|
|
|
|
|
|
|
|
فصل داغ شدن پيست هاي اسكي
سرخوردن به سمت بالا
اينكه اسكي تفريح مخصوص اساتيد بالا ي خط فقر است، حقيقتي است درست مثل اين حقيقت كه لذت اسكي را نمي شود نديد گرفت. اين را حتي آنهايي كه با لا ستيك روي برف سر خورده اند مي دانند
رضا محدث
زمستان است و حرف سين اش؛ سوز، سرما ... و البته سرخوردن. اين آخري البته براي بعضي ها با درد همراه است و براي عده اي ديگر با لذت. نقل گروه اول نيست كه اگر بود حالا خيلي چيزها فرق مي كرد؛ حرف، حرف لذت اقليت است. سربخوريد و پز بدهيد. زمستان است ديگر. به قول يكي از شخصيت هاي هوتي و دوستان : زمستان اگر مي خواهي با كلاس جلوه كني، بايد بروي اسكي.
از تيوپ و سرخوردن با كيسه زباله حرف نزنيد كه واژه ها روي كاغذ اين گزارش سر نمي خورند. منظورمان را كه حتما فهميده ايد، ما از ورزش محبوب جوانان حرف مي زنيم، البته بعضي از جوانان. يك روز صبح وقتي از خواب بيدار مي شويد و به خيابان مي رويد تا يك روز كاري را آغاز كنيد، چشمتان به ماشين هايي مي افتد كه شيشه آنها چند سانتي پايين آمده و از لبه آن چوبي بيرون زده. اينها همان دوستاني هستند كه به قصد سفر به كوه هاي اطراف تهران شمشك و ديزين همزمان با طلوع آفتاب از منزل بيرون زده اند. البته اين دوستان برحسب ورزشي كه انجام مي دهند بايد وضعيت هوا را هم بررسي كنند. پس بيشتر قرار و مدارها مي ماند براي همان صبح زود. اين را هم بگوييم كه بعضي اصلا به خودشان هيچ فشاري نمي آورند تا صبح زود از خواب بيدار شوند. خوب مي خوابند و بعد...
اين كار دو حسن دارد. اول اينكه به خاطر ورزش اسكي ، خواب به هم نمي خورد و سلامتي اعضاي بدن به خطر نمي افتد. نكته دوم و مهمترين نكته اينكه در اين شرايط اسكي بازان با كلاس تر جلوه مي كنند. پس از ساعت 9 و 10 صبح هم، چو ب هاي اسكي را كه از ماشين بيرون زده اند ديديد، زياد تعجب نكنيد.
تورهاي اسكي
براي كساني كه سنشان به رانندگي نرسيده و اگر هم رسيده پدر و مادر از ترس تصادف، ماشين دراختيار آنها نمي گذارند، تورهاي اسكي آماده اند تا آنها را به پيست مورد علاقه خود برسانند. اين تورها حول و حوش ساعت 5 صبح مقابل منازل توقف و دوستان اسكي باز را سوار مي كنند. هزينه اين تورها در مناطق مختلف شهر نوسان دارد؛ از 9، 10 هزار تومان گرفته به بالا. البته اين فقط هزينه رفت و آمد است و خورد و خوراك به عهده خود اسكي بازان است.
وسايل مورد نياز
براي اسكي شما نياز به يك جفت چوب اسكي، يك جفت كفش، يك جفت باتوم و يك جفت دستكش داريد. لباس و كلاه و مهمتر از همه عينك آفتابي هم نبايد فراموش شود. همانطور هم كه مي دانيد هرچقدر اين وسايل به روز تر و با مارك جديدتر و گرانتر باشد با كلاس تر جلوه خواهيد كرد. در مورد قيمت لوازم مورد نياز نپرسيد كه نياز به پول زيادي داريد؛ هزينه يك دست وسايل اسكي بدون لباس و عينك آفتابي در ارزان ترين شرايط 400 هزارتومان و شايد هم بيشتر شود.
يك راه حل ديگر هم هست. اينكه شما به پيست برسيد و از آنجا لوازم را اجاره كنيد، شايد 10 تا 20 هزار تومان اجاره اين وسايل شود. به هرحال اگر فكر مي كنيد رفتن به پيست تنها يك هوس است و يكبار بس است، لطفا هيجان زده نشويد و به اجاره وسايل رضايت بدهيد.
شمشك ديزين
منظورمان از شمشك ديزين قطعا اين نيست كه بگوييم راه ارتباطي بين اين دو مسير تا اطلاع ثانوي بسته است. براي اينكه كلاستان حفظ شود، در ميان پيست هاي آبعلي، توچال، شمشك و ديزين بايد دو گزينه آخر را در نظر بگيرند و توچال و آبعلي را از ذهن بيرون كنيد. براي ورود به ديزين ابتدا 1500 تومان بايد بدهيد تا بتوانيد ماشين را داخل برده و پارك كنيد. البته اين قسمت براي افراد با ماشين است سپس براي وارد شدن به پيست 6هزار تومان ديگر هم بايدبدهيد. اين البته براي روزهاي عادي هفته است، روزهاي تعطيل اين قيمت به 6500 تومان مي رسد.
بگذاريد بحثي را باز كنيم، از روزي كه قرار شد شركت تجهيز و توسعه، اماكن ورزشي را تحت پوشش قرار دهد مشكلا ت آغاز شد، بعد از پايگاه هاي قهرماني شنا، دو و ميداني و بسكتبال كه به دست اهالي غيرورزشي افتاد، پيست ديزين هم اكنون مال اهالي اسكي نيست، اما فعلا پيست شمشك از دست سودجويان در امان مانده است. راستي چه ارتباطي ميان ماندن رئيس اسكي و واگذاري پيست ديزين به بخش خصوصي بود؟ بگذريم، برسيم به پيست شمشك كه ارزان تر است چون پاركينگ ندارد! اين خود 1500تومان سوددارد نرخ ورودي به پيست هم 5هزارتومان است. البته جمعه ها اين پيست گران مي شود و قيمت ورودي آن به 5500 تومان مي رسد.
با يك حساب سرانگشتي خواهيد ديد كه اگر مي خواهيد باز هم با كلاس تر جلوه كنيد، بايد به ديزين برويد. البته بعضي از اين دوستان كه متحمل اين هزينه ها مي شوند و به ديزين مي آيند گوشه اي رو به آفتاب را براي خود انتخاب مي كنند و مشغول به استفاده بهينه از نور آفتاب مي شوند؛ يعني جذب ويتامين. D البته شايد اين هم قسمتي از ورزش اسكي باشد، ما كه اسكي باز نيستيم.
امكانات، تجهيزات و...
از اين حرف ها و شوخي ها با اسكي بازان كه بگذريم، شنيدن حرف هاي بعضي از آنها هم بد نيست. همه كساني كه با ما صحبت كردند از نبود امكانات وتجهيزات كافي در پيست هاي اسكي گله مند بودند. آنها از وجود نداشتن برف كوب مناسب در پيست ها، به كار نينداختن تله سيژ ها در برخي روزها با وجود استفاده كنندگان زياد، گراني بليت و... گلايه مي كردند. حتي برخورد نامناسب متصدي هاي پيست هاي اسكي هم از مواردي است كه اسكي بازان به آن اشاره مي كنند. در مجموع كساني كه به دو پيست اسكي ديزين و شمشك مي آيند از امكانات و تجهيزات راضي نيستند.
اين همه پول مي گيرند. نمي دانم چرا به پيست ها نمي رسند. هر روزيك مشكل وجود دارد.
اين صحبت هاي يكي از آن همه اسكي باز است كه در صف طولاني منتظر سوار شدن به تله كابين هستند.
مسابقه در راه
مسابقات اسكي از آن مسابقاتي است كه ديدنش آن هم از نزديك لذت خاصي دارد. از امروز سومين دوره مسابقات بين المللي اسنوبورد در پيست شمشك آغاز مي شود. اين مسابقات ظرف فردا و پس فردا نيز ادامه خواهد داشت. اگردوست داريد مي توانيد اين مسابقات را از نزديك تماشا كنيد.
از اسكي گفتيم و اسكي بازان و وسايل اسكي و پيست هاي آن. اميدواريم كه كسي از شوخي هاي ما ناراحت نشده باشد. به هر حال اگر شما هم مي خواهيد با كلاس جلوه كنيد، بايد زمستان ها به اسكي برويد. فراموش نكنيد كه آنجا خيلي ها به سمت بالا سر مي خورند. اين هم البته فقط يك شوخي بود!
|
|
|
يك دهه، يكصد برنامه
بيش از يكصد برنامه براي دهه فجر؛ برنامه ها از روزها بيرون مي ريزند. اين جمله بهترين توصيف براي برنامه هايي است كه سازمان فرهنگي، هنري شهرداري تهران براي دهه فجر تدارك ديده.
اسفنديار رحيم مشايي، رئيس سازمان فرهنگي، هنري شهرداري تهران مي گويد: فرهنگسراها، خانه هاي فرهنگ و ساير مراكز سازمان در ايام دهه فجر با برگزاري ده ها ويژه برنامه، خاطره پيروزي انقلاب را زنده مي كنند.
قبل از توضيح بيشتر، اسم مراكزي كه اين روزها مي توانيد با مراجعه به آنها در جريان برنامه هاي ويژه سازمان فرهنگي، هنري قرار بگيريد عبارتند از: فرهنگسراي هنر، مدرسه، دانشجو، تفكر، قانون، قرآن، انقلاب، بهمن، اقوام، ولاء، جوان، شهر و پايداري، خانه هاي فرهنگ قاسم آباد، وردآورد، آيه، نصر، حرا، ابوسعيد، خزانه، بعثت، تلاش، دولت آباد، هاشم آباد، حافظيه، معرفت و ميدان 16، كتابخانه هاي علامه اميني، مهرآباد، قائم، مسجدا لنبي، مولانا، فجر، شهيدي، فردوسي، خانه پيشكسوتان هنر، عكسخانه شهر و خانه كاريكاتور.
حالا از آخر داستان بنويسيم جذاب تر است. از انقلاب تا آزادي نام جشنواره موسيقي است كه همزمان با راهپيمايي 22 بهمن با استقرار 26 گروه موسيقي و 26 تصويرگر در مسير حركت راهپيمايان، روزهاي پرشور بهمن 57 را زنده مي كند. غير از اين، كاروان موسيقي كوبه اي هم در شب هاي دهه فجر به اجراي برنامه مي پردازد. اگر اهل حضور در نمايشگاه هاي مختلف هستيد، مي توانيد اين روزها در فرهنگسراها، خانه هاي فرهنگ و نمايشگاه بزرگ انقلاب در پارك دانشجو شاهد برگزاري نمايشگاه هاي كتاب و عكس انقلاب با عناوين مختلف باشيد.
مشايي مي گويد: مسابقات فرهنگي، هنري و ورزشي فجر در قالب مسابقات عكاسي، داستان هاي 57 كلمه اي، دو همگاني، دوچرخه سواري، كاريكاتور، مقاله نويسي، نامه به شهيدان انقلاب، طراحي و نقاشي، بهترين جمله درباره ورود امام ره ، روزنامه ديواري، خاطره نويسي و كتابخواني در مراكز سازمان ميزبان گروه هاي مختلف سني است و جوايزي هم به برگزيدگان اهدا مي شود. برپايي شب هاي شعر و محافل انس با قرآن، گلباران و غبارروبي و عطرافشاني مزار شهداي انقلاب، حضور در مرقد مطهر امام ره و تجديد عهد با آرمان هاي بنيانگذار انقلاب اسلامي، اجراي يكصد نمايش ميداني با موضوع انقلاب، ديدار از جماران، كارگاه آشنايي با انديشه و سيره امام ره ، مراسم نكوداشت تلاشگران عرصه فرهنگ انقلاب، برپايي شب هاي خاطره، تدوين و طراحي ويژه نامه انقلاب اسلامي، نقد كتاب، توليد و توزيع هزاران پرچم بيرقي از سوي اداره بين المللي سازمان هم از ديگر برنامه هاي ويژه دهه فجر است.
و بالاخره بخش ويژه نابينايان. تشكيل نمايشگاه صنايع دستي نابينايان، اجراي نمايش و كنسرت توسط نابينايان و جشن ويژه نابينايان از جمله برنامه هايي است كه به همت كانون نابينايان فرهنگسراي بهمن برگزار مي شود.
آخرين نكته اينكه تمام اين برنامه ها تنها حضور شما را كم دارند تا رنگ بگيرند.
|
|
|
چند نگاه به تاكسي
شگفتي پرواز با چهارچرخ نارنجي
تاكسي تراپي
تهران اونيو تاكسي هاي شهر تهران مثل كافه هاي خارجي مشتريا به محض ورود، شروع مي كنن به درددل، مثل يه جور گروه درماني. فكرشو كه مي كنم مي بينم تاكسي تنها جاييه كه در روز دو ثانيه وقت داري راحت بشيني و با يه غريبه در مورد چيزي حرف بزني كه به كارت مربوط نيست و اين كار و ميشه بدون ترس از انتقاد يا قضاوت كرد و با اينكه برخوردا كوتاهن، روابط مي تونن خيلي عميق باشن.
مسافر فرودگاه ونك
كم پيش مي آيد كه سفري هوايي داشته باشم. ولي مثل استثناهاي گهگاهي در زندگي روزمره كسالت بار، براي من هم يكبار پيش آمد تا پروازي را از ميدان ونك تجربه كنم. مثل هر روز صبح مسير معمول روزانه ام را به مقصد تجريش مي رفتم تا به تاكسي هاي خطي رسيدم. در صفي كوتاه كمي معطل ماندم و مثل هميشه سوار يك پيكان معمولي شدم. آخرين مسافر رديف عقب بودم و تا وقتي كه در ماشين را به هم نزده بودم همه چيز مثل هر صبح ديگري عادي بود. در را كه بستم، در صندلي جابه جا شدم تا يك طوري با دو مسافر كنار دستي ام كه هيكل نه چندان باريكشان پيچيده در لباس هاي گرم و كلفت زمستاني پت وپهن تر هم شده بود، در صندلي ها جاگير شويم. از اين كار كه خلاص شدم نگاهي به جلو انداختم تا ببينم چرا راننده هنوز راه نيفتاده. چشمم در چشم راننده كه برگشته بود و به من يا به ما مسافران عقبي نگاه مي كرد گره خورد. او ديد بهتري نسبت به من در مقايسه با دو مسافر ديگر داشت و انگار خيره مانده بود به جنب و جوش من. قبل از اينكه تفسيري در توجيه جابه جايي هايم بسازم كه تحويلش دهم، دريافتم كه برعكس خيلي از راننده ها كه عموما از چيزي شكايت دارند و دايم غر مي زنند و اگر دستشان به جايي بند نباشد ديوار كوتاه مسافر را بالا مي روند، اين راننده نگاه آرامي داشت و انگار از كار ما شاكي نبود. فقط منتظر بود.
نگاهم را از نگاهش گرفتم به ساعت مچي و براي بار آخر جابه جا شدم. هنوز از گوشه چشمم راننده را مي ديدم كه آرام برگشت. كمربندش را بست و گفت: مسافران عزيز؛ اين سفر از مبدا ميدان ونك به مقصد ميدان تجريش و از مسير خيابان وليعصر پارك وي خيابان وليعصر انجام مي گيرد. هزينه اين سفر براي هر نفر يكهزار ريال است. من رضا كامروا راننده اين سفر هستم و براي شما لحظات خوبي طي اين مسير آرزو دارم. تا پايان اين گفته ها مبهوت مانده بودم و گمانم دهانم هم باز بود فكم كش آمده بود اما تا حرف راننده تمام شد و دست برد ماشين را روشن كند، كسي در ذهنم گفت: خيلي بامزه اداي خلبان ها رو درمياري. راننده داشت شوخي مي كرد؟ يا قصد مسخره كردن چيزي را داشت؟ شايد منظورش من بودم كه در تلاش براي جابه جا شدن مسخره مي نمودم؟ ولي فقط من كه نبودم، آن دو مسافر ديگر هم بودند. آن دو مسافر ديگر؟
تازه اينجا بود كه از پيله ذهن خودم در آمدم و نگاهي به دو مسافر كناردستي ام انداختم كه هر دو با دهان باز به پشت گردن راننده خيره مانده بودند. دو مسافر جلويي هم تقريبا در بغل هم چپيده بودند و هر دو سعي داشتند بيشترين فاصله را از راننده بگيرند. شايد گمان مي كردند اگر به او نزديك شوند ممكن است هواپيماي مسافركشي كه بر آن سواريم از مسير خارج شود و سقوطي، چيزي كند. شوخي و مسخرگي در كار نبود. راننده در ترافيك سخت صبح خيابان وليعصر آرام به سمت شمال مي راند و ما مسافران در خلسه پروازي روي چهار چرخ يك تاكسي مانديم تا مقصدمان.
شيشه تاكسي
هميشه با تاكسي سر كار ميرم. هر سفر براي خودش داستانيه. چند روز پيش سوار يه تاكسي پُر شدم. صحبت در مورد مواد مخدر بود و جوونا. يه مرد مسن جلو نشسته بود و داشت از پسرش مي گفت كه موادي شده و چيزايي مصرف مي كنه كه اسمشونم نشنيده بوده. راننده در تاييد ادامه داد، يه عالمه مواد عجيب دس جووناس. شيشه، اكس، برچسب . من شنيدم بچه ها اين بر چسب رو روي زبونشون ميذارن و آب ميشه، بعدش ميرن تو حال! آخه چرا اين جوونا با خودشون اين كارارو مي كنن؟ به خدا اگه من حتي يه سيگار جلوي پدرم مي كشيدم همچين ميزد تو صورتم كه تا يه ماه قرمزيش مي موند! ما اون موقع كلي احترام داشتيم براي بزرگا! دو مرد ديگر در موافقت با راننده سرشونو تكون دادن. اما خانومي كه پشت، بغل من، نشسته بود گفت: تقصير مادرپدراس كه بچه هاشونو درست تربيت نكردن. بيچاره مرده!
|
|
|
جعبه
بوسني روحيه ساز مي شود؟
امروز ساعت 13مي توانيد قسمت ديگري از صندلي داغ را تماشا كنيد. ما هم مثل شما برنامه جمعه را نديديم و نمي دانيم كه ميهمان امروز منوچهر نوذري كيست؟ البته شايد هم خودمان را زديم به كوچه بغلي كه تازگي برنامه از بين نرود! به هر حال شبكه۲ را ببينيد، متوجه خواهيد شد.40:13 ماموران پرونده هاي راكد از شبكه سوم پخش مي شود. مظنونين عنوان سريال ايتاليايي است كه چهارشنبه شب ها از شبكه تهران پخش مي شود. اين سريال پليسي و البته جذاب را مي توانيد ساعت 19 از شبكه تهران تماشا كنيد. سايه آفتاب توانسته جاي خالي سريال خانه اي در تاريكي را به خوبي پر كند و نظر بينندگان زيادي را به خود جلب كرده است. اين سريال را مي توانيد ساعت 15:20 از شبكه سوم تماشا كنيد.
رسم شيدايي هم ساعت 21 از شبكه دوم پخش مي شود. فرار بزرگ، سريال ويژه ايام دهه فجر، ساعت 10:22 از شبكه اول پخش مي شود. جنگ بهار آمد هم كه ويژه همين ايام است ساعت 15:22 از شبكه۳ پخش و جنگ ويژه اي هم در اين ساعت از شبكه تهران پخش مي شود.
تا فراموش نكرديم اضافه كنيم كه تيم ملي ايران امروز در استاديوم آزادي در يك ديدار تداركاتي ميزبان تيم ملي بوسني و هرزگوين است. شمارش معكوس از امروز براي انجام اولين مسابقه در مرحله دوم جام جهاني مقابل بحرين آغاز شده، از امروز يك هفته؛ شما هم با ما روزها را بشماريد.
نكته: پخش صحنه ها كمتر ديده شده از انقلا ب آنقدر جذاب هست كه بينندگان را پاي تلويزيون ميخكوب كند، اما چرا از تصاوير قديمي كمتر استفاده مي شود؟
|
|
|
ستون شما
اي زنانه نويس ها
خدا نصيب نكند. چه چيزي را؟ يك مرد آنتي فمينيست كه اول صبح زنگ بزند به آدم و بگويد: مطالبتان به طرز... آوري زنانه است. گفتيم مثلا كدام مطلب؟ گفت: همه مطالب! بعد دوباره جمله اول را تكرار كرد و ادامه داد: اين هم شد كار كردن؟ موفق نشديم از اين خواننده عصباني مشخصات خاص كشف كنيم، اما صبح را از دنده چپ آغاز كرده بودند.
انصاف نيست
من روز پنج شنبه ماشينم را رو به روي برج سايه در خيابان وليعصر پارك كردم. دكه پاركبان نزديك محل من نبود. حساب كردم ديدم اگر بخواهم بروم و برگردم جاي پارك را از دست مي دهم. خلاصه با يك مامور پاركبان صحبت كردم و قرار شد ايشان برگه اي زير برف پاك كن من بگذارد تا من بعد از كارم بروم و 100 يا 200 تومان پول پاركبان را پرداخت كنم. اما وقتي برگشتم ديدم 7هزار تومان جريمه شده ام. اين انصاف است؟
راستش چون براي خود ما اتفاق كاملا مشابهي رخ داده بود، پارتي بازي كرديم و پيغام آقاي عباسي را بالاي ستون كار كرديم.
...
يك تلفن مشكوك: آقا اگر من بخواهم به شما خبر بدهم چه كار بايد بكنم؟ مي توانم؟
نامه عجيب: مركز اطلاعات اورژانس ميناب فقط وعده و وعيد مي دهد.
پيغام ناجور: استاد دوستت داريم!
قطعه طنز
كاس آقا يا محمود حسني نژاد گشتي، از استان گيلان يك قطعه انتقادي در قالب طنز برايمان فرستاده اند كه از ايشان متشكريم. باز هم از اين كارها بكنيد.
سوالات
۱ سوال كرده اند چرا عكس جديد آقاي رفيق دوست كار نشده؟
۲ پرسش نموده اند چرا صفحه دخل و خرج جدول قيمت ها را منظم درج نمي كند؟
۳ جلو ما را در خيابان گرفته اند كه چرا به وضع آسفالت خيابان ها آنطور كه بايد رسيدگي نمي شود؟
براي مصاحبه
خواسته اند با مهران مديري مصاحبه كنيم كه گفتيم چشم، الساعه.
اما در روزهاي گذشته بيشترين تقاضا مربوط به مصاحبه با عضو ايراني سريال پرطرفدار هشدار براي كبرا 11 بود كه پيگير هستيم اما قول صددرصد نمي دهيم.
چرا؟
چرا از كارگاه آلفرد يعقوب زاده گزارش تهيه نكرديد؟
شرمنده.
پايان
آقا ببخشيد با آقاي ماني راد كار دارم.
توضيح: اين البته جزو پيغام هاي تلفني نبود، اما راستش كفگير ته ديگ بود، ببخشيد!
|
|
|
هوا
هواي خوب، هواي بد
هوا به ميزان تمام سليقه هاي مردم ايران نوسان دارد. حالا ما بنويسيم امروز هوا خوب است، چون باراني است يا خوب است، چون آفتابي است. هوا هرچه كه باشد هميشه عده اي را خوشحال مي كند و عده اي را ناراحت، اما چه خوشحال شويد و چه ناراحت، امروز باران مي بارد. اين البته پيش بيني سايت هاي هواشناسي است. اگر خوشتان نمي آيد، مي توانيد براي اشتباه درآمدن اين پيش بيني دعا كنيد. آخرين خبر از هوا اينكه امروز دماي هوا در گرمترين لحظه 8 درجه سانتيگراد و در سردترين لحظه هم يك درجه سانتيگراد است. خوب يا بد اين هوا به سليقه شما بستگي دارد.
|
|
|
ذهن زيبا
سستي و كاهلي به دين و دنيا زيان مي رساند.
امام محمد باقر (ع )
توفان هر چه تندتر باشد، زودتر تمام مي شود.
پرمودبترا
تجربه نشان مي دهد كه در موفقيت، شوق و حرارت بيش از قابليت اثر دارد. برنده كسي است كه با جان و دل كار مي كند.
چارلز باكستون
نام ديگر وجدان، حقيقت است.
ضرب المثل آمريكايي
|
|
|