|
|
|
|
|
|
از جشنواره اي كه جشن نبود
زمستان بود
جماعت اهل هنر كم شده اند؟ نه، چهره ها در كوچه و خيابان كه هنر را فريادمي زنند. سرما هم بهانه مناسبي نيست كه جشنواره تئاتر فجر هميشه در زمستان برگزار مي شود. ايراد را بايد در جاي ديگري جست وجو كرد؛ نكته اي كه باعث شد مقابل نام چهره هاي سرشناس تئاتر، كلمه غايب بنشيند. تئاتر، اين هنر گوشه گير در ايران، در زمستان 83- تنها روزهايي كه انتظار داشتيم سالن هاي نمايش گرم شود- از سرما يخ كرد. به رغم تبليغات بهتر نسبت به سال گذشته، امسال استقبال كمتري از جشنواره تئاتر فجر صورت گرفت.
اين مطلب با يك مثال آغاز مي شود:
تالار مولوي يكي از تالارهايي است كه هر سال هنگام برگزاري جشنواره مورد استقبال گسترده تماشاگران قرار مي گرفت، به طوري كه همواره گروهي به صورت ايستاده شاهد اجراي نمايش هاي اين تالار بودند. اما نگاهي گذرا به آمار تماشاگران اين دوره از جشنواره نشان مي دهد اين تالار امسال با ركود بسياري همراه بود.
حجت سيدعليخاني، مدير روابط عمومي تالار مولوي به ايسنا گفت: آمار تماشاگران امسال قابل مقايسه با هيچ يك از دوره هاي قبلي نيست. وي يادآوري مي كند: سالهاي گذشته در هر سانس دست كم 300 تماشاگر داشتيم، در حالي كه امسال بيشترين آمار تماشاگران ما به 133 نفر محدود مي شود.
بله. جشنواره بيست و سوم تئاتر فجر با بي مهري، سرما و غرغر به پايان رسيد، در حالي كه شايد قبل از آغاز مي شد حدس زد كه زمستان است!در حالي كه استقبال تماشاگران از دو نمايش عكس يادگاري به كارگرداني قطب الدين صادقي و اسرار شبانه به كارگرداني ديتر كومل در حد مناسبي بود، مريم معترف، مدير خانه نمايش اداره تئاتر عقيده دارد غيررقابتي بودن جشنواره امسال تصميم بدي نبود، چون فقط دوستداران واقعي تئاتر به جشنواره مي آيند. اين در شرايطي است كه برخي آدم هاي صاحبنظر غيررقابتي بودن را از دلايل افت ميزان استقبال دانسته اند.نكته ديگر غيبت بسياري از تئاتري ها بود كه هيچ كس نفهميد در اين لحظه مهم كجا تشريف داشتند.
در عين حال ايلنا در گفت وگو هايي سريالي از غايبان پرسيد كه كجاييد. يكي از غايب هاي مشهور دكتر علي رفيعي چنين پاسخ مي دهد: مدتي است كه به شدت مشغول آماده سازي، تدوين و صداگذاري فيلمم هستم و از تئاتر و اخبار آن هيچ اطلاعي ندارم.
وي افزود: من در حال بزرگ كردن بچه اي هستم كه به دنيا آورده ام و سعي مي كنم غرق زمان حال شوم و هرچقدر هم كه از من راجع به تئاتر بپرسيد، هيچ چيزي نمي دانم. چون نه اهل غيبت هستم و نه به گفته هاي ديگران اعتماد مي كنم و تا چيزي را نبينم آن را قبول نخواهم كرد.
او كه با فيلم ماهي ها عاشق مي شوند در جشنواره فيلم فجر حاضر خواهد بود، دلايل كافي براي اين دوري دارد و لابد بقيه هم مثل او.
روزها، روزهاي گرفتاري است. فقط نفهميديم مسوول جشنواره گرفتار چه بودند كه محصولشان اين شد!!
|
|
|
نامت بلند باد، اي زمينگير حادثه!
|
|
حسين پاكدل - نامش كريمي است، اما كنيه اش عشق و عرفان است.
در روزهاي حادثه و هجوم والتهاب، بي پرسش، بار سفر بست به جنوب و رفت. با پاي سر رفت تا فراسوي فداكاري و بي پاي تن برگشت و اكنون در شمال اشتياق و اميد و اراده و درد ساكن است. بي پا شد تا ما پايدار باشيم. ديگر ويلچر جزئي از او شده است. مي آمد و مي آيد هر سال، در جشن شيرين نمايش فجر. كمتر نمايشي در جشنواره از لطافت نگاه ساكت و معصوم، اما تيزبين او دور مي ماند. مي آيد به سختي، با اين معبرهاي سخت. راهروها و پله ها را ساعت ها پيش از آغاز رويداد با كمك برادر نازنينش در مي نوردد به رنج. همچون كوهنوردي پيشگام، قله هاي رفيع خواست و تمنا را فتح مي كند و در گوشه اي دنج درتالارهاي نمايش به انتظار آغاز هر اتفاق نو مأوا مي گيرد، بي اشغال هيچ نشيمنگاه كه جايگاه نشستن را با خود مي برد هر جا.
عشق و اراده را از او فرا بگيريم كه اراده كرده است به سفري دور در آينده اي نزديك. قصدش سفري است به عالم امكان در هر جا و ذكر خاطرات در دفتري بديع با همين حال، در وادي هنر.
مي نويسد گاه، در خفا و نمي سپاردش به چاپ تا وقت موعود. اينك تنها به اندوختن مي انديشد تا آنگاه كه پيمانه لبريز سازد از معرفت، معرفتي كه كم ندارد از بيش و پيش.
ما به او و ياران خاموشش تا هميشه عمر مديونيم. اما او و ديگران چون او، در سكوتي محض، با صبري ثقيل و تبسمي جميل، هر دِيني را و هر طلب و توقعي را منكرند.
اينك مائيم و آن شعارها، مائيم و آن شورها...
كي مي رسد هنگامه وفا به عهد و قرار؟
گاه حسرت مي خورم به او كه تا انتهاي لذتِ درك و اوج اعجاز تماشا مي رود با هر بار نگاه به پروازهر نمايش و هر فيلم و قدر مي داند بودن را و اميد بودن را.
امسال هم، ياران بي رياي تئاتر، در آن بناي شكوه پذيراي اويند هر روز.
نيك مي داند قدومش حتي بسته چرخ، بر چشم هاست، اگر قابل باشد اين چشم ها.
* * *
اما نكته اي؛در آنسوي مرزها، هنوز كه هنوز است، با گذشت نيم قرن از جنگ و جدال، هيچ معبري، هيچ خياباني، هيچ بنايي و هيچ مكان عمومي، اجازه احداث نمي گيرد، مگر آنكه فراهم سازد تسهيلات ويژه اي براي معلول جنگ و حادثه.
ما چه كرديم براي آنان كه جانبازشان مي ناميم و انبان غروري مقدسند و لازم است گاهي براي حداقل هواخوري پاي چرخ از چار ديواري خانه بيرون نهند؟
كافي است فكر كنيم چون آنهائيم، بشمريد موانع در راه را...! بشمريد!
|
|
|
ستون شما
بار منفي
احتمالا وقتي اين جوابيه را بخوانيد، دوباره مي رويد سراغ روزنامه چهارشنبه هفته گذشته و تازه متوجه قضيه مي شويد. بعضي وقتها كمبود وقت و بالا بردن سرعت كار دردسر ساز مي شود. اين جوابيه را بخوانيد تا متوجه قضيه شويد:
با عرض سلا م، احتراما به عرض مي رساند آن شركت محترم در تاريخ 07/11/83 در صفحه 16 اقدام به چاپ عكس تزئيني اين فروشگاه نموده است كه بار تبليغاتي منفي شديدي را براي اين شركت به همراه داشته است.
لا زم به توضيح است كه شركت ميتاكيش داراي 13 سال سابقه كار در امر واردات مواد غذايي بوده و داراي 19 نمايندگي معتبر از كشورهاي مختلف مي باشد و كليه مواد غذايي وارداتي توسط اين شركت از طريق مبادي ورودي قانوني و دريافت مجوزهاي لا زم از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي صورت مي پذيرد كه كليه سوابق آن موجود است و به هيچ وجه اجناس بدون مجوز در فروشگاه مذكور عرضه نمي گردد.
دو نكته: اول اينكه ما طبق وظيفه قانوني، جوابيه را چاپ كرديم. اما اگر بار منفي تبليغاتي بالا تر رفت، مسئوليتش با ما نيست. به هر حال قبل از تذكر اشتباه ما توسط اين شركت، احتمالا هيچ خواننده اي حوصله توجه به نام ميتا كيش را نداشت. دوم هم اينكه 13 سال سابقه اين شركت قابل تقدير است، اما اين جوابيه 3 غلط ادبي دارد . به هر حال 17 هم نمره بدي نيست، گرچه بهترين هم نيست!
پاسخ به ايرانشهر
بدين وسيله از خانم محترمي كه در پاسخ به ستون درخواست كمك ايرانشهر به سرعت دست به كار شدند تا دست نيازمندي را بگيرند، تشكر مي كنيم.
ايرانشهر به زودي
سوالشان اين بود: در دهه فجر كار ويژه اي داريد؟
جوابمان اين بود: در مورد ويژگي بعد از تهيه مي شود قضاوت كرد. سعي كرده ايم كارهايي بكنيم كه كسي انجامش نداده يا حداقل كمتر به قطعيت رسيده. منتظر باشيد.
ايرانشهر در رستوران
از رستوران... زنگ مي زنم. روي هر ميز ما يك ايرانشهر هست.
جدي! متشكريم.
مردم استقبال مي كنند؟
بله. چه جور
- كدام صفحه ها؟
همه صفحه ها. خوبيش اينه كه خوشرنگ است. مثل سفره!
توضيح: گفته بوديم كه...
ايرانشهر چيه؟
ساعت 9 صبح: من از شهروندان شما هستم. مي خواستم ببينم امروز تا كي هستيد؟ پرسيديم: باكي كار داريد؟ جواب دادند: با آقاي فلاني. گفتيم: چنين كسي اينجا نيست. گفتند: چرا، ايشان معاون شركتند. پرسيديم كدام شركت؟ جواب دادند: شركتي به اسم همين ضميمه كه در كار واردات سنگ نماي ساختمان است. از عصبانيت گوشي را گذاشتيم!
شايعه در ايرانشهر
شنيديم فدراسيون فوتبال قصد دارد تعداد زيادي از شماره هاي مختلف ايرانشهر را به قصد تضعيف روحيه حريفان تيم ملي خريداري و در روز بازي هاي ايران در مسابقات مقدماتي جام جهاني بين تماشاگران حريف پخش كند. خيلي دنبال دليلش گشتيم، پيدا نكرديم. شما هم نگرد، نيست!
|
|
|
نت
تغييرات قبل از شروع
ديروز بعد از ظهر با اجراي مراسم اختتاميه، جشنواره تئاتر فجر به كار خود پايان داد. از امروز جشنواره ديگري آغاز مي شود. بيستمين جشنواره بين المللي موسيقي فجر با اجراي گروه هاي مختلف موسيقي ايراني و خارجي و برگزاري نشست هاي تخصصي از امروز تا نوزدهم بهمن ماه در تالار وحدت، سالن رودكي، فرهنگسراي نياوران و مجموعه آزادي برپا مي شود. در جشنواره امسال 921 هنرمند موسيقي در قالب 72 گروه داخلي و خارجي به اجراي 126 برنامه خواهند پرداخت. جشنواره امسال ميزبان گروه هاي خارجي است كه از 11 كشور جهان به ايران آمده اند.
از برنامه هاي جنبي اين جشنواره مي توان به برگزاري كنسرت هاي پژوهشي در زمينه موسيقي نواحي با عناوين شب قوپوز، شب ناي، شب كمانه، شب دوتار، شب تنبور، شب دف و شب سرنا اشاره كرد. اركستر موسيقي ملي، اركستر سمفونيك و گروه كر مركز موسيقي با اجراهايي جديد در اين دوره از جشنواره حضور خواهند داشت. در خصوص برنامه هاي جشنواره بايد چند نكته را در اين روز اول بگوييم كه، اولين اجراي گروه ها در تالار وحدت از ساعت 17 به ساعت 16 تغيير كرده است و اجراي گروه لاله به سرپرستي آي تك مطمئن از روز سيزدهم به فردا موكول شده است.
همچنين گروه مجارستان نيز حذف شد. در سالن رودكي اجراي شب سرنا به 16 بهمن منتقل شد. در فرهنگسراي نياوران اجراي مجارستان حذف شد. اجراي برنامه سرلك از فردا به امروز منتقل شد و برنامه گروه شرقي هم به فردا افتاد. اما مهمترين نكته اينكه تمام اجراهاي دانشگاه هنر حذف شد. همچنين گروه هاي نواي چهار محال، گروه عشاق و عاشيق هاي آذري به اجراي آزادي اضافه شدند. مراسم اختتاميه هم تغيير روز داد و به 19 بهمن ماه منتقل شد و مراسم ويژه موسيقي هم حذف شد. در مورد علت تغيير و تحولات نپرسيد كه ما آگاهي از آن نداريم.
|
|
|
پرده
يك روز تا جشنواره، كيميايي غايب بزرگ
از فردا بيست و سومين جشنواره بين المللي فيلم فجر كار خود را آغاز خواهد كرد.
در ميان خبرهايي كه مي توانست جذاب باشد، خبري كه نظرمان را بيشتر جلب كرد زنگ سينما در مدارس بود. براي دومين سال پياپي سازمان هنري شهرداري تهران برنامه زنگ سينما را با هدف بهره مندي دانش آموزان علاقه مند به سينما به ويژه دانش آموزان رشته هاي مرتبط هنري هنرستان ها به اجرا درآورده است.
در زنگ سينما دانش آموزان تهران با بليت هاي رايگان اهدايي اين سازمان فيلم هاي جشنواره فيلم فجر را تماشا مي كنند. بخشي از بليت هاي سانس هاي اول و دوم سينماهاي فرهنگ، فلسطين، سروش، پايتخت، ناهيد، كانون، آفريقا و ماندانا به برنامه هاي زنگ سينما اختصاص يافته است.
اما خبر دوم ما هم بي ارتباط با جشنواره نيست. فيلمبرداري فيلم حكم ساخته مسعود كيميايي به پايان رسيده، ولي به گفته خود او،اين فيلم به جشنواره فجر نخواهد رسيد. كيميايي اعلام كرده كه كار فيلم در مراحل پاياني است ولي با توجه به زمان اندكي كه تا جشنواره مانده اين فيلم به جشنواره نخواهد رسيد و احتمالا ارديبهشت ماه 84 اكران خواهد شد. اخيرا صحبت هاي زيادي در مورد حضور يا عدم حضور حكم در جشنواره شنيده مي شود كه با اظهار نظر كيميايي در اين خصوص، بايد كيميايي را از غايبان بزرگ جشنواره تلقي كرد.
|
|
|