يوهان ميكود افكار خاص خودش را دارد و از همان افكار پيروي مي كند. پس از انجام مصاحبه اي در يك روزنامه سراسري و تيغ تيز انتقاداتي كه متوجه اش شد، بازيكن بزرگ امپراتوري وردربرمن، مجبور به بازگشت به قلمرو سكوت شد. تحريم مطبوعات و خودداري از انجام هرگونه مصاحبه تا زمان بازي در برابر اندرلشت بلژيك.
پس از آن وي سكوت را شكست و در مصاحبه اي ديدگاه خود را در مورد شخصيتش، بينش خود در خصوص دنياي تفكراتش و نظرات خود در مورد برنامه هايش را بيان كرده است.او استادي است كه نمي خواهد ستاره باشد.
مريم دري منش
* آقاي ميكود، آيا تمجيدها و تحسين هاي روزنامه ها را راجع به خود بخصوص پس از بازي با اندرلشت خوانده ايد؟
- نه، من معمولاً روزنامه ها را نمي خوانم.
* برخورد خودتان با روزنامه نگاران را چگونه توصيف مي كنيد؟
- من نياز به آرامش دروني دارم. مي خواهم خودم تعيين كنم كه چه اتفاقي بيفتد و چه اتفاقي نيفتد. مي دانم كه اين موضوع از ديد خبرنگاران غيرقابل درك است. مسأله تازه اي نيست. من از پارما و فرانسه نيز با آن برخورد داشته ام.
* در پارما هم با مشكلاتي از اين دست مواجه بوديد؟
- نه، در واقع من خودم را در مقابل مطبوعات قرار نمي دهم. وقتي مصاحبه اي برنامه ريزي شده و مقرر در ميان باشد، همه چيز حل است. اما مشكلات وقتي پيش مي آيد كه مثلاً من از جايي رد مي شوم و خبرنگاران در مورد آن هرچه خودشان بخواهند در روزنامه ها مي نويسند.
* فكر مي كنيد سكوتتان، باعث شديدتر شدن انتقادها بشود؟
- بله، كاملاً. من احساس مي كنم كه هيچكس مرا درك نمي كند، علت آن هم مصاحبه اي بود كه در روزنامه «دي ولت» به اشتباه درج شده بود. من به هيچ وجه شاف، مربي تيم را مورد انتقاد قرار نداده بودم.
* شما اكثر مواقع فكر مي كنيد كه كسي دركتان نمي كند. كلاوس آلونس براي رفع اين مشكل ارتباطي، توصيه مي كند كه زبان آلماني را بهتر ياد بگيريد. آيا شروع به اين كار كرده ايد؟
- مشغول يادگيري هستم. اما وقتي بخواهم منظورم را دقيق تر بيان كنم. از مترجم استفاده مي كنم.
* يك بار گفتيد كه انتقادها باعث پيشرفت شما مي شود. آيا واقعاً پذيراي انتقاد هستيد و يا در برابر آن مقاومت مي كنيد؟
- واقعيت اين است كه من انتقادهاي مثبت و سازنده را مفيد مي دانم. مثل انتقادي كه از بازي ضعيفم در مقابل بايرن شد. اين را مي توانم قبول كنم. برعكس انتقادهاي پس از ديدار با ماينتس را نمي توانم بپذيرم.
* مشاورتان الكساندر واكر در مورد شما مي گويد كه شما بازيكن ساده و راحتي نيستيد، درست است؟
- من داراي عقايدي هستم كه نمي گذارد از كنار اختلافات و كشمكش ها كنار بروم، با كمال ميل بحث مي كنم و گاهي هم در زمين از كوره در مي روم. وقتي هم در اين حالت قرار مي گيرم، به انتقادها فكر نمي كنم، بلكه فكر مي كنم كه رفتارم باعث مي شود كه تيم به جلو رانده شود.
* خودتان را بازيكني تكرو مي دانيد؟
- قبلاً به اين نام معروف بودم. اما مدتي است كه ارتباط خوبي با همكارانم برقرار كرده ام. مهم اين است كه در زمين مسابقه، خودم را عضوي از كل گروه احساس مي كنم.
* اما باز هم شما بازيكني متمايز از بقيه هستيد. شما ستاره وردربرمن هستيد. اين را مي دانيد؟
- من با مفهومي كه از كلمه ستاره استنباط مي شود مشكل دارم. من ميل ندارم ستاره باشم. وقتي فوتباليست جواني بودم، ياد گرفتم كه مهم تيم است و من توانايي ام را فقط بايد در قالب كار تيمي بروز بدهم.
* در زندگي هم مثل فوتبال بين فرانسه و آلمان تفاوتي وجود دارد؟ در كشور شما همه چيز راحت گرفته مي شود، اما در آلمان شديداً به قانون و مقررات توجه مي شود.
- نظر من هم مثل بازيكن بايرن، ويلي سانيول است: در فرانسه، هنگام ارزيابي بازي، بيشتر به عملكرد كل تيم توجه مي شود، در آلمان بيشتر توجهات به بازيكنان رهبر و همه كاره و در واقع به اشتباهات آنها است.
* آيا فوتبال آلمان با ستاره هايش محتاطانه برخورد نمي كند؟ براي مثال افنبرگ، بالاك، دايسلر و ميكود. آيا ستاره ها در بوندس ليگا شرايط سختي دارند؟
- من معتقدم كه آلماني ها با چنين بازيكناني، مثل افنبرگ و بالاك خيلي شديد و سختگيرانه برخورد مي كنند. من به عنوان بازيكن ۳۱ ساله و با تجربه با اين موضوع كنار مي آيم. اما اين مسأله باقي مي ماند كه بازيكنان جوان چگونه با اين قضيه برخورد مي كنند. من هنوز خودم مي پرسم كه چه بر سر دايسلر، كه شايد بهترين بازيكن آلمان باشد آمده است. آنچه كه اتفاق افتاده است، براي فوتبال آلمان يك فاجعه است. احتمالاً دايسلر زير بار فشارهاي زياد خرد شده است. من اين را با زيدان و مسير پيشرفت وي مقايسه مي كنم. وي در زماني كه بازيكني جوان بود به آهستگي ساخته شد و بلافاصله به خاطر اشتباهاتش، از دور خارج نشد.
* آيا شما بازيكني آزادانديش هستيد؟
- من ميل دارم با آگاهي زندگي كنم. من كسي نيستم كه با جريان آب شنا كنم. من گوسفند نيستم.
* چه جمله بندي و بيان قشنگي...
- اين چيزي است كه شما الان فكر مي كنيد. طبعاً به عقيده من، ما يك گله حيوان نيستيم. طبيعتمان هم اين گونه نبوده است. شايد من هم گاهي به اين تفكرات دامن زده ام. البته اين عادت غريبي نيست.
* آيا شما هم رفتارهاي بارز و خاصي داريد؟
- من احساس نمي كنم كه برتر از ديگران هستم. من بهتر از بقيه نيستم. در زندگي عادي، هيچ فرقي بين يك آدم معروف و يك آدم معمولي نمي گذارم. به بچه هايم هم ياد مي دهم كه به قصاب كنار خانه مان همانقدر توجه كنند كه به رئيس جمهور مي كنند.
* يعني در عين حال كه فردي كله شق هستيد، روشنفكر هم مي باشيد؟
- نه، من عقايد خودم را دارم و به آن هم پايبندم. حتي وقتي هم كه اشتباهي مرتكب مي شوم، آن را مي پذيرم و از آن درس مي گيرم.
* در تابستان گفته مي شود كه شما درصدد هستيد كه به نوعي خودتان را تغيير دهيد. حالا واقعاً يوهان ميكود تغيير كرده است؟
- نه، انسان تغيير نمي كند، تكامل پيدا مي كند. من تغيير نكرده ام و نمي خواهم تغيير كنم، بله مي خواهم در جهت تكامل قدم بردارم.
* كلاوس آلونس از شما حضور بيشتري را در انظار مي خواهد. حالا مي خواهيد نقش آيلتون را به عهده بگيريد؟
- مطمئناً. توني بيشتر از من به مطبوعات علاقه دارد. او خانواده اش را همه جا با كمال ميل نشان مي دهد. من بيشتر مي خواهم آزاد باشم. من فوتباليستي حرفه اي هستم و خانواده ام، زندگي خصوصي مرا تشكيل مي دهد.