چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۴۴
ثبت نام خيرين آزاد سازي زندانيان
ظهر عاشورا با بوي آزادي 
030153.jpg
عكس : ساتيار
سعيده امين 
پرچم سرخ سلسله مهر از ديوار زندان قزل حصار برافراشته شد كه در آن نام كساني كه اقدام به آزادسازي زندانيان كرده اند مزين به نام سيدالشهدا گلدوزي شده است.
حميدرضا گوشه اي از پارچه سرخ با حاشيه هاي گلدوزي شده را دست گرفته و از روي كاغذ سفيدي كه نام چند نفر از خيرين روي آن نوشته شده است، اسامي را با ظرافت روي آن گلدوزي مي كند.
۳۸ ساله است و خشكي روي دستانش نشان از مشقت روزهاي اسارت دارد. هر از چندگاهي گردنش را بلند كرده و به چپ و راست مي تاباند تا خستگي دركند. نام ها يكي يكي سوزن به سوزن روي پارچه سرخ با نخ هاي سبز سيدي شكل مي گيرد. حميدرضا رو به زنداني همبندش كرده و مي گويد: فكر مي كني كي توي قرعه كشي اسمت در بيايد؟
نزديك به 200 زنداني در يك عصر زمستاني در راهروي طويل زندان دور پارچه سرخ پرچم نشسته اند و با نگاهي توام با اشتياق با كمي عجله اسامي را روي آن گلدوزي مي كنند تا پرچم براي بعدازظهر روز عاشورا آماده شود.
اولين نام حسين بود كه روي پرچم منقش شد و بعد نام 72 نفر ياران امام حسين(ع) روي آن گلدوزي شد. نام مبارك 14معصوم از گوشه هاي پرچم پيداست و الله بالاتر از همه اسامي نشسته است.
عرض اين پرچم 120 سانتي متر است و طول آن به 1+1000 متر مي رسد. يكهزار اعداد حروف ابجد با كلمه امام رضا (ع) و يك نيز به عنوان نشانه اي از خداي يكتا. در اين پرچم متن كامل زيارتنامه عاشورا به زبان عربي و به فارسي تحرير شده است. باني اين طرح شركت حاميان هستي - يك سازمان غيردولتي براي آزادي زندانيان - است كه طي هماهنگي  با فاضلي مسوول زندان قزل حصار اقدام به اجراي اين طرح كرده است.
اميرحسين توكلي مدير حاميان هستي مي گويد: در اين پرچم نه تنها نام خيريني كه مبادرت به آزادي زندانيان كرده اند بلكه شاكياني كه در مقدار طلب خود تخفيف داده اند نيز گلدوزي مي شود. همچنين برخي از هيات هاي عزاداري حسيني هم هزينه يك شب پذيرايي از عزاداران حسيني را به حساب آزادي زندانيان واريز كرده اند. به گفته وي اين كار بهانه اي براي پيوند مردم و زندانيان از طريق نام سيدالشهدا است.
كار بافت و گلدوزي در خود زندان و توسط زندانيان انجام شده است و اين پرچم در اعياد مذهبي و مناسبت هاي ملي از ديوار كريدور زندان كه بعضا به يكهزار و 500 متر نيز مي رسد آويزان مي شود.
توكلي مي گويد: اين كار براي نخستين بار است كه در زندان هاي كشور اجرا مي شود و اميدواريم مديران ساير زندان ها براي اجراي اين طرح با ما همكاري كنند.
برپايه اين گزارش كتابي نيز با همين نام كه در آن فهرستي از خيرين آزادسازي زندان ها تحرير شده است، در آستانه چاپ و انتشار قرار گرفته است. قزل حصار به معناي حصار سرخ است و از اين جهت پرچم سرخ سلسله مهر در بعدازظهر عاشورا نصب شد.
بسياري از زندانيان به دليل مبالغي ناچيز در زندان به سر مي برند. توكلي مي گويد: در فهرستي كه از اسامي زندانيان واجدشرايط اهداي كمك و آزادي به دست ما رسيده است، مواردي به چشم خورد كه برخي از زندانيان به خاطر 150 هزار تومان بدهي در زندان هستند اما كسي حاضر به پرداخت بدهي آنان نيست. عموما در اين موارد كسي از زنداني شدن فرد خطاكار اطلاعي ندارد چون خانواده هاي ايراني اغلب زنداني شدن اعضاي خانواده خود را پنهان مي كنند. توكلي مي گويد: خانواده هايي كه خواهان آزادي زندانيان خود هستند، مي توانند با شماره 5383446 (موسسه حاميان هستي) تماس گرفته تا زنداني آنها در قرعه كشي شركت داده شود و چنانچه زندانيان معرفي شده واجد شرايط آزادي باشند، پس از برنده شدن در قرعه كشي با موافقت مسوولان آزاد خواهند شد.

بيش از 10 هزار كودك اندونزيايي در جست و جوي والدين خود هستند
به دنبال رد پاي پدر و مادرهاي گمشده
حسام گلبري- اندونزي، باندا - سازمان ملل متحد هفته گذشته در بيانيه اي اعلام كرد بيش از 10 هزار كودك بي سرپرست در باندا اندونزي كه در اثر زلزله اقيانوس هند، والدين خود را گم كرده اند به دنبال بازگشت به كانون خانواده شان هستند.
اطلاعيه سازمان ملل، بيانگر اين مطلب است كه حدود 5/2 درصد از 400 هزار ساكن جزيره سوماترا در اثر امواج عظيم حادثه سونامي 26 دسامبر مفقود شده اند. بنا به اعلام يونيسف، تعدادي از اين كودكان حتي يك فاميل زنده هم ندارند و تمام اقوام دور و نزديك آنها در زلزله جان باخته اند. فردريك سيزارت، از ماموران يونيسف مي گويد: اعلام آمار دقيق اين افراد واقعا سخت و دشوار است و ما تنها مي توانيم مقدار تقريبي آن را تخمين بزنيم. با گذشت حدود 2 ماه از فاجعه سونامي، بيش از 240 هزار نفر از اهالي ايالت باندا كشته يا ناپديد شده اند. اما كشورهاي زلزله زده با همكاري يونيسف و سازمان ملل در پي آن هستند تا بازماندگان بي سرپرست را به كانون هاي گرم خانواده شان بازگردانند و البته تا اندازه اي در اين مهم موفق بوده اند. يكي از اين موارد موفقيت آميز هفته پيش رخ
داد. پسر بچه 9 ساله اي به نام ايوان پس از گذشت 8 هفته دوري از والدينش توانست آنها را پيدا كند. نفيس، مادر ايوان كه هنگام پيدا كردن فرزندش از خوشحالي در پوست خود نمي گنجيد به خبرنگاران گفت: هر روز گريه مي كردم و از خدا مي خواستم كه ايوان را به من باز گرداند. مطمئن بودم كه او را پيدا خواهم كرد. باز هم خداوند را شاكرم.
مسوولان در امر بازگرداني كودكان به خانواده هايشان دقت لازم را به كار مي برند. آنها ابتدا ايوان را به سطح شهر بردند تا بتواند محل زندگي خود را مشخص سازد. فرداي روزي كه ايوان خانه خود را به مسوولان نشان داد آنها عكس 5 پسر بچه را به والدين نشان دادند. سپس سوالاتي از سوابق فرزندشان پرسيدند؛ به چه غذايي علاقه مند است؟ نام دوستان و مدرسه اش چه بوده و آخرين باري كه پسرشان را ديده اند چه لباسي بر تن داشته است؟ در كنار اين سوالات، پرسش هايي هم از ايوان پرسيده و چند عكس به او نشان داده شد تا هيچگونه مشكلي پيش نيايد.
در بيانيه وزارت كشور اندونزي آمده است كه 10 هزار كودك بي سرپرست وجود دارند، در حالي كه آمار اعلام شده توسط يونيسف 8 هزار نفر است. تنها 700 نفر از اين كودكان نامشان در فهرست كودكان بي سرپرست به ثبت رسيده است كه بين 50 تا 60 نفر از آنان كاملا تنها هستند و كسي براي قبول سرپرستي آنها اقدام نكرده است. هم اكنون 170 نفر از اين كودكان در حال بازگشت نزد والدينشان هستند. سيزارت مي گويد: نكته اميدوار كننده اين است كه هر كدام از اين افراد بي سرپرست خويشاوندان زيادي دارند و ما مطمئنيم كه كار پيگيري اكثر آنها به نتيجه مي رسد. حادثه سونامي تاثيرات گوناگوني بر كودكان گذاشته است و طبق برآورد يونيسف بالغ بر نيمي از قربانيان زلزله را كودكان تشكيل مي دهند. تا مشخص شدن سرنوشت اين كودكان بي سرپرست، افراد زير 16 سال در كشور اندونزي بدون والدينشان حق خروج از كشور را ندارند.

فرم هاي وام تا آخر هفته به پستخانه ها مي رسد
فرم هاي تقاضاي وام زوج هاي جوان در پستخانه ها ناياب شده است.
اين خبري بود كه حكايت از گلايه زوج هاي جوان متقاضي وام ازدواج داشت. شهرداري و شوراي شهر تهران براي تسهيل در امر ازدواج جوانان تهراني اوايل تابستان امسال تصميم گرفت به زوج هاي جوان تهراني مبلغ يك ميليون تومان وام پرداخت كند. مراحل اجراي پرداخت اين وام ها نيز مثل بسياري از تسهيلات در نظر گرفته شده براي نوعروسان و نودامادان تهراني به عهده موسسه پيوندهاي آسماني سپرده شد. زوج هاي تهراني مي توانستند با مراجعه به پستخانه و دريافت فرم هاي وام به قيمت هزار و 400 تومان براي دريافت وام اقدام كنند.
هفته گذشته خبر رسيد، فرم هاي تقاضاي وام از موسسه پيوندهاي آسماني در پستخانه ها ناياب شده. با اين همه اين فرم ها در بازار آزاد به قيمت 20هزار تومان به فروش مي رسد. تماس هاي مردم با موسسه نيز پاسخي براي آنها به همراه نداشت. در پي اين شايعه، شايعه قطع پرداخت وام نيز دهان به دهان پيچيد.
يكي از مسوولان موسسه پيوندهاي آسماني با رد اين شايعات مي گويد: روز سه شنبه هفته گذشته فرم هاي تقاضاي وام از موسسه پيوندهاي  آسماني به اتمام رسيد و به دليل شرايط تعطيلي نتوانستيم به موقع فرم ها را چاپ و در پستخانه ها توزيع كنيم.
به گفته وي در ماه گذشته 5هزار فرم چاپ شد كه در مدت يك ماه به اتمام رسيد. از آغاز شروع طرح از حدود 90 هزار متقاضي ثبت نام كرده ايم كه به همگي وام پرداخت شده است. وي وعده مي دهد، با چاپ اين فرم ها تا آخر اين هفته فرم هاي تقاضاي وام در پستخانه ها توزيع شود. به گفته اين مسوول طرح پرداخت وام به زوج هاي جوان تهراني فعلا ادامه دارد و هيچ دستوري مبني بر توقف آن صادر نشده است. با اين اوصاف زوج هاي جوان تهراني نگران نباشند، چه اگر كمي صبور باشند مي توانند فرم هاي تقاضاي وام پيوندهاي آسماني را تا آخر هفته از پستخانه ها دريافت كنند و به سلامتي يك ميليون تومان وام بگيرند.

ضد سوسك قوي
امكان دارد دانشمندان راهي براي مقابله با افزايش سوسك ها پيدا كرده باشند. براساس تحقيقاتي كه از سوي دانشمندان حشره شناس دانشگاه كرنل انجام گرفته است، متخصصان موفق به شناسايي بويي شدند كه سوسك هاي ماده براي جذب نوع نر منتشر مي كنند. سوسك هاي ماده با پخش يك نوع ماده شيميايي به نرها اطلاع مي دهند كه آماده جفتگيري هستند. چندي پيش دانشمندان توانستند اين ماده شيميايي را مشابه سازي و سوسك هاي نر را به سوي طعمه هاي مسموم جذب كنند. اميدواريم اين روش به سرعت بازار را تسخير كند و نسل سوسك هاي خانواده دوست(!) را بكند تا خيال خانم هايي كه از قديم و نديم از سوسك مي ترسند آسوده شود.
البته اين وسط خانم سوسكه بايد گيوه ها را ور بكشد و شهر به شهر دنبال شوهر باشد... طفلك!

عزاداري حسيني در نيويورك
030159.jpg
نام يكشنبه قبل از عاشورا براي شيعيان مقيم نيويورك روز حسين يا Hossein Day است. شيعيان مقيم نيويورك هر سال عاشورا در قسمتي از خيابان پارك منهتن جمع مي شوند و در انظار عمومي و در معابر شهر مراسم عزاي حسيني را بر پا مي كنند. تماشاچي هم كم نيست.چشمان بهت زده اهالي شهر كه اكثر آنها غير مسلمان هستند به دسته هاي عزاداري دوخته است. عرب ها به عربي، پاكستاني ها به اردو و ايراني ها و افغان ها به فارسي نوحه مي خوانند و سينه مي زنند و مسافت طولاني را به آهستگي و درعرض چند ساعت طي مي كنند. دست آخر هم در مقابل كنسولگري پاكستان نماز ظهرو عصر را به جماعت مي خوانند و متفرق مي شوند.
جماعت در گروه هاي مختلف قومي پشت سر هم رديف مي شوند؛ از زنان، مردان و كودكان سياهپوش. جالب اينجاست كه هر هيات عزاداري به زبان و شيوه و راه و رسم خود عزاداري مي كند.
معمولا رديف اول عرب ها هستند و پاكستاني ها و آخر سر هم ايراني ها و افغان ها. پاكستاني ها تعداد بيشتري دارند و با شور وحال خاص خودشان مراسم را با نظم بيشتري برگزار مي كنند. ساكنان غير مسلمان شهر و جهانگرداني كه پياده و سواره از كنار پارك مشهور منهتن مي گذرند، نمي توانند نسبت به اين جمعيت يكپارچه سياهپوش بي تفاوت باشند. خيلي از اين بينندگان از اين مراسم چيز زيادي سر در نمي آورند، به همين منظور برگزاركنندگان مراسم اطلاعات مكتوبي درباره اسلام وشيعه و امام حسين (ع) به زبان انگليسي تهيه مي كنند و در هنگام عزاداري به تماشاچي ها مي دهند.

قانون جديد
مبلغ جريمه در تهران 40 هزار ريال 
030156.jpg
۱۰۲۵-حمل اشيا به نحوي كه قسمتي از آن از عرض وسيله نقليه خارج شود، ممنوع است.
حمل بار تنها با وسايل نقليه باري مجاز است. حال اگر به گونه اي باشد كه از عرض اتومبيل خارج شود ايجاد مشكل و خطر مي كند. در چنين وضعيتي وسايل نقليه كناري در معرض خطر برخورد با اين جسم هستند و ممكن است عابران و افرادي كه در كنار سواره رو ايستاده اند دچار صدمه شوند يا وسايل پارك شده كنار خيابان صدمه ببينند.

دنياي سحر آميز و پركشش نام ها
اسمت چيه؟
به اين اسامي دقت كنيد: دستلاف به معني دشت اول صبحگاهي، مغازه، سرگالش، دستمال، گلدسته، اشكشي و دستمزد و خيلي ها كه شما شنيده ايد و ما خير
030162.jpg
ماجرا از تولد شروع شد. حاشيه دايمي زندگي يك نام بود؛ اسمي هماره همراه فرد. از بدو تولد و نخستين روزهاي زندگي تا قرن ها پس از پوسيدن و تجزيه شدن جسد. هنوز نوزاد نورسيده چشم هايش را نگشوده كه زمزمه اسمي مدام در گوشش طنين مي اندازد و بدوي ترين واكنش هايش را موجب مي شود.
هر كسي اسمي دارد. با نام و نشان شناخته مي شود. روزگار ديرين گذشته - از آن روزي كه نام هاي نخست ساخته شد -تركيب و تلفيق اين اسامي، نام هاي جديد پديد آورد. از بين اسم هاي زيادي كه افراد پيرامون با خود حمل مي كنند، گاه اسم هايي عجيب و نادر به گوشمان مي خورد، چنانچه براي يادداشت كردن نام، شيوه  هجا و تلفظش را پس از 2، 3 بار گفت و شنود مي آموزيم. برخي از اسامي كوچك افراد با نام خانوادگي شان تشكيل معني خاص مي دهد. برخي نام هاي كوچك، نام خانوادگي افراد ديگري مي شود و هزاران هزار توي ديگر لابه لاي اسامي خفته است. براي نمونه مي توانيم به دشوارترين و لذتبخش ترين اجتماعات خانوادگي پس از ميلاد يك كودك اشاره كنيم. نامگذاري چه تاثيري بر روحيه فرد دارد و چگونه حاملش را تحت تاثير قرار مي دهد؟ مباحث بسيار زيادي بين اسامي افراد مستتر است، ولي سوژه گزارش ما تعجب آور بودن اسامي است: پهمزك، ميرزابگم، هميشه خانم، آباخانم، ناگهي، شاه كل، بندر، آهن، الماس و نقره و... بخش بسيار كوچكي از اينگونه اسامي به حساب مي آيند. نام هايي كه با معني ديگري شناخته شده اند يا ناشناس و ناآشنا به گوش ماست. هنوز اسامي زيادي مانده است.
نام هاي باستاني 
شايد نگاهي اجمالي به چگونگي نام گرفتن اشيا و افراد در ايران باستان، ما را زودتر با ريشه نامگذاري ها آشنا كند. اسم افراد در زبان عربي و لاتين به شكل مشتق و خود داراي ساختار مجزا هستند. اسم هاي ايراني در عوض برگرفته از تركيب هاي متفاوت است. چند مثال ساده با اسامي آشنا اين موضوع را روشن تر مي كند: داريوش  تركيبي از دار به معني دارنده و يوش به معني نيكي است. خورشيد نيزاز تركيب خور كه آفتاب معنا گرفته و شيد كه مفهوم درخشان را مي رساند، تشكيل شده است.
پس از اختراع زبان و كلام، نامگذاري اشيا و افراد آغاز شد. هر دوره اي از ادوار باستان حيواني به دليل غلبه بر انسان در طبيعت قوي تر تلقي مي شد. از اين رو آن را توتمي براي رسيدن به موفقيت مي دانستند و در نامگذاري بر عزيزانشان از نام اين توتم استفاده مي كردند.
روزگاري دور كه اسب نماد قدرت و زورمندي محسوب شده، نام هايي با داشتن نام اين حيوان توليد شده است؛ افراسياب كه متشكل از افرا به مفهوم بلندبالا و برتر بودن و اضافه كردن اسب، است. گشتاسب، اردجاسب و بسياري نام هاي ديگر از همين خانواده است نظير گرشاسب، خوراسب و براسب.
دوره اي گاو سمبل بارآوري و بركت و بزرگي بود. گودرز و گيو و نام هاي ديگري نيز بر گرفته از همين توتم هستند. پس از آن مار نماد ثروت شد و از آن رو اشخاص مريض  احوال نام بيمار به خود گرفتند به مفهوم كسي كه از توتم خود دور شده و حال ناخوشي پيدا كرده است. وقتي ساليان دراز شير نماد قدرت در فرهنگ شد، نام هاي اردشير، شيرو، شيرافكن و شيرآقا به دايره اسامي وارد شدند.
با ورود مذهب زرتشت در ايران، نام هاي اهورايي وارد فرهنگ فارسي زبانان شد. بسياري از فرزندان پسر اهورا نام گرفتند و اسامي زيادي تركيبي از مخفف اهورا هو در خود گنجاندند. هومن با معني مرد زيبا و هوتن (مردي با پيكر زيبا) باب شد.
تركيب اسامي منجر به گسترده شدن دامنه اسامي ايرانيان شد. پس از گذشت برهه اي ديگر از تاريخ، تهاجم كشورهاي ديگر به ايران، بستر نامگذاري هاي جديدي را فراهم كرد. همان طور كه امروز نام اسكندر يا طغرل و چنگيز كه روزي از مهاجمان بودند، در شناسنامه مردان زيادي ثبت شده است. نيوشا نيز كه در فارسي نوشيدني معني مي دهد، با مفهوم نويسنده در زبان روس به گوش مي نشيند. ناتاشا نيز اسمي روسي است. هر دو اينها اسم هايي هستند براي دختران.
نام هاي اسلا مي 
از چهارده قرن پيش با مسلمان شدن مردم ايران و علا قه وافر ايشان به پيامبر اسلا م و اهل بيت وي نام هاي پيامبر و فرزندان و صحابه وي به سرعت در ميان ايرانيان باب شد، همين طور اسامي برگرفته از قرآن همچون نام انبياء پيشين و نام هايي كه به نحوي از صفات الهي ريشه مي گرفتند. امروز نيز چون گذشته طبق آمار سازمان ثبت احوال اكثريت ايرانيان نام هاي اسلا مي و قرآني روي فرزندان خود مي گذارند و در ميان اين نام ها محمد و علي و مهدي و فاطمه بيشترين طرفدار را دارد و بيش از نيمي از نام هاي انتخاب شده براي متولدين از اين نام هاست. حديثي از پيامبر هم نقل شده كه از وظايف مهم پدر و مادر انتخاب نام نيكو براي فرزندان خود است. همين طور انتخاب نام براي فرزند قبل از تولد است (يك نام دختر و يك نام پسر با توجه به احتمالا ت!) مستحب شمرده شده است.
پاگيري سجل احوال 
جنگ دوم جهاني بود. آتش جنگ زبانه به آسمان كشيده بود. ارتش دربحران بود و خدمت سربازي به حالت اجباري. كارمندان اداره تازه تاسيس سجل احوال راهي شهر و روستاهاي دور و نزديك شده بودند، براي صدور سجل براي افراد. مردم كه حق داشتند از جنگ دوري كنند، براي عدم مشاركت در چنين عرصه اي سن واقعي پسران را به سجلي ها نمي گفتند. تا آن روزگار افراد با لقب شغلي يا نام پدر شناخته مي شدند. حال قرار بود داراي نام خانوادگي شوند. از همين روزها بود كه فاميلي هاي عجيب و غريب نيز به ديگر اسامي افراد جامعه اضافه شد. در اين برهه از تاريخ مانند پيش از آن مردم با مجموعه دولت مشكل داشتند و نام مامور دولتي كه به گوش شان مي خورد، از او دوري مي كردند. هيچ كس حاضر به همكاري با آنان نمي شد. ماموران سجل احوال كاري دشوار در پيش گرفته بودند. اغلب موفقيت هاي آنان در اثر تعامل با ريش سفيدها و كدخداها حاصل  شد.
هنوز خيلي از سالمندان و سالخوردگان آن روزهاي سياه جنگ دوم جهاني، سجل دار شدن مردم را به خاطر دارند: پدربزرگم قصد داشت بار و بنه را جمع كند و به اتفاق خويشان راهي كربلاي معلي شود. خروج از شهر بدون سجل ممكن نبود. يكي از عموهايم رفت و براي همه شناسنامه گرفت. به خاطر تعجيل در سفر نام خانوادگي را چابكسوار انتخاب كرد و دخترعمه ام كه هنوز اسمي نداشت و نوزاد چندروزه بود، ميرزابگم نام گرفت.
ديري نپاييد كه مردم از پديده نوظهور سجل استقبال كردند. كارهاي دولتي و ديواني و حتي خريد و فروش بايد با داشتن شناسنامه انجام مي شد. رفته رفته نامگذاري براي بسياري جالب شد. تقلا مي كردند نامي را كه دوست دارند و ترجيح مي دهند، روي فرزندان بگذارند. اين رسم البته هنوز منقرض نشده و گاه تحميل نام كودك از سوي بزرگ خانواده و طايفه سبب آزردگي زوج هاي جوان مي شود. هركس بنا به ذائقه و علاقه شخصي خود براي فرزندش اسمي انتخاب مي كند. در حالي كه اين نام تا واپسين لحظه حيات و حتي پس از آن با وي همراه خواهد بود.
ريشه ظهور نام ها
چنانچه گفتيم بيشترين نام هاي متداول امروز و گذشته ازنمادهاي اسلا مي و تشيع ريشه گرفته اند. طبيعت و آثار آن نيز ريشه تعداد قابل توجهي از اسامي است به خصوص اسامي گل ها و پرندگان كه بيشتر براي دختران استفاده مي شود. شخصيت هاي تاريخي نيز در اين ميان سهم بسزايي دارند اسامي وارداتي غربي به ندرت برگزيده مي شوند ولي به رغم تظاهر انتخاب كنندگان اين اسامي هيچگاه مورد استقبال عمومي واقع نشدند.
اسم هاي زيادي از نام ماه و سال برگرفته شده است. گفتيم كه اغلب نام هاي فارسي تركيبي است. تلفيق يك اسم با يك ماه تركيبات جديد و بسياري به دست مي دهد. براي مثال ماه مهر كه از آئين مهرورزي آمده است، شروع نامگذاري براي مهري، مهرشاد، شادمهر، مهرداد، مهراد، مهران و اسم هاي ديگر است.
اشياي جذاب و مثال زدني نيز ريشه ديگري براي افزودن اسم ها به دايره نامگذاري محسوب مي شوند. ماهرخ، ماهي طلا، ماه منير، خورشيد خانم، مهوش و مهتاب از اينگونه اسم ها به حساب مي آيند. كفش طلا، نقره و الماس نيز در اين زمره اند.
جمعه و دوشنبه نيز روزهايي از ايام هفته و نام برخي پسران پارسي زبان شد. اسامي اشيا را پيگيري مي كنيم و به آهن و بندر براي نام مردان برمي خوريم. الماس نيز با خاصيت دوگانه براي هر دو جنسيت استفاده مي شود. نام آذر را براي دختران انتخاب كرده اند و بهمن را براي پسران. البته مفهوم بهمن همان مرد برتر است. فصل  هاي بهار و پاييز نيز به خاطر لطافت و جذابيت، نام دختران شدند. در برخي مواقع نام آنها را با  پسوند ه مي آلايند. ذكر نام هايي چون هلو و شكوفه براي خانم ها و گردو براي آقايان خالي از لطف نيست.
شغل در نام خانوادگي 
وقتي قرار شد مردم داراي نام خانوادگي شوند، يافتن چنين نامي براي همه آسان نبود. يكي از دلايلش كمبود سواد همگاني بود. برخي كه سوادي داشتند و ذكاوتي به خرج دادند، نام هاي خانوادگي برازنده اي انتخاب كردند. نيك فرجام، نياكان، مهرآفرين، يزدان پرست، يكتا و نظاير آن. در مقابل افرادي نيز نام هاي خانوادگي براي خود انتخاب كردند يا مامور اداره سجل آن روزگار رويشان نام نهاد تا امروز به فكر تغيير آن بيفتند؛ بيچاره، بي چيز، بخت برگشته، كوزلي و اوره از اين جمله اند. اسامي عجيبي نيز بين نام هاي خانوادگي ديده مي شود؛ نره ئي، مكنث، ...تنه پرست و پيچ(!) در اين زمره اند.
نام هاي خانوادگي زيادي بر حسب شغل افراد انتخاب شد: بخاريان، دروديان، كشاورز، فلاح، باغدار، پاسبان، سرباز، ديواني و آهنگر از اين دسته به حساب مي آيند. شغل از زمان هاي دور نشانه طبقه و موقعيت اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي به شمار مي رفت. از اين رو برخي ترجيح مي دهند شغلشان يا نام خانوادگي را تعويض كنند. برخي در مقابل از اين موقعيت به عنوان اصل و نسب بهره برده و از بردن نام خانوادگي بر زبانشان لذت مي برند؛ زمرديان، جواهريان و نام خانوادگي ديگر زيادي كه وجود دارد. اقوام ايراني هر كدام در جايگاه جغرافيايي خاصي حضور داشتند و از نام هاي خانوادگي شان مي توان به محل تولد آبا و اجدادشان پي برد. در زمان پهلوي اول بود كه سجل ها به بقچه برخي از اقوام كردند و آنها را تبعيد و به شهر و دياري ديگر سپردند. براي همين برخي خوزستاني ها در بيرجند، كرمانشاهي هاي زيادي در رودهن از اروميه تا اراك و ... ساكن شدند. داشتن شناسنامه تنها راه پيدا كردن اقوام گمشده در سالهاي بعد بود. خيلي ها يكديگر را يافتند و اقوام ايراني پراكندگي بيشتري پيدا كردند. طايفه مكبين دو طايفه از لرستان و كردستان به وجود آمده. اين طايفه يكي از بزرگترين خانواده هاي ايراني است. هداوند، كاكاوند، گودرزي، بروجردي و ... جزو طوايف بزرگ شمرده مي شوند.
از اينكه فضاي حجمي گزارش اجازه نوشتن بسياري از نام هاي خانوادگي را ندارد، منظورمان از نام بردن مثال ها هيچ قياسي نيست.
نام هاي خانوادگي زيادي از نام فرد بزرگ يا مورد اعتماد خانواده، مي شد هسته اصلي فاميلي. پور، نژاد، زاده، پسوندش مي شود و نام خانوادگي عده اي شكل مي گيرد. از ميان ايلات ايران نيز مي توان به ايل هاي قشقايي، بختياري و تنگستاني اشاره كرد. فرزندان آنها به نام خانوادگي شان عشق مي ورزند. يادگار ايلات دلاور ايرانند. ايل هاي شاهسوند و قوچاني را نيز به اين كلكسيون اضافه كنيد.
اسم هاي مشترك 
اسم هاي مشترك تصادف جالبي است. دوره دبيرستان 2 همكلاسي را به ياد مي آورم با يك نام كوچك و نام خانوادگي مشترك نيز. همه بايد آنها را به اسم پدرشان كه متفاوت بود، صدا مي كردند. جالب تر دوست نزديكي كه از همين نام بينشان اتفاق افتاده بود، كاملا به چشم مي آمد.
برخي نام هاي مشترك بين زنان و مردان جابه جا شنيده مي شود. هيچ كارشناسي هم راجع به آن نظر قطعي نداده است. عزت، نهضت، شكر و احسان از اين قبيله اند. برخي اسم ها هم بسيار كم شنيده مي شوند، ولي از آهنگ يا مفهوم جالب و زيبايي برخوردارند. مينياتور، ري را، بانو، آلا، مديشكا و خيلي اسامي ديگر.
برخي اسم ها از تمام اسم هاي پيش عجيب تر است. به اين اسامي دقت كنيد: دستلاف به معني دشت اول صبحگاهي، مغازه، سرگالش، دستمال، گلدسته، اشكشي و دستمزد و خيلي ها كه شما شنيده ايد و ما خير.
انسان هاي زيادي به طبيعت و طراوتش علاقه مندند. از اين رو نام فرزندانشان را از طبيعت برگرفته اند. آهو، غزاله، پروانه، نارگيل، صدف، مرواريد، نسترن، لاله، شبنم، باران، بنفشه، يلدا، سپيده، پگاه و گلستان براي زنان، بامداد، پژمان به معني پژمرده براي مردان. معمولا اسامي به اصطلاح سبز هستند. با طبيعت سروكار دارند. اسم هايي نيز از شعرها و افسانه هاي اساطيري گرفته شده مانند: آرش، بابك، سهراب، سام، منوچهر و... در شاهنامه فراوان داريم. برخي از نام هاي اين خانواده نياز به كنكاش دارد. افشين، سرداري كه به بابك خيانت كرد و ساتيار، سردار خائن داريوش اول از اين دسته اند. آنها بر حسب آهنگ انتخاب شده اند. برخي از اين نام ها با نام خانوادگي هيچ منافاتي ندارد. مانند همكار خودمان كه زياد نامش را مي بينيد؛ ساتيار امامي. زنگ صداي برخي اسم ها كم به گوش خورده است. اسم هايي كه كمتر شنيده مي شود و چند وجه در ذهن شنونده تداعي مي كند مانند زمان. نام هايي نيز تركيبي از پسوندهاي جالبي چون يار و ناز هستند. مازيار يا سروناز و امثال بسياري كه دارند. برخي اسم ها از تركيب اسم و صفت حاصل شده اند مانند: باربد به مفهوم صاحب آرامش. نام هايي نيز در زبان هاي مختلف به كار مي روند؛ ندا در عربي و فارسي شنيده مي شود و ماري در فارسي و انگليسي. سوزان، مريم و سارا نام هاي آشنا براي تمام مردم دنياست.اسم هاي مذهبي بازار بسيار داغي دارند. مردم به خاطر گرايشات مذهبي بيشتر نام هاي امامان(ع) را با افتخار براي فرزندان خودانتخاب مي كنند. محمد، حسين، حسن، علي، تقي، نقي، رضا و ديگر بزرگان دين. علي به خاطر آهنگ و مفهوم، بيشترين اسمي است كه در ايران شنيده مي شود. اسم هاي سورئال و خيالي نيز جالب توجه است؛ رويا، پري، افسانه، پريوش، ستاره و نام هاي ديگر. اداره ثبت احوال و اسناد ايران كتابچه اي ترتيب داده متشكل از 6 هزار اسم. برخي از نام  هايي كه ما شنيديم در اين كتابچه وجود ندارد؛ مانند دستمزد براي پسر. ايراني ها مردمي خلاقند. از اين جهت نام هايي با همان فرمول هاي اختراع خودشان درست مي كنند. شايد آن نام مفهوم يا آهنگ زيبايي داشته باشد، ولي در ميان نام هاي درون كتابچه به چشم نيايد. هنوز براي اين مساله چاره اي انديشيده نشده و فعلا با ترتيب دادن كتابچه، اسم ها را هرس مي كنند تا بچه هاي نسل هاي آينده اسم هاي عجيبي چون پيچ يا سغان سو به معني آب پياز براي نام خانوادگي نداشته باشند!

جزيره اسرار آميز اسامي
جهان اسم ها جهان شگفت انگيزي است. اسم هاي كوتاه و خوش آهنگ، نام هاي بلند و به ياد ماندني، اسم شهرها، خيابان ها، محلات، مكان ها و نام اشخاص و آدم هاي كوچك و بزرگ يا نام آور و بدنام. جهان اسم ها جهان رنگارنگي است، جهان جذابي كه مناسبات و صغرا و كبراي خودش را دارد. شايد زير سر همين جهان جادويي باشد كه برخي نام ها مي توانند براي هميشه در دنياي حافظه حك شوند و زنده بمانند. معلوم است كه دست جهان اسم ها در خورجين زندگي است تا هنوز و همچنان نام هاي اسرارآميزي را به اين شهر بزرگ اضافه كند. نام پرندگان، گل ها، معناها، واژگان اصيل و ريشه دار كه مثل اشراف زادگان شناسنامه و شجره نامه، همه و همه كلماتي قابل اعتنا و تامل هستند. نام ها آنقدر نيرومند هستند كه ما را به ساليان دور دستي ببرند و گوشه اي از يك زندگي را رو كنند. نام ها، اين كلمات دم دست و پر مصرف دنياي زيركانه و پرتپشي دارند. برخي نام ها مستعارند، يعني شخص تشخيص لازم مي بيند نام اصلي خود را در پشت و پسله يك نام عاريه دور از دسترس نگه دارد. برخي نام ها باعث دلخوري صاحبشان هستند. شايد شما هم از آن دسته آدم هايي باشيد كه آرزو دارند نام ديگري در شناسنامه شان ثبت مي شد. شاعران هم مي توانند از دست نامشان گله كنند و اين شكايت حتي مي تواند به قالب شعر ريخته شود و مثل يك اعتراض مختصر و مفيد بماند براي بعدي ها: نام كوچكم را دوست نمي دارم‎/ تنها وقتي كه توام آواز مي دهي‎/ آن نام زيباترين نام جهان است و ...
برخي نام ها با حضور و وجود صاحب نام سيماي واقعي يك تضاد را بروز مي دهند. مردي را مي شناسم كه صورت ظاهر و اندام نحيفش با نام پهلوان اسطوره اي شاهنامه سر جنگ و مسخرگي دارد و از بد روزگار آن نام در شناسنامه اش تا ابد با او همراه است.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |