سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۵۵
ملوان بدون قوطي اسفناج در تهران
چهارمين كارگاه آموزشي آموزش تصويري 25 سال تجربه لي ميكشكين خالق مجموعه ملوان زبل در سالن كنفرانس برگزار مي  شود
030909.jpg
فردا چهارمين روز از چهارمين جشنواره پويانمايي تهران است و مثل روزهاي قبل سالن هاي مركز آفرينش هاي فرهنگي، هنري كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ميزبان فيلم هاي بخش هاي مختلف جشنواره هستند. فردا براي ديدن فيلم هاي رنگارنگ جشنواره مي  توانيد به اين ترتيب برنامه ريزي كنيد:
ساعت 9 بخش سوم پويانمايي براي كودكان در سينماكانون به نمايش درمي آيد. در اين ساعت آثار داوران بخش هاي مختلف درسالن اصلي، بخش پنجم مسابقه تلويزيوني ايران در سالن شماره 2 و آثار سوپين فوكوم در سالن شماره 3 روي پرده مي  روند.
در ساعت 11 بخش سيزدهم مسابقه بين الملل، بخش سوم مسابقه ايران با فيلم بلند طالوت از مجموعه فرمانروايان مقدس متعلق به شركت حور و آثار مدرسه ملي فيلم و تلويزيون انگلستان (NFTS) هم به ترتيب در سالن هاي اصلي، شماره 2 و شماره 3 به نمايش گذاشته مي  شوند. سينما كانون هم در اين ساعت بخش چهارم پويانمايي براي كودكان را پخش مي  كند و چهارمين كارگاه آموزشي آموزش تصويري 25 سال تجربه لي ميكشكين خالق مجموعه ملوان زبل در سالن كنفرانس برگزار مي  شود. سينما كانون در ساعت 13 به نمايش آثار بخش نهم مسابقه بين الملل اختصاص دارد.
نيم ساعت بعد اما در سالن اصلي بخش ششم مسابقه ايران، در سالن شماره 2 سانس فوق العاده نمايش فيلم هاي منتخب و در سالن شماره 3 آثار فارغ التحصيلان دانشكده سينما و تئاتر و دانشگاه هنر را مي  توانيد ببينيد.
بخش تبليغات و تيزرهاي تلويزيوني مسابقه ايران ساعت 15 درسينما كانون برگزار مي  شود و سالن كنفرانس در اين ساعت ميزبان نشست هاي تخصصي فن آوري و ديجيتال است.
ساعت 15:30 نوبت به پخش آثار بخش پنجم مسابقه بين الملل، بخش هفتم مسابقه ايران و بخش جشنواره جشنواره در سالن هاي اصلي، شماره 2 و شماره 3 مي  رسد.
اين بخش اخير در واقع ويژه نمايش فيلم هايي است كه در جشنواره هاي معتبر جهاني برنده جوايز مختلفي شده اند.
آثار بخش دهم مسابقه بين الملل هم ساعت 17 در سينما كانون به نمايش گذاشته مي  شوند و بعد از آن در ساعت 17:30 فيلم بلند روزهاي زمستان كه سال قبل نامزد دريافت جايزه اسكار هم بوده در بخش سوم مسابقه بين الملل و در سالن اصلي به نمايش درمي آيد و آثار بخش ششم مسابقه تلويزيوني بين الملل هم در سالن شماره 2 روي پرده مي  روند.
در ساعت 19 فيلم هاي بخش يازدهم مسابقه بين الملل ميزبان سينماكانون هستند. نيم ساعت بعد بقيه آثار فارغ التحصلان دانشكده سينما و تئاتر و دانشگاه هنر در سالن اصلي و آثار بخش ششم مسابقه تلويزيوني ايران در سالن شماره 2 به نمايش گذاشته مي  شوند.
سالن اصلي ساعت 21:30 به نمايش بخش چهاردهم مسابقه بين الملل اختصاص دارد و در ساعت۲۳:30 فيلم بلندچهار بي  باك ساخته ابرها ديونكرز دورف، انيماتور آلماني در اين سالن به نمايش درمي آيد.
روز رنگارنگ و جالبي خواهد بود، اينطور نيست؟

ابرها مهرباني كردند، درختكاري به هم خورد
آسمان عليه زمين!
030912.jpg
اين هم شوخي هاي روزگار بود. باران آمد و بچه ها نهال به دست از سالن بيرون نيامدند. لا بد آسمان داشت به زميني كه محتاج اوست، اما ساكنانش فقط آزار مي كنند، درس مي داد.
ندا لهردي 
امروز با خيال راحت و لباس نه چندان گرم و سنگين بيرون برويد، اگر هم تكه هاي ابر بالاي سرتان به شما لبخند مي زنند به مهربانيشان اطمينان نكنيد، زيرا خيستان نخواهند كرد.
جملات شنبه قبل در صفحه آخر ايرانشهر تهران را به داشتن روزي خوب اميدوار مي كرد، اما باران، شديد و غافلگير كننده بود مخصوصا براي بچه هايي كه دعوت شده بودند به جشني در فرهنگسراي كودك؛ جشن پيراهن سبز زمين .
شنبه روز درختكاري بود.تمام بچه هاي 3 تا 12 ساله شهر براي شركت در اين جشن دعوت شده بودند تا در پايان آن هر كدام يك اصله نهال كوچك بكارند.
صندلي هاي كوچك رنگارنگ سالن فرهنگسرا كم كم با هياهوي بچه هاي چند مهدكودك و دبستان پر مي شدند. قرآن، سرود ملي، شعر، بازي، مسابقه براي ساختن بهترين جمله درباره درخت و روز درختكاري و بالاخره نمايش جنگل با شركت همه بچه ها. مربي شروع كرد: امروز مي خواهيم با هم يه جنگل درست كنيم... با شمارش مربي همه بچه ها دست هايشان را روي سر گذاشتند و نشستند، آنها دانه شدند. دوباره شمارش شروع شد. باران باريد و خورشيد تابيد تا دانه ها آرام آرام از خاك بيرون آمدند و درخت شدند. هو هو... باد مي وزد بعضي شاخه ها در هم گره مي خورند. مربي بلافاصله مي گويد: مي خواهيم يك كار بد انجام بدهيم، فكر كنيد اگر بچه بدي بوديد چه جوري درخت ها را اذيت مي كرديد؟ سالن شلوغ شد: درخت ها همديگر را اره مي كنند، روي هم مي   نويسند و برگ هاي همديگر را مي كنند. در اين بين هم، در گوشه سالن درختي روي زمين افتاده و گريه مي كرد!
دوباره وقت بچه خوب شدن بود. اين بار بچه ها باغبان شدند و نهال هاي فرضي را مرحله به مرحله كاشتند، در حالي كه بيرون هنوز باران مي باريد و مرحله بعدي جشن را به تعويق مي انداخت، مثل مسابقه فوتبالي كه به محض سبك شدن آسمان لغو مي شود كه شد! و با اين باران شديد ديگر وقت رفتن بود. در حالي كه دختركي به نهالش مي گفت: دوست دارم زودتر بزرگ بشي تا ميوه هايت را بخورم . نهال چناري دستش بود كه هيچ نمي گفت. لابد خجالت مي كشيد به دختر بگويد من كه ميوه ندارم! شنبه روز درختكاري بود. جلوي در ورودي فرهنگسرا درخت سبز نسبتا بزرگي از كاغذ قرار داشت و بچه هاي زيادي هم دورش بودند. مدير فرهنگسرا مي گفت: قرار است 2روز ديگر به مهدها و دبستان ها برويم و نهال ها را آنجا به بچه ها هديه كنيم... شنبه، روز درختكاري بود، اما دوشنبه چي؟ يكي مي   گويد: درختكاري كه روز ندارد! اما مي  فهميم دلش پيش برنامه اي است كه باران خرابش كرده، مثل عكاسي كه فكر مي  كرد عكس يك را در مي  آورد، اما اين باران...

درخت من 
حركت در خيابان وليعصر به سمت شمال، آدم را سر به هوا مي  كند. هر قدر كه خويشتن دار باشي و روي صندلي خودرو نشسته باشي يادر هياهوي پياده رو گم شده باشي، باز هم مثل همه سر به هوا مي  شوي. كسي را توان چشم برداشتن از سايه هاي سبز نيست.رنگ سبز، كنار نام تهران با درخت چنار كامل مي  شود. چنارهاي خيابان وليعصر مثل آب معروف تهران، بخشي از هويت اين شهر شده اند. اين است كه وقتي حرف تعريض خيابان وليعصر پيش مي  آيد، خيلي ها ياد خاطراتشان مي  افتند و دلشان براي سرنوشت چنارهاي اين خيابان مي  لرزد.حالا چرا رنگ مطلب سبز است؟ چنار فقط بهانه بود براي عقب ماندن از هفته اي كه 3 روزش با نام درخت سپري شده. براي رسيدن به حس خوب نشاندن ريشه هاي يك نهال در خاك، تنها 4 روز فرصت داريم. اين البته تنها فرصت كلاسيكي است كه تقويم براي رسيدن به اين حس خوب برايمان باقي گذاشته؛ هفته درختكاري به نيمه رسيد.اول، درخت تنها فرصتي بود براي بلاتكليف ماندن بين زمين و هوا. لذت تاب خوردن زير شاخه درخت كه تمام شد، سهراب سپهري از راه رسيد. آن روزها كه پا روي قانون طبيعت نمي گذاشتيم، سوسك را لگد نمي  كرديم، نمي  خواستيم كه پشه از سر دنيا بپرد و زنجره تنها موجودي مهربان بود، دلمان مي  خواست اشك بريزيم براي درختي كه روي تنه اش مخفف دو اسم كنده شده بود. حالا ديگر نه حس تاب خوردن است و نه حس رمانتيك شعرهاي سهراب سپهري. مثل درختي كه رشد مي     كند وانعطافش را از دست مي  دهد، آن حس ها هم در ما خشكيده، اما درخت هنوز درخت است. اين درخت منطقي ذهن ماست كه هنوز روز درختكاري را تبديل به بهانه اي مهم براي نوشتن مي   كند.
حالا 3 روز از روز درختكاري گذشته، اما براي احترام به درخت هنوز تا انتهاي هفته فرصت داريم. نوشتيم سبز، تهران و چنار، اما اين هفته درختكاري با گذشته فرق دارد. چنار جايش را به توت، خرمالو وانگور داده است تا شايد روزي خيابان هاي تهران طعم شيرين داشته باشند. زحمت شيرين كردن تهران تنها حضور در يكي از 93 نقطه اي است كه شهرداري تهران براي تحويل رايگان نهال به شهروندان در نظر گرفته. فقط 4 روز تا پايان هفته درختكاري مانده. اگر ستاره اي در آسمان نداريد، فكر داشتن درختي روي زمين باشيد.

ستون شما
ميني بوس من
سه سال پيش، سازمان حفاظت محيط زيست مبدع طرحي شد به نام جمع آوري خودروهاي آلاينده از سطح شهر تهران و اداره راهنمايي و رانندگي مجري اين طرح شد. در اين بين ميني بوس  پلاك قرمز تحت تملك بنده هم مبتلا و گرفتار طرح مذكور شد. سازمان محيط زيست قول تعويض خودرو با استفاده از وام بلاعوض به اضافه وام ديگري را به ما داد و دستور نگهداري اتومبيل در پاركينگ را صادر كرد. از آن زمان تاكنون هر ماه۵۰هزارتومان از بنده هزينه پاركينگ مي گيرند كه مبلغ آن تاكنون از قيمت خود ميني بوس بيشتر شده است و اگر شما رنگ وام را ديده ايد ما هم ديده ايم.
چند روز پيش با سازمان حفاظت محيط زيست تماس گرفتم و خانم مير حسيني، منشي آقاي دكتر شفيعي پور مسوول طرح جمع آوري خودروهاي آلاينده،  از قول آن جناب فرمودند كه هيچ مسووليتي در اين مورد ندارند و شما هم به هر جا دوست داريد، شكايت ببريد ما هم كه دستمان كوتاه است و خرما بر نخيل!
از طرفي وسيله ارتزاق دو خانواده در اين مدت ضبط شده و ازطرف ديگر خود هزينه سازگشته است!
اميدواريم كه در اين اواخر سال پاسخگويي كسي هم پاسخگوي ما باشد.
نكته: چاپ پيغام هاي مفصل در مرام ما نيست، اما نامه آقاي نجفي خوب تنظيم شده بود .
كوتاه مثل آه!
مگر نگفته بودند اجناس، ديگر گران نمي شود. پودر ماشين لباسشويي 350تومان بود حالا 590تومان مي فروشند. مگر وزارت بازرگاني نظارت ندارد.
من يك شهروند دست و پا شكسته منطقه سعادت آباد، شهرك مخابرات هستم خيابان هاي اين شهرك پراز چاله است و رفت و آمد مشكل. صدمات زيادي به مردم منطقه وارد آمده چرا شهرداري اقدامي نمي كند.
پاركبان هستم، شهرداري به فرهنگيان بن مي دهد ولي به ما كه زيرمجموعه شهرداري هستيم، تاكنون بن داده نشده. با حقوق 120هزارتوماني، عيد را چه كنيم؟
در شهرك ژاندارمري، پل عابر پياده واقع در تقاطع يادگار امام با خيابان خرم ورودي، قابل استفاده نيست. پله هاي آن بسيار بلند، زياد و نفس گير است. در صورت امكان پله برقي بگذارند يا حداقل پله هاي آن را جوري درست كنند كه كوتاه باشد .
دانشجوي كارشناسي ارشد پژوهشگري اجتماعي هستم. در امتحاناتي كه در دانشكده مديريت دانشگاه تهران برگزار شد استفاده از ماشين حساب براي قسمت ما مجاز نبود. ولي در كلاس مقابل مجاز بود؛ تبعيض چرا؟!
نكته 
از دوستاني كه نسبت به برخي صفحات اعتراض دارند،خواهشا آرام تر، به هر حال ما پيش در و همسايه آبرو داريم!
عكس ديزي 
اينكه از مطلب فست فود تشكر كرده ايد نشان از اين دارد كه عكس ديزي اشتهاي شما را تحريك كرده است. اينطور نيست؟

توضيح
در ويژه نامه حيات وحش در بخش گفت وگو با مهندس رجبعلي كارگر تعداد قوچ و ميش و كل و بز پارك هاي ملي خجير، سرخه حصار و... در حال حاضر 500 راس آمده بود كه رقم واقعي به نقل از ايشان حدود 5 هزار راس بوده است.

شاتر
030906.jpg
عكس: خبرگزاري مهر
باران آسمان را آبي كرد. اگر از بلندي هاي تهران بتوانيد انتهاي شهر را ببينيد يعني هوا پاك است. سعي كنيد ريه هايتان ر ا پر كنيد كه فرصتي شبيه به اين كمتر نصيب شما خواهد شد.

جعبه
شب زنده داري با فوتبال
حالا خبرها به سال بعد پرتاب مي شوند. شبي از شب ها عنوان مجموعه اي تلويزيوني به كارگرداني رضا كريمي است كه ارديبهشت سال آينده تبديل به يكي از سرگرمي هاي مردم مي شود.
احتمالا نام اين مجموعه تلويزيوني را قبلا شنيده ايد. قرار بود شبي از شب ها همزمان با عيدفطر روي آنتن شبكه سوم برود، اما بنا به دلايلي پخش آن به ارديبهشت  سال آينده موكول شد.مجموعه شبي از شب ها به شكل اپيزوديك تهيه شده و داستان آن درباره اتفاقاتي است كه در يك آپارتمان مسكوني رخ مي دهد. گوهر خيرانديش، سعيد پورصميمي، فردوس كاوياني و فلورا سام از بازيگران اين مجموعه هستند و در هر قسمت بازيگراني به عنوان ميهمان حضور پيدا مي كنند. تهيه كننده اين مجموعه 26 قسمتي، مجيد اوجي است كه پيش از اين مجموعه ها يي مثل روزهاي زندگي ، همسايه ها و سفر سبز را از او ديده ايد. اما برنامه هاي امشب تلويزيون؛ بازخواني يك پرونده، ساعت 19 از شبكه 5، ماموران پرونده هاي راكد،  ساعت 19 از شبكه 3، پاورچين ساعت 20 از شبكه،۵ مرور فيلم هاي رسول صدرعاملي ،  ساعت۲۳ از شبكه۲ و پرستاران، ساعت 22:10 از شبكه اول، برنامه هاي پرمخاطب امشب هستند. اما هيچ يك از اين برنامه ها احتمالا جذابيت پخش مستقيم رقابت هاي ليگ قهرمانان اروپا را ندارند. امشب مسابقه پرهيجان چلسي بارسلونا، ساعت 23:15 دقيقه از شبكه سوم پخش مي شود. بعد از اين بازي هم اگر نگران  كارهاي صبح فردا و نماز صبحتان نيستيد، مي توانيد مسابقه ميلان و منچستر يونايتد را تا ساعت 3بامداد تماشا كنيد. يك روز دير رسيدن به محل كار به تماشاي اين مسابقه مي ارزد.

نمايشگاه
خروس ها در خاك 
همكاري با خروس آغاز شد. اين مقدمه برپايي نمايشگاه مشترك آتيلا پسياني و سيامك احصايي بود. براي اينكه گره ماجرا برايتان باز شود، مي نويسيم كه آنها هر 2 متولد سال خروس و متولد سال 1336 هستند.
حاصل اين همكاري را كه از خروس آغاز شد، مي توانيد در گالري خاك ببينيد. آتيلا پسياني و سيامك احصايي اقدام به برپايي نمايشگاه مشتركي با عنوان حجم و چيدمان خروس ها كرده اند. براي حضور در اين نمايشگاه تا 24 اسفند فرصت داريد. نشاني گالري خاك را هم داشته باشيد: خيابان شريعتي، دوراهي قلهك، خيابان بصيري، كوچه ژيلا .

پرده
روزهاي شلوغ سينما
براي رسيدن به پايان دنيا تنها تا فردا وقت داريد. فيلم سينمايي پايان دنيا از يكشنبه در برنامه شب فيلمنامه حوزه هنري به نمايش درآمده است. حسن وقت گذاشتن براي تماشاي پايان دنيا اين است كه پس از پايان آن مي توانيد پشت صحنه و گفت وگو با پيتر هياماس كارگردان فيلم، اندرو مارلو نويسنده فيلمنامه و ساير عوامل فيلم را هم ببينيد. اين فيلم در سانس هاي 16:30 و 19در سالن كوچك حوزه هنري به نمايش گذاشته مي شود.
پيشنهاد ما اين است كه امروز براي تماشاي فيلم پايان دنيا از سانس 16:30 استفاده كنيد. دليل پيشنهاد ما ساده است. اينكه امروز، راس سال 18 فيلم آناكارنينا در فيلمخانه ملي ايران به نمايش در مي آيد. اهل ادبيات بعيد است كه ندانند اين شاهكار ادبي را تولستوي خلق كرده. فيلم سينمايي آناكارنينا هم به كارگرداني ژولي ين دووي ويه ساخته شده. براي تماشاي اين فيلم بايد حداكثر راس ساعت 18 مقابل گيشه سينما صحرا ايستاده باشيد.
خبر ديگر از اكران فيلم هاي خارجي اينكه شوراي صدور پروانه نمايش عمومي فيلم هاي 35ميليمتري براي 2فيلم سينمايي پروانه نمايش عمومي صادر كرد. در جهنم به كارگرداني رينگولام و فاز چهارم به كارگرداني برايان گوئرس فيلم هايي هستند كه مي توانيد به زودي روي پرده سينما ببينيد، اما پيش از آنكه اين فيلم ها به سينماهاي تهران برسند، مي توانيد از آنچه روي پرده است لذت ببريد. صبحانه براي 2نفر به كارگرداني مهدي صباغ زاده احتمالا راحت ترين انتخاب ممكن است. شما مي توانيد اين فيلم را در 11 سينماي تهران ببينيد. خوابگاه دختران ، بله برون ، وعده ديدار ، دوئل ، قدمگاه ، خاموشي دريا ، خداحافظ رفيق ، مهمان مامان ، لاك پشت ها هم پرواز مي كنند ، قطار كودكي ، سربازهاي جمعه ، خاكستري ، يورش ، علف هاي هرز ، هيام ، ماديان ، زهر عسل ، شمعي در باد ، غوغا و تارا و تب توت فرنگي فيلم هايي هستند كه اگر علاقه داشته باشيد، مي توانيد در آخرين روزهاي باقيمانده تا پايان سال، آنها را حداقل در يك سينما پيدا كنيد. انتخاب با شماست.

كتابخانه
يك كتاب جديد و يك تجديد چاپ
آسمان مي شوم مجموعه داستاني از پاكسيما مجوزي منتشر شد.
اين مجموعه مشتمل بر 13 داستان كوتاه پاكسيما مجوزي است كه يك داستان آن با نام ۴۸ پله ، جايزه داستان كوتاه صادق هدايت را براي او به ارمغان آورده.
اين نويسنده جوان دو كتاب هم پيش از اين منتشر كرده است كه كتاب اول روي ديگر سكه هدايت و كتاب دوم طرح وهم نام دارد.
كتاب روي ديگر سكه هدايت هم به چاپ چهارم رسيده است.
مجموعه داستان  آسمان مي شوم را انتشارات نقش و نگار در حجم 126 صفحه با قيمت 1200 تومان چاپ كرده است.
اما خبر ديگر اينكه مجموعه داستان زن در پياده رو راه مي رود نوشته قاسم كشكولي تجديد چاپ مي شود.
اين مجموعه داستان براي اولين بار سال 1377 منتشر شد كه حالا با افزوده هايي تجديد چاپ خواهد شد.
به اين مجموعه يك نقد اضافه شده است و يك مصاحبه، نقد را حسين رسول زاده نوشته و مصاحبه را هم محمدحسين عابدي انجام داده است. اين دو مطلب به پيشنهاد ناشر كتاب قصيده سرا به مجموعه اضافه شده. قاسم كشكولي رماني هم منتشر كرده، به نام ناهيد . همچنين رماني هم دارد به نام رمان نامه كه براي دريافت مجوز انتشار به وزارت ارشاد فرستاده شده است.

هوا
باراني كه زمستاني نيست
در دماي 17 درجه سانتيگراد بالاي صفر، باران چيزي نيست كه كسي را بابت دچار شدن به سرماخوردگي بترساند. فردا هم مقابل هواي تهران در سايت هاي هواشناسي يك ابرسياه و خيس گذاشته شده . حالا روزهاي آغاز زمستان نيست كه به شكوه فصل سفيد فكر كنيم، اين روزها باران شبيه مرثيه اي بر پايان يك فصل سرد است. دماي بالاي فردا را نوشتيم، دماي پايين فردا هم 9 درجه سانتيگراد بالاي صفر است كه از روزهاي سرد فاصله دارد. اين زمستان قابل احترام بود، فصلي كه به نامش وفادار ماند و اول و آخرش خيس بود.

ذهن زيبا
خوشبيني اندوه را مي كاهد و ار افتادن در بند گناه مي رهاند.
امام علي (ع)

خوشبختي وقفه اي است در بين دوره هاي تيره روزي.
دان ماركوئيز

در دنيا تنها بايد از يك چيز ترسيد و آن ترس است.
ناپلئون 

گذشت زمان آدمي را پيرنمي سازد، بلكه ترك آرمان ها و كمال مطلوب هاست كه ما را فرتوت و افتاده مي كند.
ژنرال  دوگلاس مك آرتور

كليد همه كارها صبر است. شما جوجه را با صبر كردن از تخم مرغ به دست مي آوريد ، نه با شكستن آن.
آرنولد گلاسو

تهرانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
محيط زيست
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |