گروه حوادث: با اعلام ختم دادرسي رسيدگي به پرونده محمد ع.الف مدعي انرژي درماني، قاضي خراساني طي مدت قانوني ۱۰ روز حكم خود را صادر مي كند. اين هجدهمين بار است كه محمد ع.الف در دادگاه هاي داخل كشور محاكمه مي شود.
به گزارش خبرنگار ما، محمد ع.الف به همراه هفت تن متهم اين پرونده هستند. محمد ع.الف به اتهام كلاهبرداري و دخالت در امور پزشكي صبح ديروز در جلسه علني دادگاه در شعبه ۱۰۰۸ مجتمع قضائي وليعصر با حضور ۹۰ شاكي محاكمه شد.
وي سال گذشته زماني كه قصد خروج از كشور را داشت از سوي شعبه ۴۱ دادگاه مشهد احضار شد و پس از بازجويي با قرار بازداشت موقت به زندان مشهد معرفي شد. وي پس از ۹ ماه با قرار وثيقه يك ميليارد و ۵۰۰ ميليون توماني آزاد شد. وي با استمداد از رئيس قوه قضائيه درخواست كرد تا پرونده به صورت دقيق تري مطالعه شود. به همين خاطر، با دستور آيت الله شاهرودي پرونده به تهران آمد و پس از بررسي ها مشخص شد كه به غير از ۹۰ نفر شاكي معاون وزارت بهداشت و درمان، دانشگاه شهيد بهشتي، سازمان پزشكي قانوني مشهد و دكتر ماندگار از شاكيان پرونده هستند.
اين متهم تاكنون در ۱۷ شعبه از شعبات شهرستان هاي مختلف محاكمه و از طرف قضات پرونده تبرئه شده است.
مشروح جلسه دادگاه
صبح ديروز دادگاه با رياست قاضي سيامك مدير خراساني ساعت ۴۵/۹ با قرائت قرآن آغاز به كار كرد. در ابتداي جلسه دادگاه قاضي پرونده اعلام كرد كه پرونده محمد ع.الف با شكايت ۹۰ تن مبني بر كلاهبرداري و وزارت بهداشت مبني بر دخالت در امور پزشكي تشكيل شده است.
وي سپس از چند تن از شكات خواست تا در جايگاه قرار گيرند و با طرح شكايت، درخواست خود را به دادگاه اعلام كنند. هادي.ت كه اهل مشهد بود پس از حضور در جايگاه درحالي كه صورتش برافروخته شده بود خطاب به قاضي گفت: آقاي قاضي من بيماري دارم كه فلج مغزي است. اين مرد با سي دي هاي خود كه در شهر مشهد پخش كرده بود از احساسات مردم سوءاستفاده كرد. اينقدر اين امر شدت گرفت كه به اصرار همسرم مجبور شدم، فرزندم را اواخر آذر ماه سال گذشته ملاقات دكتر ببرم. وقتي پيگير قضيه شدم دريافتم كه محل برگزاري جلسات درماني اين مرد در تالار قصرشيرين روبه روي بيمارستان ... در تهران است. به تهران آمديم و با هزار مشكل وقت ملاقاتي گرفتم و طي چند جلسه عمومي و خصوصي مبلغ ۲۰۰ هزار تومان هزينه كردم. اما نه تنها درمانهاي او فايده اي نداشت بلكه هم اكنون وضعيت فرزندم حادتر هم شده است.
من اعتقادي به اين چيزها ندارم. اما دقيق به خاطر مي آورم كه اين مرد مي گفت: حتي جاسوئيچي هاي من هم معجزه مي كنند. سي دي هاي آموزشي مرا نشوئيد چراكه اثر سي دي از بين مي رود.
همان لحظه قاضي از شاكي پرونده پرسيد: آيا ايشان به شما قول معجزه داد يا خير؟
شاكي: هيچ قولي به من نداد. اما بحث عوام فريبي اين حادثه موضوع بسيار مهمي است. چرا جامعه ما به اين افراد اجازه مي دهدكه بدون مجوز و تنها با تبليغات بر روي افكار عمومي دست به چنين كارهايي بزنند.
شاكي در ادامه افزود: چرا پرونده اوليه كه در مشهد تشكيل شده است، هم اكنون به تهران انتقال يافته و من به عنوان شاكي پرونده بايد هزينه اي را تقبل كنم و به تهران بيايم.
وي در پايان گفت: من تا آخرين مبلغ هزينه اي را كه درباره ادعاي اين مرد كرده ام خواهانم و عاجزانه درخواست دارم تا از فعاليت اين گونه افراد در جامعه جلوگيري شود.
سپس اميرحسين يكي ديگر از شاكيان پرونده كه وي نيز اهل و ساكن مشهد بود پشت تريبون قرار گرفت و درباره شكايت خود گفت: من عليه آقاي محمد.ع.الف شكايت دارم. وي پس از آمدن به مشهد و انجام كارهاي تبليغاتي در خانه ام يك جلسه سخنراني تشكيل داد. وي جوي را ايجاد كرده بود كه همگي به او و كارهايش ايمان آورده بودند. در ابتداي سخنراني اش آلبوم قطوري را به مردم نشان داد كه عكس هاي مختلفي با شخصيت هاي سياسي، اقتصادي گرفته بود كه با دست نوشته هايي وي را در اين كار تأييد كرده بودند.
۲۰ روز از اين واقعه گذشت و من از بستگان نزديكم مبلغ ۲ ميليون و ۹۳۰ هزار تومان براي شفاي اين مرد جمع آوري كردم و به دكتر دادم اما هيچ يك از خانواده ها و آشنايان من شفا نگرفتند و از دردي كه مي كشيدند رهايي پيدا نكردند.
پسر جواني كه حسين نام داشت و در اثر تصادف يكي از پاهايش كوتاه تر شده بود نيز با طرح شكايتي گفت: در مشهد سي دي دكتر را ديدم همه مي گفتند وي معجزه مي كند و وقتي ماجرا را پيگير شدم و به تهران آمدم و با هزينه ۳۵۰ هزار توماني ۷ جلسه عمومي و خصوصي دكتر مرا ديد و گفت بايد بعد از ۲۴ ساعت مجددا پيش وي بروم. او كارهايي را گفت كه انجام دهم وگرنه خوب نمي شوم مثلا چون كاپشن چرم به تن داشتم از من خواست تا آن را از تنم در بياورم وگرنه انرژي اثر نمي كند يا گفت يك ليوان آب جلويت بگذار و...وي در پاسخ به سئوالات قاضي گفت كه درمان هاي ع.الف هيچ تأثيري بر روي او نداشته است.
در ادامه جلسه دادگاه سه تن ديگر از شاكيان پرونده سيد مؤمن، كه پسرش فلج مغزي بود، مجيد.م كه مادرش در اثر سكته مغزي قسمتي از بدنش فلج شده و معصومه.غ كه پسرش در اثر يك بيماري نابينا و ناشنوا شده بود هريك به طرح شكايت پرداختند و تمامي ادعاهاي دكتر محمد را تكذيب كردند.
پس از طرح شكايت، قاضي مدير خراساني، از رئيس هيأت هفت نفره كارشناسي تحقيق كه نظريات خود را درباره پرونده اعلام كرده بودند خواست تا در جايگاه قرار گيرد و توضيحات لازم درباره پرونده را ارائه كند.
دكتر دوستدار پس از حضور در جايگاه ضمن اشاره به علمي بودن بحث انرژي درماني گفت: نظر دادن در اين باره بسيار مشكل است.
خود بنده هم در اين امور دستي داشته ام و تحليل عميق خودم را بر آن حكم كارشناسي كه تقديم دادگاه كرده ام، داده و لازم مي دانم كه يك بحث پايه اي زمينه انرژي درماني و نيرويي را كه دكتر محمد.ع.الف دارد بي طرفانه تقديم دادگاه كنم. اول اين كه خداوند در وجود هر كس نيرويي را گذاشته است كه در برخي از افراد هوشمندتر اين نيرو قوي تر عمل مي كند. در وجود هر چيزي چه بيجان و چه جاندار يك بخش انرژي بيروني وجود دارد.
اين انرژي مراكز پرفشاري در بدن از جمله پيشاني، سرشانه، سرزانو دارد و در مجموع همانند شريان هاي خون عمل مي كند. اين مراكز در صورت فعال شدن به روش كلريان كه بيشتر در جهان غرب از آن استفاده شده، نيروهاي بيروني را مي پذيرند و نسبت به آن واكنش نشان مي دهند. به عقيده من در بدن علاوه بر انرژي بيروني يك سيستم دروني كه منطبق بر بدن است فعاليت مي كند و افرادي هستند كه اين حس را دارند.
اين علم در كتاب باربارا به اثبات رسيده است و افرادي كه متوجه اين نيرو در بدنشان شوند مي توانند با آزمون و خطا به درجاتي برسند كه همانند يك فرد آموزش ديده با استفاده از انرژي درماني، به درمان بسياري از بيماران بپردازند. اين علم تنها احتياج به استعداد و درك دارد و اين افراد انرژي را از فضا مي گيرند و در بدن ديگري تغيير ايجاد مي كند.
دكتر محمد.ع.الف از جمله كساني است كه اين نيروي خاص را در وجودش دارد و با كسب اين نيرو و ذخيره كردن، آن را به ديگران انتقال مي دهد. اين امر كاملاً نسبي است و احتمال دارد تعدادي از بيماران توان جذب اين انرژي را نداشته باشند به همين خاطر احساس مي كنند، نيروي دكتر محمد.ع.الف خيالي و دروغي است.
دكتر دوستدار در ادامه گفت: ما دكتر محمد.ع.الف را در موارد مختلف تحت آزمايشات گوناگوني قرار داديم. وي اين انرژي را مانند شريان حياتي خون، در بدن افراد ايجاد مي كند. مثلاً در آزمايش ما يك قاشق را كه بي جان بود بر روي يك ليوان گذاشتيم و دكتر توانست با نيرويي كه داشت از فاصله ۲۰ سانتي متري جاي آن را تغيير دهد. درابتدا هيات هفت نفره اين اتفاق را قبول نكرد به همين خاطر مجدداً با حضور چند شاهد دكتر محمد.ع.الف اين كار را تكرار كرد.
در آزمايشي ديگر، حدود ۵۰ نفر از بيماراني را كه دكتر قبلاً آنها را نديده بود در محلي جمع كرديم و دكتر با خواندن اشعاري توانست بر روي آنها تاثير بگذارد، به طوري كه بعد از ۱۵ دقيقه از هر يك از افراد به صورت جداگانه تحقيق به عمل آمد و بيشتر آنها كه داراي بيماريهايي از جمله گردن درد، سردرد، آرتروز بودند همگي پس از ختم جلسه اعلام كردند كه اشعار دكتر بر روي آنها تاثير گذاشته است.
در مرحله سوم هم يكي از اتهامات دكتر تشخيص نوع بيماري به صورت ظاهري بود، حدود ۲۵ بيمار را به صورت كاملاً عادي مقابل دكتر قرار داديم وي با نخستين تست ها اعلام كرد كه مثلاً بيماري داراي مشكل ريوي يا كليوي يا سرطان است اما در تشخيص دقيق بيماري توانايي زيادي نداشت.
وي ادامه داد: براي تثبيت اين ادعاها آزمايشات گوناگوني به صورت كلاسيك در دانشگاه تهران و مركز دامپزشكي بر روي حيوانات صورت گرفت و صحت كار ايشان مورد تاييد قرار گرفت.
در ادامه جلسه محاكمه هر يك از پزشكان كه مسئوليت بخشي از هيات هفت نفره را برعهده داشتند به تشريح آزمايشات خود پرداختند.
سپس محمد.ع. الف با دستور قاضي در جايگاه قرار گرفت. قاضي به وي گفت: شما متهم به كلاهبرداري و دخالت در امر پزشكي هستيد آيا آن را قبول داريد؟
متهم: خير. شاكيان پرونده همگي به صراحت عنوان كردند كه من هيچ قولي به آنها نمي دادم. مي گفتم شفا دست خداست. من كاملا شما را درك مي كنم. اگر من جاي شما بودم شايد چنين مي كردم. اما من در تمام جلسات بر روي نيرويي كه داشتم تأكيد مي كردم. اما شما مرا ۹ ماه زنداني كرديد.
قاضي از دكتر محمد.ع.الف خواست تا فقط از خود دفاع كند. وي ادامه داد، ما در تمام جلسات عمومي و خصوصي خود بروشورهايي داشتيم كه درباره انرژي درماني و اثراتي كه اين علم دارد صحبت كرديم. شما شاكيان محترم اگر اين مطالب را دقيق مطالعه كرده بوديد دچار مشكل نمي شديد.
قاضي: شما اتهام را قبول داريد؟
متهم: خير. زماني به من مجوز فعاليت مي دهند كه ديگر ايران نخواهم ماند. سپس وكيل متهم در جايگاه ايستاد و به دفاع از موكلش پرداخت.
ادامه جلسه محاكمه به ساعت ۱۴ ديروز موكول شد و قاضي مدير خراساني پس از اخذ آخرين دفاع از متهم پرونده، ختم رسيدگي به جلسه را اعلام كرد و قرار است به زودي حكم در خصوص پرونده صادر شود.
در حاشيه
- از ساعات اوليه صبح ديروز مقابل مجتمع قضايي وليعصر در خيابان بهشت تعداد زيادي از طرفداران، شاكيان و شاهدان پرونده محمد.ع.الف حضور داشتند.
- حدود ساعت ۳۰/۹ زماني كه متهم وارد ساختمان شد تعدادي از بيماراني كه توسط وي مداوا شده بودند به طرفش آمدند و با ابراز علاقه به وي خوشامد گفتند.
- متهم پرونده با اعتراض به چاپ خبر زمان دادگاه خود در روزنامه همشهري گفت: اگر اين روزنامه خبر دادگاه را چاپ نمي كرد، اين همه شاكي اينجا جمع نمي شدند. وي در مورد چگونگي مطلع شدن طرفدارانش از زمان برگزاري دادگاه سكوت كرد.
- در طول برگزاري جلسه چندين مرتبه شاكيان پرونده با اعتراض خود باعث اخلال در نظم دادگاه شدند.
- زماني كه يكي از شاكيان در حال صحبت كردن بود، ناگهان خواهر متهم با ورود به جلسه شروع به داد و فرياد كرد و گفت فردي مقابل ساختمان در حال تخريب شخصيت برادرش و جوسازي است.