يكشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۳۷
خبرسازان
Front Page

پرستويي چند بار روي اين سن رفته است؟
جايزه بگير
029622.jpg
چند سيمرغ بلورين بهترين بازيگر به علا وه تنديس بهترين بازيگر در هشتمين جشن خانه سينما و ديپلم افتخار بازيگر نقش دوم و... اين كارنامه آقاي جايزه بگير است، آقاي بازيگر!
پرويز پرستويي 3 بار روي سن رفت و 2 بار از اين 3 بار جوايز ديگران را به امانت گرفت. 2 جايزه از اين 3 سيمرغ به او تعلق نداشت و فقط به دليل غيبت مجيد مجيدي در مراسم اختتاميه جشنواره بيست و سوم فيلم فجر در اختيار وي گذاشته شده بود، اما هيچ يك از حاضران در مراسم به اين 3 سيمرغ شك نكرد. او حتي اگر 10 سيمرغ هم يكجا بگيرد، كسي در مورد توانايي  هايش ترديدي به خود راه نمي دهد. كاراكتر پرويز پرستويي يك پارادوكس تمام عيار است. او نقش  هاي كمدي و جدي را با يك ميزان توانايي بازي مي كند، در قالب شخصيت هاي كمدي چنان تماشاگر را مي خنداند كه بسياري از تيپ هاي شناخته شده تاريخ سينما نيز كمتر از عهده آن برمي آيند و توانايي هاي وي در ارايه نقش هاي جدي نيازي به توضيح ندارد.
او 3 سيمرغ گرفت، شايد سيمرغ بهترين بازيگر نقش اول مرد تنها بخشي از مراسم بود كه نتيجه آن از قبل قابل پيش بيني مي نمود. در واقع اختلاف نظر در بسياري از بخش هاي مسابقه جشنواره در اين بخش به اتفاق نظر تبديل شده بود.
مجيد مجيدي در اين فيلم يك رنگ خدا ي ديگر را روايت مي كند. او صد البته به گيشه نيز مي انديشد. او حتي اگر يك درصد هم در شروع اين پروژه به گيشه فكر نمي كرد، با انتخاب پرستويي در نقش اول بيد مجنون فروش فيلمش را بيمه كرد. پرستويي مي گويد: از مجيدي تشكر مي كنم كه اين فرصت را به من داد تا يك دريچه جديد در زندگي ام باز شود. من الان مي توانم با يك نابينا مكاتبه كنم. سينماي ايران هم از مجيد مجيدي ممنون است از اينكه به اين سينما فرصت داد تا يك نقش به يادماندني ديگر را به حافظه بسپارد.
پرويز پرستويي وقتي مارمولك مي شود، واقعا مارمولك است و وقتي در قالب مرد عوضي فرو مي رود، يك مرد عوضي واقعي را به نمايش مي گذارد. او حتي زماني كه حاج كاظم  است، كامل ترين تصوير را از اين نقش ارايه مي دهد. حالا يك پرويز پرستويي داريم كه يوسف است؛ يوسفي كه نابيناست، بينا مي شود، اما ديگر روشندل نيست، تا اينكه...
يوسفي كه به قول يك نفر: سالكي است كه اينك بينا شده، اما نمي تواند از چشم خويش مراقبت كند و در ورطه دلدادگي مي افتد و حكايت شيخ صنعان را به ياد مي آورد...
راستي، فاصله پرويز پرستويي ديار عاشقان تا پرويز پرستويي بيد مجنون چقدر است؟ چگونه پرستويي، پرويز را با خود تا اينجا بالا كشيد؟

پايا ن حكومت خواننده بدصدا
عليرضا حبيبي ركورد پرش سه گام ايران را پس از 31 سال شكست 
029625.jpg
اميد  كريمي 31 سال پيش كه يك پرنده ايراني توانست ركورد 08/16 متر پرش سه گام را به نام خودش ثبت كند  ، هنوز هيچ اتفاقي در اين مملكت نيفتاده بود. هنوز مردم ايران دنيا را تكان نداده بودند و هنوز آن پرنده به مرز 30 سالگي نرسيده بود، در ايران زندگي مي كرد و مي توانست ركوردش را بالاتر ببرد. آن موقع در ايران به آن پرنده سه گام ارج و قرب مي نهادند و او يكه تازي مي  كرد.
۳۱ سال گذشته است و آن پرنده نه در ايران است و نه ديگر مي تواند ركورد بهتري براي خود به دست بياورد. او اكنون به يك حرفه كاملا نامربوط خوانندگي در آن طرف آبها مشغول است و حالا ديگر نمي تواند ادعاي هميشگي و 30 ساله اش را بر زبان بياورد. من خودم شاهد بودم كه ركورد او شكسته شد. گرچه هيچ احتياجي به شهادت من نيست. آن جمعيتي كه عصر چهارشنبه گذشته و پيش از بازي ايران بحرين در سالن دو وميداني مجموعه ورزشي آفتاب انقلاب در شرق تهران بودند و مسابقات دو وميداني دهه فجر را از نزديك تماشا مي كردند، همه شاهدند كه عليرضا حبيبي با كمتر از 40 در صد آمادگي و با پاي تازه از گچ باز شده، در پرش دوم خود آنچنان پروازي كرد كه كل سالن به وجد آمد و براي ركورد 23/16 متر او هورا كشيد. من نديدم هيچ دوربين تلويزيوني كه اشك هاي عليرضا را وقت حرف زدن با مادرش ثبت كند، اما ديدم تمام اعضاي 9 تيم خارجي مسابقات به او تبريك مي گفتند و با اوعكس يادگاري مي انداختند.
حبيبي پس از پرش صدايش گرفته بود و با بغض به مادرش در آن طرف خط مي گفت: …بالاخره تموم شد، بالاخره زدمش...” و من مطمئنم كه او اصلا به اين فكر نمي كرد كه آن پرنده 30 سال پيش به وعده 10 هزار دلاري اش عمل مي كند يا نه؛ كه اصلا اهميتي هم ندارد. اما من مطمئنم كه عليرضا به اين فكر مي كرد و از اين خوشحال بود كه ديگر هيچ كسي از آن طرف آبها فرياد نمي زند و با غرور نمي گويد اگر كسي ركوردش را بزند، 10 هزار دلار از آن خواننده جايزه مي گيرد و وي حتي برايش يك آهنگ هم مي خواند. ديگر كسي نمي  تواند سركوفت اين ركورد دست يافتني را به پرنده هاي ايراني بزند.
عليرضا حبيبي مي تواند سرش را بالا بگيرد و به آن پرنده 30 سال پيش بگويد كه اگر او بعد از چند اردوي تداركاتي و كار كردن با چند مربي خارجي و صرف هزينه سرسام آور توانست ركورد ايران را به نام خود ثبت كند، او و مهدي شاهرخي كه ركورد پرتاب وزنه را هم در همين مسابقات زد با كمترين هزينه ركوردهاي ايران را جابه جا مي كنند البته اين تاسف دارد كه آنها حتي پول مكمل هاي غذايي شان را از جيب مي  دهند، چه برسد به اينكه بخواهند در اردوهاي خارج از كشور شركت كنند و يا مربي خارجي مناسب بالاي سرشان داشته باشند.
كمتركسي حرف هاي مهدي شاهرخي ، سجاد مرادي و بقيه رامي نويسد. قرار است كه همه بگويند عليرضا حبيبي و مهدي شاهرخي ركورد ايران را زدند و همه بر اين اصرار كنند كه عليرضا حبيبي ركورد 31 ساله را شكسته است. ما هم همين ها را مي گوييم. شايد ديگر كسي حداقل حرفي از ركورد 31 ساله اش نزند و پو ل هايش را براي خودش نگاه دارد.

كوتاه تر از گزارش
گردش با ماشين آتش نشاني 
در حالي كه زنگ خطر يك ايستگاه آتش نشاني در سيدني به صدا درآمده بود، ماموران امداد آن ايستگاه به علت نبود ماشين آتش نشاني نتوانستند به محل حادثه اعزام شوند. يكي از ماموران بي مبالات اين ايستگاه پيش از به صدا درآمدن زنگ خطر با تنها ماشين ايستگاه امداد براي خريد پيتزا بيرون رفته بود. وي پس از خريد پيتزا به سراغ چند نفر از دوستانش رفت و آنها را براي گردش به داخل شهر برد!
خوشبختانه ماموران ديگر ايستگاه هاي امداد به كمك حادثه ديدگان شتافتند و به كسي آسيب جاني نرسيد. مسوولان امر كه از اين واقعه شگفت زده شده اند قول برخورد جدي با متخلفان امر را داده اند.
كلاغ پر براي متخلفان 
رانندگان كاميون در هند در صورت زيرپا گذاشتن قوانين رانندگي بايد به مسافت نيم كيلومتر كلاغ پر بروند. پليس بيهار به جاي فرستادن متخلفان به دادگاه، آنها را مجبور به كلاغ پر مي كند. رانندگان متخلف بايد در حين كلاغ پر نام سياستمدار محبوب خود را نيز به زبان بياورند. يك مامور پليس گفت: آنها با نام بردن رهبر محبوب خود در حين كلاغ پر حس مي كنند كه دارند به آنها توهين مي كنند و اگر كمي فكر كنند، ديگر چنين كاري را مرتكب نخواهند شد.
اول اهداي خون، بعد ملاقات 
بيمارستاني در شيلي عيادت كنندگان بيماران بيمارستان را مجبور به اهداي خون مي كند. عيادت كنندگان قبل از ديدن مريضشان بايد مقداري خون بدهند. همين امر باعث شده است تا يك نماينده مجلس در شيلي عليه اين اقدام بيمارستان موضع بگيرد.
ايگانسيو اوديتا نماينده پارلمان شيلي حين ورود به بيمارستان مجبور به اهداي خون شد. او مي گويد: اين اقدام كاملا غير قانوني است و تهديد كرده كار را به مراجع قضائي خواهد كشاند، اما مسوولان بيمارستان تالكا گفته اند كه به خاطر كمبود ذخاير خون مجبور به انجام اين كار هستند و بيمارستان هاي ديگر هم دست به چنين كاري مي زنند. ايگانسيو، نماينده شيليايي گفته است كه قصد دارد با تصويب قانوني در مجلس شيلي، از ادامه چنين فعاليت هايي توسط بيمارستان ها جلوگيري كند.
حتما بايد سگ را ببينم!
يك زن چيني پس از گرفتن طلاق از شوهرش مي خواهد دوباره از او شكايت كند. البته اين شكايت نه به خاطر مسايل مالي، بلكه به خاطر مسايل عاطفي است. خانم ونگ از شهر نانجينگ از همسر قبلي اش كه يك سرمايه دار ثروتمند است به دادگاه شكايت كرده، چراكه او حق ديدن سگشان را به او نمي دهد. شوهر قبلي اين خانم كه به حكم دادگاه سرپرستي سگ را برعهده گرفته است يا در را روي همسر قبلي اش باز نمي كند يا اينكه همسر سابقش را از ديدن سگ محبوبش محروم مي  كند. خانم ونگ حالا اميدوار است با حكم جديد دادگاه اجازه ديدن سگ قبلي اش را پيدا كند. گزارش نشده كه آيا اين زوج بچه اي هم دارند يا خير!

دكه
ازدواج چارلز با هووي دايانا
029616.jpg
029619.jpg
كه چي؟ چرا پرنس چارلز ابتدا با پرنسس دايانا ازدواج كرد و بعد او را به جهنم فرستاد؟! اين واكنش روزنامه هاي تبلويد بريتانيايي به خبر ازدواج قريب الوقوع پرنس چارلز با خانم كاميلاست كه قرار است مراسم آن روز 8 آوريل برگزار شود. يكي از كارشناسان مسايل دربار مي گويد: من از زناني كه خانواده اي را از هم مي پاشند متنفرم! البته همه اش تقصير كاميلا نيست، خود چارلز هم مقصر است. اين زوج كه قرار است از اين پس خوشبخت باشند به اينگونه انتقادات خو گرفته اند. اولين بار در سال 1995 بود كه پرنسس دايانا پرده از رازي دردناك برداشت و گفت: ما 3 نفر در اين مراسم ازدواج بوديم. ازدواج شلوغي بود، نه!  پس از طلاق دايانا و چارلز در سال 1996، كاميلا سعي كرد با حضور در انجمن هاي خيريه وجهه خود را بهبود بخشد، اما مرگ دايانا در سال 1997 بار ديگر او را در مظان اتهام قرار داد. اكنون حدود يك سال و نيم از زماني كه چارلز و نامزد جديدش جرات كردند ارتباط خود را علني كنند، مي گذرد. اين نامزدي در مراسم ناهاري كه از سوي ملكه اليزابت ترتيب داده شده بود، رسميت يافت.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   زيبـاشـهر  |
|  طهرانشهر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |