اقتصاد تعاوني در ايران ناقص و ضعيف و همواره محتاج متولد شده است و به نظر مي رسد اين فرآيند كماكان ادامه دارد. در شرايطي كه اقتصاد دولتي با حضور نيرومند و نابرابر با اقتصاد بخش خصوصي در حال رقابت است و اقتصاد دولتي با بدنه سنگين و فربه و ناكارآمد خود به همراه سرمايه هاي مادي و معنوي بسيار به ميدان مسابقه آمده تا با اقتصاد خصوصي داراي بدنه ضعيف و البته با ادعاي كار آمدي و خلاقيت به رقابت بپردازد
اتحاديه هاي تعاوني به عنوان نهاد صنفي برآمده از عضويت شركتها و تعاوني هاي داراي فعاليت واحد به دليل ضعف بنيادين تعاوني ها و فقدان كلان نگري و اعتماد به خويش نسبت به آينده همواره در حاشيه قرار گرفته است. وظايف و مقاصد طراحي شده براي اين اتحاديه ها جز در مواردي معدود، كلي، مبهم و غيرمنطقي است
رضا كربلايي
اقتصاد بخش تعاوني در ايران هنوز جايگاه واقعي خويش را نيافته است و اين اميدواري وجود دارد كه با تدوين و تصويب سياستهاي كلي اصل ۴۴ قانون اساسي در بخش تعاوني از سوي مجمع تشخيص مصلحت نظام، روح تازه اي در كالبد ضعيف، ايستا و سنگين اقتصاد تعاوني ها دميده شود. دولتمردان ايران اميدوارند يكي از اهداف نظام جمهوري اسلامي ايران يعني عدالت اجتماعي را در بعد توزيع ثروت و منابع و اموال عمومي در قالب تعاوني ها تا حدود زيادي محقق سازند، شكاف طبقاتي را كاهش دهند، خصوصي سازي را در قالب واگذاري سهام به تعاوني ها به سرانجام برسانند و ... آيا اقتصاد بخش تعاوني در وراي سياستهاي جديد مسير خود را پيدا مي كند يا كماكان بر سر دو راهي انتخاب باقي مي ماند؟
برادر خوانده اقتصاد دولتي
قانون بخش تعاوني اقتصاد جمهوري اسلامي ايران ۱۳ شهريور ۱۳۷۰ به تصويب مجلس سوم رسيد و پنجم مهر ماه ۱۳۷۷ موادي از آن اصلاح شد، به موجب اين قانون اهداف بخش تعاوني اقتصاد به شرح ذيل معين گرديد:
۱- ايجاد و تأمين شرايط و امكانات كار براي همه به منظور رسيدن به اشتغال كامل
۲- قرار دادن وسايل كار در اختيار كساني كه قادر به كار هستند ولي وسايل كار ندارند.
۳- پيشگيري از تمركز و تداول ثروت در دست افراد و گروه هاي خاص جهت تحقق عدالت اجتماعي
۴- جلوگيري از كارفرماي مطلق شدن دولت
۵- قرار گرفتن مديريت و سرمايه و منافع حاصل از آن در اختيار نيروي كار و تشويق بهره برداري مستقيم از حاصل كار خود
۶- پيشگيري از انحصار، احتكار، تورم و اضرار به غير
۷- توسعه و تحكيم مشاركت و تعاون عمومي بين همه مردم
اهداف هفت گانه مذكور در واقع برگزيده اي از آرمانها و اهداف اقتصادي است كه در اصول قانون اساسي بويژه اصل ۴۳ مي توان مصداق آن را پيدا كرد و دو رويكرد «ايجاد اشتغال» و «توزيع ثروت و سرمايه ها» در كالبد اقتصاد تعاوني ها دميده شد و به طور طبيعي كليه تسهيلات و اعتبارات قانوني و حمايتهاي دولتي در اولويت اقتصاد تعاوني ها نسبت به اقتصاد بخش خصوصي قرار گرفت. اهداف ياد شده طبق قانون بايد با رعايت ضرورتهاي حاكم بر برنامه ريزي عمومي اقتصاد كشور در هر يك از مراحل عملي رعايت شود و دولت هم موظف است با رعايت قانون و در حد مقررات به گونه اي كه زمينه اداره يا دخالت در اداره تعاوني ها يا كارفرماي مطلق شدن دولت فراهم نيايد با بخش تعاوني همكاري نموده و امكانات و تسهيلات لازم را با هماهنگي وزارت تعاون در اختيار آنها قرار دهد و نيز دولت و كليه سازمانهاي وابسته بايستي در اجراي طرح ها و پروژه هاي خود در شرايط مساوي اولويت را به بخش تعاوني بدهند. ترسيم اهداف ياد شده و الزام دولت به حمايت از شركت هاي تعاوني در عمل باعث چسبندگي اقتصاد تعاوني به اقتصاد دولتي و ارتزاق از بودجه هاي سنواتي و حمايتهاي ناشي از قانون شده كه پيامد آن فقدان استقلال نسبي لازم اقتصاد بخش تعاوني است به بيان ديگر وجه غالب و امتياز بارز تعاوني ها در اقتصاد كشور در مقايسه با اقتصاد بخش خصوصي بهره مندي از تسهيلات ارزان قيمت، امكانات دولتي و يا اعطايي از سوي دولت و رقابت نابرابر با بخش خصوصي بوده كه علاوه بر تضعيف بخش خصوصي باعث مخدوش شدن جايگاه واقعي اقتصاد تعاوني مي شود.
بند دوم اصل ۴۳ قانون اساسي در واقع شاكله اصلي قانون بخش تعاوني اقتصاد ايران را شكل مي دهد كه مقرر مي دارد:« تأمين شرايط و امكانات كار براي همه به منظور رسيدن به اشتغال كامل و قرار دادن وسايل كار در اختيار همه كساني كه قادر به كارند ولي وسايل كار ندارند، در شكل تعاوني، از راه وام بدون بهره يا هر راه مشروع ديگر كه نه به تمركز و تداول ثروت در دست افراد و گروههاي خاص منتهي شود و نه دولت را به صورت يك كارفرماي بزرگ مطلق درآورد. اين اقدام بايد با رعايت ضرورت هاي حاكم بر برنامه ريزي عمومي اقتصاد كشور در هر يك از مراحل رشد صورت مي گيرد. فصل سوم قانون اقتصاد بخش تعاوني در خصوص سرمايه شركتهاي تعاوني تصريح دارد: شركتهاي تعاوني شامل شركتهايي است كه تمام يا حداقل ۵۱ درصد سرمايه به وسيله اعضا در اختيار آنها قرار مي گيرد و وزارتخانه ها، سازمانها، شركتهاي دولتي و وابسته به دولت و تحت پوشش دولت، بانكها، شهرداريها، شوراهاي اسلامي كشوري، بنياد مستضعفان و ساير نهادهاي عمومي مي توانند جهت اجراي بند دوم اصل ۴۳ قانون اساسي از راه وام بدون بهره يا هر راه مشروع ديگر نظير مشاركت، مضاربه، مزارعه، مساقات، اجاره، اجاره به شرط تمليك، بيع شرط، فروش اقساطي، صلح، اقدام به كمك در تأمين و يا افزايش سرمايه شركتهاي تعاوني نمايند بدون آن كه عضو آن باشند.
سرمايه گذاري دولتي نيز در بخش اقتصاد تعاوني مورد توجه قانون قرار دارد و در صورتي كه شركتها و دستگاههاي دولتي در تأسيس شركتهاي تعاوني سرمايه گذاري كنند بايد ظرف مدت زماني با موافقت طرفين سهم سرمايه گذاري دولت بازپرداخت و تمام سرمايه به شركت تعاوني اختصاص داده شود. از ديگر حمايتهاي قانوني كه از اقتصاد تعاوني طي سالهاي پس از انقلاب صورت گرفته، مي توان به واگذاري واحدهاي صنعتي، كشاورزي يا خدماتي و نظاير آن كه جزو اموال عمومي محسوب مي شود به شركتهاي تعاوني اشاره كرد. علاوه بر استفاده از تعاوني ها از وام و كمكهاي مالي دولتي ماده ۲۴ قانون بخش تعاوني اقتصاد ايران تاكيد دارد: دولت مي تواند با استفاده از منابع بودجه اي يا بانكي با تضمين دولت، وام بدون بهره در اختيار تعاوني ها قرار دهد و اموال منقول يا غيرمنقول و وسايل و امكانات لازم را به قيمت عادلانه به طور نقدي يا اقساط براي تشكيل و تقويت تعاوني ها به آنها بفروشد و يا به آنها اجاره و يا اقدام به عقد اجاره به شرط تمليك نمايد و يا سهام شركتها و مؤسسات دولتي و وابسته به دولت و بانكها و مصادره و ملي شده را به تعاوني ها واگذار كند. نظام بانكي كشور هم وظيفه دارد جهت سرمايه گذاري يا افزايش سرمايه تعاوني ها و يا تقويت آنها وام و ساير تسهيلات اعطايي را به آنها داده و يا نمي تواند در قراردادي سرمايه تعاوني ها ناشي از وام و تسهيلات اعطايي را به عنوان ضمانت، وثيقه و يا رهن نزد بانكها باشد و در صورتي كه شركتهاي تعاوني قادر به بازپرداخت وام نباشند، بانكها مطالبات خود را از طريق فروش اموال تعاوني تسويه كنند كه در خريد اين گونه اموال، تعاوني هاي ديگر اولويت دارند.
تصميم مجلس سوم در واقع علاوه بر اين كه منابع و تسهيلات بانكها را در اختيار تعاوني ها قرار مي داد و بسياري از منابع و اموال دولتي را به اين بخش اعطا مي كرد در عمل موجب پيدايش تفكر ارتزاق از اقتصاد دولتي و مشروعيت دائم مطالبات تعاوني ها از دولت در قالب «اعطاي كمك» گرديد و اقتصاد تعاوني به برادر خوانده اقتصاد دولتي و برادر ناخوانده اقتصاد بخش خصوصي تبديل شد.
راه رفتن در ميدان مسابقه
اقتصاد تعاوني در ايران ناقص و ضعيف و همواره محتاج متولد شده است و به نظر مي رسد اين فرآيند كماكان ادامه دارد. در شرايطي كه اقتصاد دولتي با حضور نيرومند و نابرابر با اقتصاد بخش خصوصي در حال رقابت است و اقتصاد دولتي با بدنه سنگين و فربه و ناكارآمد خود به همراه سرمايه هاي مادي و معنوي بسيار به ميدان مسابقه آمده تا با اقتصاد خصوصي داراي بدنه ضعيف و البته با ادعاي كارآمدي و خلاقيت به رقابت بپردازد، اقتصاد تعاوني به دليل ضعف ساختاري، فقدان بهره مندي از مديريت علمي و تخصصي و بي توجه به شرايط و قواعد بازي تنها در ميدان مسابقه راه مي رود و انتظار دارد تا همواره اقتصاد دولتي دست او را بگيرد.
فصل پنجم قانون بخش تعاون اقتصاد ايران، حيطه فعاليت تعاوني ها را در دو حوزه توليد و توزيع تعريف مي كند و مقرر مي دارد: تعاوني هاي توليد شامل تعاوني هايي است كه در امور مربوط به كشاورزي، دامداري، دامپروري، پرورش و صيد ماهي، شيلات، صنعت و معدن، عمران شهري و روستايي و عشايري و نظاير اينها فعاليت دارند و در كليه اولويتها و حمايتهاي قانوني از تعاوني، حق تقدم با تعاوني هاي توليدي است همچنين تعاوني هايي كه نياز مشاغل توليدي و يا مصرف كنندگان عضو خود را در چارچوب مصالح عمومي و به منظور كاهش هزينه ها و قيمتها تأمين كنند، تعاوني هاي توزيع قلمداد مي شوند كه در حيطه تأمين كالا و مسكن و ساير نيازمنديهاي روستاييان، عشاير، كارگران و كارمندان از نظر گرفتن سهميه كالا و حمايتهاي دولتي و بانكي و ساير حمايتهاي تهيه و توزيع اولويت دارند. علاوه بر اين شركتها و مؤسسات دولتي و وابسته به دولت و تعاوني ها موظف هستند در معاملات خود به تعاوني ها اولويت داده و شركتهاي تعاوني حتي اجازه دارند در امر صادرات و واردات هم فعاليت كنند.
با اين تعريف، تعاوني ها جايگاه مشخص و مدون در اقتصاد كشور نخواهند داشت و صرفاً وظيفه حاكميت در زمينه عدالت اجتماعي و باز توزيع ثروت و منابع عمومي به گونه اي محدود و كنترل شده در قالب تعاوني ها مصداق پيدا مي كند كه اين كاركرد تعاوني ها در تعارض با منافع و اهداف بخش خصوصي قلمداد مي شود. اقتصاد تعاوني هم در اين شرايط به ماندن در سطح ساختار اقتصادي كشور اكتفا كرده و كمتر به سمت تخصصي شدن، علمي شدن و رقابت پذير شدن حركت مي كند و لذا اقتصاد بخش تعاوني در ايران بيشتر متأثر از اقتصاد كنترل شده، متمركز و معطوف به نيازهاي روزمره جامعه داشته و طيف مخاطبان آن را افراد با متوسط درآمد پايين شكل مي دهد.
همواره در حاشيه
اتحاديه هاي تعاوني به عنوان نهاد صنفي برآمده از عضويت شركتها و تعاوني هاي داراي فعاليت واحد به دليل ضعف بنيادين تعاوني ها و فقدان كلان نگري و اعتماد به خويش نسبت به آينده همواره در حاشيه قرار گرفته است. وظايف و مقاصد طراحي شده براي اين اتحاديه ها جز در مواردي معدود، كلي، مبهم و غيرمنطقي است. ارائه خدمات آموزشي و فرهنگي و تبليغاتي و دادن خدمات تحقيقاتي و مطالعاتي و كمك به سازماندهي و حسن اداره امور و هماهنگي و حفاظت و توسعه تعاوني ها از جمله اهداف مبهم و كلي و فاقد پشتوانه علمي و اجرايي بود، كه در كنار ضعف بنيادين تعاوني هاي كشور برقراري ارتباط و همكاري متقابل بين تعاوني ها و گسترش ارتباط آنها با مردم و دولت و ساير ارتباطات داخلي و خارجي را تا حدود زيادي ناممكن و نزد افكار عمومي نامطمئن ساخته است. عدم پيروي شركتهاي تعاوني از منطق و عقلانيت اقتصادي باعث شده تا علاوه بر حذف قدرت ريسك پذيري تعاوني در سرمايه گذاري در امور توليدي و لزوم بازدهي اقتصادي، انتظار اعضاي تعاوني و افكار عمومي از اقتصاد بخش تعاوني در حد دريافت امكانات و تسهيلات ارزان قيمت تنزل يابد به همين دليل اهداف ديگر تشكيل اتحاديه هاي تعاوني نظير تشكيل صندوق هاي قرض الحسنه و ارائه خدمات تجاري و بازرگاني با استقبال جدي مواجه نمي شود.
جاده يك طرفه است!
اتحاديه ها و شركت هاي تعاوني مي توانند در صورت ضرورت با نظارت وزارت تعاون اتاق تعاون مركزي را در تهران و شعب آن را در استانها و شهرستانها تشكيل دهند. اين را قانون بخش تعاوني اقتصادي ايران مي گويد. انجام وظايف و اختيارات اتاق بازرگاني و صنايع و معادن در ارتباط با بخش تعاون، انجام امور محوله از طرف وزارت تعاون و سرانجام حل اختلاف و داوري بين تعاوني ها اهداف اين اتاق به شمار مي رود. اركان اتاق تعاون و فرآيند تصميم گيري ها به گونه اي است كه همه راه ها به وزارت تعاون ختم مي شود كه اين خود وابستگي به حاكميت را به دنبال دارد بويژه آن كه مجمع نمايندگان اتاق تعاون پس از بررسي پيشنهادات مربوط به اساسنامه و آيين نامه هاي داخلي بايد براي تصويب نهايي، پيشنهادات خود را به تأييد وزير تعاون برسانند. همچنين هيأت بازرسي اتاق تعاون داراي سه عضو مي باشد كه يكي از آنها را وزير تعاون معرفي مي كند.
تشكيل وزارت تعاون هم براساس قانون بخش تعاوني اقتصاد كشور با هدف اعمال نظارت دولت در اجراي قوانين و مقررات مربوط به بخش تعاوني و حمايت و پشتيباني از اين بخش صورت گرفت. با تشكيل اين وزارتخانه، صندوق تعاون كشور هم جهت فعاليت هاي اعتباري بخش تعاوني با تمام دارايي ها و تعهدات خود از وزارت كار و امور اجتماعي جدا شده و به وزارت تعاون الحاق شد و وظايف و اختيارات مجمع عمومي آن به وزير تعاون محول گرديد. در كنار اين تغييرات دايره وظايف و اختيارات وزارت تعاون به گونه اي طراحي شد كه قدرت بسياري را به بدنه حاكميت اقتصاد تعاوني ها داد. اجرا و نظارت بر حسن اجراي قوانين و مقررات بخش تعاوني، تهيه لوايح قانوني، آيين نامه ها و اساسنامه، جلب و هماهنگي حمايت ها و كمك ها و تسهيلات و امكانات دولتي و عمومي جهت بخش تعاوني و ... و حتي شركت در مجامع جهاني تعاون به عنوان نماينده ايران، تهيه و تنظيم طرح هاي اساسي جهت فراهم كردن موجبات تحقق اهداف اصول ۴۳ و ۴۴ قانون اساسي و تنظيم برنامه و تعيين نحوه كمك هاي اعتباري از طريق بانك ها و مؤسسات اعتباري و كمك هاي دولتي به تعاوني ها همه و همه در انحصار وزارت تعاون قرار گرفت. رويكرد جاري در بخش اقتصاد تعاوني در حقيقت باعث شكل گيري نگاه از بالا به تعاوني ها و يك طرف شدن جاده بين بدنه اجتماعي اقتصاد تعاوني (شركت ها و اتحاديه ها) و برنامه حاكميت (وزارت تعاون) شد كه جريان كلي جهت گيري ها به نفع اقتصاد دولتي رقم خورد.
فرصت يا تهديد؟
- آيا سياست هاي كلي در خصوص اصل ۴۴ قانون اساسي در بخش اقتصاد تعاوني يك فرصت و بستر مساعد خواهد بود تا اين بخش به جايگاه و استقلال واقعي دست يافته و يا تهديدي است كه صرفاً تشكيل دهنده عارضه كنوني خواهد بود؟
مجمع تشخيص مصلحت نظام ۱۰ سياست كلي را در اقتصاد بخش تعاوني ترسيم كرده است كه يكي از مهمترين آنها انعطاف و تنوع در شيوه هاي افزايش سرمايه و توزيع سهام در بخش تعاوني و اتخاذ تدابير لازم است به نحوي كه علاوه بر تعاوني هاي متعارف، امكان تأسيس تعاوني هاي جديد در قالب شركت سهامي عام با محدوديت مالكيت هر يك از سهامداران وجود داشته باشد. تدوين قوانين و مقررات شفاف و اجرايي شدن اين سياست ساختار مالي و سرمايه گذاري تعاوني ها را براي رقابت امكان پذير مي سازد و قدرت ريسك پذيري آنها را افزايش مي دهد. تصريح مجمع تشخيص مصلحت نظام بر «افزايش مؤثر سهم تعاوني ها در اقتصاد» به عنوان يكي ديگر از سياست هاي كلي اقتصاد كشور اين پرسش را پديد مي آورد كه اين «افزايش مؤثر سهم تعاوني ها» با چه مكانيزم و از چه طريقي صورت مي گيرد؟ آيا اين افزايش با نگاه دستوري و آمرانه و توأم با امتيازات رانت گونه صورت مي گيرد يا منطبق بر اصول و قواعد اقتصادي خواهد بود؟ در هر حال افزايش سهم تعاوني ها در اقتصاد كشور نبايد مانع فعاليت بخش خصوصي يا به شكل حمايت هاي طولاني مدت فاقد توجيه علمي و اقتصادي باشد؟
دو سياست كلي ديگر يعني ايجاد زمينه و تأمين شرايط و امكانات انتقال براي نيروي كار فاقد سرمايه و كمك به استقرار عدالت اجتماعي از طريق گسترش مالكيت و فعاليت عامه مردم در امور اقتصادي و جلوگيري از تداول ثروت در دست عده اي خاص به همراه سياست مبارزه بنيادي با فقر و تبعيض از طريق تسهيل دسترسي همگان براي ايجاد يا حفظ و بهبود اشتغال و تكرار اهداف اقتصاد تعاوني مندرج در اصل ۴۳ قانون اساسي و قانون بخش تعاوني در اقتصاد ايران است و تأكيدي است دوباره بر مواضع گذشته بر دو كاركرد اشتغال آفريني و توزيع ثروت از سوي تعاوني ها. تحقق اين سياست ها با صرف اتكا بر منابع و تسهيلات دولتي و بانكي در قالب بودجه سنواتي بدون برخورداري از برنامه علمي، كارشناسانه و در جهت رشد اقتصادي محكوم به شكست خواهد بود مگر اينكه با استوار كردن منطق اقتصادي و اشتغال زايي سرمايه آفرين و شفاف شدن مالكيت تعاوني ها نمي توان انتظار منطقي داشت.
چهار راهبرد ديگر ترسيم شده از سوي مجمع تشخيص مصلحت نظام هم متأثر از نوع نگاه اقتصادي و تفكر حاكم برآنها خواهد بود و با اين شرايط، ارتقاء رقابت پذيري بنگاه هاي اقتصادي كوچك و متوسط تنها با رعايت قواعد و استانداردهاي اقتصادي و تجاري حاكم بر عرصه توليد، توزيع و مصرف و امكان تجديد ساختار مديريتي و گسترش حيطه وظايف و اختيارات آنها ميسرخواهد شد. رفع محدوديت از حضور تعاوني ها در تمام عرصه هاي اقتصادي از جمله بخش خدمات مستلزم شناسايي ظرفيت هاي بخش تعاوني و امكان و يا عدم امكان حضور موفقيت آميز آنها با تكيه بر اهداف و امكانات تخصص است و اكتفا كردن بر گسترش كمي ابعاد حضور تعاوني ها در بخش هاي خصوصي بر تعاوني ها بايد به نحوي باشد كه باعث« تزاحم »و« تداخل »اين دو بخش نباشد و فقط عنصر« رقابت »تعيين كننده باشد.
سرانجام اينكه اعمال نقش حاكميت دولت در امور تعاوني ها در قالب سياستگذاري، نظارت بر اجراي قوانين موضوعه، حمايت از تعاوني ها متناسب با تعداد اعضاي آنها و پرهيز از مداخله در امور اجرايي و مديريت تعاوني ها با مشكل عدم اعتقاد جدي تفكر حاكم بر اقتصاد تعاوني ها و احتمال مقاومت و عدم اعتماد بدنه اجرايي (شركت ها و اتحاديه ها) نسبت به پذيرش رأي و نظر ايشان نزد بدنه حاكم روبرو است و ضرورت دارد در تدوين و اصلاح قوانين موجود بسياري از اختيارات دخالت آميز از وزارت تعاون حذف و به خود تعاوني ها واگذار شود. اقتصاد تعاوني براي فائق آمدن بر معضلات كنوني و يافتن جايگاه واقعي و استقلال خويش بايد راه چاره را در كنار اقتصاد آزاد و رقابتي بداند و از جيره خواري دولتي و وابستگي به آن رهايي يابد.