شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۴۷
تحقيق نيروي انتظامي در شهرهاي حاشيه تهران
پاكدشت هاي خاموش 
022278.jpg
عكس: هادي مختاريان 
مهسا بدري 
فقر فرهنگي بيش از فقر مادي، شهرهاي حاشيه نشين رابه بستري جرم خيز تبديل مي  كند. اين مردمان بيشتر از آنكه به تلويزيون، پول، آب و غذا و پارك احتياج داشته باشند، به آگاهي نياز دارند
در اطراف شهر تهران، شهرهاي حاشيه نشين بسياري وجود دارندكه از نظر جرم خيزي داراي موقعيتي نظير پاكدشت هستند. صالح آباد، خاتون آباد، فردوسيه، باقرآباد و بسياري مكان هاي ديگر كه هر كدام بين 8 تا 75 هزار نفر و حتي بيشتر جمعيت دارند. از آنجا كه شهر را مكاني با حداقل 5 هزار نفر جمعيت تعريف مي كنند بنابراين، اين مكان ها شهر محسوب مي شوند؛ درحالي كه مناطقي محروم و به دور از امكانات شهري هستند.
شهرهاي حاشيه نشين به جز مشكل بزرگ فقر، با مساله ديگري روبه رو هستند. كساني كه در آنها ساكن اند غالبا بيسواد هستند و از نظر آگاهي در سطح بسيار پاييني قرار دارند.
به اعتقاد سرهنگ بهرام بيات، مدير كل مطالعات اجتماعي نيروي انتظامي جمهوري اسلامي، با يك نگاه مي توان بستري را كه باعث فاجعه پاكدشت شد، در تمام اين مناطق يافت. آدم هايي كه دنيايي كاملا متفاوت با شهرنشينان دارند اما محل سكونت شان را شهر مي نامند بي آنكه قوانين شهري در آنجا اجرا شود. سطح پايين آگاهي مردم با فرهنگ خاصي كه بر اين افراد - كه در نزديكي ما اما به دور از آداب شهري ما زندگي مي كنند - حاكم است، زندگي توام با سختي و مشكلات فراوان برايشان به بار آورده است. آنچه كه آنها از شهر و شهرنشيني مي دانند تاثير تبليغات و شنيده هايشان است كه با آنچه دارند و در آن زندگي مي كنند تفاوت بسياري دارد و اين تفاوت، خود معضلي است كه زمينه ساز حوادثي نظير فاجعه پاكدشت مي شود. بيات مي گويد: با تحقيقاتي كه روي اقشار مختلف شهر و حاشيه شهر تهران انجام داده ايم متوجه شديم افرادي كه در سطح بالاتري از رفاه قرار دارند خود را بيشتر با افرادي كه از آنها برتر هستند، مقايسه مي كنند، اما افرادي كه در سطح پايين  قرار مي گيرند خود را با زيردستان خود مقايسه مي كنند و كمبودها را از چشم همسايه خود مي بينند و چون فرهنگ شان اجازه آگاهي بالا را از آنها گرفته اين ماجرا منجر به اقدامات خشونت آميز، درگيري ها و مشكلات بسيار مي شود. وي معتقد است براي جلوگيري از فجايعي مانند فاجعه پاكدشت مي بايست اين نقاط را شناخت و در افزايش آگاهي آنان كوشيد.
نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران درصدد شناسايي اين مكا ن ها و اقدام جهت حذف بستر جرم خيز در حاشيه شهر تهران برآمده است. از نظر سرهنگ بيات اين امر نيازمند نظرسنجي دقيق از حاشيه نشينان شهر تهران است. به همين دليل معاونت اجتماعي ناجا با دعوت از پرسشگران براي همكاري، نسبت به تدوين و تكميل پرسشنامه هايي در اين زمينه براي اطلاع از نظرات و مشكلات حاشيه نشينان اقدام كرد. عده اي از دانشجويان دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران نيز در اين همايش اعلام همكاري كرده و همراه تيم تحقيق عازم محل شدند.
يكي از اين محله ها، صالح آباد بود؛ مكاني با ساختمان هاي قديمي و خيابان هايي پرتردد و خطرناك براي عبور. اولين چيزي كه از مشكلات اين شهر شنيده مي شد،نبود گاز، آلودگي بسيار، آب غير قابل آشاميدني، وجود موش، سوسك و حشرات ناقل بيماري بود. در نظر اهالي صالح آباد اين مسايل، امنيت اين شهر را تحت الشعاع قرار مي دهد. مردمان با حداقل درآمد و بعضا بدون درآمد با سدي به نام گراني روبه رو هستند. نظافت شهر چيزي است كه گويا به هيچ وجه به آن توجه نشده است. برخي از اهالي مي گويند بوي تعفن زباله هايي كه مدت هاست گوشه خيابان رها شده اند باعث شده كسي جرات باز كردن پنجره خانه اش را نداشته باشد. خيلي از اهالي صالح آباد از بيكاري به خصوص بيكاري جوانان به عنوان معضل ياد كرده اند.علت بيكاري در نظر آنها نبود امكانات بود. آنها تنها راه يافتن كار را رفتن به تهران مي  دانستند. صالح آباد فاقد پارك، مسجدو مكاني براي تفريح است. اگر هم پاركي وجود داشته باشد تجمع معتادان آن را مكاني ناامن و غيرقابل استفاده مي  كند. فشار زندگي، مردمان حاشيه نشين را با بحران روبه رو كرده است. آنها چشم به مسوولاني دوخته اند كه حتي نمي  دانند نامشان چيست. نبوداتوبوس و ميني بوس عبور و مرور را مشكل و خطرناك كرده است. اين در حالي است كه به گفته بسياري از اين مردمان براي حل مشكلات مكان زندگي شان بارها به شهرداري رجوع كرده اند اما از آنجا كه شهرداري صالح آباد استقلال عمل ندارد تاكنون هيچ جوابي دريافت نكرده اند.
سرهنگ بيات مي  گويد: بيشتر اين افراد به اميد اينكه با كوچ كوتاه مدت به اين مكان مي  توانند زندگي خود را بهبود ببخشند به اين محله ها مي  آيند اما ديگر نتوانسته اند به زادگاه برگردندو گرچه دير زماني است كه در اين مكان ساكن اند اما هنوز اين محله را محله خود نمي  دانند و به اميد رفتن از اينجا چشم بر مشكلات موجود مي  بندند.
وجود مزاحمان خياباني يكي از مشكلات زنان و دختران بوده كه رفت و آمد آنان را با خطر روبه رو مي  كند. زماني كه نظر مزاحمان را در مورد علت مزاحمت شان جويا شديم به نبود كار و امكانات رفاهي اشاره كردند.
نكته ديگر اين است، اهالي با وجودي كه پليس و نيروي انتظامي را تنها ناجي خود مي  دانستنداما نگاه اميدوارانه اي به اين نهاد ندارند. برخي به دستگيري مجرماني اشاره مي  كردند كه يك روز پس از دستگيري آزاد شده و به ميان مردم باز مي  گشتند در حالي كه كاري از دست كسي ساخته نبود.
در ظاهر صالح آباد از نظر وجود معتادان و اراذل و اوباش در وضعيت بهتري نسبت به ساير مكان ها قرار دارد. مردمان اين مناطق افرادي صادق هستند. اگر اعتماد آنان راجلب كنيد مي  توانيد مطمئن باشيد دروغ نمي  گويند.
در عين حال فردوسيه مكاني كاملا متفاوت بود. اگر در صالح آباد تجمع مردم در خيابان ها ديده مي  شد در فردوسيه اهالي حتي براي گفت وگو با محققان حاضر نبودند از خانه يا محل كار خود بيرون بيايند. ساختار شهري فردوسيه در سطح پايين تري از صالح آباد قرار داشت. جوي هاي آب كه به دليل گل  بودن آب، راكد بودند، زباله هاي رها شده و در و ديوارهايي كه... عجب ديوارهايي! اهالي اين محله در گفته هاي خود زندگيشان رابا واژه اي عجيبمناسب تعريف كردند و از آنجا كه اهالي بومي بودندو آشنايي ديرينه با يكديگر داشتند محله عاري از مشكلات امنيتي بود.
آنچه كه در اينجا مطرح است علل ايجاد چنين شرايط و مكان هايي است. شهرهايي كه در فاصله اي اندك از تهران قرار گرفته اما دنيايي متفاوت در آن حاكم است. آيا واقعا مي  توان راه حلي براي برطرف كردن مشكلات تمام اين مناطق و جمعيت ديگر آن يافت؟
سرهنگ بيات پاسخ به اين سوالات و سوالات مشابه را به بعد از بررسي نتايج نظرسنجي ها موكول كرد. وي پيش داوري را جايز ندانست و گفت: فقر فرهنگي بيش از فقر مادي، شهرهاي حاشيه نشين رابه بستري جرم خيز تبديل مي  كند. اين مردمان بيشتر از آنكه به تلويزيون، پول، آب و غذا و پارك احتياج داشته باشند، به آگاهي نياز دارند چرا كه تحول فكر و آگاهي به تحول جامعه منجر خواهد شد.

ستون ما
حاشيه نشيني 
با هزار اميد و آرزو آمديم. آمديم پايتخت  نشين شويم. بچه هامان درس بخوانند و دكتر بشوند. خودمان به سر و ساماني برسيم. تا رمقي داريم كار كنيم و براي روزگار پيري و كوري مان چيزي بگذاريم. اميدوار بوديم سر پيري روزگار خوش و راحتي داشته باشيم. اما... افسوس. افسوس كه وضع طور ديگري شد. حالا هم كه مي بينيد حال و روزمان را. شهر گريه اش مي گيرد، چه كنيم؟ خدا كند اين چهار صباح عمر مانده هم زودتر تمام شود و راحت.
حاشيه نشين چنين مي گويد. او كه با اميد آمده بود امروز نااميد، كشتي به گل نشسته زندگي اش را مي نگرد كه تنها تخته پاره هايي از حسرت و ناكامي در انبوهي از خاطرات تلخ ازآن برجاي مانده است.
***
حاشيه نشيني در كنار شهرهاي بزرگ معضلي است كه تقريبا در همه جاي جهان سوم - با اندكي اختلاف - يكسان رخ مي نمايد؛ پديده اي كه زاييده نابساماني اقتصادي، عدم تعادل ميان شهر و روستا، توزيع ناهمگون امكانات و بسي فرآيند ديگر است.
حاشيه نشيني را گاه به غده اي تشبيه مي كنند كه شهرهاي بزرگ را مي آزارد، غده اي كه ظاهرا ذاتي اين شهرهاست و نمي شود كه نباشد و حاشيه نشين هم خود از كمبودهاي بي شمار رنج مي برد و هم ديگران را در رنج مي اندازد. اما آنچه از همه بيشتر مايه تاثر است فرهنگ حاشيه نشيني است، يا به عبارت بهتر فقر فرهنگي حاشيه نشين. او از آن رو كه از شهر و ديار خويش بريده، ديگر روي خوش زندگي را نديده و آمال آرمان هايش را بر آب مي بيند. در كشورهاي پيشرفته اما، حاشيه نشيني يك اصل مناسب است. آنان براي پيشگيري از ايجاد چنين مناطقي دست به ساخت شهرك هاي اقماري زده اند. شهرهاي بزرگ صرفا كاربرد تجاري - اداري دارند و پس از انجام كار روزانه، مردم به سوي شهرك هاي اطراف راهي مي شوند. در شهرهايي كه از قبل براي اندازه معيني جمعيت با امكانات و تسهيلات ويژه اي ساخته شده است، استراحت مي كنند. آنان هيچ كدام از دغدغه هاي حاشيه نشيني جهان سومي ها را ندارند. از قبل خيابان كشي، ساختمان هاي ضد زلزله، اشتغال جمعيت ساكن، نيازهاي معيشتي و ديگر مسايل شهرنشيني را مدنظر قرار مي دهند.
متاسفانه در ايران حاشيه نشيني تاكنون بر اساس مهاجرت هاي بي رويه شكل گرفته است؛ كساني كه در پي گام نهادن به زندگي نوين، خانه وكاشانه در روستا و شهرستان خود را رها كرده اند و عازم كلانشهرها شده اند. آمار جمعيت بدون برنامه و اشتغال و سرپناه روي هم تلنبار مي شود و بالاتر مي رود، بي آنكه امكانات و تسهيلات براي آنان در نظر گرفته شده باشد. دغدغه هاي آدم هايي كه احساس رانده شدگي مي كنند ماحصلي جز عصبيت و افسردگي در پي ندارد و ثمره چنين جامعه اي جز بزه و تبهكاري نخواهد بود. اگر غير از اين باشد، جاي تعجب دارد.

ايرانشهر
آرمانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |