دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۳
انديشه
Front Page

نگاهي به تاريخ تشيع از آغاز تا امروز
اسلام ايراني
تشيع بنياد اصلي حكومت در ايران است و مفاهيم شيعي با تمام ساختارهاي سياسي و مدني جامعه ايران پيوند خورده است. ولايت علوي ريشه در زندگي فردي و اجتماعي انسان ايراني داشته و دارد و انقلاب اسلامي هم با دعوت يك مرجع تقليد شكل گرفت كه ولايت فقهي خود را نيابتا از معصوم مي دانست
010101.jpg
سيد صادق خرازي
پژوهشگران در باب بسترهاي شكل گيري تشيع اختلاف نظر دارند. برخي از آنان نخستين بارقه هاي اين تفكر را پس از جريان سقيفه بني ساعده و بسياري ديگر كه از جمله هانري كربن در شمار آنهاست، بدون نفي اين خاستگاه تاريخي، قوام و گسترش اين تفكر را در فرهنگ ايراني سراغ گرفته اند. به نظر اين گروه ايرانيان در بدو آشنايي با اسلام بيش از همه ملت ها در گسترش آن كوشيدند و از همان آغاز به حمايت از آل محمد(ص) در برابر حاكمان جور و ستمكار برآمدند. نيز دانشمندان و فرزانگان ايراني چون: ابن سينا، فارابي، سهروردي، ابوريحان، خواجه نصير و هزاران دانشمند ديگر پيرامون معارف غني مأخوذ از فقه اماميه به تفكر و تأمل پرداختند؛ اما شايد تشيع دو مقطع سرنوشت ساز در طول تاريخ داشته است: يكي در زمان صفويان كه به وحدت ملي ايران ياري رساند و دوم در انقلاب اسلامي كه بيشترين نمودش را در حكومت مبتني بر ولايت فقيه متجلي ساخت.مطلبي كه از پي مي آيد نخست به شكل گيري تاريخ تشيع تا دوران صفويه و انقلاب اسلامي پرداخته و آنگاه تشيع را از نظر برخورداري از روح معنوي و تسامح و رواداري نقطه مقابل جريان هاي سلفي و بنيادگراي اسلامي معاصر قرار داده است. با هم مي خوانيم:

۱- سرزمين ايران پس از فتوحات مسلمانان، وحدت ملي خود را از دست داد. ايرانيان با تمام وجود نداي آسماني ديانت جديد را پذيرفتند. پس از جريان سقيفه و غصب خلافت حضرت امير(ع)، ظلم بني اميه جان ايرانيان را به ستوه آورد. ايرانيان در برابر، از امامان شيعه(ع) كه مخالف بني اميه بودند، هواداري مي كردند. تشيع بدين سان در ايران فزوني گرفت. در انقلاب عباسي، ايرانيان به نام حمايت از آل محمد(ع) در برابر ظلم حاكمان عرب شوريدند و در نهايت به تدريج راه براي نفوذ ايرانيان در دربار خلافت بغداد ايجاد شد. بسياري از ايرانيان در دوره بني عباس از امامان(ع) پيروي و تبعيت مي كردند. در قرن چهارم قمري آل بويه شيعي مذهب راه را براي گسترش فرهنگ ايراني باز كردند و از خلافت عباسي جز نامي باقي نگذاشتند. حمله محمود غزنوي به ري و طغرل سلجوقي به بغداد، ديگر بار سيطره عباسيان را به جهان اسلام تجديد كرد. يكي دو قرن شيعيان در ايران از طريق فرهنگي، راه شيخ طوسي را در مدرسه فقهي اهل بيت(ع) ادامه دادند. ديگر، اماميه صاحب فقه و كلام و نظام اعتقادي مستقل و شناخته شده اي بودند. سيطره اسماعيليان شيعي بر مركز ايران و قدرت روزافزون آنان آسايش سلجوقيان سني را بر هم زد. موتور دستگاه خلافت با مساعدت سلجوقيان به كار افتاد و امام محمدغزالي فتواي قتل باطنيان را صادر كرد. خواجه نصيرالدين طوسي دانشمند طراز اول ايران و تشيع شرايط را چندان سخت ديد كه سال هاي سال در پناه همين باطنيان اسماعيلي، كه از سوي امامان سني به كفر و الحاد و زندقه متهم بودند، زندگي كرد و به نوشتن كتاب پرداخت. خواجه از فرصت حمله مغولان بي دين و مشرك به سرزمين خلافت استفاده كرد و با همكاري با مغولان زمينه را براي از ميان رفتن سيطره عباسيان بر ايران و بازگشت وحدت ملي ايران شهر فراهم كرد. خواجه نمي توانست اين كار را با ايدئولوژي كه خلافت بغداد را رمز بقاي اسلام و امت مي دانست انجام دهد. تنها با تشيع كه اساسا خلافت را به رسميت نمي شناخت، اين كار ممكن بود. باري تشيع و ايرانيت اين چنين سرنوشت همديگر را رقم زدند و زمينه براي تشيع ايران فراهم شد. الجايتو، ايلخان مغول به دست علامه حلي شيعه شد و پس از آن چندان گرايش شيعي در ايران گسترش يافت، بطوري كه صفويان كه خود در اصل خانوادگي خويش سني بودند، با ادعاي حمايت از تشيع قدرت خود را مستحكم كردند. ايران صفوي با شعار تشيع سرنوشت خود را از سلطنت مدعي خلافت عثماني سني مذهب جدا كرد و ايران به عنوان يك قدرت كاملا مستقل در دنياي اسلام به وجود آمد. ايدئولوژي صفويان تشيع بود و آنان خود را مقدمه حكومت عادله مهدويه مي دانستند. صفويان اين ايدئولوژي را براساس ولايت فقيهان و بااجازه آنان بنياد نهادند. محقق كركي فقيه بزرگ شيعه حكومت را حق مسلم امامان(ع) مي دانست و مشروعيت صفويان را منوط به اجازه فقها كه نايبان عام امامان(ع) هستند، دانست. باري صفويان باهوشمندي و بامساعدت بزرگترين فقهاي شيعه سرنوشت ايران را از سرنوشت حكومت عثماني جدا كردند و اگر وحدت ملي ايران چند صد ساله است و بيشتر كشورهاي عربي محصول چند دهه اخيرند، ريشه آن به سرنوشت متمايز دو دولت ايران و عثماني باز مي گردد. حكومت عثماني سني راه مقابله با ايران را جنگ ايدئولوژيك مي دانست و فقيهان حكومتي خود را به كار انداخت تا با كمك كارخانه صدور فتواي قتل شيعيان به اتهام كفر و رفض، زمينه را براي كشتار شيعيان دست كم در مناطق تحت سيطره خود ايجاد نمايد.
۲- امروز نيز حكومت در ايران مشروعيت خود را از تشيع و از مفهوم ولايت مي گيرد. جمهوري اسلامي بنابر قانون اساسي براساس حاكميت و ولايت فقيه شكل گرفته است. تشيع بنياد اصلي حكومت در ايران است و مفاهيم شيعي با تمام ساختارهاي سياسي و مدني جامعه ايران پيوند خورده است. ولايت علوي ريشه در زندگي فردي و اجتماعي انسان ايراني داشته و دارد و انقلاب اسلامي هم با دعوت يك مرجع تقليد شكل گرفت كه ولايت فقهي خود را نيابتا از معصوم مي دانست. مراسم مذهبي و مناسبتهاي ديني و مراسم عبادي _ اجتماعي ما همه جا با محوريت فقه شيعي است. در نماز جماعت و در حج و ماه رمضان و... ايرانيان تنها فقه شيعه را مستند عمل مذهبي خود مي دانند. جنگ تحميلي با شعارهاي مقدس مذهبي و آرمانهاي شيعي آميخته بود و همين امر مقاومت در برابر دشمن خارجي را سامان داد و بالاخره موجب شد كه تماميت ارضي ايران محفوظ بماند. بار ديگر تشيع كه در پوست و جان هويت ملي ما ايرانيان ريشه دوانيده است و همه باورهاي شيعي كه هماهنگ با باورها و فرهنگ و عادات ايراني و آميخته با آن در وجود انسان ايراني به بار نشسته است، حافظ هويت ملي ما ايرانيان شده است. هم اينك در ايران هيچ فريضه شرعي بالاتر از حفظ كيان تشيع نيست. حفظ تشيع نه تنها يك فريضه شرعي است، بلكه مصلحتي است كه بالاتر از همه واجبات و الزامات شرعي است. تشيع، باورهاي ديني معنوي اسلامي است. تشيع، اسلام را در يك سلسله عقايد و باورها و احكام خشك مذهبي خلاصه نمي كند، بلكه روح اسلام را در ولايت علويه و معنويت باطني مي داند كه با تسامح و رواداري پيوندي عميق دارد. انديشه هاي افراطي درباره غير مسلمانان و روحيه تكفير و تفسيق و انديشه هاي سلفي خشكي كه به كشتار انسانهاي بيگناه صرفا به دليل اختلاف عقيده راه مي برد و يا باورهاي غلطي كه جنگي ديني را در دنياي معاصر رقم مي زند، در بنياد انديشه ديني شيعه جايي ندارد. انديشه خشك سلفي گري با بهره برداري افراطي و انسان برانداز از يك مفهوم مقدس قرآني يعني جهاد، تمدن بشري را نشانه گرفته است. تشيع دين دنياي ايراني است كه در آن ديانت و دانش بشري تعارضي با يكديگر ندارند. هشام بن حكم سالها با يك مخالف مذهبي و آن هم از جنس يك متكلم اباضي مذهب خارجي در يك حجره در بازار شريك تجاري بود و سيد مرتضي در رثاي ابواسحاق صابي اديب برجسته نامسلمان، بهترين اشعار خود را مي سرود. سلفيسم ريشه در بنياد افكاري دارد كه كشتن رافضي  را برترين جهاد مي داند و كفر رافضيان را از كفر زنادقه و ملحدان بدتر مي پندارد. نه آيا صلاح الدين ايوبي كه خود درگيردار جنگ با صليبيان بود، همت خود را از ديگر سو در اين مي دانست كه بايد دشمن خطرناكتر را از ميدان بدر برد و با فتواي فقهاي شافعي، دستور داد تا جان شيخ شهاب الدين سهروردي معروف به شيخ اشراق را به اتهام بي ديني بگيرند و او را بكشند.
باري ابن تيميه، خواجه نصيرالدين طوسي را به دليل سهمي كه در از ميان بردن خلافت بغداد داشت، نصيرالكفر و الالحاد مي خواند و بدترين ناسزاها از سوي وي و ابن قيم جوزيه و ابن كثير بر خواجه و علامه حلي و ديگر فقهاي بزرگ شيعه به همين دليل رفت. حكومت مماليك مصر و شهادت ناجوانمردانه شهيد اول را از ياد نبايد برد و داستان كشتن شهيد ثاني در حكومت عثماني نيز بر هيچ كس نبايد پوشيده بماند. صفويان و فقهاي بزرگ شيعه كه از حكومت صفوي حمايت كردند، تمام اين تجربه هاي تلخ را در حافظه خود داشتند و رويارويي صفويان با حكومت عثماني ريشه در اين تاريخ داشت.
۳- بن لادن ها و ابومصعب زرقاوي ها پيام آوران مرگ و نابودي اند. آنان با بشريت و با تمدن بشري و با تمام تاريخ دشمن اند. بن لادن در پيام صوتي اخير خود، عمليات تروريستي در عراق را كه جان عراقيان و شيعيان عراق را هدف گرفته است، جهاد خواند و ابومصعب زرقاوي را امير سازمان القاعده در عراق. امروزه اينان، انتخابات عراق را راهي براي برتري شيعيان در عراق مي دانند و به همين دليل به سنت مذهبي و سلفي خود، مقابله با شيعيان و كشتن و هدف گرفتن آنان را برترين جهاد مي پندارند. انديشه تكفيري و سلفي ايشان به آنان اين اجازه را داده است كه هر مخالفي را به نام اسلام از ميان بردارند و انفجار كليساها و معابد مذهبي و كشتن و زخمي كردن انسانهاي بيگناه تنها به اين دليل صورت مي گيرد تا روند موجود در عراق را بر هم بزنند و با آشفته كردن اوضاع و با ايجاد فتنه، براي سنيان عراق راه برون رفتي فراهم كنند. بن لادن مشاركت در انتخابات عراق را كفر دانست و قاتلان كافران مزعوم خود را مجاهدان في سبيل الله خواند. باري تعصبات عربي و ايراني ستيز اعراب بعثي مسلك و شيعه ستيزي سنيان سلفي و وهابي و تكفيري هم اينك در عراق دست به دست هم داده است و مي كوشد تجربه هاي كهن اين پيوند تاريخي را ديگر بار زنده كند. اينجاست كه بايد پرسيد وظيفه ملي و مذهبي ايران شيعي كه ميراث بر خواجه نصيرالدين طوسي و علامه مجلسي و صفويه است، در برابر اين تجربه نوين چيست؟ ايران شيعي براي حفظ اسلام فقاهتي مكتب امام صادق(ع) و براي حفظ و پاسداري از هويت ملي چه بايد كند بي ترديد در جنگ بشريت با دشمنان بشريت تشيع و ايران در كنار بشريت خواهند بود و شيعيان براي حفظ اسلام از تفسيرهاي غلطي كه به نام اسلام يادآور عقايد متعصبانه و كور امويان است، از اسلام مدارا و اسلام معنويت و ولايت دفاع خواهند كرد. دفاع از اين اسلام ، دفاع از هويت ملي _ مذهبي ايرانيان نيز خواهد بود، به نظر نويسنده اين سطور، تشيع مبناي مشروعيت ديني جمهوري اسلامي است و درست به همين دليل مي بايد به الزامات اين امر پايبند بود و آنها را در عرصه سياست داخلي و بويژه سياست خارجي در نظر گرفت. تاريخ گواه است كه مباني منافع ملي در سياست خارجي ايران در چهارصد ساله گذشته يعني از زمان صفويه، مگر در برخي از دوره هاي كوتاه تاريخي، بخصوص عصر پهلوي تغييري اصولي نكرده است و اصول تعامل ما با كشورها و قدرتهاي منطقه اي و بين المللي براساس موقعيت استراتژيك ايران، ريشه تاريخي و مذهبي داشته است. بنابراين مي بايست از هرگونه انفعال در سياست خارجي دست كشيد و سياستي فعال را راهبري كرد. اين سياست فعال مي بايست بر بنيادي عقلايي و عقلاني و به دور از احساسات غير واقعي تنظيم گردد. سياست خارجي كشور فقط مي بايست با محك منافع ملي سنجيده شود كه خود ريشه در پيوند استوار هويت ملي و عنصر تاريخي تشيع دارد.

تازه هاي انديشه

تشكل فراگير
با مروري بر يك دهه فعاليت حزب جمهوري اسلامي ايران/ دكتر عبدالله جاسبي/ جلد دوم/ ناشر: دفتر پژوهش و تدوين تاريخ انقلاب اسلامي/ پائيز ۱۳۸۳/ ۳۰۰۰ ريال.
كتاب حاضر كه جلد دوم از مجموعه هفت جلدي در دست انتشار، تحت عنوان كلي تشكل فراگير است و به كوشش سيد سعيد لواساني منتشر شده است، به بررسي عملكرد و فعاليت سياسي حزب جمهوري اسلامي در دهه نخستين انقلاب اسلامي مي پردازد. از آنجا كه نويسنده انقلاب اسلامي را بستر اصلي حزب جمهوري اسلامي قرار داده است، محتواي اصلي كتاب را به بررسي ماه هاي منتهي به انقلاب اسلامي اختصاص داده و سپس وارد هفته هاي اول شكل گيري انقلاب اسلامي مي شود.
اين كتاب از دو بخش و چند ضميمه تشكيل شده است و بخش نخست آن شامل مباحث نظري در خصوص چيستي وضعيت انقلاب و همچنين مفهوم انقلاب اسلامي است و در اين فضا در ادامه اين بخش به زيربناي اصلي انقلاب اسلامي پرداخته شده است.
در بخش دوم نيز كه مشتمل بر پنج فصل است، تاريخ تحليلي انقلاب اسلامي از دي ماه ۱۳۵۶ تا پيروزي انقلاب اسلامي مورد بررسي قرار گرفته است. ضميمه هاي اين كتاب كه در واقع توضيحات تكميلي دو بخش ذكر شده است، نخست به بيان انديشه ها و ديدگاه هاي شهيد بهشتي در خصوص جمهوري اسلامي،  پرداخته و سپس خاطراتي از حضرت آيت ا... موسوي اردبيلي، شهيد محراب آيت ا... صدوقي، حجت الاسلام والمسلمين شهيد محلاتي، دكتر حسن حبيبي، حجت الاسلام اسماعيل فردوسي پور، محمد كاظم نيكنام و علي دانش منفرد از اعضاي كميته استقبال امام و شهيد محمد كچويي بيان شده است، در پايان نيز مقاله اي پيرامون مفهوم انقلاب نوشته گلدستون به عنوان مطلبي مجزا به مباحث كتاب افزوده شده است.
010098.jpg
ويژه نامه بزرگداشت ادوارد سعيد
ناشر: مؤسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني/ پائيز ۱۳۸۳.
مجموعه حاضر حاوي گفت وگوها و نوشته هايي در مورد زندگي، انديشه و آثار ادوارد سعيد است كه تحت عنوان ويژه نامه همايش بزرگداشت ادوارد سعيد در پائيز ۱۳۸۳ توسط مؤسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني منتشر شده است.
در اين ويژه نامه گفت وگوهاي جداگانه اي با دكتر عبدالرحيم گواهي، اكبر افسري، حميد عضدانلو، رامين جهانبگلو و محمد ضيمران در مورد ادوارد سعيد و همچنين مقالاتي با عنوان ادوارد سعيد و اسلام، ادوارد سعيد و فلسطين و از شرق شناسي تا آمريكاي ديگر، درج شده است.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   سينما  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |