ايدز، مالاريا، سل، تب استخواني، بيلارزيا، فيلارزازيس و ... ليست بيماري هاي عفوني كه از جهان فقير قرباني مي  گيرد و در سرمقاله نشريه اكونوميست نام برده شده، دراز است و نويسنده ياد آوري كرده ليست درمان اين بيماري ها، بر عكس خيلي  كوتاه است و بدتر از آن انگيزه كساني كه پول دارند و مي  توانند ليست دوم را دراز كنند خيلي كم و سرمقاله نويس اكونوميست توضيح داده از وقتي كه استعمار پايان يافت، تمايل سياسي براي ريشه كن كردن اينگونه بيماري ها نيز با آن پايان يافت. به قول نويسنده به جز ايدز، آن هم فقط به خاطر اينكه چند صدهزار ثروتمند غربي نيز در كنار ميليون ها فقير به آن گرفتار آمده اند، بقيه به بيماري هاي سيندرلا تبديل  شده اند.
اما سرمقاله نويس خبرهاي نويد بخشي دارد. حالا يك مرد پيدا شده كه درست مثل آن قصه مي  خواهد سيندرلا را نجات دهد؛ بيل گيتس. نويسنده ياد آوري مي  كند بي  خود خوره هاي خل و چل اينترنتي، بيل گيتس را به صورت خداي جهان اهريمنان تصوير مي  كنند. نام او شايد به عنوان پدر خوانده نيكويي ها در قلب تاريخ ثبت شود.
موضوع مربوط است به پروژه پرسروصداي واكسيناسيون و بنياد خيريه اي كه نام آقاي گيتس و همسرش مليندا بر آن است و پدرخوانده نيكوكاري تا به حال 28 ميليارد دلار به آن اختصاص داده است. اين بزرگترين بنياد خيريه جهان است كه مي  خواهد دنياي فقيرترها را سالم كند؛ از طريق واكسيناسيون ارزان.
ول كنيد اين بدقلقي ها را كه دنبال انگيزه پولدارها براي اعمال خيريه مي  گردد، ول كنيد اين حرف ها را كه بخش بزرگي از كمك هاي خيريه آقاي گيتس به مدارس و آموزشگاه ها جهت حفظ شركت انحصاري ايشان مايكروسافت به كار رفته است، ول كنيد حرف هاي بدگويان را كه ادعا كرده اند در مورد همين بنياد از يك كمك 500 ميليون دلاري به هند، 100 ميليون دلار براي كمك به مبارزه با گسترش ايدز و 400 ميليون دلار براي گسترش شبكه زيربنايي اختصاص يافت كه هند رابه مشتري دايمي و اجباري مايكروسافت تبديل كرد. بهتر است حرف هاي تحليلگر گاردين را هم ناديده بگيريد كه سال گذشته فاش كرد، بيل گيتس در 9 شركت عظيم دارويي جهان از جمله مرگ، فايزر و جانسون سرمايه گذاري كرده است. پس يك نماينده شركت در هيات مديره بنياد خيريه مي  نشيند و واكسن از شركت مي  خرد كه از تامين كنندگان بودجه بنياد است. به اين مساله هم كاري نداشته باشيد كه حالا دولت ها، شركت هاي عظيم بين المللي، بنيادهاي خيريه، سرمايه داران، سازمان  تجارت جهاني و موسسات بين المللي بهداشتي وابسته به سازمان ملل به بنياد خيريه آقاي بيل گيتس پيوسته اند و بنابراين قرار است كه عملا واكسيناسيون در جهان از اختيار و وظيفه دولت ها، سازمان هاي بين المللي و موسسات مستقل بهداشتي خارج شده و همه چيز در اين حوزه از دانشمنداني كه روي تحقيقات و توليد دارو كار مي  كنند تا خود توليد و برنامه ريزي دولت ها و اجراي آنها تحت كنترل عملي بنياد قرار بگيرد كه تاكنون بيش از نيمي از سرمايه اش را آقاي بيل گيتس داده است و انحصار چه بدي دارد؟ مي   گويند هر وقت كامپيوترتان خراب شد و احساس بيچارگي كرديد يك فحش به بيل گيتس بدهيد. چون او با انحصارش مانع پيشرفت هاي ممكن و پركردن چاله چوله هايي شده كه كاربران دايم در آن كله معلق مي   شوند. اين حرف ها را بايد فراموش كرد، سرمقاله نويس اكونوميست حرف ميلتون فريدمن را به شما ياد آوري مي  كند: بهترين خريدها توسط مردمي صورت مي  گيرد كه پول خودشان را مصرف مي  كنند. يعني اگر هدفي تجاري در كار آقاي گيتس باشد، فبها او به هر حال راه هاي درمان با كمترين هزينه را پيدا خواهد كرد. و باز مقاله نويس نكات مهمتري هم دارد: آقاي گيتس خودش دانشمند است و ارزش دانش در كشف بيماري و پيدا كردن راه هاي درمان را مي  داند. او تصميم گرفته با پولش مغزها را بخرد و در اين راه به كار گيرد. سرمقاله نويس اين عبارت را به كار برده است: تركيب قدرت پول، قدرت مغز به اضافه قدرت خريد مغز به وسيله پول... و اين سه با هم مساله واكسيناسيون در جهان را حل خواهد كرد.
فقط يك انگيزه كم بود كه اين مساله هم با ظهور بيل گيتس حل شد.
جهان ما تماشايي شده است. يك مرد جهان را خراب مي  كند، مرد ديگر مي خواهد درستش مي  كند!

دانيل دي لوئيس هنرپيشه مشهور انگليسي و برنده جايزه اسكار به خاطر بازي در فيلم پاي چپ من در كنار تام كروز، هريسون فورد وكلينت ايستوود جزو بزرگان سينماي جهان به حساب مي آيد.
دي لوئيس علاوه بر جايزه اسكار تاكنون 4 بار نامزد دريافت جايزه گوي طلايي شده است. هر چند كه بارها و بارها از نقش آفريني هاي وي قدرداني شده است، اما اين بار قرار است كه در جشنواره فيلم برلين از اين هنرپيشه 47 ساله تجليل شود.
جشنواره فيلم برلين كه از سال 1986 شروع به كار كرده، در پانزدهم فوريه جايزه دوربين برليني را به دي لوئيس اعطا خواهد كرد.
شروع جشنواره، امسال دهم فوريه خواهد بود كه در اين روز، از فيلم نفر به نفر ، يك حماسه تاريخي با شركت كريستين اسكات توماس، تجليل خواهد شد. تاكنون دي لوئيس 4 مرتبه براي دريافت دوربين برليني در جشنواره فيلم برلين شركت كرده است؛ به نام پدر 1994 ، بوته 1997 ، مشت زن 1998 و دار و دسته نيويوركي ساخته مارتين اسكورسيزي 2003 . علت تجليل و سپاسگزاري از وي به خاطر بازي درخشان در فيلم هاي لاندرت زيباي من و يك اتاق با يك منظره و بسياري از نقش آفريني هاي وي است كه پيش از اين از آنها قدرداني شده است.
همچنين در اين جشنواره از قديمي ترين استوديو ساخت فيلم ژاپن نيز در كنار دي لوئيس قدرداني خواهد شد.
استوديو شوچيكو در حدود 110 سال قدمت دارد و اولين موسسه سينمايي است كه جايزه دوربين برليني را از آن خود خواهد كرد. كارگردانان بنام ژاپني از جمله آكيرا كوروساوا فيلم هاي خود را در اين استوديو ساخته اند.

ديويد بكام يكي از ستارگان تيم رئال مادريد از سوي مربي اين تيم از بازي در هر گونه فيلمي كه در  هاليوود ساخته شود، منع شده است.پيش از اين گفته شده بود، ديويد بكام به زودي در فيلم آمريكايي گل به ايفاي نقش خواهد پرداخت. بكام 29 ساله به همراه هم تيمي اش زين الدين زيدان قرار بود تا با حضور در استوديوي پاينوود در بريتانيا براي بازي در فيلم 190 ميليون دلاري گل حاضر شوند، اما تصميم اخير لوگزمبورگو باعث شد تا درست 72 ساعت قبل از آغاز فيلمبرداري، تمام برنامه ها به هم بريزد.لوگزمبورگو، مربي تيم رئال مادريد از بكام خواسته است تا به جاي برنامه ريزي براي حضور در فيلم گل حواسش را معطوف به زمين فوتبال و بازي هاي آينده اش كند. اين تصميم لوگزمبورگو، بكام را به شدت آشفته كرده است. يك منبع نزديك به بكام فاش ساخت كه اين فوتباليست كه لقب سفير يونسكو را هم با خود يدك مي كشد، براي بازي در فيلم گل كه اولين اثر هاليوودي وي مي توانست باشد ماه ها برنامه ريزي كرده بود و حضور در چنين فيلمي يكي از آرزو هاي ديرينه او بوده است.اما لوگزمبورگو با تصميمش شرايط را براي وي كه با سازندگان گل قرارداد بسته سخت كرده است. لوگزمبورگو به صراحت گفته است تا زماني كه ديويد در رئال حضور دارد، اولويت كاري او فوتبال بايد باشد. فيلم گل ماجراي پسر آمريكايي را به تصوير خواهد كشيد كه بر اثر علاقه به فوتبال و تلاش هاي مستمرش راهي تيم نيوكاسل انگليس مي شود و از آنجا به تيم رئال مادريد مي رود و آخر سر راهي رقابت هاي جام جهاني فوتبال مي شود. فيلم گل قرار است در 3 مرحله ساخته شود. البته بكام در فيلم گل نقش كليدي ايفا نمي كرد. به نظر مي رسد از آنجايي كه بكام به خاطر تصميم لوگزمبورگو از نظر رواني به هم بريزد، مربي تيم رئال مادريد در تصميمش تجديدنظر كند، چرا كه بعيد به نظر مي رسد بكام با حالي آشفته توانايي ارايه بازي خوبي از خود داشته باشد.

سالاد فصل فريدون جيراني همان گونه كه از نامش پيداست، معجوني است از چند ژانر سينمايي و شايد هم يك بلاتكليفي مضموني اجازه نداده است تا جيراني يكي از مسيرهاي موردنظر خود را انتخاب كند. سالاد جيراني از ملودرام هاي اجتماعي در كنار سوسپانس مورد علاقه  اش در كنار تيغه چاقو و قتل و بيماران رواني تشكيل شده است.عشق و زندان، قصه دختر بي پوله كه قصد دارد خانواده فقيرش را نجات دهد و برادر كوچكتر كه هنوز اصالت هاي خانواده هاي غيرتي و متعصب را حفظ كرده است. جيراني در سالاد فصل نيز در ميانه سينماي بدنه و حفظ گيشه و رعايت اصول سينماي هنري باقي ماند. دلبستگي هاي جيراني با توجه به ديدگاهش نسبت به سينماي فارسي او را بيشتر به سمت ماندگاري اقتصادي سوق مي دهد و در سالاد فصل نيز از آن فراتر نمي رود. جيراني قصه را خوب تعريف مي كند و از پس ترسيم تصوير نيز خوب برمي آيد. تمام اصول توجه به بازگشت سرمايه را نيز كاملا رعايت مي كند. آواز تيتراژ اول و آخر، موسيقي بجا و بازي هاي نسبتا خوب. ليلا حاتمي در سالاد فصل نيز چون آب و آتش بازي يكدست و گيرايي دارد و در لحظاتي با خسرو شكيبايي به طرز شگفت انگيزي درخشان مي شود. فصل اول فيلم كه اختصاص به معرفي شخصيت ها دارد، با ريتم آرام تري پيش مي رود، اما درام هاي موردنظر جيراني از بخش دوم قصه و زماني كه ليلا قصد دارد از طريق نزديك شدن به شريفي نيا خانواده خود را نجات دهد، جذاب مي شود. او حتي عشق به پسرخاله خود را در اين راه ويران مي كند. سوسپانس دروني اين سكانس ها از هيجانات، اكشن و تيراندازي فيلم زيباتر و محكم تر است. جيراني زماني كه هفت تير را دست زن رواني شريفي نيا مي دهد، ريتم متعادل و اجتماعي بارز فيلم نيز از هم مي گسلد و افت هاي دراماتيك قصه كاملا پيدا مي شود. جيراني در سالاد فصل براي بازگويي قصه خود چندان پايبند به منطق هاي امروزي قصه نيست يا صحنه پردازي و نوع دكوپاژ اين باور را به تماشاگر نمي دهد كه شرايط به وجود آمده را باور كند. مثل صحنه هاي بيهوشي ليلا، در وان قرار دادن او، مخفي شدن ليلا در سالن خانه و درگيري او با مهناز افشار در فينالي كه از جنس ديگر سكانس هاي فيلم نيست. سالاد فصل پلان بندي خوبي دارد و جيراني را نسبت به ديگر كارهايش از نظر تكنيكي برتر نشان مي دهد. سالاد فصل با بازي ليلا حاتمي اعتبار بيشتري پيدا كرده است. سالاد فصل را در سينما صحرا ديديم با اشكالات صدا كه متوجه نشده ايم از ضبط ديالوگ ها بود يا مشكل فني سينما. اميدواريم كه مسوولان سينما صحرا كه به بهترين شكل جمع منتقدان را پذيرفته اند، اين نقيصه را نيز برطرف كنند.

چاكي رايس 
صفحه دوم روزنامه پرتيراژ ميرر عمدتا به اظهارات اخير كاندو ليزا رايس اختصاص دارد كه در اولين روز رسمي در اختيار گرفتن پست وزارت خارجه به ايران حمله كرده است. تيتر مطلب: ما در اين مقطع به ايران حمله نخواهيم كرد. در پايين گزارش تصاوير پشت سرهمي از وي چاپ شد كه او را به تدريج در حال تبديل به چاكي شخصيت عروسك قاتل يك فيلم ترسناك چند قسمتي آمريكايي نشان مي دهد.
روزنامه كتابي 
صفحه اول روزنامه السفير چاپ لبنان شباهتي به يك روزنامه عادي ندارد. اين صفحه اختصاص به مصاحبه اي تفصيلي با رفيق حريري دارد. بدون آنكه عكس يا جلوه اي گرافيكي به كار گرفته شده باشد. السفير، مخاطب ايراني را به ياد اعلاميه ها و شب نامه هاي انقلابي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن سال 1357 مي اندازد.
آقاي مشكوك 
روزنامه آلماني سايت به طور مفصل به رسوايي اخير داوري در ليگ فوتبال اين كشور پرداخته است. مرد مشكوك هيبتي شبيه جاسوسان و كارآگاهان خصوصي دارد، با چهره اي كه از توپ فوتبال ساخته شده است. هويزر داور آلماني چندي پيش اعتراف كرد كه به خاطر شركت فعال در شرط بندي ها اقدام به تغيير نتايج مسابقات مي كرده است. اين رسوايي صلاحيت اين كشور را براي ميزباني جام جهاني 2006 زير سوال برد. گفته مي شود بيش از 20 نفر در رابطه با اين پرونده مورد سوءظن قرار دارند.

حسام گلبري
مامور قتل، خواهان سلامتي پاپ 
پاپ ژان پل دوم همچنان در بيمارستان است، اما از همانجا پيروان كاتوليك خود را رهبري مي كند.
در ميان افرادي كه اخيرا در مورد پاپ حرف هايي زده اند، نام يك نفر جلب توجه مي كند. محمدعلي اقصي كسي است كه در سال 1981 قصد ترور پاپ را داشت. او كه هم اكنون در زنداني در تركيه آخرين سالهاي محكوميت خود را مي گذراند، طي پيامي براي پاپ آرزوي سلامتي كرد و از او خواست به جهانيان اعلام كند كه پايان دنيا نزديك است. وي چنين نوشته است: پاپ عزيز، آرزو مي كنم هرچه سريعتر بهبود يابيد و حالا وقت آن است كه اين حقيقت الهي را كه ما در پايان دنيا هستيم، به همه ابلاغ كنيد.
ارسال پيغام در خواب
روزگاري كه الكساندرگراهام  بل تلفن را اختراع كرد، خيلي ها هاج  و واج و انگشت به دهان ماندند كه چگونه مي شود صداي فردي را در آن طرف دنيا شنيد. اما امروز تلفن به وسيله  اي پيش پا افتاده تبديل شده است. با اين حساب از خواندن اين خبر كه مردي در خواب پيغام  مي فرستد، نبايد زياد متعجب شويد.
ريچاردگريفيث 23 ساله در عالم خواب پيام هاي زيادي براي افراد مختلف فرستاده است و حتي يكي از اين پيام ها ، دقيقا ماجرايي بود كه او در خواب ديده بود.
او مي گويد: اين قدرت ماوراي طبيعي من است، اما هنوز هم خودم بيش از همه در تعجب هستم.
اولين پيغامي كه او فرستاد 18 ماه قبل در ساعت 30:2 شب و براي مادرش بود.
چند ماه بعد از آن او پيامي براي يكي از دوستانش فرستاد با اين مضمون: كمك، من توي درد سر افتاده ام، يكي دارد تعقيبم مي كند. دوست او كه نگران شده بود، فورا به وي تلفن زد و با ريچارد صحبت كرد و معلوم شد كه پيغامي كه ريچارد فرستاده بود همان خوابي بود كه در آن لحظه مي ديد، او يك بار هم كارتون كتاب جنگل را در خواب ديد و پيغامي در رابطه با اين فيلم براي يكي از دوستانش فرستاد.
يك روانشناسي در اين رابطه مي گويد: تاكنون با چنين مساله اي مواجه نشده بودم، فكر مي  كنم يكي از نشانه هاي عصر فرامدرن باشد!
با اجازه بزرگترها در ارتفاعات
حتما تاكنون اصطلاحاتي همچون ازدواج موقت يا ازدواج دانشجويي را شنيده ايد اما ازدواج در ارتفاعات و كوهستان  باب جديدي است در امر ازدواج.
در مراسم ازدواج يك زوج هندي، عروس خانم درحالي بله را گفت كه او و همسرش به وسيله طناب ميان دو كوه در هوا معلق بودند. آشريواد اير و بارتي پانيل در ارتفاع 2 هزار پايي ميان كوه هاي داك و داچس پيك در نزديكي مومباي ازدواج كردند. جناب داماد از سمت كوه داك و عروس خانم هم از سمت كوه داچس پيك با طناب به طرف يكديگر رفتند تا زندگي زناشويي خود را جدا از مشكلاتي كه در زمين در انتظارشان است با اجازه بزرگترها آغاز كنند. در اين مراسم غير طبيعي، طبيعي است كه عاقد هم بايد در ارتفاع 2هزار پايي حاضر باشد. در نتيجه عاقد هندو نيز حاضر شد براي مدتي در هوا معلق شود.
اين مراسم 45 دقيقه به طول انجاميد و 150 نفر ميهمان نيز در اين مراسم شركت داشتند.
اين زوج هر دو 28 ساله و كوهنوردان قهاري هستند. آشريوا داير به اكسپرس نيوزلاين گفت: من 3 سال پيش قله داك را فتح كرده بودم و مي دانم در آنجا بودن چه احساس شگفت انگيزي دارد و هيچگاه مراسم ازدواجم را از ياد نخواهم برد. ما هميشه آرزو داشتيم ازدواجي داشته باشيم دور از دنيا، جايي كه همه مردم سرخود را بالا بگيرند و به ما نگاه كنند.
حال بايد ديد كه اولين فرزند آنها در بيمارستان متولد خواهد شد يا در يك كمپ كوهستاني!