چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۳
سينما
Front Page

گزارش پشت صحنه مجموعه تلويزيوني خوش غيرت
در ركاب غيرت
010986.jpg
عكس: مجتبي بي طرفان
رضا استادي
ايام نوروز همواره به دليل ويژگي  خاص آن، زمان مناسبي براي پخش مجموعه هاي داستاني است. معمولاً تمامي شبكه ها در اين ايام سوژه هاي طنز را براي ساخت مجموعه هاي تلويزيوني خودانتخاب مي كنند. علي شاه حاتمي، دو سالي است كه در ايام نوروز برنامه مي سازد ،امسال هم با ساخت مجموعه طنز ديگري به تلويزيون مي آيد. او و گروهش از اواسط دي ماه ساخت مجموعه خوش غيرت را در تهران آغاز كردند و اواخر بهمن ماه به استان خوزستان رفتند تا در خرمشهر، آبادان، جزيره مينو و ... بخش هاي ديگر اين مجموعه داستاني را مقابل دوربين ببرند.
خوش غيرت هم حال و هوايي طنز دارد. اين بار آتقي عشقي تصميم مي گيرد تا با كاميون خود دارو به عراق ببرد تا به مردم عراق كمك كند. او به همراه شاگردش عزت و پسرش جواد عازم اين سفر مي شوند اما در طول راه ماجراهايي رخ مي دهد. آنچه مي خوانيد گزارشي از پشت صحنه اين مجموعه تلويزيوني نوروزي است.

در فاصله فرودگاه اهواز تا ترمينال آبادان، يكي از مسافرها كه با هم همسفر بوده ايم مي پرسد كه كجا مي روم؟ وقتي مي  گويم به خرمشهر مي روم تا از پشت صحنه خوش غيرت گزارش تهيه كنم؛ مي پرسد: توي خرمشهر مجموعه تلويزيوني طنز مي  سازند؟ و پس از لحظه اي مكث مي گويد: مگر اينكه راجع به غيرت مجموعه داستاني بسازند. لبخندي مي زنم. از فرماندهان جنگ است و شش سالي هم در اسارت بوده است. پيش از من پياده مي شود و زماني كه تاكسي به ترمينال آبادان مي رسد؛ من آخرين مسافري هستم كه پياده مي شود و راننده كرايه ام را نمي گيرد. مي گويد كه همان حاج آقا حساب كرد.
آبادان
استان خوزستان اين روزها در جنب و جوش است. افتتاح كارون سه با حضور رئيس جمهور خبري است كه هنوز هم راديوي محلي بخش هاي مختلف آن را بررسي مي كند. راديوي سراسري هم مرتب تبليغ مي كند كه، نوروز ۸۴ كامتان را با شكر كارون شيرين كنيد. منهاي همه اينها ،اين روزها كنفرانسي با نام آينده عراق در خرمشهر برپا شده است كه شركت هاي مختلف ايراني و خارجي در آن حضور پيدا كرده  اند تا درباره بازسازي اين كشور تبادل نظر كنند. آيا صدام حسين در خواب هم مي ديد كه در استان همسايه كشورش خوزستان براي بازسازي كشور او جلسه اي برگزار كنند؟
راه رفتن و حركت در اين مسير مانند حركت كردن در يك دفترچه خاطرات طولاني است. يك ساعت بعد با عبور از جاده اي تاريك به آبادان مي رسيم. آبادان برايم هميشه نشانه هايي از يك شكوه از دست رفته است. شهري كه سال هاي دهه چهل بيش از سي سينما داشت. نفت و محله هاي انگليسي  كه با وجود خانه هاي آسيب ديده از جنگش هنوز شكوه گذشته خود را نباخته است. عصر پنج شنبه است و آبادان با خيابان اميري اش همچنان سرزنده و پرجنب  و جوش است. حضور اقوام مختلفي از ايران تنوع زيادي را به چهره شهر داده است. بوي سمبوسه، فلافل و سر و صداي دستفروش هاي بازار، ته لنجي تنها بخشي از چيزهايي است كه باعث مي شود تا گذر زمان را متوجه نشوم.
خرمشهر
نيم ساعت بعد هياهوي شب جمعه اهواز جاي خود را به سكوت شب جمعه خرمشهر داده است. شهري كه در آن خيابان، كوچه و ميدان براي نام گذاري شهداي آن كم است و حتي موسيقي بندري راننده تاكسي خطي آبادان _ خرمشهر هم نمي تواند مرا لحظه اي از اين سكوت غمبار خلاص كند. با خودم مي گويم: خرمشهر و مجموعه داستاني طنز؟
بخشي از ساختمان محل سكونت ورزشكاران در ورزشگاه شهيد جهان آرا توسط گروه توليدي خوش غيرت بازسازي و مجهز شده تا محل اسكان گروه شود. از اواخر بهمن ماه گروه به اين محل آمده است. ساختمان ساكت است. تقريباً همه گروه در غذاخوري جمع شده اند و مشغول صرف لوبيا چيتي و نيمرو هستند. موقع ورود هر كدام مرا به صندلي خالي كناري خود دعوت مي كند.
پس از نشستن، باراني از سؤال بر سرم مي بارد. از جزئيات جشنواره فيلم فجر و جوايز آن تا مجموعه  هاي تلويزيوني در دست توليد و متوقف شده ها و ...در همين زمان عمو نعمت يكي از اعضاي گروه تداركات، بشقابي پر از لوبيا را جلويم مي گذارد. اكثر عوامل با چهره هايي خسته به حرف هايم گوش مي دهند. پس از صرف شام ،هم اتاقي جواد حميدي صفا مدير تصوير برداري، رضا قومي طراح چهره پردازي و خسرو دادگرمرام دستيار اول تصويربردار مي شوم. خسرو در حال باند پيچي دستش است كه مدتي قبل هنگام كار فيلمبرداري صدمه ديده است. ساعت يازده نيمه شب پنج شنبه است و شبكه اول در حال پخش فيلمي هنري است كه در ميانه فيلم خوابم مي گيرد.
يعقوب غفاري برنامه ريز و دستيار اول كارگردان وظيفه خطير بيدار كردن هر روزه گروه هاي مختلف را به عهده دارد. ساعت بيدار باش معمولاً ۳۰/۶ صبح است و گروه نهايتاً ساعت ۳۰/۷ به سر صحنه اعزام مي شود. پيش از آمدن غفاري با زنگ موبايلم از خواب بيدار مي شوم.
از غفاري مي پرسم: فرق بيدار كردن عوامل مختلف با هم در چيست و آيا در اين زمينه سبك ها و شيوه هاي مختلفي وجود دارد؟
او در پاسخ مي گويد: در بيشتر موارد با اعلام ساعت به اعضاي گروه آنها سر ساعت از خواب بيدار مي شوند اما در برخي موارد بايد به شيوه هاي فيزيكي متوسل شد! اگر در اين كار جلوه هاي ويژه وجود داشت ديگر بيدار كردن افراد دردسر زيادي نداشت.
محمد كاسبي، مجيد صالحي و امير نوري بازيگران خوش غيرت قرار است در صحنه اي از فيلم بازجويي شوند. محمد كاسبي پس از بلند شدن از پشت ميز گريم، موها و سبيل هايي سفيد پيدا كرده است. امير نوري نسبت به دو سال قبل چهره اش كمي پخته تر شده و ريش گذاشته است. چهره مجيد صالحي هم كمي شكسته شده است. آنها توسط يك سرباز آمريكايي قد بلند و چشم سبز بازجويي مي شوند.
نعمت اللهي بازيگر نقش سرباز آمريكايي به زبان انگليسي مسلط است.همين مسأله در كنار رنگ چهره و چشم هايش سبب شده كه از لحاظ فيزيكي بيشتر به شخصيت آمريكايي نزديك باشد. نعمت اللهي ساكن خرمشهر است كه در مراسم يك هيأت مذهبي توسط بچه هاي گروه كارگرداني براي ايفاي نقش انتخاب شده است. لباس آمريكايي به تن دارد. او درباره نقش خود مي گويد: بچه هاي اينجا كوچك ترين چيزي برايشان سوژه است و به كاميون خوش ركاب اشاره مي كند كه بچه ها از سرو كول آن بالا مي روند. با رسيدن بختياري صاحب كاميون، آنها از خوش ركاب فاصله مي  گيرند.
بختياري مردي ميان سال و فرزند صاحب اصلي كاميون است. كاميون خوش ركاب به نسبت كاميون هايي كه اين روزها در جاده ها رفت و آمد مي كنند، به يك قفس شبيه است كه راننده مانند پرنده اي در آن محبوس است. كاميون هاي امروزي به نسبت اين كاميون مانند يك هتل هستند. بختياري مي گويد: شش هفت ساله بودم كه پدرم اين كاميون را خريد. در اين سال ها در آن بزرگ شدم. پدرم اين كاميون را به قيمت ۱۲۰ هزار تومان خريد كه ۴۵ هزار تومان آن نقد و مابقي آن به صورت اقساط پرداخت شد. او دلبستگي زيادي به اين كاميون داشت جوري كه اگر باران مي باريد، در جاده مي ايستاد و با آن حركت نمي كرد. در طول اين سال ها اين كاميون حتي يك بار هم به كارواش نرفت و حتي يك بار هم تصادف نكرد. گفتني است كه كاميون خوش ركاب همان كاميوني است كه دوسال قبل مجموعه تلويزيوني به همين نام از شبكه اول سيما پخش شد.
در سال ۶۷ پس از پايان جنگ همزمان با بازگشت مردم خرمشهر به شهر، مسؤولان شهري تصميم مي گيرند تا در شهر خرمشهر بيمارستاني مجهز برپا كنند. طرح به يك شركت دانماركي سفارش داده مي شود و آنها پس از يك سال بيمارستان پيش ساخته اي را كه تمام قسمت هاي آن از چوب ساخته شده بود به اين محل مي آورند. بيمارستان ساختمان جالبي دارد و همه عوامل از ديدن آن ذوق زده شده اند. راهروهاي مختلف، اتاق هاي تو در تو، قطعات چوبي پيش ساخته، حياطي كه در وسط آن قرار دارد و چند نخل در آن سبز شده اند، همه و همه اينجا را به محل جالبي تبديل كرده است. عباس بلوندي طراح صحنه پركار فيلم ها و مجموعه  هاي تلويزيوني جنگي سال گذشته اين لوكيشن را پيدا كرده است.
قرار است اينجا به زودي تخريب شود. حالا در برنامه تلويزيوني خوش غيرت به مقر آمريكايي ها تبديل شده است. در يكي از اتاق هاي اين بيمارستان پس از رنگ آميزي و نصب چند پرده قرار است سه شخصيت داستاني مورد بازجويي قرار گيرند. در اتاق ديگر، با كندن كاشي هاي سفيد و پهن كردن چند پتو و نصب ميله هاي آهني اين مكان به زندان شخصيت هاي داستاني خوش غيرت تبديل مي شود.بلوندي كه متولد مسجد سليمان است مي گويد، جنوب را مانند كف دستش مي شناسد، در طول اين سال ها خوزستان با توجه به تعدد مجموعه هاي تلويزيوني ساخته شده به هاليوود ايران تبديل شده است.فرصتي پيش مي آيد تا با شاه حاتمي كارگردان مجموعه تلويزيوني خوش غيرت گفت و گو كنم. او علاقه زيادي به فضاي جنوب ايران دارد. به گفته او، جنوب ايران يك حس نديدني در فضا دارد كه به خوبي در فضاي فيلم به مخاطب منتقل مي شود. غربت اينجا چيزي است كه شاه حاتمي از آن به عنوان قبرستان بقيع ايران ياد مي كند. شاه حاتمي تلاش زيادي كرده تا فضاي اين مجموعه تلويزيوني را به عراق نزديك سازد، به همين دليل اين بخش ها را در تهران كار نكرده است.
او و گروهش در موارد زيادي مسافتي طولاني را طي كردند تا بتوانند به لوكيشني برسند كه تعداد زيادي نخل بي سر و نخل سالم را ببينند. مقدمات ضبط صحنه بازجويي از محمد كاسبي فراهم مي شود. چند فرد محلي ديگر هم سر صحنه هستند كه چهره هايي سياه دارند. يكي از آنها كارمند شركت نفت است كه تا كنون در چند مجموعه تلويزيوني و فيلم ايفاي نقش كرده است. آنها لباس هاي كماندويي پوشيده اند. صحنه هنوز آماده نيست. در بيرون از لوكيشن بازيگران تمرين مي كنند. پسربچه اي با نشان دادن دفترش به كاسبي، از او مي خواهد تا جواب يكي از سؤال هاي او را بگويد. كاسبي كودك را راهنمايي مي كند. كاسبي معتقد است كه آتقي در اين مجموعه تلويزيوني با توجه به گذشت ۱۶ سال پخته تر شده است. او يك دوره پركاري را در كارنامه هنري خود پشت سر گذاشته است. ايفاي نقش در او مثبت، كاكتوس، روح مهربان و خوش غيرت، سال پركاري را براي او رقم زده است.
هواي متغير خرمشهر دوباره رو به گرما گذاشته است. كمي بعد گرد و غبار محلي آغاز مي شود و گرد و خاك زيادي به پا مي شود. حميدي صفا از تصويربرداران با سابقه تلويزيون كه با گروه همكاري دارد، در حال قدم زدن در محوطه بيمارستان دانماركي است. او چند سالي است كه بازنشسته شده است. در پناه تو، مهر و ماه و ۱۰۱ راه براي ذله كردن پدر و مادرها برخي از برنامه هاي تلويزيوني است كه او در اين مدت مديريت تصوير برداري آن را به عهده داشته است. به گفته او مجموعه تلويزيوني خوش غيرت با توجه به لوكيشن هاي متعدد آن، زماني حداقل چهار تا پنج ماهه را براي تصويربرداري مي طلبد اما به دليل كمبود وقت بايد تلاش كرد تا در زماني كمتر بدون صدمه ديدن كيفيت، كار را انجام داد.
چهره نعمت اللهي بازيگر با موهايي كه دور آن خلوت شده شباهت زيادي به آمريكايي ها پيدا كرده است. دستياران صحنه روي لباس نعمت اللهي ستاره هايي را مي چسبانند. سيگار برگي هم به دست او مي دهند تا هنگام بازجويي دود آن را به صورت زندانيان فوت كند.دقايقي پس از آغاز ضبط، فضاي اتاق پر از دود سيگار مي شود. ديگر ماندن در اتاق كوچك غيرقابل تحمل است. بيرون رفته و از پشت مانيتور فضاي اتاق را مي بينم. لامپ سقف مشكلي پيدا كرده و گروه نور در حال درست كردن آن هستند.
فراهم كردن مقدمات اين صحنه مدتي طول مي كشد. سيگار برگ تمام شده و نادر بيگلري به شهر مي رود تا سيگار برگ تهيه كند. چشم هاي افسر آمريكايي قرمز شده است او آن قدرها هم سيگاري نيست! افسر آمريكايي از كاميون آتقي اسلحه اي پيدا مي كند كه عزت آن را از يك اتومبيل سوخته آمريكايي در طول راه برداشته است. پس از دستگيري آنها در راه كربلا توسط آمريكايي ها، حالا در اتاق بازجويي در مورد اسلحه جواب پس مي دهند. ديالوگ هاي افسر آمريكايي به زبان انگليسي بيان مي شود تا در زمان پخش به صورت زير نويس پخش شود.
افسر: ok خب بگو اينو از كجا آوردي؟
عزت: جان؟
افسر: جان؟ جان كيه؟
عزت: ديس، يعني اين (رو به جواد) جواتي مال چي مي شه؟
جواد: كدوم مال؟
عزت: همين مال ديگه، اسلحه رو مي گم
جواد: نمي دونم
عزت به پت  پت افتاده است. افسر آمريكايي گيج شده است. او به سرباز كنار دستي  اشاره مي كند كه به سراغ افسر عراقي برود تا بتواند ديالوگ هاي آنها را ترجمه كند. پس از ضبط كل صحنه ها، ديالوگ هاي بازيگران تك به تك گرفته مي شود. موقع تصويربرداري هم خود شاه حاتمي به خنده مي افتد. پس از پايان ضبط اين صحنه ها، گروه مشغول آماده سازي صحنه بعدي مي شوند. اين بار قرار است سه نفر ايراني به همراه طباطبايي كه لباس كردي پوشيده است. در زندان آمريكايي ها به ايفاي نقش بپردازند. زندان هم در يكي از اتاق هاي همين بيمارستان بازسازي شده است. هواي بيرون از كمپ رو به خنكي گذاشته است. عمو نعمت مسؤول پذيرايي گروه، با سيني پر از ليوان هاي يك بار مصرف شربت آبليمو منتظر ماست. شهر خرمشهر به خواب بعد از ظهري فرو رفته است .

سايه روشن

«جايزه بزرگ» در سعادت آباد
تصويربرداري مجموعه نوروزي «جايزه بزرگ» جديدترين ساخته مهران مديري در سعادت آباد تهران همچنان ادامه دارد.بنابراين گزارش مجموعه تلويزيوني «جايزه بزرگ» محصول گروه فيلم و سريال شبكه سوم سيماست كه در ۱۵ قسمت ۵۰ دقيقه اي براي پخش در ايام نوروز تهيه و توليد مي شود.
فيلمنامه اين مجموعه به شكل مشترك توسط سروش صحت و محمدرضا آريان نوشته شده است . مهران مديري در نقش بيژن همراه با جواد رضويان، رضا شفيعي جم، سعيد پيردوست، سيامك انصاري، بهنوش بختياري، فلامك جنيدي و.... در اين مجموعه بازي دارند.تهيه كنندگي مجموعه «جايزه بزرگ» را مانند كارهاي اخير «مديري» مجيد و حميد آقاگليان برعهده دارند و حسن شكوهي نيز مدير توليد اين پروژه تلويزيوني است.
شبكه دوم و تحولات سال ۸۳
جهان در سال ۸۳ عنوان برنامه اي از شبكه دوم سيما ست كه در ايام نوروز مهم ترين تحولات سياسي جهان را در سال ۸۳ بررسي مي كند.
برنامه جهان در سال ۸۳ به موضوعات مهم اين سال همچون انتخابات هند، اوكراين، تحولات عراق، فلسطين، افغانستان، مسائل اتحاديه اروپا و اصلاح ساختار سازمان ملل مي پردازد.در اين برنامه گزيده اي از برنامه جهان سياست كاري از گروه سياسي شبكه دو سيما نشان داده مي شود.اين برنامه به تهيه كنندگي وحيد نهضت، در ۱۳ قسمت ۲۰ دقيقه اي در ايام نوروز پخش مي  شود.
010983.jpg
برنامه هاي نوروزي كودك و نوجوان
كودكان و نوجوانان در ايام نوروز مي توانند شاهد برنامه عمو پورنگ و ديگر برنامه هاي متفاوت باشند.
به گزارش خبرگزاري فارس، برنامه هاي گروه كودك و نوجوان شبكه اول سيما در ايام نوروز عبارتند از: برنامه خاله جون كوكب و غنچه در قالب نمايشي به تهيه كنندگي پروين شمشكي و كارگرداني بهروز بقايي به مدت ۲۵ دقيقه هر روز پخش مي شود.بچه هايي كه علاقه مند به برنامه هاي جذاب عمو پورنگ هستند، در ايام نوروز مي توانند اين برنامه را در قالب و طرحي جديد به صورت زنده ببينند. تهيه كنندگي اين برنامه بر عهده مسلم آقاجان زاده است.
سرودهاي كودكانه عنوان برنامه اي است كه به تهيه كنندگي علي زارعان به صورت ميان برنامه در سيماي كودك و نوجوان در ايام نوروز پخش مي شود.اين برنامه شامل سرودهايي با موضوع بهار و نوروز است.خردسالان هم مي توانند در سيماي خردسال صبح ها شاهد برنامه «تند تند كارتون» باشند.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   سينما  |   علم  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |