شد. آن زمان هم نمي شد زياد كار موسيقي كرد. ما شبانه اين سرود را در خانه خودم ضبط كرديم. گروه كر نتوانست بيايد، نوازنده ها بعد از زدن آهنگ به عنوان گروه كر هم خواندند. آقاي گلريز هم كه شعر اصلي را خواند.
بانگ آزادي پس از همه پرسي روز 12 فروردين و راي همه مردم ايران به نظام جمهوري اسلامي از راديو و تلويزيون به طور همزمان پخش شد. دو شبكه تلويزيون و سه شبكه راديو همزمان مشغول پخش پيام امام بودند كه پس از آن آقاي دعاگو اعلام جمهوري اسلامي كرد و اين سرود پخش شد. قرار بود سرود ملي شود كه به دلايلي نشد.يكي از اين دلايل طولاني بودن سرود بوده است كه براي سرود ملي يك كشور مناسب نبود.
اما روايت استاد سبزواري هم از اين سرود جالب است، او مي گويد سروده اش جانشين شعري ضعيف شده است كه قرار بوده به عنوان سرود ملي اجرا و ضبط شود. قرار بود انقلاب به تمام دنيا صادر شود...
قرار بود بگوييم كه اين انقلاب از شرق مي آيد، من هم قبلش سروده بودم: اين بانگ آزاديست كه از خاوران خيزد
فرياد انسان هاست كه از ناي جان خيزد
اعلام توفان هاست كه از هر كران خيزد
...گلريز خواننده اين سرود مي گويد: شعر پيام آور حركت مردمي بود، قرار بود سرود ملي شود كه امام مخالفت كرد. امام ره تا زماني كه زنده بودند اجازه نمي دادند نام و عكس شان جايي به تناوب تكرار شود. همانطور كه با نقش بستن تصوير شان روي اسكناس هاي جمهوري اسلامي مخالفت مي كردند.

دكه
روز داغ
022101.jpg
هنوز عمر انقلاب به يك سال هم نرسيده بود و برانگيخته شدن احساسات ضد آمريكايي به جو ملتهب آن روزها دامن مي زد. پيش از آن خبرهاي متعددي درباره اعتراضات گسترده دانشجويان ايراني مقيم آمريكا، كانادا و اروپا در انتقاد به پناه دادن دولت ايالات متحده به محمد رضا پهلوي شاه سابق ايران منتشر شده بود. خبرگزاري هاي خارجي عصبانيت دانشجويان ايراني از بستري شدن شاه در بيمارستان كرنل نيويورك را بازتاب مي دادند:
۱۳ آبان 1358، مونترال - خبرگزاري فرانسه: 10 دانشجوي ايراني روز گذشته در برابر كنسولگري آمريكا در مونترال دست به اعتصاب غذا زدند و از دولت ايالات متحده خواستند تا شاه سابق را به ايران تحويل دهد.
۱۳ آبان 1358، نيويورك - يونايتد پرس: 150 دانشجوي مسلمان ايراني در نيويورك در حالي كه آياتي از قرآن مجيد را تلاوت مي كردند به سوي بيمارستاني كه شاه سابق ايران در آن بستري است حركت كردند.
۱۳ آبان 1358، نيويورك - فرانس پرس: در ادامه اعتراض شاه در آمريكا، عده اي از دانشجويان ايراني در نيويورك خود را به مجسمه آزادي بسته و شعار پارچه اي بزرگي به آن آويزان كردند كه در آن خواستار محاكمه شاه و مجازات وي شده بودند. اما 13 آبان روز ديگري بود، در اين روز كه به مناسبت سالگرد حوادث سال هاي گذشته عزاي عمومي اعلام شده بود، عده اي از دانشجويان به محوريت دانشجويان مسلمان پيرو امام سفارت آمريكا در تهران را اشغال كردند.
ديگر تاب تحمل نداشتند
۱۳ آبان 1358، يكي از روزنامه ها در تحليلي بلند بحث برانگيزترين رويدادهاي هفته هاي گذشته يعني اشغال هتل امپريال توسط دانشجويان دانشكده برنامه ريزي كامپيوتر، هتل رويان گاردن به وسيله دانشجويان دانشگاه ملي و به دنبال آن اقدامات مشابه توسط دانشجويان ديگر دانشكده ها در تهران و شهرستان ها را مورد بررسي قرار داد.
امام حدود ساعت 10 صبح همين روز اتفاق بزرگي رخ داد تا ديگر اشغال هتل هاي سرمايه گذاران خارجي چندان مورد توجه نباشد. سفارت آمريكا اشغال شد. روزنامه هاي فردا با تيترهاي ريز و درشت از اين حادثه خبر دادند:
جمهوري اسلامي: اشغال انقلابي سفارت آمريكا
كيهان: آخرين گزارش ها از گروگانگيري و اشغال انقلابي سفارت آمريكا
اطلاعات: ايران رسما از آمريكا خواستار استرداد شاه شد
روزهاي داغ 
گرچه موضع تمامي نشريات پر تيراژ وقت در حمايت قاطع از اين حركت دانشجويان بود، اما نظرات مثبت و منفي در كنار يكديگر بازتاب داده مي شدند. سرمقاله روز 14 آبان يكي از روزنامه ها با عنوان آمريكا و انقلاب يكي از اين نمونه هاست كه به بررسي جنبه هاي مثبت و منفي اشغال سفارت پرداخته بود.
همين روزنامه به نقل از خبرگزاري فرانسه نوشت: وزارت امور خارجه آمريكا بعد از ظهر يكشنبه نگراني خود را به خاطر اشغال سفارت آمريكا در تهران به وسيله گروهي از دانشجويان اسلامي به مقامات ايران اعلام داشت.
روزنامه كيهان كه در سفارت اشغال شده، ستاد خبري راه اندازي كرده بود، با چاپ عكس هايي از محل و كارمندان به گروگان گرفته شده، روزهاي داغي را پشت سر گذاشت.
۱۴ آبان، تيتر دوم كيهان: امام: تمام گرفتاري ما از آمريكاست
۱۵ آبان،تيتر يك كيهان: استعفاي دولت بازرگان تقديم امام شد
سيل خروشان در لانه جاسوسي
دوشنبه 14 آبان 1358: يكي از روزنامه ها به نقل از امام تيتر جالب توجهي را براي جلد نشريه خود برگزيد: اي ملت، دل قوي داريد كه پيروزي با شماست - قدرت ها و توطئه هاي خارجي نمي توانند از اين سيل خروشان جلوگيري كنند
و اظهار نظرهاي جالب توجه ديگري كه همگي در تاييد حركت دانشجويان و روحيه بخشي به اشغالگران بود.
خبر ملاقات چند نفر از وزيران با امام براي گفت و گو درباره اشغال سفارت هم به جلد اين روزنامه راه پيدا كرده بود.
سه شنبه 15 آبان 1358؛ روزنامه جمهوري اسلامي: قراردادهاي همكاري ايران و آمريكا و مودت ايران و شوروي لغو شد.
و: كنسولگري هاي آمريكا در شيراز و تبريز نيز اشغال شد
امام: اگر شاه را برنگردانند ما با آنها طور ديگري رفتار مي كنيم.
همين روزنامه خبر خنثي شدن حمله به سفارت انگليس و اخراج اشغالگران را روي جلد آورد. روز گذشته كيهان در صفحه آخر خود خبري در رابطه با محاصره سفارت انگليس توسط پاسداران انقلاب براي جلوگيري از حمله و سوءاستفاده برخي از افراد به چاپ رسانده بود.
متن اطلاعيه شماره 9 دانشجويان مسلمان پيرو امام كه در اغلب روزنامه ها به چاپ رسيد هم حاكي از دعوت دانشجويان از سيد احمد خميني براي پيوستن به جمع آنان بود.
همچنين خبرهاي پراكنده اي در رابطه با پشتيباني گروه ها و شخصيت ها از اشغال سفارت آمريكا منتشر شد. دو روز بعد روزنامه ها عكس هاي به ياد ماندني آمريكايي ها ي به اسارت گرفته شده را در صفحات خود چاپ كردند و اين تيتر در ميان ساير جملات چاپي چشمگير تر بود. امام خميني: در ايران باز انقلاب است، انقلابي بزرگتر از اول.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   در شهر  |   عكاس خانه  |   يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |