دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۳
ارزيابي جشنواره بيست و سوم از ديدگاه مردم و منتقدان
مشكلاتي كه هر سال تكرار مي شود
ايرادات وارد بر سينماي ايران همچنان پابرجاست و شاخصه آن هم ضعف در فيلمنامه نويسي است كه در اكثر قريب به اتفاق آثار مشاهده مي شود
010086.jpg
پژمان پروازي - عكس ها : مسعود خامسي پور
* پژمان لشگري پور (عضو انجمن نويسندگان و منتقدين سينماي ايران) جشنواره بيست وسوم را چنين ارزيابي مي كند: «رسم بر اين است كه جشنواره سينماي ايران را از زواياي مختلف ارزيابي كند و براي سال هاي آينده، پيش بيني مطلوب تري داشته باشد- متأسفانه برخي فيلم هايي كه در جشنواره نمايش داده مي شوند، به اكران راه پيدا نمي كنند. از طرف ديگر مي توان حركت جدي سينماي ايران در يك سال اخير را جمع بندي كرد و جشنواره بيست و سوم هم از اين قاعده مستثني نيست و آنچه كه در طي روزهاي گذشته مي بينيم، دليل بر اين است كه ايرادات وارد بر سينماي ايران همچنان پابرجاست و شاخصه آن هم ضعف در فيلمنامه نويسي است كه در اكثر قريب به اتفاق آثار مشاهده مي شود و چه بسا فيلمنامه هايي كه براي ساختار كوتاه يا نيمه بلند مناسبند و به شكل بلند ساخته مي شوند. به نظرم آن بحران هويتي كه در مورد سينماي ايران گفته مي شد، بعد از گذشت بيست وسه سال، يعني سينماي انقلاب، هنوز كه هنوز است با مشكلات فرهنگي، معرفتي و شناختي روبه روست. از طرف ديگر با توجه به بالا رفتن هزينه توليد فيلم در ساليان اخير و متأسفانه عدم ايجاد فضا و افق مناسب براي توليد كنندگان به بروز بحران اقتصادي مي انجامد و فشار مضاعفي بر جوانب مختلف وارد مي سازد. به طريقي كه معمولاً فيلم هايي كه توسط بخش خصوصي ساخته مي شود، مجبور است نگاه پررنگي به گيشه داشته باشد و معمولاً اين فيلم ها كه به سينماي بدنه شهرت پيدا كرده اند در فرم،  ساختار و مضامين خالي از محتوا هستند. مطالبي كه بايد اشاره كنم و طي چند سال اخير خودش را به رخ كشيده است، فيلم هايي هستند كه هنوز دغدغه گيشه را ندارند و توسط ارگان هاي دولتي مثل صدا و سيما،  بنياد فارابي، حوزه هنري و ساير ارگان ها توليد مي شوند نيز نتوانسته اند از اين فرصت كه قادرند با اضطراب كمتري به لحاظ اقتصادي فيلمي را تهيه كنند، استفاده نمايند و در آنها نيز شاهد فيلمنامه هاي غيرمنسجم و پرداخت هاي نامناسب هستيم و به طور كلي به روند حركت سينماي ايران كمك مؤثري نمي كنند. از طرفي مديريتي كه بر سينماي ايران حاكم است، نتوانسته حركتي جدي و راهبرد مؤثري براي ارتقاي سينماي اين مرز و بوم به لحاظ كيفي ايجاد كند. البته بخشي را هم به آنها بايد حق داد چرا كه به علت اينكه زيرساخت  هاي فعلي در سينماي ايران كه شامل سالن هاي نمايش، فناوري و بعد تكنولوژيكي است تقريباً ويران است و همچنين ايجاد بازارها و فرصت هاي مناسب براي تهيه كنندگان باعث شده كه بيشتر انرژي و مديريت سينماي ايران، به طرف حل اين مسائل برود. از سوي ديگر به نظر مي رسد تعداد مراكز تصميم گيري در بعد نظارتي بر فيلم ها و سينما كنترل هاي پس از ساخت فيلم باعث گرديده سينماي ايران مثل سال هاي گذشته با چالش هاي جدي روبه رو شود. به تعبير ديگر مراكز حمايتي از سينما محدود، اما مراكزي كه توقعات بي شمار دارد كه بعضاً هم غيرمنطقي هستند،  بي شمارند كه همين هم به اختلال در روند كيفي توليد فيلم مي انجامد.
* ايرج مظاهري (مدير سينما صحرا) در خصوص چگونگي برگزاري جشنواره امسال مي گويد: «اين جشنواره بيست وسومين جشنواره اي است كه در سينما صحرا برگزار مي شود. حدود چهارده جشنواره نخست فجر در اختيار مهمانان وزارت ارشاد اسلامي و مسئولين بوده است و بعد از اينكه سينما» آزادي «سوخت، اين سينما را براي تماشاي عموم و فروش بليت انتخاب كردند و امسال اولين بار است كه در اختيار رسانه هاي جمعي قرار گرفته است.» وي اضافه كرد: «ما با توجه به حساس بودن سينما در ارتباط با عزيزان خبرنگار، سعي كرديم به لحاظ كيفي و كمي چه از نظر تجهيزات و امكانات نمايشي و چه زيباسازي فضاي داخل و خارج سينما، شرايط را به بهترين وجه مهيا سازيم.» - مظاهري ادامه مي دهد: «نظر به اينكه سيستم صوتي سينما صحرا دالبي ساندافكت است و تمام توجهي كه به بهبود كيفي كار داشتيم و تمام هم و تلاششان براي سرويس دهي خوب به مهمانان، متأسفانه شاهد گله مند بودن برخي از عزيزان و دست اندركاران سينما از صداي فيلم هستيم. با توجه به اينكه كپي هاي فيلم در جشنواره حضور پيدا مي كند و اكثريت آنها بدون تست به سينما تحويل داده مي شود و ممكن است از نظر تصوير يا صدا نقص فني داشته باشد، به صراحت مي توان اعلام كرد كه ايراد از سيستم صوتي و تصويري سينما نيست چرا كه در اين مدت فيلم هاي متعددي نشان داده مي شود كه كارگردان و عوامل آن از مجموعه حاضر تقدير و تشكر مي كنند و امكان اينكه چنين اتفاقي براي يك يا دو مورد خاص بيفتد، زياد منطقي نيست.» - مدير سينما صحرا در پاسخ به اين سؤال كه آيا فيلم ها را ديده ايد يا نه؟ اين گونه پاسخ مي دهد: «به علت مشغله كاري، نتوانستم اكثر فيلم ها را ببينم، اما با توجه به اينكه اظهار نظر مهمانان را مي شنويم، فيلم هاي جشنواره بيست و سوم، شايد جوابگوي اقتصاد سينماي ايران نباشد.»
* حسين محمدي (نماينده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سينما فلسطين) مي گويد: «ازدياد جمعيت به خاطر تعداد كم بليت هاي گيشه است يعني بليتي وجود ندارد» - وي چنين ادامه مي دهد: «بليت ها از پيش به دانشجويان و اهالي سينما فروخته شده اند و تنها تعداد كمي مثلاً حدود هشت تا بليت مي ماند كه اگر فروخته نشود بهتر است» او در مورد مشكلات مختلف نسبت به سال هاي اخير مي افزايد: «سينما فلسطين به علت وسعت زياد و امكانات مطلوب تر و محل قرارگيري، توانسته مورد توجه قرار بگيرد و از اين جهت پيش فروش بليت هاي سينماهاي ديگر هم در اين مكان فروخته مي شود و تماشاگران به اينجا مراجعه مي كنند و توقع دارند كه در همين سالن فيلم ببينند و به توضيحات ما توجه نمي كنند. سيستم D.V.D سال گذشته به شكل معمول درآمده و ديگر تنش هاي سال قبل را نداريم. مسأله ديگر آنكه سال گذشته رديف اول را به تهيه كنندگان اختصاص مي دادند و بليت آن در اختيار سينما بود و معرفي شدگان توسط ايشان مي توانستند به راحتي از محل مورد نظر استفاده كنند اما امسال اين گونه نيست. برخي تهيه كننده ها بليت دارند و برخي ندارند و باعث مشكل شده است به گونه اي كه يك تهيه كننده (فيلم باغ كندلوس) مراجعه مي كند و ما نمي توانيم به ايشان جايي بدهيم!»
010089.jpg
محمدي در ادامه مي گويد: «امسال نسبت به سال گذشته خيلي بهتر شده و اعتراضات محدود تر است و تمام تلاشمان را براي خدمات رساني به مردم مصروف خواهيم كرد.» او از همكاري مديريت سينما (علي رضايي) و حراست (امير گل محمدي) نيز قدرداني مي كند.
* روح الله جعفري (كارشناس ارشد سينما و تئاتر) مي گويد: متأسفانه امسال بيست و سومين جشنواره بين المللي فجر، چه از لحاظ كمي و چه كيفي دچار افت محسوسي نسبت به دوره هاي گذشته بوده است . براي پر كردن چنين فضايي، آقايان و متوليان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، همان جشنواره فيلم هاي مذهبي و ديني را با عوض كردن قالب، به عنوان سينماي معناگرا به خورد مردم فهيم كشور ايران داده اند تا عدم برنامه ريزي خويش را در اين قالب جبران كنند
* محمد رضا فتحيان (تماشاگر حرفه اي فيلم) مي گويد:« جشنواره بهانه خوبي است كه دوباره با سينما آشتي كنيم. هر جشنواره اي جذابيت هاي خاص خودش را دارد. ممكن است مطلوب نباشد،  اما وجودش علي السويه نيست. در جشنواره بازتاب يك سال فعاليتهاي سينمايي را مي بينيم كه متأثر از اتفاقات رايج جامعه است. به نظر من، هر كسي در اين سينماي بحران زده كار مي كند، بايد تقدير شود حتي اگر موفق نباشد. من در جشنواره فيلم را با نگاه عمومي تري نگاه مي كنم تا در زمان اكران بتوانم حرفهاي تازه اي را نسبت به زمان و فضا در آن پيدا كنم. ما در جشنواره يك سال از زمان خودمان جلو تريم و بعد از اكران نيز نگاه مردم را در مورد آن بررسي مي كنم.
در كل سينماي ايران خيلي ضعيف است يعني گفتارهاي خودمان را نمي توانيم به تصوير بكشيم چرا كه يا قشري برخورد مي كنيم يا گرايشي يا اينكه دلباخته هنر صنعت سينما مي شويم و مي خواهيم جنبه غربي فيلم را پياده سازي كنيم و چون موفق نيستيم، نمي توانيم به مطلوب دست يابيم. در مجموع هر كس براي سينماي ايران كار كند بايد تقدير شود.»
* جوان بيست و دوساله اي كه خودش را م.د.الف معرفي مي كند، مي گويد: «تلاش مي كنيم، به هزار زور و زحمت بليت مي گيريم، وقتي داخل سالن مي شويم اكثر صندلي ها خالي است!» - او ادامه مي دهد: «تا وقتي اينچنين است ديگر حرفي ندارم.»
* مهندس عزيزي مي گويد: فيلم هاي خارجي به لحاظ فرم و تكنيك خيلي از فيلم هاي ما بالاترند. البته وجود امكانات و سرمايه را نمي توان انكار كرد، اما پرداخت بيش از حد به مضمون ما را از تكنيك و فن آوري دور كرده است.او ضمن آنكه از فيلم هاي خارجي به نمايش درآمده در جشنواره بيست و سوم ابراز رضايت مي كند مي افزايد:« آنها تلاش دارند تا پيشرفتهايشان را حتي در وجه خيالي به ما نشان دهند و فيلمسازان ما دنبال آن هستند كه تنگناها و فقر و بدبختي مملكت را با بزرگنمايي به تصوير بكشند.»

نگاهي به فيلم «فاخته» ساخته الكساندر روگوژكين به انگيزه نمايش در بيست و سومين جشنواره فيلم فجر
زندگي ادامه دارد
010083.jpg
سجاد صاحبان زند
جنگ يكي از مسائلي است كه بشر سالهاست با آن دست به گريبان است. سالهاست كه آدم ها به دلايل مختلفي روبروي هم قرار مي گيرند در اين تقابل، افراد زيادي كشته مي شوند، مكان هاي بسياري ويران مي گردد، خانواده هاي زيادي بي سرپناه مي شوند. افراد بي شماري داراي نقص عضو مي شوند و به همين دليل است كه جنگ همواره يكي از موضوعاتي بوده كه در مورد آن صحبت شده است. سينما هم از اين قاعده مستثني نيست. چرا كه تكوين هنر هفتم، دقيقا زماني اتفاق افتاد كه دو جنگ جهاني و چندين و چند جنگ در جهان، بحث هايي به روز و مهم بودند. در نتيجه فيلمهاي بسياري در مورد جنگ ساخته شده است كه حتي برخي از آنها را مي توان جزو برترين هاي تاريخ سينما نام نهاد.
به اين ترتيب،  پديده جنگ فقط به يك رويارويي ساده منتهي نشد. هنرمندان جهان، در فيلم هايشان به آثار و عواقب جنگ پرداختند و با تنوع نگاه به اين مقوله آن را بررسي كردند. جنگ مي توانست همه چيز انسان را تحت تاثير قرار دهد و چه چيزي از اين مقوله مهم تر است، تا آدمي وجود نداشته باشد، چطور مي شود در مورد مسائلش حرف زد؟ به همين علت است كه جنگ، مساله اي نيست كه به زمان و مكان محدود شود و فيلم هايي كه در مورد جنگ جهاني دوم ساخته مي شود، هنوز ادامه دارد و ادامه خواهد داشت. اين نكته براي ما نيز حرفهاي بسياري دارد، جنگ تحميلي ما هم، هنوز جاي كار بسيار دارد.
«فاخته» ، يكي از فيلمهايي است كه به جنگ دوم جهاني پرداخته است. البته اين فيلم به صحنه هاي نبرد دو گروه نمي پردازد، بلكه دقيقا از جايي شروع مي شود كه جنگ خاتمه يافته و گروه در حال جمع كردن بساطشان و رفتن به سوي پادگان ها مشغولند. ياد جمله اي از نيچه مي افتم: «مرد جنگي، در زمان صلح به جان خود مي افتد» .
فيلم دقيقا با صحنه اي شروع مي شود كه حرف فيلسوف آلماني را تاييد مي كند. گروهي از سربازان جنگ برگشته، يكي از همرزمان سابق خود را با ميخ و زنجيري به زمين مي بندند. سكانس هاي ابتداي فيلم، تلاش اين سرباز را براي رهاشدن از اين بند، به نمايش مي گذارد. با اين كه اين تلاش يك پنجم اول فيلم را به خود اختصاص مي دهد، اما از آن جايي كه كارگردان به شيوه اي هنرمندانه همذات پنداري ما را با سرباز تحريك مي كند، بي تابانه منتظريم تا او از اين بندها رها شود.
او با تلاشي فراوان خود را رها مي كند و در جستجوي خود در دشتي گسترده به كلبه كوچكي مي رسد كه زني در آن زندگي مي كند. البته اين زن، اكنون به سربازي پناه داده كه او نيز بر اثر بمباران دشمن زخمي شده بود و بي هوش روي زمين افتاده بود. دو سرباز به دو گروه مقابل متعلق و دشمن همديگرند. يكي از اين دو سرباز، كه جوان تر است، مرتبا مي گويد كه جنگ تمام شده و نيازي نيست كه آن ها با هم گلاويز شوند. اما سرباز ديگر آن قدر به دشمني اش ادامه مي دهد كه در انتهاي فيلم گلوله اي به سمت سرباز جوان شليك مي كند.
ماجراي گلوله خوردن و مسائل بعدي آن، يكي از جذابيت هاي فيلم است كه مي خواهم آن را براي پايان همين يادداشت نگه دارم. اگر خواننده پرحوصله اي باشيد، بعد از چند پاراگراف آن را خواهيد خواند.
سرباز روسي و فنلاندي و زن نمي توانند با هم حرف بزنند. هر كدام آنها به زبان خودش حرف مي زند، اما اين مساله دليل بر آن نمي شود كه آنها نتوانند با هم ارتباط برقرار كنند. در نتيجه اولين مساله در فيلم «فاخته» مساله ارتباط بين آدمهاست. انگار آدمها براي ارتباط با همديگر احتياجي به زبان مشترك ندارند. هرچه فيلم به جلوتر مي رود، ما اين ارتباط را بيشتر حس مي كنيم. هر چند دو سرباز گاهي با هم درگير شوند، اما اين درگيري شبيه يك بازي است. انگار آنها مي خواهند با اين كارشان بيشتر همديگر را بشناسند، درست شبيه بچه مدرسه اي ها كه اول دعوا مي كنند و بعد دوست مي شوند.
اين رابطه مثلث گونه بين دو سرباز و زن كه «آني» نام دارد، نشان مي دهد كه انسان ها براي رسيدن و ارتباط برقرار كردن با همديگر به زبان احتياجي ندارند و به قولي همدلي بسيار مهم است. انگار آدم ها هرچه به كودكي خود پناه مي برند، به دنيايي كه از اواخر زندگي به دور است، راحت  تر مي توانند با هم ارتباط برقرار كنند و حرف زدن، يكي از كارهايي است كه آدم بزرگ ها بيشتر به آن عمل مي كنند.
مساله دومي كه «فاخته» به آن مي پردازد شور زندگي است، «آني» زني تنهاست كه در يك دشت بزرگ زندگي مي كند. اما او سرسختانه كار مي كند و ادامه مي دهد. سرباز با آن كه به سختي به زمين زنجير شده، از هيچ تلاشي براي آزادي فروگذار نمي كند، تا رها شود. سرباز فنلاندي با اين كه به شدت زخمي شده، مي خواهد به زندگي ادامه دهد و خلاصه آن كه هيچ چيز سبب نمي شود كه آدم ها اميدشان را به زندگي از دست بدهند. اميد و ميل به زندگي، حتي در سخت ترين شرايط يكي از پيام هايي است كه به طور مستقيم با تماشاگر در ميان گذاشته مي شود.
هر چند كه حوادث فيلم، درست از زماني شروع مي شود كه جنگ دوم جهاني تمام شده، اما «فاخته» را مي توان فيلمي دانست كه اين جنگ را به شدت نقد مي كند. دو سرباز فنلاندي و روسي بي جهت با هم درگير مي شوند، در صورتي كه هيچ خصومت شخصي با هم ندارند. آنها تبديل به مهره هايي شده اند كه بدون توجه به عقايدشان، با هم جنگيده اند. اين دو سرباز نماد دو نيروي متحدين و متفقين هستند كه بي هدف با هم درگير شده اند و اين همه خسارت به جهان وارد كرده اند.
اما يكي از جالب ترين مسائلي كه در «فاخته » بيان مي شود، نقش يك زن است. اين زن دو مرد را به هم پيوند مي دهد. او كسي است كه زندگي را به جريان مي اندازد. سرباز اولي را مداوا مي كند و زنجير پاي سرباز دوم را از پايش جدا مي كند. او ميان دو سرباز ميانجي مي شود تا با هم درگير نشوند. بر خلاف آن ضرب المثل قديمي و منسوخ كه همه جنگها را دسيسه زن ها و تقصير آنها مي داند.
«آني» نه تنها پيام آور جنگ نيست، كه صلح و زندگي را به ميان دو سرباز مي آورد، و سربازي كه به عنوان نمادي از آدميت مطرح هستند. به نظر مي رسد كه با توجه به آن كه «آني» با كسي سر عناد ندارد، اما مستقل است و تحت سلطه كسي نيست، مي تواند نمونه خوبي براي كارگردان هاي ظاهرا فمينيست ايراني باشد. او يك زن است با تمام خصوصيت هايش. اما مستقل و رها. او انسان است و فراتر از جنسيتش عمل مي كند. او عشق مي ورزد، كمك مي كند و زندگي مي بخشد.
صحنه پاياني فيلم، جايي اتفاق مي افتد كه يكي از دو سرباز، به سمت ديگري شليك مي كند. به حالت كما مي افتد و بي هوش مي شود. «آني» بالاي سر او مي آيد و وردهايي كه مي خواند، تلاش مي كند كه او را به هوش بياورد. كارگردان در اين جا به نمايش ماوراءالطبيعه مي پردازد. روح سرباز در حال رفتن است. اما زن آن قدر مي ماند و همچون فاخته آواز مي خواند كه سرباز به هوش مي آيد. اين عشق، اين تلاش و اين شاعرانگي تصوير، به شدت تماشاگر را تحت تاثير قرار مي دهد. عشق همه چيز را تازه و شفاف مي كند، همه چيز را از تيرگي درمي آورد. دو سرباز به جستجوي زندگي خويش مي روند و زندگي ادامه دارد.

سينما
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |