چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۴۴
دو هفته پس از سكوت خبري و برف سنگين گيلا ن
جناب ابر لطفا نباريد
030144.jpg
عكس : هادي مختاريان 
مجموع ساختمان هاي مسكوني، تجاري، انبارهاي برنج و اصطبل هاي روستايي تخريب شده تنها در شهر كوچصفهان به 12 هزار باب مي رسد. اين خرابي ها از 30 تا 100 درصد است.
ماني راد
ما به ابر نگاه مي كنيم، ابري كه مي بارد و به اين فكر مي افتيم كه شايد يك پيام رسمي كوتاه بتواند ابر را شرمنده كند تا دست از قربانيانش بردارد. پس با صداي بلند مي گوييم: ابر عزيز... اين جمله ها براي شروع گزارشي لطيف و گيرا مناسب است، اما موضوع گزارش غمبارتر است و سهمگين تر از بازي هاي اينچنيني. پس ما به ابر نگاه مي كنيم و مي نويسيم: آن كس كه مي خندد، هنوز خبر هولناك را نشنيده است.
در حالي كه بسياري از مردم در سرماي هوا و ميان دو متر برف گرفتار شده بودند و بسياري از شهرها و روستاهاي استان گيلان فاقد آب و برق و گاز بود، هنگامي كه جاده رشت به لاهيجان مسدود شده بود و بسياري از خودروها در ميان انبوهي از برف ها مانده و ناتوان از ادامه حركت بودند و مردم با پاي پياده در ميان برف ها راه مي سپردند، وقتي كه بيش از 700 روستاي استان گيلان در محاصره برف بود و مردم از كمبود آذوقه و سوخت رنج مي بردند و در سرما فرزندانشان را در آغوش گرفته و مي لرزيدند، ما در تهران در آپارتمان هايمان سرگرم ديدن تلويزيون بوديم. بخش خبري 21 روز شنبه 24 بهمن، مصاحبه  اي تلفني با استاندار گيلان داشت. در آن شب، حرف هاي اين مسوول، خيال ما را راحت كرد. او گفت كه مردم در حال زندگي هستند و مشكل خاصي وجود ندارد. چقدر خوشحال شديم هنگامي كه ديديم يكي از مسوولان، چنان با درايت و دورانديشي توانسته از يك بحران جلوگيري كند. واقعا تحسينش كرديم كه او مشكل مردم را حل كرده است. استاندار، با اطمينان خاطر و با اعتماد به نفس مثال زدني از كنترل اوضاع گفت و اعلام كرد كه نياز به ارسال كمك هاي مردمي نيست و اين خبر خوشحالمان كرد. بارش 2 متر برف در رشت و كوچصفهان و آستانه و روستاهاي منطقه، مشكلي به وجود نياورده و همه مردم در كمال آسايش به زندگي معمولي خود ادامه مي دهند. اين چيزهايي بود كه مي شد از حرف هاي آقاي سلطاني فر، استاندار محترم گيلان فهميد، اما آن روي سكه چيز ديگري بود.
روي ديگر سكه 
تقريبا بعد از گذشت 10 روز وقتي كه به رشت رسيديم، اين شهر چهره واقعي خود را نداشت. وقتي كه از كوچصفهان مي گذشتيم، بلافاصله بم در ذهنمان زنده شد. آيا اين همان شهر است كه بارها ديده بوديمش. كوچصفهان اين شهر كوچك كه در 15 كيلومتري غرب رشت قرار دارد، بحران زده مي نمود. خانه ها و مغازه ها و مدارس ويران شده، شهري فاقد آب و برق و گاز. تازه به ياد حرف هاي استاندار افتاديم. در اخبار كمتر از رشت شنيده بوديم و اما حرف هاي زيادي پيرامون بحران اين شهر و روستاهاي اطرافش به گوش مي رسيد. جاي جاي رشت و كوچصفهان و تمام طول مسير، ويرانه هايي ديده مي شد. مي گفتند تازه دو روز است كه جاده ها باز شده اند.
اطراف جاده پر بود از برف و ما در يك دالان سفيد، حركت مي كرديم. اين منطقه ما را بيشتر به ياد بم انداخت. اصلا نمي شد تصور كرد كه مردم رشت و شهرهاي حاشيه اي آن زندگي معمولي را بگذرانند. وقتي كه ارتفاع برف در كوچه ها گاهي به 3 متر هم برسد يا در مسير راه ها ارتفاع برف چند متر باشد، چگونه مي شود از زندگي عادي مردم حرف زد؟ استاندار پس از چه سخن مي گفت. آيا او به شهر و اطرافش سر نزده بود؟ آيا اخبار دروغ به او داده بودند؟ شايد هم ايشان سرگرم گذراندن تعطيلات آخر هفته در جايي خارج از استان بودند. هرچه بود، بي خبري يا انعكاس اخبار كذب به مردم كشور بود و ايشان انگار در اين مهم موفق هم بودند.
زندگي عادي مردم چگونه است؟
روز جمعه، 30 بهمن بعد از گذشت تقريبا 10 روز از بارش سنگين برف، هنوز اوضاع مناطق بحران زده چندان خوب نيست. بسياري از روستاهاي آستانه اشرفيه فاقد آب و برق و سوخت است. هنوز حتي مسير جاده اصلي اين شهر، داراي برق نيستند. هر از گاهي در راه هاي بين شهري يا داخل شهرها چند گريدر و بولدوزر به چشم مي آيند كه مشغول تميز كردن معابرند. ارتفاع برف هاي جمع شده در سطح شهرهاي آستانه كوچصفهان و رشت گاهي به چند متر مي رسد. اوضاع مردم در روستاهاي اطراف آستانه بسيار وخيم است. ساختمان هاي بسياري ويران شده اند و مردم در مساجد يا چادرها اسكان يافته اند. سوخت به سختي در اين منطقه يافت مي شود. با گذشت تقريبا بيش از يك هفته از بارش سنگين برف، قيمت نفت بسيار بالاست. آنچه كه به وسيله خودروهاي توزيع سيار سوخت به مردم مي رسد، بسيار كم و ناكافي است.
اوضاع مردم در روستاها بسيار بد است. بخشدار كوچصفهان بعد از يك هفته خبر از باز شدن تمام راه هاي روستايي داد. اين درحالي است كه هنوز بيش از 50 روستاي شهرستان رشت كاملا مسدود است و راه ها همچنان پربرف.
حتي امدادرساني هوايي به اين روستاها به نحو كاملي انجام نگرفته است و احتمال مي رود كه بسياري از ساكنان اين مناطق دچار يخ زدگي شده باشند. از سويي ديگر بسياري از مردم مسير رشت به آستانه از كشته شدن بسياري از مسافران بر اثر يخ زدگي خبر مي دهند. اين در حالي است كه هيچ كدام از مسوولان ارشد استان اين خبر را تاييد نمي كنند، اما مردم از پيدا كردن اجساد يخ زده مسافران درجاده ها خبر مي دهند. به گفته معاون شهردار كوچصفهان، تعداد كشته شدگان در جاده هاي اين شهرستان به 10 نفر مي رسد. هنوز آمار دقيقي از تلفات جاني در روستاها ارايه نشده است و احتمال مي رود كه آقاي سلطاني فر، استاندار محترم گيلان، اين اخبار را تكذيب كرده و دوباره خبر از زندگي مردم در شرايط معمولي بدهند؟! واقعا معلوم نيست!
با بارندگي هاي روزهاي اخير در استان گيلان، احتمال جاري شدن سيل وجود دارد.بارندگي و آب شدن برف هاي موجود كه بسيار قابل توجه است، مشكلي است كه مردم ساكن منطقه برف زده را دچار بحران مي كند
اوضاع مردم در روستاها بسيار بد است. بخشدار كوچصفهان بعد از يك هفته خبر از باز شدن تمام راه هاي روستايي داد. اين درحالي است كه هنوز بيش از 50 روستاي شهرستان رشت كاملا مسدود است و راه ها همچنان پربرف 

اوضاع وخيم يك شهر كوچك 
دكتر عسگري ، شهردار كوچصفهان اعلام كرد كه هيچ گونه كمكي تا روز يكشنبه دريافت نكرده اند. در حالي كه اين شهر مركز بحران شناخته شده است و بيش از نيمي از بناهاي موجود در اين شهر ويران شده اند. 60 درصد از اين شهر به نحو كامل خراب شده است. اين شهر 11 هزار نفري كمترين كمكي از مسوولان استان دريافت نكرده است. البته لزومي ندارد به حرف هاي شهردار يا فرماندار يا هر مقام ديگر اين شهر گوش دهيم. فقط كافي است سري به اين شهر بزنيم. اين شهر كاملا تعطيل است. كمتر مغازه اي باز است. ساختمان هاي ويران شده در اين شهر آنقدر زياد است كه نمي شود شمرد. ويراني به حدي است كه نمي توان باور كرد.
از سويي ديگر تعداد واحدهاي آموزشي ويران شده در گيلان تا هم اكنون 192 واحد گزارش شده كه بخش عمده اي از آن متعلق به شهر كوچصفهان است. اين شهر داراي 73 واحد آموزشي است كه 75 درصد از آن به نحو كامل تخريب شده است. هنوز از سرنوشت مدارس روستايي خبري در دست نيست. بخشدار كوچصفهان ضمن اظهار نگراني از وضعيت مردم، اعلام كرد كه بر اساس برآوردهاي اوليه، خسارات وارده به اين شهر و روستاهاي اطراف بسيار زياد است. برق كار گفت كه مجموع ساختمان هاي مسكوني، تجاري، انبارهاي برنج و اصطبل هاي روستايي ويران شده به 12 هزار باب مي رسد. او اين خرابي ها را از 30 تا 100 درصد دانست. او از امور معيشتي مردم اظهار خوشحالي و اعلام كرد كه در حال حاضر بسياري از مناطق روستايي بعد از چند روز داراي سوخت و مواد غذايي مناسب شده اند.
خسارت ها
ميزان خسارات وارده به كل استان به ده ها ميليارد تومان مي رسد. در حال حاضر هم بسياري از مناطق استان از برق و آب و گاز محرومند. بنا به گزارش پزشكان محلي، به دليل نبود آب مشروب بهداشتي، بسياري از مردم از برف استفاده مي كنند، اما به دليل نبود سوخت كافي، آن را نمي جوشانند كه به همين دليل امراضي چون حصبه در برخي از مناطق شايع شده. آنچه كه مايحتاج مصرفي مردم بود هم به وسيله خود آنها تهيه شده است. هلال احمر و به ويژه استانداري از كمترين كمك به مردم بازمانده اند. بنا به گفته شهردار كوچصفهان، بيش از 900 مسافر بين راهي به وسيله مردم خدمات رساني شده اند. اوضاع در برخي از مناطق روستايي استان بعد از گذشت بيش از دو هفته همچنان بحراني است. نبود سوخت مناسب، مردم را به استفاده از هيزم واداشته. تقريبا بعد از 10 روز ايستگاه گاز مايع شهرستان آستانه اشرفيه شروع به كار كرده كه صف طولاني مردم اطراف شهر با كپسول هاي خالي گاز، مي تواند گوشه اي اندك از اين بحران را نشان دهد. آنچه كه از مشاهدات ما برمي آيد، بي توجهي مسوولان استان و بحران زندگي مردم است. متاسفانه بسياري از مردم هنوز به شرايط عادي زندگي بازنگشته اند. اگرچه مسوولان استان تلاش مي كنند تا از تلفات جاني اين حادثه خبري انعكاس نيابد، اما مشاهدات مردمي حاكي است كه بسياري از مردم مناطق روستايي به احتمال فراوان، مرده اند.
بحراني كه در پيش است 
آنچه گفته شد متعلق به روزهاي گذشته بود، اما با بارندگي هاي روزهاي اخير در استان گيلان، احتمال جاري شدن سيل وجود دارد. از سويي بارندگي باران و از سويي ديگر آب شدن برف هاي موجود كه بسيار قابل توجه است، مي تواند مشكل ديگري باشد كه مردم ساكن منطقه برف زده را دچار بحران كند. با وجود بارش برف سنگين، ستاد بحران تشكيل  نشده و اگر هم باشد، شايد در پشت درهاي بسته وقتشان را به خوردن چاي و قهوه بگذرانند. متاسفانه تا به امروز هيچ اقدام مثبتي از سوي استانداري و فرمانداري رشت صورت نگرفته و احتمالا آقاي استاندار خود را آماده مي كند تا به محض جاري شدن سيل بار ديگر در بخش خبري تلويزيون ظاهر شود و به ساير هموطنان اطمينان دهد كه اوضاع آرام و تحت كنترل است. آنچه كه از مشاهدات برمي آيد، اوضاع بسيار بحراني زندگي مردم شهرهاي حاشيه اي رشت است. حتي حضور وزير كشور و تعاون نتوانسته چندان التيامي به زخم هاي مردم اين استان بگذارد. همه چيز در اين استان به دوش مردم است. بسياري از مردم در سخنانشان اظهار داشتند كه ديگر نيازي به مقامات رسمي ندارند، چراكه خود اين بحران را پشت سر گذاشته اند، بدون اندك توجهي از سوي مسوولان.
تا چشم كار مي كند برف است و ويراني و بي توجهي مسوولان و مردمي كه بدون آب و برق و گاز زندگي سختي را مي گذرانند. تا چشم كار مي كند سرماي هواست و سوزي كه هر از گاهي مي آيد. مسوولان آموزش و پرورش مي گويند با ويراني مدارس شهرها و روستاها،مجبورند كلاس ها را يا در مساجد يا در زير چادرها برگزار كنند، اما ماجرا فقط نگراني براي برگزاري كلاس هاي مدرسه نيست. ما نگران ساختمان هاي ويران شده ايم و نگران مسافران جان باخته از سرما در راه هاي پربرف و نگران وضعيت مردم روستاهاي استان، اما دوباره به آسمان شهرمان و به ابر نگاه مي كنيم. حالا به فكر جمله آخر گزارش مي افتيم؛ پس مي نويسيم جناب آقاي ابر! لطفا نباريد.

صاحب سرمايه اي كه مال و اموال خودش را بيمه مي  كند شايد فكرش به اينجا نرسد كه سنگيني برف، جزو حوادث طبيعي نيست و شركت هاي بيمه حاضر به جبران خسارت هاي ناشي از بارش برف نيستند!
رشت - پنج شنبه 29 بهمن ماه
يك هفته اي از بارش سنگين برف در رشت مي  گذرد. شهر از محاصره در آمده اما هنوز خيلي چيزها عادي نيست. خسارت هاي وارده به ساختمان ها، مغازه ها و ... در حال بررسي است. مغازه دارها خسارات وارده را تخمين مي  زنند، اما آنهايي كه زودتر اين كار را كرده اند مي  دانند جبران خسارت به رغم آنكه ساختمان و اموال و اجناس خود را بيمه كرده اند، ممكن نيست.
نزديك به 150 ميليون سرمايه من زير آوار برف خوابيده. من نمايشگاه دار هستم و خودروهاي داخل نمايشگاه زير برف مدفون شده و خسارت ديده اند. رفتيم بيمه تا خسارت بگيريم. مي  گويند به ماشين هاي شما چيزي تعلق نمي  گيرد. سنگيني برف است و قضيه اش جدا...
اين نمايشگاه دار شاكي ادامه مي  دهد: آن موقعي كه مي  خواهيم اموال خودمان را بيمه كنيم چرا اين چيزها را نمي  گويند؟
اين تنها بخشي از خسارت هاي بارش بي     سابقه برف در رشت است. شايد كارخانه داري كه 80 تن شالي موجود در كارخانه اش خيس شده و ديگر به كار نمي     آيد، اگر مي     دانست بيمه جبران خسارت نخواهد كرد كه هيچوقت آن را بيمه نمي   كرد.
او مي  گويد: اصلا نمي  شود از آنها برنج درست و حسابي در آورد. زير بار نمي  روند و تاوان نمي  دهند. جواب اين مردم را چه كسي مي  دهد؟
مسوولان شهر از وضعيت فعلي آگاه هستند و ظاهرا نمي توانند اقدام كنند. مهندس عليزاده معاون استانداري گيلان مي گويد: متاسفانه در گيلان بيمه مركزي وجود ندارد و ما بايد با نمايندگي هاي  بيمه مذاكره كنيم.
او از تشكيل جلسه اي اضطراري خبر مي  دهد كه از تمامي نمايندگي هاي بيمه براي حضور در آن دعوت به عمل آورده بود. مهندس عليزاده مي  گويد: شركت هاي بيمه مستقر در گيلان گفتند كه همه آسيب  هاي وارده به خودروها در صورتي كه بيمه بدنه داشته باشند قابل جبران است، اما حاضر نيستند كه خسارت هاي ناشي از سنگيني برف را جبران كنند.
معاون عمراني استانداري ادامه مي    دهد: متاسفانه در نظام بيمه از تمامي خطرات و حوادث طبيعي  اسم برده شده. ما به شركت هاي بيمه انتقال داديم كه سوانح طبيعي كاملا تعريف شده و تعريف مشخصي دارد. اما آنها مي  گويند سنگيني برف در بيمه نامه قيد نشده.
هشدار: لابد مغازه اي داريد و اموالي... اگر مي  خواهيد آنها را بيمه كنيد، سنگيني برف و ساير حوادث عجيب و غريب يادتان نرود!

ستون ما و شما
جناب ابر لطفا نباريد
مي گفتند برف در رشت فجايع انساني به بار آورده. ما فقط در راديو شنيديم و در تلويزيون چند ثانيه ديديم. روي سايت هاي خبرگزاري ها هم چند خبر بود اما سهم روزنامه ها؟ تقريبا هيچ!
انگار زلزله بم معيار فاجعه را بالا  برده است. سونامي بازتابي به گستردگي فجايع اش در صفحه هاي روزنامه هاي ايران نداشت و حالا  مرگ هاي برفي رشت هم كم رنگ در صفحه ها چاپ مي شوند. گزارش امروز صفحه ايرانشهر حاصل سفر ماني راد و هادي مختاريان به شهر برف زده رشت است؛ فجايعي كه زير برف دفن شدند.
شهر آرا
شميران ماندگار در كتيبه اي سمبليك 

اينكه آدم بداند در كجا زندگي مي كند، مساله مهمي است كه خيلي ها به سادگي از كنار آن مي گذرند. حرف از اين نيست كه بداني مثلا : تهران - خيابان... كوچه... پلا ك... ما ازهويت محله ها حرف مي زنيم.
قرار است نماد هويت تجريش به زودي در اين ميدان نصب شود. كتيبه تجريش در آخرين مراحل كار است. شميران هم قرار است در كتيبه اي ماندگار شود و...
در شهر
اسمت چيه؟

اسم ها هميشه بهانه خوبي براي نوشتن هستند. پيش از اين گزارشي خوانديد از اسم خيابان ها و كوچه هاي تهران. امروز در صفحه درشهر مي توانيد نكته هايي درباره اسم هايي بخوانيد كه با آنها زندگي مي كنيم. پرداختن به اسامي مردم جامعه سوژه جذابيست. البته خيلي از جذابيت ها را بايد ناديده گرفت كه اين اسم ها برخلا ف اسم كوچه و خيابان زبان دارند!
در شهر
ظهر عاشورا با بوي آزادي 

آگهي تمام صفحه اي كه بيايد، نظم صفحه ها بر هم مي خورد. خبر هم كه زياد باشد، چاره اي جز حك كردن دو در شهر روي تابلوهاي صفحه هاي ايرانشهر نيست. گرچه خواننده هاي ثابت ايرانشهر ازاين اتفاق متعجب نمي شوند.
هنوز شهر در حال و هواي روزهاي پورشور عزاداري امام حسين(ع) به سر مي برد. آزادسازي زندانيان اتفاق جذابي است كه حالا  تبديل به يكي از مراسم ظهر عاشورا شده. امسال هم مشكل خيلي از زنداني ها به دست خيرين حل شد. گزارش صفحه درشهر را بخوانيد.
خبرسازان 
من هم اسامه هستم 

نامش اسامه است. اسامه بن لا دن نيست اما دوست دارد كه باشد. اسامه جديد اين بار در فلوجه ظهور كرده است. هدفش مبارزه با سربازان آمريكايي و بيرون انداختن آنان از عراق است.
اسمم را به رسم تيمن و تبرك به اسم اسامه كه تداعي گر رهبرمان اسامه بن لا دن است تغيير داده ام.
در صفحه خبرسازان مي توانيد گفت وگويي خواندني با مرد اول جنگ هاي نامنظم فلوجه ر ا بخوانيد.
دخل و خرج 
پيك هاي موتوري قيمت رسمي ندارند

شلوغي تهران باعث شد تا وسيله اي تازه براي رساندن اجناس به مقصد كشف شود. پيك هاي موتوري مثل فرشته هاي نجات ناگهان ميان ترافيك تهران سر در آوردند. حالا  چند سال از تولد پيك هاي موتوري در تهران مي گذرد. وقت رسيدگي به وضعيت پيك ها فرا رسيده.
تهرانشهر
... وقتي كه بال نداريم
 
شهر شلوغ شده. اين خاصيت روزهاي نزديك به عيد است؛ شلوغي بوي عيد مي دهد. بوي خوشي نيست اما اين ويژگي زندگي در شهرهاي پرجمعيت است، به خصوص اگر اين شهر پايتخت باشد. در صفحه تهرانشهر به حال و هواي اين روزهاي شلوغ تهران پرداخته شده.

ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |