سه شنبه ۳ آذر ۱۳۸۳
گفت وگو با دكتر منوچهر متكي سخنگوي ائتلاف خط امام و رهبري
فرود و فراز يك جريان
شخصاً تصور مي كنم كه اگر نگاهي را كه الان آقاي خاتمي نسبت به مسائل دارند از آغاز دوران رياست جمهوري شان داشتند يعني سال ۷۶ با بهره گيري از آن ظرفيتي كه انتخاب ايشان در داخل به عنوان يك اعتماد عمومي و در محيط بين الملل باز به عنوان يك اعتماد بين المللي به ايران ايجاد شده بود به كار گرفته مي شد قطعاً ما بسياري از مشكلات و معضلاتي كه امروز داريم نمي داشتيم
006540.jpg
عكس: محمد كربلائي احمد
ياسر مرادي
فراز و فرود جريانهاي سياسي مسأله اي است كه همواره در طول تاريخ سياسي كشورهاي مختلف وجود داشته است. كشور ما نيز از اين قاعده مستثني نيست، اوج گيري جريان اصول گرا بويژه در سال ۶۸ تا ۷۶ و بعد از آن مجدداً  در رأس كار قرار گرفتن سياسيون جناح چپ از سال ۷۶ تا ۸۲ پديده اي است كه در همين راستا تحليل مي شود. رويكرد دوباره مردم به جريان اصول گرا در دو انتخابات شوراهاي شهر و روستا و همچنين مجلس هفتم نشان داد كه مردم در انتخاب خود، معيار و ملاك هاي خاصي را در نظر مي گيرند. در همين راستا به سراغ منوچهر متكي سخنگوي خط امام و رهبري كه در حال حاضر نماينده تهران در مجلس نيز مي باشد رفتيم تا علل فرود و فراز جريان اصول گرا از سال ۷۶ تا ۸۳ را به گفت وگو بنشينيم، البته نكته قابل اهميت در نگاه رئيس كميته سياست خارجي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي، تحليل مسائل سياست داخلي با در نظر گرفتن تحولات و نگاههاي خارج از مرزهاي كشور در پروسه هاي مختلف زماني است. مشروح اين گفت وگو از نظرتان مي گذرد.
*از حال و هواي مجلس چهارم و پنجم شروع كنيم؛ عملكرد دولت و مجلس چه طور منتهي به اين شد كه دوم خرداد ۷۶ به وجود بيايد؟
-مجلس چهارم به نوعي حاصل عملكرد مجلس سوم است يعني در حقيقت ذائقه جديدي در انتخاب مردم ايجاد شد و در واقع اكثريتي كه در مجلس چهارم توانستند رأي مردم را داشته باشند جناح رقيب اكثريت مجلس سوم بود. مجلس چهارم بخشي از دوره اول رياست جمهوري آقاي هاشمي را شاهد است و بعد به دور دوم در واقع رياست جمهوري آقاي هاشمي ختم مي شود. تصور مي كنم كه بين مجلس و جناب هاشمي نسبت به مسايل جاري و عملكرد در حوزه هاي اقتصادي و كمي فرهنگي و تا حدودي هم تيمي كه در دولت به كار گرفته شده بود اختلاف نظر وجود داشت كه اين اختلاف نظر ها در دوره دوم رياست جمهوري آقاي هاشمي بيشتر شد تا سال ۷۶ كه ما شاهد دوم خرداد بوديم. البته مجلس پنجم را هم در اين ميان داريم كه همان نگاه اكثريت مجلس چهارم را در پنجم هم شاهد هستيم و شروع اين روند در انتخابات رياست جمهوري آقاي هاشمي با شعار حمايت از هاشمي پيروي از رهبري است همراه شده بود. در حقيقت بخشي از مجموعه نيروهاي اصولي و ارزشي حمايت خود را از آقاي هاشمي اعلام مي كنند و اين اختلاف نظرها تشديد مي شود و در رأي اعتمادي كه مجلس چهارم به كابينه آقاي هاشمي مي دهد مي بينيم كه مرحوم آقاي نوربخش كه وزير اقتصاد و دارايي بودند رأي نياوردند.
* تشكيل كارگزاران در اين ميان چه نقشي داشت؟
- تشكيل كارگزاران در اوايل مجلس پنجم گام ديگري بود كه در حقيقت يك زاويه اي را بين نيروهاي اصول گرا ايجاد مي كرد و گرچه آقاي هاشمي رسماً هيچ وقت پذيرشي براي رهبري اين مجموعه به نام كارگزاران نداشتند اما در تلقي عمومي جامعه اين نكته وجود داشت كه تيم كارگزاران منبعث و ملهم از نظر ايشان است. دو سال پاياني رياست جمهوري جناب آقاي هاشمي را بايد دو سال شكاف بيشتر بين مجموعه نيروهاي ارزشي و جناب آقاي هاشمي ذكر كنيم.
* فضاي بين المللي نسبت به آقاي هاشمي چه طور بود؟
- نسبت به جناب آقاي هاشمي در ابتداي انتخابشان به عنوان رئيس جمهور فضاي بسيار مثبتي را در محيط بين الملل شاهد بوديم. گرچه كشورهاي غربي از نگاه، منظر و تحليل خودشان با قضيه برخورد مي كردند و از اين طريق از ايشان حمايت مي كردند. ايشان با هوشمندي، درايت و تدبيري كه به كار بردند در دوره اول رياست جمهوريشان اين فضاي مثبت ايجاد شده را كه يك فضاي كيفي و به اصطلاح نرم افزاري بود به يك مطالبات كمي براي كشور تبديل كردند. ايشان توانستند با بهره گيري از همان فضا با توجه به شرايط بعد از خاتمه جنگ قريب به ۵۰ ميليارد دلار از منابع مالي كشورهاي مختلف براي پروژه هاي گوناگون كشور فاينانس كنند كه ۱۰ ميليارد دلار آن فقط از ژاپن بود كه بسياري از پروژه هاي ما را فاينانس كرد.
* غربي ها چه اهدافي را از حمايت آقاي هاشمي دنبال مي كردند و نهايتا چه نتيجه اي را گرفتند؟
- شايد غربي ها متوقع بودند كه آقاي هاشمي در جهت خواسته ها و سياست ها و اهداف آنها به طور جدي گام بردارد و وقتي كه دوره اول رياست جمهوري آقاي هاشمي خاتمه پيدا مي كند در حالي كه غربيها به اهدافشان نرسيدند آنها تصور مي كردند كه در قضيه بحران خاورميانه، در قضيه روابط ايران و آمريكا مي توانند گام هاي رو به پيش بلندي را بردارند البته با تحليل خودشان. اما وقتي به چنين اهدافي نائل نشدند ما در دور دوم رياست جمهوري آقاي هاشمي مشاهده مي كنيم كه محيط بين الملل هم آن حمايت سابق و آن نگاه مثبت سابق نسبت به آقاي هاشمي را ندارد.
*با تحليلي كه از عملكرد آقاي هاشمي داشتيد فكر مي كنيد چه عواملي موجب بوجود آمدن دوم خرداد شد؟
- به گمان من دو سه عامل موجب شد كه شرايط جديدي را مردم نهايتاً در دوم خرداد ۷۶ رقم بزنند. نكته مهم اين كه مردم در برنامه ريزي هاي انجام شده در فاصله بين نيمه اول دهه ۷۰ به دليل اين كه بنا به توسعه و بازسازي و سازندگي و اجراي پروژه هاي فراوان كه بسياري از آنها بركات زيادي براي كشور داشت و دارد، با مشكلات رو به تزايدي مواجه شدند. در حوزه هاي فرهنگي مسايلي ايجاد شده بود كه من تصور مي كنم كه اگر بپذيريم كه كشورداري، هم يك فن است و هم يك هنر، فن به جهت موضوعات پيچيده تخصصي كه در حوزه هاي مختلف امر كشورداري وجود دارد و هنر به دليل اين كه با جامعه و مردم سروكار دارد و در واقع تعامل با مردم براي امر كشورداري امر بسيار مهمي است ما در اين دو زمينه يا كاستي هاي زيادي داشتيم يا تعاملات مناسب را نداشتيم.
* آقاي متكي حتي تا لحظه هاي آخر هم كمتر كسي باور مي كرد كانديداي جناح چپ بتواند رأي بياورد؟
- نگاه شخصي اي هم بنده نسبت به اين قضيه دارم و آن اين كه تصور مي كرديم كه آن چه كه ما بگوييم به عنوان حاكميت  همان خواهد شد و دوم خرداد معلوم شد كه اين جور نيست. اولين اثر مثبتي كه از دوم خرداد مي شد گرفت اين بود كه دولتمردان و مسئولين حكومت اسلامي به اين نكته اي كه همواره امام و مقام معظم رهبري به آن تأكيد مي كردند و آن نوع تعاملشان با مردم بود، رسيدند. هم ارزيابي فني تخصصي مردم از شرايط كشور و هم ارزيابي معنوي مردم از نوع تعامل حكومت با آنها. امروز در بسياري از كشورهاي جهان امر حكومت داري و كشورداري اساسش بر عرضه مداري است يعني رئيس يك حزب كه به عنوان نخست وزير در آن كشور انتخاب مي شود و در انتخابات راي اكثريت را به دست مي آورد مي داند كه اگر در شاخص هاي مربوط به زندگي مردم نتواند تحولي ايجاد كند و يا احياناً آن شاخص ها افت پيدا كند در مرتبه بعد آراء مردم را نخواهد داشت. نيم درصد تورم افزايش پيدا كند و يا نيم درصد نرخ بيكاري رشد پيدا كند اين كافي است براي اين كه حزب حاكمي در انتخابات دوره بعدي شكست بخورد و به حزب اپوزيسيون و مخالف تبديل شود. بنده معتقدم كه به نوعي آسيب پذيري در اعتماد مردم در دوم خرداد ايجاد شده بود. بنابراين نوعي تحول خواهي، فضاي جديد و امكانات مناسب تر در حوزه هاي معيشتي و زندگي مردم موجب شده بود كه انتخاب متفاوتي در دوم خرداد داشته باشند. همه پيشتازان و مسئولين و يا مؤثرين در دوم خرداد اذعان مي كنند كه پيروزي آن ها در دوم خرداد ناشي از رويگرداني مردم ازجناح مقابلشان بوده. همين روز ها شما در روزنامه ها مي خوانيد كه نوشته اند كه ما براي شكست آمده بوديم و با آن حال در انتخابات سال ۷۶ شركت كرديم و تصور يك چنين پيروزي گسترده اي را نداشتند.
* آخر جناح چپ هيچ حوزه اي را براي ارايه خدمات خود به مردم در آن زمان در اختيار نداشت؟
- در دوم خرداد ۷۶ صرف نظر از شخصيت و جايگاه شخص جناب آقاي خاتمي تصور مي كنم كه مجموعه جبهه دوم خرداد نمي تواند هيچ صورتحسابي ارايه بدهد در اين كه پيروزي دوم خرداد به حساب او بوده، بلكه بايد صورتحساب خودشان را از سوم خرداد تا امروز و از الان تا انتخابات بعدي رياست جمهوري ارائه بدهد، اما در عين حال انتخاب مردم در دوم خرداد همان طور كه عرض كردم نوعي تحول خواهي، نوعي نفي اين معنا كه مسئولين تصور كنند كه هرچه بگويند همان مي شود و نوعي اعتراض به مشكلات حل نشده زندگي روزمره مردم بايد تعبير و تحليل شود.
* آقاي متكي شما در بخشي از صحبت هايتان گفتيد كه اعتماد مردم به حزب حاكم خدشه دار شده بود. طي اين مدتي كه قدرت در دست دوم خردادي ها بود با اين اعتماد خدشه دار شده چه طور برخورد شد؟
- من حدود ۱۰ماه بعد از انتخاب جناب آقاي خاتمي در يك سفري كه از ژاپن براي سميناري براي تهران آمده بودم، خدمت ايشان گفتم كه انتخاب شما فضاي بسيار بسيار مثبتي را در محيط بين المللي ايجاد كرده است.شايد بعضي از مردم عادي ژاپن اسم نخست وزير خود را ندانند ولي اسم شما را مي دانند و اين در همه رسانه ها و جاهاي مختلف فراگير است. محبوبيتي كه براي شما بعد از انتخابات دوم خرداد ايجاد شد، در مقايسه با محبوبيت جناب آقاي هاشمي در سطحي بسيار گسترده تر است. اتفاقاً مدتي قبل از آن اجلاس سران كشورهاي اسلامي در تهران بود و همزمان با آن، ما در كيوتوي ژاپن اجلاس محيط زيست را داشتيم كه هيأت جمهوري اسلامي در سطح معاون رئيس جمهور شركت كرده بود. سران بعضي از كشورها آمده بودند و اجلاس بسيار مهمي بود. در ادامه مباحث اجلاس زمين در ريودوژانيرو كه حدود ۷ سال قبل برگزار شده بود اينجا بنا بود كه آن كنوانسيون كيوتو تدوين  نهايي بشود و شد. شب بسياري از شبكه هاي تلويزيوني اين دو اجلاس را نشان مي دادند و جالب اين بود كه اجلاس تهران را با سخنراني آقاي خاتمي و اجلاس كيوتو را با سخنراني خانم ابتكار كه در اجلاس در حضور تقريباً همه كشورهاي دنيا كه در سطح مقامات عاليه شان سخنراني مي كردند و مواضع خودشان را مطرح مي كردند پوشش مي دادند. همه سفرا به ما مي گفتند كه چه خبر شده، در هر كانال تلويزيوني صحبت از ايران است. من در همان جا به آقاي خاتمي عرض كردم كه اين محبوبيت بين المللي، تاريخ مصرف دارد. آقاي هاشمي محبوبيت ايجاد شده نسبت به خودش و تحولات جديد در كشور را به عنوان يك فرصت تعريف كرد و برنامه ريزي شان هم اين بود كه دوره اي از سازندگي را در كشور شروع كند و مشي شان اين بود و شروع كردند و آن محبوبيت را به ۵۰ ميليارد دلار پول تبديل كردند؛ شما براي كشور اولويت تعريف كنيد كه از محبوبيت شما و از فضايي كه نسبت به ايران به وجود آمده ما بتوانيم اين اولويت ها را در جهت منافع و مصالح كشور دنبال كنيم. همين الان كه ۱۱-۱۰ماه از رياست جمهوري شما گذشته راديو اسرائيل مي گويد كه آقاي خاتمي نمي تواند كاري بكند و فلان راديوي ديگر خارجي مي گويد كه نمي گذارند كار بكند. مهم نيست چه مي كند مهم اين است كه آرام آرام اين زمزمه ها شروع مي شود و از اين فرصت ها بايد استفاده كرد و خاطرم مي آيد كه ايشان عرايض بنده را تأييد مي كردند.
006543.jpg
من بعد از آن جلسه به آقاي ابطحي گفتم فراموش نكنيد كه شما كه اينجا نشستيد ديگر حزب نيستيد. يعني بالاترين نهاد اجرايي كشور، ايشان برگشتند و به ما گفتند كه اگر اين دوستان شما بگذارند و جناح رقيب بگذارد. گفتم طبيعي بدانيد كه جناح رقيب نقد كند ،برخورد كند و به هر حال بازار سياست يك همچين وضعيتي است اما شما بايد جايگاه خودتان را در آن تعريف كنيد و كار حزبي را به احزاب بسپاريد.
* عملكرد دولت آقاي خاتمي را در چهار سال اول چگونه ديديد؟
- شخصاً معتقدم كه متأسفانه چهار سال اول دوره رياست جمهوري جناب آقاي خاتمي در حالي به سر آمد كه هنوز در كشور تعريف نشده بود كه توسعه سياسي مقدم است يا توسعه اقتصادي و ما در بحث هايي مانديم كه هيچ كدام از مجموعه بحث ها نياز مردم نبود.
* و در دوره دوم چطور؟
- وقتي در دوره دوم رياست جمهوري جناب آقاي خاتمي مجدداً انتخاب شدند من يك مقاله اي نوشتم كه البته چاپ نشد كه سه گزينه در دور دوم رياست جمهوري آقاي خاتمي براي ايشان متصور شدم. گزينه اول اين كه جناح افراطي دوم خرداد بر طبل اختلافات و دعواها و تنش هاي سياسي كماكان بكوبد و جناب آقاي خاتمي هم گاهي اين طرف و گاهي آن طرف يك حركت ميانه غيرتعيين كننده اي را داشته باشند و حاصل اين موضع گيري هدر دادن چهارسال فرصت ديگر براي كشور است. گزينه دوم اين است كه بر اين نگاه افراطي جناب آقاي خاتمي در دور دوم تأييد بگذارند و بر همين مشي بخواهند در امر كشورداري اصرار بكنند در آن صورت با نگاه و مواضع مقام معظم رهبري و تلقي كه ما از نگاه مردم داشتيم نسبت به مسائل كشور در تعارض جدي قرار خواهد گرفت كه چون اين موضع گيري از ساحت آقاي خاتمي خوشبختانه دور بود و ايشان اين گزينه را انتخاب نكرد . گزينه سوم اين بود كه ايشان اساس را بر كار بگذارد و دور دوم را به سوي غيرسياسي كردن مباحث و تعيين اولويت هاي واقعي مردم در كشور و بعد هم پيگيري اين اولويت ها بگذارد.
* آقاي خاتمي كدام روش را در دور دوم انتخاب كرد؟
- ايشان روش سوم را تقريباً يكي دو سال بعد از انتخاب در پي گرفت و البته چقدر دير! شخصاً تصور مي كنم كه اگر نگاهي را كه الان آقاي خاتمي نسبت به مسائل دارند از آغاز دوران رياست جمهوري شان داشتند يعني سال ۷۶ با بهره گيري از آن ظرفيتي كه انتخاب ايشان در داخل به عنوان يك اعتماد عمومي و در محيط بين الملل به عنوان يك اعتماد بين المللي به ايران ايجاد شده بود به كار گرفته مي شد قطعاً ما بسياري از مشكلات و معضلاتي كه امروز داريم نمي داشتيم.
* برخي اعتقاد دارند كه پس از مدتي اصلاح طلبان موجب خدشه دار شدن اعتماد عمومي شدند؟
- در آغاز دوره حاكميت جبهه دوم خرداد يك باور عمومي و يك اعتماد عمومي و قوي به ويژه در نسل جوان در دانشگاهها و مدارس ايجاد شد اين اعتماد عمومي به شخص آقاي خاتمي بود و اما در گذر زمان من در مورد خدشه  به اعتماد مردم نسبت به شخص جناب آقاي خاتمي چيزي ندارم اما اين اعتماد به اطرافيان آقاي خاتمي و خصوصاً مجموعه جناح تندرو و افراطي دوم خرداد در اطراف آقاي خاتمي نه تنها خدشه دار شد، بلكه دچار آسيبي جدي شد. و نكته مهم ديگري در اذهان عمومي مردم به وجود آمد و آن ناكار آمدي بود. ناكارآمدي در حقيقت به واسطه عملكرد دوستانمان در جبهه دوم خرداد در ذهن مردممان نقش بست. بديهي بود در آغاز اين تحولات فضا به گونه اي بود كه هر كاري را جبهه دوم خرداد مي توانست انجام دهد. حال ببينيم چه كارهايي را انجام داد: مجلس پنجم سر كار بود و دولت جناح آقاي خاتمي يعني در واقع دو جناح متفاوت. هرگز تلقي در مجموعه دوم خرداد ايجاد نشد كه ما نيروهاي باتجربه، متخصص، مديران در سطح مياني را صرف نظر از نگاه و نگرششان در امر كشورداري استفاده كنيم. نقل مي شود كه بيش از ده هزار نفر از مديران كشور عزل شدند. همچنين جداي از كابينه در سطح بالا نيز درصد زيادي از مديران بركنار شدند و بجاي آنها از مجموعه جبهه دوم خرداد افرادي انتخاب شدند .حتي مطرح مي شد در برخي از مناطق كه مثلاً نظافتچي يك دبيرستاني را به دليل اين كه رأي مطلوب نداده بود تنزل درجه دادند و شد نظافتچي دبستان.
* مجلس پنجم چه برخوردي را با اصلاح طلبان داشت؟ آيا درصدي از اين ناكارآمدي را سنگ اندازي هاي مجلس پنجم برعهده نداشت؟
- در مجلس پنجم اگر نمايندگان كوچكترين نكته اي را در نقد روند جاري در كشور بر زبان مي آوردند شما مشاهده مي كرديد كه در وزارت كشور مسئولين مصاحبه مي كردند و فرداي آن روز مي گفتند كه  آقاي فلاني دوم خرداد را درك نكرده و يك استدلالي هم مي كردند و مي گفتند كه درست است كه مجلس پنجم منتخب مردم است اما در دوم خرداد ۷۶ مردم انتخابي متفاوت كردند لذا حكم آخري مردم در انتخابات ۷۶ مقدم بر هر گونه تصميم سازي و سياستگذاري و اجرا در كشور مي باشد و به همين دليل فكر مي كردند كه مجلس پنجم كوچكترين حرفي نبايد بزند و اعمال نظارتي نبايد داشته باشد عملاً چنين نگاهي را داشتند و اين در حالي بود كه اتفاقاً در عمل مجلس پنجم در انتخاب كابينه آقاي خاتمي در تصويب برنامه سوم توسعه و بسياري از موارد ديگر نهايت تعامل با دولت جديد روي كار آمده را داشت كه يك دليلش توجه و درك شرايط جديدي بود كه ايجاد شده بود.
*پس با وجود مانع توسط جناح رقيب دولت، عملكرد دولت تا چه اندازه موفق بود؟دوباره مطرح مي كنم با اعتماد مردم چه برخوردي شد؟
- بركناري گسترده مديران در كشور، تفوق مباحث و مسائل سياسي غيرمرتبط باعموم مردم، ناكارآمدي مديران جديد به كار گرفته شده، و بي توجهي به مسائل و معضلات و مشكلات مردم به ويژه در حوزه اقتصادي، كه بعضي از دوستان خيلي راحت مصاحبه مي كردند و مي گفتند كه ما نيامديم كه مشكلات اقتصادي مردم را حل بكنيم و ما بالاخره اهداف ديگري را دنبال مي كنيم و خيلي راحت اين مطالب تيتر روزنامه هاشان بود و بيان مي كردند. لذا تصور من اين است كه اعتماد ايجاد شده در دوم خرداد در جامعه كه مي توانست به كار گرفته شود و استفاده بشود و به عنوان يك فرصت بر روي آن سرمايه گذاري شود دوباره و اين بار در سطحي گسترده و عميق به بي اعتمادي بدل شد و در نظر سنجي هايي كه صورت مي گيرد نظر مردم اين است كه در فلان موضوع اصلاً جمهوري اسلامي نمي تواند موفق شود در امر مبارزه با مفاسد اقتصادي يك چنين باوري به صورت باور عمومي در مردم وجود دارد كه اصلاً جمهوري اسلامي و مسئولين قادر به حل مشكل مفاسد اقتصادي نيستند. تعميم چنين نگاه و تلقي از ناكارآمدي براي نظام زنگ خطر جدي بايد محسوب شود تصور مي كنم كه دوم خرداد فرصتي بسيار خوب براي تجديد نظر در حوزه هايي كه توجه نداشته بود كه عمده ترين آنها ادبيات جديد و قالب هاي تعامل با مردم بود كه باز شخصاً معتقدم به عنوان يادگارهاي آقاي خاتمي در اين نظام مي ماند و اينها بخش هاي ارزشمند اين تحول جديد در تاريخ كشورمان بود. اما امر حكومت امري جامع الاطراف است و زاويه شكست تنها يك زاويه نيست لذا تصور من اين است كه ۸ اسفند ۸۱ و اول اسفند ۸۲ ما شاهد تحولات جديدي در كشور هستيم كه بخشي از آن را بايد همانند حادثه دوم خرداد تحليل كرد يعني همان اشكالاتي كه در دوم خرداد موجب يك تحول شد بخشي از همان اشكالات وجود داشت.
* مسلماً اصول گرايان در اين مدت مشغول بازسازي خودشان بودند در مدت ۷-۶سالي كه به هر حال دوم خردادي ها روي كار بودند و بعد از مدتي با يك ادبيات جديدي كه تعريف كردند دوباره وارد عرصه شدند و با اين ضعفهايي كه گفتيد و به برداشت مردم از ناكارآمدي آنها منجر شد كه در ۸ اسفند ۸۱ و اول اسفند ۸۲ مردم نظري ديگر به اين جريان داشته باشند يعني اينكه با اين ادبيات جديدي كه تعريف كرديد اين بار در عرصه حكومت داري چه برنامه هايي را داريد تا بتوانيد اين باور خدشه دار شده را دوباره بازسازي كنيد و براي بهبود زندگي مردم چه برنامه هايي داريد؟
- ما وقتي در يك انتخابات پيروز مي شديم ادبيات و فرهنگ و عكس العمل زمان پيروزي ها را خوب بلد بوديم ولي كمتر به خلق ادبيات لازم و پيروي از فرهنگ لازم در شكست  ها روي آورده بوديم در حالي كه در فعاليت هاي سياسي هم شكست است و هم پيروزي. فكر مي كنم كه وقتي دوم خرداد حادث شد به دليل فشار سنگيني كه به لحاظ سياسي يا حذف گسترده اي كه از نيروها در كشور پديدار شد و فشار سنگيني كه وارد شد تا دو سال نيروهاي اصطلاحاً اصولگرا در حالت انفعالي و بدون ارتباط با همديگر بودند يعني ارتباط تشكيلاتي و سازماني با هم نداشتند. سال ،۷۸ نياز به بازيابي خود و متعاقباً بازتعريف خود در بين نيروهاي اصولگرا به عنوان يك ضرورت مطرح شد و در آن سال جبهه پيروان خط امام و رهبري شكل گرفت كه شايد ۱۳ تشكل گردهم آمدند و مجموعه هايي كه در گذشته هم با هم به نوعي مرتبط بودند اما اين دو سال وقفه اي كه به وجود آمده بود ضرورت جديد، مجدداً آنها را به هم رساند. جبهه سال ۷۸ تشكيل شد و فعاليت خود را آغاز كرد و نخستين كنگره خود را برگزار كرد اما حوزه فعاليتش تقريباً در سطح تهران و مركز بود. در كنار جبهه نگاه به يك كار هماهنگ در بين همه نيروهاي اصولگرا صرف نظر از اين كه در اين جبهه هستند يا نيستند ايجاد شد و اين امر در سال ۸۰ تقريباً اتفاق افتاد يعني در ۷۹-۷۸ فكرش مطرح شد و ملاقاتي را چهره ها و شخصيت هاي اين مجموعه خدمت مقام معظم رهبري داشتند و طبيعي بود كه از تحرك و حيات سياسي هر مجموعه اي در چهارچوب نظام ، مقام معظم رهبري حمايت مي كردند و ترغيب مي كردند و اين مجموعه در سال۸۰ درست بعد از انتخابات رياست جمهوري دوره دوم آقاي خاتمي كارش را به طور جدي پيگيري كرد و چون بنا نبود به نام يك تشكل و عنوان خاص باشد تحت همين عنوان هماهنگي نيروهاي ارزشي و اصولگرا شروع به فعاليت كرد. اين حركت هماهنگ در سطح كشور در واقع تدوين چارچوب ها و يك نقشه راهنماي كار و فعاليت، منجر به پديده مهم و تحول مهم ۸ اسفند در سال ۸۱ شد يعني يك سال تقريباً كار مداوم منجر شد به انتخابات شوراها و انتخابات شوراها به طور جدي رويگرداني از فضاي حاكم را نشان داد بدون اين كه مجموعه اصولگرا بخواهد آن را به حساب خود ثبت كند. مجموعه اصولگرا از ۹ اسفند به بعد بايد صورتحساب براي خود بنويسد. تقريباً براي همه روشن شد چون هيچ يك از بحث هاي مثل نظارت استصوابي و مثل صلاحيت ها و چه و چه اينها هم هيچ كدام اتفاقاً در شوراي شهر وجود نداشت. شهر تهران به نبردگاه وسيعي از تمامي جريان ها و گروه ها و تشكلها تبديل شد اما از اين مصاف سياسي از اين در واقع حضور جناح هاي مختلف سياسي مجموعه اصولگرا موفق مي شود و همان طور كه عرض كردم قبل از اين كه اين را يك پيروزي براي مجموعه اصول گرا تعريف كنيم ،بايد يك تغيير ذائقه دوباره در انتخاب مردم تعبير كنيم. مسأله شوراي شهر تهران و بعد هم انتخاب شهردار جديد براي ارزيابي مسئوليت و براي ارزيابي يك جناح و حزب حاكم در كشور برجسته شد و آن اين كه هر كس براي كشور كار بكند پيروز خواهد شد. به نوعي ما امت اسلامي را نمي توانيم در قالب هاي حزبي، گروهي و جناحي تعريف كنيم.
* نكته بارز عملكرد شوراي شهر تهران در چه مسئله اي بود؟
- در يك فاصله كوتاه مردم يك ويژگي را از اين مجموعه لمس كردند و آن اين كه اينها نيامده اند دعوا بكنند. مردم مسئولين را براي خدمت مي خواهند نه براي دعوا. حتي در دعواهاي به حق هم نهايتاً باز مردم دل آزرده مي شوند. مردم بعد از آن فضاهاي جنجالي شوراي شهر قبلي با شوراي شهري مواجه شدند كه به دنبال دعوا نيست. وقتي كه آقاي شهردار از جلسه بيرون مي آيد و در همان اوايل كار خبرنگاران مي گويند كه نظرتان را در مورد گروه قبلي و عملكردشان بيان كنيد، مي گويد: ببخشيد من كار دارم و بايد بروم؛ من آمده ام كار انجام دهم و آبادگران به فاصله چند ماه نامي بامسما در ذهن مردم مي شود. كلمه ائتلاف آبادگران ايران اسلامي در ۸ اسفند ۸۱ براي مردم شناخته شده نبود. مردم يك تغيير ذائقه در نگاه سياسيشان نسبت به كساني كه سر كار بودند دادند. اما اين اسم به پشتوانه عملكردش با مسما شد و ديدند كه اگر حضوري از شوراي شهر است بحث فلان پروژه عمراني است، مونوريل است، افتتاح فلان كار است، پيگيري فلان كار جديد است و اگر جايي شهردار تهران يا همكاران ايشان حضور پيدا مي كنند بين مردم است، نگاه به مشكلات مردم است. شخصاً تصور مي كنم كه اين حركت ولو محدود تأثيري قابل توجه در بازسازي اعتماد مردم داشت. در مرحله بعد ما شاهد انتخابات اول اسفند ۸۲ هستيم. در اين مرحله نيروهاي اصول گرا اذعان داشتند كه تعامل با مردم، تعاملي بدهكارانه از سوي مسئولين بايد باشد؛ نه طلبكارانه. و لذا فكر مي كنم كه هم در نگاه، هم در روش و هم در چهره هاي به كار گرفته نيروهاي اصول گرا يك تغييراتي را انجام دادند و آن شعارهاي معروفي را كه بيان كردند كه اصول گرايي در بينش و نگاه، نوگرايي در روش و هم گرايي در عمل، اساس اين حركت منسجمانه جديد شد. با چنين نگاهي و كارنامه عملكرد متواضعانه و نسبتاً موفق شوراهاي شهرها پيروزي چشمگير اصول گرايان را در انتخابات مجلس هفتم مي بينيم. البته دوستان دوم خردادي ما الان بايد با بهره گيري از فرهنگ شكست به بازسازي بپردازند. صحبت هايي كه همين روزها در برخي از رسانه ها نقل مي شود كه ما كار براي مردم را در اولويت خود قرار نداديم، ما شعار خروجمان از حاكميت شعار درستي نبوده و ... به هر حال همين نقدها است كه موجب بالندگي و اتخاذ مواضع صحيح مي شود و لذا تصور مي كنم كه انتخابات مجلس هفتم وقتي به پايان رسيد دو كليد واژه هم در نگاه مردم به اين مجلس پديدار شد: يكي اميد است و ديگري توقعات. مردم حالا در شهر هاي بزرگي مثل تهران بسياري از نامزدهاي ليست تهران را نمي شناختند. اما مردم به يك نگاه رأي دادند، مردم به يك تلقي رأي دادند. يك باره ما در شهر تهران يا در مناطق مختلف كشور ديديم كه به دنبال يك مجموعه نشان داري هستند كه ويژگي آنها دغدغه كار و خدمت است و اين امور همگي دست به دست هم دادند تا نيروهاي اصول گرا ظهوري دوباره داشته باشند.
* مشخصاً خط امام و رهبري با شوراي هماهنگي چه تفاوتهايي دارد و گام هايي كه هر كدام از اينها برداشته اند يا مي خواهند بردارند، براي انتخابات رياست جمهوري چه مواردي هستند؟
- جبهه پيروان خط امام و رهبري كه در سال ۱۳۷۷ شروع به كاركرد در ۱۳۸۰ نيز به اين حركت جديد هماهنگ يعني شوراي هماهنگي، نيروهاي انقلاب پيوست البته نه به نام جبهه پيروان خط امام و رهبري، بلكه هر كدام از تشكلهاي تشكيل دهنده جبهه به عنوان عنصري از اين حركت جديد به آن پيوستند چون اين حركت جديد حزب نيست و در اين مجموعه علاوه بر اين احزاب، تشكل هاي ديگري وجود دارند و ضمناً علاوه بر تشكل ها شخصيت هايي نيز وجود دارند يعني چهره هاي سياسي هم به اعتبار شخصي خودشان در اين مجموعه حضور دارند. استراتژي جبهه پيروان خط امام و رهبري هماهنگ بودن با اين حركت رو به رشد جديد است ولو اين كه در بعضي از موارد با نظرات و ديدگاهها و تصميمات او هم همخواني نداشته باشد اما در نهايت اين حركت، حركت هماهنگي است. به عنوان مثال در بعضي از حوزه هاي انتخابي در مجلس هفتم اختلاف نظرهايي وجود داشت كه شايد حتي در روزهاي آخري هم كه ليست مي رفت تا بسته شود اين اختلاف نظرها وجود داشت. البته منظور از اختلاف نظرها افراد متفاوت صالحي بودند كه اين مجموعه فكر مي كرد كه مناسب هستند تا در ليست قرار گيرند ولي نهايتاً حركتي كه صورت گرفت، شايد در مواردي هم نظرات و ديدگاه جبهه هم تأييد نشد اما جبهه همراهي خودش را با اين حركت ادامه داد و در واقع آهنگش هماهنگي با حركت جديد بود.
* در انتخابات رياست جمهوري اين دو جريان چگونه عمل خواهند كرد؟
- در انتخابات رياست جمهوري هم به همين صورت است يعني بحث انتخابات رياست جمهوري در داخل اين مجموعه بزرگ از مدتها قبل مطرح شده است و همين طور كه قبلاً در رسانه ها اعلام شد در واقع يك كميته اي عهده دار پيگيري كار انتخابات شد و اين كميته در بخش مطالعاتي به فهرست برداري از مشكلات كشور پرداخت و در بخش دوم به شخصيت يابي و انتخاب شخصيت هايي كه مطرح هستند و براي انطباق آنها براي حل اين مشكلات و يا بررسي برنامه هاي اين شخصيت ها براي حل اين معضلات و مشكلات و گام سوم مقبوليت و رأي آوردن اينهاست. تصور مي كنم كه در آينده بسيار نزديك اين كميته مذاكراتش را با چهره هاي مطرح براي انتخابات رياست جمهوري آغاز مي كند و بر اساس همان سه محور تلاش مي شود تا يك توافقي را به طور ضمني ايجاد كند و آن اين است كه اين كميته پس از مذاكرات جداگانه اش با يك يك نامزدها و يا افرادي كه مطرح هستند مجاز باشد نهايتاً بر كانديد مشخصي و يا احياناً دو يا سه نفر دست بگذارد و در گام پاياني يك نفر را نهايي كند در آنجايي كه مي خواهد به مردم معرفي شود با ويژگي هايش و بعد از آن ديگر انتخاب با مردم است. لذا الان آرايش نيروها و چهره ها و آرايش جناح ها موضوع مهم روزي است كه شما به آن اشاره كرديد.
*مشخصاً آخرين تحولي كه اين روزها صورت گرفته و اهميت  زيادي دارد عدم حضور آقاي ميرحسين موسوي در جناح مقابل و جدي شدن بحث حضور آقاي هاشمي است. مي خواستم به عنوان سخنگوي خط امام و رهبري مشخص كنيد كه اگر آقاي هاشمي رئيس جمهور شود چه موضعي از طرف جريان اصول گرا در قبال ايشان اتخاذ مي شود؟
- از ابتدا ما اين تحليل را داشتيم كه آقاي مهندس موسوي در انتخابات حضور پيدا نمي كنند و شخص آقاي مهندس موسوي شخصيت محترم و اصول گرايي است و مباني ايشان براي جامعه روشن است و تصور ما اين بود كه ايشان نمي تواند با جرياني كه در شرايط جاري خود نيز اذعان مي كنند كه ما فعلاً مهندس موسوي را به عنوان محور تفاهم خود قبول داريم و براي اين كه جبهه از هم نپاشد قبول داريم كار كند. بنابراين فكر مي كنيم كه مجموعه دوم خرداد براي اتفاق بر روي يك نامزد واحد مشكلات فراواني پيش روي دارند ولي قاعدتاً بهترين تدبير اين است كه نهايتاً به نامزد واحدي برسند. در مجموعه نيروهاي اصول گرا چهار پنج نفر مطرح هستند و اين كار، كار آن كميته است كه مذاكره با اين افراد را آغاز كند. البته ممكن است افراد ديگري هم مطرح شوند ولي فعلاً كساني كه از ايشان نام برده مي شود ۵ نفر هستند و آن كميته فكر مي كنم كه مذاكرات جداگانه خود را با اين چهره ها آغاز مي كند اما در مورد مسئله جناب آقاي هاشمي بايد بگويم كه دو تن از مسئولين و شخصيت هاي جبهه پيروان خط امام و رهبري در ملاقات هايي كه با جناب آقاي هاشمي داشتند، ايشان اظهار كردند كه شما بنا را بر اين بگذاريد كه من براي انتخابات نمي آيم لذا برنامه ريزي هاي جبهه پيروان خط امام و رهبري و همچنين آن حركت هماهنگ با چنين نگاهي دارد پيش مي رود. البته اگر نشانه هاي جديدي در مورد آقاي هاشمي باشد، اين امر مي تواند مورد بحث و بررسي قرار گيرد. اما به عنوان يك فرد، به عنوان كسي كه در مجلس اول چهار سال در خدمت جناب هاشمي بودم و همين طور به عنوان سفير ايشان در چند كشور خدمت كردم بايد بگويم آقاي هاشمي از اركان و ستون هاي استوار انقلاب و نظام جمهوري اسلامي هستند. توانمندي و خدمات ايشان در كشور بدون اين كه بنده بخواهم نسبت به نوع برنامه هاي ايشان يا مشي اقتصادي ايشان قضاوتي داشته باشم موضوعاتي نيست كه از ذهن و خاطره تاريخ انقلاب ما محو بشود و آنچه كه برداشت شخصي من از شخصيت جناب آقاي هاشمي است ايشان خودشان را وقف نظام و كشور كردند و در نگاه ايشان براي سربلندي اين كشور بايد كار صورت بگيرد. من مطمئنم يكي از كساني كه در طي چند سال گذشته بيشترين سختي ها را تحمل كرد شخص آقاي هاشمي بود به دو جهت يكي به جهت برخوردي كه در بخشهايي با ايشان شده بود، برخوردهاي سياسي از سوي كساني كه الان زمزمه اش شنيده مي شود كه مي گويند برويم به طرف آقاي هاشمي، ديگر به دليل همان بحث ناكارآمدي كه مطرح شد به عنوان نحوه عملكرد مجموعه غالب دوم خرداد. ايشان در شرايطي كشور را اداره مي كرد كه ما حداقل هاي قيمت نفت را داشتيم، ما با تحريم هاي جدي دنيا روبه رو بوديم و وقتي كه ايشان از بين رفتن فرصت ها را در طول اين چند سال در حوزه هايي مشاهده مي كرد به ويژه در حوزه اقتصادي، خوب طبيعي بود كه ايشان از اين شرايطي كه به وجود آمد بيشترين رنج ها را ببرد.

نگاه امروز
يك تجربه
منوچهر متكي
من تجربه اي را از حوزه مأموريت و كار خودم براي بعضي از دوستان نقل كردم كه حزب ليبرال دموكرات در ژاپن در نيمه دوم دهه پنجاه بعد از جنگ جهاني كه از ائتلاف بين دو حزب ليبرال و دموكرات تشكيل شده بود ۳۸سال دولت را در ژاپن در دست داشت تا ۱۹۹۲ و در طول اين ۳۸ سال اين حزب ژاپن را ساخت. ژاپن خاكستر شده جنگ جهاني دوم به همين اقتصاد بزرگ جهان امروز بدل شد با بيش از۷۰۰ ميليارد دلار مبادلات تجاري با دنيا. فقط با آمريكا ۱۶۰ميليارد دلار روابط تجاري دوجانبه دارد كه۶۰ ميليارد دلار آن به نفع ژاپن است يعني۱۰۰ ميليارد دلار صادر مي كند و۶۰ ميليارد دلار وارداتش است. اين حزب در ۱۹۹۲ به دليل تحولاتي كه در دنيا به وجود آمد و مسائلي كه در ژاپن ايجاد شد شكست خورد. گروهي از ناراضيان درون اين حزب و احزاب مختلف با هم متحد شدند و اين حزب را شكست دادند. اينها نشستند و سعي كردند پاسخ سه سؤال را پيدا كنند.
نكته اولي كه مطرح كردند اين بود كه پذيرفتند كه شكست خوردند و نيامدند بگويند كه رأي كيفي بود! كمي بود و فلان، رأي رأي است. پذيرفتند كه شكست خوردند. گام دوم كه برداشتند طرح اين سؤال بود كه دلايل و چرايي اين شكست را بررسي كنند و گام سوم اين بود كه با بررسي شعارهاي مخالفينشان استراتژي جديدي را طراحي كنند و اين مي تواند الگوي كار هر حزبي و هر مجموعه اي باشد. اگر يك حزبي به فرض يا يك جناح حاكمي فردا جا بيفتد و شاخص هاي اقتصادي نشان دهد كه اين حزب در عملكردش در دوراني كه دولت را در دست داشته گام هاي رو به جلويي را برداشته همين شاخص ها را مي رويم در حوزه فرهنگ، مي رويم در حوزه سياست و مي رويم در حوزه مناسبات بين المللي كه اين ها در دنياي امروزه تعريف شده است و اينها اين كار را كردند.
حزب ليبرال دموكرات نه ۱۵ سال بعد و ۸ سال بعد بلكه دو سال بعد يعني در سال ۱۹۹۴ در انتخابات به پيروزي رسيد و چون تعداد كرسي هايش براي يك دولت تك حزبي كافي نبود يك دولت ائتلافي تشكيل داد با حزب سوسيال دموكرات و با حزب كوچك ديگر «كومئي» بعد نخست وزيري دولت جديد را به حزبي داد كه فقط۵۰ نماينده داشت؛ در حالي كه اينها حدود۲۰۰ نماينده داشتند به مدت ۵۵۵ روز موراياما نخست وزير دولت جديد در۱۹۹۴ شد و بعد دو سال بعد انتخابات شد و اينها موفق شدند كه دولت حزبي خود را سر كار بياورند و از ۱۹۹۴ تا الان ،۲۰۰۴ ۱۱ سال است كه باز همان حزب ليبرال دموكرات سر كار است.

سياست
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |