پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره ۳۶۴۵ - Feb 24, 2005
حكم اعدام ماندانا تأييد نشد
گروه حوادث: حكم اعدام زن جواني كه با شليك يك گلوله پسر مورد علاقه اش را به قتل رسانده بود از سوي ديوان عالي كشور نقض شد.
به گزارش خبرنگار ما، خردادماه سال ۸۲ بود، ماندانا زن جواني كه از چند روز قبل پسر مورد علاقه اش به نام مسعود او را رها كرده بود به قصد انتقام گيري با مسعود تماس تلفني گرفت و از او خواست تا براي آخرين بار براي شنيدن حرفهاي وي به محلي واقع در خيابان جيحون بيايد.
مسعود كه تصور نمي كرد اين ملاقات چه تاثيري در زندگي وي خواهد داشت با ماندانا قرار گذاشت.
زمان ملاقات فرا رسيد. ماندانا در حاليكه چند مرد او را همراهي مي كردند سوار بر يك خودرو پرايد به خيابان جيحون آمد. مسعود سوار موتورسيكلت در انتظار ماندانا بود. ماندانا با مشاهده مسعود از خودرو پرايد پياده شد و ترك موتورسيكلت مسعود نشست، چند ثانيه بعد صداي شليك يك گلوله در فضا پيچيد. ماندانا از پشت سر گلوله اي در مغز مسعود كه به دوستي با وي پشت پا زده بود شليك كرده و بعد از كشتن او سوار بر خودرو پرايد همراهانش شد و فرار كرد.
ماندانا كه خواهر يك متهم به قتل فراري است در يكي از مخفيگاه هاي برادر فراري خود كه تحت مراقبت پليس بود توسط ماموران دايره ۱۰ آگاهي مركز دستگير شد.
ماندانا به قتل مسعود اعتراف كرد و پرونده وي در شعبه ۱۶۱۲ دادگاه امور جنايي تهران زير نظر قاضي عرفان مورد بررسي قضايي قرار گرفت. قاضي پرونده حكم اعدام متهمه را صادر كرده و حكم براي تاييد به ديوان عالي كشور ارسال شد.
بر پايه آخرين اخبار حكم اعدام ماندانا از سوي شعبه سوم تشخيص ديوان به دليل نقص در تحقيقات تائيد نشد و بار ديگر به دادسراي امور جنايي براي انجام بررسي هاي تكميلي ارجاع داده شد.

مدعي انرژي درماني در هجدهمين محاكمه خود:
من هيچ قولي براي شفا ندادم
قاضي مديرخراساني و هيأت كارشناسي پزشكي در حال استماع شكايت شكات
001110.jpg
گروه حوادث: با اعلام ختم دادرسي رسيدگي به پرونده محمد ع.الف مدعي انرژي درماني، قاضي خراساني طي مدت قانوني ۱۰ روز حكم خود را صادر مي كند. اين هجدهمين بار است كه محمد ع.الف در دادگاه هاي داخل كشور محاكمه مي شود.
به گزارش خبرنگار ما، محمد ع.الف به همراه هفت تن متهم اين پرونده هستند. محمد ع.الف به اتهام كلاهبرداري و دخالت در امور پزشكي صبح ديروز در جلسه علني دادگاه در شعبه ۱۰۰۸ مجتمع قضائي وليعصر با حضور ۹۰ شاكي محاكمه شد.
وي سال گذشته زماني كه قصد خروج از كشور را داشت از سوي شعبه ۴۱ دادگاه مشهد احضار شد و پس از بازجويي با قرار بازداشت موقت به زندان مشهد معرفي شد. وي پس از ۹ ماه با قرار وثيقه يك ميليارد و ۵۰۰ ميليون توماني آزاد شد. وي با استمداد از رئيس قوه قضائيه درخواست كرد تا پرونده به صورت دقيق تري مطالعه شود. به همين خاطر، با دستور آيت الله شاهرودي پرونده به تهران آمد و پس از بررسي ها مشخص شد كه به غير از ۹۰ نفر شاكي معاون وزارت بهداشت و درمان، دانشگاه شهيد بهشتي، سازمان پزشكي قانوني مشهد و دكتر ماندگار از شاكيان پرونده هستند.
اين متهم تاكنون در ۱۷ شعبه از شعبات شهرستان هاي مختلف محاكمه و از طرف قضات پرونده تبرئه شده است.
001107.jpg
مشروح جلسه دادگاه
صبح ديروز دادگاه با رياست قاضي سيامك مدير خراساني ساعت ۴۵/۹ با قرائت قرآن آغاز به كار كرد. در ابتداي جلسه دادگاه قاضي پرونده اعلام كرد كه پرونده محمد ع.الف با شكايت ۹۰ تن مبني بر كلاهبرداري و وزارت بهداشت مبني بر دخالت در امور پزشكي تشكيل شده است.
