هزاران فلسطيني آواره كه در اردوگاههاي كشورهاي عرب همسايه اسرائيل در بدترين شرايط زندگي مي كردند خود به عاملي براي بي ثباتي دولتهاي عربي تبديل شدند و سركوب آنان براي بعضي از كشورها همانند اردن اولويت بيشتري از مبارزه با اسرائيل پيدا كرد
عباس لقماني
كشورهاي عرب همسايه فلسطين هرچند كه در كلام از فلسطينيان پشتيباني مي كردند ولي در عمل آن قدر به كشورهاي استعماري وابسته بودند كه اميدي به كمك آنها براي جلوگيري از مهاجرت يهوديان به فلسطين نبود ولي افكار عمومي عربها به شدت در حال غليان بود.
در چنين فضايي در نوامبر سال ۱۹۴۷ سازمان ملل در قطعنامه شماره ۱۸۱ خود تقسيم فلسطين به دو سرزمين يهودي و فلسطيني را تصويب كرد.
اين قطعنامه در حقيقت جوابگوي وجدان شرمگين اروپاييان بود كه خود باعث كشتار يهوديان بودند.
آنان با تصويب اين قطعنامه در صدد سرپوش گذاردن بر جناياتي بودند كه در طول سالهاي جنگ دوم جهاني مسبب آن شده بودند. كساني كه براي يهوديان دل مي سوزانيدند حتي هنگام فرار آنان از آلمان هيتلري به آنان اجازه ورود به كشورشان را نمي دادند.
با تقسيم فلسطين به يكباره اعراب در اقليت قرار مي گرفتند و در سرزميني كه قرار بود دولت صهيونيستي پا بگيرد در برابر ۵۲۰ هزار يهودي ۳۵۰ هزار عرب زندگي مي كردند. در اين تقسيم پنجاه و پنج درصد از سرزمين فلسطين به يهوديان واگذار شد.
روز پس از اين تصميم سازمان ملل، جنگ واقعي در فلسطين آغاز شد. صهيونيستهاي لجام گسيخته با حمله به دهكده هاي عرب نشين دست به جنايتهايي زدند كه در تاريخ بي همتا بود.
با خروج انگليسيها در چهاردهم ماه مه ۱۹۴۸ هيچ چيز ديگر جلودار نيروهاي جنايتكار صهيونيستي نبود.
در دهكده هاي عربي، زنان، كودكان، پير و جوان آماج حمله صهيونيستها بودند و به عنوان مثال در نهم آوريل ۱۹۴۸ در دهكده ديرياسين نزديك بيت المقدس تمام افراد به دست تروريستهاي صهيونيستي گروه مناخين بگين قتل عام شدند.
مردان اين دهكده را ابتدا سوار بر كاميونهاي روباز كردند و در بيت المقدس گرداندند سپس آنان را به دهكده بازگردانده و تيرباران كردند.
آنان حتي پا را از اين هم فراتر نهادند و تمام دارايي دهكده را غارت كردند و طلاي زنان و كودكان را پيش از قتل جمع كردند.
هرگز معلوم نشد كه چه تعداد در اين جنايت كشته شدند. صهيونيستها درس آدم كشي را بهتر از سربازان و نگهبانان اردوگاههاي آشويتس و داخائو آموخته بودند.
جامعه عرب پس از تصويب اين قطعنامه اعلام كرد كه به كمك برادران عرب فلسطيني خواهد شتافت. ولي نخستين درگيري نظامي به شكست اعراب انجاميد و اين شكست سرآغاز شكستهاي ديگري در آينده شد.
در جبهه كلامي مانند هميشه اعراب به پيش مي تاختند ولي نيروهاي نظامي آنان قلع و قمع مي شد.
آنچه در اين درگيريها مطرح نبود فلسطينيان بود. همان گونه كه اكنون نيز بين برادران عرب در مورد فلسطين نيز صدق مي كند، تهديد كلامي و عدم اقدام عملي.
به عنوان مثال ملك عبدالله سلطان اردن پيش از شروع درگيري با يهوديان در تماس بود و چندان مخالفتي با تقسيم فلسطين نداشت.
كلدا ماير كه چندي نيز نخست وزير اسرائيل بود خود با پوشيدن لباس عربي به امان رفت و با ملك عبدالله گفت وگو كرد.
هنگامي كه در ژانويه سال ۱۹۴۹ پيمان آتش بس به امضا رسيد، كشوري ايجاد شده بود كه بايد سالها به كانون درگيري و نفاق در منطقه تبديل مي شد.
نطفه سرزميني نهاده شد كه در تولد آنان اعراب نيز بي گناه نبودند. پس از شكست اعراب هفتاد و هفت درصد سرزمين فلسطين به تصرف صهيونيستها درآمده بود.
هفتصد هزار فلسطيني آواره شدند و صهيونيستها حتي پا را فراتر از اين نيز نهادند و گروه تروريستي «لهي» به سر كردگي اسحق شامير، نماينده سازمان ملل در امور پناهندگان گراف برنادوت سوئدي را كه درصدد كمك به فلسطينيان بود در هفدهم سپتامبر ۱۹۴۸ به عنوان خيانتكار به اسرائيل به قتل رساند.
صهيونيستها با كمك دوستان آمريكايي و اروپايي خود همچون حيوانات لجام گيسخته در فلسطين دست به هر اقدام جنايتكارانه مي زدند و اعراب ايستاده در كنار و سخنگو مانند هميشه هيچ اقدامي نمي كردند.
فاجعه ديگري نيز در راه بود. هزاران فلسطيني آواره كه در اردوگاههاي كشورهاي عرب همسايه در بدترين شرايط زندگي مي كردند خود به عاملي براي بي ثباتي دولتهاي عربي تبديل شدند و سركوب آنان براي بعضي از كشورها همانند اردن اولويت بيشتري از مبارزه با اسرائيل پيدا كرد.
جنگ ژوئن سال ۱۹۶۷ و اشغال تمام فلسطين توسط صهيونيستها ولي فلسطينيان را واداشت كه مبارزه ديگري را براي رهايي سرزمينشان آغاز كنند.
هنگامي كه در روز پنجم اين جنگ نيروهاي اسرائيلي كه از كمكهاي آمريكائيان نيز برخوردار بودند به نزديكي كانال سوئز رسيدند، بلندگوهاي اعراب و در صدر آنها صوت العرب از قاهره دم از پيروزي اعراب مي زد.
صوت العرب در شامگاه روز پنجم جنگ ادعا مي كرد كه لشگرهاي عربي چراغهاي شهر تل آويو را مي بينند و در بين شعارهاي ملي آهنگهايي از ام كلثوم خواننده مصري را پخش مي كرد.
پس از شكست عرب ها و تصرف قسمت شرقي بيت المقدس، بلندي هاي جولان و صحراي سينا توسط اسرائيل، فلسطينيان دريافتند كه تكيه به برادران عرب تكيه بر باد است. جنبش فلسطيني ولي در كشاكش سالهاي بعد پيروزيها و شكستهايي را تجربه كرد كه با شكست اكتبر ۱۹۷۳ اعراب پس از پيروزي اوليه، فلسطينيان را به نيرويي كه صهيونيستها نيز بايد آن را به رسميت مي شناختند تبديل كرد. بررسي اوضاع فلسطين را به آينده وامي گذاريم.