وي سپس از چند تن از شكات خواست تا در جايگاه قرار گيرند و با طرح شكايت، درخواست خود را به دادگاه اعلام كنند. هادي.ت كه اهل مشهد بود پس از حضور در جايگاه درحالي كه صورتش برافروخته شده بود خطاب به قاضي گفت: آقاي قاضي من بيماري دارم كه فلج مغزي است. اين مرد با سي دي هاي خود كه در شهر مشهد پخش كرده بود از احساسات مردم سوءاستفاده كرد. اينقدر اين امر شدت گرفت كه به اصرار همسرم مجبور شدم، فرزندم را اواخر آذر ماه سال گذشته ملاقات دكتر ببرم. وقتي پيگير قضيه شدم دريافتم كه محل برگزاري جلسات درماني اين مرد در تالار قصرشيرين روبه روي بيمارستان ... در تهران است. به تهران آمديم و با هزار مشكل وقت ملاقاتي گرفتم و طي چند جلسه عمومي و خصوصي مبلغ ۲۰۰ هزار تومان هزينه كردم. اما نه تنها درمانهاي او فايده اي نداشت بلكه هم اكنون وضعيت فرزندم حادتر هم شده است.
من اعتقادي به اين چيزها ندارم. اما دقيق به خاطر مي آورم كه اين مرد مي گفت: حتي جاسوئيچي هاي من هم معجزه مي كنند. سي دي هاي آموزشي مرا نشوئيد چراكه اثر سي دي از بين مي رود.
همان لحظه قاضي از شاكي پرونده پرسيد: آيا ايشان به شما قول معجزه داد يا خير؟
شاكي: هيچ قولي به من نداد. اما بحث عوام فريبي اين حادثه موضوع بسيار مهمي است. چرا جامعه ما به اين افراد اجازه مي دهدكه بدون مجوز و تنها با تبليغات بر روي افكار عمومي دست به چنين كارهايي بزنند.
شاكي در ادامه افزود: چرا پرونده اوليه كه در مشهد تشكيل شده است، هم اكنون به تهران انتقال يافته و من به عنوان شاكي پرونده بايد هزينه اي را تقبل كنم و به تهران بيايم.
وي در پايان گفت: من تا آخرين مبلغ هزينه اي را كه درباره ادعاي اين مرد كرده ام خواهانم و عاجزانه درخواست دارم تا از فعاليت اين گونه افراد در جامعه جلوگيري شود.
سپس اميرحسين يكي ديگر از شاكيان پرونده كه وي نيز اهل و ساكن مشهد بود پشت تريبون قرار گرفت و درباره شكايت خود گفت: من عليه آقاي محمد.ع.الف شكايت دارم. وي پس از آمدن به مشهد و انجام كارهاي تبليغاتي در خانه ام يك جلسه سخنراني تشكيل داد. وي جوي را ايجاد كرده بود كه همگي به او و كارهايش ايمان آورده بودند. در ابتداي سخنراني اش آلبوم قطوري را به مردم نشان داد كه عكس هاي مختلفي با شخصيت هاي سياسي، اقتصادي گرفته بود كه با دست نوشته هايي وي را در اين كار تأييد كرده بودند.
۲۰ روز از اين واقعه گذشت و من از بستگان نزديكم مبلغ ۲ ميليون و ۹۳۰ هزار تومان براي شفاي اين مرد جمع آوري كردم و به دكتر دادم اما هيچ يك از خانواده ها و آشنايان من شفا نگرفتند و از دردي كه مي كشيدند رهايي پيدا نكردند.
پسر جواني كه حسين نام داشت و در اثر تصادف يكي از پاهايش كوتاه تر شده بود نيز با طرح شكايتي گفت: در مشهد سي دي دكتر را ديدم همه مي گفتند وي معجزه مي كند و وقتي ماجرا را پيگير شدم و به تهران آمدم و با هزينه ۳۵۰ هزار توماني ۷ جلسه عمومي و خصوصي دكتر مرا ديد و گفت بايد بعد از ۲۴ ساعت مجددا پيش وي بروم. او كارهايي را گفت كه انجام دهم وگرنه خوب نمي شوم مثلا چون كاپشن چرم به تن داشتم از من خواست تا آن را از تنم در بياورم وگرنه انرژي اثر نمي كند يا گفت يك ليوان آب جلويت بگذار و...وي در پاسخ به سئوالات قاضي گفت كه درمان هاي ع.الف هيچ تأثيري بر روي او نداشته است.
در ادامه جلسه دادگاه سه تن ديگر از شاكيان پرونده سيد مؤمن، كه پسرش فلج مغزي بود، مجيد.م كه مادرش در اثر سكته مغزي قسمتي از بدنش فلج شده و معصومه.غ كه پسرش در اثر يك بيماري نابينا و ناشنوا شده بود هريك به طرح شكايت پرداختند و تمامي ادعاهاي دكتر محمد را تكذيب كردند.
پس از طرح شكايت، قاضي مدير خراساني، از رئيس هيأت هفت نفره كارشناسي تحقيق كه نظريات خود را درباره پرونده اعلام كرده بودند خواست تا در جايگاه قرار گيرد و توضيحات لازم درباره پرونده را ارائه كند.
دكتر دوستدار پس از حضور در جايگاه ضمن اشاره به علمي بودن بحث انرژي درماني گفت: نظر دادن در اين باره بسيار مشكل است.
خود بنده هم در اين امور دستي داشته ام و تحليل عميق خودم را بر آن حكم كارشناسي كه تقديم دادگاه كرده ام، داده و لازم مي دانم كه يك بحث پايه اي زمينه انرژي درماني و نيرويي را كه دكتر محمد.ع.الف دارد بي طرفانه تقديم دادگاه كنم. اول اين كه خداوند در وجود هر كس نيرويي را گذاشته است كه در برخي از افراد هوشمندتر اين نيرو قوي تر عمل مي كند. در وجود هر چيزي چه بيجان و چه جاندار يك بخش انرژي بيروني وجود دارد.
اين انرژي مراكز پرفشاري در بدن از جمله پيشاني، سرشانه، سرزانو دارد و در مجموع همانند شريان هاي خون عمل مي كند. اين مراكز در صورت فعال شدن به روش كلريان كه بيشتر در جهان غرب از آن استفاده شده، نيروهاي بيروني را مي پذيرند و نسبت به آن واكنش نشان مي دهند. به عقيده من در بدن علاوه بر انرژي بيروني يك سيستم دروني كه منطبق بر بدن است فعاليت مي كند و افرادي هستند كه اين حس را دارند.
اين علم در كتاب باربارا به اثبات رسيده است و افرادي كه متوجه اين نيرو در بدنشان شوند مي توانند با آزمون و خطا به درجاتي برسند كه همانند يك فرد آموزش ديده با استفاده از انرژي درماني، به درمان بسياري از بيماران بپردازند. اين علم تنها احتياج به استعداد و درك دارد و اين افراد انرژي را از فضا مي گيرند و در بدن ديگري تغيير ايجاد مي كند.
دكتر محمد.ع.الف از جمله كساني است كه اين نيروي خاص را در وجودش دارد و با كسب اين نيرو و ذخيره كردن، آن را به ديگران انتقال مي دهد. اين امر كاملاً نسبي است و احتمال دارد تعدادي از بيماران توان جذب اين انرژي را نداشته باشند به همين خاطر احساس مي كنند، نيروي دكتر محمد.ع.الف خيالي و دروغي است.
دكتر دوستدار در ادامه گفت: ما دكتر محمد.ع.الف را در موارد مختلف تحت آزمايشات گوناگوني قرار داديم. وي اين انرژي را مانند شريان حياتي خون، در بدن افراد ايجاد مي كند. مثلاً در آزمايش ما يك قاشق را كه بي جان بود بر روي يك ليوان گذاشتيم و دكتر توانست با نيرويي كه داشت از فاصله ۲۰ سانتي متري جاي آن را تغيير دهد. درابتدا هيات هفت نفره اين اتفاق را قبول نكرد به همين خاطر مجدداً با حضور چند شاهد دكتر محمد.ع.الف اين كار را تكرار كرد.
در آزمايشي ديگر، حدود ۵۰ نفر از بيماراني را كه دكتر قبلاً آنها را نديده بود در محلي جمع كرديم و دكتر با خواندن اشعاري توانست بر روي آنها تاثير بگذارد، به طوري كه بعد از ۱۵ دقيقه از هر يك از افراد به صورت جداگانه تحقيق به عمل آمد و بيشتر آنها كه داراي بيماريهايي از جمله گردن درد، سردرد، آرتروز بودند همگي پس از ختم جلسه اعلام كردند كه اشعار دكتر بر روي آنها تاثير گذاشته است.
در مرحله سوم هم يكي از اتهامات دكتر تشخيص نوع بيماري به صورت ظاهري بود، حدود ۲۵ بيمار را به صورت كاملاً عادي مقابل دكتر قرار داديم وي با نخستين تست ها اعلام كرد كه مثلاً بيماري داراي مشكل ريوي يا كليوي يا سرطان است اما در تشخيص دقيق بيماري توانايي زيادي نداشت.
وي ادامه داد: براي تثبيت اين ادعاها آزمايشات گوناگوني به صورت كلاسيك در دانشگاه تهران و مركز دامپزشكي بر روي حيوانات صورت گرفت و صحت كار ايشان مورد تاييد قرار گرفت.
در ادامه جلسه محاكمه هر يك از پزشكان كه مسئوليت بخشي از هيات هفت نفره را برعهده داشتند به تشريح آزمايشات خود پرداختند.
سپس محمد.ع. الف با دستور قاضي در جايگاه قرار گرفت. قاضي به وي گفت: شما متهم به كلاهبرداري و دخالت در امر پزشكي هستيد آيا آن را قبول داريد؟
متهم: خير. شاكيان پرونده همگي به صراحت عنوان كردند كه من هيچ قولي به آنها نمي دادم. مي گفتم شفا دست خداست. من كاملا شما را درك مي كنم. اگر من جاي شما بودم شايد چنين مي كردم. اما من در تمام جلسات بر روي نيرويي كه داشتم تأكيد مي كردم. اما شما مرا ۹ ماه زنداني كرديد.
قاضي از دكتر محمد.ع.الف خواست تا فقط از خود دفاع كند. وي ادامه داد، ما در تمام جلسات عمومي و خصوصي خود بروشورهايي داشتيم كه درباره انرژي درماني و اثراتي كه اين علم دارد صحبت كرديم. شما شاكيان محترم اگر اين مطالب را دقيق مطالعه كرده بوديد دچار مشكل نمي شديد.
قاضي: شما اتهام را قبول داريد؟
متهم: خير. زماني به من مجوز فعاليت مي دهند كه ديگر ايران نخواهم ماند. سپس وكيل متهم در جايگاه ايستاد و به دفاع از موكلش پرداخت.
ادامه جلسه محاكمه به ساعت ۱۴ ديروز موكول شد و قاضي مدير خراساني پس از اخذ آخرين دفاع از متهم پرونده، ختم رسيدگي به جلسه را اعلام كرد و قرار است به زودي حكم در خصوص پرونده صادر شود.
در حاشيه
001113.jpg
- از ساعات اوليه صبح ديروز مقابل مجتمع قضايي وليعصر در خيابان بهشت تعداد زيادي از طرفداران، شاكيان و شاهدان پرونده محمد.ع.الف حضور داشتند.
- حدود ساعت ۳۰/۹ زماني كه متهم وارد ساختمان شد تعدادي از بيماراني كه توسط وي مداوا شده بودند به طرفش آمدند و با ابراز علاقه به وي خوشامد گفتند.
- متهم پرونده با اعتراض به چاپ خبر زمان دادگاه خود در روزنامه همشهري گفت: اگر اين روزنامه خبر دادگاه را چاپ نمي كرد، اين همه شاكي اينجا جمع نمي شدند. وي در مورد چگونگي مطلع شدن طرفدارانش از زمان برگزاري دادگاه سكوت كرد.
- در طول برگزاري جلسه چندين مرتبه شاكيان پرونده با اعتراض خود باعث اخلال در نظم دادگاه شدند.
- زماني كه يكي از شاكيان در حال صحبت كردن بود، ناگهان خواهر متهم با ورود به جلسه شروع به داد و فرياد كرد و گفت فردي مقابل ساختمان در حال تخريب شخصيت برادرش و جوسازي است.

حمله شش حيوان وحشي به كودكي در كرج
ايسنا: حمله۴ گرگ و دو سگ به كودكي در كرج، وي را به شدت مجروح و روانه بيمارستان كرد.
«مجيد ندافي» ۹ساله ساكن خيابان «توحيد» كرج ساعت ۱۲ ظهر روز گذشته به همراه همكلاسي خود از منطقه حيدرآباد حصارك به سمت منزل حركت مي كرد كه در بين راه مشاهده كرد چندين گرگ در حال حمله به سگي هستند.
مجيد به علت كنجكاوي ايستاد و از روي شيطنت به سمت آنها سنگي پرتاب كرد.
در نتيجه اين شيطنت چهار گرگ و دو سگ حمله به يكديگر را رها كرده و با مشاهده مجيد و همكلاسي اش به آنها حمله ور شدند.
«مجيد» و دوستش با مشاهده اين صحنه هراسان پا به فرار گذاشتند اما با بدشانسي مواجه شده و پاي مجيد در ميان راه به سنگي برخورد كرد و بر روي زمين افتاد.
سگ ها و گرگها كه به طعمه خود نزديك تر شده بودند، بر روي اين كودك پريده و شروع به گاز گرفتن و كندن گوشت قسمت هاي مختلف بدن وي كردند.
در همين هنگام دوست مجيد شتابان به سمت چوپاني در همان منطقه رفت و پس از در جريان قرار دادن وي از او تقاضاي كمك كرد.
چوپان نيز چوبي در دست گرفت و با عجله به سمت مجيد كه در حال داد و فرياد بود، رفت و تلاش كرد حيوانات وحشي را از مجيد دور كند.
سرانجام با فرو آمدن چندين ضربه به سر و صورت حيوانات وحشي فراري شدند.
چوپان سپس با گرفتن آدرس محل سكونت مجيد، وي را سريعاً به خانواده اش رساند و آنها نيز پس از تماس با اورژانس وي را به علت شدت جراحات به بيمارستان «محراب آيت الله مدني» كرج منتقل كردند. اما به دليل كمبود امكانات و شدت عفونت جراحات مجيد، وي توسط اورژانس همان بيمارستان به بخش اورژانس جراحي بيمارستاني در تهران منتقل شد.
دكتر خانجانزاده، پزشك معالج مجيد به خبرنگار ايسنا گفت: ۱۰ تا ۱۵ مورد گاز گرفتگي بر روي سر، گردن، ران، پاي راست و صورت مجيد مشاهده شده است.

شمار كشته  شدگان زلزله كرمان به مرز ۶۲۱ تن رسيد
مدير كل پزشكي قانوني استان كرمان گفت: تا ساعت شش ديروز پزشكي قانوني براي ۴۷۶ جسد جواز دفن صادر كرده و بر اساس اطلاعات رسيده جواز دفن ۱۴۵ جسد ديگر نيز از سوي بيمارستانهاي زرند و كرمان صادر شده بنابراين بر اساس آخرين آمار تاكنون وجود ۶۲۱ كشته در زلزله زرند قطعي است.
مسعود قادي پاشا با اعلام اين مطلب افزود: از ميان اين جانباختگان ۴۶۶ جسد تعيين هويت شده اند، ۱۰ جسد مجهول الهويه داريم و درمورد هويت اجسادي كه در بيمارستانها جواز دفن آنها صادر شده و هنوز به پزشكي قانوني تحويل نشده اند اطلاعي در دست نداريم.
وي ادامه داد: ۶/۵۶ درصد اجسادي كه تاكنون به پزشكي قانوني تحويل شده زن هستند و ۴/۵۳ درصد آنان مرد هستند ضمن اينكه ۲/۳۲ درصد قربانيان نيز اطفال زير ۱۴ هستند.قادي پاشا گفت: ۹۰ درصد قربانيان حادثه زلزله زرند بر اثر خفگي در زير آوار جان خود را از دست داده اند و ۱۰ درصد ديگر نيز بر اثر ضربه مغزي از بين رفته اند.
وي افزود: هنوز راه ارتباطي روستاي حتكن بسته است و اجساد اين روستا تحويل نشده اند بنابراين قطعا آمار تلفات زلزله زرند افزايش مي يابد اما با توجه به تعطيل شدن بهشت زهراي زرند در ساعت شش بعدازظهر كار دفن جان باختگان تا امروز متوقف مي شود.
برآورد خسارات
ستاد حوادث غيرمترقبه كشور آخرين برآورد خسارتهاي وارده به منطقه زرند استان كرمان را اعلام كرد.كميته اطلاع رساني ستاد حوادث غيرمترقبه كشور تصريح كرد: اين زمين لرزه كه با قدرت ۶/۶ ريشتر در ساعت ۵:۵۵ دقيقه بامداد روز سه شنبه به وقوع پيوست سه شهر زرند، خانوك و اسلام آباد را دچار خسارت كرده است.همچنين ۵۲ روستاي اين منطقه بر اثر اين زمين لرزه آسيب ديده اند، ۲۸۵ واحد مسكوني صد در صد تخريب شده و ۱۳۷۲ واحد نيز بين ۳۰ تا ۷۰ درصد خسارت ديده اند.
پاسگاههاي انتظامي حتكن و اسلام آباد از توابع اين شهرستان نيز صد در صد تخريب شده است و ستاد انتظامي شهرستان زرند، پاسگاه انتظامي شهستان راور و يك مجتمع سازماني ناجا بين ۶۰ تا ۸۰ درصد دچار صدمه شده اند.

پرونده حادثه مسجد ارك در دادسراي امور جنايي
گروه حوادث: روز گذشته بعد از گذشت هشت روز از آتش سوزي مسجد ارگ پرونده اين حادثه از كلانتري بازار به دادسراي امور جنايي تهران ارسال شد.
به گزارش خبرنگار ما، عصر روز سه شنبه هفته گذشته خبر آتش سوزي مرگبار مسجد ارگ هياهويي را در شهر بزرگ تهران ايجاد كرد. اين حادثه منجر به مرگ ۸۶ شهروند تهراني كه براي اقامه نماز و برگزاري مراسم عزاداري سالار شهيدا ن به آن محل رفته بودند، شد. ۸۶ نمازگزار در ميان شعله هاي آتش سوختند، تعدادي از آنان در دم جان سپرده و تعدادي نيز بعد از انتقال به بيمارستان در اثر شدت سوختگي دار فاني را وداع گفته بودند.
شب حادثه به دليل اهميت موضوع تعدادي از مسئولين دولتي در محل واقع حضور يافتند تا از نزديك بررسي هاي خود را براي كشف علت اصلي وقوع اين آتش سوزي انجام دهند.
در همان شب حادثه معلوم شد كه آتش سوزي نشأت گرفته از وزش باد و در نهايت افتادن چادر برزنتي قسمت زنانه مسجد بر روي بخاري انرژيك كه براي گرمازايي محل اقامت  نمازگزاران تهيه شده بود شده و در مدت كوتاهي شعله هاي آتش فرشهاي ماشيني مسجد و چادرهاي برزنتي را فرا گرفت و افرادي كه در محاصره آتش قرار گرفته بودند در اثر خفگي يا سوختگي جان سپرده و يا به شدت مجروح شدند.
پرونده هاي همان شب در كلانتري ۱۱۳ بازار شكل گرفت. روز گذشته حسيني بازپرس هفتم دادسراي امور جنايي تهران ضمن اعلام ارسال پرونده بعد از گذشت ۸ روز از زمان واقعه از كلانتري به دادسرا گفت: قسمتي از پرونده حادثه مسجد ارگ كه در كلانتري ۱۳ بازار بود بدون انجام تحقيقات اوليه امروز به دادسراي امور جنايي تهران ارسال شد و قسمتي ديگر از پرونده نيز در مركز تشخيص هويت وجود دارد كه هنوز به دست ما نرسيده است.
بنده پرونده را به اداره آگاهي ارجاع دادم تا بررسي هاي لازم بر روي آن صورت گيرد و منتظر هستيم كه نتيجه بررسي هاي كارشناسي هيأت سه نفره دادگستري و كارشناس آتش نشاني به دادسرا ارائه شود.وي در ادامه افزود: براي بررسي هاي لازم بر روي اين پرونده تا چند روز آينده هيأت امناي مسجد ارگ را به دادسرا فرا خواهيم خواند.

مرد ميلياردر در دادگاه خانواده:
حتي يك ساندويچ هم به تو نمي دهم
گروه حوادث: زن چهره اي متشخص داشت، صورتش هنوز نشانه زيبايي جوانيش بود. در گوشه اي از راهرو پرتردد دادگاه خانواده ميدان ونك ايستاده بود در انتظار زماني كه قاضي شعبه ۲۶۲ او را براي پيگيري پرونده طلاقش كه متقاضي آن همسر ۶۰ ساله اين زن ۵۵ ساله بود به داخل اتاق فرا بخواند. وقتي از او علت حضورش در دادگاه خانواده را پرسيدم با صدايي آرام و شمرده ماجراي زندگي پر از فراز و نشيب خود را اينگونه برايم گفت: تنها فرزند يك پدر و مادر بسيار ساده و مهربان هستم كه تا ۲۰ سالگي مرا به بهترين نحوي پرورش دادند. پدرم كارمند عالي رتبه يكي از بانكهاي معروف بود در تابستان ۱۳۵۰ در بابلسر و در متل بانك كنار دريا كه به همراه پدر و مادرم رفته بوديم با شوهرم كه به همراه مادر و ۵ خواهرش آمده بودند آشنا شدم. مادرش كه زني حراف بود به همراه خواهرهايش خانواده كوچك ما را دوره كردند و با زبان گرم و نرم مرا براي پسرشان خواستگاري كردند و تا مرا به عقد پسرشان در نياوردند دست بر نداشتند.
بعد از عقد، شوهرم به اتريش رفت در حالي كه چند هفته بيشتر نبود كه او را مي شناختم. بعد از ۲ ماه مرا هم به اتريش برد و آنجا بود كه فهميدم با مردي دائم الخمر و عياش ازدواج كرده ام بعد از دريافت نامه مادرش كه از ايران براي پسرش فرستاده بود و من اتفاقي آن را باز كردم فهميدم كه تمام اين كارهاي آنها نقشه بوده چون مادرش سفارش كرده بود كه اين دختر تنها فرزند است، پدرش مريض است و به زودي فوت مي كند و تو به ايران بيا و سربازي ات را برو و همه چيز را صاحب شو كه البته همين طور هم شد چون پدرم ۲ ماه بعد فوت كرد و من و مادرم كه زني خانه دار بود مانديم و شوهرم سوار شد و ما پياده. الحق كه به نصايح مادرش خوب عمل  كرد. مست مي كرد، كتكم مي زد و دوستان مستش را به خانه مي آورد و اموال مرا مثل دود به هوا مي داد. بعد از ۱ سال باردار شدم ولي با اخلاقي كه او داشت بالاخره از هم جدا شديم. او به شيراز رفت و آنجا با زني شيرازي ازدواج كرد كه يك دختر از او دارد و بعد از چند سال به علت اخلاق بد شوهرم كارشان به چاقو كشي كشيد و از هم جدا شدند. باز به طرف من برگشت و گفت به من علاقه دارد و حالا قدر مرا فهميده و گذشته را جبران خواهد كرد.در مدتي كه شوهرم زن گرفته بود با كاركردن مخارجم را تامين مي كرد و بچه ام را به دنيا آوردم و بزرگ كردم بدون حتي يك ريال كمك از طرف او. دوباره با وساطت فاميل با هم ازدواج كرديم كه اين بار نه تنها اصلاح نشده بود بلكه علاوه بر الكل به ترياك هم معتاد شده بود.
به خاطر پسرم با مستي و اعتيادش ساختم ولي بعد از مدتي باز عاشق يك زن معلوم الحال شد و مرا طلاق داد و به طرف آن زن رفت البته اين بار ازدواج نكرد و دوباره برگشت. در آن موقع پسرم ۱۲ ساله شده بود و از پدر داشتن فقط اسمش را شنيده بود چون حتي يك اسباب بازي از او نگرفته بود.
با وساطت يكي از خواهر شوهرهايم و ريش گرو گذاشتن بزرگان فاميل به خاطر آينده پسرم راضي شدم براي سومين بار با هم ازدواج كنيم كه از آخرين ازدواجمان ۲۰ سال مي گذرد. حالا پسرم بزرگ شده و در آمريكا بعد از گرفتن مهندسي ازدواج كرده و ۲ بچه دارد. من ۵۵ ساله و شوهرم ۶۰ ساله است.
در حالي كه با هم زندگي مي كرديم از طرف دادگاه برايم ورقه اي آمد كه شوهرم از من به جرم عدم تمكين تقاضاي طلاق كرده است. بعد از اثبات و آوردن شهود كه محل زندگي ما در تهران است و ايشان ماهي ۲۰ روز به تناوب در تهران و ۱۰ روز به علت كارش در شيراز است، ايشان گفت: حق طلاق با مرد است و من مي خواهم زنم را طلاق بدهم و هيچ چيز از اموال مشتركمان كه در ۳۵ سال زندگي پيدا كرده ايم (و البته ارثيه پدري من كه حالا جزو اموال ايشان است) به زنم تعلق نمي گيرد و با صراحت در حضور قاضي رو به من گفت: «حتي يك ساندويچ هم به تو نمي دهم چه برسد به پول و ملك و املاك» . بعد از تحقيق دريافتم كه زن معتادي كه علناً در خيابان روسپي گري مي كند و ۲۷ ساله است زير پاي شوهرم نشسته و شوهر ميلياردر من بعد از فروختن چندين خانه و آپارتمان و جمع كردن ميلياردها تومان پول نقد (كه هنوز ويلايش در شمال و كارخانه و نمايشگاه و چند آپارتمان در شيراز به فروش نرفته) در دوبي آپارتمان خريده و مي خواهد خانم مذكور را با خود به دوبي ببرد.
آيا من بعد از ۳۵ سال زندگي و در حقيقت سوختن و پير و نابودشدن در زندگي اين پيرمرد هيچ حق و حقوقي ندارم و سر پيري از كجا امرار معاش كنم. از شما تقاضا مي كنم كه اگر در قدرتتان هست به من كمك كنيد تا حقم را بگيرم در حالي كه در اين سن در حال حاضر نگهداري از مادر ۸۷ ساله ام هم به عهده من است.

حادثه در جهان
پروفسور قاتل در دادگاه
گروه حوادث: پروفسور زبان انگليسي دانشگاه ايالتي كانزانس به اتهام قتل عمد همسر سابق خود بازداشت شد.
به گفته مأمور تحقيق پرونده، توماس مري و كارمين مري ۱۸سال پيش با هم ازدواج كرده بودند اما در ژوئن ۲۰۰۳ از هم جدا شدند. به اعتقاد دادستان پرونده، جدال بر سر پذيرش سرپرستي دختر بچه چهار ساله اين زوج باعث مرگ كارمين شده است. توماس متهم است كه در چهاردهم نوامبر سال ۲۰۰۳ همسر سابق خود را به قتل رسانده است.
پليس جنازه كارمين را در حالي كه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده بود در اتاق خوابش پيدا كرد. البته پليس يك سال پس از اين حادثه و تكميل تحقيقات لازم در چهارم اكتبر ،۲۰۰۴ توماس را به اتهام قتل عمد بازداشت كرد.
به گفته مأمور تحقيق اين پرونده توماس پس از شنيدن خبر فوت همسرش چندان متأسف نشد و همين امر شك پليس را برانگيخت.
تاكنون پليس هيچ گونه اظهار نظري در خصوص اين پرونده نكرده است. اما طبق گزارش پزشكي قانوني، مقتوله بر اثر وارد آمدن چند ضربه چاقو به گلويش فوت كرده است. به گفته مأمور تحقيق پرونده، مقتوله دو روز پيش از مرگش به توماس اطلاع داده بود كه قصد دارد در خواست سرپرستي كامل دخترشان را تسليم دادگاه خانواده كند.
توماس در دانشگاه محل تدريس خود از محبوبيت بالايي برخوردار بوده و تاكنون چندين كتاب در خصوص زبان شناسي نوشته است.
پليس قطره هاي خون مقتوله را در ماشين توماس پيدا كرده بود اما وي ادعا كرد كه زماني كه در روز حادثه همسرش براي تحويل گرفتن ماشين به نزد وي آمده بود دچار خون دماغ شديد بوده است.
در صورتي كه دادگاه اتهام قتل عمد توماس را به رسميت بشناسد وي به حبس ابد محكوم خواهد شد.
دستگيري مادر قلابي
سايت جنايي: دادستاني فيلادلفيا زني را كه در جريان آتش سوزي يك باب منزل مسكوني در سال ،۱۹۹۷ دختر بچه اي را از اين منزل ربوده و در شش ساله گذشته وي را به عنوان دختر خود جا زده است به دادگاه احضار كرد.
به گفته دادستان اين پرونده كارولين كورو ۴۲ ساله در سال ۱۹۹۷ پس از آن كه در حين زايمان، كودك خود را از دست داد با ايجاد حريق عمدي در منزل پدر و مادر واقعي كودك ربوده شده، اين كودك را كه ده روز بود ربود.
كارولين در حال حاضر به اتهامات آدم ربايي، ايجاد حريق عمدي رو به رو شده است. در صورت اثبات اتهامات فوق وي به حداقل ۲۵ و حداكثر ۵۰ سال حبس محكوم خواهد شد.
به گفته مأمور تحقيق اين پرونده، پس از آتش سوزي منزل فوق، مأمورين والدين كودك خبر مفقود شدن وي را به پليس محلي اطلاع دادند. اما نيروهاي آتش نشاني نتوانستند بقاياي جسد احتمالي وي را در خاكروبه هاي منزل پيدا كنند.
علاوه بر اين پليس فيلادلفيا علت اين آتش سوزي را يك تصادف اعلام كرد.
در طول اين شش سال، دختر بچه ربوده شده كه آليا نام گرفته بود در چند متري منزل والدين اصلي اش زندگي مي كرد.
مادر واقعي آليا كه در طول اين شش سال هرگز مرگ دختر كوچولوي خود را باور نكرده بود يك روز در خيابان با وي روبه رو شده و او را شناخت.
پس از  انجام آزمايش DNA مشخص شد كه آليا فرزند واقعي متهم نيست و پليس كارولين را بازداشت كرد.
البته هنوز كارولين هيچگونه اظهار نظري در خصوص نحوه ربودن اين دختر بچه از طبقه دوم منزلي كه در آن سكونت داشت به ميان نياورده اما پليس تحقيقات گسترده اي را در اين خصوص آغاز كرده است. در حال حاضر كارشناسان روان پزشك در حال بررسي وضعيت رواني كارولين و صلاحيت رواني وي جهت حضور در دادگاه هستند.

دستگيري عامل جنايت پارك سه دختران
گروه حوادث: عامل جنايت پارك سه دختران منطقه شهر ري توسط ماموران دايره ۱۰ آگاهي مركز در شهرستان ورامين بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار ما، جنايت روز بيست و پنجم دي ماه در پارك سه دختران منطقه شهر ري به وقوع پيوست. مقتول حسين ۱۶ ساله نام داشت كه با يك ضربه چاقو به قتل رسيده بود.
ماموران دايره ۱۰ آگاهي مركز بعد از اطلاع از ماجرا براي بررسي صحنه جنايت به محل اعزام شدند. جسد به دستور بازپرس كشيك قتل به پزشكي قانوني انتقال يافت.
در تحقيقات پليسي معلوم شد كه عامل جنايت مردي تبعه افغانستان به نام خداهزاره است كه بعد از ارتكاب قتل به شهرستان ورامين گريخته است. ماموران دايره ۱۰ به محل اختفاي وي مراجعه كرده و در نهايت متهم را در حالي كه در يك باشگاه بيليارد در حال تفريح بود دستگير كردند.خداهزاره در جريان بازجويي هاي پليسي ضمن اعتراف به قتل در خصوص انگيزه خود گفت: «شب حادثه به همراه چند نفر از دوستانم مشروبات الكلي مصرف كرده بوديم وقتي وارد پارك شديم بر سر موضوعي حسين و يكي از دوستانم درگير شدند. حسين دوستم را با چاقو مجروح كرد من نيز او را كشتم.»
با تكميل پرونده، وي در دادسراي امور جنايي مورد تحقيق بيشتر قرار خواهد گرفت.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |